نویسنده: محمدرضا وحیدزاده
 

آسیب شناسی آسیب شناسی های عزاداری

متاسفانه رسمی نامبارک در سال های اخیر بنا نهاده شده است که بر اساس آن، در روزهای نزدیک به ماه محرم موج گسترده ای از نقدها و آسیب شناسی های مرتبط با مراسم عزاداری روانه مطبوعات و رسانه ها می شود و به نا گاه با شنیده شدن طنین قدم های ماه خون و حماسه، هر کسی از هر گوشه ای، اولین وظیفه خود را درمان این بیماری می پندارد. طیف گسترده آسیب شناسان نیز از چنان تلون و تنوعی برخوردارند که احصای آن کار ساده ای نیست. این موج، از انعکاس ناقص و نامناسب اظهارات برحق اما نابجای فلان دلسوز صاحب نظر تا افاضات بهمان جوان نامطلع و غیرکارشناس در رسانه ملی را در بر می گیرد. بی شک باید ریشه اصلی این پدیده نوظهور را در لغزش های متولیانی دانست که حرمت امامزاده با آنهاست. اما بیش از آنکه بخواهیم در پی مقصر باشیم. بهتر است به خود موضوع مراجعه کنیم و ضمن قبول اشتبا هاتی که بعضا از سوی برخی مداحان خطا کار سرزده است، به اصل مساله ای بیندیشیم که ادامه آن به همین سیاق، خود می تواند آسیبی جدی تلقی شود.
با ورود موج جدید ابزارهای تلکنولوژی به بازار کشور و به تبع آن فضای هیئات مذهبی، بخشی از فرهنگ سنتی و مرسوم مراسم عزاداری و آیین های سوگواری نیز دستخوش تغییر شد. به طور مشخص، همسویی تحولات فرهنگی سال های اخیر و تغییر ذائقه مخاطبان ایرانی با ورود ابزارهای جدید پخش صدا و نیز ابزارهای تکثیر محصولات تولیدی همچون لوح های فشرده و وبگاه های اینترنتی، در شکل گیری اتفاقات بعدی بسیار تاثیرگذار بوده است که البته تحلیل دقیق تر آن فرصت و مجالی دیگر می طلبد.
به هرحال آنچه روی داد، ظهور و بروز برخی کج روی های در عرصه مداحی کشور بود که لازم می نمود برخی دلسوزان صاحب نظر پا به میدان تذ کر و تنذ یر گذارند و برای حفظ این میراث گرانقدر آنچه را باید بر زبان آورند. تجلی تام و تمام این مهم را می توان در بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با جمعی از ذاکران و مداحان دید. (1)
ایشان در آن دیدار صمیمی و مهم، ضمن بیاناتی کاملا مشفقانه و از سر دلسوزی، مسیر صواب را فراروی متولیان و دست اندرکاران امر قرار دادند و با زبانی مؤثر راه و بیراه را از هم وانمود ند. ضمن تذ کرات د قیق و راهگشای ایشان، وجه دیگری که می توانست از این سخنان برگرفته شود، و مورد استفاده قرار گیرد، نحوه انتقاد و تنذ یر رهبر معظم انقلاب بود که متاسفانه چندان به آن توجهی نشده و مع الاسف در ادامه زبان نا قدان و گلایه مندان گاه آنچنان راه تندی در پیش گرفت که خود در مسیر برخی لغزش ها گام گذاشت. در ادامه سعی شود به چند مورد از آنها اشاره شود.

انکار وجهی در پی احیای وجهی دیگر

از جمله اصلی ترین زمینه های انتقاد و آسیب شناسی، کم رنگ شدن جایگاه وعظ و خطابه در قیاس با مدح و مرثیه بوده است. صرف نظر از آنکه این ایراد برحق و بجا، خود جای ریشه یابی و آسیب شناسی در میان اهل منبر دارد، روشن است که راه اصلاح آن تقویت جایگاه وعظ و آگاهی بخشی است. اما برخی از منتقدان، راه چاره را در تخریب جایگا ه مداحی و تضعیف بخش دوم ماجرا دیدند. گویی حال که در این بخش از مجالس عزاداری رخنه ای ایجاد شده، ضروری است در عوض آن، بخش دیگر را نیز از اساس ویران کرد و از آن انتقام گرفت!
حقیقت آن است که عشق در همراهی با عقل و آگاهی می تواند توانی مضاعف بیابد و شور و حال عزاداری در کنار معرفت بخشی و آگاه سازی منبر راه تکامل را خواهد پیمود. اما نیک روشن است که این دو مکمل یکدیگرند و وجه اول نیز بی عنایت به وجه دوم، نتیجه در خوری را در بر نخواهد داشت.

بی حرمتی به بهانه حفظ احترام

در همین اثنا شاهد آن بودیم که جهت گیری بخش دیگری از انتقادها به سوی حفظ شان و حرمت مجلس اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام)است. برخی ها برحق و بایسته، از بروز قسمی از رفتارهای نا مناسب در مراسم عزاداری گلایه مند بودند و بروز این اعمال را با حرمت مجلس عزای امام حسین (علیه‌السلام) سازگار نمی دیدند. اما در ادامه متاسفانه زبان انتقاد از این رفتارها به مسیری رفت که تبدیل به نقض غرض شد و خود شکننده احترام مجالس عزاداری شد.
برخی از منتقدان که بی ملاحظه حد و حدود و شیوه انتقاد، زبان خویش را در اعتراض به چنین لغزش هایی گویا می یافتند، به دادن نسبت های ناروا روی اوردندوبه شکل غیر منصفانه ای همه را با یک چوب راندند. بر شور عاشقانه مجالس عزاداری نام های تامل برانگیز گذاشتند و جوانان د لسوخته و مشتاق را با القاب ناشایست، توصیف کردند (2) و در بیشتر موارد نیز این نسبت ها به شکلی ایراد شد که بوی تفکیک از آنها به مشام نمی رسید و در ذ هن مخاطب این گونه جا می افتاد که گویی هر نوع عزاداری و سینه زنی مصداق چنین درشت گویی هایی است. بی شک نتیجه قهری این شکل از انتقاد نیز تخریب چهره عموم عزاداری ها و دلسردی شرکت کنندگان در این مجالس بود.

فتح باب ورود هر ذی صلاح و بی صلاح

بسیاری از منتقدان معتقد ند لازمه ورود به جایگاه خطیر مداحی، رسیدن به حداقل هایی از لوازم این جایگاه است و نمی توان بی صلاحیت و بی توجه به اقتضائات آن وارد این عرصه شد. اما در شرح این نکته آنچنان باب انتقاد و گفت و گو باز شده است که منتقدان فراموش کرده اند در پس این سخن صحیح، نکته دیگری نیز نهفته است و آن هم این است که اصلاح و پیرایش رسوم و سنت های عزاداری نیازمند لوازم و حداقل هایی است که بی رسیدن به آنها نمی توان پا به میدان تذ کر و نقد گذارد و بر دست هر آشنا و ناآشنایی بلندگوی اعتراض و انتقاد را سپرد.
اگرچه این نکته مساله ای بدیهی است، متاسفانه آنچه در سال های اخیر پیش چشم ماست، فاصله چشمگیری با همین مساله بدیهی دارد. خیل نقدها و گزارش هایی که به صورت تفننی و فصلی در مطبوعات و رسانه های فراگیر منتشر می شود. و از فحوای بیشتر آنها پیداست که نویسنده از حداقل های لازم نیز بی بهره است، شاهد همین مدعاست. گاهی سیاق بحث نشان دهنده آن است که حتی نویسنده تجربه مناسبی از حضور در این گونه مجالس ندارد و تنها به صرف رونق داشتن چنین نقدهایی و خوش آمد سرد بیر و نیاز مسؤول صفحه، دست به قلم برده است. به نظر می رسد این فتح باب بیش از آنکه در جهت اصلاح باشد، افزاینده مشکلات این عرصه می شود.

نشستن بر سر شاخه و بریدن بن

بخش دیگری از انتقادها که شاید دارای ریشه عمیق تری نیز بود و سرچشمه آن را باید در سال های دورتری جست در مسیر خود به اصل عزاداری نزدیک شد و این شکل از سوگواری را در تعارض با عقل و منطق و ادب ارزیابی کرد و نسبت آن را با حقیقت عاشورا و بیدارسازی حرکت سیدالشهدا (علیه‌السلام) نا همگون دید. این بُعد از انتقادها که می رفت مجالس عزای اهل بیت (علیهم‌السلام) را مراسمی سنتی و خرافی بنامد و آن را با عامل تخدیر توده ها هم ارز ببیند، شاید به علت نگاه بیش از اندازه رو به جلوی خود فرصت نیافت تا نگاهی نیز به گذ شته بیندازد و به یاد آورد که همزمان با انقلاب شکوهمند اسلامی، پاسخ حضرت امام (ره) به قائلان و گویند گان همین سخنان چه بود؟ امام خمینی (ره) در پاسخ به همین دست از انتقادها، شدیدا موضع گرفتند و بر حفظ شکل و رویه سنتی و مرسوم هیئات مذهبی تاکید کردند.
نگاهی از سر تامل به اتفاقات تاریخی جامعه شیعی به روشنی نشان خواهد داد که حاد ثه بزرگ انقلاب اسلامی نیز در خاک محبت و ارادت توده های مردم به سید و سالار شهیدان ریشه داشت و پیوندی که در مجالس عزاداری اهل بیت (علیه‌السلام) میان مردم و حرکت بیدارگرانه اباعبدالله (علیه‌السلام) ایجاد شده بود، عامل اصلی انقلاب تاریخی سال 57 بود. در ادامه نیز همین روحیه باعث حفظ و تداوم انقلاب شد و همان دستانی که در مجالس عزای امام حسین (علیه‌السلام) بر سینه می نشست، با برگرفتن سلاح هشت سال از حیثیت و شرف این مرز و بوم جانانه دفاع کرد و تا اکنون نیز همین شور، اصلی ترین عامل شعور و بصیرت در میان مردمی انقلابی و عاشورایی بوده است.

پاسداری از رابطه مردم و عاشورا

هویت دینی و تاریخی جامعه شیعی ایران در نسبت با خاندان عصمت و طهارت است که معنا می یابد. از همین روی پیوند ناگسستنی مردم ایران با واقعه تاریخ ساز عاشورا مهم ترین سرمایه این ملت است و حفظ و حراست از آن، خطیرترین وظیفه ای است که می تواند بر شانه های مصلحان و خیرخواهان جامعه قرار گیرد. اهمیت بسیار این میراث، توجه هوشمندانه و همه جانبه را می طلبد و هرگونه سهل انگاری در این میان هزینه های سنگینی را در پی خواهد داشت. نگهداری از این گنجینه الهی نیازمند هوشیاری همه بخش های جامعه، اعم از ذاکران و مداحان و دست اندرکاران مجالس عزا و همچنین مخاطبان عزا و همچنین مخاطبان و شرکت کنندگان در این مجالس و البته صاحبان قلم و اندیشه است. امید آنکه با توجه د قیق تر به اقتضائات و لوازم آن، این امانت الهی به سلامت از دستان ما به نسل های بعدی سپرده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- مراجعه کنید به بیانات رهبر انقلاب در دیدار سالیانه با مداحان، در پنجم مرداد ماه سال 84
2- شاید بهتر آن بود که از تکرار چنین توصیفاتی درگذریم. اما برای روشن تر شدن بحث، باید گفت دیسکو خواندن هیات های مذهبی (بدون تفکیک روشن) و نسبت دادن بی خردی و بی اد بی به جوانان دلسوخته و تشبیه آنها به مصرف کنندگان مواد روان گردان تنها بخشی از چنین انتقادهایی بود که علنا از برخی رسانه های مکتوب و مجازی رسمی منتشر شد!

منبع: آیه ویژه نامه دین و فرهنگ همشهری جوان