اسرائیل مدعی برتری در خاورمیانه (4)
برخلاف تصور برخی دیرباوران چپی، اسرائیل نقشه های عملی پیشرفته ای برای یك تجاوز هوایی به ایران دارد. اسرائیل پیش تر در چند مورد، برنامه هایی برای تجاوز هوایی به خاك ایران داشت كه بوش مانعش شد
نویسنده: جیمز پتراس
ترجمه: غدیر نبی زاده
ترجمه: غدیر نبی زاده
تهدید نظامی اسرائیل علیه ایران
اسرائیل برنامه های پنهانی برای تخریب تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران به وسیله سلاح های اتمی تاكتیكی دارد. هم اكنون دو گردان از نیروهای هوایی اسرائیل برای منفجر كردن تاسیسات ایران با به كارگیری مخازن هسته ای تضعیف شده تمرین می كنند. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا اقدام نظامی علیه ایران را آخرین راه حل ممكن و تنها راه باقی مانده برای مقامات اسرائیلی خواند. آمادگی های لازم نیز زیر نظر سرلشگر الیغاذر شكدی، فرمانده نیروی هوایی اسرائیل صورت می گیرد. (1)
سپس مقاله دیگری در نیویورك تایمز- در تاریخ 11 ژانویه 2009- به قلم دیوید سنگر، یكی از هواداران برجسته صهیونیسم، چاپ شد كه نوشته بود:
پرزیدنت بوش سال گذشته (2008) اسرائیل را از درخواست محرمانه اش برای دریافت بمب های شكافنده با هدف حمله به تاسیسات اصلی هسته ای ایران منصرف كرد... دولت بوش از درخواست اسرائیل برای پرواز بر فراز خاك ایران جهت دستیابی به تاسیسات اصلی هسته ای ایران وحشت زده بود... البته كاخ سفید زیر بار چنین درخواستی نرفت.
سنگر در ادامه ادعا می كند اسرائیلی ها از گزارش دقیق 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا - برآورد اطلاعاتی ملی- كه عنوان می كردند ایران در سال 2003 دست به توقف كلاهك هسته ای زده است برافروخته بودند زیرا همه تلاش های اسرائیل را برای تضمین همكاری آمریکا در یورش نظامی بر ضد ایران زیر سؤال می برد. سنگر در چند بند سعی می كند ادعاهای بی پایه و اساس اسرائیل درباره برنامه هسته ای ایران را كه راه را برای هجوم یك سویه اسرائیل آماده می سازد تقویت كند... كه به نظر او در ابتدای 2008 آغاز شده بود و از سوی مخالفان در ارتش آمریکا متوقف شد. انتخابات اسرائیل در 10 فوریه 2009، تضمینی برای شتاب بخشیدن به طرح های اسرائیل- برای تجاوز گسترده به ایران بود. همان گونه كه نظرسنجی ها نشان می داد بیشتر رای دهندگان یهودی، بنیامین نتانیاهوی فوق میلیتاریست را برگزیدند كه فرد مورد علاقه سازمان های تعیین كننده صهیونیستی - آمریکایی نیز بود. نتانیاهودر مصاحبه ای با وال استریت جورنال در 24 ژانویه 2009، از ایران به عنوان «پایگاه اصلی تروریست ها» نام می برد و این را بیان می كند كه «اسرائیل نمی تواند پایگاه تروریستی ایران را در نزدیكی شهرهای مهم اسرائیل یعنی غزه را بپذیرد.»
سپس او با ادعای اینكه «گروه مقاومت فلسطین (تروریست ها) پشت غیرنظامیان پنهان می شود»، به توجیه كشتار غیرنظامیان از سوی اسرائیل می پردازد. برت استفنز كه آن گزارش را تهیه كرده، در شگفتی به تایید توجیه نتانیاهو در حمله به ایران می نویسد كه «تهدید ایران هسته ای، خطری به مراتب بزرگ تر از بحران اقتصادی است... در واقع ایران هسته ای مستقیماً هستی اسرائیل را تهدید می كند...» و دیدگاه نتانیاهو نسبت به اوباما را این گونه تصویر می كند كه «اگر دیپلماسی مؤثر نباشد و ایالات متحده به نیروی نظامی روی نیاورد، اسرائیل به تنهایی چنین خواهد كرد...». سران اسرائیل چند وقتی از حمله به ایران دست برداشتند ولی در عوض دست به تجاوز به غزه زدند تا هرگونه مقاومتی از سوی فلسطینیان در جنگ اسرائیل با متحد مسلمانشان در تهران سركوب كنند. برنامه های جنگی اسرائیل در برابر ایران با به قدرت رسیدن اوباما تقویت شد. با قدرت گرفتن دنیس راس- صهیونیست دو آتشه- به عنوان مشاور ارشد اوباما در مسائل ایران و هیلاری كلینتون، كه گفته بود: «ما ایران را محو می كنیم»، به عنوان وزیر امور خارجه، موضوع حمله پیشگیرانه اسرائیل به ایران به حقیقت نزدیك تر می شود.
