بررسي مشكلات جهان اسلام با تاكيد بر مسئله فلسطين از منظر آيت اله كاشف الغطاء (3)


 

نويسنده: بيژن تقي زاده




 

راه حل مشكل فلسطين از منظرآيت الله كاشف الغطاء
 

آيت الله به چشم مي ديد كه چهارصد ميليون مسلمان در دست معدودي يهودي اسير شده اند و جان مي كنند. لذا بنا به وظيفه و مقام روحانيتي كه داشت به استغاثه هاي مردم مظلوم و مسلمان اسير پاسخ گفت و تا پايان حيات خويش، قلمش از خدمت مردم سرنپيچيد و قدمش از راه پرافتخار آزادي بازنايستاد. فريادهاي ملت عراق، ناله هاي آوارگان فلسطين، غوغاي رزم مردم ايران، مصر، تونس، مراكش و الجزاير به گوش او رسيد و او را از گوشه آرام عزلت و از ميان انبوه كتاب به صحنه خونين و پرشور مبارزه كشانيد به طوري كه براي نجات مسلمان و رهايي ملت و مملكتش دست به كار شد و با قلمي بران تر از شمشير و بياني كوبنده تر از توپ، به سراغ دشمن رفت و مردم را بيدار كرد و با پرتو روحانيت خود راه نجات را روشن ساخت. (1)
از نظر آيت الله، شكل گيري صهيونيسم مشكل جهان اسلام است كه آن هم ناشي از سه پديده استعمارگري، عدم اتحاد ميان مسلمين و ضعف دولت هاي مسلمان مي باشد، اما از همه مهم تر اختلاف اعراب پس از جنگ جهاني دوم بود كه پيش آمدن فاجعه فلسطين و تشكيل دولت اسراييل را سبب شد. جهان عرب اكنون به خوبي مي داند كه اسراييل هدف هاي تجاوزكارانه اي در پيش دارد. اسراييل مانند حريفي است كه يا بايد آن را خاموش كرد و از ميانش برد يا تماشا كرد كه همه چيز را در سر راه خود بسوزاند. اسراييل مانند يك بيماري واگيردار است؛ يا بايد آن را ريشه كن كرد يا گذاشت نهال زندگي آدميان را پياپي ريشه كن كند.
آيت الله بيان مي دارد كه مشكل فلسطين در زمان حاضر، پس از آنكه بسياري از دولت ها وضع موجود را به رسميت شناخته اند بسي در هم و پيچيده شده است و حل آن نياز به فرزانگي، هوشياري، شكيبايي و دلاوري فراوان دارد. براي درمان اين مشكل، بايد چندين موضوع مهم را در نظر داشته باشيم:
1. بايد از وعده و وعيد، تهديد و گفته هاي تو خالي پرهيز كرد و از دعوت به كينه كشي و انتقام بر حذر بود. سخن گفتن از نوبت انتقام بعدي، يعني دامن زدن به همان دعوتي كه دولت هاي استعماري در ميان اعراب سر داده اند؛ مقصود از اين دعوت اين است كه اعراب را به وسيله اوهام و خيالات از درك واقعيت تلخ بازدارند و دشمني اعراب را از استعمار به سوي اسراييل منحرف كنند.
بايد از دسيسه هاي انگليسي ها و آمريکايي ها برحذر بود و تبليغات ايشان را باطل كرد. اينان مي خواهند اعراب را تجاوزكار و انتقام جو بشناسانند؛ حال آنكه عرب ها مورد تجاوز قرار گرفته اند و جز حق خود چيزي نمي خواهند. اگر سرزمين هاي غصب شده ايشان را به ايشان بازگردانند، با يهود و غيره كاري نخواهند داشت و كينه اي از اينان در دل نخواهند گرفت. يهوديان طي روزگاران متمادي در كنار اعراب زيسته و از صلح و آرامش برخوردار بوده اند. (2)
2. اساس بدبختي هاي ما در مورد اسراييل، از انگليس است كه اسراييل را پديد آورد و آمريکا بدان پر و بال داد و كمكش كرد. پس رهايي از شر اسراييل رهايي از شر استعمار است.
اگر كشورهاي عرب كاملاً مستقل شوند و حكومت هاي پاك و صميمي اي در اين كشور بر سركار آيند كه با يكديگر همكاري كنند و براي از ميان بردن خطر (استعمار و اسراييل) متحد و مجهز شوند، رهايي از شر اسراييل امكان پذير خواهد گرديد و اسراييل بدون تحمل رنج بسيار، سر به نيست خواهد شد و حتي بدون جنگ و كشتار و كارزار، تسليم خواسته هاي عرب خواهد گشت. در اين صورت، بخش يهودي نشين فلسطين، ضميمه اتحاديه بزرگ عربي خواهد شد و يهوديان، هم ميهن اعراب (3) به حساب خواهند آمد و بر پايه قوانين اسلامي، پيمان حفظ حقوق ايشان بسته خواهد شد و رفتاري مانند شهروندان عربي با ايشان به عمل خواهد آمد. (4)
3. اختلاف دروني كشورهاي عربي و مسلمان عاملي بود كه اين فاجعه هولناك را پديد آورد. بنابراين متوقف كردن پيشرفت اسراييل، يا نابود كردن آن، جز با همبستگي و اتحاد مسلمانان ميسر نخواهد شد. اگر مسلمانان متحد نشوند و اين بار مصيبت گسترش يابد همه را در بر خواهد گرفت و حتي به نابودي و آوارگي عرب در هر كران خواهد انجاميد و آن گاه كار برعكس خواهد شد؛ يعني يهوديان امن و آسوده در سرزمين هاي عربي زندگي خواهند كرد و اعراب از خانه و كاشانه خود متواري خواهند گشت. (5)
از نظر آيت الله، اتحاد عبارت بود از ملكات راسخه و اخلاق فاضله و حقايق ثابته و نفوس عادله و سجاياي شريفه و عواطف كريمه، ايشان بيان مي داشتند كه اتحاد آن است كه مسلمانان منافع خود را با يكديگر مبادله كنند و در فوايد مشاركت نمايند. از نظر ايشان مسلمانان نبايد تنها به ريسمان هاي آرزو آويخته و از گفتار بدون عمل دور شده و بايد به عمل بپردازند. (6) از نظر آيت الله چنانچه راه مدارا با رژيم صهيونيستي (خروج از سرزمين هاي اشغالي) و استعمارگران بسته شد، بايد اقدام عملي صورت گيرد. لذا متعاقب معضلاتي كه براي جهان اسلام به وجود آمده است وظيفه كليه مسلمانان حضور در ميادين جنگ است به طوري كه دوشادوش برادران مسلمان فلسطيني خود قرار گيرند. كساني كه توانايي حضور در ميادين جنگي را ندارند و نمي توانند به برادران خود ملحق گردند و مي توانند از طريق جمع آوري كمك هاي نقدي و غيرنقدي به آنها در اين راه ياري رسانند؛ اين وظيفه اي است كه اسلام براي آزادسازي فلسطين و ريشه كني اين جرثومه فساد، در كليه مساجد، مكان هاي متبركه و مساجد دست دعا و تضرع بردارد و از خداوند بخواهد كه در اين راه مسلمانان و دولت ها را متحد و يكپارچه سازد. (7)

