بررسی قلمرو و محدوده حق تمکین


 

نويسنده:سید میثم سعادتی نژاد
منبع : اختصاصي راسخون



 
چکیده
احکام وقوانین اسلامی نقش قابل توجهی در آرامش خانواده، به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، دارد.عدم آگاهی از این احکام وقوانین باعث هجوم به این قوانین شده واین احکام یک طرفه وبه نفع مردان قلمداد می شوند. حق تمکین نیز از جمله این قوانین است که به دلیل جهل به حدود آن ویا میل به زورگویی بعضی از مردان موجب شده تا در سایه آن گروهی از زنان دچار ظلم شوند. شریعت مقدس اسلام قیمومیت وریاست خانواده را به عهده مرد قرار داده است تا خانواده در سایه او به کمال برسد.این قیمومیت تنها شامل همسران نمی شود، بلکه وظیفه ای است که همه مردان جامعه نسبت به زنان بر عهده دارند.قیم بودن مردان موجب سلب آزادی از اراده زنان نمی شود. هرچند که بعضی از مذاهب اسلامی عقیده به بردگی زنان بواسطه ازدواج دارند،ولی در مکتب اهل بیت (ع)این تفکر هیچ جایگاهی ندارد. قرآن کریم نیز تصریح به استقلال اقتصادی زنان دارد. فقهای امامیه قائل به وجوب تمکین در مسائل جنسی وامور مربوط به آن می باشند.این امر در کتب حقوقی تحت عنوان تمکین خاص وتمکین عام بیان شده است که در تمکین عام، زن بایستی در حدود شرع وقانون از شوهر اطاعت نماید.در صورت عدم تمکین زن راهکار هایی به عنوان ضمانت اجرایی تمکین برای شوهر در شرع وقانون در نظر گرفته شده است. وجوب تمکین در امور جنسی وهمچنین وجوب اجازه گرفتن زن از شوهر برای خروج از خانه از روایات اسلامی به دست می آید. این روایات حقوق متقابلی را برای هر یک از زوجین توصیه نموده که التزام به این سفارشات، تعالی وکمال خانواده را ضمانت می نماید.
واژگان کلیدی: تمکین، نشوز، مهریه، احکام ازدواج، قوانین اسلامی، حقوق زوجین
مقدمه
خانواده کوچکترین ومهمترین واحد اجتماعی است که تعالی ویا سقوط آن ارتباط مستقیمی باپیشرفت یا انحطاط جامعه دارد. ازاین رو دین مبین اسلام درراستای پیشرفت واعتلای خانواده وهمچنین تربیت وپرورش نسل ها در بستر خانواده،سفارشات وتوصیه های فراوانی دارد. ازطرف دیگر در جوامع غربی اندیشه های اومانیستی پایه های خانواده را متزلزل نموده وبا گسترش فرهنگ غربی در جوامع اسلامی این تهدید متوجه خانواده های مسلمان نیز گردیده است.ازجمله این تهدیدهاحمله به مقدسات وشعائر واحکام اسلامی می باشد که التزام به آنها نقش قابل توجهی در استحکام بنیان خانواده دارد. از جمله شبهاتی که امروزه برضد احکام اسلامی مطرح است ناعادلانه بودن آن احکام، نسبت به زنان است. برای نمونه حق تمکین ،که شرع مقدس آن را برای شوهر قرار داده تابه عنوان محور خانواده اطاعت شده وخانواده در سایه رهبری او آرامش یابد، یک نوع سلطه وزور گویی بر علیه زنان قلمداد می شود.هرچند که گاهی بعضی از زنان دراثر عدم تبیین صحیح حق تمکین برای شوهرانشان ویا میل به زور گویی آنان متحمل بی عدالتی وآزار قرار گرفته اند ولی این مطلب باعث نمی شودکه این دستور ارزشمند اسلامی زیر سوال برود.در این مختصر قلمرو ومحدوده تمکین مورد بررسی قرار می گیرد.واینکه؛ در چه مسائلی زنان بایستی از شوهران خود اطاعت نمایند؟ نشوز چه زمانی رخ می دهد؟ وآیا ازدواج به معنی سلب استقلال از زن می باشد؟ سوالاتی هستند که به یاری خداوند متعال جواب آنها در پایان این مقاله برای ما روشن خواهد شد.در این مقاله برای پی بردن به قلمرو ومحدوده حق تمکین به عنوان یک مساله اسلامی سراغ آیات وروایات اسلامی، نظرات مفسران وفقهای شیعه خواهیم رفت.

معنای تمکین ونشوز

تمکین در لغت:
مكّنته من الشي‏ء تمكينا: جعلت له عليه سلطانا و قدرة،یعنی اورا بر چیزی قدرت وتوانایی بخشید. (مصطفوی،1360، 11/150) در قرآن کریم آمده است : "و مکناهم فی الارض"(حج 41) یعنی آنها را در زمین استقرار بخشیدیم و مالک زمین گردانیدیم.

تمکین در اصطلاح:

صاحب جواهر تمکین کامل را نحوه ارتباطی میان زوج وزوجه می داندکه عدم نشوز محقق شده و هر زمان و مکانی را که درآن استمتاع حلال باشدشامل شود.(صاحب جواهر، 31/303)

معنای لغوی نشوز:

نشز: (بر وزن فلس) مكان مرتفع.چنانكه در مفردات و قاموس آمده. ايضا مصدر است بمعنى بلند شدن و امتناع (اقرب). وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا (مجادله 11). و چون بشما گفتند: برخيزيد (تا ديگران در جاى شما بنشينند) برخيزيد. (نشوز) برترى و عصيان كردن مرد است بر زن و زن است بر مرد وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ (نساء 34) و زنانى كه از سركشى و نافرمانى آنان بيم داريد (در مرحله اول‏) پندشان دهيد، و (در مرحله بعد) در خوابگاه‏ها از آنان دورى كنيد. (قرشی،1371، 7/65)
نشوز در اصطلاح:
صاحب جواهر نشوز را خارج شدن هریک از زوج یا زوجه از طاعت واجب نسبت به دیگری می داند. (صاحب جواهر، 31/200) بنا بر این نشوز در مورد هریک از زوجین صدق می کندومختص به زنان نمی باشد.قرآن کریم نیز نشوز را هم برای مردان وهم زنان بکار برده است؛ "وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُن"‏(34 نساء)، "و زنانى كه از سركشى و نافرمانى آنان بيم داريد" ، که درمورد نشوز زنان و،" وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً" (128نساء) ، "و اگر زنى از ناسازگارى شوهرش، يا روى‏گردانى‏اش (از حقوق همسردارى‏) بترسد" ، درمورد نشوز مردان می باشد. اگر نشوز از طرفین باشداز آن به شقاق تعبیر می شود،که درقرآن کریم نیزهمین گونه استعمال شده است؛ "وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها" (35 نساء) و (شما اى حاكمان شرع و عُقلا و بزرگان خانواده!) اگر از جدايى و ناسازگارى ميان زن و شوهر بيم داشتيد، پس داورى از خانواده مرد، و داورى از خانواده زن (براى رفع اختلاف‏) برانگيزيد.

اقسام تمکین

درکتب حقوقی برای تمکین دومعنی عام وخاص بیان شده است.تمکین به معنی خاص آن است که زن نزدیکی جنسی با شوهر راپذیرفته وجز درمواردی که مانع موجهی داشته باشدازبرقراری رابطه جنسی بااوسربازنزند.البته این وظیفه ویژه زن نیست شوهر نیز مکلف است درحدود متعارف رابطه جنسی با زن داشته باشد.درغیراین صورت رفتار وی برخلاف وظیفه حسن معاشرت تلقی می گردد.اما تمکین به معنی عام آن است که زن وظایف خود رانسبت به شوهر انجام دهد واز او درحدود قانون وعرف اطاعت نماید.پس زن ملزم به اطاعت از شوهر نسبت به خواسته های نامشروع وغیر قانونی نمی باشد.(صفایی وامامی،1389، 131)
ریاست شوهر بر خانواده و تمکین
شر ع مقدس اسلام ریاست خانواده را بر عهده شوهر قرار داده است. این مطلب از آیه شریفه 34 سوره نساء "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء"،"مردان بر زنان قيمومت و سرپرستى دارند"، قابل استفاده می باشد. همچنین ماده 1105 قانون مدنی ایران با توجه به آیه مذکور وفقه امامیه می گوید: «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است».این ریاست دارای آثار ونتایجی نیز می باشد که از جمله آنها تعیین مسکن،تمکین زن از شوهر، ولایت بر کودکان وهزینه اداره زندگی می باشد. .(صفایی وامامی،1389، 124)اما اینکه محدوده این ریاست چقدر است ومنظور آیه شریفه ازکلمه "قوامون" چیست،از فرمایش مفسر بزرگ شیعه علامه طباطبایی (ره)روشن می شود. ایشان ذیل این آیه شریفه می فرمایند:الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ ....«كلمه (قيم) به معناى آن كسى است كه مسئول قيام به امر شخصى ديگر است، و كلمه (قوام) و نيز (قيام) مبالغه در همين قيام است، و مراد از جمله:" بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ" آن زيادتهايى است كه خداى تعالى به مردان داده، به حسب طاقتى كه بر اعمال دشوار و امثال آن دارند، چون زندگى زنان يك زندگى احساسى و عاطفى است، كه اساس و سرمايه‏اش رقت و لطافت است، و مراد از جمله:" بما انفقوا" مهريه‏اى است كه مردان به زنان مى‏دهند، و نفقه‏اى است كه همواره به آنان مى‏پردازند.و از عموميت علت به دست مى‏آيد كه حكمى كه مبتنى بر آن علت است يعنى قيم بودن مردان بر زنان نيز عموميت دارد، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نيست، و چنان نيست كه مردان تنها بر همسر خود قيمومت داشته باشند، بلكه حكمى كه جعل شده براى نوع مردان و بر نوع زنان است، البته در جهات عمومى كه ارتباط با زندگى هر دو طايفه دارد، و بنا بر اين پس آن جهات عمومى كه عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قيمومت دارند، عبارت است از مثل حكومت و قضا (مثلا) كه حيات جامعه بستگى به آنها دارد، و قوام اين دو مسئوليت و يا بگو دو مقام بر نيروى تعقل است، كه در مردان بالطبع بيشتر و قوى‏تر است، تا در زنان همچنين دفاع از سرزمين با اسلحه كه قوام آن برداشتن نيروى بدنى و هم نيروى عقلى است، كه هر دوى آنها در مردان بيشتر است تا در زنان.همچنين قيمومت مرد بر زنش به اين نيست كه سلب آزادى از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالك آن است بكند، و معناى قيمومت مرد اين نيست كه استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى او، و دفاع از منافعش را سلب كند، پس زن هم چنان استقلال و آزادى خود را دارد، هم مى‏تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند، و هم مى‏تواند از آن دفاع نمايد و هم مى‏تواند براى رسيدن به اين هدفهايش به مقدماتى كه او را به هدفهايش مى‏رساند متوسل شود.بلكه معناى قيمومت مرد اين است كه مرد به خاطر اين كه هزينه زندگى زن را از مال خودش مى‏پردازد، تا از او استمتاع ببرد، پس بر او نيز لازم است در تمامى آنچه مربوط به استمتاع و هم‏خوابگى مرد مى‏شود او را اطاعت كند، و نيز ناموس او را در غياب او حفظ كند، و وقتى غايب است مرد بيگانه را در بستر او راه ندهد، و آن بيگانه را از زيبائيهاى جسم خود كه مخصوص شوهر است تمتع ندهد و نيز در اموالى كه شوهرش در طرف ازدواج و اشتراك در زندگى خانوادگى به دست او سپرده و او را مسلط بر آن ساخته خيانت نكند.» (علامه طباطبایی،1374، 4/543-545) باتوجه به فرمایش علامه طباطبایی0(ره) این آیه دلالتی بروجوب اطاعت مطلق زنان نسبت به مردان نمی کند بلکه حقوقی را بر زوجین در قبال طرف خود ثابت می نماید.این فرمایش علامه از آیات دیگری نظیر" وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ..."(نساء19) ،"و با زنان بطور شايسته معاشرت كنيد"، و"وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ"(بقره 228) ، "و براى زنان، حقوق شايسته‏اى بر عهده مردان است، مانند حقوقى كه براى مردان بر عهده آنان است" ، قابل استفاده است. ایشان در توضیح کلمه معروف درآیات فوق می فرمایند:
«كلمه (معروف) به معناى هر امرى است كه مردم در مجتمع خود آن را بشناسند، و آن را انكار نكنند، و بدان جاهل نباشند، و چون دستور به معاشرت كردن با زنان را مقيد فرمود به قيد (معروف) قهرا معناى امر به معاشرت با زنان معاشرتى است كه در بين مامورين به اين امر يعنى مسلمانان معروف باشد.و معاشرتى كه از نظر مردان معروف و شناخته شده، و در بين آنها متعارف است، اين‏است كه يك فرد از جامعه، جزئى باشد مقوم جامعه، يعنى در تشكيل جامعه دخيل باشد، و دخالتش مساوى باشد با دخالتى كه ساير اعضا دارند، و در نتيجه تاثيرش در بدست آمدن غرض تعاون و همكارى عمومى به مقدار تاثير ساير افراد باشد، و بالآخره همه افراد مورد اين تكليف قرار گيرند كه هر يك كارى را كه در وسع و طاقت دارد و جامعه نيازمند محصول آن كار است انجام دهند، و آنچه از محصول كارش مورد نياز خودش است، به خود اختصاص دهد، و ما زاد را در اختيار ساير افراد جامعه قرار داده، در مقابل از ما زاد محصول كار ديگران آنچه لازم دارد بگيرد، اين آن معاشرتى است كه در نظر افراد جامعه معروف است‏....» (علامه طباطبایی،1374، 4/404)با توجه به تفسیر فوق زنان در مسائل اجتماعی نیز استقلال دارند اما نقش آنان درجامعه بایستی متناسب با توانایی های ایشان باشد.

تمکین در فقه امامیه

نظر مشهور فقهای امامیه وجوب تمکین زن ازشوهر در مسائل جنسی، همچنین مسائلی که به طورمستقیم یا غیر مستقیم با مسائل جنسی ارتباط داردواموری که درراستای مصلحت خانواده است نظیر خروج زن از خانه، می باشد.البته ممکن است وجوب اذن زن برای خروج از خانه نیز در راستای مسائلی که با مسائل جنسی در ارتباط است، قرار گیرد.ودر مواردی که مثلا شوهر به مسافرت رفته وتمتع جنسی ممکن نباشد زن برای خروج از خانه نیاز به اذن شوهر نداشته باشد.صاحب جواهر به نقل از مسالک می گوید:زوج در ماورای حق مساکنه واستمتاع مانند اجنبی است اگرچه این مطلب موجب نقص عیش وکدورت استمتاع شود. (صاحب جواهر، 31/205)این مطلب از استفتائی که از مرحوم امام خمینی شده است نیز بدست می آید؛اگر بیگانه از زنی بخواهد چیزی برایش بخرد یا بیاورد وشوهر راضی به اجابت آن خواسته به واسطه همسرش نباشد،آیا زن می تواند بدون رضایت شوهر آن درخواست را انجام دهد؟پاسخ: رضایت شوهر در این جهت معتبر نیست.(کیانی،1384، 2/460)

ضمانت اجرایی تمکین

بواسطه تمکین نفقه زن بر مرد واجب می شود . پس در صورت عدم تمکین زن ونشوز وی دیگر مستحق نفقه نخواهد بود. ماده 1108 قانون مدنی در این زمینه بیان می کند:«هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود»..(صفایی وامامی،1389، 132)البته علاوه بر عدم استحقاق نفقه ،امکان ادعای الزام به تمکین، اجازه برای ازدواج دوم،عدم استحقاق اجرة المثل نیز در قانون مشخص شده است.بعضی از فقها تعزیر زن را نیز در الزام زن به تمکین ممکن می دانند. این مطلب از آیه 34 نساء به صراحت قابل استفاده است؛.... وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيرا"و زنانى كه از سركشى و نافرمانى آنان بيم داريد (در مرحله اول‏) پندشان دهيد، و (در مرحله بعد) در خوابگاه‏ها از آنان دورى كنيد، و (اگر اثر نبخشيد) آنان را (به گونه‏اى كه احساس آزار به دنبال نداشته باشد) تنبيه كنيد پس اگر از شما اطاعت كردند براى آزار دادن آنان هيچ راهى مجوييد يقيناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است."البته این امر درصورت ادامه نشوز وعدم تمکین پس از موعظه آنان وپشت کردن به آنان در بستر صورت می گیرد. فرمایش علامه طباطبایی(ره) در فهم آیه وترتیب هرکدام از تنبیه های مذکور بسیار قابل استفاده است؛«حرف واو دلالتى بر ترتيب ندارد، ولى از معناى آيه مى‏دانيم كه بين اين سه علاج ترتيب هست، و مى‏خواهد بفرمايد اول او را موعظه كنيد، اگر موعظه اثر نگذاشت با او قهر كنيد، و رختخوابتان را جدا سازيد، و اگر اين نيز مفيد واقع نشد، او را بزنيد دليل بر اين كه رعايت تدريج و ترتيب لازم است اين است كه ترتيب نامبرده به حسب طبع نيز وسايل گوناگونى از كيفر دادن است، هر كس بخواهد كسى را كيفر كند طبيعتا اول از درجه ضعيف آن شروع مى‏كند، و سپس به تدريج كيفر را شديد و شديدتر مى‏سازد، بنا بر اين ترتيبى كه از آيه فهميده مى‏شود از سياق آن به دست مى‏آيد، نه از حرف واو.و ظاهر جمله: "وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ" اين است كه بستر محفوظ باشد، ولى در بستر با او قهر كند، مثلا در بستر پشت به او كند، و يا ملاعبه نكند، و يا طورى ديگرى بى‏ميلى خود را به او بفهماند.» (علامه طباطبایی،1374، 4/546)

منظور از" اضْرِبُوهُنَّ" درآیه شریفه

هرچند در آیه شریفه تصریح به زدن شده است ولی با توجه به سیره پیامبر اسلام(ص)واهل بیت(ع) این امر جنبه نمادین دارد. تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح عبارت مذکور چنین می فرماید:« در تفسير كلبى از ابن عباس نقل كرده است كه: زنان را به كتاب خدا موعظه كنيد و باو بگوييد كه از خدا بترسد و از شما اطاعت كند، اگر قبول نكرد با او درشتى كنيد و گرنه طورى او را بزنيد كه بدنش زخم نشود و استخوانش شكسته نشود. از امام باقر نقل شده كه منظور: زدن با مسواك است.»(طبرسی،1360، 5/136)درتفسیر شریف المیزان نیز روایاتی در این مورد ذکر شده است:«از رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود: (زن لعبت است، هر كس او را گرفت مراقب باشد ضايعش نسازد)، آرى رسول خدا(ص) تعجب مى‏كرد از مردى كه همسرش را مى‏زند، و آن گاه با همان دست با وى معانقه مى‏كند. در كافى نيز به سند خود از ابى مريم از امام ابى جعفر(ع)روايت كرده كه فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: (آيا جاى تعجب نيست كه كسى همسرش را بزند، و آن گاه با او دست به گردن شود؟ و امثال اين بيانات در احاديث بسيار زياد است، كه اگر كسى در آنها دقت كند نظريه اسلام در باره زنان را درك مى‏كند.»(علامه طباطبایی،1374، 4/555)

ازدواج واستقلال زن

همان طور که در تفسیر آیه 34 نساء گذشت، زنان از استقلال اجتماعی متناسب باتوانایی های خود برخوردارند.این مطلب در سیره پیامبر اکرم (ص)وامیرالمومنین(ع) مشهود است ، مانند بیعت با زنان،یا حضور بعضی از زنان در میادین جنگ برای اموری مانند پرستاری.اما بعضی از زنان در اثر ناآگاهی ویا میل به زور گویی شوهرانشان متحمل آزار وظلم می شوند.هرچند در جوامع اسلامی خانواده ها روابط گرم ونزدیکی دارند اما عده ای هم وجود دارند که به زنان نگاهی کنیز گونه دارند. این نوع تفکر بی ربط به آموزه های بعضی از مذاهب اسلامی نیست که آنها تصریح به بردگی زنان می کنند.برای نمونه،غزالی می گوید: النکاح نوع من الرق، فهی رقیقة له، فعلیهاطاعة الزوج مطلقا فی کل ما طلب منها فی نفسها مما لامعصیۀ فیه.(غزالی، 1406 ه ق، 2/64)نکاح نوعی بردگی است.زوجه کنیز شوهر است. برزوجه درهرآنچه که شوهر از او دربدن ونفسش مطالبه می کند ازآن چیزهایی که معصیتی درآنهانیست به صورت مطلق اطاعت وفرمان پذیری واجب است.این نظریه در فقه اهل بیت(ع) هیچ جایگاهی ندارد.بلکه خلاف ظاهر قرآن کریم نیز می باشد، زیرا کنیز یا عبد هیچ گونه استقلال مالی ازخود نداشته وحتی دست رنج ومنافع آنهانیز متعلق به مالک ومولای آنها می باشدولی قرآن کریم درآیه "لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا، وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن‏" (32 نساء) ، "براى مردان از آنچه كسب كرده‏اند بهره‏اى است، و براى زنان هم از آنچه كسب كرده‏اند بهره‏اى است" وآیه "لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبا" (7 نساء) ،"براى مردان از آنچه پدر و مادر و نزديكان (پس از مرگ خود) به جاى مى‏گذارند سهمى است و براى زنان هم آنچه پدر و مادر و نزديكان به جاى مى‏گذارند سهمى است، اندك باشد يا بسيار" ، تصریح به استقلال مالی زنان می نماید.جالب توجه است در اروپا کمی بیش از یک قرن ودر بعضی از کشورها کمتر از یک قرن است که استقلال مالی زنان به رسمیت شناخته شده است.درحالی که دین مبین اسلام 14 قرن پیش این مساله رامورد توجه قرار داده است.(مطهری،1388، 200)

تمکین در روایات

ممکن است با مراجعه به روایات باب تمکین چنین به ذهن برسد که این قوانین یک جانبه وتنها به نفع مردان می باشد در حالی که این روایات معمولا ناظر به جنبه ریاست مرد بر خانواده ومصلحت خانواده می باشد.همچنین بسیاری از این روایات درمقام پاسخ به این سوال می باشندکه حق مرد برزن چیست. درعین حال سفارشات بسیاری نیز در ابواب دیگر در مورد زنان صورت گرفته است که معمولا در کتب حدیثی در باب وجوب تمکین آورده نشده است.درادامه چند مورد از احادیث مربوطه ذکر می شود.مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِمُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص)- مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ- فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ- وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ- وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ- وَ إِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ- وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ- حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص)- مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ- (قَالَتْ فَمَنْ) أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا- قَالَتْ فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ- قَالَ لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ الْحَدِيثَ.(عاملی،1409 ه ق، 20/157)امام باقر(ع) می فرمایند: زنی از رسول خدا(ص) سوال کرد حق شوهر بر زن چیست؟ فرمودند:اورا اطاعت کند ونافرمانیش نکند،بدون اجازه از خانه او صدقه ندهد وبدون اجازه اش روزه مستحبی نگیرد،خودش را از او منع نکنداگرچه سوار بر شتر باشند وبون اجازه از خانه خارج نشود، واگر بدون اجازه خارج شد ملائکه آسمان وزمین وملائکه غضب ورحمت اورا لعن می نمایند تااینکه به خانه بازگردد،سوال نمود حق چه کسی بر گردن مرد بزرگ تر است، فرمودند: پدرش،سوال نمود حق چه کسی برگردن زن بزرگتر است؟فرمودند:شوهرش.زن سوال کرد؛ آیا من نیز مانند شوهرم حقی برگردن او دارم؟فرمودند:نه، از هر صد حقی یک حق هم نداری .... عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ أَ لَهَا أَنْ تَخْرُجَ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا- قَالَ لَا وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ- أَ لَهَا أَنْ تَصُومَ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا قَالَ لَا بَأْسَ. (عاملی،1409 ه ق، 20/159)علی بن جعفر از امام کاظم (ع)سوال می نماید: آیا جایز است زن بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود؟ می فرمایند: نه، وآیا می تواند بدون اجازه شوهر روزه بگیرد؟ فرمودند: اشکالی ندارد.وَ رُوِيَ أَنَّ جِهَادَ المَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ‌(نوری،1408 ه ق،14/247)ترجمه: روایت شده است که جهاد زن خوب شوهر داری کردن است.دراحادیث مذکور واحادیث مشابه آن ها آنچه مورد تاکید می باشد تمکین در امر جنسی است.به طوری که رسول خدا(ص)امر به اجابت این خواسته شوهر حتی برپشت شتر نموده اند که البته چنین عبارتی دلالت بر تمکین مطلق در امر جنسی می کند.مساله دیگر خروج زن از منزل با اذن شوهر می باشدکه ممکن است با توجه به اطلاق روایات وجوب اجازه گرفتن از شوهر برای خروج از خانه در هر حال ،ونه تنها در زمان هایی که ممکن است شوهر نیاز جنسی داشته باشد،فهمیده شود. اما در باب عبادات مستحبی همان طور که گذشت درحدیث اول امر به اجازه گرفتن از شوهر در روزه مستحبی شده ودر حدیث دوم اشاره به عدم نیاز اذن شوهر در آن شده است.ممکن است حدیث دوم حمل به زمانی شود که زن می داند شوهرش نیاز جنسی ندارد،یا برای مثال سفر رفته است.از طرف دیگر سفارشاتی نیز در مورد زنان شده است که در ابواب دیگر بحث ازدواج در کتب حدیثی می توان مشاهده نمود.برای نمونه حدیثی ذکر می شود. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي‌حَدِيثٍ: وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَةً فَلْيُكْرِمْهَا‌(نوری،1408 ه ق،14/250)رسول خدا(ص) می فرمایند: هرمردی که همسری اختیار می کند بایستی اورا گرامی بدارد. 
1.نشوز در مورد هریک از زوجین صدق می کند.قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره می کند.اما حق تمکین تنها برای مردان ذکر شده است.
2.درکتب حقوقی تمکین تقسیم به عام وخاص شده است.منظور از تمکین خاص،تمکین در امور جنسی ومنظور از تمکین عام،اطاعت زن از شوهر در حدود قانون وعرف می باشد.
3.بنابرآیه34 نساء ریاست خانواده برعهده مرد می باشدکه از جمله آثار این ریاست حق تمکین می باشد.
4.بنابر نظر علامه طباطبایی ذیل آیه 34 نساء، قیم بودن مردان برزنان عمومیت داشته ومنحصر به همسران خودشان نمی باشد.این قیمومیت مربوط به جهات عمومی زندگی زنان ومردان، مانند اموری چون حکومت وقضاء وجهاد می باشد.ایشان درادامه می فرماید قیم بودن مرد موجب سلب آزادی از اراده زن نمی شود.همچنین ایشان با توجه به آیات 19 نساءو228بقره زنان را دارای استقلال اجتماعی می دانند.
5.فقهای امامیه قائل به وجوب تمکین در مسائل جنسی وامور مربوط به آن،همچنین وجوب اذن زن از شوهر برای خروج از خانه هستند ودر ماورای این امور با مرد بیگانه تفاوتی ندارند.
6.درصورت عدم تمکین مرد قادر به طرح دعوی الزام به تمکین است.همچنین زن ازنفقه واجرة المثل محروم می شود.با توجه به آیه 34 نساء در صورت نشوز زن،مرد پس از نصیحت وقهر کردن می تواند از زدن هم استفاده کند.البته با توجه به روایات منظور از ضرب،زدن با چوب مسواک وبه نحوی است که موجب جراحت نشود.همچنین زدن زنان در بعضی از روایات نکوهش شده است.
7.زنان بواسطه ازدواج استقلال خود را از دست نمی دهند.آیه های 7و34 نساء تصریح به استقلال مالی زنان می کنند.دیدگاهی که ازدواج را نوعی رقیت وبردگی می داند در مکتب اهل بیت هیچ جایگاهی ندارد.
8.آنچه در رابطه با تمکین از روایات بدست می آید،وجوب مطلق تمکین زنان در امور جنسی وهمچنین وجوب اجازه گرفتن زن برای خروج از خانه می باشد.
9.شریعت مقدس اسلام به جهت برقراری صفا وصمیمیت برای هرکدام اززوجین حقوقی قرار داده است وهرکدام از زوجین را به ادای حق همسر خود توصیه نموده است.
منابع
1.قرآن کریم
2.صفایی،حسین و اسدالله امامی ،1389،مختصر حقوق خانواده،انتشارات میزان،تهران،چاپ 24
3.طباطبایی،علامه محمد حسین،1374،المیزان فی تفسیر القرآن،ترجمه:سید محمد باقرموسوی همدانی،دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
4.طبرسی،فضل بن حسن،1360،مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،ترجمه:گروه مترجمان،انتشارات فراهانی،تهران
5.عاملى، شیخ حرّ، محمد بن حسن،1409ه‍ ق، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران
6.غزالی،ابوحامد محمد بن محمد،1406ه ق،احیاءعلوم الدین،دارالکتب العلمیه ،بیروت،چاپ اول
7.قرشی،سید علی اکبر،1371،قاموس قرآن،دارلکتب الاسلامیه،تهران
8.کیانی، عبدالله،1384،قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (ره)،انتشارات سمت،چاپ اول
9.مصطفوی،حسن،1360،التحقیق فی کلمات قرآن الکریم،بنگاه ترجمه ونشر کتاب،تهران
10.مطهری،مرتضی،1388،نظام حقوق زن در اسلام،انتشارات صدرا،تهران،چاپ51
11.نجفی ،صاحب جواهر، محمد حسن،جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام،بیروت-لبنان،چاپ7
12.نورى، محدث، ميرزا حسين،1408 ه‍ ق، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، بيروت - لبنان، اول،