10 اتفاق بزرگ ترين 10 جهان


 






 
مارادونا با هيچکس قابل قياس نيست؛ حتي با خودش
دنياي فوتبال دنياي شايعه و اخبار حاشيه اي است. اصلاً خيلي ها پول مي گيرند که شايعه بسازند و خيلي ها هم پول مي گيرند که شايعات را تکذيب کنند! درست مثل دنياي رايانه که عده اي ويروس مي سازند و از اين راه به ثروت مي رسند و عده اي ديگر هم ويروس کش درست مي کنند تا جلوي خراب شدن سيستم ها را بگيرند. شايد اگر يک فوتباليست در دنيا باشد که شما بخواهيد نام او را در صدر فهرست حاشيه سازان قرار دهيد، او کسي نخواهد بود جز ديه گومارادونا. اسطوره جنجالي فوتبال که پس از حدود نيم قرن زندگي پر فراز و فرودش کلي جنجال و حاشيه به وجود آورده و از اين بابت روزنامه ها و نشريات را حسابي فعال و از سوي ديگر حتي آن هايي که به فوتبال هيچ علاقه اي هم ندارند را سرگرم کرده است تا جايي که پدر بزرگ مرحومش نيز از او بانام «آلادانا» ياد مي کرد!
جام جهاني 1990 بازي ايتاليا و آرژانتين در مرحله نيمه نهايي؛ جايي که ديه گومارادونا در مقابل ستارگان پرفيس و افاده لاجوردي پوش ايستاده بود و مي کوشيد از سد ميزبان عبور کند. تلويزيون ايران نيز پس از مدت ها اين رقابت ها را درست وحسابي پخش مي کرد البته با اندکي تاخير (45 دقيقه)! بزرگ ترها نشسته بودند پاي فوتبال و برو بچه ها هم داشتند کادوهاي جشن تولد پسر دايي را باز مي کردند و خلاصه جشن کوچک خانوادگي بر پا بود که اسکيلاچي در دقيقه 17 توپ را از خط دروازه سرخيوگويگوچه آ عبور داد. صداي فرياد گزارشگر جشن تولد را نيمه تمام گذاشت. مارادونا ناراحت بود و سعي مي کرد که به تيمش روحيه بدهد. ورزشگاه سن پائولوي بندر ناپل، يعني همانجايي که مارادونا براي تيم ناپولي افتخارات بسياري آفريده، غرق در شادي بود وحدود 60 هزار هوادار بالا و پايين مي پريدند. بچه ها از اين که مارادونا دارد مي بازد ناراحت بودند و کسي براي ادامه جشن تولد راغب نبود! هر طور بود، همزمان با ادامه بازي جشن تولد هم ادامه يافت. کانيگيا در دقيقه 67 بازي را مساوي کرد و در ادامه اين هم تيمي هاي مارادونا بودند که رفتند فينال، اما اگر بخواهيم 10 اتفاق مهم زندگي ديه گو آرماندومارادونا را بشماريم، جام جهاني 1990 در آن جايي نخواهد داشت، هر چند که مي گويند رفتن او از ناپولي در پايان فصل 91-1990 ماحصل شکست دادن تيم ملي ايتاليا در جهام جهاني و پاپوش هايي که براي او دوخته شده بود.

عدم دعوت براي حضور در جام جهاني 78
 

نخستين حضور مارادونا در تيم ملي به سال 1977 باز مي گردد، زماني که در 27 فوريه 1977 در بازي با مجارستان به ميدان رفت، اما هيچگاه از سوي سزار لوييس منوتي براي حضور در تيم ملي حاضر در رقابت هاي جام جهاني 1978 دعوت نشد. منوتي مي گفت، او جوان است، اما مارادونا خودش معتقد بود که بايد در فهرست سرمربي جايي نيز براي او در نظر گرفته مي شد. به هر حال آلبي سلسته در جام جهاني 1978 و در حالي که ميزبان بود، عنوان قهرماني را بدون مارادونا به دست آورد. ديه گو که منتظر ناکامي ملي پوشان آرژانتيني بود تا جاي خالي خودش را به رخ منوتي بکشاند، از اين موضوع شوکه شد؛ اما بعدها و پس از قهرماني در جام جهاني 86 مکزيک اعلام کرد که اگر تيم ملي 86 با تيم ملي 78 بازي کند، قطعاً پيروز مي شود! بدين ترتيب او دق و دلي هايش را اين گونه خالي کرد.