چند ماه پیش، دنیس راس، سندی را امضا كرد كه نقشه راه جنگ با ایران بود. هجوم صهیونیستی كل تشكیلات سیاست گذاری دولت اوباما به این معنی است كه از شدت مخالفت مقامات نظامی و اطلاعاتی برای حمله به اسرائیل به ایران كاسته و سخن گویان آنان به حاشیه رانده خواهند شد.
اسرائیل و دولت اوباما
جویش تلگراف ایجنسی، خبرگزاری اصلی انتشاراتی های یهود- صهیونیست، در تاریخ 20 ژانویه 2009، فهرستی از صهیونیست های حامی اسرائیل را در پست های خاورمیانه ای دولت اوباما منتشر كرد. شواهد بسیار زیادی از دخالت های صهیونیستی وجود دارد كه پیامدهای آن نیز برای گفت و گو های صلح، مهلك و برای بلندپروازی های جنگی اسرائیل در منطقه به شدت امیدواركننده است:
1. دنیس راس مشاوری تاثیرگذار در امور ایران خواهد بود. راس طرفدار گسترش تحریم های ایران برای آسیب رساندن به مذاكرات و اجبار به راهكار نظامی است.
2. ریچارد هالبروك، به عنوان فرستاده اوباما به افغانستان منصوب شد. هالبروك صهیونیست برجسته ای است كه در زمان ریاست جمهوری كلینتون نماینده او در سازمان ملل متحد بود. او اخیراً ریاست یك گروه ویژه با عنوان «متحد بر ضد هسته ای ایران» را عهده دار بود كه هوادار اقدام نظامی علیه ایران در صورت تن ندادن این كشور به خواست اسرائیل مبنی بر توقف برنامه انرژی هسته ای قانونی است.
3. جورج میچل، فرستاده ویژه اوباما در پرونده فلسطین- اسرائیل؛ او یكی از چهار رئیس گروه پیشروی صهیونیستی یعنی مركز سیاست سازی دو حزبی (2) است كه راهی گام به گام از تحریم به ممنوعیت ورود و خروج دریایی و در نهایت یورش نظامی به ایران است.
4. دن شیپیر و پونیت تالوار در حوزه سیاست خاورمیانه ای در شورای امنیت ملی با یكدیگر همكاری می كنند. شپیرو در مشاوره با اسرائیل، نقش كلیدی در هدایت قانون پاسخگویی سوریه از طریق سنا داشت؛ اقدامی كه تحریم های سفت و سختی را بر سوریه بار می كرد. شپیرو همان كسی است كه سخنرانی تحقیرآمیز و پرتواضع اوباما در همایش آیپك در می 2008 را برای او نوشت. پونیت تالوار نیز مسئول امور خلیج فارس خواهد بود كه ایران هم بخشی از آن است. او از كاركنان سناتور پیشین و معاون كنونی رئیس جمهور، جو بایدن و از همكاران و تاثیرگذاران آیپك بود.
5. اریك لین مسئول سیاست خاورمیانه ای كاخ سفید است. او كارش را به عنوان كارآموز آیپك در 1998 آغاز كرد و در ادامه كارمند پیتر داچ از اعضای كنگره شد كه یكی از متعهدترین شخصیت های حامی اسرائیل در كنگره بود. لین یك سال در اسرائیل، مشغول به فراگیری فرهنگ نظامی صهیونیستی و زبان عبری بود.
6. جیمز استینبرگ و جاكوب لیو معاون كلینتون در وزارت خارجه آمریکا شدند. استینبرگ دارای رابطه ای بسیار مستحكم با جمعیت حامیان اسرائیل بود و راهی برای اعمال فشار اسرائیل به عرفات برای تن دادن به خواسته های اسرائیل. جك لیو هم كار هدایت مشوق های اقتصادی در خارج از كشور را عهده دار است. او یك صهیونیست ارتدكس است كه از منابع اقتصادی آمریکا برای پشتیبانی از میلیتاریسم اسرائیلی و تشویق یا تنبیه هماوردانش بهره می برد. او كه پیش تر ریاست بخش سرمایه گذاری شهری را برعهده داشت، ثروتی معادل 50 تا 100 هزار دلار آمریکا از اوراق قرضه اسرائیل به هم زد.
7. سامانتا پاور، زمانی در سال 2002 منتقد جنایات جنگی اسرائیل بود و به همین دلیل آرایش قدرت صهیونیستی، او را از مبارزات انتخاباتی اوباما در مارس 2008 كنار زد. او دوباره و پس از پوزش خواهی زبونانه از اسرائیل، خود را احیا كرد و به عنوان عضوی از تیم كلینتون فعالیت نمود.
