ستون آرامش آبادان «حجت الاسلام جمي، انقلاب و پس از انقلاب»
گفتگو بادكتر محسن رضايي
درآمد
فرمانده سابق سپاه تأثير حضور حجت الاسلام جمي را در رهائي آبادان از محاصره، با هيچ عامل ديگري قابل مقايسه نمي تواند، زيرا او با دليري تمام، از درون به تقويت انگيزه هاي مقاومت در اين شهر مي پرداخت. دكتر محسن رضايي در ديگر مقاطع دفاع مقدس نيز شاهد تلاش هاي ارزشمند وي در راستاي تضمين توفيقات و مجاهدت هاي رزمندگان اسلام بوده است.
شما قبل از انقلاب با آقاي جمي ارتباط داشتيد؟
ايشان را مي شناختم، ولي چون زندگي مخفي داشتم و ساواك هم دنبال من بود، معمولا به آدم هايي كه فعاليت علني داشتند و رابطه عادي داشتند، نزديك نمي شدم.
از نقش آقاي جمي در تحصن هاي شركت نفت در قبل از پيروزي انقلاب نكاتي را ذكر كنيد.
دو تن از روحانيون خوزستان بودند كه در ادامه تحصن شركت نفت بسيار تأثير داشتند. يكي آقاي جمي بود، يكي هم آقاي جزايري كه ما البته ارتباطمان با آقاي جزايري، بيشتر بود. ما درباره مراجعه سردسته هاي كاركنان شركت نفت به آقاي جمي و صحبت هاي ايشان با آنها اخباري را مي شنيديم كه به خصوص هنگامي كه تحصن طولاني شد و حقوق كاركنان شركت نفت را ندادند، ايشان توصيه به مقاومت مي كردند و مي گفتند كه نترسيد و رزق و روزي، دست خداست.و همين طور هم شد و امام گروهي را به جنوب فرستادند كه در بين آنها آقاي هاشمي رفسنجاني هم بودند و آقاي جزايري هم حضور داشتند و پولي را كه امام از سهم امام فرستاده بودند،بين كاركنان شركت نفت توزيع كردند.
تحليل شما از نقش آقاي جمي در دوران مقاومت آبادان و نيز ديگر مقاطع و عرصه هاي دفاع مقدس چيست ؟
ارتباط چهره به چهره ما در طول هشت سال دفاع مقدس شكل گرفت و صحنه هاي باشكوه و زيباي فرواني دارد از حضور مردم، از مقاومت مردم و از نبرد رزمندگان و از پيروزي ها و فتوحات بزرگي مثل آزادي خرمشهر. يكي از صحنه هاي باشكوه و زيباي جنگ حضور روحانيت در صحنه هاي دفاع مقدس، به خصوص در دو خط مقدم و شكل حضوري چون حضور آقاي جمي در صحنه است. در واقع حضور جناب آقاي جمي،نمايشي از حضور جمهوري اسلامي در حالت اشغال و محاصره است. آبادان را اگر نمادي از كل جمهوري اسلامي بدانيم، در حالت محاصره هم به خوبي اداره مي شد، يعني نماز جمعه اش برقرار بود، زندگي عادي مردم برقرار بود. شهر محاصره كامل بود و فقط از طريق دريا مي شد به آنجا آب و غذا رساند، ولي چنين شهري به خوبي اداره مي شد. غير از موضوع محاصره و حضور دشمن در چهار طرف شهر، دائما هم آنجا بمباران مي شد و يا با توپ و خمپاره و حتي با تيربار مستقيم و دوشكا، از آن طرف رودخانه اروند، خانه ها و ديوارهاي شهري را مي زدند. محور اداره شهر جناب آقاي جمي بود. اولا حضور خود آقاي جمي به همه آرامش مي داد و همه احساس مي كردند حكومت حضور دارد. گويي كه امام هست، رئيس جمهور هست، دولت هست. اثر حضور آقاي جمي در شهر بسيار آرامبخش بود و براي دشمن هم خيلي ناراحت كننده بود، چون او مي خواست بگويد آبادان در محاصره است، ولي هر هفته خطبه هاي نماز جمعه كه پخش مي شدند، كل تبليغات هفتگي صدام خنثي مي شد و از بين مي رفت و لذا اين تعبير «جمهوري اسلامي در محاصره يا اشغال» با حضور آقاي جمي و رتق و فتق امور مردم توسط ايشان و مراجعه نهادهاي مختلف به ايشان، نمايش قدرتمندي از پايداري جمهوري اسلامي بود.