آفرينش پيوستة بدن(2)


 





 
انسان در خواب ديدن نيرو مي گيرد
************

وَمِنْ آياتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ (روم/23)
 

«همين طور از نشانه هاي ديگر خواب ديدن شما در شب و روز و زندگي گرفتن شما از فضل خدا طلب روزي مي کنيد.»
************
ــ نکته آيه: انسان در خواب ديدن نيرو و زندگي مي گيرد:
خواب هايي که انسان مي بيند چه در روز، چه در شب، چه خواب هاي کوتاه، چه بلند، چه سطحي و چه عميق، همه آن ها به طور يکسان براي بدن ضروري هستند. بدن در خواب ديدن نيرو مي گيرد. خواب حافظه را تقويت مي کند. همين طور خواب تجربيات جديدي که انسان اخيراً کسب نموده را به حافظه دراز مدت مغز مي رساند. به اين ترتيب چنان که آيه گفته"انسان در خواب ديدن نيرو و زندگي مي گيرد".
کار کردن و خوابيدن در شب و روز رحمت است
************

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (قصص/73)
 

«از رحمت هاي ديگر خدا اين است که شب و روز را براي شما قرار داده تا در شب آرام گرفته و در روز از فضل خدا طلب روزي کنيد (هر دو را براي خواب و کار و براي به دست آوردن نعمت هاي خود قرار داد) باشد که سپاس گذار باشيد».
************
ــ نکته آيه: خوابيدن و کار کردن در شب و روز از رحمت هاي خداوند است:
پيش از اين با کارکرد مختلف بدن در شب و روز آشنا شديم و ديديم که چگونه بدن در شب کم فعاليت و در روز فعال مي شود، و ديديم که وقت مناسب خوابيدن شب است و وقت مناسب کار کردن روز است، ولي با اين حال انسان در روز نيز مي تواند بخوابد و شب کار کند. اين وضعيت حقاً که رحمت است. (رحمت در اصل به معني: دادن چيزي به کسي در حالي که مستحق آن نيست يا بيش از استحاق وي است، و صرف نظر نمودن از کسي در حالي که مستحق مجازات است، و به معني: دهش و بخشش فوق العاده است و در آيه به اين معني به کار گرفته شده است).
روزه گرفتن به نفع روزه گير است
************

وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/184)
 

«روزه شما، وقتي آن را شناختيد، آن را به نفع خود خواهيد ديد».
************
ــ نکات آيه:

1ــ انسان روزي روزه را خواهد شناخت:
 

فعلاً انسان روزه را شناخته است.

2ــ روزه به نفع خود روزه گير است:
 

روزه موارد مثبتي براي روزه گيرنده دارد از جمله:
ــ مواد زائد متراکم شده را تحليل مي برد و ناراحتي هاي ناشي از آن را بر طرف مي کند.
ــ التهاب شديد کليه را مداوا مي کند.
ــ ناراحتي هاي قلبي را مداوا مي کند.
ــ برخي از دستگاه ها از جمله دستگاه هاضمه استراحت مي کند.
شعله ور شدن نور مؤمنين
************

نُورُهُمْ يسْعَى بَينَ أَيدِيهِمْ (تحريم/8)
 

«در آن روز نور (ايمان و عبادت) آن ها در پيش رو و سمت راست ايشان مي رود.»
************
نور آن ها ميان دستانشان شعله ور مي شود!
ــ نکته آيه: نور مؤمنين شعله ور مي شود.
محتواي آيه (چنان که پيش از آن در آيه روشن شده) مربوط به مؤمنين و در روز رستاخيز است و در آن روز از خدا مي خواهند که نور آن ها را"تمام و کامل و ثابت کند"، و اين به اين معني است که"نور آن ها در اين دنيا نيز شعله ور مي شود. (يعني: نوري دارند که کم و زياد مي شود و در آخرت از خداوند مي خواهند که آن را يکنواخت و هميشگي کند).
با عکاسي کريلييَن (که از نور نامريي ساطع از اشياء عکس مي گيرد) انسان مي بيند که همه مواد و عناصر زنده و غيره زنده از جمله انسان از خود نور ساطع مي کنند. بسته به اين که پديده در چه وضعيتي باشد نور ساطع از آن فرق مي کند. در انسان نيز بسته به اين که پديده در چه وضعيت مزاجي وروحي و فکري و غيره باشد، نور ساطع از وي فرق مي کند. مثلاً نور وي در حالت عادي عادي است، ولي پس از پرستش نور وي شعله ور مي شود. يعني همان چيزي که آيه مطرح مي کند. و اين چيزي است که فقط با دستگاه ديده مي شود.

