جنین در قرآن(1)
جنین در قرآن(1)
وَهُزِّي إِلَيكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيكِ رُطَبًا جَنِيا ــ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَينًا ... (مريم/25-26)
آيه خطاب به مريم، مادر عيسي مسيح است كه هنگام ولادت حضرت عيسي از مردم فاصله مي گيرد و به جاي دوري از شهر مي رود تا وضع حمل كند و اندوهگين بوده است. خداوند خطاب به وي مي گويد رطب تازه بخورد و توان و آرامش پيدا كند و شادمان بشود. رطب ثمر درخت خرما پيش از خرما شدن است، و آنچه در تصوير مي بينيم مرحله نيمه رطب بودن آن است، و تقريباً 400نوع درخت خرما وجود دارد كه ثمرهاي آنها اندازه ها و رنگ ها و مزه هاي گوناگون دارد.
در اين آيات چند نكتة علمي وجود دارد:
1.آرامش و شادماني در رطب. رُطَب يكي از مراحل ثمر نخل است (قبل از خرما شدن آن). اين غذا از ميزان بالايي از مواد كربوهيدرات برخوردار است و مواد قندي آن به 75 درصد مي رسد. بدن با استفاده از آن انرژي و گرماي بالايي را توليد مي كند. رطب ميزان بالايي از پروتئين ها، ويتامين ها و املاح معدني گوناگوني مانند كلسيم و سديم دارد كه بدن به آن ها احتياج دارد، و بدن را گرم و شاداب مي كند. و چنان كه مي دانيم وضعيت روحي زن هنگام زايش تأثير زيادي روي راحتي يا سختي زائيدن دارد. به ميزاني كه راحت باشد و مشكلاتي نداشته باشد، عمل زايش را راحتتر انجام مي دهد، و هرچه گرفتاري و ناراحتي هاي روحي و گرفتاري داشته باشد عمل زائيدن براي وي سختتر مي شود.
2.خوردن رطب در آستانة زايش: درِ رحم پيش از زايمان و دو ونيم سانتيمترمكعب است ولي هنگام زائيدن به بيش از 750سانتيمتر مكعب ميرسد. رطب موادي دارد كه باعث انبساط رحم مي شود و زايش را آسانتر و راحتتر ميكند.
3.رطب احشاء درون روده ها را نرم و تميز مي كند، و اين امر باعث راحتتر و آسانتر شدن زايمان مي شود.
4.نوشيدن پس از خوردن: رطب و هر شيريني ديگري براي اين كه بتواند خوب و سريع حل و جذب بشود، انسان بايد پشت سر آن آب بخورد.
5.رطب ازجمله مواد غذايي است كه خيلي سريع هضم و حل و جذب مي شود. با خوردن رطب از دهان تا تبديل شدن به انرژي فقط بيست دقيقه طول ميكشد.
************
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ــ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ــ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون/12-14)
************
ــ نكات آيه:
1.انسان از چكيده اي از چكيده هاي خاك آفريده مي شود.
2.چكيده اي از چكيده هاي خاك به صورت يك چكه (يك قطره) در مي آيد.
3.چكه در جاي مناسبي قرار مي يگرد.
4.چكه (قطره) به چيزي كه خود را مي آويزد در مي آيد.
5.چيزي كه خود را مي آويزد به صورت گوشت جويده لاي دندان در مي آيد.
6.از گوشت جويده لاي دندان برخي از استخوان ها درست مي شود.
7.استخوان ها با گوشت پوشانده مي شوند.
8.درنهايت چنين آفرينش ديگري را به خود مي گيرد.
9.خدا بهترين آفريدگاران است.
1.انسان از چكيده اي از چكيده هاي خاك آفريده مي شود:
عناصري كه انسان را (يعني نفطه وي را) درست مي كنند چكيده اي از مواد غذايي هستند كه انسان آن ها را مي خورد. مواد غذايي نيز يا به طور مستقيم (يعني: ازطريق مصرف گياهان) چكيده اي از خاك است، و يا به طور غيرمستقيم (يعني: ازطريق مصرف گوشت و مواد غذايي حيوانات) چكيده اي از خاك است. به اين ترتيب انسان چكيده هاي خاك مي شود.
