ام الجرائم، حزب فاشيست بعث(2)
ام الجرائم، حزب فاشيست بعث(2)
ام الجرائم، حزب فاشيست بعث(2)
نويسنده:حجت الاسلام سيد هادي خسروشاهي
آثار و تأليفات
1ـ فدك في التاريخ(چاپ 1374هـ)
2 غايه الفكر في علم الاصول(1374هـ)
3ـ فلسفتنا (1379)
4 5 اقتصادنا (1381)
6 المعالم الجديده للاصول (1381)
7 ـالبنك اللاربوي في الاسلام
8 الاسس المنطقيه للاستقراء
9-10 المدرسه الاسلاميه
11 الانسان المعاصر و المشكله الاجتماعيه
12 ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامي
13 16 بحوث في شرح العروه الوثقي (چهار جلد كه جلد اول آن در سال 1391 چاپ شد )
17-19- دروس في علم الاصول (سه جلد )
20 بحث حول المهدي
21 بحث حول الولايه
22 العقيده الالهيه في الاسلام (در آخر كتاب فدك آمده است )
23 المرسل، الرسول، الرساله (بحث استدلالي اصول دين كه در اول كتاب الفتاوي الواضحه چاپ شده است.)
24 نظره عامه في العبادات (در آخر كتاب الفتاوي چاپ شده است.)
25 الشيخ و الاسلام (به عنوان مقدمه بر كتاب «تاريخ الاماميه و اسلافهم» نوشته شده و ترجمه مستقل آن توسط برادر عزيز، مرحوم حجت الاسلام علي حجتي كرماني بارها چاپ شده است).
26ـ رسالتنا (مجموعه سرمقاله هاي سال اول مجله الاضواء نجف، با مقدمه اي از آيت الله سيد محمد حسين فضل الله، چاپ بيروت.)
27 اخترنالك (مجموعه مقالات متفرقه، چاپ بيروت).
28 اهل البيت تنوع ادوار و حده هدف.
29 الفتاوي الواضحه (جلد اول از رساله علميه به سبك جديد).
30 تعليقه بر رساله «منهاج الصالحين» آيت الله الحكيم.
31 تعلقه بر صلاه الجمعه شرائع (نسخه ي چاپ نشده اي از آن نزد آيت الله سيد كاظم حائري موجود است.)
32 تعليقه بر «بلغه الراغبين»
33 تعلقه بر مناسك حج آيت الله خوئي
34 موجز احكام الحج.
35 اطروحه المرجعيه الصالحه.
36-39 مباحث الاصول تقريرات درس اصول شهيد صدر كه توسط آيت الله سيد كاظم حائري نوشته و بعضي از مجلدات آن چاپ شده است.
40 المدرسه القرانيه (مجموعه 14 محاضره در مباحث قرآني است كه توسط شيخ جلال الدين علي الصغير تنظيم و چاپ شده و ترجمه فارسي آن اخيرا تحت عنوان : «سنتهاي اجتماعي و فلسفه تاريخ در مكتب قرآن» منتشر شده است.
41-46 تقريرات اصول كه در 7 جلد توسط آيت الله سيد محمود هاشمي تهيه و در بيروت چاپ شده است.
47-52- الاسلام يقود الحيات. اين سلسله از تأليفات آيت الله شهيد در 6 جزء در سال 1399هـ به مناسبت پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نوشته شده كه عناوين آنها عبارتند از :1 لمحه فقهيه تمهيديه عن مشروع دستور الجمهوريه السلاميه في ايران. 2 صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامي.3ـ خطوط تفصيليه عن اقتصاد المجتمع الاسلامي.4 خلافه الانسان و شهاده الانبياء. 5 منابع القدره في الدوله الاسلاميه.6 الاسس العامه للبنك في المجتمع الاسلامي.
***
مبارزه پيگير و سازمان يافته جوانان مسلمان عراق كه از زمان كودتاي عبدالكريم قاسم و تركتازي كمونيستها و چپ نمايان و ملي گرايان به رهبري «جماعه العلماء» و «حزب الدعوه» آغاز شده بود، همچنان ادامه يافت. جماعه العلماء پس از مدت كوتاهي، متأسفانه دچار ركود و اختلاف شد، ولي حركت اسلامي، توسط شاگردان آيت الله صدر در ميان نسل جوان عراق ريشه يافت و به رشد و تكامل مبارزاتي خود ادامه داد. نشر آثار فكري فلسفي آيت الله صدر، خلاءفكري موجود را پر مي كرد و ديگر دليلي نداشت كه جوان مسلمان آگاه و تحصيلكرده در دام ماركسيسم يا انديشه هاي غربي ديگر از جمله قومي گرايي، گرفتار شود، ولي توطئه هاي امپرياليسم جهانخوار رنگها و شكلهاي مختلفي دارد. حزب بعث عفلقي با كودتاي ديگري بر سر كار آمد. بيگانگان كه از فعاليتهاي زيرزميني و عميق اسلامي آگاه شده بودند، توسط مزدوران بعثي به سركردگي صدام، به مبارزه با اين جريان پرداختند؛ دهها تن از بهترين و ارزنده ترين جوانان مسلمان عراقي را به شهادت رساندند، بارها به مرجعيت شيعه اهانت و بي احترامي مي كردند و آيت الله صدر، چندين بار دستگير و زنداني شد. سرانجام با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و دفاع سرسختانه آيت الله صدر از انقلاب اسلامي و رهبري آن، دشمن، خطر را جدي تر و نزديك تر ديد و به همين دليل، به دستور اربابان خود، براي سركوب حركت اسلامي، دو راه را انتخاب كرد:
1 تسليم كردن رهبري حركت اسلامي
2 تصفيه فيزيكي
براي اجراي اين توطئه، «شيخ عيسي خاقاني» از سوي شخص «صدام تكريتي» دو بار به ديدار آيت الله صدر آمد و به ايشان ابلاغ كرد كه يكي از چند شرط زير را بپذيرد تا «مرجعيت ايشان» تثبيت شود!
1 از انقلاب اسلامي ايران و رهبر آن امام خميني پشتيباني نكند.
2 فتوايي در تحريم عضويت در حزب الدعوه الاسلاميه در آن شركت كند.
3 فتواي حرمت عضويت در حزب بعث را لغو و فسخ كند.
4 يك مصاحبه مطبوعاتي تشكيل دهند و آيت الله صدر در آن شركت كند.
وقتي كه اين پيشنهادها مطرح شدند، آيت الله صدر در پاسخ گفت، «اگر هيچ يك از اين شرايط را نپذيرم چه مي شود؟» شيخ عيسي خاقاني گفت :«سيدنا ! والله لقد سمعت من لسان صدام انه قال سوف اعدامه ! به خدا از زبان خود صدام شنيدم كه گفت اگر نپذيرد، او را اعدام مي كنم!»
آيت الله صدر با آرامش خاص مؤمنان گفت، «من در زندگي آرزوئي جز تأسيس حكومت اسلامي نداشتم و اكنون كه اين آرزو در ايران، به رهبري امام خميني تحقق يافته است، ديگر براي من مهم نيست كه چند روز بيشتر زنده بمانم. به يقين، هيچ يك از شرايط صدام را نمي پذيرم. به او خبر بده كه من در انتظار شهادت هستم.»
پيام به ملت عراق
اين پيامها سرشار از روح ايثار، صداقت، معنويت، شهادت طلبي و انديشه هاي والاي تقريب ميان مليتهاي مختلف و مذاهب اسلامي و درسي آموزنده براي كساني است كه مي خواهند صادقانه در راه اسلام بكوشند.
آخرين پيام خطاب به يك گروه خاص نيست. عرب و كرد و ترك، شيعه و سني همگي در اين پيام ابوالشهداء آيت الله صدر، مورد خطاب قرار گرفته اند و اين نشان مي دهد كه براي پيروزي در مبارزه، دوري از تفرقه و وحدت كلمه عناصر مسلمان راستين، يك ضرورت استراتژيك به شمار مي رود.
براي درك اهميت پيام و عظمت روحي آيت الله صدر، ترجمه آخرين پيام وي را كه از نوار پياده شده است، در اينجا مي آوريم:
بسم الله الرحمن الرحيم
سپاس خداوند متعال را سلام و درود بر محمد و خاندان و ياران گراميش
عراق !
ملت بزرگ!
در اين لحظه حساس و مصيبت بار از حيات جهادي شما، تمامي گروهها و قشرها، اعم از عرب و كرد، سني و شيعي، همگي شما را مخاطب قرار مي دهم؛ زيرا مصيبت به فرقه يا نژاد ويژه اي اختصاص ندارد. پاسخ قهرمانانه و همبستگي مبارزاتي، بايستي واقعيت تمامي ملت عراق باشد.
من از زماني كه خودم را شناختم و به مسئوليتم در برابر اين امت پي بردم، به طور يكسان، براي شيعه و سني، عرب و كرد، كار و از رسالتي كه همه آنان را متحد مي كند و از عقيده اي كه همه آنان را در بر مي گيرد، دفاع كردم و با انديشه و تمام هستي خودم تنها براي اسلام زيستم، كه راه رهايي و هدف همگان است.
اي برادر و فرزند سني ام ! من با تو همراهم! به همان اندازه كه با تو اي برادر و فرزند شيعي ام همراهم! من به همان اندازه كه با اسلام باشيد؛ با شما هستم و به همان اندازه كه اين مشعل بزرگ را براي نجات عراق از كابوس سلطه گري و ذلت و ستم به دوش مي كشيد؛ با شما خواهم بود. طاغوت و اربابان وي مي كوشند به فرزندان نيكو و عزيز سني ما چنين القا كنند كه مسئله، مسئله شيعه و سني است تا اهل سنت را از نبرد واقعي عليه دشمن مشترك جدا كنند. مي خواهم به شما اي فرزندان علي و حسين، و فرزندان ابوبكر و عمر، هشدار دهم، نبرد، ميان شيعه و حاكميت سني نيست.
علي براي دفاع از حكومت سني كه خلفاي راشدين آن را تجسم بخشيدند و بر اساس اسلام و دادگري استوار بود. شمشير به دست گرفت، آنگاه كه به مثابه يك سرباز در جنگ ها زير پرچم خليفه اول (ابوبكر) جنگيد و امروز، و امروز، همه ما زير پرچم اسلام در دست هر گروه مذهبي كه باشد و در راه برافراشتن آن مي جنگيم.
علماي شيعه در نيم قرن پيش، بر واجب بودن جهاد زير نظر حكومت سني كه پرچم اسلام را به دست گرفته بود، فتوا دادند و صدها هزار شيعه وارد كارزار شدند و به خاطر حفظ پرچم اسلام و پشتيباني از حكومت سني كه بر اساس اسلام استوار بود، سخاوتمندانه خون خود را بر زمين ريختند، ولي حاكميت امروز، حكومت سني نيست، هر چند كه باند مسلط بر امور، از نظر تاريخي به تسنن منتسب باشند.
حكومت سني به معناي حكومت فردي كه از پدر و مادر سني متولد شده باشد، نيست، بلكه به معناي حكومت ابوبكر و عمر است كه امروز طاغوتهاي حاكم در عراق در همه رفتار و كردار خود آن را به مبارزه طلبيده اند. آنها حرمت علي و عمر را همزمان و همه روزه و در هر گامي از گامهاي جنايتكارانه شان زير پا مي گذارند.
فرزندان و برادرانم! آيا نمي بينيد آنها شعائر مذهبي را كه علي و عمر با هم از آن دفاع كردند، كنار گذاشته اند؟ آيا نمي بينيد كشور را با مشروبات الكي و چراگاه خوكان و تمامي ابزارهاي فساد و تباهي كه علي و عم ربا هم عليه آن جنگيدند، لبريز ساخته اند؟ آيا نمي بينيد آنها در برابر كليه قشرهاي ملت به خشن ترين سمتگريها و ددمنشيها دست مي زنند و روز به روز بر كينه توزيشان نسبت به ملت و زير پا گذاشتن كرامت مردم و دوري از آنان، بر استبكارشان مي افزايند و در كاخهاي حفاظت شده توسط نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي خزيده اند، در حالي كه علي و عمر،هميشه با مردم و براي مردم و در ميان مردم با دردها و رنجهاي آنان مي زيستند. آيا نمي بينيد آنها حكومت را به گونه ي قبيله اي به انحصار خود در آورده و با جعل و افترا، رنگ حزب به آن داده اند، آنها دروازه هاي پيشرفت را در برابر همه مردم، به جز در مقابل كساني كه به خواري و سستي تن در داده و كرامت انسانيشان را فروخته و به بردگاني ذليل بدل شده اند؛ بسته اند.
اين سلطه گران حتي حرمت ظاهري حزب بعث عربي سوسياليستي خود را هم زير پا نهادند و براي تبديل اين حزب از حزبي عقيدتي به باندي كه پيوستن و عضويت اجباري را طلب مي كند، كوشيدند و گرنه كدام حزب واقعي در جهان هست كه خود را محترم بشمارد و عضويت در آن را با زور تحميل كند؟ آنها حتي از خود حزب بعث عربي سوسياليستي كه مي گويند نماينده آن هستند و از بقاي حزب به صورت واقعي و بر مباني مشخص ترسيده اند و به همين دليل اصول آن را نابود كردند تا به مجموعه اي مبتني بر اجبار و شكنجه بدل شود و هر گونه هويت واقعي را از دست بدهد.
برادران و فرزندانم! فرزندان موصل و بصره...فرزندان بغداد و كربلا و نجف... فرزندان سامرا و كاظمين... فرزندان عماره و كوت و سليمانيه... فرزندان عراق در همه جا، با شما پيمان مي بندم كه من متعلق به شما و براي شما هستم و همه شما هدف امروز و آينده من هستيد. باشد تا سخن شما يكي شود و صفوف شما زير پرچم اسلام فشرده تر گردد و براي نجات عراق از كابوس اين گروه ستمگر و خودكامه و ساختن عراقي آزاد و سربلند، آكنده از عدل اسلامي و مالامال از كرامت انساني كه در آن، همه شهروندان به رغم اختلاف مليتها و مذهبي ها، احساس برادري كنيد و همگي در رهبري كشورتان و ساختن ميهنتان و تحقق الگوهاي والاي اسلامي برگرفته از رسالت اسلاميتان و فجر سترگ تاريختان، سهيم شويد.
محمد باقر صدر
نجف اشرف
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله صدر
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با كمال تأسف حسب گزارش جناب آقاي وزير امور خارجه كه از منابع متعدده و مقامات كشورهاي اسلامي به دست آورده است و حسب گزارشاتي كه از منابع ديگر به دست آمد، مرحوم آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر و همشيره مكرمه مظلومه او كه از معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود؛ به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشي به درجه رفيع شهادت رسيده اند. شهادت ارثي است كه امثال اين شخصيتهاي عزيز از مواليان خود برده اند و جنايت و ستمكاري نيز ارثي است كه امثال اين جنايتكاران تاريخ از اسلام ستم پيشه خود مي برند. شهادت اين بزرگواران كه عمري را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنايتكاري كه عمري به خونخواري و ستم پيشگي گذرانده انيد؛ عجيب نيست. عجب آن است كه مجاهدان راه حق در بستر بميرند و ستمگران جنايت پيشه، دست خبيث خود را به خون آنان آغشته نكنند. عجيب نيست كه مرحوم صدر و همشيره مظلومه اش به شهادت نائل شدند؛ عجيب آن است كه ملتهاي اسلامي و خصوصا ملت شريف عراق و عشاير دجله و فرات و جوانان غيور دانشگاه ها و ساير جوانان عزيز عراق از كنار اين مصيبت بزرگ كه به اسلام و اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله وارد مي شود؛ بي تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند كه مفاخر آنان را يكي پس از ديگري مظلومانه شهيد كند و عجيب تر آنكه ارتش عراق و ساير قواي انتظامي، آلت دست اين جنايتكاران واقع شوند و در عدم اسلام و قرآن كريم به آنان كمك كنند. من از رده هاي بالاي قواي انتظامي عراق مأيوس هستم ؛ لكن از افسران و درجه داران و سربازان مأيوس نيستم و از آنان چشمداشت آن را دارم كه يا دلاورانه قيام كنند و اساس ستمكاري را برچينند ؛ همان سان كه در ايران واقع شد و يا از پادگانها و سربازخانه ها فرار كنند و ننگ ستمكاري حزب بعث را تحمل نكنند. من از كارگران و كارمندان دولت غاصب بعث مأيوس نيستم و اميدوارم كه با ملت عراق دست به دست هم دهند و اين لكه ننگ را از كشور عراق بزدايند. من اميدوارم كه خداوند متعال بساط ستمگري اين جنايتكاران را در هم پيچد. اينجانب براي بزرگداشت اين شخصيت علمي و مجاهد كه از مفاخر حوزه هاي علميه و از مراجع ديني و متفكران اسلامي بود؛ از روز چهارشنبه سوم ارديبهشت به مدت 3 روز عزاي عمومي اعلام مي كنم و روز پنجشنبه چهارم ارديبهشت را تعطيل عمومي اعلام نمايند و از خداوند متعال خواستار جبران اين ضايعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمين مي باشم.
والسلام علي عبادالله الصالحين
دوم ارديبهشت 59
روح الله الموسوي الخميني
پايان يا آغاز راه ؟
شهيد آيت الله محمد باقر صدر در 25 ذي القعده 1353 هجري قمري(1933 ميلادي) در شهر كاظمين، در يك خاندان بزرگ روحاني به دنيا آمد. در 13 سالگي به نجف اشرف رفت. در 16 سالگي به مقام اجتهاد رسيد؛ سپس به تأليف و تدريس پرداخت و تا روز شهادت، به وظايف الهي رسالي جهادي خود ادامه داد و در 20 فروردين 1359 (آوريل 1980)، در چهل و هفت سالگي، در بغداد به شهادت رسيد.
ترديدي نيست كه اعدام آيت الله شهيد محمد باقر صدر، مانند غيبت امام موسي صدر و شهادت استاد شهيد، مرتضي مطهري و دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، ناشي از يك توطئه بين المللي به رهبري «شيطان بزرگ»، آمريكاست ؛ زيرا اجرا كنندگان اين توطئه ها، جملگي مزدوران حقوق بگير و رسمي آن هستند.
«ام المعارك» صدام كه به رهبري وي به «ام الهزائم» جنگهاي اخير اعراب تبديل شد و سپس قتل عام مردم غير نظامي و بي پناه و مسلمان عراق، با اجازه رسمي و علني امپرياليسم آمريكا،به خوبي نشان داد كه فاشيستهاي بعثي عراق همچنان در خدمت امپرياليسم جهاني هستند و شعارهاي اسلامي لائيكهاي ديروز غفلتي، نيرنگي پيش نبوده است. اما مكر و حيله آنان هر چقدر باشد، سرانجام «مكر» الهي آنان را در كمين خواهد انداخت. «فمكروا و مكرالله و الله خير الماكرين»، «و ان ربك لبالمرصاد».
بي ترديد شهادت آيت الله صدر، پايان راه نبود. اين آغاز معركه اي بود كه در نهايت «ام المعارك» واقعي به شمار مي رود و امپرياليسم هار غربي را همراه مزدوران منطقه اي خود، به زباله دان تاريخ مي افكند. اين وعده الهي است و تخلفي در وعده الهي راه نخواهد يافت، «هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق، ليظهره علي الدين كله و لو كره الكافرين».
سالگرد شهادت ابوالشهداء آيت الله صدر را گرامي مي داريم و همراه شاعر گرانمايه، مرحوم دكتر داود العطار، از شاگردان شهيد صدر، مي گوئيم :
باقرالصدر ! منا سلاما
اي باغ سقاك الحماما؟
انت ايقظتنا، كيف تففو؟
انت أقسمت : ان لن تناما
يا ابا جعفر ! سوف تبقي
مشعلاً هادياً يتسامي
كذب البعث ما ذلت فينا
كالخميني تهدي الاناما
سيدهادي خسرو شاهي
تهران
پينوشتها:
1. (ترجمه اين دو كتاب توسط دوستان و برادران ديگر، انجام گرفت و تحقق اين توفيق از نگارنده سلب گرديد).
2. اشاره به سلسله مقالاتي است كه اينجانب در چند شماره از مجله «مكتب اسلام» در بررسي «نقش جهادي علماي اسلامي در عراق»، نوشته بودم.
3. به خاطر دارم كه به هنگام چاپ نخستين جلد آن، آقاي هاشمي براي نظارت بر چاپ كتاب خود در بيروت به سر مي برد و دو سه روزي در منزل برادر حامد التعزيزي(سلمه الله) {مدير دارالتعاف} در منطقه الشياح با ايشان بوديم. اخلاص و معنويت و تواضع ايشان خاطره شهيد صدر را زنده مي ساخت.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}