زهر ،‌ پوز ،‌نيش خند

انواع خنده در سبد خانوار
 

خنده از آن واكنش هاي حسي اي است كه به خودي خود ضرر ندارند ولي كم نيستند كساني كه به خاطر يك خنده بيجا كله شان را از دست داده اند . به هر حال خنده اگر بيجا و مزاحم نباشد،‌ آدم را تهييج مي كند و براي سلامتي هم خوب است . كلاً خنديدن حال مي دهد . كساني كه با خنده قهرند، معمولاً ‌آدم هاي نچسبي هستند و نمي توانند ارتباط خوب و موثري با اطرافيان برقرار كنند . معمولاً‌ تمامي اجزاي چهره دست اندر كار ارائه يك خنده تمام عيار مي شوند ولي گاهي يكي يا چند تا از اجزاي چهره به تنهايي اين وظيفه را به عهده مي گيرند .اگر به هر دليلي خنده از زندگي ها حذف شود، معمولاً‌ چيزهاي ناخوشايندي جايش را مي گيرد . پس هيچ وقت خنده را از سبد خانوار حذف نكنيد .

لبخند
 

انساني ترين نوع خنده است . لبخند آن قدر بي آزار و نجيب و پاك است كه في الواقع آدم چهار شاخ مي ماند و دلش مي خواهد بگويد : « بابا ،‌تو ديگه كي هستي ؟» البته شايد كمي عجيب باشد كه حركت مختصري در لب ها بتواند يك مرد گنده را به خاك سياه بنشاند ولي تاريخ آكنده از داستان شيخ صنعان هايي كه رپتي پتينا ! ژيگولوها كه جاي خود دارند . موارد استعمال : اين نوع خنده مي تواند زخم هاي كاري را التيام بخشد .از اين لبخند به جاي مرهم ،‌ضماد ،‌پاشويه و بخور هم مي توان استفاده كرد .
آقا پيمان با نگاه هاي ملتمسانه به كتايون خانم حالي مي كند كه گلويش نزد او گير كرده است . اما عليا مخدره ناگهان خودش را با جراح قلب اشتباه مي گيرد . دو دستي قلب آقا را مي گيرد و قلفتي بيرون مي كشد و دخلش را مي آورد . چند روز بعد خانم دوباره موضوع را مورد بررسي قرار مي دهد و مي بيند آقا پيمان بد هم نگفته است . بنابراين قلب پاره پاره او را با لبخندي مليح التيام مي بخشد . تصريح مي كنم كه اين خانم و آقا صرفاً‌ قصد ازدواج دارند .

پوزخند
 

در اين خنده ، ‌بيشتر « پوز » آدم مي خندد تا لب آدم ! حالا براي خواننده گرامي اين سوال مطرح مي شود كه « پوز » آدم كجاي آدم است؟ دانشمندان فيزيولوژيست جواب صريحي به اين سوال نداده اند ولي تحقيقات ما نشان مي دهد كه «پوز» مجموعه لب ها و ماهيچه هاي اطراف آن اطلاق مي شود . پوز از بالا به پره بيني واز پايين به ابتداي چانه محدود مي شود .
موارد استعمال : معمولاً‌وقتي اين نوع خنده استفاده مي شود كه آدم احساس مي كند شعورش به كلي ناديده گرفته شده است .
يلدا به دوستش نيلوفر مي گويد : « من از بچگي عاشق «پي كي » بودم . براي همين ماشينمو عوض نمي كنم . بابام براي تولدم يك سانتافه خريد ،‌ سه روز با همه قهر كردم . مي دونن من به پي كي حساسم ،‌باز سر به سرم مي ذارن ! سال قبلش براي قبولي كنكورم . يه « آزرا»ي آشغالي برام خريدن . دعوا شد . باز سرعقل نميان ! در اينجا نيلوفر يك پوزخند جانانه ول مي كند .

زهر خند
 

از اسمش پيداست كه زهر دارد . وقتي آدم در موقعيت بدي قرار مي گيرد و متوجه مي شود كه منطق واستدلال هيچ سودي ندارد از ‌فاز زهر خند استفاده مي كند .
موارد استعمال : عرصه بر شما تنگ شده است . در مقابل گروهي قرار داريد كه همگي شما را به چيزي متهم مي كنند كه حقيقت ندارد . از خودتان دفاع نمي كنيد چون فايده اي ندارد . آنها بهتر از خود شما مي دانند كه بي گناهيد ولي به روي خودشان نمي آورند . در اينجا ناخودآگاه زهر خند تلخي بر لبان شما مي نشيند .
قاضي خطاب به گاليله : « زمين دور خورشيد ميگرده هان ؟ بگو غلط كردم ! »
گاليله : « منظورم اين بود كه ... »
قاضي : « بحث نكن گاگال من، ‌بگو غلط كردم خلاص !»
در تاريخ ثبت است كه در اين لحظه گاليله زهر خندي تحويل قاضي داد .

خنده چشم ها
 

اين شايد تنها خنده اي باشد كه در آن، ‌لب ها خم به ابرو نمي آورند . چشم ها بي خيال لب و ابرو مي شوند و به طرز سحر آميزي حس خنده را به طرف مقابل منتقل مي كنند .
گاهي خانمي حس مي كند هنوز براي لبخند زود است و به فراست در مي يابد كه اگر لبخند بزند، ‌طرف پررو مي شود . در اينجا خنده زير پوستي يا خنده چشم ها به كار مي آيد. البته مواردي هم هست كه براي تاثير بيشتر از خنده چشم ها استفاده مي شود . خنده هم مثل هر چيز ديگري وقتي غير مستقيم ارائه شود،موثرتر است .
بهمن و سميرا يك ماهي است كه نامزد شده اند . به طور اتفاقي گذارشان به راسته جواهر فروش ها افتاده است . همين طور كه از روي تفريح دارند جواهرات گران قيمت را تماشا مي كنند سميرا به بهمن مي گويد : « تو بهترين مردي هستي كه من مي شناسم ؛‌ولخرج و دست و دل باز . فكر كنم اين گشاده دستي رو از بابات به ارث بردين . بهمن خوشش مي آيد ولي به خنده چشم ها اكتفا مي كند . چون مي داند اگر هيجان زده بشود، ‌برايش گران تمام خواهد شد .

خنده معني دار
 

همان لبخند است به همراه مخلفات ديگر ؛‌چشم ها و ابروها در اين حركت لبان را همراهي مي كنند و نقش تعيين كننده اي دارند . نوع پيشرفته آن « معني دار شتري » است كه تاثيرش « آني » و «مخرب » است !
موارد استعمال: « معني دار » يك پيام دارد پيامش چيزي در اين مايه هاست « پس كي پيشنهاد ازدواج مي دي ؟ ذله ام كردي ».
گاهي معلوم مي شود كه طرف «خنك » تشريف دارد و پيام را نمي گيرد . در اين صورت معمولاً به « معني دار شتري » متوسل مي شوند كه بي برو برگرد جواب مي دهد .
سارا « من تنهام » ميلاد « چه بد ! » سارا : « خيلي دوست دارم يك شريك زندگي پيدا كنم » . ميلاد :« شريك چيز خوبيه » سارا :« به نظرم تو پسر خيلي خوبي هستي » ميلاد : « مامانم هم مي گفت » . در اينجا سارا يك خنده معني دار شتري ناب مي آيد و بلافاصله ميلاد مي گويد : « زن من ميشي؟»

نيشخند
 

وقتي آدم دارد از خنده بيهوش مي شود و در عين حال نمي تواند يا نبايد بخندد ،‌از نيشخند استفاده مي كند . نيشخند يك خنده حسابي است كه فرو خورده شده ولي يك ذره اش از گوشه لب ها بيرون زده است .
موارد استعمال : وقتي آدم رو در بايستي داشته باشد و نتواند با فراغ بال به طرف مقابل بخندد ‌،متوسل به نيشخند مي شود . نيشخند بر دو نوع ارادي و غير ارادي است .
استاد به دانشجو :« روزي چند ساعت مطالعه مي كني » ؟
دانشجو :« سه ساعت » .
استاد :« من كه همسن تو بودم روزي هشت ساعت مطالعه مي كردم . تا حالا چند تا مقاله نوشتي ؟»
دانشجو : « دومي را دارم تمام مي كنم » .
استاد :« من كه همسن تو بودم پنج تا مقاله داده بودم . چند سالته ؟»
دانشجو :« 21 سال » .
استاد : « من كه همسن تو بودم 23 ساله بودم » .
در اينجا دانشجو نيشخندي مي زند كه اميدواريم استاد نبيند چون اگر ببيند براي دانشجو گران تمام مي شود .
منبع:نشريه همشهري مثبت شماره 6