2.چكيده اي از چكيده هاي خاك به صورت يك چكه (يك قطره) در مي آيد:
چنانكه در تصوير مي بينيم عنصر توارثي انسان كه قرار است يك انسان را درست كنند و چكيده اي از چكيده هاي خاك است، در اولين گام خود كه در هم ذوب شدن اسپرم مرد و تخمك زن، زير ميكروسكوپ براي ما به صورت «يك چكه» است.
3.چكه در جاي مناسبي قرار مي گيرد:
وقتي چكه مزبور وارد رحم مي شود دنبال جاي مناسبي مي گردد و جاي مناسب خود را پيدا مي كند. يعني اينطور نيست كه هرجاي رحم كه قرار بگيرد موفق به رشد مي شود و رشد مي كند. بلكه درصورت قرار نگرفتن در جاي مناسب تلف مي شود.
4.چكه (قطره) به چيزي كه خود را مي آويزد در مي آيد:
پس از اين كه چكه مزبور وارد رحم مي شود از پوسته خود بيرون مي آيد و دنبال جاي مناسبي در جداره رحم مي گردد و نهايتاً چنان كه آيه توصيف مي كند خود را به جداره رحم مي آويزد. اغلب خود را به جداره سقف رحم مي آويزد.(عَلَقَه به معني:"چيز آويخته وچيزي که خود را مي آويزد" است. هم خانواده واژه مُعَلّق به معني:"آويخته و آويزان" است. علت اين كه برخي آن را به معني:"خون بسته" ترجمه كرده اند اين است كه علقه به معني:"خون بسته" نيز هست. علت نام گذاري «عَلَقَة» به "خون بسته" نيز ظاهراً اين بوده كه وقتي خون از محل آسيب ديده بيرون مي آيد خشك و آويخته مي شود. به "زالو" و "كرم" نيز علقه اطلاق شده است. چون خود را مي آويزند. وقتي تخم وارد رحم مي شود و به جداره رحم مي آويزد زالو مانند هم هست، و زالو مانند عمل نيز مي كند. شايد منظور آيه از «علقه» در اين جا به معني:"زالو و زالو مانند" نيز باشد).
5.چيزي كه خود را مي آويزد به صورت گوشت جويده لاي دندان در مي آيد:
بعد «علقه» (يعني چيزي كه پيش از اين خود را به جداره رحم آويخت) به شكلي كه در تصوير مي بينيم در مي آيد. اين تصوير، تصوير يك جنين سه هفته اي است. تقريباً 2 ميليمتر است. هم ازنظر اندازه و هم ازنظر شكل، دقيقاً همان طور كه قرآن آن را توصيف مي كند مانند «يك تكه گوشت جويده لاي دندان» مي ماند.
6.از گوشت جويده لاي دندان برخي از استخوان ها درست مي شود:
پس از 4 هفته كه طول جنين تقريباً 6ميليمتر است، از آن شكلي كه مانند گوشت جويده لاي دندان بود، برخي از استخوان ها كه ستون فقرات باشد درست شده است. هيچ گوشتي نيز روي آن ها نيست. البته اين تصوير ميكروسكوپي است (يعني اين ستون فقرات با چشم ديده نمي شوند).
7.استخوان ها با گوشت پوشانده مي شوند:
در 5 هفتگي يك شيار گوشتي روي كمر درست مي شود و در 6 هفتگي ستون فقرات كاملاً از گوشت پوشانده مي شود (ستون فقرات تا «پيش از پوشيده شدن از گوشت» هم چنان ميكروسكوپي هستند).
8.درنهايت جنين آفرينش ديگري را به خود مي گيرد:
جملهي «درنهايت او را آفرينش ديگري مي دهيم كه آيه آن را مطرح مي كند به اين معني است كه جنين انسان در روند رشد خود با جنين جانوران ديگر شباهتي يا شباهتهايي دارد، ولي در اواخر رشد خود خلقت ديگري به خود مي گيرد كه با هيچيك از آنها شبيه نيست.
