دولت مدرن و فرایند تضعیف خانواده


 

پدید آورنده : ابراهیم فیاض




 
1 . اگر تاریخ غرب امروز را سکولاریسم یا انتقال قدرت و مالکیت از کلیسا به دولت سیاسی بدانیم، بایستی از نقد اجتماعی، انتقال کارکردهای خانواده به دولت را نیز بعد دیگری از تاریخ غرب جدید بدانیم یعنی در واقع این دو جریان کلان دو بعد درونی و برونی تمدن غرب جدید را تشکیل می دهد که تکمیل کننده این تمدن نیز به شمار می آید و این دو جریان هنوز در درون تمدن غرب ادامه دارد هر چند که دچار مشکلات بسیار شده است .
2 . مذهب با خانواده و هویت مربوط به آن، سخت مرتبط است به عبارت دیگر مذهب چه برای تاسیس و چه استقرار بر خانواده تاکید می کند و چون کلیسا در غرب دچار فرآیند سکولاریزه می شود پس خانواده نیز پشتوانه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود را از دست می دهد . به همین جهت فرآیند فروپاشی خانواده از سکولاریسم شروع می شود و تا زمانی که سکولاریسم بر تمدن غرب، حکومت کند، فرآیند فروپاشی خانواده نیز ادامه پیدا خواهد کرد .
سکولار، در اداره جامعه شکل می گیرد که عقلانیت نام دارد (عقلانیت ابزاری یا تناسب زمانی هزینه ای هدف و وسیله) این نوع عقلانیت منجر به فروپاشی خانواده می شود چون این عقلانیت بر عقل غیر احساسی بنیان گذارده می شود و خانواده که بر عقل احساسی بنیان می شود، تضعیف و سست خواهد شد .
3 . عقلانیت ابزاری و غربی هدف را مهم می شمرد و نسبت به همه چیز دید ابزاری دارد به عبارت دیگر «دید سفید (ابزار) «و «دید سیاه (غیر ابزار)» دارد و هرچه ابزار نباشد در لیست سیاه واقع می شود و هر چه ابزار باشد در لیست سفید واقع می شود (اگر چه فحشاء باشد به همین دلیل به فحشاء صفت و به فاحشه، کارگر جنسی گفته می شود) پس اخلاق تابع و نوع آن است و هدف، وسیله را توجیه می کند و با همین غیراخلاقی کشتار صد میلیونی قرن بیستم، رخ داد و جانی ترین تمدن تاریخ بشریت، تمدن غرب بوده است .
5 . خانواده با عقلانیت ابزاری غیر اخلاقی، سر سازگاری ندارد چون خانواده خود اصالت دارد و مظهر زندگی و حیات یک جامعه است یعنی حیات یک جامعه، همان حیات خانواده می باشد پس خانواده را دارای «کارکرد ضد یا ضد کارکرد» دانسته اند و بایستی تضعیف شود . تضعیف خانواده از راه روابط جنسی پیش از ازدواج و بعد از ازدواج و تشویق به این روابط، صورت می گیرد .
6 . به همین دلیل برای اینکه دولت بتواند بطور عمیق زندگی اجتماعی را عقلانی کند و احساس را از زندگی اجتماعی حذف کند و کارآیی اجتماعی را بالا ببرد، خانواده را باراه های مختلف، تضعیف می کند . آموزش و حقوقی دو محوری است که دولت به وسیله آن خانواده را تضعیف می کند .
7 . سکولار آموزش را از کارکرد خانواده خارج می کند و آنرا به سازمان های آموزشی دولتی می سپارد و این از روز به دنیا آمدن نوزاد در مهدهای کودک شروع می شود و تا آخرین مراحل آموزشی که بالاترین تخصص های دانشگاهی باشد ادامه دارد از طرف دیگر رسانه های دولتی و خصوصی تحت نظارت دولت شروع به آموزش عمومی ضد خانواده می کنند و با پخش اطلاعات و نوع ارزش آن، به تضعیف خانواده می پردازند . و آنچه همه این فرآیندها را به هم پیوند می دهند این است که فرآیند ارتباط از درون خانواده، جدا کرده و به بیرون از خانواده هدایت می شود .
