كارنامه ياران صبور و گمنام دفاع مقدس
كارنامه ياران صبور و گمنام دفاع مقدس
كارنامه ياران صبور و گمنام دفاع مقدس
سپهبد شهيد علي صياد شيرازي
تا آنجائي كه خاطرم مي آيد، تولد جهاد به عنوان يك نهاد انقلابي، در اوايل انقلاب بوده است كه در تمام زمينه ها آغاز به كار و تلاش و فعاليت خويش را شروع كرد، آن هم تلاش و فعاليتي در حد ايثار.
تمام اين تلاش ها را به صورت اخبار و اطلاعات شنيديم و از آنجائي كه به انقلاب اسلامي و پيشرفت آن عشق داشتيم و داريم، با شنيدن اين اخبار خود به خود محبتي از اين برادران و ايثارگران در قلب ما واقعا به وجود آمده بود؛ تا اينكه در عمليات كردستان كه در آنجا مسئوليت و مأموريتي داشتيم، من از نزديك و به خوبي با كار جهاد آشنا شدم، آن هم در بعدي كه براي ما خيلي حياتي بود. ما در كردستان مجبور بوديم براي تأمين راه ها و جاده ها و خطوط ارتباطي منطقه، پايگاه خوبي داشته باشيم كه ضد انقلاب نتواند رزمندگان اسلام را تهديد كند؛ خصوصا با فرارسيدن فصل سرما كه مي بايست هم خود را با محيط وفق مي داديم و هم با ضد انقلاب مبارزه مي كرديم و خود به خود، نياز به كمك داشتيم و امكانات ما در سطح منطقه از نظر كشوري بسيار بسيار محدود بود ؛ علاوه بر اينكه امكانات موجود هم به صورت فعال و چشمگير به كار گرفته نمي شدند.
تا اينكه برادران جهاد مراجعه كردند و حتي قبل از اينكه تصميم گيري و كاري كنيم، آغاز به كار كردند. هر وقت يادم مي آيد، واقعا در حد خودم نمي بينم كه متناسب با تلاش هاي آنها تقدير و ستايش بكنم. ارزش اين حركت را در اين مي دانم كه موجب شده ما بتوانيم حاكميت جمهوري اسلامي را با قدرت نمائي رزمي ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران در مقابل ضد انقلاب نشان دهيم.
اين ويژگي ها را من در آنجا بسيار مؤثر ديده ام. در عمليات جبهه ها هم كه مسئوليت ما به صورت فرمانده نيروي زميني درآمد، شب و روز با برادران جهاد در ارتباط بوديم. مثلا مي خواستيم در امدادهاي پزشكي عمليات كار كنيم ؛ برادران جهاد به صورت پيشتاز و فعال كار مي كردند. در قسمت جاده سازي مي ديديم كه برادران جهاد حضور فعال دارند، در قسمت پل سازي نيز همين طور. در پيشروي در دشت چيزي كه بسيار لازم بود، اين بود كه ما هر جا را كه مي گرفتيم ؛ بايد بلافاصله خاكريز مي زديم تا از تيررس مستقيم دشمن مصون باشيم و تنها در روحيه برادران جهاد، آن قدرت و جسارت و تحول بود كه بتوانند از دستگاه هاي مهندسي استفاده كنند و حتي از شهيد شدن و زخمي شدن هم نهراسند و همچنان در كنار رزمندگان اسلام و در خط مقدم جلو بروند و خاكريزها را براي پوشش نيروهاي رزمي به وجود بياورند. اين يك كار بسيار وسيع و مهمي بود كه براي ما در پيشرفت كارمان جنبه حياتي داشت. پروژه هايي را كه جهاد در اين مدت اجرا كرد، كار هر كسي نبود.
