تاريخچه طب نظامي و رزمي در ايران و جهان(5)


 





 

بهداري ژاندارمري
 

با تشکيل قشون متحد الشکل، در سازمان ارکان حرب کل قشون (ستاد ارتش) دايره اي به نام دايره چهارم (صحيه قشون) بوجود آمد.
و چون امنيه کل مملکتي در سال 1301 تشکيل يافت، امور درماني آن به دايره صحيه قشون محول گرديد و مقرر شد افراد امنيه از مؤسسات بهداشتي درماني ارتش استفاده کنند.
اين وضع تا سال 1320 که امنيه کل مملکتي از ارتش مجزا گرديد و تحت نام ژاندارمري جزء وزارت کشور ادامه داشت.
در سال 1305 ه . ش بر حسب تجربيات بدست آمده تغييراتي در سازمان قشون پديد آمد از جمله در سازمان ارکان حرب کل قشون به جاي 5 دايره، 9 دايره منظور شد، و دايره (صحيه قشون) به اداره صحيه کل قشون تبديل گرديد.
در سال 1313 ه . ش صحيه کل قشون از سازمان ارکان حرب متنوع شد و جزء عناصر متشکل وزارت جنگ گرديد و يک بيمارستان 20 تختخوابي نيز براي امنيه کل مملکتي احداث شد.
ولي با وجود تغييرات بعدي تا سال 1332 ه . ش سازمان بهداري ژاندارمري در مرکز داراي يک پزشک تحصيل کرده و دو پزشک مجاز و در يگانهاي خارج از مرکز فقط دو پزشک و چند پزشکيار مشغول خدمت بودند.(1 )
در سال 1332 بهداري ژاندارمري نوسازي شد. دانشجويان پزشکي استخدام، پزشکان مختلف غير نظامي استخدام و آموزشگاه بهياري تأسيس شد و پزشکان وظيفه نيز در بهداري ژاندارمري مشغول بکار گرديدند، يک درمانگاه تخصصي مجهز نيز ساخته شد.
در سال 1334 که بهداري ژاندارمري در ساختمان نوبنياد مستقر شد اين درمانگاه تخصصي افتتاح گرديد.
در سال 1335 بيمارستان 150تختخوابي ژاندارمري نيز با بخشهاي مختلف تخصصي افتتاح شد.
در سال 1350 درمانگاه مرکزي ژاندارمري تأسيس و درمانگاه تخصصي قبلي به آن محل نقل مکان نمود.
بهداري ژاندارمري پس از مراحل مختلف بازسازي و نوسازي در سال 1354 داراي سازمان زير گرديد

اداره بهداري ژاندارمري مرکز
 

در جمع در واحدهاي بهداري فوق عناصر بهداري زير اشتغال پيدا کردند:
150پزشک و دندانپزشک و داروساز
646 پزشکيار، پرستار، ماما و بهيار
55 افسر خدمات بهداري
مدرک: نقل از سالنامه ژاندارمري 1354 ه . ش
اسامي رؤساي بهداري ژاندارمري (به ترتيب اشتغال)
سرهنگ دکتر طباطبايي
سرهنگ دکتر معتضدي
سرتيپ دکتر مقدم
سپهبد دکتر مير افضلي
سرتيپ دکتر فرازي
سرتيپ دکتر عرفاني
سرتيپ دکتر شريعتمداري
سرتيپ دکتر معتدل
رؤساي بيمارستان ژاندارمري مرکز به ترتيب اشتغال
سرتيپ دکتر شريعتمداري
سرتيپ دکتر معتدل
سرتيپ دکتر حجازي

پزشکان نظامي مشهور اين دوره
 

از ديگر پزشکان نظامي آنهايي که شهرت بيشتري در آن تاريخ داشته اند عبارتند از:

دکتر غلامحسين آشوري:
 

متولد 1296 ق، دوره تحصيلات متوسطه دراسلامبول، طب نظامي در ترکيه، مراجعت به ايران 1326 ق، رياست مريضخانه احمديه، درجه سرتيپي 1337 ق، چندين نشان و مدال.( 2)

دکتر حسين بهرامي (احياء السلطنه):
 

متولد 1264 ق، تحصيلات متوسطه در دارالفنون، دوره طب در دارالفنون، در 1328 ق طبيب گارد سلطنتي، طبيب وزارت جنگ به عنوان طبيب اول رژيمان سوم.