يادم مي آيد در عمليات والفجر كه عمليات كاملا سري ما بود و عمليات بايد طوري طراحي مي شد كه درست تا شب حمله، كسي اطلاع پيدا نمي كرد، همه كارها را هم در شب انجام مي داديم.مثلا توپخانه ها را در شب جابه جا مي كرديم. ماشين هايي را هم كه بايد در شب حركت مي داديم، عده اي در دژباني ها بودند كه روي چراغ ها گل مي ماليدند و حتي اگر راننده چراغ را هم روشن مي كرد، نمي توانست جايي را ببيند. عمليات والفجر 8، آزادسازي فاو، در چنين شرايطي صورت گرفت، در حالي كه هزاران نفر از مردم در شهر آبادان بودند و مسئله هم بايد به كلي سري حفظ مي شد. من چند نفر را نزد آقاي جمي فرستادم كه ايشان را توجيه كنند كه قصد ما اين است كه عمليات به صورت غافلگيرانه انجام شود و ايشان زحمت بكشند و طوري عمل كنند كه اگر كسي خواست شايعه سازي كند، ايشان با گفتار و رفتارش، عملشان، نقشه او را خنثي كنند و اجازه درز كردن اطلاعات به بيرون را ندهند. وقتي آن چند نفر برگشتند و من سئوال كردم كه به نحوه برخورد ايشان چگونه بود، گفتندآقاي جمي به قدري مطلب را خوب گرفتند كه انگار سال هاست در نهادي هاي امنيتي و اطلاعاتي كار مي كنند. خلاصه اينكه نكته اصلي را گرفتند و حتي مثال هايي زدند كه نشان مي داد موضوع را خيلي خوب متوجه شده اند و خيلي خوب عمل خواهندكرد. در طول عمليات والفجر همين طوري هم شد، بارها وضعيت هايي پيش آمدند كه معلوم بود خبر هايي درز كرده اند و داشتند تبديل به شايعات مي شدند و بعدها من فهميدم كه برخوردهاي آقاي جمي و بي توجهي به مسائل مطرح شده و مطرح ساختن مسائلي ديگر، در لو نرفتن عمليات تأثير فراواني داشته است، به طوري كه وقتي ما عمليات را در فاو انجام داديم، دشمن تا 48 ساعت بعد باورش نمي شد كه جنگ واقعي ما در فاو است و هنوز تصور مي كرد كه ما از منطقه خيبر و هورالهويزه مي خواهيم به او حمله كنيم، البته ما در آنجا تجمع اصلي خود را به دشمن نشان داده بوديم، ولي اگر آن عمليات فريب و اين عمليات حفاظت كه در آبادان صورت گرفت، با همديگر كامل نمي شدند، ما نمي توانستيم دشمن را غافلگير كنيم و به هر حال زحمات ايشان بسيار در اين پيروزي، موثر بود. حضور آقاي جمي در آبادان يك ستون آرامش و تكيه گاه روح بخش براي رزمندگان بود و ايشان تا آخرين لحظه هم در آن صحنه ماندند و از كشورش دفاع كردند.
در ارتباط هايي كه با حضرت امام داشتيد، از نگاه ايشان به آقاي جمي، نكته اي را به ياد داريد؟ به ويژه در هنگامي كه آبادان در محاصره بود؟
يادم هست كه وقتي وضعيت آبادان را براي امام توضيح مي دادم، ايشان سئوال مي كردند كه آيا آقاي جمي هم آنجا هستند و حالشان را مي پرسيدند و من مي گفتم خوب هستند. گمان مي كنم دوباري اين سئوال را از من كردند.
بزرگداشتي كه براي حاج آقا جمي از طرف شوراي سياستگزاري ائمه جمعه و حوزه علميه قم و بنياد شهيد برگزار خواهد شد، به نظر شما براي نسل آينده چه پيامي خواهد داشت ؟
به هر حال نسل آينده با معرفي اين چهره ها متوجه مي شود كه چه گذشته سخت و طاقت فرسايي را پشت سرگذاشته و قدر و ارزش تاريخ خودش را بهتر مي فهمد، ضمن اينكه كه در وجود اين شخصيت ها، براي نسل هاي آينده درس هاي خوبي وجود دارد و هر كسي به فراخور توانايي هاي خود مي تواند از اين شخصيت ها موضوعات و نكاتي را بگيرد و بر اساس آنها زندگي آينده خود را شكل و سامان بدهد. اين يادواره ها، نوعي الهام بخشي براي نسل هاي آينده دارند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 23
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}