خوب شدن چشم يعقوب با عرق يوسف
 

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يا أَسَفَى عَلَى يوسُفَ وَابْيضَّتْ عَينَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (يوسف/84)
 

«و از آن ها روي کرده گفت: چه اندوهي از يوسف! و چشمان وي از اندوه سفيد شد، ولي اندوه خود را نمايان نمي کرد»
************

اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (يوسف/93)
 

«با اين پيراهن من رفته و آن را بر چهره پدرم بيندازيد بينا مي شود، و همه خانواده هاي خود را پيش من بياوريد.»
************

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (يوسف/96)
 

«همين که نويد رسيد آن را بر چهره او انداخت و در جا بينا شد. (يعقوب) گفت: آيا به شما نگفتم من از خدا چيز هايي مي دانم که شما آن را نمي دانيد».
************
ــ نکات آيات:

1ــ چشمان يعقوب از حزن سفيد شده است:
 

سفيدي عدسي چشم که بسته به شدت آن، راه عبور نور به درون چشم را به اندازه هاي متفاوت کم مي کند و يا کلاً مي بندد و ضعف بينايي يا کوري مي آورد چندين دليل دارد، از جمله: پيوسته در معرض دماي گرماي بالا بودن چشم، ضربه خوردن به چشم، پيري، برخي از بيماري ها مانند بيماري قند، اشعه يا نور خيلي تند. و يکي از دلائل آن نيز چنان که آيه گفته"حزن" است. ("حزن" اندوه ناشي از پيشامد و رخ داد است). اندوه باعث فزوني هورمون آدرنالين مي شود. اندوه شديد (يا شادي شديد) باعث فزوني پيوسته هورمون آدرنالين مي شود که به نوبه خود باعث فزوني قند خون مي شود، و اين به نوبه خود باعث پيدايش سفيدي در عدسه چشم مي شود. (سفيدي عدسه چشم به هم ريختگي بافت و ساختار ساختمان پروتئين عدسه چشم است).

2ــ چشم يعقوب با پيراهن يوسف بينا شده:
 

يکي از ترکيبات عرق بدن مي تواند سفيدي چشم را بر طرف کرده و چشم نابينا را بينا کند. براي اولين بار يک محقق مسلمان مصري با استفاده از اين آيه عدسه چشم را در عرق گذاشته و ديده که خيلي زود سفيدي عدسه بر طرف شده و عدسه شفاف مي شود. اگر قرنيه چشم سفيد شده باشد نيز چنان چه اين قطره روزي دو بار به چشم چکانده شود پس از دو هفته سفيده قرنيه بر طرف شده و نابينايي بهبودي پيدا مي کند . اين محقق مسلمان نام قطره خود را داروي قرآني گذاشته است. (اختراع الزاماً همان شفا بخشي اثر پيراهن يوسف (ع) است.)
اثر وضو گرفتن
************

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيدِيكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ...(مائده/6)
 

«وقتي خواستيد نماز بخوانيد صورت و دست هاي خود را تا آرنج ها بشوئيد، و بخشي از سر و پاهاي خود تا قوزک ها را مسح کنيد. (يا بخشي از سر خود را مسح کنيد و پاها تا قوزک ها را بشوئيد)».
************
(ترجمه اي که در رابطه با پاها در پرانتز و پيش از پرانتز آمده هر دو درست است. و اين تفاوت ترجمه به اين بستگي دارد که از نظر نحوي چگونه جمله را تحليل کنيم. برخي عبارت «وَ اَرجُلَکُم» به معني "و پاهاي خود را" به فعل «اِغسلُوا» به معني "بشوئيد" مربوط مي دانند (که در اين صورت پاها بايد شسته شوند)، و کساني آن را به فعلِ «اِمسَحُوا» به معني "مسح کنيد" مربوط مي دانند. (که در اين صورت پاها بايد مسح شوند). و هر دو حالت درست است. و منظور قرآن از اين گونه بيان اين بوده که در صورت و جود آب پاها شسته شوند و در صورت کمبود آن پاها مسح شوند). (مطابق نظر فقهاي شيعه)
از انسان پيوسته نور و امواج و انرژي ساطع مي شود. امواجي که دستگاه پيش از وضوء گرفتن انسان نشان مي دهد، با امواجي که پس از وضوء گرفتن نشان مي دهد با هم فرق مي کند. امواجي که پس از وضوء گرفتن نشان مي دهد بيانگر "آرامش بيش تر يافتن انسان" است. يعني وضو گرفتن که «شستن صورت و دست ها و مسح فرق سر و پاها (و يا شستن پاها) است، به انسان آرامش مي دهد. (مطابق نظر فقهاي شيعه)

