مردمان سنگ شده پمپئي


 

نويسنده: علي رنجبران




 
فوران آتش فشان وزوو در مدت کوتاهي شهر قديمي و بزرگ پمپئي ايتاليا را براي هميشه به افسانه تبديل کرد
اينجا شهر پمپئي ايتالياست؛ يکي از قديمي ترين و اسرار آميزترين شهرهاي به جا مانده از گذشته : شهر بزرگي که همراه شهر همسايه اش «هرکولانئوم» بر اثر يک حادثه از صفحه روزگار محو شدند و نزديک به 1500 سال طول کشيد تا مردم به خاطر آورند که چنين شهري وجود داشته. فوران و خشم آتش فشان «وزوو» زمان را براي هميشه در اين شهر متوقف کرده است. اين اتفاق که در سال 79 ميلادي رخ داد باعث شد پمپئي به عنوان دست نخورده ترين شهر تاريخي ايتاليا، انتخاب شود و اطلاعات مهمي از زندگي آن دوران را به محققان و باستان شناسان امروزي نشان دهد. پمپئي شهري است که زير خاکستر داغ آتش فشان به يک فسيل بزرگ تبديل شد. اين شهر نمادي از يک تمدن بزرگ در دوران باستان است و اسرار زيادي از زندگي شهري در آن دوران را با خود دارد.
مطالعات باستان شناسي نشان مي دهد که پمپئي در نزديکي ناپل امروزي در تاريخ پرفراز و نشيبش بارها گرفتار خشم کوه وزوو شده است. اين شهر در يک شاهراه مهم بين شهرهاي نولا، کومائه و استابيا قرار گرفته بود. پمپئي شهر عجيبي بود که توانسته بود از محاصره رومي ها در 89 سال قبل از ميلاد مسيح جان سالم به درد برده و با روشي مسالمت آميز به امپراتوري روم باستان بپيوندد. اما سايه کوه وزوو هميشه بر اين شهر سنگيني مي کرد. از زمان تأسيس آن شهر که احتمالاً در سده چهار قبل از ميلاد اتفاق افتاده تا تاريخ دفن آن بارها در اين منطقه آتش فشان و زلزله اتفاق افتاده بود. اما هيچ کدام مثل آخرين آتش فشان، غافلگير کننده و دردناک نبود. بعد از هر آتش فشان، باز هم مردمي به جا مي ماندند و شهر را دوباره مي ساختند و زندگي را در آن به جريان مي انداختند اما آخرين باري که مردم شهر غرش کوه مقدسشان را ديدند فرصتي براي فرار پيدا نکردند.

يک تمدن بزرگ
 

پمپئي يکي از شهرهاي پرجنب و جوش قديمي بوده؛ شواهد به جا مانده در اين شهر آن قدر دقيق هستند که به کمک آن مي شود ريزترين جزئيات زندگي مردم را به سادگي متوجه شد؛ به عنوان مثال در يکي از طبقه هاي خانه اي مشهور به «سيريکوس» کتيبه اي وجود دارد که روي آن نوشته شده است : «خوش آمديد.» در زير آن کلمه پول به چشم مي خورد. اين کتيبه به وضوح نشان مي دهد که اين محل يک شرکت تجاري بوده که دو نفر آن را اداره مي کردند. دو شريک به اسم «سريکوس»و «نوميانوس». در خانه هاي ديگر جزئيات فراواني مربوط به دسته هاي مردم و رده هاي شغلي و اجتماعي شان ديده مي شود. اين شهر يک آمفي تئاتر، استخر شناي عمومي و همين طور سيستم آبرساني دقيق وجود داشته است. سيستم آبرساني، آب چشمه هاي قنات را در حداقل 25 خيابان اصلي براي حمام هاي عمومي و چندين خانه به صورت خصوصي منتقل مي کرد. اما يکي از مهمترين اهداف اين سيستم، آبرساني دفترهاي تجاري مستقر دراين شهر بوده است. اين موضوع نشان مي دهد که اين شهر يکي از مراکز مهم تجاري به حساب مي آمد.
نکته جالب اينجاست که سيستمي براي ذخيره آب دراين شهر وجود دارد که در نوع خودش بي نظير است وحتي از فواره هاي آب در زمان پرآبي براي تزئين خانه ها و ميدان هاي شهر استفاده مي شده. آمفي تئاتراين شهر با طراحي جالب و منحصر به فرد يکي از مهمترين مراکز نشست و برخاست و بحث و گفت و گو ميان مردم بوده است. تعداد زيادي نقاشي در اين شهر دست نخورده و سالم باقي مانده است که جزء آثار ارزشمند تاريخ هنرباستان به حساب مي آيد. از شواهد پيداست که اين شهر به نوعي يک شهر توريستي به حساب مي آمده و رومي هاي باستان درآن خانه هاي ويلايي داشتند. به همين دليل حدس زده مي شود هنگام فوران آتش فشان، اين شهر جمعيتي بالغ بر 20 هزار نفر داشته است. پروفسور ويليام آوت دراين باره مي گويد : «اين شهر در زماني که آتش فشان فوران کرد به بالاترين درجه رشد اجتماعي خود رسيده بود.»

شهر پرحادثه
 

در فاصله بين سالهاي 62 تا 79 ميلادي شهر پمپئي حوادث زيادي را از سر سرگذرانده است؛ اما اين همه ماجرا نيست. 5 فوريه سال 62 زماني بود که يک زلزله شديد که شايد اولين نشانه هاي آتش فشان بوده باعث خرابي قسمت زيادي از شهر مي شود. از روي آثار به جامانده مي شود گفت که زلزله اي با بزرگي هفت ريشتر اين شهر را لرزانده است. در زمان زلزله مردم در جشن بزرگي حضور داشتند که به افتخار «آگوستوس» يا پدر مردم برگزار مي شد. به همين دليل به ساکنان شهر آسيبي وارد نشده است. اما آتش سوزي بعد از زلزله و بيماري باعث از بين رفتن ساکنان شهر شده است. اعتقاد دانشمندان براين است که تقريباً بيشتر شهر بر اثر زلزله نابود شده بود و هنگام فوران قسمت هايي از آن مثل آسياب ها هنوز هم در دست بازسازي بوده است. زلزله شهرهاي اطراف اين منطقه را هم تحت تاثير قرار داده و بعد از آن هرج و مرج و دزدي و قتل در شهر به راه افتاده بود. احتمالاً بعد از زلزله بسياري از مردم به شهرهاي ديگر کوچ کردند اما آنهايي که به شهرشان عشق مي ورزيدند باقي ماندند تا شهر را از نو بسازند. به همين دليل حدس زده مي شود که اين شهر باستاني يکي از پرجمعيت ترين شهرهاي دوران باستان بوده است. نگاهي به نقاشي هاي ديواري بلند که دراين شهر وجود دارد نشان مي دهد که اين شهر هنگام فوران هنوز هم در حال بازسازي بوده و ساخت و ساز در آن تمام نشده بود. اين زلزله احتمالاً نشانه اي بوده براي فعاليت فوراني آتش فشان اما مردم شهر که دانشي در اين مورد نداشتند به جاي ترک شهر ماندند و گرفتار انفجار آتش فشان کوه وزوو شدند.

فوراني به قدرت بمب اتم
 

در زمان فوران، پمپئي مهم ترين شهر منطقه بوده است. اينجا مشهورترين شهر منطقه بود که کشاورزي پررونق باعث رشد جمعيت اين شهر و اطرافش شده بود. نکته جالب اينحاست که آنها رونق کشاورزي شان را مديون خاکسترهاي آتش فشاني به جا مانده از فوران هاي قبلي بودند؛ يعني همان پديده اي که باعث رونق کسب و کار آنها شده بود، سرانجام همه آنها را به کام مرگ فرو برد. بر اثر فوران سال 79 بسياري از شهرهاي اطراف مثل هرکولانئم هم دچار تخريب و آسيب شدند.
سوال عجيب و مهمي درباره اين شهر وجود دارد؛ اينکه چطور تعداد زيادي از مردم شهر بدون اينکه از جايشان تکان بخورند مرده اند. محققان به اين نتيجه رسيده اند که فوران آتش فشان به صورت تدريجي اتفاق نيفتاده است بلکه اين فوران انفجار بزرگي بوده که قدرت آن معادل يک بمب اتمي در نظر گرفته مي شود. به همين دليل ظرف چند ثانيه تمام شهر با ابري از خاکستر داغ که دماي آن به بيشتر از 250 درجه مي رسيده پوشيده شده و همه چيز در چند لحظه کوتاه سوزانده و نابود کرده است. مردم و ساختمان ها در اين شهر به وسيله 12 لايه مختلف خاکستر آتش فشاني پوشيده شده اند. در يک نسخه تاريخي که 25 سال بعد از فوران آتش فشان نوشته شده معلوم مي شود که انفجار آتش فشان آن قدر بزرگ بوده که تمام نوار ساحلي شهر ناپل را هم تحت تاثير قرار داده است. اين نسخه به وسيله پليني نوشته شده است که در زمان فوران در بند ناپل زندگي مي کرده است. بررسي نوشته هاي اين مرد نشان مي دهد که بر اثر اين حادثه او عمويش را از دست داده و دچار ضربه روحي شديدي شده است. گويا او رابطه بسيار نزديک و صميمانه اي با عمويش داشته. نکته جالب اينجاست که عموي او بلافاصله بعد از فوران ناوگان دريايي ناپل به کمک حادثه ديدگان مي رود و جان خودش را در همين زمان از دست مي دهد.
محققاني که در زمينه آتش فشان ها کار مي کنند بعد از پيدا شدن يادداشت هاي پليني جوان در مورد اين حادثه، فوران هاي بزرگ و آني را«پلينين»نامگذاري کردند. نسخه هاي بعدي نشان مي دهد که تاريخ دقيق اين اتفاق روز 24 آگوست سال 79 ميلادي بوده است. به هرحال پژوهش هاي باستان شناسي نشان مي دهد که اين شهر احتمالاً دو ماه قبل از اين تاريخ بر اثر خاکستر داغ سوخته ودفن شده بود. اين نظريه به وسيله يکي ديگر از دست نوشته هاي تاريخي تقويت مي شود که تاريخ جاري شدن مواد مذاب را 23 نوامبر ثبت کرده است.
بقاياي کشف شده نشان مي دهند که مردم لباس هايي به تن داشته اند که احتمالاً براي ماه نوامبر مناسب بوده و اين يافته ها باعث تقويت اين نظريه مي شوند. البته ميوه ها و سبزيجات باقيمانده در فروشگاه ها هم همگي متعلق به ماه اکتبر بوده اند؛ در حالي که ميوه هاي تابستاني به صورت برگه و خشک شده در ماه آگوست پيدا مي شدند. بنابراين احتمالاً شهر دو ماه قبل از جاري شدن گدازه ها از بين رفته بود. سکه هايي که در کيسه هاي پول زنان دفن شده در خاکستر پيدا شده، احتمالاً به يادبود جشن تابستاني ماه سپتامبر ضرب شده بودند. به هر حال هيچ نظريه يا تئوري قابل قبول ديگري اين نتيجه ها را رد نمي کند.

