تاريخچه طب نظامي و رزمي در ايران و جهان(2)


 





 

10. جنگ جهاني دوم
 

در جنگ دوم جهاني؛ نظاميان آمريکا در سراسر مناطق جهان جنگيدند و با هر شرايط اقليمي؛ بيماريها و سلاحهايي که انسان شناخته و يا ساخته بود مواجه شدند؛ و در نهايت پيشرفتهايي چشم گير در زمينه پزشکي و جراحي به دست آوردند. از آن جمله داروهاي جديد مثل پني سيلين و روشهاي نوين درماني و جراحي.
در 1942 سرهنگ دوم Lt. Col. Harry Plotz در دانشکده پزشکي ارتش روشي را براي بازيافت قدرت واکسنهاي ضد بيماري تيفوس به دست آورد و بوسيله آن نظاميان آمريکا را از طاعوني که سابقه اي برابر با عمر ارتشهاي جهان داشت نجات داد. اين کميته با کاربرد داروي D.D.T براي کشتن حشرات و به کار بردن واکسن اصلاح شده تيفوس به طور قطعي از شيوع بيماري ممانعت و مهمترين قسمت پيروزي اين کميته جلوگيري از يک اپيدمي خطرناک در بدو شروع آن در شهر ناپل در 1943 بود.
تحقيق در مسائل رواني نيز از فعاليتهاي مهم پزشکي نظامي اين دوره بود. تحقيقات جديدي در مورد ترس رزمندگان از انفجار گلوله توپ و همچنين افسردگي ناشي از طولاني شدن جنگ انجام گرفت. آزمايشهاي تحقيقي درمورد اثرات اقليمي و پوششهاي جديد و مقررات رفتاري براي حفاظت رزمندگان از جراحات ناشي از سرما و گرما انجام شد. پني سيلين به طور انبوه توليد شد و آينده اميد بخشي براي امکان نجات زندگي در ميدانهاي جنگ شمال آفريقا در نيمه سال 1943 فراهم گشت. روشهاي جديدي براي درمان سريع جراحات اعمال گرديد و جراحي تروما را متحول ساخت.
در 1944 م سروان Capt.Dentist - Stanley Erpf دندانپزشک ارتش اقدام به ساخت يک نمونه چشم مصنوعي اکرليک پلاستيک نمود که براي طول زندگي قابل استفاده بود.
در 1945 م سروان Capt.Edwin Pulaski يک واحد تحقيقاتي پزشکي Hospital / Staten Island N.Y. Halloran General تأسيس نمود و چگونگي کاربرد آنتي بيوتيکها را در جراحي بررسي کرد. در 1974 اين واحد تحقيقاتي به Fort Sam Houston Texas منتقل گرديد و در اين محل با يک بيمارستان عمومي محلي ادغام و بنام انستيتوي The Lnstitute Of Surgical Research ناميده شد و امروزه يک مرکز سوختگي مشهور و پيشقدم در درمانهاي سوختگي است. در اين ايام تيمهاي پرستاري The Nurse Corps از نظر کميت و شخصيت و شغلي به طور چشم گيري رشد نمود. ضمن اينکه تعداد آنها به 5700 نفر رسيد؛ در 1944 م کنگره پرستاران استخدامي موقت را به عنوان افسر ايالتي پذيرفت. و در ماه ژوئن 1974 م سرهنگ Col. Forence A. Blanchfield اولين زني بود که عنوان يک افسر دائمي ارتش را به دست آورد.
پزشکان؛ پرستاران و بهياران سياه پوست نيز براي کسب مزايا و موقعيتهاي خدمتي براي خود بشدت تلاش کردند و با وجود شرايط سخت محيط اجتماعي به پيشرفتهايي نيز نائل گرديدند. و همين توفيقات سبب شد که پس از جنگ زمينه فعاليت شغلي در شرايط برابر در محيط پزشکي ارتش براي همه آنها به وجود آيد.
ولي آنچه اهميت بيشتري داشت اين بود که جنگ جهاني دوم ميدان فداکاري و خدمت و ايثار بيش از 600/000 مرد و زن رسته پزشکي بود؛ تعداد عظيمي تحت پوشش AMEDD که بيش از تمامي ارتش آمريکاي امروز مي باشد.

11. دوران پس از جنگ جهاني و کشور کره
 

از آن جا که ده ها سال تجربه نشان مي دهد که متخصصين آموزش ديده در ارتش بيشتر براي درگيري و جنگ آماده و کارساز هستند و بيشتر مايلند که در ارتش باقي بمانند. در سال 1946 م AMEDD برنامه هاي رسمي رزيدنسي خود را اجرا نمود تا متخصصين پزشکي جراحي خود را در محيط نظامي پرورش دهد. در سالهاي بعد برنامه هاي آموزشي پيشرفته بيشتري نظير دوره هاي تخصصي براي دندانپزشکان و پرستاران داير نمود.
در 1947 م کنگره سپاه خدمات پزشکي The Medical Service Corps را به تصويب رساند تا در پي آن سازمانهاي اداري پزشکي The Medical Administrative Corps؛ سلامت The Service Corpsو داروسازي Lhe Pharmacy Corps را به وجود آورد.
امروزه M.S.C در حقيقت سپاه مديران پزشکي و دانشمندان و متخصصين بهداشت و سلامت عمومي هستند. در همان سال؛ کنگره تشکيل سپاه پزشکان ممتخصص زن The Women's Medical Specialist Corps را براي بکار گماردن متخصصين تغذيه و درمانگران نظير فيزيوتراپها؛ گفتار درمان کنندگان و غيره را به تصويب رساند.
چندي بعد مردان به اين سازمان پذيرفته شدند و کلمه زنان از اين نام حذف و به سازمان The Army Medical Specialist Corps تغيير نام يافت.
در سال 1974 نيروي هوايي به صورت تشکيلات مستقلي درآمد. دو سال بعد با ايجاد يک سازمان پزشکي مستقل براي نيروي هوايي موافقت گرديد و Independent Air Force Medical Service ناميده شد.
در 1949 دوره هاي آموزشي عملي پرستاري براي شاغلين و وظيفه ها دائر گرديد ولي بعد از جنگ ادامه نيافت.
پس از مدتي در کمتر از پنج سال؛ نيروهاي رزمي آمريکا درگير جنگ کره گرديدند که شرايط ويژه اي از نظر وضع دماي هوا داشت. بلافاصله يک تيم تحقيق AMEDD جراحات ناشي از سرما را مورد بررسي قرار داد و لباسهاي خاص محافظ سرما را مورد آزمايش قرار داد و در نهايت يک زره سبک روي بدن طراحي و تهيه نمودند که شدت جراحان را در رزمندگان نيروي زميني کاهش مي داد.
در همين ايام پيشرفتهاي شايان در جراحي عروق براي کاهش تعداد قطع عضو حاصل شد و دستگاه کليه مصنوعي ساخته شد و به منطقه جنگي ارسال گرديد تا با عمل دياليز قربانيان نارسايي کليه را نجات دهد. ولي مي توان گفت که بيشترين پيشرفت در حمل و نقل هوايي حاصل شد.
در 1951 م اولين بالگرد آمبولانس در کره شروع به کار کرد. ديگر يک مجروح مي توانست در عرض چند دقيقه پس از حادثه خدمات يک بيمارستان مجهز کاملاً استريل بهره مند گردد. به طوري که تا پايان جنگ در 1953 بيش از 17000 مجروح جنگي با بالگرد از طريق هوايي جا به جا شدند. اين اقدامات سبب شد که تجربياتي در اين زمينه حاصل شود و با اصلاحاتي که در بالگردها و سيستم تخليه هوايي مجروحين عملي شد بعدها در جنگ ويتنام بيشتر مورد استفاده قرار گرفت.
در ايام جنگ در ژاپن متخصصين AMEDD به اين نتيجه رسيدند که بستري شدن طولاني مدت بيماران مبتلا به هپاتيت به ندرت ضروري مي باشد. با کاهش مدت مزبور ضمن کاهش ناراحتي بيماران امکانات بيمارستاني نظامي و غير نظامي صرفه جوئي گرديد.
با توجه به اهميت دانش مديريت در بهره وري بيمارستانها يک دوره مديريت بيمارستاني در Madical Field Service School دائر گرديد و فارغ التحصيلان آن درجه Master مديريت بيمارستاني به دست آوردند و در حال حاضر نيز اين دوره مرتب برگزار مي گردد.
در اواخر سال 1950 م متخصصين موسسه تحقيقاتي Walter Reed Amy Intitute of research يک سيستم جت با فشار هوا جهت واکسيناسيون بدون استفاده از سوزن ساختند که براي ايمن سازي گسترده کارآموزان و جمعيت کثير محيطهاي فقير نشين بکار رفت.
در 1957 م انستيتوي تحقيقاتي Walter Reed ويروسي را که سبب آنفلوانزاي آسيايي مي گرديد جدا ساختند و در فاصله کمي واکسن تجارتي آن ساخته شد.
در 1958 م AMEDD در تهيه و انتشار اولين کتاب دستي بنام فوريتهاي جراحي در جنگ Emergency War Suegery سازمان بين المللي ناتو NATO همکاري نمود.
در همان سال بافت پزشکي ارتش و نيروي دريايي تحقيقاتي روي چگونگي وضعيت فيزيولوژيکي پرواز حيوانات انجام دادند که در نهايت سبب شد که انسان بتواند به طور ايمن به فضا سفر نمايد.
در 1960 م سرهنگ Col. Tryge Berge واکسن مناسبي براي جلوگيري از آنسفاليت Equin Encephalitis Venezuelan تهيه نمود؛ و يک دهه بعد استفاده از اين واکسن سبب توقف بيماري فوق هنگامي که از مکزيک به طرف شمال انتشار پيدا مي کرد گرديد.
در همان سال پزشکي ارتش عامل کنترل کننده جديدي را براي بيماران مالاريا در منطقه آزمايش کرد؛ اين روش کاربرد توأم قرص کلراکين دي فسفات Chlo raquin Diphosphate و Primaquin به مقدار هفته اي يک بار مي باشد و ضمن متوقف ساختن حملات مالاريا از عود آن جلوگيري مي نمايد.
در اوايل دهه 1960 م ارتش يازده بيمارستان مدرن در پايگاههاي سراسر کشور ساخت.
در 1961 م AMEDD دوره هاي رسمي آموزش پزشکي هوايي را در پايگاه Fort Kucher Ala آغاز نمود.

12. جنگ ويتنام
 

در ويتنام؛ کارآيي و سرعت عمل با توجه به کاربرد نوعي از بيمارستانهاي متحرک قابل حمل بوسيله کاميون و يا وسيله هوايي MUST (Medical Unit, Selfcontained) Transportable چندين برابر گرديد. اين بيمارستانها که لاستيکي و با باد کردن به سرعت برپا مي گرديد داراي موتور برق؛ تهويه هوا؛ حرارات مطبوع؛ لوله - کشي آب و سيستم دفع زباله بود و با نصب به جاي بيمارستانهاي چادري سبب راحتي بيشتر بيمار و اصلاح روش مراقبت از او مي گرديد.
در اولين روزهاي رسيدن به ويتنام در سال 1977 پرسنل پزشکي که وارد جنگ نشده بودند زير آتش مشغول طي دوره مخصوص بودند. ولي بسياري از گروه پزشکي به همان نفرات اوليه رزمي براي اخذ مدال افتخار The Medal Of Honor به مناسبت شجاعت در راه نجات زندگي ديگران پيوستند. در اين جنگ نيز تحقيقات در کنار صحنه نبرد ادامه داشت.
در انستيتوي تحقيقات جراحي ارتش U.S.Army Institute of Surgical Research واقع در تگزاس يک کرم ضد باکتري تهيه گرديد بنام سولفاميلون Sulfamylon که با کاربرد آن در مورد سوختگيهاي وسيع 50% تلفات ناشي از سوختگيهايي که دچار عفونت مي شد کاسته شد.
سازمان متخصصين پزشکي ارتش The Army Medical Specialist Corps موفق شد در درمانهاي فيزيک پزشکي در 1966 يک دست مصنوعي با ظاهر بسيار زيبا و کارآيي بيشتر طراحي و تهيه نمايد و در همين سال پزشکان متخصص بيماريهاي استخوان Osteopathic Physicians به اين سازمان پذيرفته شدند.
در اواخر دهه 1960 م سازمان پزشکي ارتش يک نوع واکسن از آدنو ويروسهاي Adenovirus ساخت که سبب کاهش عفونتهاي تنفسي در کارآموزان سربازان مراکز آموزشي گرديد.
بعدها اين سازمان کاربرد گاما گلوبين Gamma Globulin به صورت گسترده را در سربازان ماوراء بحار آزمايش نمود و نتيجه نشان داد که تزريق گاماگلوبولين ايجاد ايمني معني داري در مقابل ابتلاي به هپاتيت بوجود مي آورد ولي در مقابل بسياري از عفونتهاي ديگر تأثيري ندارد.
در 1967 م محدوديتهايي که براي ترفيع افسران گروه پزشکي و پرستاري در قانون وجود داشت برطرف گرديد و مقررات ترفيع و بازنشستگي افسران زن با ديگر سپاهيان AMEDD هماهنگ گرديد.
در 1968 م يک دوره آزمايشي براي تغيير نام و نحوه اداره و مديريت سازمان پزشکي که در قسمتي از اين سازمان در کنار خدمات جاري به طور تجربي به کار مي رفت و بنام Army Medical Service ناميده مي شد، به پايان رسيد و نتيجه نشان داد که سيستم مزبور به همان اندازه که وسعتي در خدمات درماني بوجود مي آورد سبب درهم و برهمي و بهم ريختگي سازمان و کاهش کيفيت خدمات مي گرديد. لذا نام قبلي AMEDD با خدمات گسترده اش به جاي خود باقي ماند.
در فاصله سالهاي 1969 - 1972 انستيتوي تحقيقات دندانپزشکي ارتش دستگاه Water Pick را تکميل نمود و آن را تبديل به يک دستگاه کمکي براي اطاق جراحي کرد. اين دستگاه آب را با فشار به وسايل و قلمها وارد مي کند و خرده ها و ذرات بافتني و باکتريها را با سرعت بيشتر و آسيب کمتري به بافت زنده جدا مي سازد. بعدها با افزايش مواد ضد عفوني کننده و تميز کننده Detergents به جريان آب از اين دستگاه براي تميز کردن دستهاي تيم جراحي نيز استفاده گرديد.
در 1970 م رئيس سپاه پرستاران ارتش Army Nurse Corps به درجه سرتيپي رسيد و اين اولين زني بود که در ارتش به درجه ژنرالي رسيده بود.
در همين ايام سازمان نظامي کمک به نجات مجروحين حوادث فرم گرفته و زندگي بسياري از غيرنظاميان دچار حادثه در راهها را بوسيله بالگردهاي نظامي نجات مي داد و آنها را به مراکز درماني مخصوص آسيب ديدگان منتقل مي نمود. و همين اقدامات و آشکار شدن اثرات حياتي آن سبب ايجاد سازمانهاي نجات آمبولانس بالگرد غير نظامي در کشور گرديد.
از طرف ديگر مالاريا هنوز جزء اولين علل مرگ و مير دنيا بود لذا تحقيقات در اين زمنيه بايستي ادامه مي يافت؛ نتيجه اين شد که داپسون Dapsone به خوبي توانست در مورد بيماران مالاريايي که در مقابل کينين و آتبرين مقاوم شده بودند موثر باشد.
در 1962 پزشکان ارتش پايگاه Fort DIX ويروسي توانستند جدا سازند که چند سال بعد انستيتوي سلامت ملي The National Institute of Health در 1969 م واکسن ضد سرخجه را از آن تهيه نمود و براي کنترل سرخک آلماني German Measles به کار برد.
در حقيقت پس از آنکه در سال 1962 دکتر Malcon S. Artenstein يکي از افسران پزشک به پايگاه فوق انتقال يافت با تيم تحقيقاتي خود توانست در 1970 م واکسني براي جلوگيري از اپيدمي مننژيت در اردوگاههاي ارتش تهيه نمايد.
در 1969 واحد پزشکي پايگاه Fort Detric که قبلا در سال 1956 براي به دست آوردن راههايي براي دفاع در مقابل عوامل جنگ بيولوژيک ايجاد شده بود با پيشرفتهايي که کرده بود بنام انستيتوي تحقيقات بيماريهاي عفوني در ارتش Army Research Insstitute of Infectious Diseases تغيير نام يافت و توانست کمک موثري در جلوگيري از شيوع بيماريهاي ويروسي نظير EBOLA (EBV, Epstein Barr Virus) بنمايد. اين بيماري در 1976 به صورت شيوع نوعي هموراژي حاد در جنوب سودان و شمال زئير ديده شد که سبب عفونتهاي ثانويه بخصوص در بين کارکنان بيمارستانها مي گرديد. در سودان 300 مورد و 151 مرگ و در زئير 237 مورد با 211 مورد مرگ ديده شد.
در 1971 م سرهنگ دوم Lt. Col. Charles Angel اولين لابراتور تجزيه ادرار را براي آزمايش هروئين ايجاد کرد. بعدها اين سيستم براي ديگر داروها عموميت پيدا کرد. و براي غير نظاميان نيز بکار رفت.
در 1972 کارکنان دامپزشکي ارتش به همراه متخصصين نيروي هوايي و مقامات دولتي توانستند يک اپيدمي خطرناک مرغداري را در کاليفرنيا کنترل نمايند. چندي بعد ارتش ميسيونهاي دامپزشکي نيروي هوايي را جذب کرد و نيروي هوايي به فعاليت دامپزشي خود خاتمه داد.
در 1973؛ آکادمي علوم سلامتي Academy of Health Sciences که بعدها قسمتي از مرکز دانشگاهي AMEDD گرديد اولين دستياران پزشکي ارتش را در پايگاه Fort Sam Houston Texas فارغ التحصيل نمود. بعلاوه بيست و پنج دوره پرستاري ديگر و دستياري دندانپزشکي و دوره هاي آموزشي پيشرفته روشهاي لابراتوري نيز دائر گرديد.

13. بعد از جنگ ويتنام
 

در 1973؛ به عنوان قسمتي از تجديد سازمان ارتش بيمارستانهاي دولتي ايالتي ارتش State Side Army Hospitals در هم ادغام گرديد و تحت نام S.Army Health Services Command يا فرماندهي خدمات سلامتي HSC به خدمت خود ادامه داد. اين نام پيش درآمد تشکيلات فرماندهي فعلي به نام MEDCOM)U.S.Army Medical Command) مي باشد که فرماندهي کل آن در پايگاه سن هوستون تگزاس تشکيل شد. در اين سازمان 50000 عضو نظامي و غير نظامي کار مي کردند و يک مديريت واحد تخصصي براي ارائه تمام مراقبتهاي سلامتي و آموزشي در تمامي ارتش اقدام مي نمود. HSC ابتدا هفت مرکز پزشکي
نظامي و آکادمي علوم سلامتي حاوي 37 مرکز پزشکي که قبلاً تحت نظر فرمانده منطقه مربوطه بود را زير امر فرماندهي خود گرفت.
پس از جنگ ويتنام؛ HSC سيستم پزشکي جديدي را سازماندهي کرد و بسياري از بيمارستانها را تعطيل کرد؛ از جمله بيمارستان تاريخي Valley Forge را ولي در مقابل مراکز پزشکي جديدي را به سازمان خود اضافه نمود نظير مراکز پزشکي هاوائي؛ آلاسکا و پاناما.
در ميانه سال 1974 فرماندهي SHC يک سيستم نظارت و منترل ناحيه اي براي بهبود وضعيت بيمارستانهاي تحت امر خود بوجود آورد.

14. زمان سختيها و کارهاي مفيد
 

بعد از جنگ، تورم ملت را تحت فشار قرار داد؛ ارتش کوچک شد؛ فرماندهي HSC يک دوره سه ساله کمبود دلار و پزشک را بين سالهاي 1976 تا 1979 تحمل کرد. بعلاوه در 1978 بيش از 20% پزشکان ارتش را ترک کردند.
در 1973 که اين فرماندهي تشکيل شد داراي 2300 پزشک و به 2/9 ميليون نفر خدمت مي کرد.
در 1978 داراي 1700 پزشک و به 3/1 ميليون نفر خدمت مي نمود. لذا ناچار شد خدمات خود را کاهش دهد و بعضي بيمارستانها را تعطيل نمايد و در مقابل با پزشکان غير نظامي قرارداد ببندد.
ولي اين دوره سخت کوتاه مدت بود. در 1975 لابراتورهاي پزشکي ارتش مجدداً تحت نام MEDCENS تجديد سازمان شد. منابع زيست محيطي به ارتش واگذار گرديد. يک مرکز پزشکي بنام آيزنهاور در پايگاه Fort Gordon در گواتمالا شروع بکار کرد. در 1976 مسئول پرسنلي فرماندهي HSC به گواتمالا رفت تا به 700 نفر مجروح يک زمين لرزه کمک کند.
در ماه ژوئن 1977 عناصر تحت امر اين فرماندهي که در دوازده محل مختلف پراکنده شده بودند زير امر فرماندهي واحد درآمدند. در 1978 م سي و هفت بخش دندانپزشکي تحت نام مرکز دندانپزشکي درآمده و فرمانده آنان گزارشات منظم خود را به فرماندهي فوق ارائه مي نمود.
مرکز درماني بسيار مدرن Walter Reed Army Medical Center به فرماندهي واحد پيوست و همين اقدامات سبب شد که مسئوليت ارائه خدمت پزشکي در پيمان کانال پاناما را بعهده بگيرد.
در دهه 1980 مجدداً استخدام پزشکان افزايش يافت و خدمات نيز يک جمعيت 4/1 ميليون نفري را شامل مي شد. و بدين ترتيب به تدريج مراکز درماني پيشرفته جايگزين بيمارستانهاي قديمي و کلينيکهاي خارج از رده مي گشت.
در 1980 خدمات پزشکي به فراريان کوبايي به اين فرماندهي واگذار شد.
در 1982 دوره پزشکياران رزمي از شش هفته به ده هفته افزايش يافت. و دوره پزشکياري ميداني The Medic Career Field با وجود آوردن يک دوره براي غير نظاميان داوطلب افزايش يافت. سيستم بيمارستاني مشترک نظامي غير نظامي بوجود آمد. با اين سيستم بيمارستانهاي غير نظامي هنگام جنگ بايستي به سيستم نظامي اضافه شوند.
در 1983 بيمارستانهاي تابعه HSC بيماران ناشي از بمباران سربازخانه هاي نيروي دريايي در بيروت و هم چنين بعدها مجروحين عمليات واکنش سريع را در گرانادا تحت درمان قرار دادند. و بدين ترتيب اين فرماندهي به توسعه کامل رسيد.

15. آيين نوين؛ روح تحقيق
 

با گذشت زمان و بازرسي هايي که انجام شد بعضي نواقص و حوادث ناخوشايند در عملکرد HSC مشاهده شد. لذا در 1984 م فرماندهان نظري انتقادي به درون سازمان انداختند و مجموعه اي از معيارهاي فرماندهي و اهداف نوين را منتشر ساخت تا به همه کساني که در اين سازمان خدمت مي کردند توجه دهد که بايد فکر خود را روي آن متمرکز کرده و براي اصلاح خود سعي نمايند.
سمينارها؛ نوارهاي ويدئويي و بروشورها به کليه کارمندان و کارکنان آگاهي و هشدار مي داد که در خدمت بيماران باشند. در نتيجه پس از مدتي مداومت و نظارت اين سازمان به يک فرماندهي متفکر و پيشرو تبديل گرديد که سرنوشت خود را با طرح ريزي استراتژيک در تمامي سطوح تطبيق داد.
در 1987 مرکز پزشکي Brook به واحد پزشکي نيروي هوايي Wilford پيوست ولي در سال 1991 م با توجه به تجربه اي که حاصل شد مجدداً به فرماندهي سلامت ارتش پيوست.
گرچه باز هم در مقاطع ديگري قسمتهايي از اين فرماندهي به طور موقت جدا شده و به سازمانهاي نظامي و يا غير نظامي ديگر پيوستگي پيدا مي کرد ولي باز هم ارتباط فرماندهي قطع نمي شد و از کنترل ارتش خارج نمي گرديد.
مراقبت قراردادي نوعي ديگر از خدمات بود که در 1987 با بوجود آوردن 10 کلينيک ويژه تحت کنترل اين فرماندهي در مناطقي که خانواده هاي نظاميان زندگي مي کردند بوجود آمد و به نام Primary Medical Care for Uninformend Services ناميده شد. بدين ترتيب پزشکان نظامي در پي يافتن راهي براي بهبود وضع شغلي خود بودند و به مراجعين خدمت مي کردند.
چندي بعد در اواسط سال 1987 م در کاليفرنيا و هاوائي مسئولين محلي با عقد قرارداد هزينه مالي دريافت اين خدمات را با يک قيمت ثابت براي کارکنان خود پذيرفتند. و يک سال بعد نوع جديدي از اين قرارداد مورد قبول واقع شد و به نام مديريت Catchmen - Area ناميده شد و بر طبق آن بيمارستانهاي نظامي درآمدهاي حاصل از اين طرح را براي محدوده بيمارستان خود هزينه مي نمايند.
در 1988 م اولين قرارداد سيستم مرکب مراقبتهاي سلامتي Composite Health Care System (CHCS) در پايگاه Fort Knox داير شد که عبارت از يک سيستم جامع و فراگير کامپيوتري براي حذف روشهاي آشکار شدن اپيدمي ايدز و ادامه آن؛ آزمايش HIV براي کليه اعضاء ارتش در دهه 1980 به صورت روش جاري در آمد. در اواخر 1980 م پزشکي ارتش به امداد قربانيان بلاياي طبيعي شتافت. هنگامي که طوفان Hugo سواحل شرقي را در هم کوبيد و وقتي سان فرانسيسکو با يک زمين لرزه مخرب فرو ريخت تسهيلات پزشکي وارد منطقه شد و مشغول خدمت گرديد.

16. جنگهاي جديد؛ بقاي تهديدات
 

وقتي ديوار برلين فرو ريخت هر يک از افراد دو سوي آن سهم منافع خود را از صلح جستجو مي کردند. و اقدامات سازمان HSC تضمين کننده بقاي آن نبود؛ لذا در 1990 م مسئولين بودجه دفاعي پيشنهاد کردند که اين سازمان به فرماندهي نيروهاي Forces Command منتقل گردد. ولي پيشنهاد دهندگان از خطرات اين طرح و اين که تاريخ نشان مي داد که پزشکي ارتش بايد به دست افراد پزشک اداره شود غافل بودند. درسهايي که سبب ايجاد فرماندهي واحد HSC شده بود.
سرانجام يک ژنرال پزشک جراح ارتش که بسيار پيگير کار بود با تلاش خود اجازه يافت که طرح ديگري ارائه و پزشکان موجود ارتش را تحت کنترل فرماندهي پزشکان در آورد.
در همين ايام فرم گيري مجدد HSC به علت کمبود بودجه اين سازمان مواجه با کمبود کارکنان خصوصاً پرستار گرديد.
ولي در دسامبر 1989 وقتي عمليات پاناما آغاز شد؛ اين سازمان به حمايت آن شتافت ولي ديگر سازمانها عقب نشستند و جاخالي کردند. اين مسئله، هم اهميت وجود پزشکي ارتش را مشخص مي کند و هم نقش يک انسان بنام ژنرال پزشک را در سمت فرماندهي در يک مقطع تاريخي، بدين ترتيب براي اولين بار؛ بعضي مجروحين مستقيماً از صحنه درگيري به بيمارستانهاي ارتش در آمريکا منتقل گرديدند؛ به طوري که هنوز در لباس جنگي خون آلود خود بودند.
در ماه آگوست 1990 م که درگيري در خليج بوجود آمد؛ HSC با قدرت به دست آمده گروههاي نظامي پزشکي را اعزام نمود. چهارهزار نفر از پرسنل پزشکي به ماوراء بحار (خاورميانه و خاوردور) اعزام شدند که تعدادي براي پشتيباني واحدهايي که کمکهاي پزشکي خود را به منطقه خليج فرستاده بودند در اروپا مستقر شدند و بقيه به خليج فارس اعزام گرديدند.
ولي با وجود اين مأموريتهاي مختلف؛ رئيس ستاد ارتش دستور داد که خدمات پزشکي به خانواده سربازان نبايستي قطع شود. و با توجه به کمبودهاي کادر پزشکي مراجعين از اين بيمارستان به آن بيمارستان فرستاده مي شدند. براي جبران کمبودها افراد رزرو و بازنشسته ها فراخوانده شدند. با اوج گرفتن درگيري در خليج HSC توانست هزاران مجروح را سامان دهي نمايد.
دراوايل 1990 م وضعيت مشابه اواخر دهه 1970 پيش آمد و بودجه کاهش پيدا کرد و خدمات اجاره اي به ارگانهاي ديگر قطع شد. و ارتش تقليل سازمان داد. ولي مدرنيزه شدن ادامه پيدا کرد.
در 1992 م سرلشکر Maj. Gen. Alcide M. La Noue اولين فرمانده HSC بود که به عنوان ژنرال سرجراح لقب گرفت و به درجه سپهبدي ترفيع پيدا کرد. و متعاقب آن سرتيپ Berig. John J. Cuddy Gen. افسر دندانپزشک در مقام جانشين فرمانده قرار گرفت و اين اولين افسر دندانپزشک بود که يک مقام فرماندهي سازمان پزشکي را احراز مي کرد.

17. مراقبت مدبرانه و تجديد سازماندهي ساختاري AMEDD
 

پس از پايان جنگ سرد ارتش منقبض شد و زمان آن رسيده بود که به خدمات پزشکي از ابعاد تجارتي نگريسته شود. لذا در 1992 سازمان HSC برنامه اي را اجرا کرد که Gate Way to CARE ناميده شد و يک نوع نگرش تجارتي به تأمين مراقبتهاي سلامتي بود. و به طور محلي انجام شده و مسئولين بيمارستانها حاکميت بيشتري در مديريت داشته درآمدهايي هم براي بيمارستان ايجاد کرده و به خرج خود بيمارستان مي رساندند.
بدين ترتيب نتايج اوليه خيلي عالي بود. با آغاز سال 1994 اين مراکز در يک تشکيلات دفاعي ناحيه اي متمرکز شدند و به طور متوسط خدماتشان بهبودي مناسبي داشت.
در اين ايام طوفان Andrew جنوب فلوريدا را در نورديد و تيم هاي ارتش براي کمک به منطقه رفتند و تيم هاي پزشکي ارتش نيز در منطقه بودند.
از اوايل سال 1993 تا ابتداي 1994 اعضاء HSC در عمليات نيروهاي آمريکايي در سومالي شرکت داشتند و به وظايف خود عمل مي کردند.
در اکتبر 1993؛ فرماندهي AMEDD براي مدت يک سال جايگزين سازمان HSC گرديد و ديگر سازمانهاي پزشکي ارتش را با خود ادغام نمود. در اين زمان ژنرال سرجراح تشکيلات يک ساله موقت مزبور را فرماندهي مي کرد. در نوامبر 1993 فرماندهي دندانپزشکي ارتش و متعاقب آن فرماندهي دامپزشکي ارتش تشکيل شدند و به طور موقت تحت فرماندهي موقت واحد MEDCOM پزشکي ارتش در آمدند. و بدين ترتيب براي اولين بار همه اين واحدهاي پزشکي تحت فرماندهي قرار گرفتند که هدايت تکنيکي و فني و علمي آنها را هدايت مي کرد.
مدتي بعد فرماندهي تحقيقات و توسعه و لجستيک پزشکي تشکيل شد و به اين مجموعه پيوست.
درتابستان بعد تشکيلاتي بنام پيشرفت سلامتي و پزشکي پيشگيري Health Promotion and Preventive Medicine تشکيل گرديد و به اين مجموعه پيوست و با اين اقدامات قدم به قدم پزشکي ارتش جديد تحت فرماندهي واحد قرار گرفت تا ژنرال سرجراح وحدت فرماندهي و مديريت پزشکي را بيش از سابق در ارتش عملي سازد.
فقط واحدهاي پزشکي رزمي Field Medical Unist تحت فرماندهي فرماندهان رزمي بوده و کنترل عملکرد تخصصي آنها به وسيله فرماندهي پزشکي ارتش انجام مي گردد.
در 1996 ضمن دائمي شدن اين سازمان يک سيستم فرماندهان پزشکي منطقه اي نيز براي اجراي امر فرماندهي پزشکي ارتش در نواحي مختلف بوجود آمد به نام Regional Medical Command
(14)

قابل توجه
 

گرچه ارتش آمريکا از بدو تشکيل چه در جنگهاي داخلي و استقلال با کشتار مردم بومي و بعضي مهاجرين و چه در عمليات برون مرزي با اهداف استعماري و چه در دو جنگ جهاني از هر گونه ظلم و تعدي و قتل و غارت خودداري ننموده و بعد از آن هم در تجاوز آشکار و پنهان و غارت اموال کشورهاي خاورميانه و کشور عزيزمان ايران در طي سالهاي استقرار رژيم سر سپرده پهلوي گوي سبقت را از ديگر کشورهاي استعماري ربوده است و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در مدت جنگ تحميلي انواع توطئه ها را انجام داده و خون پاک جوانان اين سرزمين اسلامي را به زمين ريخته است. و در چند سال اخير نيز با تجاوز آشکار و اشغال کشورهاي اسلامي افغانستان و عراق و حمايت از رژيم نامشروع صهيونيستي نهايت قساوت خود را نشان داده است ولي با توجه به اينکه سازمانهاي پزشکي ارتش در حقيقت تلاششان لااقل براي نجات جان اعضاء ارتش خودشان مي باشد و در اين زمينه آمريکا از ديگر کشورها زودتر سازماندهي رسمي شده و همانطور که در اين خلاصه عرضه گرديد تجربيات بسياري در عمليات و امداد و سازماندهي مکرر داشته اند؛ لذا با استفاده از مرجع علمي مطمئن سعي شد تصويري از چگونگي تشکيل اولين گروههاي امدادي پزشکي تا تشکيل فرماندهي يک پارچه پزشکي نظامي آمريکا در اين مجموعه آورده شود.

پي‌نوشت‌ها:
 

14. پايان متن ترجمه و تلخيص شده از سايت AMEDD توسط مؤلف
 

منبع:
نامجوی نیک ، خسرو ، تاریخچه طب نظامی ، انتشارات ایران سبز ،1389