بررسی تطبیقی ازدواج در اسلام و مسيحيت بخش سوم


 





 

وجوه اشتراك اسلام و مسيحيت در ازدواج
 

ديدگاه‌هاي مشترك اسلام و مسيحيت را در مورد فلسفه، جايگاه و اهداف ازدواج به شرح زير مي‌توان خلاصه نمود:
الف- هر دو دين اسلام و مسيحيت ازدواج را به عنوان تنها راه ديني، مشروع و قانوني جهت برقراري روابط جنسي و پاسخ به نيازهاي زيستي وابسته به غريزه جنسي و توليد نسل و تكثر نوع بشر قبول دارند و معتبر مي‌شمارند.
ب- ازدواج جايگاه خطير و جليل دارد و تنها راه تشكيل خانواده و موجب حفظ حيات و سلامت اعضاي آن است.
ج- ازدواج تنها راه مقبول و مورد پذيرش جهت فراهم نمودن زمينه‌ي رشد اجتماعي بشري و سالم نگهداري آن از آفات مرتبط با غريزه جنسي است. (سليم سالم، 2004م: ص163؛ ص183)
د- در بررسي جايگاه ازدواج، هر دو آيين به ازدواج به عنوان عملي مقدس نگاه مي‌كنند. البته تعبير آن‌ها متفاوت است. اسلام از ازدواج به «پيمان مقدس» تعبير مي‌كند و مسيحيت از آن به عنوان «سر عظيم»، «پيمان عفت» و «آيين مقدس» ياد مي‌كند.
ه‍- در بررسي اهداف ازدواج، اهدافي چون «توليد نسل پاك»، «اهتمام به تكثير نسل»، «تشكيل خانواده» و «ايجاد محبت و مودت» از اهداف مشترك هر دو آيين الهي است.

