تربیت در گلستان زندگی (قسمت دوم)
تربیت در گلستان زندگی (قسمت دوم)
منبع : اختصاصي راسخون
فرزندى كه خداوند به شما عنايت فرموده است ، امانت خداست در دست شما، هم جسم او و هم روح او، شما كه خود را نسبت به سلامت او مسئول مى دانيد، نسبت به سلامت روح او نيز مسئوليد.فرزند شما روحى دارد همانند جسم او لطيف و پاك ، همچنانكه دوره يك تا هفت سالگى در اطفال از نظر جسمى فوق العاده مهم است و رشدى سريع در آنها ايجاد مى شود، همين دوران نيز در شكل گيرى روحيات او بسيار مؤ ثر است . فرزند شما گرچه به ظاهر از نظر عقلى نمى فهمد، اما اخلاق و آداب خانواده به شدت در او تأثير مى كند، و بطور ناخودآگاه ، روحيات او را شكل مى دهد، او با اخلاق خانواده بار مى آيد، گرچه خود نيز نداند.مراعات شخصيت او را بكنيد، هرگز تحقيرش نكنيد، او را به مفاسد اخلاقى مبتلا نكنيد، ارزش را در درون روح او عملا قرار دهيد ، يعنى شما و پدر و مادر عزيز، خودتان مراعات اخلاق را بكنيد، خوب با هم صحبت كنيد، حرص و طمع ، حسد و عصبانيت ، نداشته باشيد. اخلاق و ارزشها را با رفتار خود به طفل تلقين كنيدارزشهاى اخلاقى را برايش تلقين كنيد، آن هم در عمل ، يعنى به گونه اى بر خورد كنيد كه باور كند، علم بهتر از ثروت است ، اخلاق بهتر از جمال و مال است .اگر شما در سخنان و برخوردهاى خود نسبت به ديگران ، هميشه ارزش را به مال و جمال و مقام و رفاه بدهيد، فرزندتان هم همانگونه بار مى آيد.او همواره به فكر رسيدن ، به اين ارزشهاى كاذب خواهد بود. پدر و مادر آگاه ، وقتى از كسى تعريف مى كنند و آن را بزرگ مى شمرند بايد بخاطر جنبه هاى اخلاقى و مهم باشد، تا بچه هم عملا اين را باور كند، شما ديده ايد كه اگر خانواده به نظافت و تميزى اهميت دهند، فرزندان آنها هم تميزى و نظافت بر ايشان اهميت مى يابد.مبادا كه پدر و مادرى ، بخاطر كيفيت غذا خوردن و يا شستشو و يا لباس پوشيدن ، دهها بار با فرزندانشان صحبت كنند و تذكر دهند.اما نسبت به اخلاق او دين او راستگوئى او، بد دهن نبودن او، حسود نبودن و يا تنبلى او تذكرى ندهند يا جدى برخورد نكنند.تربيت اولاد بايد هماهنگ با سن اولاد صورت گيرد، آن وقت كه بچه نمى فهمد، بايد در عمل ، او را تربيت كرد، يعنى با رفتار شايسته با او و در خانه ، ارزشها را به او تلقين كرد، فرزندانى كه دوران كودكى را در خانواده پاك و ارزشمند سپرى كرده اند، و روحيات آنها به شكل زيبا و مناسبى شكل گرفته است ، وقتى به سن رشد و درك مى رسند، و در مقابل آراء و افكار و شهوات گوناگون قرار مى گيرند خود را مجهز مى يابند، و در مقابل فساد و فحشاء واكسينه شده مى باشند و دچار انحرافات و امراض سخت اخلاقى نمى شوند، و نسبت به انجام كارهاى خوب ، در سراشيبى قرار دارند و به راحتى انجام مى دهند.اما فرزندانى كه از اين موهبت بى بهره بوده اند، و روحيات آنها به علت جو بد خانواده و اخلاق و رفتار ناهنجار پدر و مادر، به طور ناشايستى پرورش يافته است .آنها همانند طفلى كه زمينه امراض گوناگون را به ارث برده باشد، براى انحرافات مستعد و آماده هستند، اينها از درون ، متمايل به صفات ناپسند هستند، وقتى به سن رشد و درك مى رسند، خود را با جو اخلاقى ارزشمند، نامتناسب احساس مى كنند، كارهاى اخلاقى و پر ارزش براى آنها سخت و كم فروغ است .حتى اگر صفات اخلاقى خود را هم درك كنند و بفهمند كه روحيات آنها نامناسب است ، زير پا گذاردن و ناديده گرفتن آنها و تغيير عادت و ارزشهاى درونى ، كارى است بس مشكل ، كه از عهده هر كسى مخصوصا جوان كمتر بر مى آيد. حضرت على عليه السلام فرمود: اصعب السياسات نقل العادات ( سخت ترين برنامه ها تغيير دادن عادتهاست)(44) جوانان خود را طورى تربيت كنيد، كه هنگام رشد و فهم ، خود را نسبت به ارزشهاى واقعى بيگانه ندانند، بلكه متمايل به نيكى باشند، حضرت على عليه السلام در سفارشات خويش به يكى از فرزندانش مى فرمايد: دل بچه همانند زمين آماده است كه هر چه در آن نهاده شود مى پذيرد. من به تربيت تو قبل از اينكه دلت سخت شود و ذهنت مشغول گردد اقدام كردم. (45)امام باقر(ع)در حديثي ميفرمايند: در سه سالگي كلمه توحيد(لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ)و در چهار سالگي(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ)را به كودكان ياد دهند و در پنج سالگي رويش را به قبله متوجّه كنند و به او بگويند سر به سجده بگذارد. در شش سالگي ركوع و سجود صحيح را به او بياموزند و در هفت سالگي به طفل بگويند وضو بگير و نماز بگذار.(46)
