کره اعجاب انگيز


 

نويسنده:سامرا قلي زاده




 
حرف هاي زيادي درباره قوانين عجيب حاکم بر کره شمالي شنيده مي شود؛ روايت هايي که گاه به واقعيت نزديک هستند و گاه در حد شايعه باقي مي مانند
بين کشورهاي جهان، کره شمالي يکي از سرزمين هاي پر رمز و راز به حساب مي آيد؛ کشوري که اخبار و گزارش هاي رسيده از آن بسيار محدود است. شايد به همين خاطر است که خيلي ها با شنيدن معدود اخبار رسيده ازاين کشور، از قوانين عجيب حاکم بر آن اظهار تعجب مي کنند. در هر حال ارتباط محدود کره شمالي با ديگر کشورهاي جهان و در نتيجه منزوي بودن مردم آن، اين کشور را براي بسياري از مردم دنيا به سرزميني اسرار آميز با هزاران حقيقت پنهان تبديل کرده است. فرار بازيکنان تيم فوتبال کره شمالي درجام جهاني. بار ديگر بازار شايعات درباره اين کشور را داغ کرده وحالا همه مي خواهند بدانند در کره اعجاب انگيز چه مي گذرد.
با وجود اينکه طبيعت کره شمالي بسيار زيبا و دل انگيز است و تنوع آب و هوايي شگفت انگيزي دارد اما مردم اين کشور در هر نقطه از اين سرزمين که روزگار مي گذرانند بايد تا آخر عمر همان جا بمانند و حق خروج از منطقه محل سکونت خود را ندارند و اگر زماني هواي سفر به سرشان بزند يا بخواهند براي کاري از روستا يا شهر خود خارج شند، حتماً بايد اجازه حکومتي داشته باشند، در غير اين صورت قانون را شکسته اند و مجازات خواهند شد.
قوانين حاکم بر کره شمالي تمامي جوانب زندگي مردم را تحت کنترل قرار داده و بر تمامي بخش هاي زندگي شان به نوعي تاثير گذاشته است. تقريباً 50 سال است که مردم کره شمالي صبح ها با نواختن صداي شيپوري که رأس ساعت شش به صدا در مي آيد و از طريق بلند گو در تمام مناطق پخش مي شود از خواب بيدار مي شوند. آنها موظف هستند پيش از شروع کار روزانه، در مقابل مجسمه کيم ايل جونگ و پدر او اداي احترام کرده و سر تعظيم فرود آورند. همه مردم کره شمالي موظف هستند با لباس هاي رسمي خاص از منزل خارج شوند يا علامت مخصوصي روي لباس داشته باشند تا وزارت اطلاعات و امنيت اين کشور از اينکه چه افرادي در حال عبور و مرور هستند، آگاهي کامل داشته باشد؛ البته کار به همين جا ختم نمي شود و آنها بايد پس از رسيدن به محل کار ده دقيقه اي را هم بايد وقت بگذارند و به سخنراني هاي مافوق خود گوش دهند و پس از پنج دقيقه عليه دشمنانشان شعار بدهند پس از انجام تمامي اين کارها تازه نوبت آغاز فعاليت روزانه مي شود و آنها مي توانند کار خود را شروع کنند.
در پيونگ يانگ، پايتخت کره شمالي، هر دو ساعت يک بار از بلند گوهايي که صداي بسيار قوي اي دارند در گوشه گوشه شهر مارش نظامي پخش مي شود تا قدرت ژنرال هاي اين کشور به رخ همه کشيده شود. آنها بنا بر عادتي ديرينه کيم جونگ ايل، رهبر کشور خود را ژنرال صدا مي زنند؛ البته دادن چنين لقبي به او چندان هم بي راه نيست چرا که خدمت سربازي اجباري در اين کشور گاهي به ده سال هم مي رسد.
مردم اين کشور براي رفتن به محل کار خود حق استفاده از خودرو را ندارند و معمولاً با دوچرخه رفت و آمد مي کنند. استفاده از خودرو تنها مختص به بالا رتبه هاي نظامي اين کشور است. پس از پايان کار و فعاليت روزانه، شب ها ساعت نه در سراسر کره شمالي خاموشي زده مي شود و به اين ترتيب مردم خود را براي يک روز کاري ديگر آماده مي کنند نکته عجيب ديگر اين است که در کره شمالي هيچ خانواده اي حق خواب ديدن ندارد و اگر پدر و مادري صبح از خواب بيدار شوند و خوابي را که شب قبل ديده اند تعريف کنند، فرزند آنها موظف است تا علاوه بر خوابي که والدينش ديده اند خواب خود را هم به نماينده وزارت اطلاعات و امنيت کشور که در کلاس شان حضور دارد، گزارش دهد.
