افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان
افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان
افت تحصیلی و روشهای ایجاد انگیزه درسی در دانش آموزان
نويسنده:محمدصادق امینی
بر روی تاثیر این جمله در دانش آموزان ، مقداری تامل کنیم ؛ "ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کله پوک ها سر و کله مي زنيم ، اگر رفته بوديم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اينها بود" ...این جمله مشهور را در یکی دو دهه پیش برخی ها در کلاس عنوان می کردند...
· عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی
· نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل
· عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه
· نداشتن اعتماد به نفس کافی
· ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات
· عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه
· نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف
· مهارت های مطالعه نادرست (مهارت های درست مطالعه در آخر این بحث ذکر می گردد
· اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
· وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی
· تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان
· تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
· تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافا
· رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران
· جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند
استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی ، بیلیارد و غیره
استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل
عدم مطالعه در کنار وسایل صوتی و تصویری روشن
لب خوانی به جای بلند خوانی
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جای حالت حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع و بیدار نماندن در شب برای حضور مناسب در کلاس یا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگی
عدم مطالعه طوطی وار (بدون درک و تلخیص و طبقه بندی)
مطالعه نکردن با حالت افسردگی
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل
مطالعه نکردن در حالت نگرانی و اضطراب
افت تحصيلي يکي از موضوعاتي است که شايد همه دانش آموزان در طول سالهاي تحصيل خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند.
گاهي اوقات افت تحصيلي از عوامل دروني نشات مي گيرد و گاهي نيز عوامل محيطي دارد. اقتصاد بيمار ، تدريس بد ، وابستگي به کمکهاي آموزشي خارج از مدرسه ، بيماري ، سرخوردگي هاي اجتماعي و خانوادگي و... از جمله عواملي هستند که هر کدام در افت تحصيلي دانش آموزان نقش بسزايي دارند.
يکي از دلايل عمده افت تحصيلي مخصوصا در دانش آموزان دوران دبستان وابستگي آنها به والدين است. مثلا وابستگي اي که در دوران ابتدايي بين والدين و فرزندان شکل مي گيرد و وقتي آن نيروي کمکي به هر شکلي يا علتي نتواند ديگر به آنها کمک کند آن وقت زمينه افت تحصيلي در فرزند شما به وجود مي آيد. از آنجا که وابستگي به مرور زمان شکل مي گيرد قطع وابستگي نيز بايد در طول زمان صورت بگيرد. کودک شما بايد روزي روي پاي خود بايستد و بتواند تکاليفش را به تنهايي انجام دهد ، ولي عادت دادن او به اين که هميشه کسي ، دوستي يا قوم و خويشي است که در دروس مدرسه به آنها کمک کند اين تفکر که هميشه کسي براي تکيه کردن وجود دارد را در ذهن او تقويت مي کند و سرانجام با از بين رفتن اين تکيه گاه تحصيلي نشانه هاي افت تحصيلي در کارنامه فرزند دانش آموز شما جلب توجه مي کند.
اين به اين معني نيست که اصلا به دانش آموزان خود کمک نکنيد بلکه هدف شما از کمک بايد اين باشد که او را در شرايطي قرار دهيد که اگر ضعفي دارد روي پاهاي خود بايستد. البته اگر شما به طور ناخواسته کودک تان را به خود وابسته کرده باشيد با اولين تلاش نمي توانيد شرايط لازم را براي داشتن استقلال تحصيلي در او به وجود بياوريد و حتي ممکن است قطع کمکهاي آموزشي شما سبب افت تحصيلي موقت فرزند دانش آموزتان شود، ولي اين دوره مدت زيادي به طول نخواهد انجاميد ؛ البته شما بايد زمان مناسبي را براي قطع کمکهاي آموزشي خود انتخاب کنيد. براي مثال در جريان امتحانات نبايد يکدفعه پشت فرزند خود را خالي کنيد.
بهترين زمان براي اين کار وقتي است که امتحانات جدي در پيش روي فرزند دانش آموز شما وجود ندارد. اگر والدين ، فرزندان خود را به جاي يادگيري در مدرسه به يادگيري در محيط خانه وابسته کنند براي هميشه معلول يک علت بزرگ باقي خواهند ماند.
والدين نبايد در چنين شرايطي از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگويند اين دعواها ربطي به تو ندارد. چنين چيزي غير ممکن است زيرا فرزندان جزيي از محيط خانواده هستند و هر چيزي چه مثبت چه منفي تاثيرات زيادي روي آنها در محيط خانواده خواهد داشت. اين وظيفه والدين است که مراقب روحيه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگي شخصيتي آنها شوند و به اين ترتيب راه را بر هر نوع زمينه انحرافي که در چنين لحظاتي آينده فرزندان را تهديد مي کند ببندند.
ترس از شکست ، انرژي دانش آموزان را ضعيف مي کند و آنها را به عقب هل مي دهد. مي شود با صحبت کردن و تعريف خاطراتي از دوراني که خودتان نيز دانش آموز بوديد ترس آنها را از امتحانات کاهش دهيد. بعضي از دانش آموزان خيلي زودرنج هستند و به همين علت زود به مرز افسردگي مي رسند. والدين بايد به آنها راه مبارزه با مشکلات را بياموزند. بايد به فرزند دانش آموز خود بياموزيد تمام مشکلاتي که بر سر هر انساني مي آيد به خاطر اين است که آنها نتوانند خوب پيشرفت کنند و مشکلات نيز همين را مي خواهند. به فرزند دانش آموز خود بياموزيد که مقاومت و استقامت را در خود تقويت کند. البته والدين خود بايد الگوي مناسبي براي فرزندان باشند. هر گام موثري که شما در راه تقويت اعتماد به نفس فرزندتان بر مي داريد زمينه سازي براي پيروزي هاي تحصيلي آينده آنها خواهد شد.
مثلا وقتي معلمي به جاي تقويت انگيزه دانش آموزان براي ادامه تحصيل و کسب نمرات بهتر به آنها مي گويد که پول در بازار ريخته و با گفتن اين که ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کله پوک ها سر و کله مي زنيم يا اگر رفته بوديم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اينها بود اين گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح مي کنند و مقام معلم را پايين مي آورند ، همين پيام در ذهن دانش آموزان تاثير مي گذارد و سبب انحراف ذهني آنها مي شود.
به همين ترتيب والدين نيز در افت تحصيلي خيلي نقش دارند. يک حرف مي تواند سرنوشت دانش آموزي را عوض کند و سبب دلسردي او از ادامه جدي تحصيلات شود. بايد مراقب اظهاراتي که در حضور دانش آموزان درخصوص آينده و فارغ التحصيل شدن مي شود بود. بعضي از والدين ناخواسته اين طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود مي آورند که درس خواندن به بيراهه رفتن است. به خاطر داشته باشيد از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگي هستند و از اظهارات اطرافيان نزديک خود الگوبرداري مي کنند نبايد در حضور آنها چيزهايي را بيان کرد که تاثيرات منفي بر آنها داشته باشد.
والدين مي توانند براي بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسير اصلي زندگي نقش موثري در اين خصوص ايفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غيرهمجنس در طول تحصيل در سال هاي آخر دبيرستان که سالهاي سرنوشت سازي در آينده دانش آموزان هستند سبب تغيير هدف و علاقه مي شود. به دانش آموزان خود بياموزيد که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن ديگران آنها را به پيروزي مي رساند. دانش آموزاني که از درس راهي براي رسيدن به هدف نساخته اند انگيزه هم براي پيروزي ندارند.
مدت تكليف بايد متناسب باشد با مدت زماني كه لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسي كند. ولي گهگاه اين تناسب رعايت نمي شود. و تكاليف سنگين بر دانش آموزان تحميل مي شود كه موجب خستگي و دلسردي مي شود.
«كرزيك (1966) در يكي از مطا لعاتش از محصلين علل بي ميلي شان به انجام تكاليف را جويا شد. آنان عمدتاً اين سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهاي درون خانه _ عدم جذابيت تكاليف _ تماشاي تلويزيون _ آموزگاران نيز مهمترين علل را به ترتيب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زياد بودن تكاليف و عدم رسيدگي و كنترل اولياء ذكر كرده اند. »1
معلم بايد در خصوص زماني كه هر دانش آموز براي انجام تكليف صرف مي كند و نيز از علاقه پشتكار، استعداد، سرعت عمل، و... اطلاعات كافي داشته و بر اين اساس براي دانش آموز تكليف تعيين كند. و گاه نيز دانش آموز به دلخواه خود از بين آنها، تكليف براي خود انتخاب كند.
اكنون اين سئوال به جاست كه آيا تنه هدف نظام تعليم و تربيت انتقال محتواي كتب درسي به دانش آموزان است؟ آيا انتظار جامعه، از نظام آموزشي تنها انباشته كردن اصطلاحات و مفاهيم موجود در كتب درسي است در ذهن دانش آموزان يا نه آنچه مهم است، تربيت صحيح و اسلامي دانش آموزان است. يعني ايجاد جو و محيطي مطلوب در مدرسه براي رشد و پرورش استعداد هاي نهفته و شكوفا كردن قوه ابتكار و خلاقيت، آموزش آداب و ارزشهاي اسلامي به دانش آموز است تا با آمادگي قبلي كافي افرادي سازنده براي جامعه تربيت شوند.
«آنچه بايد در هر نظام تعليم و تربيت و ملحوظ باشد، تربيت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصيتهاي سالم، انتقال علوم و معارفي است كه ابعاد وجود مختلف جهان هستي را مي شناساند. » 2پر واضح است كه انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لكن متأسفانه آنچه در نظام آموزشي ما به عنوان هدف اصلي قلمداد مي شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در كتابهاست!
* همکاری میان دانش آموزان رابااستفاده ازانواع شوراهای دانش آموزی(تحصیلی،بهداشتی)تشویق کنید
* درصورت لزوم درشیوه کاری خود تغییردهید ومیان ساعات تدریس طولانی وسخت،فرصت استراحت کوتاهی مثلاً یک حرکت ورزشی ساده رافراهم کنید.
* برای تشویق روح همکاری،جلساتی برای درمیان گذاشتن مسائل تشکیل دهید.
* ارزش یادگیری رابه دانش آموزان گوشزد کنید ومحدودیت ها وزیانهای عدم یادگیری رایادآورشوید. تأثیر مشوق هادرانگیزه: مشوق عاملی است که دستیابی به آن،انگیزه های افرادراارضامی نماید.برای دانش آموزان نمره خوب ورسیدن به پاسخ صحیح یک مسئله هردومشوق به حساب می آیند.درواقع مشوق ها همان تقویت کننده های مثبت بوده وعاملی هستندکه افرادبرای دستیابی به آن کوشش می نمایند.
2- تقویت کننده شرطی:مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ...
3- تقویت کننده اجتماعی:مانند توجه،محبت،تائید،لبخندزدن ونوازش کردن و ... هستند.
4- تقوین کننده شخصی:که به آن انگیزش درونی نیزگفته می شودکه درحقیقت رضایت خاطرحاصل از یادگیری وکسب دانش ازآن موارد می باشد.این انگیزه ها نیازی به تقویت کننده های مشخص خارجی نداشته بلکه فعالیت یادگیری ونتایج حاصل ازآن،خوداثرتقویتی دارند.باتوجه به تقویت کننده های فوق الذکربه معلمین ووالدین توصیه می شود که دردانش آموزان به تدریج اثر انگیزه های بیرونی راکم کرده ومشوق انگیزش درونی باشند تابدین ترتیب دانش آموزان یادگیری رابه خاطر یادگیری وفراگرفتن آموخته های جدیدانجام دهند،نه به خاطرکسب مشوق های مادی وزودگذر.
* میزان توجه ودقت شاگردان به معنی داربودن مطالب،تازگی،پیچیدگی وسادگی مطالب نسبت مستقیم دارد،بنابراین،این امرهمراه باتغییردررفتارمعلم حین درس توجه ودقت دانش آموزان راافزایش خواهدداد.
* استفاده ازتشویق های کلامی مانند عالی،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزایش و تقویت یادگیری می گردد.
* والدین ومعلمین ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسیله ای برای دادن بازخوردوتوجه هرچه بیشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود ومیزان یادگیری ایشان استفاده کنند،نه بعنوان وسیله ای برای تنبیه.
*معلمان مطالب آموزشی بصورت متوالی ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دریادگیری مطالب ساده موفقیت بدست آورند وانگیزه آنها درکسب یادگیری های بعدی افزایش یابد.
* معلمین ازایجادرقابت وهم چشمی دربین دانش آموزان،خودداری ورزند.
* معلمین بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمینه افزایش سرعت یادگیری راایجادکنند.
* استفاده ازبحث های گروهی،بازیهای آموزشی،ایفای نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوری اطلاعات و آگاهی ازمیزان پیشرفت خود سبب افزایش علاقه وتوجه دردانش آموزان می گردد. درانتها یادآوری این نکته مهم به نظرمی رسد که ایجاد فضای آزادیادگیری بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقیت وشکست،تشویق دانش آموزان به اظهارعقایدواندیشه های خودودرنتیجه افزایش حس مسئولیت وقبول توانائیها وشایسته گیهای خودازاموربسیارمهمدرفراگیری سریع تر ومناسب تراست.
منابع:
1- سیف،علی اکبر- روانشناسی پرورشی ، انتشارات آگاه ، چاپ اول 1376
2- ریتاویکس،نلسون-الن سی،ایزرائل،ترجمه محمدتقی منشی-انتشارات آستان قدس 1375
بودن با درك و فهم دانش آموز و حتى زمان و مكان آموزشى با چالش هاى جدى روبه رو هستيم. با اين شيوه جريان يادگيرى به يك جريان مكانيكى مبدل شده. نقاط ضعف اين شيوه طرح محتواى كتب درسى عبارتند از:
۱- معلومات تكه تكه شده و مجزا از يكديگر در قالب دروس مجزا ارائه مى شود لذا سريع فراموش مى شود و از كاربرد علوم آموخته شده كاسته خواهد شد.
۲- برنامه درسى با موضوع محور ارتباطى با دنياى واقعى دانش آموز ندارد و مسائل و مشكلات و امور زندگى دانش آموز به طور پيوسته در برنامه درسى او گنجانده نشده است.
۳- به توانمندى ها، علايق و نيازها و تجربه هاى گذشته دانش آموزان توجه كافى مبذول نمى شود. لذا انگيزه هاى لازم براى يادگيرى از آنها را سلب مى كند.
۴- محتواى كتب بايد با زندگى طبيعى بيگانه نباشد.
۵- درك دانش آموز از محتوا نبايد تحت الشعاع كميت آموزش قرار گيرد.
۶- مهارت هاى شناختى مورد توجه قرار گيرد.
۷- باتوجه به گسترش دانش بشرى و پيداشدن قلمروهاى جديد در علم و كثرت موضوع هاى درسى هماهنگى با طول زمان كلاس، تعداد شاگردان و فضاى آموزش ندارد.
از طرفى مى دانيم:
۱- همه معلمين توان طراحى درسى را ندارند.
۲- همه متخصصين هم آشنايى با تدوين برنامه درسى را ندارند.
۳- برنامه درسى هاى روييدنى كه از تعامل بين معلم و شاگرد به وجود مى آيد به هدف هاى اجتماعى تعليم و تربيت و ميراث فرهنگى نمى تواند توجه كافى مبذول كند.
۴- به هدف هاى مشترك و عام دست نمى يابيم.
لذا نياز داريم:
۱- متخصصين رشته هاى گوناگون با ادبيات برنامه ريزى آشنا باشند.
۲- مولفين در محل اجراى محتواى درس قرار بگيرند.
۳- به نقد و بررسى محتوا پرداخته شود.
۴- نظرات معلمين، نيازهاى دانش آموزان و جامعه و تجزيه و تحليل بررسى ها را يكپارچه كنند.
تصميم گيرى هاى آگاهانه مبتنى بر روش هاى روشن بينانه متكى بر اهداف كلى باشد و توان اجراى اهداف رفتارى را نيز داشته باشد.
۵- محتواى دروس با تغييرات علوم، جوامع، علايق و نيازهاى يادگيرنده و جامعه متغير باشد.
ب: سطح علمى معلم
معلمى چيزى فراتر از يك تخصص علمى است. معلم بايد با زمينه هاى تربيتى، روانشناسى، برنامه ريزى، طرح درس و شيوه هاى آموزش آشنا باشد كه اين امر با يك برنامه ريزى دقيق در سطح دانشگاهى كه معلمين بعد از دستيابى به تخصص رشته اى بايد در علوم رفتارى دوره ببينند بعد از تسلط كامل به جريان آموزش وارد نشوند. شغل معلمى جاى آزمون و خطا نيست. متخصص آگاه و كاردان بايد معلم باشد. معلمان در دوره هاى تربيت معلم براى تدريس و برنامه ريزى آگاهى هاى لازم را كسب كنند شناخت دائمى با نيازهاى دانش آموزان لازمه كار معلمى است. در دنياى امروز نقش حاكمانه معلم كه زاييده خبرگى اوست به نقش تسهيل كنندگى و مشاور و راهنماى يادگيرنده تبديل شده.
ج: ناآشنايى با حيطه عاطفى دانش آموزان
در سيستمى كه يادگيرى براساس علايق و نيازهاى فراگيران نيست ايجاد انگيزه تقريباً صفر است و در صورتى كه انگيزه و رغبت درونى براى يادگيرى لازم است مواجه شدن كودك با مسائل واقعى ايجاد شگفتى، كنجكاوى و محرك درونى براى او مى نمايد و احتياج به تشويق و تنبيه و محرك هاى بيرونى ندارد. در سيستم ما دانش آموزان به كسب دانش و معلومات نائل مى شوند اما سطحى و صورى و متكى بر حافظه آنها است در صورتى كه يادگيرى بايد معنادار و پايدار باشد.
مهمترين انتظار از سيستم آموزشى تربيت عقلانى است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعى مواجه مى كنيم تا تفكر كنند و با عقل و تدبير خود به حل مسئله بپردازند.
موضوع تعليم و تربيت رشد در بعد عقلانى، عاطفى، اجتماعى و اخلاقى است.
ادراك صحيح مطلب، مقايسه نظرات، درك ارتباط ميان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزيابى تا چه حد در برنامه هاى آموزشى ما دنبال مى شود. مسئوليت پذيرى، رعايت حقوق ديگران، ارزشگذارى به كار ديگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع مى شود.
پس بررسى افت تحصيلى فقط بررسى چرايى آمار مردودى و تجديدى نيست چه بسا كسانى كه مردود مى شوند ولى از نظر موضوع تعليم و تربيت به مرحله رشد رسيده اند و چه بسا سيستم ارزشيابى ما دچار نواقصى است.
در سيستم آموزش و پرورش تا چه حد كارايى (انگيزه* تخصص) تقسيم بر (هزينه* زمان) كلاس اندازه گيرى مى شود.
به اقتصاد زمان نظرداشتن بايد يكى از اهداف ما باشد.
استقلال عقلانى و سرعت در انتقال يادگيرى، افزايش بازدهى آموزشى را فراهم مى آورد. با چنين تفكراتى هر دانش آموز برنامه آموزشى خاص خود را نياز دارد. هر دانش آموز بايد نقطه شروع و جايگاهى را كه در آن قرار دارد شناسايى كند و پيوستن بين مطلب جديد و قديم برقرار شود و هر شخصى با سطح خود ارزشيابى شود.
مهارت هاى چگونه يادگرفتن و كشف مجهول را بايد در اختيار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرايط كنونى كه با نقصان هاى مهارتى معلمان روبه رو هستيم مسئوليت واگذارى اين زمينه به ايشان داراى محدوديت است.
با استفاده از وسائل كمك آموزشى _ رسانه اى آموزش داده شود.
آنچه كه از out come نظام بر مى آيد برآورد نظامى است كه نوع طراحى آن موجب گريز دانش آموزان از مدرسه شده است.
يكى از دلايل ترك بى موقع مدرسه بى ارتباطى محتوا با زندگى و شغل و جامعه آنان است. بايد در نظام آموزش و پرورش ظرفيت ايجاد ارتباط زندگى و مدرسه را به وجود آوريم تا از نرخ ترك تحصيل بكاهيم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشك و بى روح انتزاعى و بى معنا براى دانش آموزان شايد يك راه اصلى جلوگيرى از افت تحصيلى باشد.
تطابق كيفيت يادگيرى در محيط هاى آموزشى با يادگيرى هايى كه در محيط هاى طبيعى اتفاق مى افتد در مدرسه در قالب زنگ ها با يادگيرى موضوعى سر و كار داريم، حال آن كه در وراى مرزهاى مدرسه افراد در بستر زمان به گونه اى جارى و پيوسته بدون تقسيم بندى حوزه اى از دانش زندگى مى كنند، بايد مشوق پويايى و رفتار خلاق دانش آموزان بود.
هدف آسا ن كردن كار معلم و سازمان نباشد بلكه هدف بايد آنچه باشد تا يادگيرى موثر و كارا رخ دهد. پژوهش ها مويد آن است كه مغز انسان در دريافت معنا و مفهوم به كاوش براى كشف نقشه ها و پيوندهاى متقابل ميان عناصر و مولفه هاى يادگيرى مى پردازد لذا طراحى آموزشى بايد برمبناى ارتباط و پيوندى منطقى موجه باشد و با تلفيق مطالب از وجود مطالب تكرارى غيرضرورى بكاهيم و پيوسته و مستمر در حال پالايش برنامه هاى درسى باشيم و پيوسته و مستمر در حال آموزش معلم (در حين خدمت) باشيم. هر برنامه اى علاوه بر معيارهاى عقلانى مستلزم در نظرگرفتن شرايط و امكانات محيط اجرا اعم از امكانات و شرايط انسانى و فيزيكى است.
روزنامه جام جم
http://www.learngroup.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت :iman129080
منظور از افت تحصیلی چیست؟
عوامل موثر بر افت تحصیلی:
۱. عوامل مربوط به خود دانش آموز
· عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی
· نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل
· عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه
· نداشتن اعتماد به نفس کافی
· ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات
· عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه
· نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف
· مهارت های مطالعه نادرست (مهارت های درست مطالعه در آخر این بحث ذکر می گردد
۲. عوامل مربوط به خانواده
· اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
· وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی
· تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان
· تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
· تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافا
۳ . عوامل مربوط به مدرسه
· رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران
· جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند
۴. عوامل مربوط به اجتماع
استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی ، بیلیارد و غیره
استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل
مهارت های صحیح مطالعه
عدم مطالعه در کنار وسایل صوتی و تصویری روشن
لب خوانی به جای بلند خوانی
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جای حالت حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع و بیدار نماندن در شب برای حضور مناسب در کلاس یا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگی
عدم مطالعه طوطی وار (بدون درک و تلخیص و طبقه بندی)
مطالعه نکردن با حالت افسردگی
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل
مطالعه نکردن در حالت نگرانی و اضطراب
افت تحصيلي يکي از موضوعاتي است که شايد همه دانش آموزان در طول سالهاي تحصيل خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند.
گاهي اوقات افت تحصيلي از عوامل دروني نشات مي گيرد و گاهي نيز عوامل محيطي دارد. اقتصاد بيمار ، تدريس بد ، وابستگي به کمکهاي آموزشي خارج از مدرسه ، بيماري ، سرخوردگي هاي اجتماعي و خانوادگي و... از جمله عواملي هستند که هر کدام در افت تحصيلي دانش آموزان نقش بسزايي دارند.
يکي از دلايل عمده افت تحصيلي مخصوصا در دانش آموزان دوران دبستان وابستگي آنها به والدين است. مثلا وابستگي اي که در دوران ابتدايي بين والدين و فرزندان شکل مي گيرد و وقتي آن نيروي کمکي به هر شکلي يا علتي نتواند ديگر به آنها کمک کند آن وقت زمينه افت تحصيلي در فرزند شما به وجود مي آيد. از آنجا که وابستگي به مرور زمان شکل مي گيرد قطع وابستگي نيز بايد در طول زمان صورت بگيرد. کودک شما بايد روزي روي پاي خود بايستد و بتواند تکاليفش را به تنهايي انجام دهد ، ولي عادت دادن او به اين که هميشه کسي ، دوستي يا قوم و خويشي است که در دروس مدرسه به آنها کمک کند اين تفکر که هميشه کسي براي تکيه کردن وجود دارد را در ذهن او تقويت مي کند و سرانجام با از بين رفتن اين تکيه گاه تحصيلي نشانه هاي افت تحصيلي در کارنامه فرزند دانش آموز شما جلب توجه مي کند.
اين به اين معني نيست که اصلا به دانش آموزان خود کمک نکنيد بلکه هدف شما از کمک بايد اين باشد که او را در شرايطي قرار دهيد که اگر ضعفي دارد روي پاهاي خود بايستد. البته اگر شما به طور ناخواسته کودک تان را به خود وابسته کرده باشيد با اولين تلاش نمي توانيد شرايط لازم را براي داشتن استقلال تحصيلي در او به وجود بياوريد و حتي ممکن است قطع کمکهاي آموزشي شما سبب افت تحصيلي موقت فرزند دانش آموزتان شود، ولي اين دوره مدت زيادي به طول نخواهد انجاميد ؛ البته شما بايد زمان مناسبي را براي قطع کمکهاي آموزشي خود انتخاب کنيد. براي مثال در جريان امتحانات نبايد يکدفعه پشت فرزند خود را خالي کنيد.
بهترين زمان براي اين کار وقتي است که امتحانات جدي در پيش روي فرزند دانش آموز شما وجود ندارد. اگر والدين ، فرزندان خود را به جاي يادگيري در مدرسه به يادگيري در محيط خانه وابسته کنند براي هميشه معلول يک علت بزرگ باقي خواهند ماند.
مشکلات خانوادگي
والدين نبايد در چنين شرايطي از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگويند اين دعواها ربطي به تو ندارد. چنين چيزي غير ممکن است زيرا فرزندان جزيي از محيط خانواده هستند و هر چيزي چه مثبت چه منفي تاثيرات زيادي روي آنها در محيط خانواده خواهد داشت. اين وظيفه والدين است که مراقب روحيه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگي شخصيتي آنها شوند و به اين ترتيب راه را بر هر نوع زمينه انحرافي که در چنين لحظاتي آينده فرزندان را تهديد مي کند ببندند.
اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان
اعتماد به نفس دانش آموز خود را تقويت کنيد
ترس از شکست ، انرژي دانش آموزان را ضعيف مي کند و آنها را به عقب هل مي دهد. مي شود با صحبت کردن و تعريف خاطراتي از دوراني که خودتان نيز دانش آموز بوديد ترس آنها را از امتحانات کاهش دهيد. بعضي از دانش آموزان خيلي زودرنج هستند و به همين علت زود به مرز افسردگي مي رسند. والدين بايد به آنها راه مبارزه با مشکلات را بياموزند. بايد به فرزند دانش آموز خود بياموزيد تمام مشکلاتي که بر سر هر انساني مي آيد به خاطر اين است که آنها نتوانند خوب پيشرفت کنند و مشکلات نيز همين را مي خواهند. به فرزند دانش آموز خود بياموزيد که مقاومت و استقامت را در خود تقويت کند. البته والدين خود بايد الگوي مناسبي براي فرزندان باشند. هر گام موثري که شما در راه تقويت اعتماد به نفس فرزندتان بر مي داريد زمينه سازي براي پيروزي هاي تحصيلي آينده آنها خواهد شد.
مثلا وقتي معلمي به جاي تقويت انگيزه دانش آموزان براي ادامه تحصيل و کسب نمرات بهتر به آنها مي گويد که پول در بازار ريخته و با گفتن اين که ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کله پوک ها سر و کله مي زنيم يا اگر رفته بوديم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اينها بود اين گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح مي کنند و مقام معلم را پايين مي آورند ، همين پيام در ذهن دانش آموزان تاثير مي گذارد و سبب انحراف ذهني آنها مي شود.
به همين ترتيب والدين نيز در افت تحصيلي خيلي نقش دارند. يک حرف مي تواند سرنوشت دانش آموزي را عوض کند و سبب دلسردي او از ادامه جدي تحصيلات شود. بايد مراقب اظهاراتي که در حضور دانش آموزان درخصوص آينده و فارغ التحصيل شدن مي شود بود. بعضي از والدين ناخواسته اين طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود مي آورند که درس خواندن به بيراهه رفتن است. به خاطر داشته باشيد از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگي هستند و از اظهارات اطرافيان نزديک خود الگوبرداري مي کنند نبايد در حضور آنها چيزهايي را بيان کرد که تاثيرات منفي بر آنها داشته باشد.
دوستان ناباب
غذا و بيماري
کشش به سوي غير همجنس
والدين مي توانند براي بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسير اصلي زندگي نقش موثري در اين خصوص ايفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غيرهمجنس در طول تحصيل در سال هاي آخر دبيرستان که سالهاي سرنوشت سازي در آينده دانش آموزان هستند سبب تغيير هدف و علاقه مي شود. به دانش آموزان خود بياموزيد که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن ديگران آنها را به پيروزي مي رساند. دانش آموزاني که از درس راهي براي رسيدن به هدف نساخته اند انگيزه هم براي پيروزي ندارند.
تكليف خانه
مدت تكليف بايد متناسب باشد با مدت زماني كه لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسي كند. ولي گهگاه اين تناسب رعايت نمي شود. و تكاليف سنگين بر دانش آموزان تحميل مي شود كه موجب خستگي و دلسردي مي شود.
«كرزيك (1966) در يكي از مطا لعاتش از محصلين علل بي ميلي شان به انجام تكاليف را جويا شد. آنان عمدتاً اين سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهاي درون خانه _ عدم جذابيت تكاليف _ تماشاي تلويزيون _ آموزگاران نيز مهمترين علل را به ترتيب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زياد بودن تكاليف و عدم رسيدگي و كنترل اولياء ذكر كرده اند. »1
معلم بايد در خصوص زماني كه هر دانش آموز براي انجام تكليف صرف مي كند و نيز از علاقه پشتكار، استعداد، سرعت عمل، و... اطلاعات كافي داشته و بر اين اساس براي دانش آموز تكليف تعيين كند. و گاه نيز دانش آموز به دلخواه خود از بين آنها، تكليف براي خود انتخاب كند.
محتواي كتب درسي
اكنون اين سئوال به جاست كه آيا تنه هدف نظام تعليم و تربيت انتقال محتواي كتب درسي به دانش آموزان است؟ آيا انتظار جامعه، از نظام آموزشي تنها انباشته كردن اصطلاحات و مفاهيم موجود در كتب درسي است در ذهن دانش آموزان يا نه آنچه مهم است، تربيت صحيح و اسلامي دانش آموزان است. يعني ايجاد جو و محيطي مطلوب در مدرسه براي رشد و پرورش استعداد هاي نهفته و شكوفا كردن قوه ابتكار و خلاقيت، آموزش آداب و ارزشهاي اسلامي به دانش آموز است تا با آمادگي قبلي كافي افرادي سازنده براي جامعه تربيت شوند.
«آنچه بايد در هر نظام تعليم و تربيت و ملحوظ باشد، تربيت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصيتهاي سالم، انتقال علوم و معارفي است كه ابعاد وجود مختلف جهان هستي را مي شناساند. » 2پر واضح است كه انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لكن متأسفانه آنچه در نظام آموزشي ما به عنوان هدف اصلي قلمداد مي شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در كتابهاست!
نقش انگیزش درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان ویادگیری آنها
پیشنهادهایی برای برانگیختن وحفظ توجه وعلاقه به یادگیری دردانش آموزان:
* همکاری میان دانش آموزان رابااستفاده ازانواع شوراهای دانش آموزی(تحصیلی،بهداشتی)تشویق کنید
* درصورت لزوم درشیوه کاری خود تغییردهید ومیان ساعات تدریس طولانی وسخت،فرصت استراحت کوتاهی مثلاً یک حرکت ورزشی ساده رافراهم کنید.
* برای تشویق روح همکاری،جلساتی برای درمیان گذاشتن مسائل تشکیل دهید.
* ارزش یادگیری رابه دانش آموزان گوشزد کنید ومحدودیت ها وزیانهای عدم یادگیری رایادآورشوید. تأثیر مشوق هادرانگیزه: مشوق عاملی است که دستیابی به آن،انگیزه های افرادراارضامی نماید.برای دانش آموزان نمره خوب ورسیدن به پاسخ صحیح یک مسئله هردومشوق به حساب می آیند.درواقع مشوق ها همان تقویت کننده های مثبت بوده وعاملی هستندکه افرادبرای دستیابی به آن کوشش می نمایند.
تقویت کننده های مثبت به چهاردسته تقسیم می شوند:
2- تقویت کننده شرطی:مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ...
3- تقویت کننده اجتماعی:مانند توجه،محبت،تائید،لبخندزدن ونوازش کردن و ... هستند.
4- تقوین کننده شخصی:که به آن انگیزش درونی نیزگفته می شودکه درحقیقت رضایت خاطرحاصل از یادگیری وکسب دانش ازآن موارد می باشد.این انگیزه ها نیازی به تقویت کننده های مشخص خارجی نداشته بلکه فعالیت یادگیری ونتایج حاصل ازآن،خوداثرتقویتی دارند.باتوجه به تقویت کننده های فوق الذکربه معلمین ووالدین توصیه می شود که دردانش آموزان به تدریج اثر انگیزه های بیرونی راکم کرده ومشوق انگیزش درونی باشند تابدین ترتیب دانش آموزان یادگیری رابه خاطر یادگیری وفراگرفتن آموخته های جدیدانجام دهند،نه به خاطرکسب مشوق های مادی وزودگذر.
به معلمین ووالدین گرامی توصیه می شودکه به موارد زیرتوجه کنند:
* میزان توجه ودقت شاگردان به معنی داربودن مطالب،تازگی،پیچیدگی وسادگی مطالب نسبت مستقیم دارد،بنابراین،این امرهمراه باتغییردررفتارمعلم حین درس توجه ودقت دانش آموزان راافزایش خواهدداد.
* استفاده ازتشویق های کلامی مانند عالی،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزایش و تقویت یادگیری می گردد.
* والدین ومعلمین ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسیله ای برای دادن بازخوردوتوجه هرچه بیشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود ومیزان یادگیری ایشان استفاده کنند،نه بعنوان وسیله ای برای تنبیه.
*معلمان مطالب آموزشی بصورت متوالی ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دریادگیری مطالب ساده موفقیت بدست آورند وانگیزه آنها درکسب یادگیری های بعدی افزایش یابد.
* معلمین ازایجادرقابت وهم چشمی دربین دانش آموزان،خودداری ورزند.
* معلمین بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمینه افزایش سرعت یادگیری راایجادکنند.
* استفاده ازبحث های گروهی،بازیهای آموزشی،ایفای نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوری اطلاعات و آگاهی ازمیزان پیشرفت خود سبب افزایش علاقه وتوجه دردانش آموزان می گردد. درانتها یادآوری این نکته مهم به نظرمی رسد که ایجاد فضای آزادیادگیری بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقیت وشکست،تشویق دانش آموزان به اظهارعقایدواندیشه های خودودرنتیجه افزایش حس مسئولیت وقبول توانائیها وشایسته گیهای خودازاموربسیارمهمدرفراگیری سریع تر ومناسب تراست.
منابع:
1- سیف،علی اکبر- روانشناسی پرورشی ، انتشارات آگاه ، چاپ اول 1376
2- ریتاویکس،نلسون-الن سی،ایزرائل،ترجمه محمدتقی منشی-انتشارات آستان قدس 1375
بودن با درك و فهم دانش آموز و حتى زمان و مكان آموزشى با چالش هاى جدى روبه رو هستيم. با اين شيوه جريان يادگيرى به يك جريان مكانيكى مبدل شده. نقاط ضعف اين شيوه طرح محتواى كتب درسى عبارتند از:
۱- معلومات تكه تكه شده و مجزا از يكديگر در قالب دروس مجزا ارائه مى شود لذا سريع فراموش مى شود و از كاربرد علوم آموخته شده كاسته خواهد شد.
۲- برنامه درسى با موضوع محور ارتباطى با دنياى واقعى دانش آموز ندارد و مسائل و مشكلات و امور زندگى دانش آموز به طور پيوسته در برنامه درسى او گنجانده نشده است.
۳- به توانمندى ها، علايق و نيازها و تجربه هاى گذشته دانش آموزان توجه كافى مبذول نمى شود. لذا انگيزه هاى لازم براى يادگيرى از آنها را سلب مى كند.
۴- محتواى كتب بايد با زندگى طبيعى بيگانه نباشد.
۵- درك دانش آموز از محتوا نبايد تحت الشعاع كميت آموزش قرار گيرد.
۶- مهارت هاى شناختى مورد توجه قرار گيرد.
۷- باتوجه به گسترش دانش بشرى و پيداشدن قلمروهاى جديد در علم و كثرت موضوع هاى درسى هماهنگى با طول زمان كلاس، تعداد شاگردان و فضاى آموزش ندارد.
از طرفى مى دانيم:
۱- همه معلمين توان طراحى درسى را ندارند.
۲- همه متخصصين هم آشنايى با تدوين برنامه درسى را ندارند.
۳- برنامه درسى هاى روييدنى كه از تعامل بين معلم و شاگرد به وجود مى آيد به هدف هاى اجتماعى تعليم و تربيت و ميراث فرهنگى نمى تواند توجه كافى مبذول كند.
۴- به هدف هاى مشترك و عام دست نمى يابيم.
لذا نياز داريم:
۱- متخصصين رشته هاى گوناگون با ادبيات برنامه ريزى آشنا باشند.
۲- مولفين در محل اجراى محتواى درس قرار بگيرند.
۳- به نقد و بررسى محتوا پرداخته شود.
۴- نظرات معلمين، نيازهاى دانش آموزان و جامعه و تجزيه و تحليل بررسى ها را يكپارچه كنند.
تصميم گيرى هاى آگاهانه مبتنى بر روش هاى روشن بينانه متكى بر اهداف كلى باشد و توان اجراى اهداف رفتارى را نيز داشته باشد.
۵- محتواى دروس با تغييرات علوم، جوامع، علايق و نيازهاى يادگيرنده و جامعه متغير باشد.
ب: سطح علمى معلم
معلمى چيزى فراتر از يك تخصص علمى است. معلم بايد با زمينه هاى تربيتى، روانشناسى، برنامه ريزى، طرح درس و شيوه هاى آموزش آشنا باشد كه اين امر با يك برنامه ريزى دقيق در سطح دانشگاهى كه معلمين بعد از دستيابى به تخصص رشته اى بايد در علوم رفتارى دوره ببينند بعد از تسلط كامل به جريان آموزش وارد نشوند. شغل معلمى جاى آزمون و خطا نيست. متخصص آگاه و كاردان بايد معلم باشد. معلمان در دوره هاى تربيت معلم براى تدريس و برنامه ريزى آگاهى هاى لازم را كسب كنند شناخت دائمى با نيازهاى دانش آموزان لازمه كار معلمى است. در دنياى امروز نقش حاكمانه معلم كه زاييده خبرگى اوست به نقش تسهيل كنندگى و مشاور و راهنماى يادگيرنده تبديل شده.
ج: ناآشنايى با حيطه عاطفى دانش آموزان
در سيستمى كه يادگيرى براساس علايق و نيازهاى فراگيران نيست ايجاد انگيزه تقريباً صفر است و در صورتى كه انگيزه و رغبت درونى براى يادگيرى لازم است مواجه شدن كودك با مسائل واقعى ايجاد شگفتى، كنجكاوى و محرك درونى براى او مى نمايد و احتياج به تشويق و تنبيه و محرك هاى بيرونى ندارد. در سيستم ما دانش آموزان به كسب دانش و معلومات نائل مى شوند اما سطحى و صورى و متكى بر حافظه آنها است در صورتى كه يادگيرى بايد معنادار و پايدار باشد.
مهمترين انتظار از سيستم آموزشى تربيت عقلانى است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعى مواجه مى كنيم تا تفكر كنند و با عقل و تدبير خود به حل مسئله بپردازند.
موضوع تعليم و تربيت رشد در بعد عقلانى، عاطفى، اجتماعى و اخلاقى است.
ادراك صحيح مطلب، مقايسه نظرات، درك ارتباط ميان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزيابى تا چه حد در برنامه هاى آموزشى ما دنبال مى شود. مسئوليت پذيرى، رعايت حقوق ديگران، ارزشگذارى به كار ديگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع مى شود.
پس بررسى افت تحصيلى فقط بررسى چرايى آمار مردودى و تجديدى نيست چه بسا كسانى كه مردود مى شوند ولى از نظر موضوع تعليم و تربيت به مرحله رشد رسيده اند و چه بسا سيستم ارزشيابى ما دچار نواقصى است.
در سيستم آموزش و پرورش تا چه حد كارايى (انگيزه* تخصص) تقسيم بر (هزينه* زمان) كلاس اندازه گيرى مى شود.
به اقتصاد زمان نظرداشتن بايد يكى از اهداف ما باشد.
استقلال عقلانى و سرعت در انتقال يادگيرى، افزايش بازدهى آموزشى را فراهم مى آورد. با چنين تفكراتى هر دانش آموز برنامه آموزشى خاص خود را نياز دارد. هر دانش آموز بايد نقطه شروع و جايگاهى را كه در آن قرار دارد شناسايى كند و پيوستن بين مطلب جديد و قديم برقرار شود و هر شخصى با سطح خود ارزشيابى شود.
مهارت هاى چگونه يادگرفتن و كشف مجهول را بايد در اختيار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرايط كنونى كه با نقصان هاى مهارتى معلمان روبه رو هستيم مسئوليت واگذارى اين زمينه به ايشان داراى محدوديت است.
با استفاده از وسائل كمك آموزشى _ رسانه اى آموزش داده شود.
آنچه كه از out come نظام بر مى آيد برآورد نظامى است كه نوع طراحى آن موجب گريز دانش آموزان از مدرسه شده است.
يكى از دلايل ترك بى موقع مدرسه بى ارتباطى محتوا با زندگى و شغل و جامعه آنان است. بايد در نظام آموزش و پرورش ظرفيت ايجاد ارتباط زندگى و مدرسه را به وجود آوريم تا از نرخ ترك تحصيل بكاهيم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشك و بى روح انتزاعى و بى معنا براى دانش آموزان شايد يك راه اصلى جلوگيرى از افت تحصيلى باشد.
تطابق كيفيت يادگيرى در محيط هاى آموزشى با يادگيرى هايى كه در محيط هاى طبيعى اتفاق مى افتد در مدرسه در قالب زنگ ها با يادگيرى موضوعى سر و كار داريم، حال آن كه در وراى مرزهاى مدرسه افراد در بستر زمان به گونه اى جارى و پيوسته بدون تقسيم بندى حوزه اى از دانش زندگى مى كنند، بايد مشوق پويايى و رفتار خلاق دانش آموزان بود.
هدف آسا ن كردن كار معلم و سازمان نباشد بلكه هدف بايد آنچه باشد تا يادگيرى موثر و كارا رخ دهد. پژوهش ها مويد آن است كه مغز انسان در دريافت معنا و مفهوم به كاوش براى كشف نقشه ها و پيوندهاى متقابل ميان عناصر و مولفه هاى يادگيرى مى پردازد لذا طراحى آموزشى بايد برمبناى ارتباط و پيوندى منطقى موجه باشد و با تلفيق مطالب از وجود مطالب تكرارى غيرضرورى بكاهيم و پيوسته و مستمر در حال پالايش برنامه هاى درسى باشيم و پيوسته و مستمر در حال آموزش معلم (در حين خدمت) باشيم. هر برنامه اى علاوه بر معيارهاى عقلانى مستلزم در نظرگرفتن شرايط و امكانات محيط اجرا اعم از امكانات و شرايط انسانى و فيزيكى است.
روزنامه جام جم
http://www.learngroup.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت :iman129080
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}