ايدئولوژي تشيع، انقلاب اسلامي و بيداري اسلامي (1)


 

نويسنده: نفيسه فاضلي نيا (کارشناس ارشد علوم سياسي و مدرس مرکز جامعه الزهرا(س)قم)




 

چکيده
 

وقوع انقلاب اسلامي ايران در منطقه پيامدهايي را به دنبال داشت: از جمله اينکه عوامل موثر بر ژئوپليتيک منطقه را متحول ساخت؛ بطوري که ايدئولوژي اسلام ناب و مفاهيم و آموزه هاي انقلابي آن، علاوه بر اينکه رقيبي جدي براي ليبراليسم غرب محسوب گرديد، به عنوان عاملي ژئوپليتيک، نظر بسياري از صاحبنظران غربي را به خود جلب نمود. لذا شايد بتوان گفت عنصر تشيع در انقلاب اسلامي ايران و ساير جنبشهاي شيعي منطقه، ساير عوامل ثابت و متغير ژئوپليتيک منطقه را حساس تر و مهمتر کرد.
در اين مقاله سعي شده است تا به اهميت ايدئولوژي تشيع، به عنوان يک عنصر موثر بر ژئولوپليتيک شيعه، پرداخته شود؛ امري که مبناي خودآگاهي و بيداري در انقلاب ايران و ساير جنبش هاي اسلامي منطقه مي باشد.
واژگان کليدي: ايدئولوژي، بيداري اسلامي، ژئوپليتيک شيعه، انقلاب اسلامي

مقدمه
 

با نگاهي اجمالي به تئوريهاي روابط بين الملل و واقعيت هاي موجود در آن، مي توان دريافت که محور اساسي آنها بر پايه ماترياليسم است و قدرت آنها بر اساس عناصر مادي و فيزيکي دولتها تجزيه و تحليل شده است. اما نهضت هاي اسلامي جهان، عمدتا مبناي فکري و فلسفي دارند و مبتني بر تجزيه و تحليل هاي رئاليستي از قدرت نيستند؛ از اينرو، آنها دين را ضرورتي انکارناپذير براي کل بشريت مي دانند و آن را به تمام جهانيان عرضه مي کنند.
جنبش هاي اسلامي با اتکا به دين در تمامي مراحل مبارزاتي، اين نکته را اثبات کردند که دين- به عنوان يک منبع قدرت سياسي و اجتماعي- در جهان ناشناخته مانده است. تاثير چنين امري، فرو ريختن مباني ماترياليستي و تجزيه و تحليل قدرتهاي سياسي جهان بود.
اين تحول موجب شد؛ کارشناسان و سياستمداران جهاني، علاوه بر مسائل مادي و فيزيکي به عوامل معنوي نيز در برآوردهاي خود توجه کنند.(1)
از آنجا که مهمترين ويژگي انقلاب اسلامي ايران، ماهيت فکري و فرهنگي آن است واکنش خصمانه استکبار جهاني در مقابل آن نيز قابل توضيح است.
در واقع آنچه مايه هراس و نگراني آنهاست، فکر جديد، انسان جديد و مناسبات انساني- معنوي جديدي است که انقلاب اسلامي، مطرح کرده است و اين تفکر ارتباط مستقيمي با اسلام شيعي(عنصرمذهب)(2) دارد. اسلام شيعي با داشتن مجموعه اي از ايده ها و نگرشهاي اعتقادي، ارائه دهنده يک ايدئولوژي اسلامي براي تعالي انسان و حرکت او بسوي کمال حقيقي است. اين سعادت و کمال- برخلاف وعده ايدئولوژي هاي مادي- نمي تواند صرفا اهداف دنيوي و مادي گروه يا قشري خاص را در برگيرد، بلکه مبتني بر اهداف دنيوي و ديني تمام جامعه بشري است.(3) از اينرو، اينگونه ايدئولوژي مسلما ايدئولوژي هيمنه طلب غرب را به چالش خواهد کشاند.
نکته ديگر آنکه، هر چند ژئوپليتيست ها براساس نظريات کلاسيک اين مکتب، تاکيد بسياري بر حساسيت صرف بر فاصله، کارکرد حايل فضا و مرزها داشتند- يعني، ارزشهايي که در تکنولوژي نظامي آن زمان بسيار حائز اهميت بودند – ولي در قرن حاضر، شاخص قدرت رهبري کشورها ديگر قدرت نظامي نيست؛ زيرا در حال ورود به عصري هستيم که نزاع مستقيم- که نيازمند نيروهاي نظامي است- فرصت بروز پيدا نخواهد کرد. اين تحولات، قطعاً باعث افزايش اهميت مسائل انساني خواهد شد و فاکتورهاي جديد، روش ما را در ارزيابي و اندازه گيري موقعيت هاي ژئوپليتيکي تعيين خواهد نمود.(4)
در حال حاضر در امر ژئوپليتيک، توجه به عوامل فرهنگي و اعتقادي، حيطه هاي ديگري از همنشيني جغرافيايي را مطرح مي کند تا پيش از انقلاب ايران، دين اسلام تنها يک ايدئولوژي مذهبي محسوب ميشد؛ اما انقلاب ايران، جنبه هاي بالقوه سياسي آن را به فعليت درآورد و تفکر شيعي با انسجام ساختاري خود در ايران نشان داد که توانايي ايجاد يکي از انقلابهاي بزرگ تاريخ را دارد. اين توانايي باعث شد که بسياري از نهضت هاي رهايي بخش، بويژه در آسيا وآفريقا، توجه خود را به ايران و ايدئولوژي اسلام معطوف کنند.
توجه جنبش هاي آزاديبخش، کشورها و شخصيت هاي اسلامي به نقش پرتوان اسلام در صحنه سياسي باعث شد که ژئوپليتيک کشورهايي که از جمعيت يا اکثريت مسلمان برخوردار بودند در نگرشي مجدد ارزيابي شود. اين امر از آنجا اهميت داشت که پيوستگي جغرافيايي و جايگاه خاص اين کشورها- به لحاظ دسترسي به عظيم ترين منابع نفتي- خودنمايي ميکرد و پديده اي بنام جهان اسلام را مطرح مي ساخت.(5)
به اين ترتيب، طرح ديدگاههاي جديد ژئوپليتيکي و پيوند آنها با گرايش هاي فرهنگي، نقش جغرافيايي و ژئوپليتيکي جهان اسلام و سرانجام قدرت انقلاب اسلامي اين انديشه را بوجود آورد که در پيدايش ويژگيهاي ژئوپليتيکي، نه تنها بايد به ايدئولوژي هاي مذهبي و پارامترهايي مانند قوميت توجه کرد، بلکه بايد به توانايي هاي عملياتي آنها نيز نظر داشت. لذا قبل از ورود به بحث اصلي، لازم است واژه «ژئوپليتيک شيعه» را تعريف کنيم:
«ژئوپليتيک شيعه به مفهوم امتداد جغرافياي سياسي شيعيان درکشورهاي مختلف خاورميانه بزرگ با هارتلند ايران است»(6)
مارتين کرامر، محقق عنود و اسلام ستيز آمريکايي نيز در کتاب تشيع، مقاومت و انقلاب بطور ضمني در مورد اهميت عنصر ژئوپليتيک شيعه مي نويسد:
در دوران معاصر، تشيع، برخي از قوي ترين مفاهيم طغيان انقلابي را پديد آورده است. جنبش هايي شيعي، امروزه استراتژي هاي سياسي فوق العاده اصيلي ابداع کرده اند که غالبا موجب شگفتي و حيرت دنياي اسلام و غرب شده است. اين شيوه در ايران از عظيم ترين موفقيت ها برخوردار بوده است و الهام بخش ساير شيعيان در دنياي عرب و جنوب آسيا نيز شده اند. کمربندي از تشيع حيات اقتصادي، استراتژيکي و تاريخي اسلام را دربرمي گيرد و بخش هايي از لبنان، سوريه، عراق، عربستان، کويت، بحرين، ايران، افغانستان، پاکستان و هندوستان را مي پوشاند. اين کمربند که درکشورهاي مختلف به اکثريت و اقليت شيعه تقسيم ميشود؛ خود دنيايي است که تاثيرات گوناگون در آن به سرعت انتقال مي يابد.(7)
از طرفي، موقعيت حساس ژئوپليتيک جهان اسلام و جمعيت بيش از يک ميليارد نفري مسلمانان- که طبق پيش بيني هاي به عمل آمده در بيست سال آينده به حدود2ميليارد نفر خواهد رسيد- صاحب نظران و سياستمداران غرب را وادار ساخته است تا در حوزه ژئوپليتيک به اسلام- به خصوص عنصر تشيع- بپردازند.
در اين راستا فرانسوا توال در کتاب خود مي نويسد:
از ميان يک ميليارد معتقد به رسالت(حضرت) محمد(ص) حدود10 الي12درصد شيعه هستند يعني جمعيت شيعي در جهان به حدود140ميليون نفر مي رسد. درگيري هاي اخير، همچون انقلاب اسلامي در ايران و جنگ داخلي لبنان، مسئله شيعه را به عنوان يک عامل ژئوپليتيکي مطرح کرده است.(8)
بنظر وي، از اين پس بايد مطالعه مذهب شيعه براي تجزيه و تحليل عوامل مهم ژئوپليتيک جهان معاصر، مورد توجه قرار بگيرد.
با توجه به مطالب فوق، سعي ما بر اين است تا به اهميت ايدئولوژي تشيع- به عنوان يک عامل موثر بر ژئوپليتيک شيعه- بپردازيم. عاملي که مبناي خودآگاهي و بيداري در انقلاب ايران و ساير جنبش هاي اسلامي منطقه شد.