جنين انسان در مراحل رشد خود درواقع همانگونه كه مرحله اي از آن را در تصوير مي بينيم همانندي هاي زيادي با جنين حيوانات دارد، طوري كه فقط يك متخصص مي تواند آنها را ازهم تميز بدهد. جنين انسان و ميمون حتي تا چند هفته پيش از تولد آنقدر شبيه به هم هستند كه فقط يك متخصص مي تواند آنها را ازهم تميز بدهد. در اواخرِ رشد خود است كه رفتهرفته روند رشد ديگري به خود مي گيرد و از بقيه متمايز مي شود تا جايي كه تا پيش از روزهاي تولد خود ديگر به هيچيك از انواع حيوانات شباهتي ندارد.
9.خدا بهترين آفريدگاران است:
جملهي «خدا بهترين آفريدگاران است» به اين معني است كه انسان نيز چيزهايي را خواهد ساخت ولي به پاي آفريده هاي خدايي نخواهد رسيد. يا به كار بردن واژه خالق و جمع بستن آن، ساخت و توليدات انسان را تقدير مي كند ولي با ساخت هاي خود خيلي فاصله مي دهد.
در عصر ما فعلاً انسان خيلي از چيزها را ساخته و مي سازد ولي از آن جا كه آن ها خود آگاه نيستند و به اين خاطر فكر نيز نمي توانند بكنند، بلكه همانگونه كه ساخته و برنامه ريزي مي شوند كار مي كنند، خيلي با آفريده هاي خدايي تفاوت دارند.
************
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا (انسان/2)
************
«الف و لام» در واژه «الإنسان» الف و لامِ استغراق حقيقي است، اين الف و لام واژه خود را به تكتك نوع خود تعميم مي دهد. يعني الإنسان به معني «كلّ انسانٍ» به معني «هر فردي، هر انساني، هريك از انسان ها» مي شود. «مشج» به معني: درهم ذوب شدن دو يا چند چيز مختلف است. و عبارت «نطفه امشاج» به معني: «چكه ذوب شده دو يا چند چيز باهم» مي باشد.
ــ نكات آيه: 1 ــ انسان از چكه در هم ذوب شده درست مي شود. 2 ــ روي چكه درهم ذوب شده كار مي شود و صفات و خصوصيات آن بارز مي شود. 3 ــ انسان ابتدا شنوا و بعد بينا مي شود.
1.انسان از چكه در هم ذوب شده درست مي شود:
حدوداً 500 ميليون ازسلول هاي نطفه مرد (اسپرم) به طرف محل تخمدان زن مي روند. به جز تعداد كمي از آنها كه موفق مي شوند در جاي مناسبي در مسير تخمدان قرار بگيرند و تا آمدن تخمك منتظر بمانند بقيه از بين مي روند. بعد از بيرون جهيدن تخمك با آن وارد عمل مي شوند كه وارد آ ن شوند. وقتي يكي از آن ها موفق مي شود تخمك را سوراخ كرده و وارد آن شود، تخمك ديگر امكان ورود به بقيه را نمي دهد. وقتي سلول نطفه مرد (اسپرم ) وارد تخمك زن مي شود در هم ذوب و با هم تركيب مي شوند. عمل تركيب نطفه زن و مرد پس از كشف تخمكِ زن كشف شد كه در نيمه اول قرن نوزدهم (يعني بيش از 1300 سال پس از قرآن)، آن هم به كمک ميكروسكوپ.
2.روي چكه در هم ذوب شده كارمي شود و صفات و خصوصيات آن بارز مي شود:
ابتلاء به معني: "كاركردن هم زمان با چند چيز در شيء براي در آوردن و بارز نمودن صفات و ويژگي هاي آن" است. كروموزوم هاي زن و مرد تمامي صفات و خصوصيات يك انسان از قبيل رنگ، بلندي، وضعيت مو، وضعيت استخوان بندي و غيره را با خود دارند كه در روند شكل گيري جنين رفته رفته بارزمي شود و پس از تولد بروز آن تكميل مي شود.
