همسويي راهبردهاي کسب و کار با فناوري اطلاعات
همسويي راهبردهاي کسب و کار با فناوري اطلاعات
همسويي راهبردهاي کسب و کار با فناوري اطلاعات
مولف/مترجم: مجتبي رفيعي
اکرم اميني
اکرم اميني
چکيده: در محيط پر تلاطم کسب و کار امروز ، موفقيت سازمان ها در گرو جهت گيري همه بخشهاي سازمان ، در راستاي مسير استراتژيک آن است. امروزه که بيشترين سرمايه گذاري سازمانها بر روي فناوري اطلاعات و سيستم هاي اطلاعاتي صورت مي گيرد ، سازمانها در جهت رسيدن به اهداف استراتژيک خود چاره اي جز استفاده از فناوري اطلاعات به عنوان يک منبع استراتژيک ندارند و اينجاست که مفهوم همسويي استراتژي هاي فناوري اطلاعات و کسب و کار (همسويي استراتژيک ) ، معني پيدا مي کند . همسويي استراتژيک ، به بکارگيري فناوري اطلاعات به شيوه اي شايسته و بهنگام و در توازن با استراتژي ها ، اهداف و نياز هاي کسب و کار اشاره دارد. تحقيقات انجام شده در زمينه همسويي استراتژيک ، وجود ارتباط مثبت و مؤثر بين استراتژي هاي رقابتي ، فناوري اطلاعات و عملکرد سازماني را نشان مي دهد و مديراني که در سازمانهايشان موفق به ايجاد همسويي استراتژي هاي کسب و کار وفناوري اطلاعات شده اند، تاکيد مي کنند که ايجاد يکپارچگي براي بقا و موفقيت سازمانها ضروري به نظر مي رسد.
اما متاسفانه باوجود اينکه واژه همسويي استراتژيک از سال 1970 در محافل علمي خارج از کشور مطرح بوده است و تحقيقات مختلف نشان دهنده ارتباط بين همسويي استراتژيک و عملکرد سازماني است، تاکنون اين مطلب کمتر در سازمانها و محافل علمي کشورمان مورد توجه قرار گرفته است . پس اميدواريم که با ارائه اين مقاله علاوه بر بيان مفاهيم مرتبط با همسويي استراتژيک و معرفي يکي از مشهورترين مدل هاي ارائه شده در زمينه همسويي استراتژيک، راهکار هاي عملي جهت سنجش ميزان همسويي استراتژيک ارائه دهيم و زمينه را براي بحث بيشتر پيرامون اين مقوله فراهم آوريم .در اين مقاله ابتدا تعاريفي از همسويي استراتژيک ارائه مي شود و پس از بيان تاريخچه و اهميت اين موضوع به ارائه مدلهايي در زمينه همسويي استراتژيک مي پردازيم.در ادامه گامهاي لازم براي رسيدن به همسويي استراتژيک، چالشهاي رسيدن به همسويي و در نهايت مراحل رفع همسويي نداشتن استراتژيک را بيان مي کنيم.
وقتي صحبت از همسويي استراتژيک ميشود، اصطلاحاتي مانند توازن وهم آهنگي، به هم پيوستگي، ائتلاف و ترکيب ، يکپارچگي و تطابق به عنوان عباراتي مترادف با عبارت همسويي به کار ميروند. در اين قسمت با هدف آشنايي بيشتر با مفهوم همسويي استراتژيک به ارائه تعاريفي از اين واژه مي پردازيم .
-1 به عقيده لوفتمن همسويي بين استراتژي فناوري اطلاعات و کسب و کار بر بکارگيري فناوري اطلاعات به شيوهاي شايسته و بهنگام و در توازن با استراتژيها، اهداف و نيازهاي کسب و کار سازمان اشاره دارد.ضمن آنکه همسويي استراتژيک حدي است که در آن حد ، استراتژي هاي فناوري اطلاعات ، از استراتژي هاي کسب و کار حمايت مي کنند و توسط استراتژي کسب و کار نيز حمايت مي شوند(Luftman, 2002, P.3)
-2 تالون همسويي استراتژيک را در قالب 2 مبحث «نقصان فناوري» و «نقصان استراتژي» مورد بررسي قرار مي دهد. همانگونه که در نمودار يک، نشان داده شده است، نقصان فناوري وقتي مطرح ميشود که قابليتها و تواناييهاي موجود فناوري اطلاعات در پشتيباني مناسب از استراتژي کسب و کار سازمان دچار شکست ميشوند. نقصان استراتژي زماني مطرح ميشود که استراتژي کسب و کار سازمان در کسب مزاياي کامل از قابليتها و تواناييهاي موجود فناوري اطلاعات سازمان دچار شکست ميشود.
بر اساس نمودار بالا ميتوان همسويي استراتژيک را اينگونه تعريف کرد:
همسويي استراتژيک عبارت است از ميزان پشتيباني استراتژي سيستمهاي اطلاعاتي از استراتژي کسب و کار سازمان و ميزان پشتيباني استراتژي کسب و کار سازمان از استراتژي سيستمهاي اطلاعاتي سازمان (Tallon, 1999, P.3) .
-3 «ريچ و بند بست» نيز، در تعريف همسويي استراتژيک ، دو نوع همسويي را ذکر مي کنند .
-1 همسويي استراتژيک کوتاه مدت : در اين نوع همسويي ، مديران اجرايي کسب و کار و فناوري اطلاعات ، علاوه بر اينکه درک روشني از اهداف و برنامه هاي يکديگر دارند، در تدوين اهداف و برنامه هاي کوتاه مدت يکديگر نيز مشارکت مي کنند .
-2 همسويي استراتژيک بلند مدت : در اين نوع همسويي ، مديران اجرايي کسب و کار و فناوري اطلاعات ، در تدوين اين چشمانداز که چگونه فناوري اطلاعات بايد در موفقيت کسب و کار مشارکت کند، سهيم مي شوند.(Walker,2003,p.20)
سازمانهايي که توانستهاند به صورت موفقيتآميز استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار خود را يکپارچه کنند سودآوري کسب و کار بسيار خوبي را داشتهاند. در عصري که تأمين کردن خواست و نظر مشتريان مطرح است، ايجاد مزيت رقابتي، بهبود کيفيت، اتوماسيون و مهندسي مجدد فرايندهاي کسب و کار از مهمترين عواملي است که استراتژيهاي کسب و کار را توانمند ميسازند.
مديراني که در سازمانهايشان موفق به ايجاد همسويي استراتژي هاي کسب و کار وفناوري اطلاعات شده اند، تأکيد ميکنند که ايجاد يکپارچگي براي بقا و موفقيت سازمان ضروري است. بخشهاي فناوري اطلاعات به عنوان عامل تغيير با تمرکز بر اصول کسب و کار سازمان باعث ايجاد ارزش افزوده در آن شدهاند و کارايي و اثربخشي را براي سازمان به ارمغان آوردهاند. تحقيقات انجام شده در زمينه همسويي استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار، وجود ارتباط مؤثر و مثبت بين استراتژيهاي رقابتي، فناوري اطلاعات و عملکرد سازماني را نشان ميدهند.
اين مدل نشان ميدهد که رابطه بين فناوري و استراتژي به صورت ساده يا مستقيم نيست و اين رابطه ميتواند تحت تاثير فرهنگ سازماني قرار گيرد. روابط ممکن است توسط عوامل فناوري و محيط اقتصادي- اجتماعي داخلي و خارجي تحت تأثير قرار گيرد. به دليل پويايي بسيار زياد محيطهاي داخلي و خارجي يک سازمان، همسويي بايد به طور مداوم مورد بررسي و نظارت قرار گيرد.
عامل محوري و مرکزي مدل « فرايندهاي مديريت» است. اين فرايندها بين فناوري اطلاعات و استراتژي کسب و کار قرار ميگيرد. بنابراين مدل به اين موضوع اشاره ميکند که اگر فرايندهاي مديريتي مناسبي وجود نداشته باشد، همسويي بين فناوري اطلاعات و استراتژي کسب و کار دچار مشکل خواهد شد.