ناجوانمردي
 

تيم ملي آرژانتين در جام جهاني 1982 درخشش خوبي نداشت. اين بار دن ديه گو به تيم ملي دعوت شده بود. منوتي دلش مي خواست اين جوان جوياي نام تيمش را به فينال برساند، اما خب چنين امري محقق نشد. آرژانتيني ها به عنوان تيم دوم از گروه خود به مرحله بعدي رفتند که در آن زمان به صورت گروهي برگزار مي شد. در اين مرحله آرژانتين با برزيل و ايتاليا همگروه شد که شکست 2 بر يک مقابل ايتاليا و متعاقب آن باخت 3 بر يک برابر برزيل کار آلبي سلسته را يکسره کرد. مارادونا براي نخستين بار در جام جهاني توانست گل بزند و البته با يک حرکت جنجالي چهره اي منفور از خود بر جا بگذارد. او در دقيقه 85 بازي تيمش مقابل برزيل که آخرين دقايق حضور آرژانتين در جام جهاني 1982 اسپانيا بود، با لگدبه شکم ژوآئو باتيستا داسيلواکوبيد و از زمين بازي اخراج شد.

ورود به بارسلونا
 

جهام جهاني 1982 اسپانيا، فرصت ايده آلي بود که مارادوناي جوان خود را به جهانيان نشان دهد. او با رکورد 5 ميليون پوند به بارسلونا نقل مکان کرد و جالب اينکه يک سال بعد سزار لوييس منوتي هم سر مربي بارسا شد! مارادونا در بارسلونا به بازيکني بي بديل تبديل شده بود. البته در اين تيم با مشکلاتي هم روبه رو شد. ابتدا اينکه بيماري هپاتيت اش دردسر ساز شد وبعد هم در يک بازي بر اثر تکل خشن آندوني گويگوچه آ پايش شکست و مدتي خانه نشين شد.

اوج فوتبال باشگاهي
 

خيلي ها ناپولي را با نام مارادونا مي شناسند و مارادونا را در ناپولي شناختند. درخشش خيره کننده او در ترکيب فيروزه هاي بندر ناپل هيچگاه از اذهان پاک نخواهد شد. او در سال 1984 و با قراردادي 9، 6 ميليون پوندي رکورد ديگري را جابه جا کرد و در ايتاليا به يک اسطوره پر آوازه تبديل شد. آرايشگر مخصوصش با هزينه او از آرژانتين به ناپل مي آمد و موهايش را اصلاح مي کرد. آن قدر خودروهاي جور و واجور خريده بود که پارکينگ منزلش ديگر جايي براي اتومبيل هاي ديگر نداشت. دوستان صميمي اش در هر فروشگاهي که مي رفتند و خريد مي کردند، پرداخت فاکتور را به ديه گو محول مي کردند و با اين کار مغازه دار را خوشحال! او در ايتاليا پادشاهي مي کرد و البته اين باب طبع خيلي ها نبود. خاصه مافيايي ها که اصلاً دوست نداشتند يک آرژانتيني بيايد در کشورشان و کم کم به يک پدر خوانده تبديل شود. با اين حال حضور ديه گو در ايتاليا دردسرهاي بسياري را هم برايش درست کرد که صد البته خودش مقصر اصلي تمامي ماجراها بود.

دست خدا
 

ماجراي جزاير فالکلند و جنگ انگلستان و آرژانتين بر سر مالکيت آن را حتماً مي دانيد. جام جهاني 86 مکزيک با نفرت آرژانتيني ها از انگليسي ها آغاز شد و دست بر قضا 2 تيم در مرحله يک چهارم نهايي به هم رسيدند تا مارادونا با دست آن گل معروف را به ثمر برساند و اسمش را بگذارد؛ «دست خدا». اين گونه بود که او جنجال هاي تازه اي را بر پا کرد. سربابي رابسون فقيد، سر مربي وقت انگلستان در پاسخ به جمله معروف مارادونا گفت: «اين دست شيطان بود». جام جهاني 1986 با قهرماني مارادونا (آرژانتين) به پايان رسيد. اسطوره 5 گل مهم و سرنوشت ساز زد تا تيمش براي دومين بار در تاريخ قهرمان جام جهاني شود.

خداحافظ ناپل
 

سال 1991 سال تيره روزي هاي دن ديه گو بود. خيلي ها مي گفتند ايتاليايي ها به خاطر جام جهاني 1990 از دست او شکار هستند و ديگر تحمل ديدن ريختش را ندارند. ايتاليا پس ازجام جهاني 1990 براي مارادونا به جهنم تغيير شکل داد. ديگر هيچ کس دن ديه گو را دوست نداشت؛ حتي دوستانش. ماجراي رسوايي اخلاقي از يک سو و مصرف کوکائين از سوي ديگر باعث شد که محروميتي 15 ماهه برايش در نظر گرفته و ديه گو با خفت و خواري مجبور به ترک سرزمين چکمه اي شود.

پاياني در عرصه ملي
 

جام جهاني 1994 براي مارادونا خيلي زود تمام شد. او پس از بازي دوم تيم ملي آرژانتين مقابل نيجريه به دليل مثبت اعلام شدن آزمايش دوپينگش از مسابقات اخراج شد اين در حالي بود که آرژانتين شروع بسيار خوبي داشت و يونان و نيجريه را 4 بر صفر و 2 بر يک شکست داده بود. ديه گو در بازي مقابل يونان گل سوم تيمش را به ثمر رساند. پس از اين حادثه تيم ملي آرژانتين با 2 باخت پياپي مقابل بلغارستان و روماني از گردونه رقابت ها حذف شد. مارادونا بعد از اين اتفاق حرف هاي بسياري عليه ژائوهاوه لانژرئيس برزيلي فدراسيون جهاني فوتبال زد که البته هيچ کدام فايده اي نداشت. او مقصر اين ماجرا را شخص رئيس وقت فيفا مي دانست. حتي در يک جمله معروف گفته بود: «پاهايم را مي برم و به موزه هديه مي دهم»!

نخستين نشانه هاي اعتياد
 

گفته مي شود که مارادونا اواسط دهه 1980 ميلادي به مصرف کوکائين رو آورد. او زماني که در بارسلونا هم کوکائين مصرف مي کرد و در روزهاي پاياني حضورش در ناپولي شرايط به گونه اي شده بود که ديگر نمي توانست آن هنر نابي که داشت را رو کند. اعتياد امانش را بريده و همه چيزش را از بين برده بود. روز چهارم ژانويه سال 2000 براي تعطيلات به اروگوئه رفته بود که شرايط عمومي اش رو به وخامت گذاشت. او را به مونته ويدئو منتقل کرده و يک راست به ICU بردند. پزشکان در بيان علت بيماري گفتند که عضلات قلب ديه گو دچار آسيب شده است. بعدها نمونه هايي از کوکائين در خون مارادونا هويدا شد که او را مجبور کرد در اين خصوص توضيحاتي ارائه کند. پس از اين هم ديه گو براي ترک اعتياد آرژانتين را ترک کرد و به کوبا رفت و دم خور فيدل کاسترو شد. در حالي که خيلي ها تصور مي کردند مارادونا اعتيادش را ترک کرده و پسر سر به راهي شده است، روز هجدهم آوريل سال 2004 به دليل وخامت حال عمومي در ICU بيمارستاني در بوينس آيرس بستري شد. گفته شد دليل اين مشکل، مصرف بيش از حد کوکائين بوده است. برخي ازپزشکان او را جواب کردند و همين موضوع باعث شد بسياري از فوتبال دوستان در اطراف بيمارستان تجمع کنند. آن ها واقعاً نمي خواستند اسطوره فوتبال شان به اين زودي ها از دنيا برود. با تمام اين احوالات ديه گو روزهاي بسياري را در ICU گذراند و سرانجام به سلامت از بيمارستان خارج شد و صراحتاً اعلام کرد که ديگر دور کوکائين را خط کشيده وسراغش نخواهد رفت.

بازگشت به فوتبال ملي
 

براي مارادونا هيچ چيز بهتر از حضور در زمين فوتبال نبود. اين شانس را هم خوليو گروندونا رئيس اتحاديه فوتبال برايش فراهم کرد. نتايج نه چندان درخشان تيم ملي آرژانتين در بازي هاي انتخابي جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي باعث شد تا مسئولان قيد باسيله را بزنند و مارادونا را روي نيمکت مربيگري تيم ملي بنشانند. ريسک بزرگي بود، اما ديه گوبه يکي از آرزوهاي بزرگ فوتبالي اش رسيد؛ مربيگري در تيم ملي آرژانتين.

و اين کاره نيست!
 

جام جهاني 2010 ثابت کرد مارادونا نمي تواند هدايت يک تيم ملي توانمند را بر عهده داشته باشد. شايد هم اصلاً او براي مربيگري ساخته نشده باشد. 3 هفته پس از کنار رفتن تيم ملي آرژانتين از رقابت هاي جام جهاني 2010 آن هم با نتيجه خرد کننده 4 بر صفر مقابل آلمان، اتحاديه فوتبال او را بر کنار کرد تا دوران حضور اسطوره به عنوان سر مربي در تيم ملي آرژانتين به پايان برسد. پاياني غم انگيز براي کسي که دوست دارد هميشه بهترين باشد.
منبع: نشريه تماشاگر، شماره 41