سرطان دهانه رحم؛ قاتل مخفي زنان


 

نويسنده : دکتر نوشين صحابي
(جراح و متخصص زنان، زايمان و نازايي)



 
سرطان دهانه رحم، سومين سرطان شايع زنان بعد از سرطان رحم و تخمدان در ايالات متحده آمريکاست. اين امر عمدتاً به علت اثربخشي برنامه هاي غربالگري است. سرطان دهانه رحم همچنان يکي از مسائل مهم مربوط به مراقبت هاي بهداشتي در دنياست. در کشورهاي جهان سوم که در آنها منابع مراقبت هاي بهداشتي محدود هستند، سرطان دهانه رحم هنوز يکي از علل مهم مرگ و مير مي باشد. از آنجا که سرطان دهانه رحم قابل پيشگيري است، متخصصان زنان و زايمان و ديگر ارائه کنندگان خدمات بهداشتي اوليه به زنان، بايد با تکنيک هاي غربالگري، روش هاي تشخيصي و عوامل خطر سرطان دهانه رحم و نيز با نحوه برخورد با بيماري پيش تهاجمي آشنا باشند.

اپيدميولوژي
 

سرطان تهاجمي دهانه رحم، نوعي سرطان قابل پيشگيري است که علائم و ضايعات پيش تهاجمي دارد، مدت ها پيش از تهاجم مي توان با برنامه هاي غربالگري سلولي دهانه رحم به درمان اين ضايعات پرداخت و از آن پيشگيري نمود. با وجود ماهيت قابل پيشگيري اين بيماري، در سال 2006، 9710 مورد جديد سرطان تهاجمي دهانه رحم و تقريباً 3700 مورد مرگ و مير ناشي از آن، در آمريکا گزارش شده است. در اين کشور، احتمال ابتلا به سرطان دهانه رحم در طول زندگي 1 به 128 است. آمارها نشان مي دهد در آمريکا با وجود برنامه هاي غربالگري، 30 درصد موارد سرطان دهانه رحم، در زناني رخ مي دهد که هرگز تست پاپ اسمير انجام نداده اند. در کشورهاي در حال توسعه اين ميزان نزديک به 60 درصد است. علي رغم اين آمارها، ميزان بروز اين بيماري مهاجم در جهان رو به کاهش است و امروزه سرطان دهانه رحم زودتر از قبل تشخيص داده مي شود. در آمريکا، سن متوسط ابتلا به سرطان دهانه رحم، 47 سالگي است و توزيع سني آن حالت دوقله اي دارد.
(يک قله در 39ــ 35 سالگي و يک قله ديگر در سنين 64ــ60 سالگي).

عوامل خطر:
 

سرطان دهانه رحم، عوامل خطر متعددي به شرح زير دارد:
@سن پايين در زمان اولين ارتباط جنسي (کمتر از 16 سالگي)
@داشتن شرکاي جنسي متعدد
@مصرف سيگار
@نژاد
@حاملگي و زايمان هاي متعدد
@پايين بودن سطوح اقتصادي و اجتماعي.
درباره ارتباط اين سرطان با مصرف قرص هاي خوراکي جلوگيري از بارداري اختلاف نظر وجود دارد. برخي از پژوهشگران معتقدند که استفاده از اين قرص ها ممکن است، ميزان بروز اختلالات غده اي دهانه رحم را افزايش دهد. با اين وجود، اين فرضيه به شکل مستمر مورد تأييد قرار نگرفته است.
بسياري از اين عوامل خطر، وابسته به فعاليت جنسي و ابتلا به بيماري هاي آميزشي هستند. ويروس پاپيلوهاي انساني (HPV)، (عامل زگيل تناسلي)، يکي از عوامل سببي در ايجاد سرطان دهانه رحم است و ويروس هرپس (عامل تب خال تناسلي) و کلاميديا تراکوماتيس، احتمالاً به عنوان عوامل همراه آن عمل مي کنند. نقش ويروس نقص ايمني انسان (HIV، عامل ايدز) در ايجاد سرطان دهانه رحم، با واسطه سرکوب ايمني اعمال مي شود. واقعه آغازگر در شروع تغييرات دهانه رحم به سمت بدخيمي و بدخيمي نهايي، عفونت با ويرس HPV است. تقريباً در 99 درصد از زنان مبتلا کارسينوم سنگفرش دهانه رحم، عفونت HPV مشاهده شده است.

علائم و ارزيابي بيماري:
 

خونريزي واژينال، شايع ترين علامتي است که در بيماران مبتلا به سرطان دهانه رحم رخ مي دهد. در بيشتر موارد، اين علامت به صورت خونريزي پس از نزديکي بروز مي کند؛ اما ممکن است به صورت خونريزي نامنظم يا خونريزي بعد از يائسگي نيز رخ بدهد. در مراحل پيشرفته بيماري ممکن است علائمي مثل ترشح بدبوي واژينال، کاهش وزن يا علائم انسداد دستگاه ادراري مشاهده شود. در زناني که فاقد علامت هستند، سرطان دهانه رحم شايع تر از همه از طريق بررسي موارد غير طبيعي تست هاي پاپ اسمير شناسايي مي شود. اگر رشد واضح تومور وجود داشته باشد، بيوپسي از دهانه رحم معمولاً براي تشخييص بيماري کفايت مي کند. در صورتي که بيماري آشکار وجود نداشته باشد، انجام معاينه کولپوسکوپيک همراه با بيوپسي سرويکس و کورتاژ اندوسرويکس ضروري است. در مواردي نيز، بيوپسي مخروطي از دهانه رحم لازم خواهد بود.

روش هاي درمان
 

اصول درمان سرطان دهانه رحم، مشابه درمان ديگر انواع بدخيم هاست؛ به اين معنا که هم ضايعه اوليه و هم جايگاه هاي بالقوه انتشار بيماري بايد تحت ارزيابي و درمان قرار گيرند. شيوه هاي درماني براي دستيابي به اين هدف، شامل درمان اوليه با جراحي، پرتو درمان، شيمي درماني يا شيمي ــ پرتو درماني است. پرتو درماني را مي توان براي تمام مراحل بيماري به کاربرد، اما جراحي فقط در مرحله 1 تا 2 بيماري انجام مي شود.(سرطان دهانه رحم به صورت باليني مرحله بندي تخصصي دارد). ميزان بقاي پنج ساله در بيمارستان مبتلا به سرطان مرحله 1 دهانه رحم چه با پرتو درماني و چه با جراحي (برداشتن راديکال رحم) حدود 85 درصد است.

جراحي
 

استفاده از روش جراحي به جاي پرتو درماني، به ويژه در زنان جوان که در آنان حفظ تخمدان ها اهميت دارد، توصيه مي شود. مطالعات نشان مي دهد که بقاي بهبود روش جراحي، بيشتر از روش پرتو درماني است. مشکلات مزمن مثانه و روده که نيازمند مداخله طبي يا جراحي هستند، تقريباً در 8 درصد بيماران تحت پرتو درماني رخ مي دهد. درمان چنين مشکلاتي دشوار است، چون اين اختلالات ناشي از فيبروز و کاهش خونرساني هستند. به علاوه، اختلال عملکرد جنسي در اثر پرتو درماني، به دليل کوتاه شدن و فيبروزواژن، بسيار شايع تر از جراحي است. به طور کلي، عمل جراحي برداشتن رحم به طور راديکال (که مخصوص اين بيماري است)، براي زناني انجام مي شود که وضعيت فيزيکي مساعدي دارند. سن بالاي بيمار نبايد مانع از اين اقدام شود. به طور کلي، ضايعات بزرگ تر از 4 سانتي متر بهتر است جراحي نشوند. زيرا اين بيماران بعد از عمل، احتياج به پرتو درماني هم خواهند داشت.

پرتوهاي اوليه
 

از پرتو درماني مي توان براي درمان تمام مراحل سرطان دهانه رحم استفاده کرد.(با ميزان بهبودي تقريباً 70 درصد در مرحله يک، 60 درصد در مرحله دو، 45 درصد در مرحله سه و 18 درصد در مرحله چهار). برنامه هاي پرتو درماني اوليه، عموماً شامل ترکيبي از پرتو درماني خارجي براي درمان غدد لنفاوي منطقه اي و کوچک کردن تومور اوليه و درمان داخل حفره اي براي تقويت دوز تأييد شده به مرکز تومور مي باشند. در برخي بيماران با توجه به اندازه و ساير خصوصيات تومور و ميزان تهاجم آن و درگيري گره هاي لنفاوي، ممکن است براي جلوگيري از عود بيماري، لازم باشد بعد از جراحي اوليه سرطان دهانه رحم، درمان کمکي با پرتو درماني يا شيمي ــ پرتو درماني آغاز شود.

بررسي و پيگيري پس از درمان:
 

تمام بيماران براي ارزيابي پاسخ به درمان بايد دقيقاً تحت پايش قرار گيرند تا در صورت عود بيماري بدون فوت وقت اقدامات درماني لازم در مورد آنها صورت گيرد.
منبع: دنياي زنان، شماره 64