در عمليات بيت المقدس جاده اي را كه جهاد ايجاد كرد؛ به صورت آثاري از اين ايثارگري مي تواند در تمام تاريخ اسلام، چه آينده و چه در گذشته به عنوان الگو تلقي واستفاده شود. در عمليات طريق القدس در شمال بستان، اين جاده براي ما بسيار حياتي بود و مي توانيم بگوئيم كليد موفقيتي بود كه به وسيله برادران جهاد در مدت بسيار كوتاهي زده شد، در عمليات فتح المبين تلاش جهادگران بسيار سازمان يافته بود و اين بار جهاد دست در دست مهندسي ارتش و سپاه به تحولي دست زد كه براي عمليات بسيار مؤثر بود. در آنجا هم علاوه بر جاده سازي، خاكريز مي زدند و پيشرفت مي كردند. پروژه جاده سازي در تنگه زليجان كوي ميشداغ يكي از بهترين كارهاي جهاد محسوب مي شود. ، در اين مورد مهندسي مي گفت كه حدودا پنج يا شش ماه وقت لازم است تا ما بخواهيم اين جاده را درست كنيم ؛ ولي بعد از پانزده روز كه من رفتم، خودم گيج شدم كه اين تنگه عوض و جايش جاده زده شده بود. اين جاده هم كليد موفقتي در تنگه رقابيه بود.
الحمدا... جهاد همچنان نقش خودش را در اين تركيب مقدسي كه ما داريم، در جبهه ها به نحو بسيار كامل و رو به تكامل حفظ كرده و بنابراين در تمام قسمت ها چه در قسمت خاكريز زدن، چه براي پل سازي، جاده سازي و چه براي امدادگري مثل سايت سازي كه پديده جديدي شده براي جهاد و ما را از اين نظر مطمئن كرده براي رسيدن به آن تسهيلاتي كه داريم، با سرعت مي توانيم آن تسهيلات را به جاي ديگر منتقل بكنيم. اينها همه فعاليت هائي است كه جهاد هميشه داشته است.(1)
بيان نقش جهاد و تلاش هائي كه اين ايثارگران واقعي راه خدا در جبهه هاي نبرد انجام داده اند. محتاج وقت زيادي است ؛ ولي اگر ما چكيده اي از آن فعاليت ها را بخواهيم و بدانيم ؛ مي توانيم به تاريخچه جنگ مراجعه كنيم. ما در هر عملياتي مي بينيم كه جهاد بر خلاف ديگر ارگان هاي درگير جنگ، نقشش فقط در طول عمليات نيست، بلكه هم قبل از شروع عمليات و هم در حين و هم بعد از عمليات، به صورت جدي تلاش مي كند و حتي ديده شده است كه بعضي از مواقع آن فعاليت ها و تلاش هايي كه جهاد قبل از عمليات انجام مي دهد، علاوه بر اينكه تلاش هاي فشرده و گسترده اي بوده، نقش بسيار حساسي هم براي موفقيت آن مورد داشته كه نمونه بارز آن جاده اي بود كه جهاد در عمليات طريق القدس در زمين هاي رملي احداث كرد و رزمندگان توانستند از طريق اين جاده، دشمن را دور بزنند و از پشت به دشمن حمله و در ظرف چند ساعت، تيپ 26 عراق را كه تا بن دندان غرق در اسلحه و امكانات بود ؛ با تمام قرارگاه فرماندهيش تسخير كنند و
اگر كسي بخواهد پي به عظمت انقلاب ما ببرد، مستلزم آن، آگاهي داشتن از مباني مكتب نوين اسلام است. هم اكنون تاكتيك هايي كه رزمندگان ما در صحنه نبرد به كار مي برند، تاكتيك هايي است كه تنها افراد معتقد به مكتب اسلام مي توانند آن را درك كنند، غير مسلمانان اگر اين تاكتيك ها را بدانند و مطالعه نيز بكنند، چون اعتقادي به مباني ما ندارند، چيزي از آن نمي فهمند و نمي توانند از آن بهره برداري كنند و برايشان قابل اجرا نيست و همين تاكتيك هائي كه ما اكنون در صحنه هاي نبرد به كار مي گيريم ؛ دشمن با تمام قدرت و امكاناتي كه دارد نتوانسته است در برابر آن اقدامي كند. بر محققين اسلامي و خصوصا آنها كه در نهادها مشغول فعاليت ديگران به غير آنها كه در صحنه هاي نبرد هستند، پي به نقش ميدان هاي رزم هستند مي توانند ارزشيابي كنند و بدانند جدا شدن از آنها براي ما چه ضربه مهلكي است.
ما هميشه در جلسات خودمان به نقش مهم آنان اشاره و سعي مي كنيم قدر و منزلت اين نهاد انقلابي را بدانيم و به آنها گوشزد كنيم كه جدا شدن آنها از ما حتي براي يك لحظه هم ممكن نيست. جهاد در آن زمان و موقعيت حساس كردستان، براي ما دور تا دور اين منطقه، سنگر و پايگاه درست مي كند. اين پايگاه ها به عنوان سندي معتبر تا قرن ها خواهند ماند. من اين مسئله را مكررا خواهم گفت كه ما بعد از خداوند در صحنه هاي نبرد، تنها به نيرو و ايثار جهادگران متكي هستيم.
برادران جهادگر ما در حمله طريق القدس، در عرض 15 روز در كنار گوش دشمن، در داخل رمل ها يك جاده 15 كيلومتري زدند، به طوري كه دشمن متوجه نشد و رزمندگان ما توانستند شبانه از پشت، دشمن را غافلگير كنند و تا صبح عمليات، با وجود نياز مبرمي كه به مهمات داشتيم، چون ما تنها پنج گلوله توپ مي توانستيم صرف دشمن كنيم، اينان تأسيسات ما را فراهم كردند. اين مسائل ممكن است از ديدگاه ما كه معتقد به امدادهاي الهي و بعدهاي معنوي قوي هستيم، دركش آسان تر باشد. جهاد در تأسيسات سازي در دنيا ركوردي عظيم ايجاد كرده است. آمريكائي ها با تمام امكاناتي كه دارند؛ براي ايجاد يك سايت رادار، شش ماه وقت صرف مي كنند، ولي ما عملا ديديم كه جهادگران، اين كار را در زر آتش گلوله هاي دشمن در عرض يك هفته انجام دادند و در تمام عمليات، خاكريزها و سنگرهايي ايجاد كردند كه بيشتر پيروزي هايمان را در عمليات، مديون اين جهادگران هستيم. مسئله مهم تر و بارزي كه در جهادگران و رزمندگان ما هست، روحيه شهادت طلبي آنهاست كه بايد قدر آنها را بدانيم، زيرا همين بركت خون شهيد است كه ما را در انجام مبارزه تقويت و در اداي مسئوليتمان تشويق و ترغيب مي كند.
گاهي مي گوئيم كه فلان چيز پل پيروزي است. حال اگر خود اين موضوع، پل (خيبر) باشد، چه بايد بگوئيم ؟ يقينا بايد تأكيدي درباره ي آن داشته باشيم. پس از عمليات خيبر و بدر كه پديده ي «پل خيبر» وارد صحنه هاي كارزار شد. متوجه شديم كه اين پديده صرفا وسيله اي نيست كه دو سوي ساحل را به هم وصل مي كند، بلكه بسياري از شگفتي هاي دفاع مقدس را با خود همراه دارد.
از مشخصات فني پل خيبر، شناور بودن آن است. آن روزها هنوز جاده ي سيدالشهدا احداث نشده بود و براي نيروهاي اسلام، امكان عبور دادن توپخانه و رساندن آن به جاي مناسب نبود و مجبور بوديم از اين سوي ساحل تيراندازي كنيم كه البته آن هم هميشه امكان نداشت و برد توپخانه نسبت به اهداف ما، بسيار كم تر بود. در نتيجه، رزمندگان ما در جزاير مجنون فاقد پشتيباني آتش درستي بودند. تنها راهي كه وجود داشت،ويژگي دوم اين طرح، «پل هاي خيبر»، بود اين ها را به هم متصل كرديم و ضمن تثبيت و استقرار توپخانه در آنها توانستيم رزمندگان را پشتيباني كنيم.
در عمليات بدر هم اين پل ها را به هم متصل كرديم به طوري كه حدود هفت كيلومتر از مسير را رزمندگان مي توانستند حتي با تويوتا رفت و آمد نمايند و در واقع در صورت نبودن اين پل در عمليات بدر، قريب به بيست هزار نفر از نيروها دچار مشكل تردد مي شدند. به كمك پل خيبر بود كه اين نيروها به جاي امني رسيدند و سازماندهي شدند و توانستند در عمليات شركت كنند.
درباره ي پل بعثت و يا پل هاي ديگر كه بصورت متحرك استفاده مي كرديم و به آنها «پل خضري» مي گفتند، بايد بگويم كه از خلاقيت هاي ذهني برادر جهاديمان «پورشريف» بود. مورد ديگري كه يادآوري آن لازم است، اتصال رودخانه بهمنشير و اروند است.
قبل از عمليات والفجر 8، قرار بود عمليات والفجر 7 اجرا شود كه بنا به دلايلي نشد. بعد از عمليات والفجر 8 متوجه شديم كه عدم اجراي و الفجر7 از الطاف الهي بوده و شرايط پيش آمده، در واقع زمينه ساز عمليات والفجر 8 شد. برادران جهادي در مدت يك هفته توانستند بهمنشير را به اروند، متصل و مقدمات مهندسي عمليات را آماده كنند. اجراي اين طرح ها در شرايط دشوار جغرافيايي و جنگي واقعا دشوار بود.
من در جبهه ها هيچ آيه اي را به اندازه « والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» تحقق يافته نديدم. يك طرف اخلاص و كار و از سوي ديگر تحقق هدايت و دستگيري خداست. البته خداوند اين معادله را اين طور به هم مي زندكه درمقابل يك قدم بنده اش، چند برابر قدم بر مي دارد، ويژگي ديگر جهاد، مردمي بودن، يعني از متن مردم بودن آن است. يكي ديگر از خصوصيات جهاد، روحيه ي ولايتي بودن آن است. جهادگر وظيفه اش را در محور ولايت فقيه انجام مي دهد و براي رسيدن به اهداف انقلاب تلاش مي كند.
طبق زمانبندي ساخت سكوهاي پدافند هوايي، زمان ساخت سكوي پرتاب موشك هاگ، 6 ماه پيش بيني شده است ولي از آنجا كه در جنگ تحميلي هيچ كاري طبق قاعده معمول انجام نمي شد، برادران جهادگر قول دادند كه در مدت يك ماه، سايت را آماده كنند؛ ولي جالب اين است كه اين كار در مدت يك هفته به اتمام رسيد و آتشبار هاگ آماده شد. كار جالب ديگري كه به خاطر دارم، جاده اي است كه در شرايط بسيار استثنايي احداث شد. در عمليات طريق القدس عده اي از برادران جهادگر به ما مراجعه كردند و گفتند كه اگر اجازه بدهيد از اين تپه هاي رملي برايتان جاده اي مي زنيم. بنده كه مسئول آن ناحيه بودم با اينكه حس مي كردم اين كار عملي نيست و جاده حتي اگر هم احداث شود، پس از يك طوفان شن، محو خواهد شد. وقتي چهره مصمم و با اخلاص آنها را ديدم. نتوانستم اجازه بدهم ؛ ولي در دلم از سادگي آنان متعجب بودم.
حدود پانزده روز از اين موضوع گذشت و من كلا ساخت اين جاده را فراموش كردم. باز همان برادر جهادگر به سراغمان آمد و بي مقدمه گفت كه جاده آماده است ! گفتم كدام جاده؟ گفتند همان جاده اي كه قرار بود از ميان تپه هاي رملي عبور كند. با حيرت و تعجب به بازديد جاده رفتم. نماز ظهر و عصر را به شكرانه اين موفقيت، روي جاده اقامه كرديم. آن روز دانستيم كه چقدر از قافله ي متوكلين عقب هستم. ارجاي طرح بسيار استثنايي بود. طرفين جاده را با حصير پوشانده بودند تا در طوفانهاي شن، جلوي شن هاي روان گرفته شود. روي زمين هم شفته آهك ريخته بودند و بسياري زحمات ديگر را متحمل شده بودند تا اينكه اين جاده كه جاده نبود پل پيروزي بود؛ آماده شود.
وجود همين جاده 9 كيلومتري موجب شد كه در شب اول عمليات طريق القدس، هيجده كيلومتر نفوذ كنيم و پيشروي خودمان را به طرف تنگه چزابه و بستان انجام دهيم، اين هم از خصوصيات جهاد است كه هميشه امور نشدني را شدني كرده است. از مشخصات ديگر اين عزيزان اين بود كه كارشان رنگ و بوي مادي نداشت. من تعلقات دنيوي در آنها نديده ام. اگر بدون آشنايي با آنها در جايي روبرو مي شدي ؛ هيچ گاه نمي دانستي ايشان دكترند يا مهندس يا فوق ليسانس. خاكي بودند، خاكي، اما افلاكي!(4)
پي نوشت ها :
1. مجله جهاد، سال دوم، شماره 34 و 42. ص 14 و15
2. مجله جهاد، سال سوم، شماره 48، ص11
3. مجله جهاد، سال دوم، شماره 40، ص 12 و
4. مصاحبه مركز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس وزارت جهاد با تيمسار صياد شيرازي، سال 73.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}