ايدئولوژي تشيع و تاثير آن بر رفتار کارگزاران انقلاب اسلامي
 

تحولات هر جامعه، به شدت متاثر از انديشه و اعتقادات حاکم برآن جامعه است. از اينرو، براي بررسي تحولات اجتماعي، سياسي و تاريخي هر جامعه و پيروان هر دين و مکتبي بايد در درجه اول به ويژگي آن مکتب بپرد ازيم؛ و سپس به استنباط و طرز تلقي پيروان مکتب از آن توجه کنيم؛ زيرا آنها هستند که براساس اعتقادات و باروهايشان تاريخ و جامعه خود را مي سازند.(9)
بنابراين شناخت انقلاب اسلامي ايران- که هويتي شيعي دارد- بدون شناخت دو امر ميسرنيست؛ اول، ايدئولوژي تشيع، دوم نقش امام خميني (ره) به عنوان ايدئولوگ و کارگزار اصلي انقلاب و تفسيرهاي وي از آموزه هاي تشيع.
در اين راستا، نوع نگرش شيعه نسبت به سياست و طرز برخورد آن با قدرتهاي سياسي بايد مورد توجه قرار گيرد؛ چراکه اين برخورد تحت تاثير، عقايد و سنتهاي شيعه در متن تاريخ و حيات جمعي شيعيان، شکل گرفته و تعيين کننده الگوهاي کنش و رفتار سياسي آنان در پذيرش يا نفي حکومتهاست. از اينرو، برخي براين باورند که مذهب، عقايد، ارزشها، نمادهاي مذهبي و فرهنگ سياسي ناشي از آن، ممکن است مروج و الهام بخش رفتارهاي سياسي انقلابي و ستيزه جو باشد و اين حرکت را تشديد و تسهيل نمايد.(10)
به هر حال براي بررسي جايگاه و اهداف هر انقلاب ايدئولوژيک- چه در عرصه داخلي و چه در عرصه منطقه اي و بين المللي- اولا، بايد مکتب حاکم برآن انقلاب را- با توجه به روح و عمق و کليت آن- بازشناخت. ثانيا بايد به تلقي افراد از آن مکتب توجه داشت.(11)
البته بايدگفت گرچه اين تلقي به نوبه خود متاثر از ماهيت خود مکتب است، ولي بايد به اين نکته نيز توجه کرد که توده هاي انقلابي، تحت چه شرايطي مي زيسته اند و اين شرايط چه تاثيري در اوضاع رواني ساختار اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي آن جامعه و همچنين در خلق گسترش و تعميق جو انقلابي آن و تلقي افراد آن از مکتب داشته است.
در ادامه، بعد از اشاره اي کوتاه به نقش و اهميت ايدئولوژي در کنش و رفتار کارگزاران به بيان اين نکته مي پردازيم که آموزه هاي ايدئولوژي تشيع، چه تاثيري در تبيين محيط ذهني و ادراکي انقلاب اسلامي دارد؟ آگاهي و بينش شيعيان- به ويژه کارگزاران انقلاب اسلامي- چگونه شکل مي گيرد؟ و در نهايت به بيان اين نکته مي پردازيم که ايدئولوژي تشيع چه تاثيري در تعيين راهبردهاي ايران در منطقه و از جمله صدور انقلاب دارد.