در کره شمالي هيچ رسانه خصوصي ديده نمي شود و 12 روزنامه و 20 نشريه موجود در اين کشور کاملاً تحت نظر دولت هستند و بي آنکه خبرنگاري وظيفه تهيه گزارش ها را بر عهده داشته باشد، مطالب آنها را خبرهايي تشکيل مي دهد که هر روز از وزارت اطلاعات و امنيت دريافت و دقيقاً همان اطلاعات بدون کوچکترين تغييري منتشر مي شود؛ در تمام رسانه هاي کره شمالي، انتشار هر گونه خبر ناخوشايند در مورد کره شمالي در همه زمينه ها از سياسي و اجتماعي گرفته تا اقتصادي و فرهنگي به شدت ممنوع است.
با توجه به اينکه دولت مسؤول آذوقه رساني و تهيه مواد لازم به صورت کوپني در کره شمالي است، درآمد ماهانه مردم بسيار ناچيز است؛ در بيشتر موارد هم نه کمک هاي دولت و نه درآمد مردم کفاف مايحتاج و نيازهاي اوليه آنها را نمي دهد و فقر و قحطي بر بسياري از خانواده هاي اين کشور حاکم شده و سالانه چندين هزار نفر از آنها به دليل گرسنگي جان مي دهند.
دولت کره شمالي با وجود نيازهاي شديدي که به کمک هاي غذايي ديگر کشورها دارد اما به خاطر اينکه معتقد است اين غذاها روي طرز فکر مردم اثرات سوء دارد و براي اينکه از آلودگي فرهنگي که نتيجه مصرف اين غذاهاست در امان بماند، از پذيرفتن آن سرباز مي زند. شدت قحطي و گرسنگي در اين کشور به حدي است که سازمان تغذيه جهاني وابسته به سازمان ملل در اين باره به شدت هشدار داده است.
مسؤولان اين کشور نه تنها از پذيرفتن هر گونه کمک امتناع مي کنند بلکه ورود هر گونه خبرنگار و عکاس را هم به کره شمالي ممنوع کرده اند؛ البته نه تنها ورود اصحاب رسانه به اين کشور ممنوع است بلکه خروج شهروندان کره اي هم از کشورشان به شدت کنترل مي شود و اگر شخصي بخواهد به دنياي بيرون از کره قدم بگذارد به عنوان عامل دشمن دستگير مي شود؛ اين قانون آنقدر سختگيرانه در اين کشور به اجرا در مي آيد که اگر فردي حتي از طريق تلفن با خارج از کشور تماس برقرار کند، ممکن است سرنوشتي جز مرگ و تيرباران در انتظارش نباشد؛ به عنوان مثال در ماه مارس امسال يک شهروند کره شمالي که در يکي از شرکت هاي نظامي کره شمالي مشغول به کار بود با تلفن همراه خود با يکي از دوستانش که در سال 2001 به سئول پايتخت کره جنوبي گريخته بود، تماس گرفت و در مورد قيمت برنج و شرايط زندگي در کره شمالي با او صحبت کرد؛ اين کار او از طرف دولت تخطي از قوانين تلقي شد و در نتيجه حکمي جز اعدام براي او صادر نشد.
اين در حالي است که مدتي بعد خبرگزاري يون هاپ، مرگ فرد خاطي به نام جونگ را تاييد کرد و گفت اين شهروند اولين فرد در کره شمالي است که به دليل تماس با خارج از کشور اعدام شده، اما جزئيات بيشتري از اين ماجرا منتشر نکرد.
در کره شمالي فقط يک شرکت مخابراتي تلفن همراه که منطقه پايتخت، پيونگ يانگ، را پوشش مي دهد مشغول به فعاليت است. مشترکان اين شرکت مخابراتي حق استفاده از خدمات اين شرکت براي تماس با خارج را ندارند. در نتيجه بسياري از شهروندان کره شمالي براي تماس با بستگان و اقوام خود که در خارج از اين کشور زندگي مي کنند از تلفن هاي همراهي که به طور غيرقانوني از چين به کره شمالي وارد شده اند، استفاده مي کنند.

