جهادگران شهيد در آئينه توصيف مقام معظظم رهبری


 






 
نهادهاي انقلابي، فرزندان حقيقي انقلابند و آبروي آنان، آبروي انقلاب است كه بايد حفظ شود و موظف ترين كسان براي حفظ آن، خود نهادها هستند. اگر نهادها، به خصوص جهاد و سپاه، در چشم مردم عزيز نباشند، انقلاب صدمه خورده است. سعي كنيد در كيفيت برخورد با مردم و خدمت به آنان طوري باشيد كه منزلت جهاد را بيشتر كنيد. من رهنمودي براي نهادها و بخصوص جهاد دارم و آن اينكه رابطه و هماهنگي اين نهادها با ارگان هاي دولتي بايد بيشتر شود. با آنها مسابقه در انجام عمل خير بدهيد، نه خداي ناكرده رقابت ناصحيح، بخصوص سعي كنيد خلاقيت و كيفيت كار را بالا ببريد و بخشي را در مورد كارهاي ابتكاري جنگ و غيره تشكيل دهيد و نيز ارتباط با ولايت فقيه و حركت پشت سر ولي فقيه را كه داريد، بيشتر كنيد. من قدر زحمات شما را مي دانم و اطلاع دارم كه فعاليت شما كمتر از سپاه و ارتش نيست و گاه كارسازتر است. اگر هم كه تبليغ شده است، بدانيد كه از خدا پوشيده نيست. البته تبليغ هم براي اطلاع مردم لازم است.

*******
 

آنچه كه مسلم است، نقش شهداي جهاد در جنگ يا تعبير بهتر، نقش سرداران جهاد در جنگ، يكي از نقش هاي بارز درجه اول است. به نظر من اين تعبير سنگرسازان بي سنگر، تعبير خيلي خوبي است كه براي اين عزيزان رايج شده است. اينها در ميدان جنگ، غير از جهاد، درس ديگر هم دادند كه به نظر من اهميت آن درس، از نفس جهاد و مبارزه كمتر نيست و آن اين است كه در ميدان هاي مبارزه، هر كس بايد نگاه كند و ببيند صحنه از او چه چيزي طلب مي كند. يك كارهايي هست كه پر هيجان است، همه به طرف آن كارها رو مي آورند، همه شوق به آن كارها دارند، در حالي كه گاهي آن كارها، واجب ترين كارها نيستند. اين، مسئله خيلي مهمي است.
ما در دوران مبارزه هم با چنين مشكلي مواجه بوديم. كارهايي بود كه همه به آن كارها توجه داشتند، احساسات آنها را بر آورده مي كرد، آن حالت شور جواني آنها را تأمين و اشباع مي كرد. كارهايي هم بودند كه خيلي لازم بودند ؛ اما چون اشباع كننده ي آن شور و هيجان نبودند، كسي به طرف آن ها نمي رفت يا كمتر مي رفتند و اتفاقا ما از همان ناحيه ضربه مي خورديم.
حضور در ميدان جنگ و در صحنه جهاد و مبارزه، تفنگ به دست گرفتن و تيراندازي كردن، چيزهاي پر هيجان قضيه است، بخش پر هيجان قضيه اين جاست. خطر هم كه همه جا هست. اين برادرها مي توانستند اين كارها را بكنند ؛ اما سراغ چه كاري رفتند ؟ گاهي سراغ كم هيجان ترين كارها. من كه به جبهه مي رفتم، كارهاي عظيمي را كه در اين زمينه شده بود، از نزديك مشاهده مي كردم، هيچ كس هم خبر نمي شد! هيچ هيجاني هم در آن محيط حاكم نبود! كسي بايد ايمان داشته باشد تا بتواند اين كارها را انجام بدهد.

برادرهاي جهاد، اين كار را كردند.
به نظر من بخش عمده اي از كارهاي اساسي پشتيباني و استحكامات، تصحيح و اصلاح جنگ افزارها و كارهاي نظير جاده سازي و جاده هاي تداركاتي كه جهاد سازندگي در ميدان جنگ انجام مي داد، كارهايي كه ممكن بود از ميدان جنگ هم دور باشند، ليكن اهميت آن كمتر از حضور در خط مقدم نبود ؛ اين كارها را بچه هاي جهادي انجام دادند كه اين دوم است ؛ يعني نشان دادن اين كه نقش هر كاري كه نياز لحظه است و انسان مي تواند انجام بدهد، بايستي مراعات و دنبال بشود.
به هر حال بزرگداشت اين برادرها لازم است. هر چه ياد شهدا بيشتر زنده بشود، فضاي كشور و جامعه، بيشتر به سمت ارزش ها حركت خواهد كرد و كارها روان تر خواهند شد. اميدوارم انشاءالله خداوند ارواح طيبه آن بزرگان و آن عزيزان را با پيغمبر محشور بكند و شماها را هم موفق كند كه اين كار را هر چه بهتر انجام بدهيد. به هر حال دنبال كنيد. كار، كار بسيار خوبي است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 21