مدل فوق همچنين بر اهميت ساختار سازماني، افراد و نقشهايي که در فرايند همسويي دارند، تأکيد ميکند. رابطه بين فناوري اطلاعات و ساختار ممکن است مستقل از فرايندهاي مديريت و به صورت مستقيم باشد.
آنها بر اين عقيدهاند که مدلهاي قبلي همسويي با توجه به تغييراتي که در محيط کسب و کار اتفاق افتاده است، چندان مناسب نيستند. در واقع اين مدلها اغلب به بيان سطح استراتژيک و مفهومي همسويي و ارتباط بخشهاي مختلف مدل پرداختهاند و مباحث همسويي را در سطح معماري فناوري اطلاعات که امري ضروري براي همسويي است، بررسي نکردهاند. کازمن و ميچن مدل همسويي فناوري اطلاعات و کسب و کار زير را بر مبناي معماري فناوري اطلاعات بيان ميکنند.
اين مدل لايه هاي مدلهاي کسب و کار، معماريهاي کسب و کار و معماري هاي فناوري اطلاعات را مشخص کرده است.
جهتگيري واضح و روشن سازمان (CLEAR DIRECTION)، وجود تعهد (COMMITMENT)، ارتباطات (COMMUNICATION)، و يکپارچگي بين بخشها (CROSS-FUNCTIONAL INTEGRATION).
- جهتگيري مشخص به معناي ارائه يک استراتژي روشن و معين براي آينده نزديک و دور است. استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان بايد در مشارکتي نزديک با يکديگر و در کنار هم ايجاد شده و با هم هماهنگ شوند. بسياري از سازمانها به منظور افزايش همسويي برنامههاي استاندارد معيني را تدوين و معماري کلان يکپارچهاي را ايجاد کردهاند.
- تعهد شامل پشتيباني بالاترين سطح مديريت سازمان از فناوري اطلاعات است. بخشي از اين فرايند شامل مشارکت مديران فناوري اطلاعات در برنامهريزي سازمان در کنار مشارکت مديران کسب و کار در برنامهريزي فناوري اطلاعات است. به منظور پيادهسازي يکپارچگي مورد نظر در سازمان نيازمند ايجاد احترام و اعتماد متقابل در سازمان هستيم.
- ارتباطات به عنوان يک عامل کليدي در موفقيت يا شکست همسويي در سازمان مطرح شده است. اين موضوع با بيان روشن و دقيق انتظارات اصلي سازمان از همسويي آغاز ميشود. سپس استراتژي، اهداف و انتظارات سازمان به مديران کسب و کار و کارکنان انتقال داده ميشود.
به نظر ميرسد تا زماني که مباحثات دوطرفه بين مديران فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان انجام نپذيرد، تلاشهاي بخش فناوري اطلاعات براي همسويي از طرف مديران کسب و کار مردود شمرده شود. وقتي مديران کسب و کار به طور مشخص دلايل بخش فناوري اطلاعات براي تلاش در جهت ايجاد همسويي را درک کنند، هر دو بخش، ريسکهاي فرايند همسويي را مي پذيرند و در آن سهيم مي شوند.
- يکپارچگي بين بخشها ميتواند يکي از نتايج همسويي باشد. به منظور موفقيت در همسويي استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان، بايد مرزهاي بين بخشها و وظايف سازمان حذف شود. کارکنان بايد تشويق شوند تا شيوههاي مناسب به کارگيري فناوري به منظور ايجاد ارزش در سازمان و رسيدن به اهداف سازماني را ايجاد کنند. در نهايت بايد به منظور رسيدن به همسويي يک ساختار نظارتي گسترده در سراسر سازمان ايجاد و پيادهسازي شود. بايد يک هسته مرکزي و تيمهاي چندوظيفهاي و چندبخشي ايجاد شوند تا همسويي فناوري اطلاعات و کسب و کار را سرپرستي نمايند و استراتژي يکپارچه تدوين شده را اجرا کنند.
نتايج نهايي اين بررسيها ليستي از ارزشهاي کنوني سازمان خواهد بود.
-1 منابعي را که در حال حاضر به اولويتهاي کليدي تخصيص داده شدهاند، شناسايي شوند؛
-2 برنامه زمانبندي شده براي انتقال منابع از پروژههاي داراي اولويت پايينتر به پروژههاي داراي اولويت بالاتر معين شود؛
-3 اين برنامه اجرا شود. .
-4 اطلاع رساني وضعيت فعلي همسويي در سازمان و ارائه برنامهاي براي افزايش آن .
از آنجايي که ممکن است مديران فناوري اطلاعات در برابر تخصيص مجدد منابع مقاومت نمايند، ضروري است که مديريت ارشد اجرايي وضعيت همسويي را در سازمان و چگونگي افزايش آن را در طي زمان درک کند. با توجه به اينکه مديران فناوري اطلاعات انعطافپذيري کمي در برابر تخصيص مجدد منابع در کوتاه مدت نشان ميدهند، تدوين برنامهاي براي انجام آن و انتقال و ارائه آن به مديران فناوري اطلاعات ضروري مينمايد.
-5 سازماندهي جهت حفظ همسويي.
رسيدن به همسويي خود يک وجه از کار است و حفظ اين همسويي وجه ديگر کار. اين امر با ايجاد گروهي متشکل از کميته هدايت فناوري اطلاعات و مديران ارتباطات ميسر ميشود. نقش کميته هدايت، آگاه کردن مديران اجرايي در مورد نواقص و اشتباهات به کارگيري فناوري اطلاعات مانند راهکارهاي نامناسب استفاده از فناوري اطلاعات و همچنين اولويتبندي نادرست پروژههاي فناوري اطلاعات مطابق با اهداف کسب و کار سازماني است. نقش مديران ارتباطات ايجاد ارتباطات نزديک و صميمانه با مشتريان کليدي سازمان و تهيه برنامهريزي روزانه در سازمان است. اين دو مجموعه در کنار هم مکانيسمي براي برنامهريزي، ارتباطات و همسويي مداوم را ايجاد ميکنند.
اگر سازمان به دنبال پيشگيري از عدم همسويي باشد بايد فرايندهاي کشف و شناسايي و همچنين اصلاح عدم همسويي را به طور مداوم و پيگير انجام دهد و آن را جزئي از فرايند توسعه خود تلقي کند.
ـ مجموعهاي از استراتژيهاي اصلاحي را مورد بررسي و توجه قرار دهد؛
ـ استراتژيهاي مختلف را از جنبه هاي مختلف مورد مقايسه قرار دهد؛
ـ استراتژيهاي بهينه را بر اساس اثرات و نتايجي که بر روي سه سطح مدل دارند ، انتخاب کند.
وقتي يک استراتژي همسويي مجدد انتخاب ميشود، مشکلاتي را نيز به همراه دارد. به طور مثال اقدامات اصلاحي ريسکهايي را با خود به همراه دارد. براي کاهش اين ريسکها ميتوان همه افرادي که از اين اقدامات تأثير ميپذيرند را در فرايند اصلاح مشارکت داد. همچنين ميتوان از اين افراد جهت شناسايي نيازمنديها و ارزيابي راهکارهاي ارائه شده استفاده کرد.
_ همسويي مدل کسب و کار با معماري کسب و کار با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که نيازمنديهاي کسب و کار را برآورده کند؛
_ همسويي معماري کسب و کار با معماري فناوري اطلاعات با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که نيازمنديهاي معماري کسب و کار را برآورده کند؛
_ همسويي مدل کسب و کار با معماري فناوري اطلاعات با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که پاسخگوي محرکهاي کسب و کار باشند.
است.
مراجع و ماخذ
1- Kazman , R and H.M.Chen. " Aligning Business models , Business Architectures , and IT ARCHITECTURES". 2002.
2- Luftman, J.N and R.papp and T.Brier. " Enablers and inhibitors of Business-IT Alignment ".2002.
3- Tallon , P. P and L.K.Kraemer. " A process-oriented Assessment of the Alignment of Information Systems and Business strategy : Implication for IT Business value".1999
http://emodiran.com/
ماهنامه تدبير-سال چهاردهم-شماره140
ارسال توسط کاربر محترم سایت : esfahaniran88
اما متاسفانه باوجود اينکه واژه همسويي استراتژيک از سال 1970 در محافل علمي خارج از کشور مطرح بوده است و تحقيقات مختلف نشان دهنده ارتباط بين همسويي استراتژيک و عملکرد سازماني است، تاکنون اين مطلب کمتر در سازمانها و محافل علمي کشورمان مورد توجه قرار گرفته است . پس اميدواريم که با ارائه اين مقاله علاوه بر بيان مفاهيم مرتبط با همسويي استراتژيک و معرفي يکي از مشهورترين مدل هاي ارائه شده در زمينه همسويي استراتژيک، راهکار هاي عملي جهت سنجش ميزان همسويي استراتژيک ارائه دهيم و زمينه را براي بحث بيشتر پيرامون اين مقوله فراهم آوريم .در اين مقاله ابتدا تعاريفي از همسويي استراتژيک ارائه مي شود و پس از بيان تاريخچه و اهميت اين موضوع به ارائه مدلهايي در زمينه همسويي استراتژيک مي پردازيم.در ادامه گامهاي لازم براي رسيدن به همسويي استراتژيک، چالشهاي رسيدن به همسويي و در نهايت مراحل رفع همسويي نداشتن استراتژيک را بيان مي کنيم.
مقدمه
وقتي صحبت از همسويي استراتژيک ميشود، اصطلاحاتي مانند توازن وهم آهنگي، به هم پيوستگي، ائتلاف و ترکيب ، يکپارچگي و تطابق به عنوان عباراتي مترادف با عبارت همسويي به کار ميروند. در اين قسمت با هدف آشنايي بيشتر با مفهوم همسويي استراتژيک به ارائه تعاريفي از اين واژه مي پردازيم .
-1 به عقيده لوفتمن همسويي بين استراتژي فناوري اطلاعات و کسب و کار بر بکارگيري فناوري اطلاعات به شيوهاي شايسته و بهنگام و در توازن با استراتژيها، اهداف و نيازهاي کسب و کار سازمان اشاره دارد.ضمن آنکه همسويي استراتژيک حدي است که در آن حد ، استراتژي هاي فناوري اطلاعات ، از استراتژي هاي کسب و کار حمايت مي کنند و توسط استراتژي کسب و کار نيز حمايت مي شوند(Luftman, 2002, P.3)
-2 تالون همسويي استراتژيک را در قالب 2 مبحث «نقصان فناوري» و «نقصان استراتژي» مورد بررسي قرار مي دهد. همانگونه که در نمودار يک، نشان داده شده است، نقصان فناوري وقتي مطرح ميشود که قابليتها و تواناييهاي موجود فناوري اطلاعات در پشتيباني مناسب از استراتژي کسب و کار سازمان دچار شکست ميشوند. نقصان استراتژي زماني مطرح ميشود که استراتژي کسب و کار سازمان در کسب مزاياي کامل از قابليتها و تواناييهاي موجود فناوري اطلاعات سازمان دچار شکست ميشود.
بر اساس نمودار بالا ميتوان همسويي استراتژيک را اينگونه تعريف کرد:
همسويي استراتژيک عبارت است از ميزان پشتيباني استراتژي سيستمهاي اطلاعاتي از استراتژي کسب و کار سازمان و ميزان پشتيباني استراتژي کسب و کار سازمان از استراتژي سيستمهاي اطلاعاتي سازمان (Tallon, 1999, P.3) .