کنترل گردشگري
 

تمام بخش توريسم در کره شمالي توسط دولت کنترل مي شود و هر چند هزينه سفر به اين کشور چندان بالا نيست اما هر کسي نمي تواند به راحتي وارد کشور شود؛ بين گردشگران علاقه مند هم، به شهروندان آمريکايي و کره جنوبي به هيچ عنوان ويزاي ورود به کره شمالي داده نمي شود. اگر خارجي ها هواي سفر به کره شمالي به سرشان بزند نيروهاي پليس امنيت در اين سفر با آنها همراه مي شوند تا آنها با هيچ شهروند کره اي ارتباط برقرار نکنند، چرا که مقامات کره شمالي معتقدند اگر يک خارجي با شهروندان آنها صحبت کند و آنها را از دنياي بيرون با خبر شوند، خطر بزرگ و جبران ناپذيري براي کره شمالي به وجود خواهند آورد.
در نتيجه حرف زدن با شهروندان کره شمالي براي خارجي ها مطلقاً ممنوع است و حتي اگر بخواهند قيمت کالايي را هم بپرسند بايد اين کار را از طريق فردي که مراقب توريست ناميده مي شود و آنها را قدم به قدم همراهي مي کند، بپرسند.
در کره شمالي دو نوع پول رايج وجود دارد؛ پولي که مردم آن کشور استفاده مي کنند و پولي که خارجي هاي مقيم آن کشور موظفند خرج کنند. سيستم هاي امنيتي کره شمالي معتقدند که به اين شکل مي توان فهميد که چه کسي از دشمنان با توريست هاي خارجي پول گرفته يا با آنها معامله کرده است.

ارتباط با دنياي بيرون
 

مردم کره شمالي هيچ خبري از گوشه و کنار جهان ندارند و اين بي خبري به قدري زياد است که گفته مي شود تاکنون هيچ فيلم خارجي اي در اين کشور به نمايش گذاشته نشده است. حرف ها و روايت هاي عجيبي از اين ناآگاهي مردم کره شمالي شنيده مي شود. بر اساس يکي از همين روايت ها چند سال پيش در دانشگاه پيونگ يانگ کره شمالي فيلم اوليور توئيست به نمايش گذاشته شد و پس از نمايش فيلم، سخنران مدعو، به دانشجويان اين کشور گفت : «حالا خودتان قضاوت کنيد ما پيشرفته تريم يا اروپايي ها؟»
پخش و نمايش هر نوع فيلم و حتي کارتون خارجي هم در تلويزيون کره شمالي مطلقاً ممنوع است؛ پديده اينترنت در کره شمالي اصلاً وجود ندارد و داشتن راديوهايي که قادر به دريافت امواج خارجي باشند يا گيرنده هاي تلويزيون هاي ماهواره اي و دستگاه فکس جرم به حساب مي آيد. حتي موبايل و دوربين فيلم برداري هم جزو ابزار جاسوسي محسوب مي شوند و مالک آنها با مجازات تيرباران در ملاء عام رو به رو شود. افرادي هم که به عنوان مهمان دولت کره شمالي و به منظور شرکت در جشن هاي دولتي به آن کشور سفر مي کنند بايد به محض ورود، دوربين فيلمبرداري وموبايل خود را تحويل بدهند و در وقت خروج از آن کشور آنها را تحويل بگيرند.
با وجود اينکه بهداشت و درمان در اين کشور رايگان است اما اگر شخصي در کره شمالي بيمار شود، کمتر به بيمارستان مراجعه مي کند و ترجيح مي دهد در خانه بماند تا به بيمارستان برود چرا که در بيمارستان هاي اين کشور هيچ دارو و امکانات پيشرفته اي وجود ندارد و معمولاً افرادي به اين بيمارستان ها منتقل مي شوند که هيچ راه درماني براي آنها وجود ندارد و مرگ در انتظار آنهاست.

قوانين سخت ازدواج
 

اگر پسر و دختري در کره شمالي قصد ازدواج با يکديگر را داشته باشند، رضايت خانواده آنها هيچ نقشي در اين ازدواج ندارد بلکه وزارت اطلاعات و امنيت اين کشور است که صلاحيت ازدواج اين دو نفر را صادر مي کند و به اين ترتيب که هم پسر و هم دختر بايد يک گزارش کامل از نحوه آشنايي، ميزان علاقه، علت آشنايي و... را به وزارت امنيت ارائه بدهند. پس از اين مرحله و بررسي هاي لازم و شناسايي تمامي اقوام دختر و پسر براي آنها قرار مصاحبه صادر مي شود و پس از حضور دختر و پسر و پاسخ دادن به سوال هاي خاص اگر مورد مشکوکي ديده نشود، اجازه ازدواج آنها صادر مي شود.
با تمام اين تفاسير مردم کره شمالي از زندگي خود ناراضي نيستند و معتقدند خوشبخت ترين انسان هاي روي زمين هستند.