شهر گمشده
 

بعد از اينکه لايه هاي خاکستر روي پمپئي را پوشاند، آنها به تدريج فراموش شده و يک شهر گمشده به حساب مي آمدند. در سال 1599 براي اولين بار گوشه اي از اين شهر پيدا شد. اين اتفاق وقتي افتاد که حفاري ها براي منحرف کردن جريان رودخانه «سارنو» به ديوار نقاشي شده اي برخورد کرد. «تئو منيکوفونتانا» که مهندس معمار بود به اين محل اين حادثه فراخوانده شد. با اين حال بنا به دستور او دوباره روي ديوار را پوشاندند. درآن حفاري هيچ چيز جديدي پيدا نشد. روي آن ديوار که يک سنگ نوشته محسوب مي شود، اسم شهر پمپئي نوشته شده است. با اين همه نام رومي شهر که در آن زمان به آن خوانده مي شد از بين رفته و پمپئي نام قديمي شهر بوده است. تا مدت ها ديگر خبري از شهر نشد تا اينکه در سال 1738 شهر هرکولانئوم از زير خاکستر بيرون آورده شد. اين کشف در حفاري هاي انجام شد که براي پيدا کردن کاخ تابستاني پادشاه ناپل انجام شده بود. ده سال بعد مهندس سواره نظام اسپانيا شهر پمپئي را دوباره پيدا کرد. در حفاري هايي که به دستور «خواکين اکوبيره» انجام شد قسمتي از ساختمان ها و ديوارهاي نقاشي شده از زير خاک بيرون آورده شد. اما کسي که اولين کاوش هاي واقعي را رهبري کرد، کسي نبود به جز «کارل وبر». او اين کار را به کمک مهندس ارتش «فرانسيسکولاوگا» انجام مي داد. کاوش ها در سال 1860 به وسيله جوزپه فيورلي پيگيري شد.
اين اولين کاوش تمام ايتاليايي بود. او در حفاري هايش به بدن انسان هايي برخورد کرد که سوخته و دور بدنشان با خاکستر پوشيده شده بود. بنابراين او براي حفظ حالت طبيعي آدم ها تکنيک جالبي ابداع کرد. او قبل از برداشتن خاکستر در فضاي خالي بين آنها گچ تزريق مي کرد. در حقيقت او از فضاي باقيمانده اي که بر اثر از بين رفتن جسد به وجود آمده بود مثل قالب استفاده کرد تا حالت جسد را بازسازي کند. نتيجه کار او بسيار جالب از آب درآمد. به وسيله تکنيک او حالت قربانيان در حال فرار به خوبي بازسازي شد. حتي وحشتي که در قيافه بسياري از آنها وجود داشت هم به خوبي با اين روش نمايان شد هنوز هم ازاين تکنيک در کاوش ها استفاده مي شود تا استخوان ها دست نخورده بمانند و امکان تجزيه و تحليل جسد بيشتر شود. همين طور رزين دوام بيشتري دارد. به هر حال اين شهر در اواسط دهه 90 ميلادي به طور کامل از زير خاک بيرون آورده شد و در حال حاضر يکي از مهمترين مکان هاي توريستي کشور ايتاليا محسوب مي شود.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره56