روش علاقه مندی نوجوانان به عبادت


 





 
زیر بناهای فکری افراد، دیدگاه و عقیده ی فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و… تأثیر مستقیم بر ایمان و پای بندی او به انجام فرائض و اعمال و رفتار آنان دارد.[1]برای تقویت علاقه نوجوانان به عبادت باید نکات زیر رعایت شود:
1- پیروی از سیره و روایات معصومین (علیهم السلام) توجه و عنایت ویژه ای داشته باشیم. امام علی (علیهم السلام) در رابطه با دوره جوانی می فرمایند: «با توجه به دانش کم جوان نادانی و جهل او معذور است .[2]
توجه به این فرمایش و دیگر دستورات معصومین (علیهم السلام) موجب صبر و متانت بیشتر انسان در قبال خطاها و لغزش های جوان می شود.
2- از بیانات یأس آور به طور جدی خودداری شود و لطف و رحمت و مهربانی خداوند را نسبت به همه بندگانش مخصوصا به جوانان یاد آور شویم. روان شناسان متعددی چون «راجرز» و «کمزواستیک» رفتار را متأثر از احساسات دانسته اند. طرز تلقی ها، ادراکات و احساسات، تعیین کننده رفتارند. بدین سبب اگر مربی آموزه های دینی را در قالبی مطرح سازد که فقط با احساس ترس، یأس و منفی گرائی همراه باشد، اهداف بالنده تربیتی دینی محقق نخواهد شد.[3] امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «دوست داشتن برتر از ترسیدن است».[4]

3- با محبت و توجه ویژه و اعطای هدایایی در مناسبت های مختلف، باید دل فرزندان را بیش از پیش به خود متمایل کرد تا برای جبران کمبودهای عاطفی خود به بیرون از خانه و دوستان غیر صالح پناه نبرند. پیامبر (صلی الله علیه وآله) در باره ی اکرام فرزندان فرمودند: «فرزندان خود را احترام کنید و نیکو تربیت نمایید».[5]
4- از بداخلاقی و خشونت پرهیز شود. امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «بداخلاقی دوست و خویشان را فراری می دهد و بیگانه را به بی اعتنایی و بی توجهی وا می دارد».[6]
5- تغافل نسبت به برخی از خطاهای فرزندان و وانمود نمودن بی اطلاعی از برخی اشتباهات او، چرا که در غیر این صورت حیا و خویشتن داری او نسبت به شما کاهش می یابد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شخص عاقل نیمی از او صبر و تحمل و نیم دیگر او تغافل است».[7]
حد المقدور از نصیحت مستقیم پرهیز شود و خواسته های خود را غیر مستقیم طرح کند. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «از پدرم شنیدم که فرمودند: نصیحت خشن است و بر دیگران سخت می آید».
6- حد المقدور از نصیحت مستقیم پرهیز شود و خواسته های خود را غیر مستقیم طرح کند. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «از پدرم شنیدم که فرمودند: نصیحت خشن است و بر دیگران سخت می آید».[8]
7- تقیّد به حضور بیشتر و صمیمانه در کنار خانواده (به ویژه پدر خانواده) به خصوص در ساعاتی که همه ی اعضاء خانواده حضور دارند که موجب مهر و صمیمیت محیط خانواده می شود.
8- انطباق کامل بین گفتار و کردار والدین و مربیان زیرا لازم است آنچه را که از دیگران می خواهیم، خود به نحو مطلوب به آن پایبند باشیم. امام صادق (علیه السلام) فرمود: ”مردم را به غیر زبان (با عمل) به خیر دعوت کنید”‌.[9]
9- پرهیز از زبان تحکم، زور و تهدید و استفاده از زبان تحلیل، تفهیم و بیان حکمت احکام. زیرا عدم تبیین منطقی اسلام می تواند آسیبی باشد که به دین گریزی جوانان مسلمان منتهی شود. همانگونه که سبب دست کشیدن مسیحیان از مسیحیت و گرایش به دین اسلام عدم اقناع منطقی آنان از دینشان است.[ 10]
10- تلاش منطقی در جهت ایجاد زمینه حضور او در اماکن و مجالس مذهبی (که خالی از خرافات ها و پیرایه های غیر منطقی است) و آشنایی با چهره های موفق مذهبی میزان پایبندی او را به آموزه های دینی تقویت خواهد کرد و اگر در مناسبت های مذهبی چنین جلساتی را در منزل خویش بر پا کنید و به او نیز مسئولیتی در این مجالس بدهید بدون تأثیر نخواهد بود.
11- اگر شیوه های ملاطفت آمیز پس از مدت قابل ملاحظه ای جواب نداد آن گاه می توان از شیوه های قهرآمیز استفاده کرد،[11]: لکن باید توجه داشت که در این شیوه مانند هر شیوه ی دیگری نباید دچار افراط شویم، چرا که نتیجه ی معکوس خواهد داشت.
از طرفی تا زمانی که مطمئن به مفید بودن این روش نباشیم استفاده از آن توصیه نمی شود. به همین خاطر طرد و بیرون کردن فرزند از خانه عمل شایسته ای به نظر نمی رسد. به هر حال اگر مربی و بطور خاص والدین نسبت به مسئولیتی که در تربیت فرزندشان بر عهده شان گذاشته شده کوتاهی و تقصیر نکرده باشند با این حال تأثیرگذار نبودند، نباید خود را ملامت و سرزنش نمایند چون انسان آزاد آفریده شده و در تصمیم گیری ها آزاد است[12] و هر کس باید پاسخگوی اعمال خویش باشد.

به اعتراف اهل فن زبان عربى یکى از وسیع‏ترین و جامع‏ترین زبان‏هاى دنیاست، و در آن قابلیت های زیادی وجود دارد که معانى عمیق و دقیق را با رساترین لغات و قوى‏ترین ادبیات، بازگو کند.[13]خداوند براى سخن گفتن با بشر و بیان حقایق هستى و در نتیجه هدایت انسان‏ها از زبان عربى استفاده نموده است،
از آن جا که اسلام یک دین جهانى است[14] و تشکیل امت واحد در دستور کار چنین دینى قرار دارد، همان طور که پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز در بدو تشکیل حکومت در مدینه، بین مسلمانان عقد اخوت بست و آنها را به وحدت فرا خواند. این اصل، در بسیارى از عبادت‏هاى اسلامى خود را نشان داده و تجلى پیدا کرده است.
خواندن نماز و سایر عبادت‏ها به زبان عربى نیز نشانه‏اى از جهانى بودن دین اسلام است؛ زیرا جمعیتى که در یک جبهه و صف واحد قرار مى‏گیرند، ناگزیرند زبان واحدى داشته باشند تا به وسیله‏ آن با هم تفاهم کنند؛ یعنى باید علاوه بر زبان مادرى و محلى، یک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند؛ چراکه یقیناً وحدت چنین جمعیتى بدون یک زبان واحد، کامل نیست.[15]
امروزه، عده‏اى از متفکران معتقدند: تا دنیا به صورت یک کشور در نیاید، مردم جهان روى سعادت را نخواهند دید و بدین منظور نقشه‏هایى طرح کرده‏اند و یکى از موارد برنامه‏ آنها به وجود آوردن یک زبان بین المللى و جهانى است.
آیا در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) با توجه به مخاطبان اولیه ى اسلام و فرهنگ آن روز دنیا ولزوم و ضرورت هدایت انسان‏ها در طول تاریخ و رسیدن به وحدت و یک پارچگى، راهى غیر از این وجود داشت که کاملترین زبان به عنوان زبان قرآن و عبادات انتخاب گردد تا هم بیانگر معانى عمیق و حقایق لطیف باشد و هم در پرتو آن، انسان‏ها به همبستگى و حسن تفاهم اسلامى برسند؟ حال تصور کنید که اگر مثلاً در نماز جماعت مسجد الحرام در ایام حج، هر کس موظف مى‏بود اذکار نماز را به زبان محلى خودش بخواند آیا این هرج ومرج بوجود آمده، زشت و مستهجن نبود؟!
البته واحد بودن زبان نماز گرچه مربوط به شکل و ظاهر نماز است، اما موجب مى‏شود باطن و روح عبادت هم محفوظ بماند یعنى اگر بنا بود که هر کس با زبان خودش نماز بخواند، احتمال تحریف و آمیخته شدن آن به خرافات و مطالب بى‏اساس که بر اثر ترجمه‏هاى غلطِ افراد غیر وارد رخ مى‏داد، منتفى نبود و خواندن قرآن به صورت معین و زبان به خصوص، روح نماز را از مبتلا شدن به چنین خطرى نگاه مى‏دارد.
خداوند از طریق قرآن نازل با بشر سخن گفته است و بشر براى پاسخ به کلام خداوند باید آن را بفهمد. ائمه‏علیهم السلام از آنجا که به طور کامل قرآن را درک کرده‏اند و خود حقایق قرآنند، بهترین پاسخ رادر قالب دعاها به خداوند داده‏اند. به بیان دیگر سخن خداوند، قرآن نازل است و دعاهاى ائمه‏ (ع)، قرآن صاعد؛ قرآن سخن خداوند با بشر است و دعا سخن بشر با خداوند
براى تکمیل بحث لازم است دو نکته یادآورى گردد:
1- لازم نیست حتماً دعاها به عربى خوانده شوند؛ حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است، اگرچه بهتر است دعاهایى که از ائمه‏ (علیهم السلام) صادر شده‏اند با عنایت و توجه به معانى آنها، به زبان عربى باشند. مطلب زیر دلیل این امر را براى ما واضح مى‏سازد:
خداوند از طریق قرآن نازل با بشر سخن گفته است و بشر براى پاسخ به کلام خداوند باید آن را بفهمد. ائمه‏علیهم السلام از آنجا که به طور کامل قرآن را درک کرده‏اند و خود حقایق قرآنند، بهترین پاسخ رادر قالب دعاها به خداوند داده‏اند. به بیان دیگر سخن خداوند، قرآن نازل است و دعاهاى ائمه‏(علیهم السلام)، قرآن صاعد؛ قرآن سخن خداوند با بشر است و دعا سخن بشر با خداوند. از این روى دعاها همچون قرآن، مشتمل بر حقایق و معارف عمیقى هستند که زبان عربى بهترین زبان براى بازگو کردن آنهاست.
2- آنچه گفته شد به معناى بى توجهى مسلمانان به معانى اذکار در نماز و… نیست؛ بلکه بر هر مسلمان لازم است که با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه مى‏گوید، و در این صورت است که اعمال او خشک و بى‏روح تلقى نخواهند شد و سکوى پرواز او به سوى ابدیت خواهند گشت.

پي‌نوشت‌ها:
 

[1] تَفَکُّرُ سَاعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبَادَةِ سَبعِینَ سَنَةٍ، »تفسیر عیاشی، ج 2، ص 208؛ مستدرک الوسائل، ج2، ص 105. [2] نک: نرم افزار پرسمان. [3] غرر الحکم، ص 76,«جهل الشباب معذور و علمه محصور». [4] تقویت نظام خانواده، ج 1، ص 266. [5] شیخ کلینی، الکافی جلد8 ص 128. [6] مستدرک الوسائل، ج 15، ص 168؛ «اکرموا اولادکم واحسنوا آدابهم». [7] غرر الحکم، ص 435. [8] محمدی ری شهری، میزان الحکمه حدیث 14915. [9] کشف الغمة، ج3، ص 84. [10] محدث نوری، مسترک الوسائل جلد8 ص 456. [11] دکترساجدی، دین گریزی چرا،دین گرائی چه سان ؟ص 226. [12] علامه مجلسی، بحار الانوار جلد31 ص 503, «آخر الدواء الکی آخرین دارو داغ نهادن است» [13] انسان، 3 .”‌راه را به او نشان دادیم یا(راه درست را انتخاب می کندو می پیماید و)سپاسگزار است یا(منحرف می شود و)ناسپاس”‌. [14] المیزان، ج 4، ص 160 ؛ تفسیر نمونه، ج9، ص 300 و ج 13، ص 311 و ج 21، ص 8 ؛ پاسخ به پرسش‏هاى مذهبى آیت الله مکارم شیرازى و آیت الله سبحانى، ص 293. [15] اعراف، 158 – انعام، 19 – انبیاء، 107 – احزاب، 40 – سجده، 42 – ر.ک: المیزان، ج4، ص 159 – 161 . اعراف، 158 – انعام، 19 – انبیاء، 107 – احزاب، 40 – سجده، 42 – ر.ک: المیزان، ج4، ص 159 – 161 .

منبع : اسلام پدیا
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mostafakazemy