چهار روز در سرزمين عجايب
 

ساراوانگ يکي از خبرنگاران خبري اسليت از خاطرات سفر خود به عنوان يک گردشگر مي گويد : «اگر به کره شمالي سفر کنيد هيچ رديابي از اين کشور در گذرنامه خود نمي بيند. با ورود گردشگران به کره شمالي هيچ مهر ورود به گذرنامه آنها خورده نمي شود و به عنوان مثال در گذرنامه من تنها مهر خروج از چين و بازگشت به اين کشور بعد از چهار روز زده شد با وجود فشار عصبي فراواني که روي تمام گردشگران در اين کشور وجود دارد، اما نيروهاي پليس کره شمالي بسيار آرام، مصمم و صبور هستند تقريباً دو ساعتي طول کشيد تا هنگام ورود به کشور تمامي چمدان ها و وسايل ما را بازرسي کردند و چهارساعتي هم وقت صرف ديدن تمام عکس هاي دوربين هايمان شد و هنگام خروج هم آنها عکس هايي را که فکر مي کردند نبايد از کشور خارج شود به اختيار خود پاک مي کردند و خيلي جالب بود که اصلاً نمي دانستند مي توان عکس هاي کارت حافظه را به جاي ديگري منتقل کرد تا پاک نشود. البته من براي اينکه بتوانم عکس بيندازم هنگامي که سوار ماشين هاي ون به گوشه و کنار شهر برده مي شديم خود را پشت پرده اي که از پنجره اتومبيل آويزان بود پنهان مي کردم و در خفا عکس مي انداختم.»
همراهان ساراوانگ، چهار سرمايه گذار چيني بودند که البته چندان هم بي ميل نبودند که بتوانند کارخانه، زمين و يا معدني در اين کشور خريداري کنند اما هر روز که مي گذشت شرايط براي آنها سخت تر مي شد زيرا هنگام ورود به اين کشور رايانه و گوشي همراه شخصي آنها گرفته شده بود و اين چند نفر به هيچ عنوان نمي توانستند با دنياي بيرون از کره شمالي ارتباط برقرار کنند.
به جاي اينترنت در اين کشور شبکه اي داخلي وجود دارد که مردم فقط مي توانند به وسيله آن موسيقي گوش کنند و فيلم هايي را تماشا کنند که از طريق مسؤولان مربوطه ارسال مي شود و اگر هم هيچ يک از اين سرگرمي ها برايشان خوشايند نبود، مي توانند برنامه هاي سه شبکه تلويزيوني اي را که در اين کشور وجود دارد، تماشا کنند.
مردم معمولاً براي تلفن زدن به اتاقک هاي مخصوصي مي روند و از آنجا تماس با شخص مورد نظر را برقرار مي کنند و گردشگران هم بايد مانند باقي مردم همين روش را دنبال مي کردند. ساراوانگ در ادامه خاطراتش آورده است : «از اولين ساعات حضور ما در پيونگ يانگ کاملاً مشخص بود که برخي از کره اي ها براي پذيرفتن گردشگران آموزش هاي خاصي را ديده اند. قطاري که به سمت پيونگ يانگ حرکت مي کرد 15 واگن داشت و البته سه تا از اين واگن ها که کوپه بين المللي بودند مجهز به هيچ گونه سيستم تهويه هوا و وسيله گرمايشي و سرمايشي نبود. اغلب صندلي ها را کره اي ها خوش پوش اشغال کرده بودند وزن ها بيشتر بلوز ابريشمي و دامن به تن داشتند و مردها هم تي شرت هاي زيبايي پوشيده بودند؛ البته اين مردها تنها کره اي هاي چاقي بودند که من ديدم و باقي مردمي که در کوچه و خيابان کره شمالي ديده مي شدند، همگي لاغر و نحيف بودند.
عکاسي از بسياري از مناظر نظير سربازان در حال کشيک دادن در مرز چين، قطارها و ايستگاه هاي قطار ممنوع بود و هنگامي که يکي از بچه هاي گروه خواست که از ما عکس بيندازد مامور قطار که رو به روي ما نشسته بود، نزديک شد و بدون اينکه کلمه اي بگويد دوربين را از او گرفت و راهنماي تيم گردشگري براي ما توضيح داد که مردم کره شمالي خيلي دوست ندارند از آنها عکس گرفته شود.»
بعد در روزهاي آينده ساراوانگ به همراه ديگر بچه هاي گروه به جاهاي مختلفي که اغلب گردشگران از آن مناطق بازديد مي کردند، رفتند در خاطرات وانگ آورده است که در هر خياباني حداقل دو ساختمان نيمه کاره ديده مي شود و اين در حالي است که ساخت اين ساختمان ها از دهه 1990 آغاز شده و در سال هاي 1995 متوقف شده و بعد از آن هم ديگر کسي به کامل کردن آنها اهميتي نداده است.
مردم عادي که در کوچه و بازار ديده مي شدند معمولاً لباس ساده اي بر تن داشتند. مردها لباس هايي به رنگ سياه و سفيد و وزن ها لباس هايي خاکستري با دامن آبي تيره. کفش هايي هم که بيشتر آنها به پا داشتند از پارچه کتان آبي تيره با بندهاي سفيد و کف پلاستيکي ساخته شده بود و روزهاي باراني پارچه آبي کتاني به بندهاي سفيد، رنگ مي داد و آنها را هم آبي مي کرد و اين نشان مي داد که در ساخت اين کفش ها جنس چندان خوبي به کار برده نشده است.
.راهنماي تور مدام در حرف هايش تأکيد مي کرد که مردم کره شمالي غذاي کافي براي خوردن دارند و هر شخصي که ساکن پيونگ يانگ است جيره غذايي متشکل از سبزيجات و برنج را هر روز دريافت مي کند اما خبري از ميوه و گوشت در صحبت هاي راهنما نبود. يک بار من يک موز را پوست کندم و به پيشخدمتي که در رستوران بود، نشان دادم اما او تا به حال موز نديده بود، او مي گفت که اسم موز را شنيده اما يک بار هم آن را امتحان نکرده. من 150 تخته شکلات با خود به کره شمالي برده بودم و هر وقت که تنها مي شدم آنها را به کره اي ها تعارف مي کردم. باورم نمي شد که آنها با چه ترسي بعد از اينکه خوب اطرافشان را نگاه مي کنند تا مبادا کسي آنها را ديده باشد، شکلات را از دست من مي گرفتند.
شب ها جلوي هتل محل اقامت ما نيروهاي امنيتي مدام در حال رفت و آمد بودند و ما به هيچ عنوان با تاريک شدن هوا اجازه خروج از هتل را نداشتيم. هر چند اگر اجازه چنين کاري را داشتيم به هيچ عنوان نمي توانستيم در خيابان قدم بزنيم چرا که بعد از خاموشي هيچ چراغ برقي در خيابان کار گذاشته نشده بود و پس از 9 شب تمام شهر در خاموشي مطلق فرو مي رفت. چند حقيقت باور نکردني