-3 «ريچ و بند بست» نيز، در تعريف همسويي استراتژيک ، دو نوع همسويي را ذکر مي کنند .
-1 همسويي استراتژيک کوتاه مدت : در اين نوع همسويي ، مديران اجرايي کسب و کار و فناوري اطلاعات ، علاوه بر اينکه درک روشني از اهداف و برنامه هاي يکديگر دارند، در تدوين اهداف و برنامه هاي کوتاه مدت يکديگر نيز مشارکت مي کنند .
-2 همسويي استراتژيک بلند مدت : در اين نوع همسويي ، مديران اجرايي کسب و کار و فناوري اطلاعات ، در تدوين اين چشمانداز که چگونه فناوري اطلاعات بايد در موفقيت کسب و کار مشارکت کند، سهيم مي شوند.(Walker,2003,p.20)
تاريخچه و اهميت موضوع
سازمانهايي که توانستهاند به صورت موفقيتآميز استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار خود را يکپارچه کنند سودآوري کسب و کار بسيار خوبي را داشتهاند. در عصري که تأمين کردن خواست و نظر مشتريان مطرح است، ايجاد مزيت رقابتي، بهبود کيفيت، اتوماسيون و مهندسي مجدد فرايندهاي کسب و کار از مهمترين عواملي است که استراتژيهاي کسب و کار را توانمند ميسازند.
مديراني که در سازمانهايشان موفق به ايجاد همسويي استراتژي هاي کسب و کار وفناوري اطلاعات شده اند، تأکيد ميکنند که ايجاد يکپارچگي براي بقا و موفقيت سازمان ضروري است. بخشهاي فناوري اطلاعات به عنوان عامل تغيير با تمرکز بر اصول کسب و کار سازمان باعث ايجاد ارزش افزوده در آن شدهاند و کارايي و اثربخشي را براي سازمان به ارمغان آوردهاند. تحقيقات انجام شده در زمينه همسويي استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار، وجود ارتباط مؤثر و مثبت بين استراتژيهاي رقابتي، فناوري اطلاعات و عملکرد سازماني را نشان ميدهند.
مدل هاي همسويي استراتژيک
-1 مدل کلارک
اين مدل نشان ميدهد که رابطه بين فناوري و استراتژي به صورت ساده يا مستقيم نيست و اين رابطه ميتواند تحت تاثير فرهنگ سازماني قرار گيرد. روابط ممکن است توسط عوامل فناوري و محيط اقتصادي- اجتماعي داخلي و خارجي تحت تأثير قرار گيرد. به دليل پويايي بسيار زياد محيطهاي داخلي و خارجي يک سازمان، همسويي بايد به طور مداوم مورد بررسي و نظارت قرار گيرد.
عامل محوري و مرکزي مدل « فرايندهاي مديريت» است. اين فرايندها بين فناوري اطلاعات و استراتژي کسب و کار قرار ميگيرد. بنابراين مدل به اين موضوع اشاره ميکند که اگر فرايندهاي مديريتي مناسبي وجود نداشته باشد، همسويي بين فناوري اطلاعات و استراتژي کسب و کار دچار مشکل خواهد شد.
مدل فوق همچنين بر اهميت ساختار سازماني، افراد و نقشهايي که در فرايند همسويي دارند، تأکيد ميکند. رابطه بين فناوري اطلاعات و ساختار ممکن است مستقل از فرايندهاي مديريت و به صورت مستقيم باشد.
-2مدل همسويي BITAM
آنها بر اين عقيدهاند که مدلهاي قبلي همسويي با توجه به تغييراتي که در محيط کسب و کار اتفاق افتاده است، چندان مناسب نيستند. در واقع اين مدلها اغلب به بيان سطح استراتژيک و مفهومي همسويي و ارتباط بخشهاي مختلف مدل پرداختهاند و مباحث همسويي را در سطح معماري فناوري اطلاعات که امري ضروري براي همسويي است، بررسي نکردهاند. کازمن و ميچن مدل همسويي فناوري اطلاعات و کسب و کار زير را بر مبناي معماري فناوري اطلاعات بيان ميکنند.
اين مدل لايه هاي مدلهاي کسب و کار، معماريهاي کسب و کار و معماري هاي فناوري اطلاعات را مشخص کرده است.
-3 مدل C4 همسويي
جهتگيري واضح و روشن سازمان (CLEAR DIRECTION)، وجود تعهد (COMMITMENT)، ارتباطات (COMMUNICATION)، و يکپارچگي بين بخشها (CROSS-FUNCTIONAL INTEGRATION).
- جهتگيري مشخص به معناي ارائه يک استراتژي روشن و معين براي آينده نزديک و دور است. استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان بايد در مشارکتي نزديک با يکديگر و در کنار هم ايجاد شده و با هم هماهنگ شوند. بسياري از سازمانها به منظور افزايش همسويي برنامههاي استاندارد معيني را تدوين و معماري کلان يکپارچهاي را ايجاد کردهاند.
- تعهد شامل پشتيباني بالاترين سطح مديريت سازمان از فناوري اطلاعات است. بخشي از اين فرايند شامل مشارکت مديران فناوري اطلاعات در برنامهريزي سازمان در کنار مشارکت مديران کسب و کار در برنامهريزي فناوري اطلاعات است. به منظور پيادهسازي يکپارچگي مورد نظر در سازمان نيازمند ايجاد احترام و اعتماد متقابل در سازمان هستيم.
- ارتباطات به عنوان يک عامل کليدي در موفقيت يا شکست همسويي در سازمان مطرح شده است. اين موضوع با بيان روشن و دقيق انتظارات اصلي سازمان از همسويي آغاز ميشود. سپس استراتژي، اهداف و انتظارات سازمان به مديران کسب و کار و کارکنان انتقال داده ميشود.
به نظر ميرسد تا زماني که مباحثات دوطرفه بين مديران فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان انجام نپذيرد، تلاشهاي بخش فناوري اطلاعات براي همسويي از طرف مديران کسب و کار مردود شمرده شود. وقتي مديران کسب و کار به طور مشخص دلايل بخش فناوري اطلاعات براي تلاش در جهت ايجاد همسويي را درک کنند، هر دو بخش، ريسکهاي فرايند همسويي را مي پذيرند و در آن سهيم مي شوند.
- يکپارچگي بين بخشها ميتواند يکي از نتايج همسويي باشد. به منظور موفقيت در همسويي استراتژيهاي فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان، بايد مرزهاي بين بخشها و وظايف سازمان حذف شود. کارکنان بايد تشويق شوند تا شيوههاي مناسب به کارگيري فناوري به منظور ايجاد ارزش در سازمان و رسيدن به اهداف سازماني را ايجاد کنند. در نهايت بايد به منظور رسيدن به همسويي يک ساختار نظارتي گسترده در سراسر سازمان ايجاد و پيادهسازي شود. بايد يک هسته مرکزي و تيمهاي چندوظيفهاي و چندبخشي ايجاد شوند تا همسويي فناوري اطلاعات و کسب و کار را سرپرستي نمايند و استراتژي يکپارچه تدوين شده را اجرا کنند.
گامهاي همسويي فناوري اطلاعات و کسب و کار سازمان
-1 تعيين ارزشهاي سازمان
نتايج نهايي اين بررسيها ليستي از ارزشهاي کنوني سازمان خواهد بود.
-2 رتبهبندي اولويتهاي ارزشهاي کسب و کار
-3 تخصيص مجدد منابع به اولويتها
-1 منابعي را که در حال حاضر به اولويتهاي کليدي تخصيص داده شدهاند، شناسايي شوند؛
-2 برنامه زمانبندي شده براي انتقال منابع از پروژههاي داراي اولويت پايينتر به پروژههاي داراي اولويت بالاتر معين شود؛
-3 اين برنامه اجرا شود. .
-4 اطلاع رساني وضعيت فعلي همسويي در سازمان و ارائه برنامهاي براي افزايش آن .
از آنجايي که ممکن است مديران فناوري اطلاعات در برابر تخصيص مجدد منابع مقاومت نمايند، ضروري است که مديريت ارشد اجرايي وضعيت همسويي را در سازمان و چگونگي افزايش آن را در طي زمان درک کند. با توجه به اينکه مديران فناوري اطلاعات انعطافپذيري کمي در برابر تخصيص مجدد منابع در کوتاه مدت نشان ميدهند، تدوين برنامهاي براي انجام آن و انتقال و ارائه آن به مديران فناوري اطلاعات ضروري مينمايد.
-5 سازماندهي جهت حفظ همسويي.
رسيدن به همسويي خود يک وجه از کار است و حفظ اين همسويي وجه ديگر کار. اين امر با ايجاد گروهي متشکل از کميته هدايت فناوري اطلاعات و مديران ارتباطات ميسر ميشود. نقش کميته هدايت، آگاه کردن مديران اجرايي در مورد نواقص و اشتباهات به کارگيري فناوري اطلاعات مانند راهکارهاي نامناسب استفاده از فناوري اطلاعات و همچنين اولويتبندي نادرست پروژههاي فناوري اطلاعات مطابق با اهداف کسب و کار سازماني است. نقش مديران ارتباطات ايجاد ارتباطات نزديک و صميمانه با مشتريان کليدي سازمان و تهيه برنامهريزي روزانه در سازمان است. اين دو مجموعه در کنار هم مکانيسمي براي برنامهريزي، ارتباطات و همسويي مداوم را ايجاد ميکنند.
مراحل رفع عدم همسويي
اگر سازمان به دنبال پيشگيري از عدم همسويي باشد بايد فرايندهاي کشف و شناسايي و همچنين اصلاح عدم همسويي را به طور مداوم و پيگير انجام دهد و آن را جزئي از فرايند توسعه خود تلقي کند.
-1 کشف و شناسايي
-2 اصلاح
ـ مجموعهاي از استراتژيهاي اصلاحي را مورد بررسي و توجه قرار دهد؛
ـ استراتژيهاي مختلف را از جنبه هاي مختلف مورد مقايسه قرار دهد؛
ـ استراتژيهاي بهينه را بر اساس اثرات و نتايجي که بر روي سه سطح مدل دارند ، انتخاب کند.
وقتي يک استراتژي همسويي مجدد انتخاب ميشود، مشکلاتي را نيز به همراه دارد. به طور مثال اقدامات اصلاحي ريسکهايي را با خود به همراه دارد. براي کاهش اين ريسکها ميتوان همه افرادي که از اين اقدامات تأثير ميپذيرند را در فرايند اصلاح مشارکت داد. همچنين ميتوان از اين افراد جهت شناسايي نيازمنديها و ارزيابي راهکارهاي ارائه شده استفاده کرد.
3 - پيشگيري
_ همسويي مدل کسب و کار با معماري کسب و کار با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که نيازمنديهاي کسب و کار را برآورده کند؛
_ همسويي معماري کسب و کار با معماري فناوري اطلاعات با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که نيازمنديهاي معماري کسب و کار را برآورده کند؛
_ همسويي مدل کسب و کار با معماري فناوري اطلاعات با تدوين سناريوهاي عملياتي آزمايشي که پاسخگوي محرکهاي کسب و کار باشند.
نتيجه گيري
است.
مراجع و ماخذ
1- Kazman , R and H.M.Chen. " Aligning Business models , Business Architectures , and IT ARCHITECTURES". 2002.
2- Luftman, J.N and R.papp and T.Brier. " Enablers and inhibitors of Business-IT Alignment ".2002.
3- Tallon , P. P and L.K.Kraemer. " A process-oriented Assessment of the Alignment of Information Systems and Business strategy : Implication for IT Business value".1999
http://emodiran.com/
ماهنامه تدبير-سال چهاردهم-شماره140
ارسال توسط کاربر محترم سایت : esfahaniran88
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}