روان شناسي اينترنت (2)


 

نويسنده:سعيد بي نياز




 
چطور مي شود از اينترنت براي بهتر شدن حالمان استفاده کنيم و چطور مي شود روابط اينترنتي را مديريت کرد؟

شکلک هاي روبه رو
 

در بخش اول روان شناسي اينترنت که چند هفته قبل چاپ شد، گفتيم که يک رابطه مجازي چقدر با يک رابطه واقعي فرق دارد و کلا فضاي اينترنت از نظر روان شناسي چه شکلي است. شايد آخر آن مطلب با خودتان گفته باشيد « خب که چي؟» حالا بعد از چهار هفته مي خواهيم جواب اين سوال اساسي را بدهيم. چطور مي شود از اين فضاي مجازي که بخش جدايي ناپذير خيلي از ماها شده است استفاده روان شناختي کرد؟ البته ما اصلا منظورمان اين نيست که مثلا چطوري مي شود توي اينترنت روان درمانگر پيدا کرد. ذات فضاي مجازي اگر درست استفاده شود مي تواند حال خوب کن هم باشد. غير از اين، درست مديريت نکردن روابط اينترنتي يک جورهايي دارد معضل ما نسل سومي ها و نسل چهارمي هاي مي شود. در اين مطلب گوشه چشمي هم به اين روابط گل و بلبلي داريم.

اينترنت و خود شکوفايي
 

خودشکوفايي که مي دانيد چيست؟ اگر يادتان باشد در شماره اي که درباره هرم نيازي مازلو مطلب داشتيم گفتيم که آدم ها وقتي نياز به خورد و خوراک و پوشاک و امنيت و احترامشان تامين شد، به يک نياز والاتري مي رسند به نام خودشکوفايي. يعني آدميزادي که همه آن نيازهاي جسمي و رواني اش تامين شده باشد هم دلش راضي نيست و احساس مي کند که بايد آن چيزي که ته ته وجودش دارد قلقلکش مي دهد را شکوفا کند. حالا وقت آن نيست که ويژگي آدم هاي خود شکوفا را بگوييم اما جالب اينجاست که روان شناس ها مي گويند همين اينترنتي که شما صبح تا شب (و گاهي برعکس) در آن سير و سياحت مي کنيد، مي تواند نياز به خودشکوفايي شما را رفع کند. اما چطور؟
1. داده ها فنا ناپذيرند
تا حالا فکر کرديد که وقتي يک وبلاگ نويس مي ميرد و هيچ کس کلمه کاربري و رمز عبور رفتن به وبلاگش را ندارد تا حتي بتواند خبر مرگش را منتشر کند، آن فضاي ابدي وبلاگ چه ميراث با شکوهي است؟ فضاهاي فنا ناپذيري که ما در اينترنت ايجاد مي کنيم (مثلا داشتن يک وبلاگ) گوشه اي از وجود «خود» ماست که به ابديت اينترنت پيوسته است. حتي اگر مسائل فني و مالي حاکم بر فضاي مجازي باعث نابودي اين فضا شود، در ذهن تمام کاربران آشنا و نا آشنايي که به واسطه اينترنت با گوشه اي از ما آشنا شده باشند زنده ايم. ضمن اينکه هرچه اين نوشته ها و تصويرها و بکرتر و خلاقانه تر باشند، آدم هاي بيشتري به شما لينک مي دهند و يا از شما نقل قول مي کنند. شما مي توانيد از اين ويژگي اينترنت براي لمس احساس جاودانگي استفاده کنيد.
2. فضاي اينترنت ما را به ديگران متصل مي کند
ما از اينترنت فقط براي منتقل کردن اطلاعات خشک استفاده نمي کنيم. ارتباط هاي اينترنتي به ما اين حس را مي دهد که ما جزئي از يک کل عظيم هستيم. اين حس پيوند داشتن با ديگران مي تواند مخصوصا براي کساني که در زندگي واقعي منزوي هستند يا دوستان صميمي اندکي دارند مفيد باشد. ضمن اينکه فضاي مجازي اين امکان را به ما مي دهد که يک گروه هدفمند تشکيل دهيم و همزمان با شکوفا کردن خودمان عضو يک گروه فعال و خلاق هم باشيم.
3. فضاي اينترنت آزادتر است
محدوديت هايي که قرار دادهاي اجتماعي خوشايند و ناخوشايند در فضاي واقعي به وجود آورده اند، در فضاي اينترنت تا حد زيادي کمتر است. البته دانشمندان علوم ارتباطات مي گويند که همين فضاي مجازي هم به تدريج قوانين نانوشته اجتماعي به وجود آورده است اما به هر حال بيشتر ما در فضاي مجازي صريح تر از فضاي واقعي هستيم. ضمن اينکه مي مي توانيم در اين فضا تا ابد ناشناس بمانيم و اين مي تواند به خود افشايي بيشتر کمک کند. به هر حال از اين فضاي آزاد مي توان براي حل کردن بحران هويت استفاده کرد؛ يعني مي توانيم لااقل خود مجازيمان را آن گونه که خودمان مي خواهيم بسازيم و البته از ديگراني که آنها هم صراحت بيشتري دارند بازخورد مجازي بگيريم. اين صراحت داشتن در بيان خود و حق انتخاب هاي بيشتر مي تواند حال ما را بهتر کند.