تاثير ايدئولوژي بر کنش و رفتار کارگزاران
 

ايدئولوژي، استنتاجي از يک جهان بيني است که مستقل و قائم به ذات نيست، ايدئولوژي به معناي دستورهاي کلي سياسي است که دانسته يا ندانسته بر مبناي فلسفه معيني قرار دارد و يک سيستم فکري سياسي را تشکيل ميدهد. اين سيستم، راهنماي عمل است و گروههايي از مردم در فعاليتهاي سياسي- اجتماعي خود از قواعد آن پيروي مي کنند.(12)
در واقع، ايدئولوژي، استراتژي و تاکتيک هاي رسيدن به هدف را مشخص مي کند و به عبارتي، آيين نامه اجرايي مکتب فکري انقلاب است.(13)
به اين ترتيب، مي توان گفت، ايدئولوژي نوعي نقشه و راهنما براي سياستمداران و کارگزاران است و کنش و رفتار آنها را هدايت مي کند. در راستاي ايدئولوژي، منازعات و جدالها حل ميشود، يا برعکس، شکل مي گيرد و يا گسترش مي يابد. همچنين به کمک آن، گذشته تفسير، زمان حال، توضيح وآينده،پي ريزي مي گردد و راهي انتخاب ميشود که از نظر ايدئولوژي مطلوب تر است.(14)
از طرفي ميزان مقاومت يک ايدئولوژي- خصوصا ايدئولوژي انقلابي و پيکارجو- در برابر حوادث به ميزان تعهدش به اصول مفروضه، انسجام و هماهنگي دروني و توانايي اش در حل مشکلات و بن بست هاي جديد وابسته است؛ که ويژگي اخير مرهون دو خصوصيت نخستين است.
بنظر مي رسد با توجه به نقش و اهميت ايدئولوژي در رفتار و کنش کارگزاران، تشيع ويژگي هاي ايدئولوژي انقلابي را داراست که توانست توسط ايدئولوگ انقلاب اسلامي هم نظم موجود را زير سوال ببرد و هم نظام مطلوب جديدي را- نه تنها براي ايران بلکه براي ساير کشورها- پي ريزي کند.(15) لذا در ادامه سعي مي کنيم با ويژگي هاي ايدئولوژي تشيع بيشتر آشنا شويم.

پي نوشت ها :
 

1- محمدپاشاپور، نهضت هاي اسلامي، بازيگران جديد نظام بين الملل(تهران: مطالعات انديشه سازان نور،1382)ص157
2- محمدرضا شفيعي فر، درآمدي برمباني فکري انقلاب اسلامي(قم: نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها،1378)ص326
3- حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبش هاي اسلامي معاصر(تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي،1382)
4- محمدصحفي، ژئوپليتيک فرهنگي و مسئله امنيت ملي(تهران: شمسا،1380)ص46
5- همان،ص71و72
6- فرحناز مايل افشار،«ژئوپليتيک شيعه» نشريه سياست روز.84/5/3
7- تشيع، مقاومت و انقلاب، مجموعه مقالات کنفرانس بين الملل دانشگاه تل آويو(بي جا: بيتا، 1984)ص36
8- فرانسوا توال، ژئوپليتيک شيعه، ترجمه عليرضا قاسم آقا(تهران: نشرني1379)ص9
9- محمدمسجد جامعي، ايدئولوژي و انقلاب(بي جا: بي تا،1361)ص44
10- يدالله هنري لطيف پور، فرهنگ سياسي شيعه و انقلاب اسلامي(تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي1379)ص51
11- مسجدجامعي،همان،ص126
12- شفيعي فر، همان، ص89
13- همان، ص90
14- عبدالرحمن عالم، بنيادهاي علم سياست(تهران: نشرني1373)ص84 و85
15- محمدمسجدجامعي، زمينه هاي تفکر سياسي در اسلام در قلمرو تشيع و تسنن(تهران: الهدي1369)ص252
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19