تفاوت تربيت دختر و پسر و آماده كردن آنان براي آينده:
تربيت دختر و پسر بايد نزد پدر و مادر فرق داشته باشد، مبادا كه دختران خود را مثل پسر بزرگ كنيد، پسر بايد به گونه اى پرورش يابد، كه در زندگى فرداى او يك مرد پر استقامت و با عقل در مقابل امواج زندگى باشد.چرا برخى از والدين ، سعى دارند بجاى تربيت و تقويت عقل پسران خود، به سر و وضع آنها و زيبائى نامعقول آنها بپردازند، به گونه اى كه بچه حس زيبائى او بيش از عقلش تقويت مى شود. لباسهاى بچه ها بايد زيبا و روشن باشد، اما ناهنجار و سبك نباشد، پسرها بايد سردى و گرمى ، شكست و استقامت و تلاش را، در خانواده تمرين كنند.در تربيت دختران ، بخاطر نقش حساس آنها در مسئوليتهاى خانوادگى و تأثير آن در اجتماع ، بايد مراقبت بيشترى نمود. دختر وقتى به سن هفت سالگى رسيد، كم و بيش بايد متوجه شود، رفتار و وظائف او با پسر فرق دارد، اگر بنا باشد، هر جائى كه پسر مى رود دختر هم برود و يا او را ببرند، هر طور كه پسران لباس مى پوشند، او هم بپوشد، و پسروار بزرگ شود، آيا دخترى كه مثل پسر احساس آزادى در پوشش كرده است ، در سن رشد و درك مى توان او را دستور حجاب داد؟! حجاب براى اين دختر، مثل روسرى براى پسران سخت و مشكل است .دختران شما عروسك نيستند، زندگى آينده آنها به بانوئى نياز دارد، خوش فكر، با ادب و اخلاقى بلند و دينى محكم ، همراه با تميزى و نظافت و شوهر دارى و ملاطفت ، كارى كنيد كه اين خدمات در دختران تقويت شود، حس زيبائى جوئى و زينت كردن در بانوان بطور غريزى وجود دارد و چه بسا افراط هم بكنند، و احتياج به تشويق چندان ندارند، بلكه در بسيارى احتياج به كنترل و تعديل دارد، اين كنترل و تعديل را پدر و مادر بايد انجام دهند.امام صادق عليه السلام به زنى فرمود: اى فلانى اگر خداوند به تو چيزى نداده بود جز آن دخترت را، همانا به تو خير بسيار عطا كرده بود(47)
يعنى پدران و مادران ، ارزش اولاد صالح خود مخصوصا دختران صالح و عفيف و مؤ من خود را بدانند و از اين نعمت بزرگ الهى تشكر كنند و خوشحال باشند.(48)
واى به حال فرزندان آخر الزمان :
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاهش به طفلى افتاد و فرمود: واى به حال بچه هاى آخرالزمان از طرف پدرهاى ايشان ! پرسيدند: يا رسول الله از پدرهاى مشرك ؟ فرمود: نه از پدرهاى مؤ من كه واجبات را به فرزندان خود تعليم نمى دهند، و هر گاه ديگرى بخواهد به ايشان تعليم دهد، مانع مى شوند، و خشنود هستند كه فرزندانشان از مال و منال دنيا چيزى بدست آورند (ولى به دين اولادشان اهميت نمى دهند، فقط به فكر رفاه هستند) من از اين پدرها بيزارم ، آنها هم از من بيزارند.(49)
به كودكان خود ظلم نكنيد :
امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى هنگام وفات (پدرم ) على ابن الحسين عليه السلام رسيد، مرا در آغوش گرفت و فرمود: اى پسرك من ترا سفارشى مى كنم كه پدرم (امام حسين عليه السلام ) هنگام وفات(شهادت ) مرا به آن وصيت نمودوفرمودكه پدرش (حضرت على عليه السلام ) او را وصيت كرده است به آن ، فرمود: اى پسرك من بپرهيز از ستم كردن به كسى كه جز خدا ياورى برابر تو ندارد.و امام صادق عليه السلام نيز فرمود: هيچ ستمى ، بزرگتر از آن ستمى نيست كه مظلوم جز خدا ياورى نداشته باشد.(50) اين احاديث بايد زنگ خطرى باشد براى كسانى كه به زير دستان خود ستم مى كنند، و آنها را بى ياور مى پندارند، در همين رابطه است كه پدر و مادر، مخصوصا پدر نسبت به برخورد با كودكان بايد به مهربانى و خويشتن دارى رفتار كند.خشونت بى مورد و نامتناسب ، بدگوئى و بى احترامى نسبت به كودكان ، مخصوصا زدن آنها ظلمى است ، كه بخاطر بى ياور بودن كودكان ، انتقام الهى را در بر خواهد داشت .والدين و يا معلم و يا هر فردى كه قدرتى احساس كرد، گمان نكند كه چون مظلوم ياور ندارد مى توان با او هر ظلمى را روا داشت ، خداوند ياور بى ياوران است و كافى است كه خداوند از كسى انتقام بگيرد، خشم بر كودكان بايد به موقع و متناسب باشد و جنبه تربيتى داشته باشد، نه از روى فرو نشاندن خشم و عقده گشائى ، و مقدار آن هم بايد متناسب با تربيت وى و خطاى او باشد، نه بمقدار خشم شما و ناتوانى او..