8. كَس سانستینف كه در همه عمرش صهیونیستی لیبرال بود، ریاست دفتر اطلاعات و امور نظارتی كاخ سفید را عهده دار است كه یكی از بازوهای كلیدی تبلیغاتی دولت اوباما می باشد.
9. رَند بییرز مشاور امنیت ملی ارشد سناتور كری در جریان مبارزات انتخاباتی اش در سال 2004 بود كه روابط بسیار نزدیكی با دستگاه سیاسی حامی اسرائیل برقرار كرد. او در جایگاه مشاور امنیت ملی، احتمالاً در روند ائتلاف مستحكم آمریکا و اسرائیل ركن اصلی خواهد بود. (3)
10. لی فینشتین و مارا رادمن از صهیونیست های كهنه كار دولت كلینتون هستند. فینشتین مشاور ارشد هیلاری كلینتون و رادمن مشاور ارشد سیاست خارجی اوباماست.
11. سوزان رایس، نماینده اوباما در سازمان ملل، در تابستان گذشته قراردادی با «مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیك» (WINEP) امضا كرد و خواستار هماهنگی بیشتر اسرائیل و آمریکا برای تحریم و تجاوز نظامی به ایران شد. مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیك، دستگاه تبلیغاتی مشهوری برای حامیان مطلق، متعصب و ستیزه جوی اسرائیل است. رایس در روز ادای سوگند در سنا، ابراز نگرانی مجمع عمومی سازمان ملل متحد از كشتار اسرائیل در غزه را به باد انتقاد گرفت.
در مركز سیاست خارجی دولت اوباما، جو بایدن، معاون رئیس جمهور («من صهیونیست هستم»)، هیلاری كلینتون، وزیر خارجه («ایران را نابود كنید») و رابرت گیتس، وزیر دفاع (كه باقیمانده دولت اسرائیلی بوش است)، دولتی را تشكیل داده اند كه صهیونیستی ترین سیاست خاورمیانه ای در طول تاریخ آمریکا را به وجود آورده است. این دولت به لحاظ وضعیت موجود، علایق یا تعهدات، آمادگی لازم را برای گشودن راهی برای مذاكرات با ایران یا میانجی گری برای پایان دادن به اشغال سرزمین های فلسطینی ندارد. در مقابل، پیوندهای نزدیك آنان با آرایش قدرت صهیونیستی و تعهد آنها به میلیتاریسم و سیاست های توسعه طلبانه اسرائیلی تضمین می كند كه در صورت رویارویی با ایران، دولت اوباما به همكاری با دولت اسرائیل خواهد پرداخت. همه اعضای تیم اوباما از كشتار اسرائیل در غزه حمایت نمودند و تلاش های اسرائیل در نابودی دولت متعصب حماس و حمایت از باند خائن، بدنام و فاسد محمود عباس را تایید كردند.
ریاست جمهوری اوباما به جایی رسید كه بسیاری از ناظران آن را ناممكن می دانستند و آن قراردادن صهیونیست های بیشتر در جایگاه های استراتژیك تر و با تعهدی والاتر به جنگ با ایران حتی در مقایسه با دولت بوش است. با توجه به انتصاب های اوباما و سرسپردگی خود اوباما به سران اسرائیل، به سختی می توان گزارش 16 نهاد اطلاعاتی در رد دروغ های ساختگی اسرائیل درباره برنامه هسته ای ایران را باور كرد؛ همچنان كه در دوره بوش هم همین بود. دردناك تر اینكه با توجه به خفقان صهیونیستی حاكم بر كاخ سفید، گمان نمی رود كه اوباما بتواند جلوی تجاوز هوایی اسرائیل را به ایران بگیرد؛ كه البته گفته می شد جرج بوش چنین كرد.
راهبرد جنگی اسرائیل در برابر ایران از «تاكتیك سالامی» پیشاهنگ نازی خود پیروی می كند؛ یعنی یورش اسرائیل به ایران به گونه ای طراحی می شود كه بیشترین نابودی زیرساخت های شهری، شهرها و سران را در بر داشته باشد. اسرائیل به لبنان یورش برد و آن را بمباران كرد. سوریه را نیز بمباران كرد. غزه را هم به خاك و خون كشید. لابی اسرائیل تحریم های اقتصادی جهانی را از راه مداخله مؤثر وزارت خزانه داری صهیونیستی اعمال كرد و گسترش داد. لارنس سامرز، مشاور ارشد اقتصادی اوباما و صهیونیست دو آتشه، تحریم های سخت تر و ممنوعیت های شدیدتری را بر ضد دشمنان اسرائیل وضع می كند كه این سیاست ها نشان از جنگ دارد.
پی نوشت ها :
1)تایمز آن لاین، 7 ژانویه 2009.
2)Bipartisan policy Center
3)جویش تلگراف ایجنسی، 20 ژانویه 2009.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}