وجوه افتراق اسلام و مسيحيت در ازدواج
 

ديدگاه‌هاي متفاوت و افتراقي مسيحيت و اسلام را در مورد فلسفه، جايگاه و اهداف ازدواج به شكل زير مي‌توان بيان نمود:
الف ـ برخلاف اسلام كه به تأهل اهميت داده و تجرد را حالتي ناپسند و منفور در نزد خداوند مي‌داند، از منظر مسيحيت، تجرد و عزوبت نسبت به ازدواج از جايگاه برتر و عالي‌تري برخوردار است. بر حسب اين ديدگاه، رهبانيت روشي مبارك و پسنديده و يكي از نعمت‌هاي الهي و عطاياي رباني است و بسياري از مؤمنين مسيحي به رهبانيت دعوت مي‌شوند و در اين سلك زندگي مي‌كنند و خود را به نماز، دعا و ... مشغول مي‌سازند و از زندگي با مردم و همراهي با آن‌ها كناره مي‌گيرند؛ اما در اسلام رهبانيت حرام شمرده شده و بدعت و عملي غير الهي خوانده مي‌شود: «لا رهبانية في الاسلام» تأهل در اسلام بسيار پسنديده و مورد ترغيب قرار گرفته است. (همان: ص184)
در هيچ يك از اديان الهي، رهبانيت مورد پذيرش و ترغيب قرار نگرفته و نمي‌گيرد و آن‌چه در مسيحيت ديده مي‌شود، نوعي تحريف است؛ لذا در مسيحيت تحريف شده، رهبانيت ارزش يافته است. رهبانيت و عزلت نمايانگر تحقير زن است. ترك ازدواج، خود دليل بارزي بر بي‌توجهي به مقام زن است. زن در انجيل، نسبتي طولي و نه عرضي با مرد دارد از مفاهيمي چون تأكيد بر فريب خوردن حوا به وسيله شيطان، آفرينش زن به جهت خلقت مرد،[vi] چنين استنباط مي‌شود كه زن از نظر خلقت مؤخر از مرد است (از نظر ارزشي) و از آن‌جا كه از مرد منتزع و جدا شده، به مثابه تابعي از مرد است و به جهت آن كه موجب رانده شدن آدميان از بهشت شده است، جنسي نامطلوب انگاشته مي‌شود. بنابراين، تحقير زن در انجيل، مي‌تواند يكي از ريشه‌هاي ارزشي بودن رهبانيت و عزلت در مسيحيت به شمار آيد. از سوي ديگر، نظر به اين‌كه ازدواج مهمترين وظيفه اجتماعي زن و مرد به شمار مي‌رود، ترجيح رهبانيت نوعي بي‌توجهي به شئون است. زيرا به حكم باري تعالي، زن آفريده شده است، براي آن‌كه مادر باشد و به تربيت و بقاي نسلي همت گمارد كه در آينده موجب اعتلاي جوامع انساني شود؛ هم‌چنان كه خداوند متعال، داشتن فرزند را نتيجه پيمان زناشويي و در رديف طيبات ذكر كرده است: «والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدة و رزقكم من الطيبات»، (نحل، 72) (رك. وكيلي، 1370: صص54-50)
ب- اسلام و مسيحيت گرچه هر دو از حفظ پاكي سخن مي‌گويند، ولي پاكي مورد نظر اسلام با پاكي مورد نظر مسيحيت كاملاً متفاوت است. در اسلام، هرگز پاكي به معناي پاسخ ندادن به نداي فطرت و ازدواج نكردن نيست؛ بلكه اسلام حتي ازدواج نمودن را هم پاكي و امتياز مي‌داند.
ج- در بررسي جايگاه ازدواج در اسلام و مسيحيت، هر يك پايگاهي اختصاصي براي ازدواج قائل است. مسيحيت آن را «پيماني ناگسستني و دائمي» مي‌داند و اسلام آن را «مايه بركت»، «فضيلت بخش اعمال ديگر» و «سيره عملي پيامبر و ائمه» مي‌شمارد. هم‌چنين اسلام ازدواج را عامل تقرب و مسير اصلي نيل به مقام قرب مي‌شمارد؛ درحالي‌كه مسيحيت راه اصلي تقرب را در عزوبت مي‌جويد و ازدواج را مانع و مسير انحراف آميز و دور دست منتهي به مقام قرب مي‌داند.
د- از آن‌جا كه مسيحيت بعد از ناتواني در عزوبت به ازدواج روي آورده است و عزوبت را انتخاب اول خود مي‌داند، در روي آوري به ازدواج به ميزان ضرورت اكتفا كرده و هرگز تعدد زوجه و ازدواج مجدد را نمي‌پذيرد؛ لذا در مقام بيان جايگاه، آن را «اتحادي دايم و ناگسستني» مي‌داند؛ در حالي كه اسلام در بيان مقام ازدواج، «ناگسستني بودن» را از ويژگي‌هاي برجسته‌ي بيانگر جايگاه قرار نمي‌دهد.
ه‍- در بررسي علل و فلسفه تشريع ازدواج نيز، هر يك از اديان مسيحيت و اسلام، فلسفه‌اي اختصاصي بيان مي‌كنند. اسلام فلسفه‌ي ازدواج را پاسخ‌گويي به نداي فطرت مي‌داند؛ اما مسيحيت گويا عزوبت را پاسخ اوليه به فطرت و طبيعت مي‌داند؛ لذا به عزوبت به عنوان صفتي برتر از تأهل نگاه مي‌كند و معتقد است افرادي كه توان حفظ طهارت همراه با عزوبت را ندارند، بايد به ازدواج تن دهند. در نگاه مسيحيت گويا فطرت آدمي در وهله‌ي اول با عزوبت سازگار‌تر مي‌نمايد و ازدواج براي افرادي تشريع شده است كه نتوانسته‌اند عزوبت همراه با عفت را تأمين نمايند.
و- اسلام و مسيحيت، هر يك علل خاصي را نيز براي ازدواج در نظر دارند. مسيحيت در كنار «حفظ پاكي»، «نجات و رستگاري» را از جمله علل تشريع ازدواج مي‌داند و اسلام هم در كنار «پاسخ به نداي فطرت»، «آرامش روحي و رواني»، «حفظ نوع بشر» و «رشد و تعالي انسان» را نيز از علل تشريع ازدواج مي‌شمارد.
ز- اسلام و مسيحيت، در كنار اهداف مشترك، اهداف اختصاصي خود را نيز از ازدواج تعقيب مي‌كنند. اهداف اختصاصي مسيحيت از ازدواج عبارت از: «ايجاد پيوند ناگسستني» و اهداف اختصاصي اسلام عبارتند از: «تأمين آرامش و سكون»، «رشد و تكامل شخصيت»، «حفظ عفت و حياي اجتماعي» و «شكوفاسازي استعداد».
ح- اسلام در حالي‌كه اهداف ممدوح ازدواج را بيان كرده و انسان‌ها را به آن‌ها ترغيب مي‌نمايد، اهداف مذموم و ناشايست ازدواج را نيز بيان و انسان‌ها را از اين‌گونه ازدواج‌ها بر حذر مي‌دارد. يعني دور كردن اهداف نابجا و ناشايست از فضاي ازدواج و هشدار دادن نسبت به آن‌ها، از خصايص ويژه‌ي اسلام است.

پي‌نوشت‌ها:
 

* - كارشناس ارشد روانشناسي، عضو هيئت علمي مركز جهاني علوم اسلامي
[i] - مقصود از مسيحيت، دين تحريف شده كنوني است؛ نه ره‌آورد اصيل عيسي مسيح (ع).
[ii] - شعائر و آيين‌هاي مقدس در نزد پروتستان‌ها، فقط عشاي رباني و غسل تعميد است. تعاليم مسيحيت فقط بر اين دو آيين اصرار دارد. اين عقيده از اين جا ناشي مي‌شود كه پروتستان‌ها بر اهميت نيت و انگيزه پاي مي‌فشارند نه بر اعمال؛ (مك آفي برون، 1920م: ص284) البته كليساي ارتودوكس از آن به عنوان يكي از خدمات كليسا ياد مي‌كند. (مولند، 1381: ص61)
[iii] - holy matrimony
[iv] - آيه 3 باب 5 رساله پولس رسول به افسيسان. (همان)
[v] -
GANGRE
[vi] - «مرد از زن نيست؛ بلكه زن از مرد است و نيز مرد به جهت زن آفريده نشده است؛ بلكه زن براي مرد[آخرين شده است.]» (عهد جديد، رساله اول پولس رسول به قرنتيان به باب 11/17-1)

 

منابع:
×كتاب مقدس
× استات، جان: «مباني مسيحيت»، روبرت آسريان، انتشارات حيات ابدي، بي‌تا.
×اعرافي، عليرضا: «اهداف تربيت از ديدگاه اسلام»، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، 1376.
×برانتل، جورج: «آيين كاتوليك»، حسن قنبري، مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1381.
×پطرس، فرماج: «ايضاح التعليم المسيحي»، مطبعة الاباء المرسلين اليسوعيين، 1882م.
×الحر العاملي، محمد بن حسن: «وسائل الشيعه»، لبنان، دارالاحياء التراث لبنان، 1403ق.
×دورانت، ويل: «تاريخ تمدن»، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، 1373.
×رشيد پور، مجيد: «مراحل ازدواج در اسلام»، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1376.
×زيبايي‌نژاد، محمد رضا: «در آمدي بر تاريخ و كلام»، انتشارات اشراق، 1375.
× زيبايي‌نژاد، محمد رضا: «مسيحيت‌شناسي مقايسه‌اي»، تهران، انتشارات سروش، 1382.
×سليم سالم، غسان: «محاور الاتقاء و محاور الافتراق بين المسيحية و الاسلام»، دارالطلية 2004م.
×سكري سرور، محمد: «نظام الزواج في الشرايع اليهودية و المسيحية»، دارالفكر العربي، بي‌تا.
×شبلي، احمد: «مقارن الاديان»، قاهره، مكتبة النهضة المصرية، 1993م.
×طبرسي، حسن: «مكارم‌الاخلاق»، انتشارات فراهاني، بي‌تا.
×عندليب، حمزه: «نحن و الاولاد»، دليل ما، 1422ق.
×قرآن كريم
×قمي، شيخ عباس: «سفينة البحار»، دارالتعارف، 1403ق.
×كاكس، هاروي: «مسيحيت»، عبدالرحيم سليماني اردستاني، مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1378.
×كليني رازي، محمدبن يعقوب: «الكافي»، دارالكتب الاسلاميه، 1367.
×مجلسي، محمد باقر: «بحارالانوار»، لبنان، دارالاحياء التراث، 1403ق.
×مشكيني، علي: «ازدواج در اسلام»، احمد جنتي، الهادي، 1366.
×مطهري، مرتضي: «تعليم و تربيت در اسلام»، تهران، انتشارات صدرا، 1362.
×مك‌آفي برون، رابرت: «روح آيين پروتستان»، فريبرز مجيدي، انتشارات نگاه معاصر، 1920م.
×مكارم شيرازي، ناصر: «تفسير نمونه»، دارالكتب الاسلاميه، 1368.
×منصـور، محمدحسـين: «احكام‌الاسـره المطبقة علي المسيحين المصريين»، دارالمطبوعات الجامعية، 1999م.
× مولند، اينار: «جهان مسيحيت»، محمد باقر انصاري و مسيح مهاجري، تهران، انتشارات اميركبير، 1381.
×ميشل، توماس: «كلام مسيحي»، حسين توفيقي، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1377.
×نجفي، محمد حسن: «جواهرالكلام»، مكتبه الاسلاميه، 1365.
منبع:خبرگزاري فارس

ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb