صبر یا حریت از قید نفس


 

نويسنده:مصطفی مرجوّی
منبع : اختصاصي راسخون



 

کلید واژگان: صبر ، حریت ، نفس ،صابران، حلم
مقدمه
معيار ما در نحوه رفتار و عمل و برنامه زندگى بايد برگرفته از قرآن كريم و سخنان و سنت و روش اولياى دين عليهم السلام باشد و خود را بايد با اين ملاك ها هماهنگ و همساز نماييم. آن چه مهم است اين است كه معيار هاى مسلم و روشن دينى و قرآنى مورد نظر و توجه ما باشد و اعمال و رفتار و برنامه هاى زندگى ما هماهنگ و منطبق بر آنها باشد. مثلا در مورد امتحانات و آزمايشات الهى آن چه مهم است، صابر بودن و موفق بيرون آمدن از اين آزمايشات است . ايمان و عمل در ديدگاه قرآن دو جزء جدانشدنى از هم هستند، در واقع ايمان، شخص را به انجام عمل شايسته وا مى‏دارد، امّا در همين جا يك نكته دقيقى وجود دارد و آن اين كه ايمان، در صورتى مى‏تواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود كه زنده و فعّال باشد. به عبارتى آگاهى و تنبه همواره بايد زنده باشد تا منشأ اثر شود.از مهم‏ترين زمينه‏هاى درك فيض ، عنايات الهى ، هدايت خاصه و بدون واسطه از جانب خداوند ، صبر و شكيبايى است. تا جايى كه ائمه اطهار (عليهم السلام ) به واسطه صبر عظيمشان و عزم استوارشان به مقام شامخ ولايت و امامت نايل شدند ( و جعلنا منهم ائمّةً يهدون بأمرنا لما صبروا ) يعنى ريشه امامت و رهبرى صبر است .(1) اما به چه صورتي بايد صبر را تحصيل نمود و به مقام صابرين رسيد ؟ در آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) ملاك هايى براى تحصيل صبر بيان گشته كه ما در اين مقاله در صدد بيان اين ملاكها و معيارها به صورت دسته بندي شده و خلاصه هستيم ؛ باشد كه مورد رضاي حـضرت حق ( جَلَّ شَأنُه ) و آقا امام زمان ( عج الله تعالي فرجه ) قرار گرفته و مثمر ثمر براي ساير دوستان ايماني باشد .
چكيده
به طور كلى اساس نظام هستى بر حكمت و عدل استوار است و نيز از سنت هاى تبديل ناپذير الهى سنت امتحان است و انسان در برخورد با ناملايمات و امور ناسازگار با طبع و روحيات و اهدافش بايد اهل تحمل و شكيبايى باشد. صبر از ارزش هايى است كه مفهوم آن واضح و بى نياز از تعريف است و ميزان صبر انسان بستگى كامل به ميزان معرفت و ايمان انسان دارد. هر چه هدف عاليتر و مقصد والاتر و معرفت و ايمان بيشتر و عميق تر باشد، صبر و شكيبايى انسان بيشتر خواهد بود. مثلا در جريان حادثه كربلا و صبر و شكيبايى بى نظير سيدالشهدا (ع) نمونه كاملى از صبر انسان كامل به نمايش گذاشته شد به طورى كه در يكى از زيارت هاى امام حسين (ع) چنين آمده است: (فرشتگان آسمان از صبر تو شگفت زده شدند). در هر صورت براى حفظ ايمان و رسيدن به سعادت بشرى بايد همواره به سلاح صبر مجهز بود و تا انسان در دنيا زندگى مى كند چون عالم دنيا، عالم تزاحمات و كشمكش و درگيرى مى باشد بايد اين سلاح را بر زمين نگذارد ؛ مثلاً صبر عملى در برابر غريزه جنسى آن است كه: اولا، انسان فكر خود را كنترل كند و به طورى كه از اوهام و خيالات شهوانى پرهيز نمايد تا اين مسئله خود مقدمه اى براى گناه و تحريك او نشود. ثانيا، از ديدن فيلم ها و صحنه هاى مهيج خوددارى نمايد. ثالثا، از خواندن كتاب ها و شنيدن مطالبى كه صلاح نيست دورى كند. رابعا، غذاى خود را كنترل نمايد و اگر مى تواند هفته اى يك يا دو روز روزه بگيرد. خامسا، خود را به امور معنوى مشغول نمايد. مطالب فوق تنها چكيدهاي بود از مطالب ارزشمند و مفيدي كه در اين مختصر بر آنها پرداخته شده است كه جداي تعاريف ، اقسام ، آثار و داستانهايي از صبر به زيور آيات و روايات مربوط به صبر نيز آراسته گريده است .در پايان ما براى رفع مشكلات همه ى عزيزان مخصوصا جوانان و خانوادههاي گرامي ايشان صبر در برابر مشكلات را توصيه ميكنيم چرا صبر يا حريت از قيد نفس آنان را در انتخاب چاره انديشي درست و صحيح در برابر مصائب و مشكلات رهنمون ميباشد و اميدواريم خداوند تعالى نظر لطف و كرامت خويش را به همه ما معطوف دارد.

صبردر لغت و اصطلاح :

صبر در لغت : صبر در لغت به معناى حبس و بازداشتن است .(2) برخى نيز آن را بازداشتن نفس از اظهار بى تابى و بى قرارى دانسته اند .(3) برخي نيز گفتهاند (صبر) در لغت به ماده‏اى تلخ و مهوّع اطلاق مى‏گردد كه از شيره گياهى به همين نام گرفته مى‏شود و استفاده دارويى دارد. به آن (طبرزد) و (تبرزد) نيز گفته مى‏شود. از آنجا كه خوردن اين مادّه تحمّل فوق العاده‏اى مى‏طلبد به همين مناسبت به هرگونه تحمّل در برابر سختى و مصيبت صبر گفته مى‏شود : تهاجم ناگواريها در اين مرحله كه پايين‏تر از دو مرحله ديگر است بر انسان فشارى سنگين وارد مى‏كند و لذا تحمل آن بسيار دشوار است ليكن انسان صابر خود را نگه مى‏دارد، در برابر حوادث ناگوار طاقت و تحمل خود را از دست نمى‏دهد، مضطرب نمى‏شود و هيچ اعتراض و شكايتى هم ندارد. صبر در اصطلاح : صبر را از نظراصطلاح مى‏توان اين گونه تعريف كرد : باز داشتن خود را از عملى كه مانع رسيدن به هدف و يا موجب تأخير در رسيدن به هدف مى‏شود . هر گاه كسى خويشتن را از فعلى اختيارى باز دارد صبر كرده است . بنابراين صبر در اين معنا، خود به خود فضيلتى اخلاقى نيست ، بلكه مقاومتى است كه ناشى از تسلط فرد بر خويشتن ميباشد . اين مقاومت در صورتى از لحاظ اخلاقى فضيلت خواهد بود كه هدف شخص صابر، كمال اخلاقى و تقرب به خداوند باشد و صبر در برابر چيزى صورت گيرد كه با كمال اخلاقى و تقرب خداوند در تعارض و تقابل باشد. ارزش اخلاقى صبر بسته به هدفى است كه صبر به منظور آن صورت مى‏گيرد. در مبحث (روابط انسان با خداوند ، مقصود از صبر ، نوعى مقاومت در برابر عواملى است كه رابطه انسان با خدا را سست مى‏كنند و او را از دايره ايمان به لحاظ نظرى يا عملى خارج مى‏سازند .(4) در فرهنگ اخلاقى ، صبر عبارت است از وادارنمودن نفس به انجام آنچه كه عقل و شرع اقتضا مى كنند و بازداشتن از آنچه عقل و شرع نهى مى كنند .(5) با توجه به تعاريف مذكور، (صبر) يك صفت نفسانى بازدارنده و عامى است كه داراى دو جهت عمده است : از يك سو گرايشها و تمايلات غريزى و نفسانى انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود مى كند . از سوى ديگر نفس را از مسئوليت گريزى در برابر عقل و شرع بازداشته و آن را وادار مى كند كه زحمت و دشوارى پايبندى به وظايف الهى را بر خود هموار سازد. البته اين حالت اگر به سهولت و آسانى در انسان تحقّق يابد، به آن ( صبر ) و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقّت بدان وادار سازد، ( تصبُّر ) مى گويند . (6)
الفاظ و تعابير خاص خداوند بزرگ در مورد صابران در قرآن كريم :
وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ : ( وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (7) ) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏كنندگان‏ . وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِين‏ : ( وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىِ‏ٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الصَّابرِِين‏ (8) ) چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامت‏كنندگان را دوست دارد . إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين‏ :
الف ) ( يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابرِِين‏ (9) ) اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر ( و استقامت) و نماز، كمك بگيريد! ( زيرا ) خداوند با صابران است .
ب )( وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين‏ (10) ) و ( فرمان ) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است !
يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا : ( أُوْلَئكَ يجُْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبرَُواْ وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تحَِيَّةً وَ سَلَمًا (11) ) آرى ، آنها هستند كه درجات عالى بهشت در برابر شكيباييشان به آنان پاداش داده مى‏شود و در آن، با تحيّت و سلام رو به رو مى‏شوند . إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ : ( قُلْ يَاعِبَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فىِِ هَذِه الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفىَّ الصَّابرُِونَ أَجْرَهُم بِغَيرِْ حِسَاب ‏(12) ) بگو: ( اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده‏اند پاداش نيكى است! و زمين خدا وسيع است، ( اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دريافت مى‏دارند !

اقسام صبر: (13)

عام : گاهى مراد از صبر، ايجاد هر نوع محدوديت در جاذبه ها و دافعههاى نفسانى است كه مفهومى عام است .
خاص : گاهى مراد از صبر ، صرفاً بازداشتن نفس از اظهار بى تابى و عدم رضايت نسبت به امور ناخوشايند و سختى ها است .
صبر در مفهوم عام خود، از حيث موضوع داراى انواع متعددى است :صبر در برابر مصيبت : يعنى مقاومت در برابر انگيزه اعتراض به قضاى خداوند اعلي ، صبر بر سختى ها و مصيبت ها و عدم اضطراب و پريشانى و حفظ سعه صدر . نوع شايع و رايج صبر همين قسم است. مثلاًصبر بر دشوارىهاى جنگ شجاعت نام دارد و در مقابل آن ( جُبن ) و ترس قرار دارد . گاهى در مقابل سركشى و طغيان غضب و خشم است ، كه ( حِلم ) و ( كظم غيظ ) نام دارد .صبر بر طاعت : يعنى پذيرش سختى انجام فرمان خدا و گذشتن از لذت كارهاى ديگر . در مقابل اين قسم از صبر ( فسق ) قرار داد كه به مفهوم عدم پايبندى به عبادات شرعى است ، همچون انسان راحت طلبي كه در برابر فرمان خداوند سرپيچى مى‏كند و سختى عبادات را تحمل نمى‏كند . راحت‏طلبى ، انسان را دعوت به كارهاى ديگر و ترك عبادت مي كند .صبر در برابر معصيت : يعني صبر در برابر اميال و هواهاى نفسانى كه انسان را به درك لذات ممنوع وادار مى‏سازد .گاهى صبر در برابر شهوت شكم و غريزه جنسى است كه ( عفت ) نام دارد و گاهي در مقابل غريزه دنياطلبى و زياده خواهى است كه ( زهد ) نام دارد و در مقابل آن ( حرص ) قرار مى گيرد .صبر بر كتمان اسرار : يعني (راز دارى)
صبر نيكو ( جميل ) :

نشانه هاي صبر نيكو :

در مشكلات و مصائب خويشتن را از دست ندهد . سخنى و حركتى برخلاف رضاى خدا نگويد و نكند . پيمانه صبرش لبريز نگردد . سفره مشكلات و سختى‏ها را پيش اين و آن باز نكند . استعانت از ذات خداوند متعال براى تحمل فشار و حل مشكلات .

مصاديق قرآني صبر نيكو :

فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً (14) در اين آيه خداوند بلند مرتبه پيامبر اكرم ( صلوات الله عليه ) را مخاطب ساخته مى‏فرمايد : صبر جميل پيشه كن و در برابر استهزاء و تكذيب و ازار آنها شكيبا باش. ً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُون‏ (15) خداوند اين آيه را از زبان حضرت يعقوب نقل مى‏كند ، وقتى به حضرت يعقوب (ع) پيراهن آغشته به خون دروغين يوسف را برادران وي نشان دادند فرمود : من صبر جميل ( و شكيبايى خالى از ناسپاسى ) خواهم داشت و در برابر آنچه مى‏گوييد، از خداوند يارى مى‏طلبم‏ .
صبر نيكو در روايات :
امام باقر ( عليه السلام ) در پاسخ از سؤال از صبر نيكو فرمود: صبر جميل، صبرى است كه در آن نزد مردم گله و شكايت نمى‏شود .(16) امام صادق ( عليه السلام ) درمعناى آيه 18 سوره يوسف كه در آن آمده است ( فصبر جميل ) فرمود يعنى صبرى كه همراه با شكوه نباشد .(17)

راههاي صبر در برابر غريزه جنسي :

انسان فكر خود را كنترل كند و به طورى كه از اوهام و خيالات شهوانى پرهيز نمايد تا اين مسئله خود مقدمه اى براى گناه و تحريك او نشود .
از ديدن فيلم ها و صحنه هاى مهيج خوددارى نمايد . از خواندن كتاب ها و شنيدن مطالبى كه صلاح نيست دورى كند . غذاى خود را كنترل نمايد و اگر مى تواند هفته اى يك يا دو روز روزه بگيرد . خود را به امور معنوى مشغول نمايد .
(18)صبر به اعتبار حكمِ تكليفىاش به پنج نوع تقسيم مى شود :
صبر واجب : صبردر مقابل شهوات و گرايش هاى حرام .
صبر مستحب : صبر بر دشوارىهاى انجام مستحبات .
صبر حرام : صبر بر بعضى آزار و اذيّت ها ، مانند صبر در مقابل تجاوز ديگران بر مال ، جان و ناموس انسان .صبر در مقابل امور مكروه و ناخوشايند : مانند صبر بر سختى روزه گرفتن در روز عاشورا كه مكروه مى باشد .

صبر مباح

آثار صبر :

آثار صبر بسيار زياد است . آشكارترين اثر صبر، نتيجه‏اى است كه تجربه گواه آن است . همه انسان‏ها به تجربه دريافته‏اند كه صبر و ظفر قرين هم هستند. اميرالمؤمنين علي عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند : لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان ؛ انسان شكيبا پيروزى را از دست نمى‏دهد اگر چه زمانى طولانى بر او بگذرد .(19) يكى ديگر از نتايج صبر، اين است كه انسان صبور از ارتكاب گناهانى همچون جزع بر قضاى خداوند ايمن است و بر صبورى خود پاداش مى‏گيرد ؛ امام علي عليه السلام ميفرمايند : ان صبرت جرى عليك القدر و انت مأجور. و ان جزعت جرى عليك القدر و انت مأذور ؛ اگر شكيبايى كنى حكم خدا بر تو جارى مى‏شود و پاداش داده مى‏شوى و اگر بى‏تابى كنى باز هم تقدير خدا بر تو جارى است ولى گناهكارى . (20)كسى كه صبر مى‏كند خداوند دعاى او را مستجاب مى‏كند و جبران مصيبت او را مى‏كند از پيامبر اكرم( صلوات الله عليه ) روايت شده است : ما من عبد مؤمن اصيب بمصيبة فقال - كما امره اللَّه - انا للَّه و انااليه راجعون اللهم اجرنى فى مصيبتى و اعقبنى خيراً منها الا و فعل اللَّه ذلك ؛ هر بنده مؤمنى كه بر او مصيبتى وارد آيد و چنان كه خداوند او را فرمان داده است بگويد : ما از خداييم و به سوى او باز مى‏گرديم ، خداوندا ! مرا در اين مصيبت پاداش ده و بهتر از اين را برايم پيش آور، خداوند همان گونه با او عمل مى‏كند .(21) در قرآن كريم اثرى برتر و بالاتر از اين براى صبر بيان شده است : و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا للَّه و انا اليه راجعون ؛ اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون ؛ آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد مى‏گويند: ما از آن خداييم و به سوى او باز مى‏گرديم* بر آنان درودها و رحمتى از پروردگارشان است و ايشان راه يافتگان هستند . (22)چه پاداش و اثرى بالاتر از اين كه درود و رحمت خداوند شامل حال انسان شود و هدايت يافتگى او به امضاى پروردگار رسد. صابران كه بر طاعات و معاصى شكيبايى مى‏كنند ، آخرتى نيكو دارند و پاداش‏هاى بى حساب خداوند بر آنان مى‏بارد : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ؛ بى ترديد شكيبايان پاداش خود را بى‏حساب خواهند يافت . (23)اينك به مواردي از آثار صبردر برخي از كمالات اشاره مي كنيم (24) صبر در ياوه‏ها: عامل حلم ، صبر در شهود: عامل عف ، صبر در غضب و غيظ: عامل كظم و بزرگواري است ، صبر در انفاق: عامل سخاوت است ، صبر در آزمايشات الهي ، صبر در گناه: عامل تقوا و ورع ، صبر در قانون: عامل نظم ، صبر ، درمعصيت : عامل رضا و تسليم ، صبر در عبادت: عامل اطاعت ، صبر در جنگ: عامل پيروزي و استقامت ، صبر در اخلاق‏هاي مردم: عامل محبوبيت ، صبر در تحصيل: اجتهاد و ابتكار

تفاوت صبر و حلم :

حلم در جائي است كه در درون ناراحتي نباشد، ولي صبر تحمل ناراحتي است.حلم در برابر غضب است، ولي صبر خودداري است، مثلا در نعمت ها و شادي ها صبر لازم است كه انسان دست به تجاوز و فرح نزند، غافل و مغرور نشود، رقيب را نكوبد.صبر در برابر حوادثي است كه دست انسان به رفع آن نرسد، مثل زلزله، مرگ، مرض، و...، ولي در برابر اعمال اختياري مثل دفع ظالم بايد حلم داشت.
دوازده راه عرفاني و سلوكي تقويت قوه صبر (25)
1. بسيار ملاحظه نمايد اخبار و احاديثى را كه در فضيلت ابتلاى در دنيا رسيده است . و بداند كه: به ازاى هر مصيبتى ، محو گناهى يا رفع درجه‏اى است . و يقين‏داند كه : خيرى نيست در كسى كه به بلايى گرفتار نشود. مردى به حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - عرض كرد كه: ( مال من بر طرف شده‏است، و بيمارى به من رو آورده است. حضرت فرمود : هيچ خيرى نيست در بنده‏اى كه‏مال او نرود، و جسم او بيمار نگردد.به درستى كه خدا چون بنده‏اى را دوست دارد اورا مبتلا مى‏سازد) . (26)از حضرت نبوى - صلى الله عليه و آله - مروى است كه: (چون مردى را ببينيد كه هرچه مى‏خواهد خدا به او مى‏دهد و او مشغول معصيت‏خدا است ‏بدانيد كه او (مستدرج‏) (27) است و خدا او را واگذارده است.(28) بعد از آن اين آيه را خواند كه ( فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى‏ء حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة‏ ) ؛ يعنى: (چون فراموش كردند و ترك نمودندآنچه را به آن مامور بودند درهاى خيرات را بر ايشان گشوديم كه تا چون شاد وفرحناك گشتند به آنچه به ايشان داده شده بود ناگاه بى‏خبر ايشان را گرفتيم‏) . (29)
2. ملاحظه كند احاديثى‏را كه در فضيلت صبر و حسن عاقبت آن در دنيا و آخرت وارد شده ، و بداند كه: آنچه به واسطه صبر به او مى‏رسد بسيار بيشتر است از آنچه به سبب بلااز او فوت شده.و چيزى كه: زياده از چند روزى با او نمى‏بود از دست او رفته و عوض‏آن چيزى به او داده شده كه ابد الآباد باقى خواهد بود.
3. متذكر شود كه : زمان مصيبت و بلا اندك ، و وقت آن كوتاه است .وعن قريب از آن مستخلص شده به خانه راحت و استراحت مى‏رود . و حالى از حالات‏دنيا را بقايى نباشد . و آدمى را حياتى معلوم نيست .و تا چشم برهم زده زمان محنت ‏سر آمده و وقت رحلت رسيده و مصائب فراموش گشته است.
4. تامل كند كه بى‏صبرى و جزع چه فايده مى‏بخشد ، زيرا هر چه كه‏مقدر است مى‏شود و جزع و فزع و داد و فرياد سودى نمى‏دهد . بلكه جزع ، ثواب‏آدمى را ضايع، و وقار او را ساقط مى‏گرداند . و شك نيست كه : هر كه در مصيبتى جزع‏كند و بعد از چندى جزع و بى‏تابى را ترك نمايد اجر او ضايع نگردد .منقول است كه : ( پسر يكى از اعاظم، وفات كرد ، شخصى به تعزيه دارى وى آمد وگفت : سزاوار عاقل آن است كه امروز چنان كند كه جاهل بعد از پنج روز ديگر خواهدكرد .يعنى: امروز ترك بى‏تابى را كند ) .(30) حضرت امير المؤمنين - عليه السلام - فرمود كه : ( اگر صبر كنى، آنچه مقدر الهى ‏است ‏خواهد شد و تو ثواب خواهى داشت . و اگر جزع نمايى مقدر الهى باز خواهد شدو از براى تو وزر و وبال خواهد بود ) . (31)
5. هر مصيبتى كه به او رسيد بداند هر روزى كه مى‏گذرد اندكى از آن‏گذشته است .و تا نگاه مى‏كند همه آن رفته است و او غافل است.
6. ملاحظه احوال كسانى را كند كه به بلاى عظيم‏تر از بلاى او گرفتارشدند .و مصيبت ‏شديدتر به ايشان روى داده . پس شكر الهى را به جاى آورد.
7. بداند مصيبت و ابتلاى او دليل فضل و سعادت اوست .و رنج و محنت‏او علامت قرب و عزت او. هر كه درين بزم مقرب‏تر است جام بلا بيشترش مى‏دهند .
8. بداند آدمى به واسطه رياضت و مصائب و زحمت ‏بلايا از براى اوتكميل و استقامت‏حاصل مى‏شود.و از جهت او اطمينان و سكون هم مى‏رسد .و دل اوقوى مى‏گردد.
9. متذكر اين گردد كه : به تجربه رسيده است و از اخبار و آثار ثابت‏شده كه: بعد از هر غمى شادى، و در عقب هر محنتى راحتى است.و هر رنجى را گنجى در پى ، و هر خارى را گلى همراه است. در نوميدى بسى اميد است پايان شب سيه سفيد است .
10. به ياد آورد كه : اين مـحنت از پروردگار او است كه بجز خير و صلاح او را نمى‏خواهد. و عقـل بنده را ادراك عواقب‏امور قـاصر است. هر نيك و بدى كه در شمار است چون در نگرى صلاح كار است .
11. بداند بنده مقبل آن است كه آنچه مولا نسبت ‏به او به جا آورد راضى و خوشنود باشد . و از شرايط محبت آن است كه : هر چه محبوب بر او پسندد ازآن دلشاد گردد .و به رضاى دوست ‏خود تن در دهد .
12. تتبع نمايد در احوال مقربان و بار يافتگان درگاه ربوبيت ، از انبيا واوليا و زمره سعدا . و ابتلاى ايشان و صبر و توانايى آنها را ملاحظه كند كه بسيارملاحظه آنها باعث رغبت ‏به صبر، و استعداد نفس از براى آن مى‏شود.
دستوالعمل‏هاى كارشناسان ديني براي تحت كنترل قرار دادن صبر :
1. هميشه فضاى ذهنى و روانى خود را براى شنيدن و دريافت رفتارهاى نابجا و خلاف انتظار آماده سازيد وبه اين معنا كه هميشه اين انتظار را داشته باشيد تا ديگران با شما به بدترين شكل برخورد داشته باشند و خود را براى تحمل آن آماده كنيد .
2. قبل از مواجه با برخوردهاى نابجاي ديگران پاسخ خود و عكس‏العمل خوب خود را براى مواجه با رفتارهاى خلاف انتظار ديگران در ذهن خويش مرور كنيد و با طرح ذهنى آماده شده با رفتارهاى بى‏مورد ديگران برخورد كنيد مثلًا با خود بگوييد اگر فلان شخص به من ناسزا بگويد به حرف او توجه نمى‏كنم همچنان دوستش دارم چون گناهان من را پاك كرده و اين صبر سبب تعالى روحى من مى‏شود و به هر حال با اين كلمات و تلقينها هميشه آمادگى ذهنى و روانى خود را براى عملكردهاى خلاف انتظار مردم فراهم سازيد .
3. با خود شرط و عهد ببنديد كه هيچگاه و در هيچ شرايطى اقدام به حرفهاى نابجا و برخورد تند و تصميم‏گيرى عجولانه نخواهيدكرد و براى تخلافات خود نيز جريمه مناسب كه تنبيه كننده است در نظر بگيريد .
4. اگر برخى موادر سريع سخن گفتيد و عجولانه تصميم گرفتيد و رفتار نابجا از شما سرزد سريع خود را سرزنش و حتى در لفظ اظهار پشيمانى نماييد و وعده‏ها و قولى كه با خود داشتيد را در ذهن خويش حاضر سازيد .
5. از خود ارزندگيهاى نابجا و پفكى و شخصيت قائل شدن بيش از اندازه براى خود اجتناب ورزيد و تنها هنجارها را رعايت كنيد و لذا به سراغ رفتارهاى متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشينى مناسب با افراد پايين‏تر، ابراز ارادت به كوچكترها، مصافحه و احوالپرسى با ديگران به خصوص طبقه پايين‏تر، تفريح و صحبت با ديگران اقدام كنيد.
6. ذكر (لا حول و لا قوة الا بالله) را زياد بر زبان جارى سازيد و سوره والعصر را زياد بخوانيد.
7. به هنگام احساس عصبانيت، سريع تغيير وضعيت و موقعيت دهيد و از آن محيط دور شويد مثلًا اگر در منزل اين حادثه رخ داد لباس پوشيده و منزل را ترك كنيد.
8. در هنگام عصبانيت اگر ايستاده‏ايد بنشينيد و اگر نشسته هستيد بخوابيد.
9. وقتى كه با امور عصبانيت آفرين مواجه هستيد براى مدتى (حدود 10 تا 15 دقيقه) راه دريافتهاى حسى خود را سد سازيد مثلًا جلوى گوش خود را بگيريد و چشمان خود را ببنديد و سر خود را پايين اندازيد تا دريافت‏هاى عصبانيت را تحت كنترل شما در آيند و موجب تحريك بيشتر شما نشوند.
10. اگر رفتار و يا صفتى كه در شخصى هست موجب عصبانيت شما شده است آن رفتار شوخى تلقى كرده و به شكلى خود را از تيررس آنها دور در نظر بگيريد يعنى به گونه‏اى از مخاطب در نظر گرفتن خويش در برابر رفتارهاى ديگران پرهيز كنيد مثلًا از مشاهده كسى كه فحش مى‏دهد با خود بگوييد مخاطب او من نيستم و در اين هنگام از صحنه دور شده و راه دريافت‏هاى حسى را سد سازيد تا بيشتر مورد هجوم قرار نگيريد.
11. براى توجيه رفتارهاى خلاف انتظارى كه از ديگران سر مى‏زند توجيه مناسب داشته باشيد و آنها را مقصر تلقى نكنيد تا موجب شود به خود اجازه عكس العمل بدهيد مثلًا بگوييد خودم از اين فرد بدتر رفتار مى‏كنم او اشتباه گرفته مقصر نيست اشتباه من باعث رفتار نامناسب او شده است.
12. به نظرات و عقايد ديگران احترام قائل شويد و به ديده احترام به آنها بنگريد و حتى محترمانه با آنها رفتار كنيد.
13. به منظور تقويت اراده و حفظ سعه صدر از تفريحاتى همانند صحرانوردى، كوهنوردى، شنا، اسب سوارى، پياده روى در صبح زود بهره گيريد.
14. در برخى كارهاى مهم با مشورت خواستن از ديگران تصميمات خود را استحكام بخشيد و از اقدامات عجولانه و خام بپرهيزيد .
15. بيشتر با افراد حليم صبور و غير عصبى معاشرت كنيد و از دوستى و حرف شنوى افراد تند مزاج پرهيز كنيد .
16. هميشه خودتان و رفتارتان را دوست و صحيح تلقى نكنيد و احتمال خطا در كارهاى خود را بدهيد.
17. سعى كنيد به عنوان تمرين گاهگاهى با افرادى كه سليقه آنها را نمى‏پسنديد برخورد كوتاه مدت داشته باشيد و با صاحبان ديگر انتظار مراوده كوتاه مدت داشته باشيد .
18. موارد فوق را در برنامه‏اى منظم با درج موارد آن در يك جدول و نمره دادن به عملكرد خود و رعايت اين امور سعى در تقليل موارد تخلف داشته و همت خود به افزايش صبر و تحصيل سعه صدر معطوف بداريد .

داستان هاي صبر :

چنين نقل شده است که می گوید: که همراه دوستم به صحرا رفتيم .اتفاقا در بيابان راه را گم کردیم ناگهان ! در سمت راست راهمـان ، در آن صـحرای سوزان حجاز خيمه ای نظر ما را جلب کرد، به سوی آن خيمه رفتيم .وقتی رسيدیم، سلام دادیم . بـانوی باحجـابی از چادر بيرون آمد، جواب سلام ما را داد و پرسيد: شما کيستيد؟ گفتيم : ما مسافریم، راه را گم کرده ایم، به ناچار گذرمان به چادر شما افتاد، شاید با راهنمایی شما راه را پيدا کنيم . زن پرهيزگار و صحرانشين گفت : پس روی خود را برگردانيد نظرتان به من نيفتد، تا وسایل پذیرایی برایتان فراهم کنم !آن گاه پﻼسی انداخت و گفت : روی آن بنشينيد تا فرزندم بياید و از شما پذیرایی کند. پسرش دیر کرد، زن مرتب دامن خيمه را باﻻ می زد و به انتظار آمدن پسـرش بيابان را نگـاه مـی کـرد .بـار دیگر که دامن خيمه را باﻻ زد گفت : از خدا می خواهم این شخص که دارد می آید قدمش مبارک باشد، از خدا می خواهم قدم شترسوار مبـارک باشـد . این شتر، شتر پسر من است، ولی پسرم سوار او نيست .شترسوار رسيد و بر در خيمه ایستاد و گفت : ای ام عقيل !خداوند در مرگ فرزندت عقيل اجر بزرگ به تو عنایت کند. زن پرسيد :مگر پسرم مرد؟ ﮔﻔﺖ :آری ! پرسيد :سبب مرگش چه بود؟ ﮔﻔﺖ :در کنار چاه آب بود، شترها برای نوشيدن آب هجوم آوردند و او را به درون چاه انداختند! زن مصيبت دیده خویشتن داری کرد و گفت : اکنون پياده شو از مهمانان پذیرایی کن ! سپس گوسفندی را به آن مرد داد و او نيز گوسفند را کشت، غذایی تهيه کـرد و برایمـان آورد .ما در حـالی کـه غـذا می خوردیم از ﺻﺒﺮ و بردباری و قدرت روحی آن بانو در شگفت بودیم . پس از صرف غذا، به نزد ما آمد و گفت : آیا از قرآن چيزی می دانيد؟ ﮔﻔﺘﻢ :آری ! ﮔﻔﺖ :آیاتی از سبب آرامش خاطر و تسلی قلبم بشود، بخوان . ﮔﻔﺘﻢ : خدای سبحان می فرماید: و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا و انا اليه راجعون اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمـه و اولئک هم المهتدون ) و بشارت ده به استقامت‏كنندگان! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: (ما از آنِ خدائيم و به سوى او بازمى‏گرديم!) (32)( زن آیه را که شنيد با هيجان شدید گفت : تو را به خدا سوگند !این آیه در قرآن به همين گونه است ؟ ﮔﻔﺘﻢ : به خدا قسم در قرآن همين طور است . زن گفت :درود و رحمت بر شما باد! سپس از جا برخاست و به نماز ایستاد و چند رکعت نماز خواند. آنگاه دست نياز به درگاه الهی برداشت و گفت : بار پروردگارا !آنچه دستور دادی انجام دادم )در مرگ فرزندم ﺻﺒﺮ کردم ( تو نيز درباره من به وعده خود وفا کن ! با گفتن این جمله به اشک و ناله در مصيبت فرزندش خاتمه داد! ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ : اگر قرار بود کسی برای دیگری هميشه بماند.... در این حال من با خود گفتم : ﻻبد می خواهد بگوید پسرم برایم می ماند، چون به او نيازمندم، ولی با کمال تعجب دیـدم سـخنانش را ادامـه داد و ﮔﻔﺖ : محمد صلی ﷲ عليه و آله برای امت خود جاودانه می ماند. ما از خيمه آن بانو بيرون آمدیم با خود می گفتم : در حقيقت من کسی را کاملتر و بزرگتر از این بانو که خدا را با کاملترین صفات و زیباترین خصوصيات یاد کرده ندیده ام و آنگاه که دانست از مرگ چاره ای نيست و بی تابی درد را دوا نمی کند و گریه عزیز از دست رفته او را بار دیگر زنده نمی کند، ﺻﺒﺮ جميل پيشه کرد و پسرش را به عنوان ذخـيره ســودمند در پيشـگاه خـدا برای روز نياز و گرفتاری به حساب آورد.(33)
مرحوم حاج آقا كوثري نقل كرد:( پس از شهادت آيت الله حاج آقا مصطفي ( فرزند ارشد امام خميني) من وارد نجف اشرف شدم، رفقا گفتند خوب موقعي آمدي، امام را درياب كه هر چه ما كرده ايم در مصيبت حاج آقا مصطفي گريه كنند از عهده برنيامده ايم مگر تو كاري بكني. من خدمت امام رسيدم و عرض كردم اجازه بدهيد ذكر مصيبتي بكنم؟ امام اجازه دادند، هر چه نام مرحوم آقا مصطفي را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنم كه در عزاي پسر ( آن هم چه پسري) اشك بريزد، امام تغيير حال پيدا نكردند، و همچنان ساكت و آرام بودند، ولي همين كه نام حضرت علي اكبر عليه السّلام را بردم، هنگامه شد. امام چندان گريستند كه قابل وصف نيست).(34)
ميهماني براي امير المومنين عليه السلام رسيد آن حضرت بخانه آمد فرمود اي فاطمه آيا طعامي براي ميهمان در نزد شما هست ، عرض كرد فقط يك قرصه ناني است كه آنرا براي دخترم زينب ذخيره كردهام حضرت زينب عرض كرد: اي مادر نان مرا براي ميهمان ببريد من صبر ميكنم.(35)
شخصي نزد امام باقر عليه السلام آمد و گفت: خواهران و پسر عموهاي من خانه را براي من تنگ كرده اند و فقط يك اتاق براي من باقي گذاشته اند، اگر شما اجازه بدهي آنها را از خانهام بيرون كنم! حضرت فرمود: صبر كن، به زودي خدا گشايشي برايت فراهم مي كند. آن شخص مي گويد: من صبر كردم چيزي نگذشت كه وبا آمد و همه آنها (كه خانهام را اشغال كرده بودند) مردند. من نزد امام باقر عليه السلام رفتم، حضرت از من پرسيد: حال اهل خانه چطور است؟ گفتم: همه مرده اند و حتي يك نفر هم از آن ها باقي نمانده است! حضرت فرمود: اين به خاطر ظلمي است كه انجام دادند و حق تو را غصب كردند و قطع رحم نمودند، آيا دوست داشتي كه آن ها باقي مي ماندند و بر تو ظلم و ستم مي كردند؟ گفتم: آري به خدا قسم(حاضر بودم آن ها نمي مردند اگرچه به من ظلم مي كردند و خانه ام را اشغال كرده بودند، ولي اين عاقبت عمل خود آن ها بود).(36)
از احنف بن قيس سئوال شد كه حلم و بردباري را از چه كسي فرا گرفتي؟ گفت: من بردباري را از قيس به عاصم ياد گرفتم! گفتند: چگونه چنين است؟ گفت: او روزي در خانه اش نشسته بود، كنيز او ظرف آب گوشتي برايش آورد، اما ظرف آب گوشت از دست او افتاد و بر سر پسر قيس ريخت و آن بچّه مرد كنيز بسيار مضطرب و وحشت زده شد. ولي قيس گفت: ترس و نگراني اين كنيز از بين نمي رود مگر با آزاد شدن، پس به او گفت: اشكالي ندارد، ناراحت نباش، من تو را براي رضاي خدا آزاد كردم! (37)
عده اي براي ميهماني به منزل حضرت علي نبينا و آله و عليه السّلام رفتند و مشاهده كردند كه هر زمان حضرت يونس عليه السلام به اتاق همسرش مي رود تا چيزي بياورد ، مورد اذيت و آزار همسرش قرار مي گيرد و همسرش او را معطّل مي كند و خواسته او را دير فراهم مي كند . ميهمانان از اين وضع تعجّب كردند. حضرت يونس عليه السلام به آنها فرمود: تعجّب نكنيد، من از خداوند خواستم كه آنچه برايم از عقاب در آخرت قرار داده به همين دنيا منتقل كند و خداوند فرمود: عقوبت تو دختر فلان شخص است! با او ازدواج كن، من آن دختر را به همسري اختيار كردم و بر هر چه از او مي بينم، صبر مي كنم و اذيت هاي او را تحمّل مي كنم . (38)
زهرای اطهر ـ دختر رسول خدا صلوات الله عليه مورد اهانت قرار می گيرد، خشمگين وارد خانه می شود و با جملاتی که کـوه را از جا می کند شوهر غيور خود را مورد عتاب قرار می دهد و می گوید : پسر ابوطالب ! چرا به گوشه ای خزیده ای ؟ تو همانی که شجاعان از بيم تو خواب نداشتند، اکنون در برابر مردمـی ضعيف سستی نشان می دهی، ای کاش مرده بودم و چنين روزی را نمی دیدم ! ﻋﻠﯽ - عليه السلام - خشمگين از ماجرا، از طرف همسری که بی نهایت او را عزیز می دارد این چنيـن تهييج نمـی شود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمی کند، پس از استماع سخنان زهرا با نرمی او را آرام می کند که :- نه، من فرقی نکرده ام، من همانم که بودم مصلحت چيز دیگر است، تا آنجا که زهرا، عليه السلام ، را قانع می کنـد و از زبان زهرا می شنود :- حسبی اللّه و نعم الوکيل روز دیگری باز فاطمه - سلام اللّه عليها - ﻋﻠﯽ عليه السلام را دعوت به قيام می کند، در همين حـال فریــاد مـؤ ذن بلند مـی شود که :- اشهد ان محمدا رسول اللّه ﻋﻠﯽ عليه السلام به زهرا سلام الله عليها فرمود : آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ فرمود : سخن من جز این نيست .(39)
یکی از اصحاب بزرگ پيغمبر صلی ﷲ عليه و آله به نام ابوطلحه پسری داشـت کـه بسـيار مـورد محبت او بود . اتفاقا سخت بيمار شد .مادر آن پسر همين که احساس کرد نزدیک است بچه از دنيا برود ابوطلحه را به بهانه ای نزد رسول خدا صلی ﷲ عليه و آله فرستاد .پس از اینکه ابوطلحه از منزل خارج شد طولی نکشيد که بچه از دنيا رفت . امّ سليم مادر، جسد فرزندش را در جامه ای پيچيد و در گوشه اتاق گذاشت و به اعضای خانواده سفارش کرد که به ابوطلحه خبر مرگ بچه را نگویند سپس غذای مطبوعی تهيه نمود و خـود را بـا عطـر و وسـایل آرایــش آراست و برای پذیرایی شوهرش آماده شد. هنگامی که ابوطلحه به خانه آمد پرسيد :حال فرزندم چگونه است ؟ زن گفت :استراحت کرده . سپس ابوطلحه گفت :غذایی هست بخوریم ؟ امّ سليم فوری برخاست و غذا را آورد پس از صرف غذا خــود را در اختيار ابوطلحه گذاشت و با وی همبستر شد .در این حين به وی گفت :ای ابوطلحه !اگر امـانتی از کسـی نزد ما باشد و آن را به صاحبش بازگردانيم، ناراحت می شوی ؟ ابوطلحه :سبحان ﷲ !چرا ناراحت باشم .وظيفه ما همين است . زن :در این صورت به تو می گویم پسرت از طرف خدا نزد ما امانت بود که امروز او امانت خود را باز گرفت . ابوطلحه بدون تغيير حال گفت :اکنون من به ﺻﺒﺮ شکيبایی از تو که مادر او بودی سـزاوارترم .آن گاه ابوطلحـه از جا حرکت کرد و غسل نمود و دو رکعت نماز خواند .پس از آن محضر پيغمبر صلی ﷲ عليه و آله رسيد و داستان همسرش را به عرض پيامبر صلی ﷲ عليه و آله رساند. رسول خدا صلی ﷲ عليه و آله فرمود :خداوند در فرزند آینده تان به شما برکت دهد .سپس فرمود:- سپاس خدای را که در ميان امت من زنی همانند زن بردبار بنی اسرائيل قرار داد. از حضرت سؤ ال شد شکيبایی آن زن چگونه بود؟ فرمود :در بنی اسرائيل زنی بود که دو پسر داشت .شوهرش دستور داد برای مهمانان غذا تهيه کنــد غـذا آمـاده شد و مهمانان آمدند بچه ها مشغول بازی بودند که ناگهان هر دو به چاه افتادند زن نخواست آن مهمانی به هم بخورد و مهمانان ناراحت شوند جنازه بچه ها را از چاه بيرون آورد و در پارچه ای پيچيد و در کنار اتاق گذاشت پس از رفتن مهمانها خود را آرایش کرد و برای همسـرش آماده شـد پـس از فراغـت از بسـتر، مـرد پرسيد :بچـه ها کجایند؟ زن گفت :اتاق دیگرند. مرد بچه ها را صدا زد ناگهان آن دو کودک زنده شده و به سوی پدر دویدند زن که این منظره را دید گفت :- سبحان ﷲ !به خدا سوگند این دو کودک مرده بودند و خداوند به خاطر شکيبایی و ﺻﺒﺮ من آنها زنده کرد .(40)
منشأ و سرچشمه صبر رااز خداوند بدانيم . ( مَا صَبرُْكَ إِلَّا بِاللَّهِ )(41) . مقصد و هدف از صبر را نيز رضايت الهي قرار دهيم ، نه خوشنامي و نه هيچ چيز ديگر . ( وَ لِرَبِّكَ فَاصْبرِْ )(42). صبر از صفات انبيا است . ( كُلٌّ مِّنَ الصَّبرِِينَ )(43). صبر كليد بهشت است . ( أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم‏ )(44). صبر سبب دريافت صلوات خداوند است . ( أُوْلَئكَ عَلَيهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ )(45). صبر نسبت به ايمان به منزله سر براي بدن است .صبر داراي درجاتي است . در حديثي مي خوانيم كه صبر بر مصيبت 300 و صبر بر طاعت 600 و صبر از معصيت 900 درجه دارد .در سراسر قرآن فقط در مورد صابران اجر بي حساب مطرح شده است .خداوند چندين عنايت به صابران نموده است از جمله :محبت . ( وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ )(46)نصرت .( إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ )(47)بهشت . ( يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا )(48)پاداش بي حساب . ( إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ )(49)بشارت . ( بَشِّرِ الصَّابِرينَ )(50)
معرفي برخي از كتب منتشر شده پيرامون موضوع صبر براي مطالعه بيشتر :
1. الإبتلاء مدرسه الإستقامه ، تأليف : محمد تقي مدرسي ، ناشر : محبي الحسين ، محل نشر : تهران .
2. بردباري و ديگر پذيري ، تأليف : ناصر يوسفي ، ناشر : افق ، محل نشر : تهران .
3. چهل حديث صبر و مقاومت ، تأليف : محمود شريفي ، ناشر : نجابت ، محل نشر : قم .
4. سيماي زينب كبري اسوه صبر و پايداري ، تأليف : علي اكبر بابا زاده ، ناشر : مجتمع خدمات ، محل نشر : تهران .

پي نوشت ها :
 

1.سجده / 24
2.آموزه هاي بنيادين علم اخلاق 1 ، محمد ، فتحعلي خاني
3.ر.ك: جوهرى: صحاح اللغة، ح 2، ص 706 و طريحى: مجمع البحرين: ج 2، ص 1004.
4.آموزه هاي بنيادين علم اخلاق 1 ، محمد ، فتحعلي خاني
5.راغب اصفهانى: مفردات، ص 474.
6.اخلاق اسلامى ( ويراست دوم (، احمد،ديلمى ، مسعود ، آذربايجانى
7.بقرة /155
8.آل عمران/ 146
9.بقره/ 153
10.انفال/ 46
11.فرقان/ 75
12.زمر / 10
13.آموزه هاي بنيادين علم اخلاق 1 ، محمد ، فتحعلي خاني ـ اخلاق اسلامى ( ويراست دوم ( ، احمد،ديلمى ، مسعود ، آذربايجانى
14.معارج / 5
15.يوسف /18
16.كتاب ايمان و كفر ـ ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار ، ج‏2 ، ص : 118
17.بحار الانوار ـ ترجمه جلد 67 و 68 ، ج‏2 ، ص : 64
18.ر.ك: نراقى، محمدمهدى : جامع السعادات ، ج3 ص 285
19.نهج‏البلاغه ، كلمات قصار، 153.
20.نهج‏البلاغه ، كلمات قصار، 291.
21.جامع السعادات، ج 3، ص 288.
22.بقره / 157 ـ 156.
23.زمر/ 10.
24. برگرفته از يادداشتهاي استاد قرا‍ئتي در نرم افزار ره توشه تبليغ
25. كتاب معراج السعاده ذيل صفت سي و دوم
26. احياء العلوم ، ج 4 ، ص 114.و محجة البيضاء ، ج 7، ص 231.
27. استدراج آن است كه : بنده هر چه گناه و معصيت مرتكب شود، خداوند عالم نعمت‏خود را به طرف اوسرازير كرده و استغفار را از ياد او مى‏برد و او را اندك اندك مؤاخذه نموده و به سوى هلاكت مى‏كشاند . رك : مرآة العقول، ج 11، ص 352 و معارف و معاريف، ج 1، ص 182.
28.جامع السعادات ، ج 3، ص 289.
29.انعام/ 44.
30. رك: احياء العلوم ، ج 4 ، ص 116.و محجة البيضاء ، ج 7، ص 234.
31.نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 283
32.بقره/ 155 ـ 154
33.بحار الانوار ، ج 82 ، ص 151
34.ره توشه راهيان نور محرم و صفر 1424 ، ص 306
35.رياحين الشريعه محلاتي ، ص 64
36. شنيدني هاي تاريخ ، ج 3 ، ص 432
37. همان ، ص 445
38. همان ، ص 71
39. سيري در نهج البلاغه ، ص 184 ، 183
40.بحار الانوار ، ج 82 ، ص 150
41.نحل/ 127
42.مدثر/ 7
43.انبيا/ 85
44.بقره/ 214
45.بقره /157
46.آل عمران/ 146
47.بقره/ 153
48.فرقان/ 75
49.زمر/ 10
50.بقره/ 155

فهرست منابع :
1. قرآن کریم .
2. نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات قدس، چاپ دوم، 1383ش .
3. ترجمه تفسير الميزان علامه طباطبائي ، مترجم محمد باقر موسوي همداني ، انتشارات دفتر انتشارات اسلامي ، چاپ اول‏ ، 1374 ش‏ ، قم‏ .
4. تفسير نمونه‏ ، ناصر مكارم شيرازى ، انتشارات دار الكتب الإسلامية ، چاپ اول‏ ، 1374 ش‏ ، تهران‏ .
5. اسطوره هاي صبر و مقاومت ، حسيني موسوي راد ، انتشارات امام شناسي ، چاپ اول ، 1380 ش ، قم .
6. سيماي صابران در قرآن ، يوسف قرضاوي ، انتشارات حوزه علميه قم ، چاپ اول ، 1378 ش ، قم .
7. الصبر و الذوق ، تأليف خالد عمرو ، ترجمه سميه اسكندري ، انتشارات واسع ، چاپ اول ، 1385 ش ، مشهد .
8. معراج السعاده ، احمد بن محمد مهدي نراقي ، ‏ انتشارات مهرداد‏ ، چاپ اول‏ ، 1384 ش‏ ، تهران‏ .
9. نرم افزارهاي جامع التفاسير ، جامع الاحاديث ، گنجينه روايات نور ، ميزان الحكمه ، كتابهاي اسلامي اينترنت ، قصص ، پرسمان و ...