مديريت ارتباط هاي اينترنتي
تيغ دولبه آن لاين
 

از بس که از اينترنت بد گفته اند ما اول مجبور شديم تا اول خوبي هايش را بگوييم و بعد بياييم سراغ عيب هايش. به هر حال ارتباط هاي اينترنتي روز به روز و نسل به نسل دارد فضاي بيشتري از ارتباط هاي ما را در برمي گيرد. اگر ما نتوانيم محدوديت هاي اين فضا و شيوه هاي منحصر به فرد تعامل در اين فضا را بشناسيم ضربه بزرگي مي خوريم: ضربه اي که هرچه ارتباط هاي مجازي مان بيشتر باشد سنگين تر بر ما فرود مي آيد.
1. فقط7 درصد جاداري
يادتان باشد که ما داريم در دنياي واقعي با يک نفر رو در رو حرف مي زنيم. فقط 7 درصد اطلاعات را خود کلمات به طرف منتقل مي کنند؛ بقيه اطلاعات از طريق زبان بدن، تن و بلندي صدا، تاکيد روي کلمات و... منتقل مي شود. در فضاي مجازي ما فقط همان 7 درصد امکان را داريم. براي همين ممکن است سوء تفاهم هاي وحشتناکي اين وسط رخ دهد. شايد براي همين است که ما از شکلک ها استفاده مي کنيم تا بتوانيم درصدي از زبان بدنمان را منتقل کنيم. اما آيا شکلک هاي ياهو همه نشانه هاي زبان بدن ما را دارند. اصلا گيرم که داشته باشند آيا شما مطمئنيد وقتي يک نفر نصف شبي براي شما شکلکي که قهقهه مي زند را فرستاد با صورتي مثل صورتک غمگين تئاتر جلو کامپيوترش نشسسته است؟ اصلا گيرم دقيقا شما يا طرف مقابلتان شبيه شکلکي که فرستاده ايد باشد از کجا معلوم شکلک هايش را از واکنش هاي هيجاني شما ساخته باشد، از کجا معلوم که اين شکلک هاي طنز آميز براي طرف مقابل برخورنده نباشد؟ به هر حال همين که بدانيد اين محدوديت عظيم در ارتباط هاي مجازي وجود دارد خودش کمک کننده است.
2. نقاب هاي مجازي فراوانند
دومين مشکلي که معمولا خيلي روي آن تاکيد مي شود هويت هاي جعلي در اينترنت است. شما مي توانيد يک طيف کساني که کاربر وب هستند پيدا کنيد؛ اين طرف طيف کساني هستند که واقعا خودشان هستند از اسمشان بگير تا مدرک تحصيلي و ويژگي شخصيتي تا آخر. آن طرف طيف هم کساني هستند که اساسا دروغند. از جنسيتشان گرفته تا ادعاهاي ثروت و مکنت و تحصيلات و محل زندگي و خلاصه همه چيز. خيلي ها وسط اين دو طيف هستند؛ مثلا بعضي ها شخصيتشان مال خودشان است اما دلشان نمي خواهد کسي از نام و محل زندگيشان با خبر شوند. براي همين از نام مستعار استفاده مي کنند. بعضي ها هم اولش دروغ مي گويند و خالي مي بندند و عد کم کم يا دروغ هايشان رو مي شود و يا خودشان شرمنده مي شوند و راست مي گويند. به هر حال در اين فضا اعتماد فوري غلط ترين راه حل است. البته مهم اين است که هدفتان از ارتباط چه چيزي باشد. بعضي وقتها شما فقط يک گوش مجازي ناشناس مي خواهيد تا حرف هايتان را گوش کند اما گاهي دنبال يک رابطه پايدارتر در فضاي مجازي و حتي بعدش فضاي واقعي هستيد در صورت دوم حتما بايد مثل فضاي واقعي به تدريج اعتماد کنيد و رازهاي زندگيتان را بريزيد روي وب.
3. هيجان هاي اينترنتي محدودند
اين ديگر آخرش ( هم آخر مطلب و هم اخر عجيب و غريب بودن اينترنت) است. روان شناس ها مي گويند در فضاي ارتباطي وب، آدم ها فقط به دو گروه خونسرد و خونگرم تبديل مي شوند. يعني ما از طريق نوشته ها حدس مي زنيم که طرف گرم مي گيرد يا يخ برخورد مي کند. اولا اينکه اين برداشت همه و هيچي اصلا واقعي نيست. ممکن است ما کاملا وارونه فکر کنيم. چون يک آدم گم که هوش و هيجاني اينترنتي اش پايين است ممکن است در نظر ما سرد جلوه کند. ضمن اينکه ويژگي هاي هيجاني ديگر غير از گرمي و سردي کاملا ناديده گرفته مي شوند. اين را بگذاريد کنار اينکه ما در فضاي اينترنت معمولا دوست داريم ساز مخالف باشيم تا اينکه حرف کسي را در بست قبول کنيم. چطور مي شود هم گرم بود و خوشايند و هم ساز مخالف و مستقل؟ انگار ارتباط اينترنتي خوب به آن راحتي ها هم که فکر مي کرديم نيست. نه؟

اينترنت و هوش اجتماعي
 

باهوش اجتماعي کسي است که مي تواند در شرايط مخحتلف و با آدم هايي با شخصيت ها و علاقه هاي متفاوت درست ارتباط برقرار کن. روان شناسان مي گويند که از همين چت کردن بد نام مي توان براي پرورش هوش اجتماعي استفاده کرد. بعضي از آنها حتي مي گويند کساني که «خوش چت» هستند و با اولين پي. امي که مي فرستند شما را به خودشان جذب مي کنند نوعي هوش اجتماعي دارند که تا قبل از ظهور چت اصلا امکان بروزش وجود نداشته است. به هر حال از ارتباطات اينترنتي مي توان اين استفاده هاي باهوشانه (از نوع اجتماعي اش) را داشت.
1. ذخيره کن و تامل کن
فضاي مجازي برخلاف فضاي واقعي که در آن حرف ها باد هوا هستند و نمي شود به آنها ارجاع داد به ما امکان ذخيره کردن مي دهد. وقتي که شما داريد يا کسي چت مي کنيد حرف ها و شکلک هاي يک متر بالاتر هم هنوز جلو چشمتان است. بنابراين هم مي تواند به حرف هاي قبلي ارجاع دهيد و خودتان ديالوگ خودتان را تحليل کنيد و هم اينکه وقتي به سلامتي مکالمه تان تمام شد مي توانيد با کامپيوترتان خلوت کنيد و ببينيد که کجا دسته گل به آب داده ايد و کجا دسته گل را از آب گرفته ايد. اين جوري مي توانيد نقاط ضعف ارتباطي خودتان را بشناسيد و در مکالمه هاي بعدي اصلاحش کنيد. البته معمولا نوستالژ بازها از اين امکان فضاي مجازي دقيقا همان استفاده هاي را مي کنند که يک عاشق 2000 سال قبل با نامه نگاري هاي معشوقش. فقط فرقش اين است که هم گيرنده و هم فرستنده هر دو نامه با هم قاتي شده است و فرستاده شده است.
2. تامل کن و ذخيره کن
اينترنت اين امکان را به ما مي دهد که سخنان مان را سنجيده تر بگوييم. البته اين سنجيده سخن گفتن اصلا به معناي ناديده گرفتن صراحت نيست. اما به هر حال وقتي کسي چيزي را براي ما مي نويسد يا تصويري را براي ما مي فرستد، ما فرصت داريم که اول تامل کنيم بعد جواب دهيم. برخلاف ارتباطات رو در رو در فضاي مجازي اين سطح توقع خيلي پايين تر است. ضمن اينکه نوشته طرف مقابل جلوي چشمتان است و مي توانيد به تدريج هوش اجتماعي شما را افزايش دهد چون جواب هاي سنجيده تر و خلاقانه تر طرف مقابلتان را به وجود مي آورد و شما کم کم به آدم خوش مشرب تري تبديل مي شويد.
3.ناظر باش و پند بگير
خيلي از شبکه هاي اجتماعي به شما اين امکان را مي دهد که مکالمه دو نفر نا آشنا را با هم ببينيد. بيشتر وبلاگ ها هم امکان خواندن کامنت هاي ديگران را به شما مي دهند. در دنياي واقعي معمولاً آدم ها دوست ندارند يک آدم نا آشنا حتي به تعامل غير خصوصي شان زل بزند. به هر حال ديدن اين تعامل مجازي مي تواند چندين اثر در هوش اجتماعي شما داشته باشد؛ اول اينکه شما شيوه هاي متفاوت برخورد ديگران با يک نوشته واحد را مي توانيد ببينيد و اين در درک تنوع شخصيت ها به شما کمک مي کند. دوم اينکه شيوه هاي متفاوت تعامل آدم ها با يکديگر را هم مي توانيد شاهد باشيم؛ شيوه هايي که شايد خودتان اصلا به فکرتان نرسيده باشد. ضمن اينکه نتيجه شيوه هاي تعاملي مثبت و منفي را مي توانيد به عينه در اين فضاهاي اجتماعي مجازي مشاهده کنيد.
منبع:همشهري جوان شماره251