درباره کره شمالي
 

در کره شمالي هيچ کس حق خاموش کردن راديوي دولتي را ندارد بلکه در مواقع استراحت بايد صداي آن را تا جايي که مي تواند کم کند.
*بسياري از افراد اين کشور هنوز نمي دانند که انسان به کره ماه سفر کرده است.
*هيچ امکانات اينترنتي اي در اين کشور وجود ندارد و داشتن تلفن همراه غير دولتي جرم محسوب مي شود.
*در مدارس اين کشور به کودکان سرود «در اين دنيا هيچ حسرتي ندارم» آموزش داده مي شود.
*مردم اين کشور شش روز در هفته کار مي کنند و يک روز آخر هفته را مي توانند به صورت داوطلبي کار کنند و به اين ترتيب هيچ وقت آزادي که بتوانند براي خودشان صرف کنند، ندارند.
*اولين کاري که گردشگران در ورود به کره شمالي انجام مي دهند اين است که به مسجمه کيم ايل جونگ گل تقديم کنند.
*براي ذخيره انرژي از ساعت 9 شب به بعد تمامي چراغ ها خاموش مي شود؛ به همين دليل مردم کره شمالي به خاموشي عادت دارند و معمولاً شمع زيادي در خانه دارند.
*داشتن سگ در پيونگ يانگ ممنوع است.
*طبق آمار منتشر شده در سايت خبري گلاکمن، ميانگين دستمزد در سال 2005 فقط شش دلار بوده است.
*کره شمالي چهارمين ارتش بزرگ جهان را دارد که شمار نفرات آن به 21 / 1 ميليون نفر مي رسد.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره56