کیان ایرانی کیست؟


 





 

کیان ایرانی کیست؟
 

آیا شخصیت کیان در تاریخ وجود داشته است؟(پاسخ به این سوال از زبان دکتر رجبی دوانی)
«كیان» در حقیقت «ابوعَمره كیسان» نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار و از مقامات بلند پایه حكومتی او به شمار می‌رفته است؛ البته از سوابق و فعالیت‌های او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی كه به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا كرد از اهمیت بالایی برخوردار شد زیرا بسیار مورد اطمینان و اعتماد مختار بوده است.

* ریاست انتظامات و شرطه‌های كوفه برعهده كیسان بود
 

اعتماد و اطمینان مختار به این شخص تا جایی بوده است كه ریاست انتظامات كوفه و فرماندهی شرطه‌های كوفه به او سپرده می‌شود و در جریان برخورد با جنایتكاران كربلا به فرمان مختار، اموال بسیاری از این افراد را مصادره می‌كند و بین ایرانیان مسلمانی كه در عملیات، قلع و قمع جنایتكاران كربلا شركت داشته‌اند تقسیم می‌كند و این مورد یكی از خدمات قابل توجهی است كه وی به حكومت مختار انجام داد.
در حقیقت اوست كه از سوی مختار مأموریت برخورد و دستگیری و هلاكت جنایتكاران كربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن كوفه كه جنایتكاران اصلی كربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.

آنها «كیان» را «باز شكاری» لقب داده بودند؛ به این معنا كه باز بر روی شكار فرود می‌آید و چنگال‌هایش را در بدن طعمه فرو می‌كند؛ ‌لذا «كیسان» نیز بر قاتلان اهل‌بیت علیهم‌السلام فرود می‌آید و آنها را به هلاكت می‌رساند و نابود می‌كند.
«كیسان» بسیار به مختار وفادار بود و تا پایان كار نیز با وی همراهی می‌كرده است؛ هنگام نبرد «مصعب‌بن زبیر» كه برای جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداكارانه با مختار در برابر دشمن ایستاد و در جریان این نبرد همراه با مختار كشته شد.
البته این فرد در فیلم مختار‌نامه به اشتباه «ابوعُمره» نامیده می‌شود در حالی كه نام اصلی او «ابوعَمره كیسان» است كه حتی نام «كیسان» نیز به نقل از یكی از دست اندركاران این فیلم به دلیل راحتی تلفظ برای ایرانیان و ملموس بودن نام «كیان» از «كیسان» به این نام تغییر پیدا كرده است.
به هر صورت «كیان» یك وجود حقیقی است و زحمات زیادی را چه در جهت قیام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بیت علیهم‌السلام و یاران ایشان كشیده است و جای مدح و تكریم از این شخصیت وجود دارد.
«كیان» در حقیقت «ابوعَمره كیسان» نام دارد كه یكی از نزدیكان مختار و از مقامات بلند پایه حكومتی او به شمار می‌رفته است؛ البته از سوابق و فعالیت‌های او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی كه به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا كرد از اهمیت بالایی برخوردار شد
* ایرانیان بعد از قیام مختار انگیزه و اعتماد بیشتری برای حضور در عرصه‌های سیاسی را یافتند
تا پیش از اینكه مختار ایرانیان را به این صورت به عرصه بیاورد و به آنها پست و مسئولیت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علی الخصوص در كوفه كه گفته می‌شود ـ در بعضی از مواقع بیش از نیمی از جمعیت كوفه را ایرانیان تشكیل می‌دادند ـ به دلیل تبعیضی كه از زمان خلیفه دوم بر ایرانیان مسلمان می‌گذاشتند، آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی به حساب نمی‌آمدند و این مسئله به گونه‌ای تبیین شده بود كه خود ایرانیان نیز پذیرفته بودند نمی‌توانند خودی نشان دهند و نمی‌توانند در عرصه سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند.
البته امیرالمومنین علیه السلام و امام مجتبی علیه السلام ایرانیان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار كردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زمانی كه آن بزرگواران در قید حیات بودند خیلی از ایرانیان با توجه به این لطف امیرالمؤمنین علیه السلام باور نداشتند كه می‌توانند تأثیرگذار باشند.
در فاصله صلح امام حسن علیه السلام تا قیام مختار، ظلم بسیاری بر ایرانیان روا شد و خیلی از این افراد را یا كشتند یا تبعید كردند و به گونه‌ای شده بود كه بعضی از ایرانیان چنان به جان آمده بودند كه برای پایان دادن به وضعیت موجود حتی به قیام خوارج نیز می‌پیوستند و ایرانیانی كه در قیام خوارج نفوذ كرده بودند، اعتراض خودشان را به این وضع موجود به این روش نشان می‌دادند.

* رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان بود
 

با قیام مختار، ایرانیان با وفای كامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قیام او پیوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان كنند و مختار نیز با توجه به زیركی خود می‌دانست اگر به ایرانیان بها دهد با كمك این افراد می‌تواند موفق شود و اگر صرفاً می‌خواست به عرب‌ها بها دهد، نمی‌توانست موفق شود؛ زیرا او می‌دانست اعرابی كه به اهل‌بیت پیامبر رحم نكردند، به مختار نیز رحم نمی‌كنند و حتماً در لحظات اصلی او را رها خواهند كرد.

معتقدم رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان و استفاده از وفا و توانایی آنها بود؛ لذا می‌بینیم سپاهی نیز كه به سوی شام روانه می‌كند؛ به فرماندهی ابراهیم‌بن مالك اشتر است. بنا بر نقل تاریخ، شاهدان گفته‌اند كه در اردوی ابراهیم‌بن مالك، صوت عربی شنیده نمی‌شد و عموماً فارسی صحبت می‌كردند كه نشان از كثرت ایرانیان در این سپاه دارد.
منبع:http://www.alborz.40sotoon.net
ارسال توسط کاربر محترم سایت :azadisaber