عادت ماهانه زنان
 

************

وَيسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يطْهُرْنَ... (بقره/222)
 

«و از قاعدگي زنان از تو مي پرسند. بگو: آن مواد زائد است. بنابراين در دوران قاعدگي زنان آميزش (جنسي) نکنيد، پس از آن نيز تا آبستني نکرده اند با آن ها آميزش جنسي نکنيد».
************
قرآن مي گويد که خون قاعدگي زنان مواد و عناصر زائد و تفاله اي است، و علم امروز نيز همين را مي گويد. خون قاعدگي مربوط به شستشو و بيرون دادن مواد زائد تخمدان است که آماده سازي تخم در آن صورت مي گيرد.
زنا فاحشه است
************

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً (اسراء/32)
 

«مقدمات زنا کردن را فراهم نکنيد که زنا فاحشه است و رفتار ناخوشايندي را به دنبال مي آورد».
************
واژه «فاحشه» از مصدر «فحش» مي آيد. فحش به معني: از حد زيادي خود زيادتر رفتن است. مثلاً اگر قيمت چيزي که 1000 تومان است آن را 1300 تومان ارزش گذاري کنيم، آن را زياد ارزش گذاري کرده ايم، ولي اگر آن را مثلاً 1800 تومان ارزش گذاري کنيم "از حد زيادي آن زيادتر رفته ايم" و مرتکب فحش شده ايم. وفاحشه چيزي است که از حد خود زيادتر رفته باشد يا برود.
سبيلاً نصب بر«تميز» است. يعني جمله«وَسَاءَ سَبِيلاً» در اصل «وَسَاءَ سبيلهُ سَبيلاً» است. به معني: راه آن (يعني رفتار و رويه ناشي از آن) بسيار ناخوشايند است.
ــ نکته آيه: زنا فاحشه است و رفتار ناخوشايندي به دنبال مي آورد:
چيزي که ما تا به امروز از فاحشه بودن زنا مي توانيم بگوئيم اين است که بيماري مي آورد و بيماري آن "فراتر از حد زيادي بيماري" مي رود (هم زمان آن طولاني است و هم از بيماري هاي مرگ آور است). و رفتاري که با بيمارِ ناشي از آن مي شود نيز چنان که آيه به آن اشاره دارد، خيلي ناخوشايند است. کسي که با او ازدواج نمي کند (غير از فرد مبتلا)، و برخي نيز معتقدند که ويروس هاي آن در مايعات بدن نيز هست و بهتر است که انسان احتياط کند و از ظرف آن ها نيز نخورد.
حيوان وار خوردن برخي
************

إِنَّ اللَّهَ يدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يتَمَتَّعُونَ وَيأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ (محمد/12)
 

«خدا کساني که ايمان آوردند و نيکوکاري کردند را به باغ هايي که جويبارهاي ويژه در آن ها در جريان است خواهد برد. ولي کساني که ايمان نياوردند و فعلاً خوشگذراني مي کنند و مانند دام ها نيز مي خورند جايگاه آن ها آتش خواهد بود.»
************
ــ نکته آيه: کساني که خوش گذراني و عياشي مي کنند مانند دام ها مي خورند:
وقتي انسان گرسنه مي شود، حتي وقتي شکم خالي وي خود را به هم مي کشد و قند خون کاهش پيدا مي کند و چربي بدن حل مي شود که انرژي صادر کند، اغلب يک وعده غذايي کوچکي براي پاسخ دادن به نياز اصلي بدن کافي است. ولي با اين وجود کساني که خوش مي گذرانند در هر يک از وعده هاي غذايي با شکوه و جلال خود تا حد ترکيدن مي خورند. دنبال آن نيز با کمال ميل دسر خوشمزه مي خورند هر چند احساس کنند شکم مي خواهد بترکد. در اوقات ميان وعده هايي نيز مي خورند. چرا اين طور مي خورند در حالي که بدن به اين همه غذا نياز ندارد؟ دليل آن به اشتها مربوط مي شود. و پشت اين اشتها نيز يک حرص و طمع سيري ناپذير و قانع نشونده اي خود را مخفي کرده که ارث جهان گذشته حيواني کم رنگ ماست. و اين همان چيزي که دام ها بر مبناي آن مي خورند.
سود و زيان مشروب
************

يسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا...(بقره/219)
 

«راجع به مشروب و قمار از تو مي پرسند! بگو: در آن ها زيان بزرگ و منافعي براي مردم وجود دارد. زيان آن ها از منافع آن ها بزرگ تر است».
************
نکته آيه: مشروب منافع و زيان دارد. زيان آن از منافع آن بزرگ تر است:
منافع يک جام شراب براي بدن مساوي است با منافعي که يک سيب براي بدن دارد. زيان هاي آن براي بدن تقريباً همه جانبه است. يعني هيچ دستگاه و سيستمي در بدن نيست که از مشروب تأثير منفي نبيند. مهم ترين آن ها کشته شدن سلول هاي مغز است. بنابراين زيان هاي آن خيلي بيش از منافع آن است.
چرخيدن چشم ناشي از ترس
************

فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيتَهُمْ ينْظُرُونَ إِلَيكَ تَدُورُ أَعْينُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيهِ مِنَ الْمَوْتِ... (احزاب/19)
 

«وقتي ترس مي آيد آن ها را مي بيني که مانند کسي که مي خواهد بميرد با چشمان چرخان به تو نگاه مي کنند».
************
ــ نکته آيه: کسي که مي ترسد چشمش مانند کسي که مي خواهد بميرد مي چرخد: ترسِ زياد درک انسان را از کار مي اندازد. در اين حالت مراکز عصبي خارج از اراده و آگاهي انسان کار مي کنند، که چرخيدن غير ارادي چشم از حالات آن است، و اين چيزي است که براي کسي که در حال مرگ است نيز پيش مي آيد.
پوشاک گرماي بدن را حفظ مي کند
************

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ (نحل/81)
 

«و خدا از آنچه آفريد براي شما سايه قرار داد، و از کوه ها آشيانه ها، و پوشاک هايي که شما را در مقابل گرما حفظ مي کند و پوشاک هايي که گرماي شما را حفظ مي کند. به اين شکل نعمت هاي خود را براي شما کامل مي کند، باشد که حق پذير شويد».
************
(منظور از سايه درست کردن از پديده ها اين است که همه چيز مانند هوا و آب و شيشه درست نشده که نور از آن ها عبور مي کند. و منظور از آشيانه ها در کوه ها؛ غار ها و فرو رفتگي هاي کوه ها است. و واژه بأس در اصل به معني: سختي است. بعد از جمله به گرما اطلاق شده، به اعتبار "سختي" آن و در آيه به اين معني به کار گرفته شده است).
ــ نکته آيه: پوشاک گرماي بدن را حفظ مي کند:
در گذشته انسان فکر مي کرد پوشاک بدن را گرم مي کند (امروزه نيز کساني هستند که چنين گمان مي کنند)، در حالي که بدن گرما توليد مي کند و پوشاک را گرم مي کند. پوشاک گرماي بدن را حفظ مي کند و مانع از رسيدن سرما به بدن مي شود.
پايين آمدن ضربان قلب توسط باران
************

إِذْ يغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَينَزِّلُ عَلَيكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيطَانِ وَلِيرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ (انفال/11)
 

«ياد آريد هنگامي را که خواب راحت شما را فرا گرفت براي اين که از جانب خدا ايمني يافتند و از آسمان (رحمت خود) آبي فرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کيد شيطان را از شما دور سازد و دل هاي شما را به رابطه ايمان با هم متحد گرداند تا در کار دين ثابت قدم و استوار باشيد (يعني از آسمان رحمت باراني فرستاد که جسم شما را از هر حدث و ناپاکي سازد و جان شما را از هر وسوسه و خيال شيطاني ايمن گرداند).»
************
به ياد بياوريد وقتي که خدا خوابِ کمي را از جانب خود در شرايط تهديد بر شما مستولي کرد تا آرامش پيدا کنيد. و از ابر باران بر شما نازل مي کرد تا شما را تميز کند و ذهنيتِ شيطانيِ (اين که اگر به حق مي بوديد پس چرا آب نداشتيد)
("سفت کردن گام توسط باران" در آيه مجاز است، و منظور از آن "سفت کردن ماسه هاي زير گام ها" است که نتيجه آن "سفت نمودن گام ها" خواهد شد. در رابطه با مجاز در مقدمه صحبت شده است).
آيه مربوط به يکي از نبرد هاست. در آشرايط تعداد مسلمانان کم بوده و دشمنان بسيار. قسمت اول آيه مربوط به شبِ پيش از نبرد بوده که مسلمانان نگراني و ترس داشته اند و خوابشان نمي برده است. و بقيه آيه مربوط به روز نبرد است. نکته مورد نظر ما در آيه اين است که آيه مي گويد: باران نازل کرده که ضربان قلب آن ها را پائين بياورد. و اين نکته يک نکته درست و عملي است. يعني اگر کسي دلهره و ضربان قلب وي بالا باشد اگر زير باران برود، ضربان قلب وي پائين مي آيد و به آرامش مي رسد.
مأمور داشتن مرگ
************

قُلْ يتَوَفَّاكُمْ مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ (سجده/11)
 

«به آن ها بگو: مأمور مرگ که بر شما گماشته شده، شما را مي ميراند. بعد به طرف آفريدگار خود بر مي گرديد».
************
نکته آيه اين است که مرگ مسئول و مأمور دارد. ما فعلاً از مأمور مرگ انسان اطلاعاتي نداريم. ولي اين که مرگ اساساً مسئول دارد يک مقوله علمي است. انسان فعلاً ژن مربوط به مرگ (يعني ژني که فرمان مردنِ پديده خود را صادر مي کند) در نوعي کرم استوانه اي ساده مي شناسد. و همين طور در پديده هاي پيچيده تر ژنِ مربوط به مرگ و زندگي مي شناسد. يعني ژني که فرمان مرگ و زندگي هر دو به دست اوست، و فرمان خود را نيز به صورت سيگنال صادر مي کند.
نبودن اعصاب گرمايي در معده
************

مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيرِ ءاسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يتَغَيرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ (محمد/15)
 

«نمونه هايي از بهشتي که به متقين وعده داده شده: جويبار هاي آبي که تغيير بو نمي دهد دارد، جويبار هاي شيري که تغيير مزه نمي دهند، جويبار هاي شراب خوش کام براي نوشندگان، جويبار هاي عسل صاف، هر نوعي از ثمر ها در آن براي آن ها هست، و آموزشي از طرف پروردگارشان نيز خواهند داشت. آيا اين ها مانند کساني هستند که هميشه در آتش مي باشند و آب جوش نوشانده مي شوند که بي درنگ غذاي معده آن ها را از هم مي پاشد»؟
************
آيه مي گويد که جهنميان آب جوشان نوشانده مي شوند و غذاي معده آن ها را از هم مي درد. چرا نمي گويد آب جوشان معده آن ها را از گرمي و داغي مي سوزاند؟ به اين خاطر که معده اصلاً اعصاب احساس گرما و سوختگي ندارد. و وقتي غذاي معده دريده مي شود و يا به نوعي دچار اشکال مي شود و وارد روده مي شود شديد ترين نوع درد را به دنبال مي آورد.
************

قُلْ أَرَأَيتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيرُ اللَّهِ يأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ (انعام/46)
 

«به آن ها بگو: به من خبر بدهيد که اگر خدا شنوايي و بينايي هاي شما را بگيرد و بر مغز هاي شما (دل شما) مهر بزند، کدام خدايِ غير خدا هست که آن ها را مجدداً براي شما درست کند؟ ببين چطور آيات را براي آن ها روشن مي کنيم ولي آن ها روي مي گردانند»!
************
چرا آيه مي گويد: اگر خدا شنوايي و بينايي هاي شما را بگيرد و نمي گويد: اگر گوش و چشم شما را بگيرد؟
چون چشم و گوش در واقع نور و صدا را به امواج تبديل مي کنند و امواج از طرق اعصاب به جايگاه ويژه خود در مغز فرستاده مي شوند و مغز آن ها را به صورت صدا و تصوير درک مي کند. اگر چشم و گوش از کار بيفتد انسان مي تواند با دوربين و دستگاه هاي ديگر امواج صوتي و تصويري را به مغز بفرستد و انسان مي تواند ببيند و بشنود، ولي وقتي بينايي و شنوايي انسان که در مغز است گرفته بشود، از کسي کاري ساخته نيست. نکته مورد نظر ما در آيه اين است که: کسي که اين آيه را گفته مي دانسته که شنوايي و بينايي انسان چگونه است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389