حاج ميرزا (محمد) حسين خان اعتماد الاطبا: (3)
 

فرزند ميرزا مرتضي قلي سلطان الاطبا، سلطاني، متولد 1264 ش/ 1283 ق، همدان، مقيم تهران بازارچه قوام الدوله، تحصيل طب يوناني قديم و طب جديد در مدرسه دارالفنون و مدرسه تبريز و مدت ده سال در کلينيک لقمان الممالک (ميرزا زين العابدين)، دريافت لقب اعتماد الاطبا در 1311 ق و طباطبت مظفرالدين شاه، طبابت محمد عليشاه 1319 ق، مدت شش سال جزء اطباي نظام تبريز، طبابت سلطان احمد شاه قاجار. يکي از فرزندانش به نام سرگرد دکتر غلامحسين سلطاني پزشک ارتش بوده و دوره پزشکي را در دانشکده پزشکي تهران گذرانده و د ر عمليات مختلف نظامي در غرب و جنوب کشور شرکت داشته است. حاج ميرزا حسين خان اعتماد الاطبا در سال 1330 ش دار فاني را وداع گفته است، وي پزشکي بسيار پرهيزگار و در خدمت طبقات ضعيف و کم در آمد جامعه بوده است. آرامگاه وي در قبرستان نو، شهر قم در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها) مي باشد.( 4)

امير اعلم، دکتر اميرخان:
 

دکتر اميرخان امير اعلم فرزند علي اکبر خان معتمدالوزراء در سال 1256 ش / 1294 ق در تهران متولد شد، پس از تحصيلات مقدماتي بهمراه والدين خود به ترکيه و سوريه رفت و در نهايت وارد دانشکده پزشکي بيروت شد، در 1317 ق براي ادامه تحصيل وارد مدرسه طبي نظامي ليون شد. پس از فراغت از تحصيل در سال 1321 ق با رتبه سرواني در دارالمعلمين طبي نظامي پاريس دوره دو ساله ديد و در سال 1906 م / 1323 ق به ايران مراجعت کرد و استاد مدرسه طب گرديد.
وي در دومين دوره قانون گذاري از تهران به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد. در سال 1328 ق با رتبه سرتيپي به رياست بهداري ارتش (رياست صحيه کل قشون) انتخاب شد و جهت انتخاب پزشکان ارتش ترتيب مسابقه را معمول داشت. براي ارتش بهداري مرتب و منظم طبق اصول جديد تأسيس نمود. در سال 1330 ق تنظيم تشکيلات بهداري ژاندارمري جديد التأسيس را به عهده گرفت. در 1335 ق به سمت طبيب حضور احمد - شاه و پس از روي کار آمدن رضاشاه به عنوان طبيب مخصوص وي مشغول کار مي گردد.
نامبرده داراي نشانهاي متعدد و مشاغل مختلف از جمله رياست دانشکده پزشکي بوده است. در سال 1321 ه . ش.
پس از عزيمت پروفسور ابرلين اولين رييس دانشکده پزشکي به فرانسه دکتر امير اعلم از طرف شوراي دانشکده پزشکي به رياست اين دانشکده برگزيده شد. بيمارستاني که بنام او در خيابان سعدي داير شد به همان اسم هنوز پا بر جاست. او در سال 1340 ه . ش در تهران در گذشت.( 5)

حکيم الدوله، دکتر ميرزا محمد حسن خان:
 

ميرزا محمد حسن خان حکيم الدوله فرزند ميرزا زين العابدين خان لقمان الممالک در حدود سال 1301 ق در تبريز به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدماتي در تبريز به تهران آمد و به تشويق پدرش که از طبيبان دربار مظفرالدين شاه و محمد عليشاه بود براي ادامه تحصيل راهي پاريس شد. در سال 1325 ق ديپلم طب درجه لوره آي دانشکده پزشکي پاريس را دريافت مي کند. وي در سال 1326 ق به ايران بازگشت و در همان سال به رياست کل اطباي قشون و در سال 1328 ق به عنوان طبيب مخصوص احمدشاه برگزيده شد و در سفر سوم احمد شاه به فرنگ در سال 1302 ش همراه او بود. وي بعد از آن هم مشاغل متعددي را بعهده گرفت.
بايد توجه داشت که در دوران قاجاريه علاوه بر کساني که عضو رسمي پزشکي نظام بودند در مقاطع خاصي براي قدرداني از خدمات و زحمات بعضي افراد با تصويب شاه درجات نظامي و حقوق خاص آن اعطا مي شد.

حکيم باشي، حاجي ميرزا سيد باقر:
 

حاجي ميرزا سيد باقر طبيب، فرزند ششم ميرزا اسدالله خان طبيب مي باشد که در سال 1272 ق در خانداني که هفت نسل طبابت نموده و دوران پنج سلسله (صفويه، زنديه، افشاريه، قاجاريه، پهلوي) را درک کرده اند ديده به جهان گشود. وي پس از تحصيلات اوليه دوره طب را در دارالفنون گذراند. دردوران ناصرالدين شاه به پاس خدماتش به درجه سرهنگي رسيد و طبابت فوج مهديه را عهده دار شد. وي داراي پنج فرزند پسر بوده که به نام شمسا ناميده شدند و دکتر سيّد جعفر شمسا از پزشکان مشهور و مدتي نيز رياست بهداري وزارت دارايي را به عهده داشته است.

حکيم باشي، ميرزا سيد رضي: ( 6)
 

وي متولد سمنان و پس از طي تحصيلات مقدماتي براي تحصيل طب به تهران آمد و طبابت را با فلسفه بطور توأم آموخت و نام او در ميان اطباي نظام دوران ناصري قيد گرديده است. وي از طبيبان معالج ناصرالدين شاه بوده و به عنوان رييس اداره صحيه قشون نيز انجام وظيفه مي کرده است. وي ضمن چاپ کتاب قانون ابن سينا حاشيه اي هم بر آن نوشته است و در سال 1295 ق چاپ شده است.

رئيس الاطباء ميرزا علي:
 

ميرزا علي دکتر همداني ابتدا مرد صنعتگري بود، پس از چندي به فکر افتاد که فن طبابت را فرا گيرد.
مقدمات را در ايران آموخت سپس به اروپا رفت و در دانشکده پاريس مشغول تحصيل شد. پس از دريافت دانشنامه به ايران بازگشت و مطابق رسم آن زمان ابتدا در سال 1299 ق ملقب به معتمدالاطباء و جزء اطباي خاصه ناصرالدين شاه شد. وي قبلاً پس از مرگ ميرزا رضاي دکتر در سال 1294 ق به جاي او به معلمي طب دارالفنون برگزيده شده بود. از سال 1299 تا 1303 ق پزشک مخصوص يا حکيم باشي کامران ميرزا نايب السلطنه وزير جنگ نيز بود لذا پس از مرگ ميرزا سيّد رضي سمناني رئيس الاطبا که حکيم باشي کل نظام بود به جاي او نشست و ملقب به رئيس الاطباء گرديد. و بدين ترتيب رئيس بهداري ارتش شد.
در سال 1308 ق لقمان الملک پسر ميرزا کاظم فيلسوف الدوله رشتي به جاي وي عهده دار اين سمت يعني رئيس بهداري ارتش شد.

رجايي، دکتر يحيي:
 

دکتر يحيي رجايي فرزند يوسف رجايي در سال 1292 ش در تهران به دنيا آمد. پس از تحصيلات دبيرستان در دبيرستان علميه تهران و يکسال در دانشکده پزشکي تهران روانه پاريس شد و پس از پايان تحصيلات پزشکي به ايران بازگشت و براي انجام خدمت زير پرچم به ارتش وارد شد و در شهريور 1319 ش به درجه ستوان دومي رسيد و در محل پزشک گردان دوم هنگ 24 پياده بانه به انجام وظيفه مشغول شد.
وي در مدت خدمت خود منتهاي فعاليت را در معالجه بيماران ارتش به خرج مي داد. سرانجام در تاريخ 19 شهريور 1320 ش هنگام درگيري در غرب کشور کشته شد.

ضياءالاطباء، ميرزا ابراهيم خان گيلاتي:
 

ميرزا ابراهيم خان از جمله اطباي حاذق و حافظ الصحه گيلان بوده. وي در سال 1250 ق به دنيا آمده است وي پس از فراگيري علم طب نزد استادان نامدار زمان خودش در عصر ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه القاب ضياء الحکما و ضياء الاطبا را کسب نموده بعلاوه به علت خدمات شايسته اي که در حفظ صحت عموم مردم و قشون نظامي مي نمايد در اواخر حکومت ناصرالدين شاه در ماه ذي الحجه 1312 ق به درجه سرتيپي و نشان و حمايل مفتخر مي گردد.

طبيب ميرزا ابوالحسن خان بهرامي:
 

دکتر ابوالحسن خان بهرامي متولد ربيع الاول 1261 ق ابتدا به مکتب رفته و شش سال را در مکتب در شهر تفرش گذرانده سپس به تهران آمده و ضمن حضور در مطب اطباي مختلف وارد مدرسه طب گرديده و در سال 1291 ق از تحصيل فراغت يافته و به سمت طبيب کشيک خانه تا سال 1294 ق مشغول گرديده است.
در سال 1297 ق با کمک اعتضاد السلطنه که وزير علوم بوده است به تدريس در مدرسه طب مي پردازد.
در سال 1304 ق به رياست مريضخانه دولتي گمارده شده و در سال 1305 ق به منصب سرتيپي شوم رسيده و سرانجام در سال 1310 ق سرتيپ اول شده است. وي در مطب خود نيز به تدريس طب به دانشجويان مشغول بود و کتب متعدد نيز تأليف نمود از جمله کتب: تشريح، پاتولوژي، فيزيولوژي، تراپوتيک و ...
نامبرده در سال 1320 ق / 1912 م به درجه امير توماني که آخرين رتبه هاي نظامي آنوقت بود نائل آمد.

لقمان الملک، دکتر سعيد مالک:
 

دکتر سعيد مالک متولد 1305 ق در تبريز، فرزند ميرزا عيسي خان معتمد ماليه، تحصيلات ابتدايي و متوسطه در مدرسه لقمانيه و لازاريستها (مدرسه کشيش هاي فرانسوي) سپس تحصيلات عاليه طب در دارالفنون طبي پاريس و مدرسه طبي پاريس و در نهايت اخذ مدرک دکترا در 1912 م / 1330 ق. نامبرده بعدها درجه تخصص را در بيماريهاي ميزراه از پروفسور (لگو) دريافت نمود، در سال 1291 ش وارد ژاندارمري شد و در سال 1293 با درجه سلطان طبيبي جراح بيمارستان احمديه و در نهايت در سال 1301 ش درجه سرتيپي دريافت و رئيس صحيه کل قشون گرديد. نامبرده مشاغل و سمتهاي دولتي و تخصصي ديگري را نيز به دست آورده بوده است.

مشير اعلم، دکتر ابوطالب خان:
 

سرهنگ دکتر ابوطالب خان شيخ ملقب به مشير اعلم فرزند دکتر محمد خان شيخ (احياء الملک) پزشکي را در اتريش فرا گرفته بود، در سال 1293 ش / 1332 ق به مترجمي معلمين سوئدي مدرسه دامپزشکي (بيطاري) ژاندارمري برگزيده شد و در نهايت ديپلم دامپزشکي را دريافت کرد. او بنيانگذار تشکيلات نوين دامپزشکي ارتش ايران است. وي تا سال 1310 ش دامپزشکي ارتش را اداره مي کرد و در اين تاريخ به وزارت کشاورزي منتقل شد.

لسان الحکما، يحيي ميرزا شمس:
 

وي در سال 1290 ق در همدان به دنيا آمد، فرزند عبدالحسين شمس ملک آرا نوه پسري فتحعلي شاه بود.
پس از تحصيلات مقدماتي به تهران آمد در سال 1303 ق وارد مدرسه دارالفنون شد و در مرحله بعدي به تحصيل علم طب در همان مدرسه همت گماشت. در 1312 ق که دکتر (راتولد) فرانسوي به عنوان کحال (چشم پزشک) به ايران آمد و در مدرسه دارالفنون مشغول به تدريس شد وي نيز جزء شاگردان او قرار گرفت. در 1316 ق به فرانسه رفت و سه سال سمت رياست قسمت کلينيک بيمارستان مخصوص دکتر (گالزفسکي) را به عهده داشت. سپس به ايران مراجعت کرد و به رياست قسمت چشم پزشکي بيمارستان دولتي سينا و بيمارستان وزيري برگزيده شد. پزشکي مردمي و خدمت گذار بود.
از فرزندان او دکتر علي شمس، خون شناس و استاد دانشگاه تهران و به رياست بهداري ارتش رسيد.
فرزندان ديگري نيز داشته در رشته پزشکي داراي خدماتي مي باشند.

پروفسور شمس، محمد قلي:
 

پروفسور محمد قلي شمس فرزند دکتر يحيي شمس ملقب به لسان الحکماء در ربيع الاول 1323 ق برابر با 1283 ش در تهران به دنيا آمد. پس از تحصيلات متوسطه در 1923 م عازم فرانسه شد و در دانشکده (پزشکي نظامي ليون) پذيرفته شد و ضمن تحليل به درجه افسري نائل گرديد و پس از طي دوره هاي تخصصي چشم پزشکي به ايران مراجعت نمود.
وي پس از ورود به ايران بخش چشم پزشکي ارتش را در خيابان حافظ چهارراه عزيز خان تأسيس نمود.
سپس بخش چشم پزشکي مدارس را در قسمتي از ساختمان مدرسه دارالفنون داير کرد.

مظاهري، دکتر حسين:
 

دکتر حسين مظاهري فرزند نصرالله خان مظاهري در سال 1292 ش متولد شد.
سپس تحصيلات خود را در دبيرستان سن لوئي و دانشکده پزشکي تهران به پايان رساند و در آبان 1319 ش براي انجام خدمت وظيفه وارد ارتش گرديد. در 29 آبان 1320 ش به درجه ستوان دومي مفتخر و به سمت پزشک گردان سوم هنگ 37 پياده لشکر 9 اصفهان منصوب گرديد. وي از پزشکان فعال و وظيفه شناس بود و به زبان فرانسه آشنايي داشته است.
وي در تاريخ 24 خرداد 1321 ش هنگامي که جزء ستون اعزامي به ناحيه بختياري بوده در درگيري کشته مي شود.

معتمد، دکتر احمد خان:
 

دکتر احمد خان در سال 1295 ق به دنيا آمده و پس از تحصيلات مقدماتي به استانبول رفته و در دارالفنون عثماني بخش علوم پزشکي مشغول به تحصيل مي شود و پس از پايان تحصيلات در سال 1327 ق به ايران باز مي گردد و به سمت رئيس صحيه تيپ سوار لشکر غرب و کرمانشاه منصوب مي شود.

ملکزاده، دکتر مهدي بهشتي:
 

وي فرزند ملک المتکلمين اصفهاني در سال 1301 قر برابر 3 - 1262 ه . ش در اصفهان به دنيا مي آيد. پس از تحصيلات مقدماتي به تحصيل حکمت الهي پرداخت و براي تحصيل عازم فرانسه شد ولي در ترکيه با مشاوره شمس الدين نامي که از دوستان پدرش بود به لبنان رفت و وارد مدرسه شبانه روزي (لائيک) شد و پس از اخذ ديپلم وارد دانشکده طب گرديد. در اواخر سال 1327 ق برابر 8 - 1287 ه . ش پس از فراغت از تحصيل به ايران بازگشت و به استادي مدرسه عالي دارالفنون رسيد. چند سال رئيس بهداري قشون و عضو شوراي عالي قشون بود. علاوه بر آن به سمتهاي دولتي وکيل مجلس شوراي ملّي، در دوره عضو مجلس مؤسسان، وزارت داخله، معاونت وزارت معارف، معاون رييس الوزراء، رييس بيمارستان نظامي احمديه دست يافت و به نگارش تاريخ مشروطيت پرداخت و در 1334 ه . ش در تهران در گذشت.
در سال 1333 ق رئيس حافظ الصحه کل نظام و رياست بيمارستان احمديه شد و در 1334 ق در حالي که مهاجرين احرار را در زمان مشروطيت تا اصفهان همراهي مي کرد توسط انگليسي ها دستگير شد و تا سال 1335 اسير بود (مدتي اسير انگليسي ها و بعد اسير روسها). 7

اديب الحکما، ميرزا سليم خان:
 

فرزند ميرزا صفي، تحصيلات طبابت در دارالفنون، در 1311 ق در دژباني خدمات شايسته اي نموده است.
حکيم الحکما، ميرزا محمد صادق (يزدي):
فرزند ميرزا سيد محمد ربيع، تحصيلات طبابت در دارالفنون، طبيب نظامي.
مستشار الاطبا، آقا سيد علي اکبر (تهراني):
فرزند ميرزا سيّد ربيع، تحصيلات طبابت در دارالفنون، طبيب نظامي در سالهاي 1328 ق.

مير، دکتر يوسف: (8)
 