تساوى ميان اطفال :
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به مردى كه دو پسر داشت و يكى را بوسيد و ديگرى را نبوسيد نگاه كرده فرمود: چرا ميان آندو به تساوى رفتار نكردى حساسيت ذهن اطفال در عين كودكى قابل انكار نيست و رفتار شما و كردار بزرگترها در اعمال و كردار آنها اثر مستقيم دارد. (51)هنگامى كه علىعليه السلام در بصره با زنى از قبيله نَهْشَل ازدواج كرد، خود بر روى تخت نشست، حسنعليه السلام را در سمت راست و حسينعليه السلام را در سمت چپ و محمّد بن حنفيّه را روى زمين نشانْد، و ترسيد كه اين كار، او را برنجاند. از اين رو فرمود: «پسرم! تو پسر منى و اين دو، پسران پيامبر خدا».(52)رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) در رابطه با فرزندان اين سفارشات را دارند :تقواى الهى را مراعات كنيد، و مابين فرزندانتان به عدالت رفتار نمائيد. ودر دادن تحفه و هبه بين فرزندانتان فرق نگذاريد، چنانكه دوست داريد بين شما در نيكى و رأفت عدالت به خرج دهند. وخداوند دوست دارد بين فرزندان خود حتّى در بوسيدن هم عدالت را مراعات كنيد(53)
تربيت فرزند را بايد با آگاهى از تفاوتهاى خود و فرزندان از حيث فضاى فرهنگى و مناسبات اجتماعى صورت داد. بايد فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغير اخلاق را متناسب با ظرف زمانى و مكانى زندگى خود رعايت كند. اين آمادگى او را براى مقابله با تلقينات مسموم توانا مىسازد و امنيت اخلاقى او را در دوران جوانى و بعد از آن تضمين مىنمايد. به اميرالمؤمنين(ع) نسبت داده شده است كه فرمودند: فرزندان خود را به اخلاقى متناسب با روزگارشان مؤدب سازيد: فرزندان خود را به اخلاق خودتان تربيت نكنيد زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شدهاند(54)
فرزندان خود را با نماز آشنا كنيد :
يكى از وظائف مهم پدر و مادر آشنا كردن فرزندان خود با نماز در سن كودكى است .حضرت على عليه السلام فرمود: به بچه هاى خود نماز را ياد دهيد، و در هشت سالگى آنها را وادار كنيد به نماز خواندن(55) شخصى از امام رضا عليه السلام پرسيد: كسى فرزندش يكى دو روز نماز نمى خواند، آيا مى تواند او را مجبور كند؟حضرت فرمود: آن پسر چند ساله است ، گفت : هشت ساله است ، حضرت با تعجب پرسيد: سبحان الله (بچه هشت ساله ) نماز نمى خواند؟! آن مرد گفت : بيمارى دارد، حضرت فرمود: هر مقدار كه مى تواند نماز بخواند. (56)آرى پس از سن هفت سالگى ، پدر و مادر مى بايست ، فرزند خود را با نماز كه اساس دين ، و ستون آن است آشنا كنند، و بوسيله تشويق و مراقبتهاى پى در پى سعى كنند بچه را به نماز عادت دهند تا هر چه بيشتر با خدا آشنا شود. همچنين به فرزندانتان آموزش دهيد كه در نماز خواندن هم عجله نكنند .
پس به نماز خود ارزش دهيد، خانواده خود را هم به نماز تشويق كنيد، كه شما مسئول خانواده خود هستيد، و هرگز نماز را بخاطر كار دنيا سبك و تند نخوانيد، كه اين بدترين دزديهاست .امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت على عليه السلام مردى را ديد كه سريع نماز مى خواند، فرمود: چند وقت است كه اينگونه نماز مى خوانى ؟ گفت : فلان مقدار، حضرت فرمود: تو نزد خدا همانند كلاغى هستى كه نوك بر زمين مى زند، اگر بميرى ، بر روش پيامبر نمرده اى ، سپس فرمود: بدترين دزدها كسى است كه از نمازش بدزدد .(57) و امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى بنده اى به عجله نماز را تمام مى كند و ميرود تا كارش را انجام دهد ، خداوند مى فرمايد: اين بنده من مگر نميداند كه كارها بدست من است ؟!(58)
جوانان را با دين آشنا كنيد :
امام صادق عليه السلام فرمود: جوانان خود را با دين آشنا كنيد، قبل از اينكه گروه مرجئة (طائفه اى كه زمان حضرت صادق بخاطر عقيده فاسدشان خطرناك بودند) آنها را دريابند(59) امام عليه السلام فرمود: مردم را از راهى جز زبان (در عمل ) دعوت (به نيكى )كنيد(60) فرزندان خود را با دين و جلسات دينى ، قرآن و علماء بيگانه نكنيد، خودتان در نمازتان دقت كنيد، هنگامى كه شما وضوء مى گيريد، يا هنگام غذا بسم الله مى گوئيد، وقتى سخن از خدا مى گوئيد، ترس و تشويق و بهشت و جهنم را متذكر مى شويد، روزه مى گيريد، اطفال را به جلسات مى بريد، در خواندن قرآن و حفظ آن تشويق مى كنيد، كتب دينى تهيه مى كنيد، مخصوصا وقتى در جلسات عزادارى اهل بيت اشكى مى ريزند و سينه اى مى زنيد، لباس سياهى مى پوشيد و مى پوشانيد، بهترين تربيت دينى را انجام مى دهيد.
بچه هاى ده ساله جدا بخوابند :
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: رختخواب پسر و پسر، دختر و دختر، دختر و پسر را وقتى به سن ده سالگى مى رسند بايد جدا كردزيرا در اين سن قواى شهوانى كم كم مى تواند خطرناك باشد. (61)بنابراين در سخن و اعمال و لباس پوشيدن و غيره بايد رعايت عفاف را كرد(62)
حقوق فرزند بر پدر و مادر:
مقتضاى غيرت و تربيت بر اولاد، آن است كه: در ابتداى امر، مراقب احوال او باشى.واز براى پرستارى و شيردادن او زنى صاحب عفت معين نمائى.و غذاى او را ازحلال مهيا سازى، زيرا كه طفلى كه گوشت او از شيرى كه از غذاى حرام به هم رسيدهمتكون شود طبع او خبيث مىشود، و طينت او از خباثتسرشته مىگردد.و چون بهسرحد تميز رسد بايد او را از آداب نيكان بياموزى.و آداب خوردن و گفتن و نشستن وبرخاستن و غير اينها به او ياد دهى. پس او را بياموزى كه: نخورد مگر با دست راست.و در وقتشروع به چيزخوردن «بسم الله» بگويد.و از نزد خود لقمه برگيرد.و به هر طرف دراز نشود.و پيشاز ديگران دستبه طعام نبرد.و نيز به طعام و كسانى كه طعام مىخورند نگاه نكند.و بهشتاب غذا نخورد.و لقمه را نيك بجود.و دست و جامه را به آنچه مىخورد آلودهنسازد.و پرخورى و شكم پرستى را عادت نكند.و بايد در نزد طفل مذمت پرخورى رانمود.و مدح قناعت و كم خورى را كرد.و او را چنان پروريد كه در بند غذا نباشد، و به هر چه رسد قانع باشد. و از همنشينى طفلانى كه بر ناز و نعمت و لباس و زينتپرورش يافتهاند او را محافظت كنى.و او را به لباس پست و درشت معتاد سازى.وطريقه نشستن و برخاستن و راه رفتن و خوابيدن را به او تعليم كنى.و ياد دهى او را كهدر نشستن و برخاستن و ايستادن، پشتبه ديگرى نكند.و در حضور مردمان آب دهاننيفكند.و انگشت به بينى نكند.و آب بينى نيفكند، و اگر ضروري شود پنهان، بينى راپاك كند.و در برابر مردم خميازه نكشد.و پا بر روى پا نيفكند..و به هر طرف ننگردواطاعتبزرگتر را كند، و تعظيمايشان را به جاى آورد، و در حضور ايشان بازى نكند.و او را منع كنى از پرگوئى ودروغ و قسم خوردن - اگر چه راستباشد - و فحش و دشنام و لغو و غيبت و بسيارخنديدن و استهزاء كردن و زياد مزاح كردن و تيز به مردم نگريستن و ابتدا به سخنكردن. و عادت ده او را به درستگوئى و با فكر سخن گفتن.و گوش دادن به كسى كه با اوتكلم مىكند.و برخاستن در پيش پاى بزرگتر از خود.و به دو زانو نشستن وجاى دادن و وقار و سكينه و خوددارى در جميع حركات به او بياموز.و بايد او را ازهمنشين بد، نهايت محافظت را كنى، كه اصل ادب همين است.و بترسانى او را از اينكهاز اطفال يا مردان چيزى بگيرد.و به او بفهمانى كه بزرگى در عطا و بخشش است، و درگرفتن، خوارى و ذلت است، و داب سگان است كه در انتظار لقمهاى دم خود رامىجنبانند و تملق و چاپلوسى مىكنند. و بايد او را به معلمى متدين دانا داد كه او را قرآن بياموزد، و حكايات نيكان را به اوبخواند.و از سخنان لغو او را منع كند. و سزاوار آن استكه چون از مكتب فارغ شود او را اذن دهى كه مشغول بازى و تفرج شود تا دل او نميردو پژمرده نگردد. و چون اندكى تميز او بيشتر شد بايد اخلاق نيك به او بياموزى، و او را از رذائلصفات بازدارى.و در نظر او صفات حسنه، را جلوه دهى.چون صبر و شكر و توكل ورضا و شجاعت و سخاوت و صدق و صفا و غير اينها.و صاحبان اين صفات را در نزد او ستايش كنى.و اخلاق رذيله، از حسد و عداوت و بخل و كبر و دزدى و خيانت وامثال اينها را مذمت كنى، و ارباب اين اخلاق را نكوهش نمائى.و او را به طهارت ونماز بدارى. و در بعضى از روزهاى ماه رمضان او را به روزه داشتن امر كنى.و اصول عقايد را بهاو تلقين نمائى.و آداب شريعت را به او ياد دهى.و چون فعل نيكى از او سرزند ياصفتخوبى از او ظاهر شود او را آفرين گوئى و در برابر مردم تحسين كنى.و به اواحسان نمائى. و اگر فعل قبيحى از او سر زد دفعه اول نديده انگارى و به روى او نياورى، و چنانوانمود كنى كه كسى جرات نمىكند كه چنين كارى بكند، خصوصا اگر خود طفلبخواهد آن را پنهان كند، تا جرىء نشود. پس اگر دوباره آن كار از او سرزند در خفيه او را عتاب و خطاب كنى، و چناننمائى كه اگر اين، از او ظاهر شود در نزد مردم رسوا مىگردد، و بسيار در مقام عتاببرنيائى.و بايد پدر هيبتخود را نگاه دارد و خود را در نظر فرزند بىوقع نسازد.ومادر بايد او را از پدر بترساند و او را از اعمال ناشايست منع كند. و چون تميز او بيشتر شد او را به عبادت بدارى.و دنيا را در نظر او خوار سازى.و اورا به پروردگار اميدوار نمائى.و آخرت را در نظر او جلوه دهى.و عظمتخدا را به اوذكر كنى.و چون چنين نمائى اين اخلاق در دل طفل راسخ مىشود و بعد از بلوغ داخلزمره اخيار و از براى پدر و مادر از باقيات صالحات خواهد بود. و اگر بر خلاف اين باشد و در تاديب او مسامحه كند تا طفل به هرزگى پرورش يابدو بىشرمى و فحش و شكم پرستى و امثال آن را معتاد شود خبيث النفس مىگردد وو بال پدر و مادر، بلكه باعثبر رسوائى و عار ايشان مىشود.و خود در دنيا به سختى ونكبت و زحمت، و در عقبى به عذاب مبتلا مىشود. پس بر پدر مهربان لازم است كه سعى در تاديب فرزند نمايد و بداند كه: اين امانتىاست از خدا در نزد او.و دل او پاك، و جوهر او صاف است.و قابل هر نيك و بدىهست.و به هر چه تعليم دهد نشو و نما مىكند.و پدر هم در ثواب و وبال او شريكاست، پس او را ضايع و مهمل نگذارد و از او غافل نشود. و دختر را نيز بايد مانند پسر تربيت داد، مگر در چيزهائى كه تفاوت ميان پسر ودختر است.پس بايد او را پرده نشينى و حيا و حجاب و عفت و امثال اينها آموخت .و بعد از آنكه اين آداب را به فرزند آموخت ملاحظه كند كه قابليت و استعداد كدامعلم و صنعت را دارد، پس او را به آموختن آن بدارد و نگذارد كه مشغول امرى شودكه استعداد آن را ندارد تا عمر او ضايع نگرد(63) امام صادق عليه السّلام فرمود: هفت چيز در باره نوزاد از سنّت است :1) نامگذارى، 2) تراشيدن موى سر او، 3) در صورت امكان به وزن موى سرش نقره يا طلا صدقه دادن، 4) براى او عقيقه كردن، 5) به سر او زعفران ماليدن، 6) پاكيزه ساختن او با ختنه كردن، 7) از عقيقه او به همسايگان خوراندن.(64)گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد :
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه فرزندى خدا به او دهد بايد در گوش راست او اذان نماز بگويد و در گوش چپ اقامه بگويد كه اين كار او را از شيطان رجيم نگه مى دارد(65)
ختنه نمودن :
« اختنوا اولادكم لسبعه ايام فانّه اطهر و اسرع لنبات اللحم و ان الاءرض تكره بول الاءغلف » امام صادق فرمود: فرزندان خود را طى هفت روز ختنه كنيد كه پاكيزه تر و گوشت او را سريعتر مى روياند و همانا زمين از ادرار فرد ختنه نكرده كراهت دارد(66)
عقيقه نمودن :
«كل مولود مر تهن بالعقيقة »امام صادق عليه السلام فرمود: هر نوزادى در گرو عقيقه است و در روايت ديگرى پيامبر فرمود: نوازد در گرو عقيقه است خواه پدر و مار او را از اين گرو بيرون آورند يا نياورند(67) روايت دارد كه دادن پول عقيقه كفايت نمى كند بايد گوسفند يا گاو يا شترى بكشند و بهتر است و عقيقه چاق باشد و پدر و مادر از عقيقه نخورند مخصوصا مادر.
نام نكو نهادن :
« فليحسن احدكم اسم ولده » حضرت موسى ابن جعفر(ع ) فرمود: اولين خدمت مرد به فرزندش ، نام نيكو است ، بر هر يك از شما لازم است كه براى فرزندش نامى نيكو انتخاب كند(68)
اهميت و بركت نام محمد و فاطمه در خانواده :
ابوهارون گويد: من در مدينه همنشين امام صادق عليه السلام بودم ، چند روز نزد حضرت نرفتم ، وقتى خدمتش رسيدم حضرت فرمود: اى ابا هارون چند روز تو را نديدم ؟ عرض كردم : پسرى برايم متولد شده ، فرمود: خداوند مبارك گرداند نامش را چه گذاردى ؟ عرض كردم او را محمد ناميدم ، حضرت همين كه نام محمد را شنيد در حالى كه مى فرمود: محمد، محمد، محمد، آنقدر خم شد تا صورتش نزديك زمين قرار گرفت ، سپس فرمود: جانم و فرزندانم و خانواده و پدر و مادرم تمام اهل زمين همگى فداى رسول الله باد، به فرزندت بد نگو و او را مزن و اذيتش مكن ، و بدان در زمين خانه اى نيست كه در آن نام محمد باشد مگر اينكه هر روز تقديس مى شود، سپس حضرت به من فرمود: آيا او را عقيقه كرده اى ؟ جوابى ندادم ، حضرت از سكوتم پى برد كه من انجام نداده ام .شخصى را صدا زد و به گونه اى كه من متوجه نشوم به او چيزى فرمود: به گمان كردم كه به آن شخص دستورى خصوصى داده است ، خواستم بلند شوم فرمود: سرجايت باش ، آن مرد سه دينار آورد و به من داد، حضرت فرمود: برو دو گوسفند فربه تهيه كن و آنها را ذبح كن خودت بخور و به ديگران هم بخوران.(69) و در روايتى كه در حقوق و تربيت اولاد ذكر خواهد شد، امام صادق عليه السلام به مردى كه نام دخترش را فاطمه نهاده بود فرمود: وقتى نام او را فاطمه نهادى ، به او بد مگو، نفرينش مكن و او را مزن(70)
از نامهاى زشت پرهيز كنيد :
«ان الشيطان اذا سمع مناديا ينادى باسم عدو من اعدائنا اهتز واختال » امام باقر(ع ) فرمود: شيطان چون بشنود كسى همنام دشمنان ما را صدا مى كند و به وجد و طرب در مى آيد.
نامهاى زشت را تغيير دهيد :
« ان رسول الله (ص ) كان يغير الاسماء القبيحة فى الرجال و البلدان» پيامبر اكرم (ص ) نامهاى زشت در مردها و شهرها را تغيير مى داد.(71)
به پيامبر جفا نكنيد :
« من ولد له اربعة اولاد لم يسم احدهم باسمى فقد جفانى » پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه خداوند به او چهار فرزند (پسر) بدهد و يكى از ايشان را بنام من نكند به من جفا كرده است .
امام حسين عليه السلام نام على را دوست مى داشت :
امام حسين عليه السلام به والى مدينه كه نامش مروان بود و به حضرت از اينكه دو فرزندش را على گذارده است عيب گرفت ، حضرت بعد از ملامت وى فرمود: اگر براى من يكصد فرزند زاده شود دوست دارم همه را اسمى جز على نگذارم(72)
اثر نام هاى نيكو :
ابوالحسن (امام رضا عليه السلام) فرمود: در خانه اى كه در آن محمد يا احمد يا على يا حسن يا حسين يا جعفر يا عبدالله يا فاطمه باشد فقر و احتياج وارد نمى شود(73) نام فرزندان علاوه بر اينكه نشان دهنده مقدار ديندارى و علاقه پدر و مادر به دين است ، خود تبليغى و تشويقى است به مكارم الاخلاق و ارزشهاى صاحب آن نام ، و به همين جهت هر گروهى كه بخواهند مرام و روش محبوب خود را زنده كنند با نام آنها نامگذارى مى كنند، و هر اندازه كه نامهاى خوب موجب تقويت دين در سطح فرد و جامعه مى گردد، نامگذارى به نامهاى افراد فاسد يا مسائل ناهنجار سبب لكه دار شدن ارزشهاى واقعى است .پس بهتر است كه پدران و مادران هوا و هوسهاى جاهلانه خود را كنار گذارند و به ارزشهاى دينى و معنوى توجه كنند و نامهاى رهبران دينى كه از زيبائى لفظ و معنى بر خوددار است براى فرزندان خود انتخاب كنند(74)داستانهايي از تربيت :
ميوه باغ پاكى :عبد اللّه مبارك انسانى حكيم، فرزانه، دانشمند و عارف بود، در ايام جوانى جهت باغدارى و باغبانى به استخدام يك باغدار درآمد.صاحب باغ در فصل انار تعدادى مهمان به باغ آورد، فرياد زد مبارك انار بياور، مبارك سبدى انار آورد، انارها ترش بود، صاحب باغ گفت انار شيرين بياور، آورد باز هم ترش بود، گفت مبارك مگر نگفتم انار شيرين بياور، در اين مدت شش ماهى كه در اين باغى خبر ندارى انار شيرين از كدامين درخت است ؟! گفت : نه خبر ندارم. گفت : چرا ؟ جواب داد : روزى كه با هم قراداد بستيم قرار باغبانى بستيم نه باغ خورى، من از وضع ميوه هاى اين باغ در جهت شيرينى و ترشى خبر ندارم!!آرى نطفه پاك، رحم پاك، مادر پاك، تربيت پاك حافظ مال مى سازد نه مال مردم خور، باغبان بوجود مى آورد نه باغ خور. (75)
نور عبادت گاهى كمرنگ مى شود :
جوانى به مادر مراجعه كرد، به او گفت مادر گاهى از اوقات حال عبادتم ضعيف مى شود، پاره اى از اوقات حسّ مى كنم رشته تاريكى بر نورانيت باطنم مى دود، حرام خور نيستم، با بدان معاشرت ندارم، از عوامل كسالت در عبادت پرهيز مى كنم، در تحقيق و جستجو نسبت به اين مسئله به اين نتيجه رسيدم كه از شما سئوال كنم، احتمالاً عامل اين كسالت و تاريكى از شما به من منتقل شده، حقيقت را به من بگو، تا من به علاج داستان برخيزم.مادر گفت : پسرم، زمانى كه به تو حامله بودم پدرت در سفر بود، زمان فراوانى زردالو رسيده بود،من از خانه بيرون نمى رفتم، زمينه خريدن زردالو برايم نبود، براى پهن كردن رخت به بام رفتم، چشمم به زردالوى زيادى افتاد كه همسايه براى خشك كردن پهن كرده بود، به اندازه چشيدن، اندكى از يكى از آن زردالوها را خوردم، و بعد پشيمان شدم، ولى روى رضايت گرفتن نداشتم، جوان گفت مادر علت مسئله پيدا شد، اجازه مى خواهم در خانه همسايه بروم، و اين مسئله را با او حل كنم، تا از اين پس بدون حمله شيطان بتوانم خدا را عبادت كنم! (76)
حرام خورى على اكبر تربيت نمى كند :
نقل قول از استاد حسسين انصاريان: " در ايام كودكيم پيرمردى بزرگوار، باتقوا، منظم، در محل ما زندگى مى كرد، در بازار تهران واسطه بود، تجار به خاطر تديّن و ادب و سلامت او عجيب به خريد و فروشش اعتماد داشتند، سه وقت به نماز جماعت مى آمد، جاذبه عجيبى براى جذب بچه ها به مسجد داشت، من از جمله كودكانى بودم كه به عشق او حتى به نماز جماعت صبح مى رفتم، داستانهاى عجيبى از دوران هشتاد ساله عمرش براى ما تعريف مى كرد كه عجيب آموزنده و بيداركننده بود، مى گفت جوانى مؤمن و نورانى در منطقه ناصر خسرو، همراه با پدر و مادرش زندگى مى كرد، پدرش مسائل شرعى را رعايت نمى كرد، او كه با اهل علم و مجالس مذهبى سر و كار داشت از وضع پدرش رنج مى برد، نصيحت هاى دلسوزانه اش در پدر اثر نمى كرد، به حالت قهر به شهر رى كنار مرقد حضرت عبدالعظيم رفت، سالى را در آنجا دست فروشى كرد، و براى مردم بازار مسائل شرعيه گفت، سحر عاشورا جهت ديدن پدر و مادر به تهران آمد، پدر و مادرش جهت عزادارى به تكيه دولت رفته بودند، خود او هم روانه آن محل شد، از قضا شمر تعزيه مريض شده بود، و به معركه حاضر نشد، رئيس تعزيه خوانها آن جوان را ديد، چون با او سابقه آشنائى داشت، او را دعوت به انجام مراسم كرد، پذيرفت، لباس پوشيد، وارد ميدان شد با مهارت بازى كرد، پدرش در ميان جمعيت او را شناخت از اين كه در نقش شمر درآمده بود ناراحت شد، پس از پايان مجلس همگى به خانه آمدند، پدر از پسر سئوال كرد غذا خوردى ؟ پاسخ داد نه، گفت در پستوى خانه خمره شيره، و ظرف ماست هست، بياور و بخور، وقتى به سر خمره شيره آمد موشى را در آن مرده يافت، ماست خالى آورد، مشغول خوردن شد، پدر گفت چرا شيره نياوردى ؟ جواب داد موش مرده اى در آن يافتم، نجس بود، خوردن نجس حرام، با لحنى تند به پسر گفت : هنوز دست از اين مقدّس بازى برنداشته اى ؟ پس از چند لحظه سكوت گفت : پسرم، اكنون كه پس از يك سال بازگشته اى چرا شمر شدى، و در نقش على اكبر قرار نگرفتى؟ پسر با لحنى زيبا و جالب گفت : پدر شيره¬اى كه موش مرده در آن افتاده، توقع نداشته باش هر كه از آن بخورد نطفه اش تبديل به على اكبر شود، نتيجه غذاى حرام شمر است!! (77)"
1.در يك مكتب كه داراي هدفهاي مشخص است و مقررات همه جانبه اي دارد و به اصطلاح سيستم حقوقي و سيستم اقتصادي و سياسي دارد و هدف او جامعه است بايد با مقدمه و ابزار ساختن آن جامعه كه همه تعليم در كنار پرورش و تربيت است ، آشنا شد و افراد تحت پرورش مباني تربيتي آن مكتب در آيند .(78)
2.اولين مرحله تربيت ، كانون خانواده است .
3.فرزندان قابليت يادگيري همه چيز رااز والدين خود دارند بايد دقت كنيم كه آنان نسبت به اعمال ما تأثيرپذيري بيشتري دارندتا به حرفهاي ما.
4.فرزند صالح از بارزترين باقيات صالحات براي انسان است پس در تربيت آن بكوشيم .
5.تربيت فرزند از خود او عزيزتز است .
6.فرزنداني كه در محيط گناه بزرگ شوند نسبت به والدين خود ناسپاس تر خواهند بود .
7.در تربيت فرزند دلسوزي بيش از حد ممنوع است .
8.خطاب زيبا ، گامي براي تأثير گذاري پيام است . اگر والدين بخواهند كه فرزندشان به سخنانشان گوش دهند ، بايدآنان را زيبا صدا زنند.
9.براي تأمين سعادت فرزند تنها به تربيت خود متكي نباشيم اورا به خدا بسپاريم كه توانايي هاي ما محدود و عوامل انحراف زياد است .
عوامل موثر در تربيت عبارتند از :
روح پاك مادر فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَن
جسم سالم نَباتاً حَسَنا
تغذيه پاك وَجَدَ عِنْدَها رِزْقا
تعليم وتربيت الهي كَفَّلَها زَكَرِيَّا(79)
1.عبادت مايه تربيت انسان است .
2.تربيت نياز به آگاهي عميق دارد .
3.پيروي از آيات الهي سبب رشد و تربيت بشر است .
4.طبق آمار نود درصد بزهكاران از ناحيه پدر و مادر خود ضربه ديده اند .
معرفي برخي از كتب منتشر شده پيرامون موضوع تربيت براي مطالعه بيشتر :
1. آسيب شناسي تربيت اجتماعي ، تأليف : عبد العظيم كريمي ، ناشر : عابد ، محل نشر : تهران .
2. آسيب شناسي خانواده ، تأليف : خدابخش احمدي ، ناشر : سپاه پاسداران ، محل نشر : تهران .
3. آشنايي با تعليم و تربيت اسلامي با تأكيد بر روشها ، تأليف : مجيد رشيد پور ، ناشر : سازمان انجمن اولياء و مربيان ، محل نشر : تهران .
4. آنچه والدين و مربيان بايد بدانند ، تأليف : رضا فرهاديان ، ناشر : حوزه علميه قم ، محل نشر : قم .
5. ارزش والدين و تربيت فرزند ، تأليف : مهدي دانشمند ، ناشر : ياس نبي ، محل نشر : تبريز .
6. تعليم و تربيت از نگاهي تازه : پدران ، مادران ، فرزندان ، تأليف : هوشنگ فتحي ، ناشر : مجرد ، محل نشر : تهران .
پي نوشت ها :
44.شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم ص : 283
45. وسائل ج 15 ص 197.
46.يحضره الفقيه، ج1، ص281
47. وسائل ج 14 ص 23
48. اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ، سيد محمد ، نجفي يزدي
49.منقول از لئالى الاخبار
50. سفينة البحار باب ظلم
51.وسائل ج 15 ص 204
52. ربيع الأبرار: 2/330
53. ميزان الحكمة، ج 10، ص 705 ـ 707
54. اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 275 - 274
55.وسائل ج 3 ص 13
56.همان
57. وسائل ج 3 ص 22 و 24
58.وسائل ج 3 ص 24
59. وسائل ج 15 ص 196
60.كافى ، ج 3، ص 124
61.وسائل ج 14 ص 171
62. اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ، سيد محمد ، نجفي يزدي
63.معراج السعادة، ملا احمد نراقى
64. آداب، سنن و روش رفتارى پيامبر گرامى اسلام، ص: 86
65. وسائل ج 15 ص 137
66. وسائل ج 15 ص 16
67. كافى ج 5 ص 24 و 39
68. كافى ج 5 ص 18
69.كافى ج 5 ص 34 و 49
70. كافى ج 5 ص 34 و 49
71.وسائل ج 15 ص 124 و 126
72.وسائل ج 15 ص 128 و 129
73.وسائل ج 15 ص 128 و 129
74.اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ، سيد محمد ، نجفي يزدي
75.نظام خانواده در اسلام ، حسين ، انصاريان
76.همان
77.نظام خانواده در اسلام ، حسين ، انصاريان
78.تعليم و تربيت در اسلام ، شهيد مطهري ، ص 16
79. آل عمران/ 37
1. قرآن کریم .
2. نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات قدس، چاپ دوم، 1383ش .
3. تفسير نمونه ، ناصر مكارم شيرازى ، انتشارات دار الكتب الإسلامية ، چاپ اول ، 1374 ش ، تهران .
4. راه و روش تربيت از ديدگاه امام علي ( عليه السلام ) ، علي محمد حسين اديب ، انتشارات مؤسسه انجام ، چاپ اول ، 1362 ش ، تهران .
5. فلسفه اخلاق و تربيت ، محمد نصر اصفهاني ، انتشارات فرهنگ مردم ، چاپ اول ، 1379 ش ، اصفهان .
6. كودك و تربيت ( نكته¬هاي تربيتي ويژه كودكان و نوجوانان ) ، مهدى نيك خو ، انتشارات گلستان ادب ، چاپ اول ، 1381 ش ، قم .
7. گامي در مسير تربيت اسلامي از كودكي تا بلوغ ، رجبعلي مظلومي ، انتشارات آفاق ، چاپ اول ، 1358 ش ، تهران .
8. گفتمان¬هاي متناقض نما در تربيت ، عبد العظيم كريمي ، انتشارات آموزش و پرورش ، چاپ اول ، 1381 ش ، تهران .
9. نرم افزارهاي جامع التفاسير ، جامع الاحاديث ، گنجينه روايات نور ،ميزان الحكمه ، كتابهاي اسلامي اينترنت ، ره توشه تبليغ ، قصص و ...
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}