نهضت امام خميني(ره) و تحولات حوزه علميه مشهد (1)


 

نويسنده: حسن شمس آبادي (کارشناس ارشد تاريخ ايران اسلامي)




 

چکيده
 

حوزه علميه مشهد از جمله حوزه هاي فعال شيعي است که در طول تاريخ، تحولات سياسي ـ اجتماعي بسياري به خود ديده است. اين حوزه بارها توسط متجاوزان دستخوش حوادث شد و به رکود گراييد؛ اما توانست بار ديگر به حيات خود ادامه دهد. از اين حوزه علما و فضلايي برخاسته اند که هر يک منشا اثري بزرگ در طول تاريخ بوده اند. در اين مقاله سعي شده است در حد بضاعت، تحولات سياسي و اجتماعي اين حوزه را طي حوادثي همچون: قيام مسجدگوهرشاد، نهضت ملي شدن صنعت نفت و نهضت امام خميني بررسي شود. همچنين جريانهاي فکري ـ سياسي موجود در آن را در طي دهه چهل مورد بررسي قرار گيرد.
واژگان کليدي: حوزه علميه مشهد، نهضت امام خميني (ره)، قيام مسجدگوهرشاد، نهضت ملي شدن صنعت نفت.

مقدمه
 

حوزه علميه مشهد از بدو تاسيس تا قبل از دوره رکود آن توسط رضاخان پهلوي، از حوزه هاي مستقل و مهم شيعه بود. اين حوزه در دوره شکوفايي خود، مدارس متعددي داشت که هر کدام با برنامه هاي مخصوص به خود داراي ويژگي هاي خاصي بوده اند. تعداد اين مدارس بسيار زياد و مهم ترين آنها عبارت بودند از: مدرسه دودر يا دو درب، مدرسه پريزاد، مدرسه بالاسر، مدرسه ميرزا جعفر، مدرسه خيرات خان، مدرسه عباسقلي خان، مدرسه باقريه يا ملامحمدباقر، مدرسه نواب، مدرسه بهزاديه معروف به «مدرسه حاج حسن» مدرسه ابدال خان و مدرسه سليمان خان.
پس از قيام خونين، مسجد گوهرشاد(1314خ) که به کشته و زخمي شدن بسياري از زائران و مجاوران حرم امام هشتم منجر گرديد، از رونق اين حوزه کاسته شد. علماي معروف آنجا از جمله حاج حسين قمي و ميرزا محمدآقازاده از مشهد تبعيد شدند. علماي ديگري را که در اين حادثه نقش داشتند يا بازداشت و يا بالاجبار به وطن هاي خود بازگرداندند. مدارس علميه به تصرف ادارات دولتي، وزارت معارف و اوقاف درآمد و تنها مدرسه سليمان خان از اين تصرفات مصون ماند.
پس از روي کار آمدن محمدرضا شاه در سال 1320خ، اين حوزه جاني دوباره يافت. اين امر ناشي از دو مسئله بود: اول، بي تجربگي شاه جوان و سرگرم بودن او به محکم نمودن پايه هاي سلطنت و بالتبع به وجود آمدن فضاي تقريبا باز سياسي و اجتماعي؛ دوم زعامت علماي معروفي چون شيخ مرتضي آشتياني و ميرزا مهدي اصفهاني در اين حوزه.
در طول نهضت ملي شدن صنعت نفت، شاهد دو رويکرد متفاوت در حوزه مشهد هستيم:
اول، رويکردي که مخالفت نهضت بود؛ به رهبري ميرزا احمدکفايي خراساني، فرزند آخوند خراساني، از رهبران؛ ايشان معتقد بود که عدم حمايت از حکومت پهلوي باعث گسترش کمونيست و نابودي اسلام مي گردد. رويکرد دوم، موافق با نهضت و ياري کننده آن بود. در اين طيف مي توان به افرادي همچون: شيخ محمود حلبي، استاد محمدتقي شريعتي و حاجي عابدزاده اشاره کرد.آنها ضمن برگزاري جلسات و ميتينگ هايي در مشهد بطور مستقيم از نهضت نفت حمايت مي کردند.
با وجود چهار جريان فکري متفاوت در ميان علماي مشهد ـ که عمدتاً ناشي از اختلاف سليقه بود ـ با توجه به تجربيات سياسي کسب نمود در طول تاريخ، اين حوزه توانست همراه با حوزه علميه قم در جريان نهضت امام خميني بدرخشد. که البته در اين راه آيات عظام، سيد محمد هادي ميلاني و سيدحسن طباطبايي قمي نقش اساسي ايفا نمودند؛ بطوري که فضاي حاکم برحوزه و شهر مشهد بگونه اي درآمده بود که آيت الله سيدعلي خامنه اي در مصاحبه اي فرمود که چون در 1340خ از قم وارد مشهد شدم، فضاي حاکم بر شهر را فضايي مبارزاتي يافتم.

