قلعه بالا و آميختگي دو قوم عاشق


 






 
روستاي کوهپايه اي قلعه بالا با مجموعه کم نظيري از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي يکي از روستاهاي ديدني استان سمنان است . قلعه بالا ، روستايي کوهپايه اي و از نوع روستايي متمرکز است . منطقه مسکوني روستا روي ارتفاعي تپه مانند قرار گرفته که از يک سوپر مواد غذايي ، مشرف به دشت و از سوي ديگر تا دامنه هاي کوه مولدو پيش رفته است . بخش زراعي روستا از زمينهاي کم شيب کوهپايه شروع مي شود و به سمت دشت گسترش مي يابد . زمينهاي زراعي دور تا دور روستا را احاطه کرده اند (به غير از بخشي از روستا که متصل به دامنه پرشيب کوه است). بخش هايي از کوهپايه که شيب نامناسبي براي کشاورزي دارد . توسط اهالي روستا به صورت پله پله درآمده است و سطح جانبي هر صفه (پله) با سنگ چين پوشانده شده است . از آنجا که خاک زير کشت در اثر آبياري و ساير عوامل اقليمي به مرور زمان سست مي شود ، وجود اين ديواره سنگ چين از ريزش حاشيه هر صفه جلوگيري مي کند .
پله پله بودن زمين و کمبود فضاي کافي براي حرکت تراکتور باعث مي شود که اين دسته از زمينهاي زراعي را با خيش و چارپا شخم بزنند . با اين حال شخم زدن زمينهايي که در دشت قرار دارند از تراکتور استفاده مي کنند .
هر خيش با دوچارپا (گاو ، الاغ يا قاطر) کشيده مي شود و هنگام شخم زدن ، دو نفر همزمان خيش را هدايت مي کنند . يک نفر، ته خيش (تيغه اي که در زمين فرو مي رود) را به سمت زمين فشار مي دهد و نفر دوم ، سر خيش را نگه مي دارد و چارپا را هدايت مي کند .
در ابتداي ورودي غربي روستا ، باغ هاي کوچکي ديده مي شود . محوطه هاي کوچکي که با سنگ چين يا ديواره هاي خشت و گلي حصار بندي شده اند و تعداد محدودي درخت (همه از يک نوع ، انار ، انگور و ....) را در برگرفته اند . وجود اين باغهاي کوچک و فرآورده هاي متنوعي که از انار ، انگور و بادام تهيه مي شود (رب انار ، شربت انار ، کشمش ، خشکبار و..) احتمال وجود تقويم باغداري را در روستا قوت مي دهد. (تقويمي شامل موعد چيدن ميوه ها ، هرس کردن درخت ها ، کاشتن نهال تازه و به تبع آن فعاليتهاي دسته جمعي براي انجام اين کارها که محتملا جلوه اي آييني به خود مي گيرد .)
روستا دو گروه بزرگ خويشاوندي و هم خون را شامل مي شود . کيقبادي (که به زعم اهالي روستا ، عرب اند) و عجمي ها . با اين حال در نگاه اول متوجه محله قومي نمي شويد (محله اي که مختص يک گروه و هم خون باشد) و از طرف ديگر ، تيپ چهره و گويش فارسي اهالي روستا ، دو دستگي بازري را تداعي نمي کند . پس به احتمال زياد ، کيقبادي ها و عجمي ها ، در هم اختلاط داشته و دارند که به مرور زمان ، تيپ چهره و گويش هر دو گروه را به هم نزديک کرده است .
قلعه بالا سه گورستان دارد که هر سه در حاشيه جنوبي قرار دارند . يکي از گورستانها قطعه زمين نسبتا مسطحي است در جنوب روستا و در دامنه کوه . دومي در اطراف بقعه امامزاده ابوالحسن (تنها امامزاده قلعه بالا) در کنار جاده اي خاکي که روي دامنه کوه امتداد مي يابد و از جنوب غربي به روستا متصل مي شود (با کمي فاصله از بخش مسکوني) و سومي در محل اتصال جاده مذکور به جنوب قلعه بالا .
روي هم رفته ، دسته بندي اهالي روستا به دو گروه خويشاوندي عجمي و کيقبادي ، در ريخت روستا نمايان نيست و اين دو دستگي بيشتر از هر چيز در نام و شهرت ساکنين به چم مي خورد . اين نشان مي دهد که اين دو گروه ، روابط زيادي (کاري ، خويشاوندي و...) با هم دارند که نيازي به تمايز از هم احساس نکرده اند . چه در محل سکونت ، چه در محل دفن مرده ها و چه در مسجد (روستا يک مسجد دارد).
قالي بافي و پارچه بافي در قلعه بالا زنده نيست ، اما هنوز در روستا ، بافنده آشنا به فنون ، شيوه و ابزار کار وجود دارد که از قضا زياد هم مسن نيستند . پيداست که تا همين اواخر مردم روستا قالي مي بافتند. يک نمونه قالي قطع کوچک (حدوداً يک متر در يک و نيم متر) در نمايشگاه صنايع دستي روستا به نمايش گذاشته شده بود و زن ميانسالي که آن را بافته بود هم در نمايشگاه حضور داشت . طرح قالي ، لچک –ترنج ناهمسو بود و نقش مايه گلداني در دو سوي ترنج ديده مي شد . رنگ کف قالي (زمينه قالي) ، آبي تيره (در اصطلاح محلي لاکي) بود و طيفي از رنگهاي قهوه اي ، سبز و زرد با درجات متفاوتي از روشنايي و تيرگي در آن ديده مي شد . اما رنگ قرمز و مشتقات آن اصلا در نقش قالي حضور نداشت که به طرح قالي جلوه اي سرد مي دهد . طبق گفته بافنده قالي ، گره اي که در بافت قالي به کار رفته بود ، گره نامتقارن يا گره فارسي است . در اين گره نخ پر دور يک تار مي پيچد و از زير تار مجاور آن عبور مي کند .

تجربه حضور در يک پارک ملي و زندگي
 

روستاي قلعه بالا با 150 خانوار و حدود 500 نفر سکنه ، مکان سفر 4 روزه 16 دانش آموز دختر و پسر 8 تا 11 ساله يک مدرسه مشارکتي بود . آنها در اين سفر فرصت يافتند از يکي از مجموعه هاي بسيار ارزشمند و يکي از وسيع ترين مناطق تحت حفاظت ايران (پارک ملي توران )بازديد کنند . در طول مسير يکي از متخصصين حيات وحش در خصوص پستانداران منطقه ، گونه هاي در معرض انقراض ، منقرض شده و تفاوت پلنگ و يوز با آنها صحبت نمود . پس از تلاش براي مشاهده گور ايراني يکي از پستانداران شاخص منطقه ، دانش آموزان موفق به مشاهده آن با دوربين چشمي از فاصله مناسبي شده و ويژگيهاي ظاهري آن از جمله اينکه گور ايراني بر خلاف تصور مردم راه راه نمي باشد را شناختند همچنين آنها با روشهاي شناسايي پستانداران در طبيعت با مشاهده رد پا ، سرگين آشنا شدند ، در اين خصوص بعضي از آنان اطلاعات خوبي داشتند . با بچه ها در خصوص شغل محيط باني و زحمات اين گروه در راستاي حفاظت و امنيت منطقه نيز صحبت شد .

جاذبه هاي گردشگري
 

همجواري اين روستا با دشتهاي دلبر و علي انگر از ويژگيهاي ممتاز روستاي قلعه بالا است . اين دشتها از مناطق حفاظت شده ملي است و از زيستگاه هاي يوزپلنگ و گورخر آسيايي مي باشند .
آميختگي مناظر زيباي کوهستاني و چشم اندازهاي اغوا کننده سرابهاي کويري ، از جلوه هاي کم نظير طبيعت روستاي قلعه بالا است . پشته هاي پهن ، کوههاي كم ارتفاعي هستند که سطح صافي دارند و از جمله جاذبه هاي بديع محسوب مي شوند . دره مار و چشمه هاي قدس و معصوم از نواحي تفرجگاهي اين روستا است.
امامزاده سيد محمد و امامزاده پير سيد ، از اماکن زيارتگاهي روستاي قلعه بالا هستند و مورد احترام مردم مي باشند .
موسيقي مورد علاقه مردم روستاي قلعه بالا ، ترانه ها و نغمه هاي محلي است که غالبا در جشنها و مراسم عروسي خوانده و نواخته مي شوند .
قالي ، از عمده ترين محصولات صنايع دستي اين روستا است که در طرح هاي زيبا و به دست زنان هنرمند بافته مي شود .
بيشتر مردم روستاي قلعه بالا از پوشاک محلي استفاده مي کنند .
هفت سنگ و الک دولک (چوکالسوبازو) از بازيهاي رايج مردم اين روستا است. مهمترين سوغاتي هاي روستاي قلعه بالا شامل فلفل ، زيره سبز ، کنجد ، تخمه آفتابگردان و ديگر محصولات سيفي و باغي است .
انواع اشکنه ، ماست جوش ، قوروتي (کشک بادمجان) آبگوشت وآش ترش از معروفترين غذاهاي محلي روستاي قلعه بالا است .
روستاي قلعه بالا از طريق شهرهاي شاهرود ، ميامي و بيارجمند با جاده اي آسفالت قابل دسترسي است .
منبع: نشريه اطلاعات هفتگي شماره 3430