وقتي خورزوخان نوجوان بود


 





 
*خيالبافي هاي بي انتهاي يک پسر بچه
اين کتاب ماجراي خيال پردازي هاي پسري به نام جوئل گوستاوسون است که چند روز ديگر 12 ساله مي شود. لابد مي پرسيد خب، حالا اگر 12 ساله شود، چي مي شود؟ هيچي، آن وقت فقط سه سال ديگر مانده تا 15 ساله شود و بتواند طبق قوانين سوئد موتور سواري کند و حتي فيلم هاي داراي محدوديت سني را هم در تالار محل ببيند؛ «به هر حال وقتي کسي 15 سالش باشد، از کسي که هنوز بچه است، بزرگ تر است».
اين پسر بچه با اين همه آرزو «پختن خيال حوصله بحر» در پايان اين کتاب 181 صفحه اي موفق مي شود محل زندگي پلنگ سياهي را که وجود ندارد، پيدا کند و مرد «خاوياري» را شکست بدهد. داستان اين کتاب به نوعي ادامه کتاب «سگي که به سوي ستاره اش مي دويد» است؛ بدون اينکه حتماً لازم باشد قبل از خواندنش، قصه آن سگ مزبور را خوانده باشيد.
سايه ها در سپيده دم مي رويند/هينگ مايکل/مهناز رعيتي/هرمس/181 صفحه/2700 تومان
منبع:همشهري جوان، شماره 239