شمه ای از ویژگیهای شهید صدر
شمه ای از ویژگیهای شهید صدر
شمه ای از ویژگیهای شهید صدر
در سال 1966، در پي توفيق و خواست خداوند در زيارت مرقد مولا اميرالمؤمنين علي (ع)، عازم حوزه علميه نجف اشرف شدم و سپس، در كنار تني چند ازبرادران، در مدرسه لبناني به تحصيل پرداختم. برخي از دوستان با امام سيد محمد باقر صدر(قدس سره) كه از نظر شخصيت ودانش و فروتني زبانزد همگان بودند؛ آشنائي داشتند. برخي از طلاب صراحتا مي گفتند كه ايشان مرجع تقليد ويژه آنهاست. من در آن زمان شيفته شنيدن موضوعات تازه بودم؛ اما شرط داشتم بپرسم كه آيا مي توانم خدمت ايشان شرفياب شوم يا نه. پس از گذشت چند ماه، بر اشتياقم براي ديدار ايشان افزوده شد؛ از اين رو از يكي از دوستانم پرسيدم كه آيا مي توانم به ديدار آيه الله صدر بروم يا نه. او لبخندي زد و گفت كه در خانه ايشان به روي همه باز است. به آنجا رفتم. باور نمي كردم كه به ديدار ايشان نائل خواهم شد. در خيالم، تصاويري را از اين ديدار نقش زده بودم. وارد اتاق شديم. ايشان روي قاليچه اي نشسته و چند كتاب را در برابر خود نهاده بودند. چند تن از شاگردانشان هم دورايشان حلقه زده بودند. ايشان مرا در آغوش گرفتند و به سينه خود چسباندند. احساس كردم در آغوش پدري هستم كه در غربت جوياي او بوده ام. بر دست ايشان بوسه زدم. خرسندي در دلم موج مي زد. ايشان به من گفتند، «شما مي توانيد نزد من بيائيد. من طلاب را دوست دارم و زندگيم وقف آنهاست.» از آن پس، فرصت را غنيمت شمردم و از آن پس، در فرصتهاي مقتضي، نزد ايشان مي رفتم و مسائلي را استفتاء مي كردم.ايشان گاهي مطالب مرا تصحيح و به ممارست بيشتر، تشويقم مي كردند. در كلاسهاي درس ايشان كه درباره زندگي امامان(ع) بود و در روزهاي تعطيل در مقبره آل ياسين برگزار مي شد؛ حضور مي يافتم. بعدها توفيق پيدا كردم در دومين دوره اصول، بحث خارج ايشان حضور يابم. پس از چند ماه دفترم را كه در آن درس ايشان را ثبت مي كردم ؛ از من خواستند و پس از آن كه مطالعه كردند ؛ در حالي كه خرسندي در چهره شان نمايان بود؛ آن را به من پس دادند و برايم آرزوي موفقيت كردند.
من در درس فقه، خارج، ايشان شركت كردم و در روابطمان صميمي تر شد. براي بهره گيري از مجلس ايشان، در ديدارهاي عمومي شركت مي كردم. شهيد صدر هميشه توجه به مردم و مسائل آنها را به ما توصيه مي كردند و مي گفتند، «عالم نبايد خود را از مردم جدا كند. فروتن باشيد تا خداوند شما را بالا ببرد.»
ايشان هميشه درباره اوضاع مردم و طرحهاي دشمنان سخن مي گفتند و تأكيد داشتند كه حوزه علميه بايد در برابر همه طرحهاي دشمنان ايستادگي و اسلام را در شكل واقعي خود اجرا كند. ايشان هميشه به ما مي گفتند، «هيچگاه مردم را فاسق ندانيد. سعي كنيد ناداني را برطرف كنيد.» ايشان هميشه بر گفتگو و احترام به انديشه ها و افكار ديگران و وحدت مسلمانان تأكيد داشتند. هنامي كه عده اي مي خواستند براي تبليغ به مناطق مختلف بروند، درباره اين موضوع به ايشان مراجعه كردم. شهيد بزرگوار با من سخن مي گفتند و مرا در انجام اين كار تشويق مي كردند. يكي از سفارشهاي بسيار شايسته ايشان اين بود كه به من گفتند، «شما و هر مبلغ ديگري وظيفه داريد مرحوم را به حوزه علميه ارتباط دهيد تا حوزه عهده دار مرجعيت و رهبري مردم شود. مردم به كساني نياز دارند كه اين ارتباط را برقرار كنند» در تابستان سال 1979 با ايشان گفتگو كردم و اطلاع دادم كه مي خواهم به لبنان بروم و شايد ديگر نتوانم باز گردم، از اين رو ناچار خواهم بود منطقه اي را كه در آن تبليغ مي كردم ترك گويم. ايشان به من گفتند تصميم با خود شماست؛ ولي من دوست دارم شما بمانيد و حتي اگر ناچار باشيد تنها اين كار را انجام دهيد ؛ نقش تبليغي خود را ايفا كنيد. نكته مهم اين است كه مردم، شما را در شهر ببينند. شهيد آيت الله محمد باقر صدر «قدس سره»، مردم و به ويژه دانشجويان خود را بسيار دوست مي داشتند. ايشان به فروتني و تواضع و خوشروئي و اخلاق محمدي و دانش و پرهيزكاري و تقوي و موضعگيري شجاعانه و انساني شهره بودند.
آيه الله محمد باقر صدر در خانه تقوي و علم و فرهنگ زندگي مي كردند و از اوضاع و شرايطي كه در آن به سر مي بردند، آگاهي بسيار داشتند. ايشان از تهاجم فرهنگي و طرحهاي دشمنان براي هدف قرار دادن كيان حوزه هاي ديني و دور كردن آنها از زندگي مردم، رنج مي بردند و از اين رو، با فرهنگهاي وارداتي و مسائلي كه تجدد تلقي مي شوند ؛ ولي در واقع براي جدا كردن اسلام و دين از متن زندگي مردم طراحي شده اند؛ برخورد جدي داشتند.
مجله «رسالتنا» كه سر مقاله آن با قلم شريف ايشان و همكاري تني چند از علماي فاضل و برجسته حوزه نوشته مي شد و نيز مجله الاضواء كه همچون نور انتشار مي يافت؛ غبار از چهره احكام اسلامي مي زدودند و به مقايسه ميان فلسفه قديم و جديد و مقابله با آراي معرفت شناسي و جامعه شناسي و اقتصاد و جامع الاطراف بودن مكتب اسلام در رهبري جامعه مي پرداختند.
شهيد صدر به سؤالات همه پاسخ مي دادند و راههاي سعادت و رستگاري انسانها را بيان مي كردند. در علم كلام و فقه و اصول، سرشار از اطلاعات مفيد بودند. ايشان نظريه اصلاح حوزه را مطرح ساختند، بدين معنا كه حوزه بايد توان به عهده گرفتن رهبري را در زمينه هاي گوناگون به عهده بگيرد تا با اتكاء به احكام جهان شمول اسلام بتوان راه مطمئني را فرا روي بشر قرار دهيم كه به سعادت او منجر گردد.
بنده توفيق نوشتن درسهاي اصول فقه ايشان را داشتم و به راهنمائيهاي ايشان در تدريس به برخي از طلاب در مقدمات و برخي سطوح و فعاليتهاي فرهنگي پايبند بودم. من ايشان را به منطقه تبليغي خود در عراق و لبنان مي بردم ؛ درسهاي فرهنگي ايشان را كه مرجع بودند ؛ در چند دفتر مي نوشتم. درس ايشان در تفسير موضوعي قرآن، بيشترين تأثير را در ساخته شدن شخصيت من داشت.
برتري علمي و توانائي و قدرت بالاي پاسخگوئي به سئوالاتي كه بنابر مقتضيات زمانه مطرح بودند، دليل عمده مراجعه مردم به ايشان و پيروي از ايشان بود. دانشجويان دانشگاهها و طلاب علوم ديني در نجف اشرف كه شرايط زندگي خود را در آن محيط درك مي كردند؛ راه حل مشكلات خود را به ويژه با توجه به طرح اصلاحي شهيد صدر درباره وضعيت حوزه و چگونگي شرايط مسلمين و انديشه بازي كه وي الگوي راستين آن بود؛ در مراجعه به ايشان مي دانستند.
همه كساني كه از انديشه ها و نقطه نظرها و مواضع شهيد صدر(قدس سره) آگاهي داشتند، از مرجعيت ايشان استقبال كردند؛ رهبريشان را پذيرفتند و طرحهاي ايشان را پاسخگوي نيازهاي خود كه تشنه معرفت و به دنبال مقابله با انديشه هاي مادي و الحادي بودند، يافتند. آنها خواهان مرجعي بودند كه مقتضيات زمانه را بشناسند و توان پاسخگوئي به معضلات دنياي معاصر را داشته باشد ؛ از همين رو، طلاب شهيد صدر، حامل پيام مرجعيت ايشان در عراق و لبنان و ايران بوده اند.
موضعي را از ايشان به ياد دارم كه نقطه نظر شريفشان را منعكس مي كرد. در شب 11 ماه فوريه سال 1979، بعد از غروب، در مسجد جواهري انتظار آمدن ايشان را مي كشيديم. وقتي بر ما وارد شدند ؛ ملاحظه كرديم كه بشاشت در چهره مبارك ايشان نمايان است. ايشان به محض اينكه نشستند، گفتند، «امشب درس را تعطيل مي كنيم؛ چون پيش از آنكه نزد شما بيايم ؛ به من خبر رسيد كه آخرين دژهاي شاه در ايران سقوط كرده است. آنچه به دست امام خميني(ره) روي داده،آرزوي ديرين پيامبران (ص) بوده است. ما اين پيروزي بزرگ را به ايشان و به ملت ايران و امت اسلامي تبريك عرض مي كنيم.
شهيد محمد باقر صدر(قدس سره) تحقق آرزوهاي خود را آنچه كه امام خميني (ره) انجام دادند؛ مي ديدند. امت به رهبر نياز دارد و امام، امر رهبري را با موفقيت انجام دادند؛ از اين رو، شهيد صدر عقيده داشتند كه همه بايد در اين رهبري حكيمانه كه در خداوند متعال ذوب شده است؛ ذوب شوند. از مكاتباتي كه ميان ايشان و امام (ره) مي شد؛ ميزان عشق و جانبداري و فرمانبرداري و ايثار در راه اسلام عزيز مشخص است.
شهيد صدر با نوشتن قانون اساسي و نوشته هائي در زمينه هاي ديگر، مي خواستند روشن كنند كه انقلاب با بركت اسلامي ايران، براي امت اسلامي ارمغانهاي گرانبهائي دارد.
شهيد صدر دولت اسلامي در ايران را همه ابعاد و با آگاهي از مباني آن درك مي كردند. ايشان اين احساس را در مواضع خود و با به چالش كشيدن طاغوت مجسم ساختند. شايعه پيوستن سران رژيم عراق به اربابان خود، يعني استكبار جهاني، بدين معنا بود كه آنها با وجود خميني ديگري در عراق مخالف بودند. به نظر ما، حكومت اسلامي همچنان به عنوان يك الگوي زنده براي حاكميت اسلام عزيز باقي خواهد ماند و ما اميدواريم نقطه نظرهاي رهبران عراق يكپارچه شود و كشور از فتنه ها گرفتاري ها و از لوث وجود اشغالگران نظامي رها شود و عراقي نوين بر پايه حكومت اسلامي تشكيل شود كه در آن پيروان تمامي فرقه ها و مذاهب بتوانند با برخورداري از عدالت اسلامي، خوشبختي و عزت را تجربه كنند.
مطالعه و بررسي درباره آرا، نظريه ها و عقايد و تحليل هاي شهيد صدر(قدس سره)، وفاداري به اسلام و احياي ميراث شهيدان است و تعميم آنها براي تمام كساني كه مي خواهند از نگرش نوين اسلامي برخوردار باشند؛ مفيد خواهد بود. متأسفانه بايد گفت كه شهيد صدر(قدس سره) مظلوم بود و امت اسلامي و جهان از انديشه ها و عقايد ايشان محروم ماند؛ از اين رو ما آرزو داريم نهادهاي علمي به انجام اين مأموريت مبارك اقدام كنند.
بدون ترديد كتابهاي «اقتصادنا» و «فلسفتنا» نقش عمده و برجسته اي در دانشگاههاي عراق و در ديگر كشورها داشته اند و همين نوشته ها، در زماني كه بيگانگان، رژيم طاغوت گذشته عراق را تقويت مي كردند ؛ پايه هاي حكومت آنها را متزلزل ساختند. انديشه هاي شهيد صدر (قدس سره) و آموزه ها و نظريه هاي او همچنان مورد نيازند. در شرايط كنوني براي انتشار و تبليغ اين انديشه ها و ابلاغ آنها به ديگران امكانات بيشتري وجود دارند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 18
من در درس فقه، خارج، ايشان شركت كردم و در روابطمان صميمي تر شد. براي بهره گيري از مجلس ايشان، در ديدارهاي عمومي شركت مي كردم. شهيد صدر هميشه توجه به مردم و مسائل آنها را به ما توصيه مي كردند و مي گفتند، «عالم نبايد خود را از مردم جدا كند. فروتن باشيد تا خداوند شما را بالا ببرد.»
ايشان هميشه درباره اوضاع مردم و طرحهاي دشمنان سخن مي گفتند و تأكيد داشتند كه حوزه علميه بايد در برابر همه طرحهاي دشمنان ايستادگي و اسلام را در شكل واقعي خود اجرا كند. ايشان هميشه به ما مي گفتند، «هيچگاه مردم را فاسق ندانيد. سعي كنيد ناداني را برطرف كنيد.» ايشان هميشه بر گفتگو و احترام به انديشه ها و افكار ديگران و وحدت مسلمانان تأكيد داشتند. هنامي كه عده اي مي خواستند براي تبليغ به مناطق مختلف بروند، درباره اين موضوع به ايشان مراجعه كردم. شهيد بزرگوار با من سخن مي گفتند و مرا در انجام اين كار تشويق مي كردند. يكي از سفارشهاي بسيار شايسته ايشان اين بود كه به من گفتند، «شما و هر مبلغ ديگري وظيفه داريد مرحوم را به حوزه علميه ارتباط دهيد تا حوزه عهده دار مرجعيت و رهبري مردم شود. مردم به كساني نياز دارند كه اين ارتباط را برقرار كنند» در تابستان سال 1979 با ايشان گفتگو كردم و اطلاع دادم كه مي خواهم به لبنان بروم و شايد ديگر نتوانم باز گردم، از اين رو ناچار خواهم بود منطقه اي را كه در آن تبليغ مي كردم ترك گويم. ايشان به من گفتند تصميم با خود شماست؛ ولي من دوست دارم شما بمانيد و حتي اگر ناچار باشيد تنها اين كار را انجام دهيد ؛ نقش تبليغي خود را ايفا كنيد. نكته مهم اين است كه مردم، شما را در شهر ببينند. شهيد آيت الله محمد باقر صدر «قدس سره»، مردم و به ويژه دانشجويان خود را بسيار دوست مي داشتند. ايشان به فروتني و تواضع و خوشروئي و اخلاق محمدي و دانش و پرهيزكاري و تقوي و موضعگيري شجاعانه و انساني شهره بودند.
آيه الله محمد باقر صدر در خانه تقوي و علم و فرهنگ زندگي مي كردند و از اوضاع و شرايطي كه در آن به سر مي بردند، آگاهي بسيار داشتند. ايشان از تهاجم فرهنگي و طرحهاي دشمنان براي هدف قرار دادن كيان حوزه هاي ديني و دور كردن آنها از زندگي مردم، رنج مي بردند و از اين رو، با فرهنگهاي وارداتي و مسائلي كه تجدد تلقي مي شوند ؛ ولي در واقع براي جدا كردن اسلام و دين از متن زندگي مردم طراحي شده اند؛ برخورد جدي داشتند.
مجله «رسالتنا» كه سر مقاله آن با قلم شريف ايشان و همكاري تني چند از علماي فاضل و برجسته حوزه نوشته مي شد و نيز مجله الاضواء كه همچون نور انتشار مي يافت؛ غبار از چهره احكام اسلامي مي زدودند و به مقايسه ميان فلسفه قديم و جديد و مقابله با آراي معرفت شناسي و جامعه شناسي و اقتصاد و جامع الاطراف بودن مكتب اسلام در رهبري جامعه مي پرداختند.
شهيد صدر به سؤالات همه پاسخ مي دادند و راههاي سعادت و رستگاري انسانها را بيان مي كردند. در علم كلام و فقه و اصول، سرشار از اطلاعات مفيد بودند. ايشان نظريه اصلاح حوزه را مطرح ساختند، بدين معنا كه حوزه بايد توان به عهده گرفتن رهبري را در زمينه هاي گوناگون به عهده بگيرد تا با اتكاء به احكام جهان شمول اسلام بتوان راه مطمئني را فرا روي بشر قرار دهيم كه به سعادت او منجر گردد.
بنده توفيق نوشتن درسهاي اصول فقه ايشان را داشتم و به راهنمائيهاي ايشان در تدريس به برخي از طلاب در مقدمات و برخي سطوح و فعاليتهاي فرهنگي پايبند بودم. من ايشان را به منطقه تبليغي خود در عراق و لبنان مي بردم ؛ درسهاي فرهنگي ايشان را كه مرجع بودند ؛ در چند دفتر مي نوشتم. درس ايشان در تفسير موضوعي قرآن، بيشترين تأثير را در ساخته شدن شخصيت من داشت.
برتري علمي و توانائي و قدرت بالاي پاسخگوئي به سئوالاتي كه بنابر مقتضيات زمانه مطرح بودند، دليل عمده مراجعه مردم به ايشان و پيروي از ايشان بود. دانشجويان دانشگاهها و طلاب علوم ديني در نجف اشرف كه شرايط زندگي خود را در آن محيط درك مي كردند؛ راه حل مشكلات خود را به ويژه با توجه به طرح اصلاحي شهيد صدر درباره وضعيت حوزه و چگونگي شرايط مسلمين و انديشه بازي كه وي الگوي راستين آن بود؛ در مراجعه به ايشان مي دانستند.
همه كساني كه از انديشه ها و نقطه نظرها و مواضع شهيد صدر(قدس سره) آگاهي داشتند، از مرجعيت ايشان استقبال كردند؛ رهبريشان را پذيرفتند و طرحهاي ايشان را پاسخگوي نيازهاي خود كه تشنه معرفت و به دنبال مقابله با انديشه هاي مادي و الحادي بودند، يافتند. آنها خواهان مرجعي بودند كه مقتضيات زمانه را بشناسند و توان پاسخگوئي به معضلات دنياي معاصر را داشته باشد ؛ از همين رو، طلاب شهيد صدر، حامل پيام مرجعيت ايشان در عراق و لبنان و ايران بوده اند.
موضعي را از ايشان به ياد دارم كه نقطه نظر شريفشان را منعكس مي كرد. در شب 11 ماه فوريه سال 1979، بعد از غروب، در مسجد جواهري انتظار آمدن ايشان را مي كشيديم. وقتي بر ما وارد شدند ؛ ملاحظه كرديم كه بشاشت در چهره مبارك ايشان نمايان است. ايشان به محض اينكه نشستند، گفتند، «امشب درس را تعطيل مي كنيم؛ چون پيش از آنكه نزد شما بيايم ؛ به من خبر رسيد كه آخرين دژهاي شاه در ايران سقوط كرده است. آنچه به دست امام خميني(ره) روي داده،آرزوي ديرين پيامبران (ص) بوده است. ما اين پيروزي بزرگ را به ايشان و به ملت ايران و امت اسلامي تبريك عرض مي كنيم.
شهيد محمد باقر صدر(قدس سره) تحقق آرزوهاي خود را آنچه كه امام خميني (ره) انجام دادند؛ مي ديدند. امت به رهبر نياز دارد و امام، امر رهبري را با موفقيت انجام دادند؛ از اين رو، شهيد صدر عقيده داشتند كه همه بايد در اين رهبري حكيمانه كه در خداوند متعال ذوب شده است؛ ذوب شوند. از مكاتباتي كه ميان ايشان و امام (ره) مي شد؛ ميزان عشق و جانبداري و فرمانبرداري و ايثار در راه اسلام عزيز مشخص است.
شهيد صدر با نوشتن قانون اساسي و نوشته هائي در زمينه هاي ديگر، مي خواستند روشن كنند كه انقلاب با بركت اسلامي ايران، براي امت اسلامي ارمغانهاي گرانبهائي دارد.
شهيد صدر دولت اسلامي در ايران را همه ابعاد و با آگاهي از مباني آن درك مي كردند. ايشان اين احساس را در مواضع خود و با به چالش كشيدن طاغوت مجسم ساختند. شايعه پيوستن سران رژيم عراق به اربابان خود، يعني استكبار جهاني، بدين معنا بود كه آنها با وجود خميني ديگري در عراق مخالف بودند. به نظر ما، حكومت اسلامي همچنان به عنوان يك الگوي زنده براي حاكميت اسلام عزيز باقي خواهد ماند و ما اميدواريم نقطه نظرهاي رهبران عراق يكپارچه شود و كشور از فتنه ها گرفتاري ها و از لوث وجود اشغالگران نظامي رها شود و عراقي نوين بر پايه حكومت اسلامي تشكيل شود كه در آن پيروان تمامي فرقه ها و مذاهب بتوانند با برخورداري از عدالت اسلامي، خوشبختي و عزت را تجربه كنند.
مطالعه و بررسي درباره آرا، نظريه ها و عقايد و تحليل هاي شهيد صدر(قدس سره)، وفاداري به اسلام و احياي ميراث شهيدان است و تعميم آنها براي تمام كساني كه مي خواهند از نگرش نوين اسلامي برخوردار باشند؛ مفيد خواهد بود. متأسفانه بايد گفت كه شهيد صدر(قدس سره) مظلوم بود و امت اسلامي و جهان از انديشه ها و عقايد ايشان محروم ماند؛ از اين رو ما آرزو داريم نهادهاي علمي به انجام اين مأموريت مبارك اقدام كنند.
بدون ترديد كتابهاي «اقتصادنا» و «فلسفتنا» نقش عمده و برجسته اي در دانشگاههاي عراق و در ديگر كشورها داشته اند و همين نوشته ها، در زماني كه بيگانگان، رژيم طاغوت گذشته عراق را تقويت مي كردند ؛ پايه هاي حكومت آنها را متزلزل ساختند. انديشه هاي شهيد صدر (قدس سره) و آموزه ها و نظريه هاي او همچنان مورد نيازند. در شرايط كنوني براي انتشار و تبليغ اين انديشه ها و ابلاغ آنها به ديگران امكانات بيشتري وجود دارند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 18
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}