اقسام و ويژگي هاي تصورات (2)
اقسام و ويژگي هاي تصورات (2)
تعريف تصور خيالي
ويژگي هاي تصور خيالي
1. بقاي صورت خيالي نيازمند به وجود شيء خارجي و ارتباط اندام هاي حسي با خارج نيست. (3) از اين رو، چه در حالت حضور ماده و چه در حالت غيبت آن، صورت خيالي تغيير نمي کند.
2. صورت خيالي قابل يادآوري است؛ يعني هر وقت انسان بخواهد مي تواند صورت خيالي را احضار نمايد و به اين وسيله، شيء يا اشياي خارجي را تصور کند و چون قابل يادآوري است اختياري نيز مي باشد. (4)
3. صورت خيالي غالباً و در حال عادي وضوح و روشني صورت حسي را ندارد. (5)
4. صورت خيالي به واسطه ي صورت حسي از خارج حکايت مي کند.
«لان الصوره في الخيال هي علي حسب الصور المحسوسه»؛ (6) زيرا صورت خيالي براساس صورت حسي شکل مي گيرد.
5. تصور خيالي هميشه به صورت جزئي است. (7)
«و ليس يمکن في الخيال البته ان يتخيل صوره هي بحال يمکن ان يشترک فيه جميع اشخاص ذلک النوع»؛ (8) در قوه ي خيال ممکن نيست صورت خيالي به گونه اي باشد که همه ي اشخاص نوع خود را شامل شود.
6. نفس در ادراک صورت هاي خيالي نيازمند به قواي جسماني است. (9)
7. تصور خيالي بين انسان و بعضي از حيوانات مشترک است. (10)
8. بنابر نظر ابن سينا، صور خيالي اگرچه مجرد از ماده است، ولي همراه با عوارض و لواحق شيء مادي مي باشد. از اين رو، صورت هاي خيالي داراي وضع خاص، جهت خاص، مکان خاص، زمان خاص، کيف خاص و مقدار خواص مي باشند. (11)
9. صورت خيالي هميشه مشروط و مسبوق به صورت حسي است؛ يعني تصور خيالي يک شيء، بعد از تحقق صورت حسي آن شيء به وجود مي آيد.
«لان الصوره في الخيال هي علي حسب الصور المحسوسه.» (12) «فان الخيال لا يتخيل الا ما احس.» (13)
10. تجريد صورت خيالي از صورت حسي بيشتر است، ولي تجريد آن تام نيست و به درجه ي تجريد عقلي نمي رسد؛ چون صورت خيالي مجرد از عوارض لاحقه ي ماده نيست. (14)
تعريف تصور وهمي
بنابراين، تصور وهمي نيز از سنخ ادراکات جزئي است با اين تفاوت که در تصور وهمي حضور ماده در برابر اندام هاي حسي و مقترن بودن آن به عوارض غريب شرط نيست. (15)خواجه نصيرالدين طوسي راز جزئي بودن تصورات وهمي را مشارکت وهم با خيال در ادراک معاني جزئي مي داند. چون مدرکات خيال جزئي هستند، از اين رو، وقتي وهم با آن مشارکت مي کند ادراک واهمه نيز جزئي مي گردد. (16)
اما ملاصدرا سر جزئي بودن تصور وهمي را اضافه شدن آن به شيء محسوس جزئي مي داند. (17)
ويژگي هاي تصور وهمي
1. تصورات وهمي از طريق ادراکات حسي حاصل نمي شود و مسبوق به صورت حسي نيستند.
2. تصورات وهمي از حالات و عواطف دروني که با علم حضوري درک شده اند حکايت مي کنند. به تعبير ديگر، منشأ انتزاع چنين مفاهيمي حالات نفساني است. (18)
3. تصورات وهمي نمايانگر يک حالت جزئي مي باشند؛ يعني محکي اين مفاهيم يک پديده شخصي و جزئي است و نسبت به يک شيء جزئي محسوس به وجود مي آيند. (19)
4. تصور وهمي تجردش از تجرد مفاهيم خيالي بيشتر است، ولي به تجرد عقلي نمي رسد. در اين مرحله از ادراک، انتزاع کامل تر مي شود؛ چون از شرايط ادراک حسي و خيالي فقط جزئي بودن آن باقي مي ماند. (20)
5. بين انسان و حيوان مشترک است. (21)
6. ادراک وهمي زماني است؛ يعني در زمان مشخص اتفاق مي افتد. (22)
7. ادراک وهمي قابل يادآوري است؛ يعني بعد از زوال آن حالت مي توان آن را به ياد آورد. (23)
8. ادراک وهمي با همراهي و دخالت خيال صورت مي گيرد. (24)
9. ادراک وهمي مجرد از مکان، جهت، وضع، مقدار، کيف و کم مي باشد.
با تعريف و ويژگي هايي که براي هر يک از اقسام مفاهيم جزئي بيان کرديم، به دست مي آيد که اين نوع مفاهيم ارتباط گسترده اي با محکي خود دارند، به گونه اي که نمي توان کاري کرد آنها از ما به از ايشان جدا شوند و در عين حال، همان را حکايت کنند. مقصود از جدايي، کلي نمودن آنهاست؛ يعني نمي توان مفاهيم حسي و خيالي و وهمي را به گونه اي لحاظ کرد که ارتباط آنها با محکي مشخص قطع بشود، و عوارض و لواحق آن را نداشته باشد، ولي در عين حال همان را حکايت کند. ويژگي مشترک همه ي مفاهيم جزئي در شخص نمايي و عدم قابليت حکايت بيش از يک فرد است و چون هميشه شخص نما هستند معرفت مفهومي حاصل از آنها محدود به آن چيزي است که نشان مي دهند.
تعريف تصور عقلي
ويژگي هاي تصور عقلي
1. ادراک مفاهيم عقلي اختصاص به انسان دارد و ساير حيوانات از ادراک آنها محروم هستند. (26)
2. نفس مفاهيم کلي را بدون واسطه ي قوه و آلت جسماني ادراک مي کند. (27)
3. ادراک مفاهيم کلي علامت رشد و تکامل انسان در ميان جانداران است. (28)
4. مفاهيم عقلي هميشه کلي هستند و کليت از صفات لاينفک و مميز ادراک عقلي مي باشد. از اين رو، مفهوم جزئي نمي تواند مورد شناخت عقل واقع شود. (29)
5. تنها مفاهيم عقلي هستند که به دو قسم اوليه و ثانويه تقسيم مي شوند. مفاهيم حسي و خيالي را نمي توان به اولي و ثانوي تقسيم کرد. (30)
6. مفهوم کلي مشترک معنوي ميان افراد و مصاديق خود مي باشد. (31)
7. مفهوم کلي از آن جهت که يک مفهوم جامع و صادق بر کثيرين است تنها در ظرف ذهن محقق مي شود و هرگز در خارج داراي يک وجود مشخص و معين نيست. (32)
8. مفهوم کلي چون مجرد از ماده و عوارض و صفات شيء مادي است، مي تواند نمايانگر تعداد بي نهايت افراد باشد. هيچ يک از ابزارهاي شناخت بشر نمي تواند از افراد بي نهايت حکايت کند. (33)
9. يکي از ويژگي هاي ادراک عقلي اين است که عقل مي تواند از ظواهر اشيا به باطن آنها و از حد محسوسات به آنچه که به حس در نمي آيد، نفوذ کند و از اين طريق به مفاهيمي دست يابد که با حس قابل دريافت نمي باشد. مثلاً، ادراک مفهوم جوهر از موارد نفوذ ذهن از محسوسات به امر نامحسوس است؛ زيرا آنچه را که ما با حواس خود مي يابيم فقط عوارض شيء است.
10. از ويژگي هاي ادراک عقلي اين است که عقل مي تواند ادراکات خود را تجزيه و ترکيب کند. به واسطه اين عمل معلومات و صورت هاي ذهني انسان تکثير پيدا مي کند و معرفت انسان نسبت به اشيا انسجام منطقي مي يابد. ذهن از طريق تجزيه و ترکيب مفاهيم به تصورات کلي جديدي دست مي يابد که از طريق حس قابل دست يابي نيست.
توضيح اينکه: صورت هاي ذهني يا بسيط هستند و يا مرکب. ذهن گاهي از طريق ادراک صورت هاي مرکب و تجزيه آنها به درک صورت هاي اوليه و بسيط نايل مي گردد. مثلا، انسان از طريق حس بينايي شيئي را که داراي حجم و شکل و رنگ معين است مي بيند؛ يعني تصور حجم، شکل و رنگ با هم و غير مجزا برايش حاصل مي شود. آن گاه ذهن در اثر قدرت تجزيه کميت را از کيفيت و هر يک از کيفيات را جدا از يکديگر تصور مي کند و گاهي هم ابتدا به درک صورت هاي بسيط نايل مي شود، سپس آنها را با هم ترکيب مي کند و تصور جديدي مي سازد. مثلا، ابتدا اسب را تصور مي کند، سپس سفيدي را هم تصور مي کند، آن گاه آنها را با هم ترکيب مي کند و تصور سومي به نام اسب سفيد مي سازد. يا مثلاً وجود را تصور مي کند و از طرف ديگر، وجوب را هم تصور مي کند، سپس آن دو تصور را با هم ترکيب مي نمايد و تصور جديدي به نام «واجب الوجود» مي سازد. (34)
پيدايش مفاهيم جديد از طريق تجزيه و ترکيب، اختصاص به مفاهيم عقلي ندارد، بلکه مفاهيم خيالي هم از طريق تحليل و ترکيب ساير صورت هاي ذهني به وجود مي آيند. (35)
11. از ويژگي هاي ادراک عقلي اين است که به تصورات مختلفي که از طريق حواس وارد ذهن مي شود به وسيله تجريد وحدت مي بخشد. در واقع، ظرف عقل براي مفاهيم ظرف وحدت است. (36)
12. از ويژگي هاي مفاهيم عقلي اين است که بر خلاف مفاهيم جزئي، ثابت و جاودانه اند؛ يعني با تغيير معلوم بالعرض تغيير نمي کند.
13. مفاهيم عقلي داراي تجرد تام هستند. اصولا تجريد و انتزاع از ويژگي هاي عقل است. عقل مي تواند پس از ادراک چند صورت جزئي، آن صور را از صفات اختصاصي شان تجريد نموده، و به برخي از صفات مشترک آنها نايل گردد و يک معناي کلي را از جهت مشترکشان انتزاع کند و براي آنها حمل نمايد. (37)
14. از ويژگي هاي عقل اين است که به شناخت هاي حسي تعميم و کليت مي دهد؛ يعني با مشاهده يک يا چند مورد از يک شيء به مفهوم کلي آن دست مي يابد، به گونه اي که بين افراد مختلف مشترک باشد، طوري که هر فرد از افراد کلي را مورد توجه قرار دهيم مفهوم کلي را بر آن منطبق خواهيم يافت.
15. کلي بودن يک مفهوم منوط به داشتن افراد بالفعل در خارج نيست و حتي اگر يک مفهوم کلي فقط يک فرد در خارج داشته باشد خللي به کلي بودن آن نمي زند؛ زيرا انحصار در فرد مفهوم را از کليت و قابليت صدق بر کثيرين خارج نمي کند؛ چون معيار در کليت صلاحيت صدق بر کثيرين است، گرچه اصلا فرد نداشته باشد. (38)
نتيجه گيري
1. تعريف و ويژگي هاي هر يک از مفاهيم جزئي و کلي به دست مي آيد.
2. تلاش عقلاني و تحليل موشکافانه فلاسفه ي اسلامي در باب معرفت شناسي و شناسايي انواع مفاهيم و ساختار ذهني شکل گيري مفهوم، از ابتداي تکون مباني فلسفه ي اسلامي آگاهانه مورد توجه بوده است.
3. مفاهيم ذهني يک سير منطقي را در پيدايش تا رسيدن به مرحله ي تجريد و کليت مي پيمايند.
4. ارتباط تصورات جزئي با خارج به خاطر داشتن لواحق و عوارض شيء خارجي به صورت مستقيم و بدون واسطه است، اما مفاهيم عقلي چه معقولات ثانيه و چه اولي بر پايه ي ارتباط تصورات جزئي با خارج صورت مي گيرد.
5. شکل گيري تصورات جزئي زمينه ي ترکيب، تحليل و سنجش عقلاني را فراهم مي کند.
6. سير تصورات از مرحله ي حس تا رسيدن به مفاهيم کلي سير از کثرت به وحدت و از تغيير و دگرگوني به ثبات و جاودانگي و از جزئيت به کليت است.
7. سير تصورات از مرحله ي حس تا رسيدن به مرحله ي عقل بيانگر سير تکاملي معرفت انسان و عبور از اشتراکات با ساير حيوانات به خصايص ويژه معرفت انساني با گذر از سطح ظواهر به عمق پديده هاست.
پينوشتها:
* عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور.
1. ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 603 / ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 323 / همو، النجاه، ص 346.
2. مرتضي مطهري، پاورقي اصول فلسفه، ج 1، ص 89 / محمدتقي مصباح، آموزش فلسفه، ج 1، ص 186 / مهدي حائزي يزدي، نظريه ي شناخت در فلسفه ي اسلامي، ص 228.
3. ابن سينا، المبدأ و المعاد، ص 103 / همو، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 324 / مرتضي مطهري، پاورقي اصول فلسفه، ج 1، ص 89.
4. مرتضي مطهري، پاورقي اصول فلسفه، ج 1، ص 89.
5. همان.
6. ابن سينا، النجاه، ص 346.
7. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 5، ص 270.
8. ابن سينا، النجاه، ص 347 / همو، النفس من کتاب الشفاء، ص 83.
9. خواجه نصيرالدين طوسي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 192 / ابن سينا، النجاه، ص 350.
10. محمدرضا مظفر، المنطق، ص 13 / مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 5، ص 270.
11. ابن سينا، المبدأ و المعاد، ص 103.
12. همو، النجاه، ص 346.
13. همو، المبدأ و المعاد، ص 102.
14. همو، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 323 / همو، المبدأ و المعاد، ص 103.
15. ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 360 / ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 323 / همو، النجاه، ص 346.
16. ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 346.
17. ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 360.
18. ابن سينا، النجاه، ص 347 / خواجه نصيرالدين طوسي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 200.
19. ابن سينا، المبدأ و المعاد، ص 103 / همو، النجاه، ص 348 / ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 360.
20. ابن سينا، المبدأ و المعاد، ص 103 / همو، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 323.
21. محمدرضا مظفر، المنطق، ص 13.
22. محمدتقي مصباح، آموزش فلسفه، ج 1، ص 187.
23. همان.
24. ابن سينا، النجاه، ص 348.
25. ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج 2، ص 414 / همو، النفس من کتاب الشفاء، ص 84 / سيد محمدحسين طباطبائي، نهايه الحکمه، تصحيح و تعليق عباسعلي زارعي سبزواري، ص 94 - 301 / ملاصدرا، الشواهد الربوبيه، ص 112 - 208 / همو، شرح الهدايه الاثيريه، ص 222 / همو، الحکمه المتعاليه، ج 9، ص 94 / شهاب الدين سهروردي، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تصحيح هنري کربن، ج 2، ص 15.
26. خواجه نصير الدين طوسي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 193 / مهدي حائزي يزدي، نظريه ي شناخت در فلسفه ي اسلامي، ص 232.
27. خواجه نصيرالدين طوسي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 192 / ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 493 / ابن سينا، النجاه، ص 364.
28. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 5، ص 65.
29. ابن سينا، النجاه، ص 349 / همو، التعليقات، ص 126 / مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 5، ص 270.
30. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 5، ص 271 / همو، شرح مبسوط منظومه، ج 2، ص 59.
31. محمدتقي مصباح، آموزش فلسفه، ج 1، ص 191 / عبدالله جوادي آملي، رحيق مختوم، ج 1، بخش چهارم، ص 105.
32. عبدالله جوادي آملي، رحيق مختوم، ج 1، بخش چهارم، ص 105 / ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 1، ص 273.
33. محمدتقي مصباح، آموزش فلسفه، ج 1، ص 191 / ابن سينا، النفس من کتاب الشفاء، ص 84.
34. ملاصدرا، الحکمه المتعاليه، ج 3، ص 367.
35. محمدرضا مظفر، المنطق، ص 13.
36. ابن سينا، المبدأ و المعاد، ص 102.
37. ابن سينا، النجاه، ص 349 / همو، المبدأ و المعاد، ص 103.
38. سيدمحمدحسين طباطبائي، نهايه الحکمه، ص 94.
منابع
- ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، قم، بلاغت، 1375.
-ـــــــ، التعليقات، تصحيح عبدالرحمن بدوي، قم، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامي، 1404 ق.
-ـــــــ، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نوراني، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مک گيل با همکاري دانشگاه تهران، 1363.
-ـــــــ، النجاه من الغرق في بحر الضلالات، مصحح محمدتقي دانش پژوه، تهران، دانشگاه تهران، 1379.
-ـــــــ، النفس من کتاب الشفاء، تحقيق حسح حسن زاده آملي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1375.
- جوادي آملي، عبدالله، رحيق مختوم، شرح حکمه متعاليه، به کوشش حميد پارسانيا، قم، اسراء، 1375.
- حائزي يزدي، مهدي، نظريه ي شناخت در فلسفه اسلامي، به کوشش عبدالله نصري، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1379.
- سهروردي، شهاب الدين، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تصحيح هنري کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1363.
- طباطبائي، سيد محمدحسين، تعليقات اسفار به ضميمه ي الحکمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ چهارم، 1981.
-ـــــــ، نهايه الحکمه، تصحيح و تعليق عباسعلي زارعي سبزواري، قم، انتشارات اسلامي، چ ششم، 1422 ق.
- طوسي، نصيرالدين، شرح الاشارات و التنبيهات، قم، بلاغت، 1375.
-ـــــــ، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تصحيح حسن حسن زاده آملي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1415 ق.
- مصباح، محمدتقي، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چ ششم، 1373.
-ـــــــ، ايدئولوژي تطبيقي، قم، مؤسسه در راه حق، 1361.
- مطهري، مرتضي، پاورقي اصول فلسفه و روش رئاليسم، تهران، صدرا، چ ششم، 1368.
-ـــــــ، شرح مبسوط منظومه، تهران، حکمت، چ دوم، 1366.
-ـــــــ، مجموعه آثار، تهران، صدرا، چ دوم، 1372، ج 5.
- مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، اسماعيليان، بي تا.
- ملاصدرا (صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي)، الحکمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، بيروت، داراحياء التراث العربي، چ چهارم، 1981 م.
-ـــــــ، الشواهد الربوبيه، تصحيح و مقدمه سيد جلال الدين آشتياني، مشهد، دانشگاه مشهد، 1360.
-ـــــــ، شرح الهدايه الاثيريه، بي جا، بي نا، بي تا.
ماهنامه علمي- ترويجي در زمينه علوم انساني معرفت شماره 155
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}