تشکيلات حوزه علميه مشهد(1350 ـ 1340خ)
 

اهميت حوزه علميه مشهد
 

چنانکه اشاره شد در ميان حوزه هاي شيعي حوزه علميه مشهد از جايگاه رفيعي برخوردار بوده است. اين حوزه مستقل از حوزه علميه قم و نجف عمل مي کرد. در باب اهميت حوزه علميه مشهد همين بس که وقتي شيخ مرتضي انصاري به مرجعيت رسيد، هنوز مطمئن نبود که جز اعلم علماي شيعه هست يا نه؟ بنابراين يک دوره مسافرت را از نجف شروع کرد تا در صورت اصلح بودن، مرجعيت را به او واگذار کنند. ايشان در اين سفر از حوزه علميه مشهد هم بازديد کرد و ضمن ملاقات با علماي اين حوزه، مدرسين و طلبه هاي آنجا را مورد تفقد قرار داد.(1)
حوزه علميه مشهد در ادبيات و فلسفه هم بسيار قوي بود. بنيانگذار ادبيات در اين حوزه، شيخ عبدالجواد اديب بود که فضلايي همچون شهابي، فروزانفر و قمشه اي در حوزه درس ايشان پرورش يافتند. پس از ايشان، اديب نيشابوري زمام ادبي حوزه را در دست گرفت.
امتياز دوم حوزه مشهد رونق فلسفه و استادان مشهور آن بود. از جمله مدرسان عمده فلسفه آنجا عبارتند از: حاجي فاضل خراساني، آقا بزرگ شهيدي و فرزندش، ميرزا مهدي و شيخ الله يزدي ـ و در دوران بعد ـ شيخ سيف الله آليسي، ابوالقاسم الهي، شيخ مجتبي قزويني و ميرزا جوادآقا تهراني. از نظر رجال پرورش يافته هم حوزه مشهد سرآمد بوده است؛ چرا که بسياري از مراجع مشهور بعدي از جمله: حاج سيد محمود شاهرودي، شيخ محمدعلي کاظميني، ميرزا حسن بجنوردي وآيت الله خويي در آن تحصيل کرده اند...(2)

رؤساي حوزه و وظايف آن
 

در حوزه علميه مشهد دو نوع رياست وجود داشت که براساس آن شئون و وظايف آنها تقسيم ميشد. حوزه هاي درسي درجه اول، تدريس دوره عالي فقه و اصول، تقسيم سهم امام ميان افراد حوزه، تعيين خط مشي عمومي حوزه در برابر پديده هاي مختلف، امتحان، طبقه بندي طلاب و... در اختيار رئيس روحاني و علمي بود. در مقابل، تصرف و مداخله در امور مدارس و اداره و تقسيم آنها رسيدگي به روابط حوزه با برخي سازمانهاي دولتي، مانند: اداره نظام وظيفه، سازمان اوقاف و کارهايي از اين قبيل در اختيار رؤساي نوع دوم بود. اين دو نوع رياست قابل نصب و عزل نبود، بلکه براثر علم و تقوي با سابقه ممتد تدريس در اختيار افراد برجسته حوزه قرار مي گرفت.
در دهه چهل سه تن رياست و اداره حوزه را عهده دار بودند:1 ـ سيدمحمدهادي ميلاني؛ که حائز مهم ترين کرسي تدريس فقه و اصول در حوزه مشهد بوده و قسمتي از شهريه طلاب را مي پرداخت. 2 ـ سيدحسن طباطبايي قمي؛ ايشان هم متصدي يکي از حوزه هاي درسي فقه و از مدرسان حوزه علميه مشهد بود. 3 ـ ميرزا احمدکفايي خراساني؛ که توليت بسياري از مدارس معروف مشهد را در اختيار داشت. ايشان رابط حوزه با ادارات دولتي هم بوده است.

منابع درآمد طلاب حوزه علميه مشهد
 

آنچه در اينجا مورد بحث قرار مي گيرد، درآمد شخصي و خانوادگي طلاب نيست؛ بلکه درآمدي است که از سوي حوزه تامين مي شده است. اکثر طلاب اين حوزه از خانواده هاي مستضعف و تنگدست بودند و به ندرت اتفاق مي افتاد طلبه اي جز خانواده هاي متمول باشد؛ با اين حال، بسياري از آنان روزگار را با مناعت طبع و قناعت سپري مي کردند. اما اگر بخواهيم اين دوران را بطور مجزا مورد بررسي قرار دهيم بايست اذعان نماييم که در دهه 40 و50، وضعيت اقتصادي طلاب نسبت به دوره هاي قبل بسيار خوب شده بود؛ چرا که آنها علاوه بر شهريه هايي که از حوزه دريافت مي کردند، درآمدهاي ديگري نيز از راه خطابه، منبر و مسافرتهاي تبليغي کسب مي نمودند و در صورت کافي نبودن درآمد، به کارهايي چون نامه نويسي، قرآن و نماز خواندن براي اموات مي پرداختند؛ يا از ادامه تحصيل چشم پوشي مي کردند و به مشاغل دولتي ـ که به راحتي در اختيار آنها قرار مي گرفت ـ روي مي آوردند. اما اين مسئله را نمي توان به عموم طلاب نسبت داد؛ چرا که عده اي از آنها براي تحصيل، ارزش معنوي بالايي قائل بودند و با قناعت، شرايط دشوار اقتصادي را تحمل مي کردند.
در حوزه علميه مشهد، نظير ديگر حوزه هاي علميه کمک هايي به عنوان شهريه به طلاب پرداخت ميشد. شهريه، کمک مالي ماهيانه اي بود که روساي حوزه به طلاب و مدرسين مي پرداختند. در اين حوزه نيز شهريه ها از دو راه تامين مي گشت:

1. موقوفات
 

بانيان مدارس مذکور، موقوفاتي را جهت امرار معاش طلاب معين مي کردند؛ چرا که حوزه هاي علميه علاوه برآنکه محل درس و بحث طلاب بود، مسکن و خوابگاه آنها نيز به حساب مي آمد.
اين مدارس عبارت بودند از: مدرسه نواب با شهريه ماهيانه چهار[صد] ريال و مدرسه سليمان خان با ماهيانه، دويست ريال براي هر محصل، ديگر مدارس مشهد، شهريه در خور ذکري نداشتند و وجوهي که از محل عايدي مدرسه به طلاب ساکن آنجا اختصاص مي يافت به قدري ناچيز بود که براي يک روز آنها هم کفايت نمي کرد؛ مثل مدرسه خيرات خان و مدرسه ميرزا جعفر. چنانکه در اين دو مدرسه، شهريه طلاب از پنجاه ريال در ماه تجاوز نمي کرد و همين مبلغ هم به صورت هميشگي و مرتب پرداخت نمي شد.(3)
اين درآمد در صورتي به طلاب پرداخت ميشد که از حقوق متولي، کارکنان مدرسه، خادم، متصدي و ساير مخارج مدرسه، چيزي باقي بماند.
شرط تعلق گرفتن شهريه اين بود که آن طلبه در دفتر مدرسه ثبت نام نمايد و درآنجا سکونت گزيند و اگر متاهل بود، مي بايست حداقل ساعتي از شبانه روز را در مدرسه بگذراند.
البته گرفتن يک اتاق در يک مدرسه، منوط به شرايطي بود که توسط متولي مدرسه در وقفنامه معين ميشد.

2. سهم امام
 

دومين منبع درآمد طلاب در اين حوزه، شهريه اي بود که روساي آن يا مراجع تقليد ساير حوزه ها(نجف و قم)، به صورت ماهيانه، ميان محصلين تقسيم مي کردند. اين شهريه از محل سهم امام ـ نيمي از خمس ـ تامين مي گرديد؛ که مردم در اختيار مراجع تقليد و علماي بزرگ، قرار مي دادند و آنها با در نظر گرفتن شرايط طلاب شهريه را ميان آنها تقسيم مي نمودند.
بعضي از شهريه ها مخصوص شرکت کنندگان در يک درس معين بود؛ که استاد آن درس در ميان شاگردان خود تقسيم مي کرد، ولي اکثر آنها عمومي بود و به طلاب متاهل معمولا شهريه بيشتري پرداخت مي شد.
شهريه هاي عمومي علميه مشهد در اوايل دهه چهل بدين قرار بود:
ـ شهريه سيد محمود شاهرودي(مقيم نجف) ماهيانه150ريال براي طلاب مجرد و 200ريال براي طلاب متاهل
ـ شهريه سيدحسن قمي براي مجردين، ماهيانه معادل 160ريال نان و براي طلاب متاهل، ماهيانه معادل 200ريال
ـ شهريه سيد محمد هادي ميلاني ماهيانه150ريال براي عموم طلاب
شهريه هاي خصوصي نيز بدين قرار بود:
ـ شهريه آيت الله قمي به محصلان درسش، ماهيانه200 ريال، شهريه ميلاني250تا1000ريال و شهريه ميرزا احمدکفايي100ريال بود. البته قمي و ميلاني، هر يک جداگانه به فضلاي حوزه و محصلان با سابقه، شهريه هاي ديگري هم پرداخت مي کردند که ميزان معيني نداشت.(4)

پي نوشت ها :
 

1 ـ مدرس صالح(نکوداشت نيم قرن تکاپوي علمي آيت الله سيدميرزا حسن صالحي) گروهي از نويسندگان(مشهد: بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي1385)ص47
2 ـ چشم و چراغ مرجعيت(مصاحبه ويژه مجله حوزه با شاگردان آيت الله بروجردي) به کوشش مجتبي احمدي و ديگران(قم: دفتر تبليغات اسلامي1379)
3 ـ سيدعلي خامنه اي،سابقه تاريخي حوزه علميه مشهد(مشهد: کنگره جهاني حضرت رضا(ع)1365)ص48
4 ـ همان، ص112و113
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19