8 . از نظر حقوقی، نیز جهت قانونی طوری است که خانواده به صورت نسلی بعد از نسل، از هم پاشیده می شود به عبارت دیگر در دولت ها قانون طوری تصویب و دسته بندی می شوند که دفاع از فرد و یا جامعه، خانواده از هم پاشیده می شود . در این مرحله: دفاع از زن در مقابل مرد است بطوری دولت می تواند بر خلاف نظر مرد و یا حتی زن در برخی از موارد، زن و مرد را مجبور به جدایی کند و زن را بجایی ببرد که هیچ کس از آن اطلاع نداشته باشد . حتی به جدایی زن از مرد نیز کمک کند . و گاهی قانون حکم به جدائی فرزند از والدین و یا پدر و یا مادر می کند و سپس به تکفل دولت در می آید .
9 . پس در دولت مدرن، دولت، رقیب تند و تیز خانواده است و اولین حرکت آن تاخیر در تشکیل خانواده است . (با دیرکرد ازدواج و روابط جنسی قبل از ازدواج و رواج بازار فحشاء) . و یا اگر تشکیل شده آنرا ضعیف نگه دارد (با روابط جنسی خارج از خانواده و تحرک جغرافیائی شدید شغلی زن و یا مرد و وضع حقوق منحل به نظم خانواده به نام پشتیبانی از فرزند زن) .
10 . با تاکید دولت مدرن بر نسل جوان است «نسل جوان مجرد» ولی; نیاز جنسی را با دوست پسر یا دوست دختر و در نهایت در زمان های پیش بینی نشده مثل مهاجرت و یا جدائی، با فحشاء تامین می شود . پس نسل میان سال و یا حتی سالخورده نیز ادای نسل جوان را در می آورد و هر کدام سعی بر گرفتن دوست دختر و یا پسر و یا فاحشه بازی دارند که به این رفتار سالخوردگان و میانسالان بعنوان نشاط و زندگی اشاره می شود تا برای ارزش و اعتبار و رجحان و به این معنا هنجاری می شود .
11 . ریشه حمله دولت مدرن به خانواده به دولت چپ و سوسیالیسم کمونیسم بر می گردد چون آن مالکیت خصوصی را تابعی از خانواده می دانستند و برای رسیدن به جامعه سوسیالیستی و کمونیستی مالکیت خصوصی بایستی نابود شود و نابودی الکیت خصوصی تابعی از خانواده دانسته می شد پس نابودی خانواده و اشتراکیت جنسی را در صدر اهداف خود قرار داد و چون چپ ها در تاریخ حمال راست ها می باشند» پس سرمایه داری این مفهوم را به نفع خود مصادره کرد و دولت مدرن راست، خود را با توجه به تضعیف خانواده، قوی و برجسته کرد .
13 . سیر تاریخی خانواده در غرب از گسترده به خانواده هسته ای و از خانواده هسته ای به خانواده بدون فرزند و سپس از آن خانواده تک والدینی با فرزند و خانوار یک نفره و انواع جدیدتر مثل خانواده متشکل از یک والدینی و پدر خوانده و مادرخوانده و مشکلات اخلاقی پدرخوانده یا مادرخوانده با فرزندخوانده خود و آخرین نوع آن خانواده همجنس بازی تایید و تاکید بر ضدیت دولت مدرن با خانواده است .
14 . مکانیسم عملی دولت مدرن برای نابودی خانواده در مرحله اول هرچه کوچک تر ساختن ابعاد آن است که این را با گران ساختن خانواده و ازدواج انجام می دهد . ازدواج و تشکیل خانواده از نظر مادی و معنوی و اشرافیت خاص خودش را می طلبد که همین گران سازی خانواده و ازدواج مسبب از هم پاشیدگی خانواده بعد از ازدواج می شود مثل کوچک بودن آپارتمان های شهری و گران بودن فرزندداری، پرورش بچه . در کشورهای غیرصنعتی مثل جمعیت مکانیسم فعال دولت برای کوچک سازی ابعاد خانواده و تشویق عملی و فکری مردم به مهاجرت شهرها و فروش تراکم و کوچک سازی خانه و سپس خانواده و تشویق به آسان سازی قوانین طلاق و ... می باشد .
15 . مکانیسم اجرایی نابودی خانواده با دو مکانیسم اجرا می شود 1 . آموزش جنسی از اوائل بلوغ و تشویق به روابط جنسی از همان ابتدای بلوغ در قالب دوستی در مدارس راهنمایی و سپس دبیرستان بعنوان سلامتی روح و جسم . 2 . آزادی جنسی در سطح خانواده و اجتماع و رسانه ها در قالب نمایش های جسمی و جنسی تحریک آمیز جنسی و نوع لباس های محرک و یا گاهی نیمه برهنگی و ایجاد تصویرسازی مجازی جنسی با رسانه ها در قالب تبلیغ کالا و یا تفریحات و یا در فیلم ها .
منبع:حوزه.نت
ارسال توسط کاربر محترم سایت : savin125125