نتيجه گيري
 

از نظر آيت الله كاشف الغطاء مشكل بزرگ مسلمانان جهان، مسئله آوارگي مسلمانان فلسطين و غصب سرزمين هاي آنان از سوي رژيم صهيونيستي (وجود اين رژيم) مي باشد. از نظر ايشان مشكل به وجود آمده كه همان وجود رژيم صهيونيستي است، با محو شدن اين رژيم به پايان نمي رسد بلكه مشكل اصلي كه همان وجود استعمارگران است، همچنان باقي مي ماند. وجود استعمارگران بود كه منجر به پيدايش و تقويت رژيم صهيونيستي شد. اين دولت ها بودند كه عاملان اصلي جنايات در فلسطين شدند زيرا يهود با پشتوانه استعمارگران به خود اجازه چنين فجايعي را در قلب سرزمين مسلمانان دادند.
سؤالي كه آيت الله مطرح مي سازد آن است كه چرا استعمارگران و دولت يهود توانستند چنين فجايعي را به وجود آورند؟ ايشان پاسخ اين سؤال را در موارد ذيل مي دانستند:
1. عدم وفاق و پراكندگي مسلمانان؛ از نظر ايشان ملت مسلمان آيه شريفه «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» را معكوس كرده و اكنون به «اشداء فيما بينهم و مستعبدين علي الكفار»! ترجمه كرده اند؛ در چنين حالتي است كه هر ظالم و استعمارگري توانايي غلبه بر مسلمانان را دارد.
2. عدم اتحاد دولت هاي مسلمان؛ ضعف دولت هاي مسلمان منجر به انحراف از راه فضيلت شده و كار را به جايي رسانده است كه استعمارگران همواره با وعده هايي كه به آنها مي دهند به راحتي اقدام به كشتار مردم بيگناه فلسطين مي كنند و دولت هاي عربي با وجود آنكه اين فجايع را مي بينند، همواره به آستان بوسي استعمارگران مي روند.
لذا ايشان راه حل برون رفت از معضل كنوني مسلمانان را در موارد زير مي دانستند:
1. پرهيز دولت هاي مسلمان از وعده و وعيدها و گفته هاي تو خالي؛
2. هوشياري در مقابل دسيسه هاي استعمارگران و تبليغات آنها؛
3. اتحاد مسلمانان در مقابل رژيم صهيونيستي؛
4. رفع اختلاف دروني كشورهاي مسلمان؛
5. تجهيز جبهه مسلمانان به لحاظ مادي، اقتصادي و معنوي در مقابل رژيم صهيونيستي.

پي نوشت ها :
 

1)همان، ص10.
2)الشيخ محمد الحسين آل كاشف الغطاء، قضيه فلسطين الكبري (في خطب الام الاكبر)، همان، ص39.
3)با اشراف به ديدگاه هاي ايشان مي توان اين گونه درك كرد كه بخش يهودي نشين شامل يهوديان مهاجر نمي شود و يهوديان به عنوان يك اقليت در جمع مسلمانان از حقوق اهل ذمه برخوردارند.
4)همان، ص39.
5)همان، ص40.
6)محمدحسين آل كاشف الغطاء، ريشه شيعه و پايه هاي آن، ص8.
7)الشيخ محمد الحسين آل كاشف الغطاء، قضيه فلسطين الكبري (في خطب الام الاكبر)، همان، ص18.
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 22