3.انسان ابتدا شنوا و بعد بينا مي شود:
چنان كه قرآن ابتدا شنوايي را ميآورد و بعد بينايي، جنين ابتدا شنوا ميشود و بعد بينا. شنوايي جنين مي تواند از چهار تا پنج ماهگي آغاز بشود، و بسته به خوبي يا بدي صدا تأثير مثبت يا منفي روي آن بگذارد. ولي بينايي وي (يعني توان درك تصوير در وي) پس از تولد صورت مي گيرد. هرچند پيش از تولد نيز در برابر نور عكسالعمل نشان مي دهد.
************
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَينِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى (قيامت/39)
************
سلول نطفه مرد (اسپرم) چنان كه آيه مطرح كرده هر دو جنس نر و ماده را با خود دارد. جنس ماده آن را كروموزم X و نر آن را كروموزم Y ناميده اند. اگر جنس ماده آن با كروموزم زن تركيب شود جنين دختر مي شود و اگر جنس نر آن با كروموزم زن تركيب شود جنين پسر مي شود.
عمل تركيب نطفة زن و مرد در نيمة اول قرن نوزدهم كشف شد. و وجود نر و مادگي در نطفه مرد در اواسط قرن بيستم كشف شد. يعني حدوداً 1400سال پس از مطرح شدنِ آن در قرآن. اندازه كروموزم نيز 1ششصدم ميليمتر است (يعني ميكروسكوپي است).
رسيدن برخي از سلول هاي نطفة مرد (اسپرم) به تخمك زن
************
وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَى* وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى* وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى* إِنَّ سَعْيكُمْ لَشَتَّى* (ليل/1ــ4)
************
ــ نكات آيه:
1.فعاليت بدن انسان در شب و روز به يك اندازه نيست:
(در رابطه با تفاوت فعاليت بدن در شب و روز در قسمت خواب و بيداري صحبت شده. و منظور از «عدم يكساني فعاليت بدن»، «عدم يكساني نتيجه و بازده كار انسان» است. و اين موضوع بنابر اين كه قرآن «حق هركسي را حاصل كار و تلاش خود وي مي داند» بيان كرده. يعني آيه:
************
وَأَنْ لَّيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/39)
************
2.فعاليت و نتيجة فعاليت آنچه جنس نر و ماده مي آفريند يكسان نيست:
آنچه جنس نر و ماده مي آفريند سلول نطفه مرد (اسپرم) است كه پيش از اين راجع به آن صحبت شد. تعداد آن سلول ها كه به طرف محل تخمدان زن راه مي افتند حدوداً 500ميليون است. ولي فقط تعداد كمي از آن ها موفق مي شوند خود را تا محل تخمدان برسانند و منتظر بيرون جهيدن تخمك بمانند، بقيه ازبين مي روند. يعني دقيقاً همانطور كه آيه مطرح مي كند فعاليت و نتيجة فعاليت آن ها يكسان نيست.
كيسه سهلايي جنين
************
...يخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ...(زمر/6)
************
ــ نكته آيه: انسان در (از) غشاءهاي (پوسته هاي نازك) سه گانه آفريده ميشود:
يكي از پوسته هاي نازك سه گانه كيسه جنين است كه در آن رشد مي كند. كيسه مزبور از سه لاية نازك ميكروسكوپي تشكيل شده است.
پوسته هاي نازك سه گانة ديگر تقسيم سلول تخم به سه پوسته نازك است. پس از اين كه سلول تخم به رحم مي رسد و در جداره رحم آويخته مي شود به سه تا پوستة نازك تقسيم مي شود، كه هريك از آن ها بخش هاي مشخصي از بدن جنين را درست مي كنند.
(«ظُلُماتْ»: يكي از جمع هاي «ظُلْمَهًْ» و «ظُلُمَهًْ» است، در اصل به معني «تاريكي» هستند. بعد در معني دوم خود ازجمله به: پوسته، پرده و غشاء اطلاق شده كه تاريكي ايجاد مي كنند. و در آيه ظاهراً به اين معاني به كار گرفته شده اند).
************
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُورِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (انبياء/37)
************
ــ نكات آيه:
1.انسان در آينده خواهد ديد كه از چه آفريده شده است:
اين كه خداوند مي گويد: «آياتم را به شما نشان خواهم داد» به اين معني است كه انسان روزي خواهد ديد (يعني با چشم خواهد ديد) كه از چه يا چگونه آفريده شده است. و اين چيزي است كه امروزه تحقق يافته است. امروزه انسان با كمك ميكروسكوپ ميبيند كه سلول ها از چه و چگونه آفريده مي شوند و چگونه زندگي مي كنند.
2.انسان از عَجَل آفريده شده:
واژه «عَجَل» به معني اسمي و وصفي در اصل به معني: «شتاب و شتابدهي» است. بعد در معني دوم خود به طور ضمني و تلويحي به يك سري از مواردي كه به نوعي و به نحوي كار را شتاب مي بخشند اطلاق شده است. مانند:
«گل و لاي بد بو (كه اشاره ضمني بوده به: «با شتاب و زودتر رد شدن» از محل مزبور)ــ برآمدگي كنار درخت خرما كه با آن بالا مي روند ــ دولاب ــ چرخ چاه ــ چوب هاي به هم پيوسته رختآويزــ چوب سر چاه ــ چرخ ــ زنجيرــ پله ــ بسته طناب مرتب جمع شده».
هر سلولي مولكول هاي DNA در بردارد. DNA (مخفف desoxyribonucleicacid) ماده شيميايي است كه ژن را تشكيل مي دهند. ژن ها اطلاعات توارثي را در بردارند و هويت هاي جديد را مي آفرينند و آفرينش پديده را هدايت مي كنند. اين مولكول شيميايي موسوم به DNA از دوتا زنجير درست شده كه به وسيلة بازها به هم مرتبط مي شوند، طوري كه دو مارپيچ شكل مي گيرد. تصور و رسمي كه انسان از آن ها دارد در 3 مورد مانند عجل مي مانند. يكي در «زنجيرواري» آن ها، ديگري در «پله واري» آن ها، و سومي اين كه مانند «بسته طناب منظم چيده شده» مي مانند».
************
اللَّهُ يعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ (رعد/8)
************
ــ نكته آيه: رحم ها چيزهايي را از جنين مي مكند و چيزهايي را به او مي دهند، و هرچيزي نيز اندازه مشخصي دارد:
رحم (يا به عبارتي كيسه اي كه جنين در آن به سر مي برد) به جنين مواد غذايي مي فرستد و از همان جا نيز مواد برگشتي جنين را مي يگرد. كُركها و پرزها كوچك رحم (يعني كيسه رحم) كه در خون مادر غوطه مي خورند همة مولكولهايي كه از اندازه مشخصي بزرگ تر هستند را تصفيه مي كنند. و فقط كوچك ترين عناصر حفاظتي بدن مي توانند رد شوند و ازطريق بند ناف به جنين برسند.
در زمان حضرت محمد انسان مي دانست كه رحم مادر نوزاد را تغذيه مي كند، ولي اين كه جنين مواد برگشتي نيز دارد و رحم آن را پس مي گيرد، و يا اين كه پرزهاي رحم مولكول هاي بزرگ را تصفيه مي كند طبعاً كسي چيزي نمي دانسته و اين علوم مربوط به علم عصر ما است.
************
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ* وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا (نحل 4ــ 5)
************
ــ نكات آيه:
1.انسان پس از چكه بودن يك مرتبه جدا مي شود و صفآرايي مي كند:
پس از اين كه سلول نطفه مرد (اسپرم) وارد تخمك زن مي شود و در هم ذوب مي شوند و تقسيم سلولي صورت مي گيرد، سلول ها به حالت جبههگيري كردن ازهم جدا مي شوند و در سه تا آرايش كه تشكيل سه تا پوسته است صفآرايي مي كنند. (هريك از پوسته ها بخش هاي مشخصي از بدن را درست مي كنند). و آشكار بودن آن كه آيه آن را مطرح مي كند نيز به معني «ديدني بودن» آن است، كه انسان فعلاً به كمك ميكروسكوپ آن وضعيت را مي بيند.
2.روند و فرآيند رشد جنين دامها نيز مانند جنين انسان است:
چنانكه آيه مطرح مي كند شكل گيري جنين دام ها نيز روند و فرآيندي مانند جنين انسان دارد! پيش از اين تصويري از روند رشد جنين انسان و برخي از جانوران را ديديم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}