دکتر يوسف مير در سال 1260 ه . ش برابر 1882 م در شهر ايروان قفقاز متولد شد. فرزند احمد مشهور به مير باقر اف بود. در آن زمان ايروان تحت تسلط روسيه تزاري بود. دوران ابتدايي در مدارس روسيه و روسي زبان بود.
در 1908 م روانه سويس شد. در 1914 م از دانشکده پزشکي لوزان درجه دکترا گرفت. در بخش جراحي لوزان در سال 1890 که توسط جراح مشهور سزار روس (CESAROUX) اداره مي شد، به عنوان آسيستان پذيرفته شد.
در سفري که علي اکبر داور به لوزان داشت از او دعوت کرد به ايران بيايد.
در سال 1300 ه . ش قدم به ايران گذاشت. مطابق رسم آن زمان که پزشکان تحصيل کرده خارج از کشور پس از ورود در بيمارستانهاي نظامي خدمت مي کردند.
ابتدا در مريضخانه نظامي احمديه مشغول خدمت شد. او که جراح حاذقي بود در دروازه سال اوليه که هنوز برق در تهران به راه نيفتاده بود، اعمال جراحي را در نور ضعيف چراغ نفتي انجام مي داد. وسايل جراحي در سماوري بزرگ جوشانده و استريل مي شد.
بعدها در بيمارستان شماره 1 و 2 ارتش مشغول به کار شد، دکتر حسين مهدوي که از اولين شاگردان او بود و بعدها تخصص جراحي ترميمي فک و صورت را بدست آورد با تلاش بسيار اولين بخش جراحي فک و صورت را در بيمارستان رازي پايه گذاري کرد.
دکتر مير بعدها به رياست بخش بيمارستان 1 و 2 ارتش منصوب شد در سال 1321 ه . ش دکتر مير بنا بر پيشنهاد اولياي دانشکده پزشکي از سمت خود در بيمارستان ارتش استعفا داد و رسما به دانشگاه تهران انتقال يافت.
در بين جراحان جواني که از خارج بازگشته و دوره نظام خود را تحت نظر دکتر مير مي گذراندند، دکتر يحيي عدل (پروفسور عدل) بود که در پاريس دوره ديده و در همان ايام خدمتش در نظام به استخدام دانشگاه تهران در آمده بود.
نامبرده در 1318 ه . ش در سن 30 سالگي به ايران بازگشته و جهت خدمت نظام در اختيار بيمارستان شماره 1 ارتش قرار گرفته بود.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. قائم مقامي، سرهنگ مهندس جهانگير، تاريخ ژاندارمري ايران از قديمي ترين ايام تا عصر حاضر، تهران: 1355، ص ص 59 - 68 پراکنده.
2. روستايي، محسن، تاريخ طب و طبابت در ايران، جلد دوم، تهران: سازمان اسناد و کتابحانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1382، ص 5
3. همان، ص 58
4. اين توضيح از طرف مولف اضافه شده، نامبرده عموي مادر مولف مي باشد.
5. همان، ص 123
6. بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، جلد 5، تهران: چاپخانه بانک بازرگاني ايران، 1347ش، ص 157
7. بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، جلد 4، تهران: چاپخانه بانک بازرگاني ايران، 1347ش، ص 168
8. مير، دکتر يوسف، زندگينامه و تاريخچه تحول طب و جراحي دکتر محمد علي مير و دکتر علي محمد مير، چاپ اول، تهران: انتشارات طلايه، 1383، ص 32
 

منابع:
منابع فارسی؛
1. ابن ابي اصيبعه، ترجمه سيد جعفر غضبان، دکتر محمود نجم آبادي، عيون الانباء في طبقات الاطباء، جلد اول، تهران: چاپخانه دانشگاه تهران، 1349 ش، ص ص 54، 32؛ 62
2. احمديه، دکتر آسيس، يادنامه حکيم دکتر عبدالله خان احمديه، چاپ اول، تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني تهران، زمستان 1381، ص ص 17، 16.
3. احمديه، عبدالله، راز درمان، تهران: اقبال، ص 35.
4. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، الماثر و الاثار، جلد اول، تهران: ص 349.
5. افضل الملک، غلامحسين، افضل التواريخ، تهران: ص 116.
6. الگود، سيريل (طبيب سفارت انگليس در ايران)، ترجمه محسن جاويدان، تاريخ پزشکي ايران، تهران 1352، ص ص 628 - 732 پراکنده.
7. بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، جلد 4، تهران، چاپخانه بانک بازرگاني ايران، 13247 ش، ص 168
8. بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، جلد 5، تهران، چاپخانه بانک بازرگاني ايران، 13247 ش، ص 157
9. ب. ن، تاريخ جاويد، تهران: وزارت جنگ، ستاد ارتش، 1325 ش، تصاوير.
10. بروگش، هنريش، سفري به دربار سلطان صاحبقران، تهران: ب.ت، ص 447.
11. ب. ن، تاريخچه پزشکي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلام ايران، نشريه نهمين گردهمايي روساي بيمارستانها و درمانگاهها و مراکز درماني نهاجا، تهران: مردادماه 1385، ص4
12. بيگلرپور، سرتيپ عليقلي، تاريخ تشکيل ارتش نوين ايران، بخش نخست از سال 1300 تا 1320 ش، تهران:چاپخانه ارتش، 1325، ص 38، تصاوير ص ص 44، 65، 80
13. پژوهشگران ايران، کتاب گيلان (فصل بهداشت و درمان) جلد سوم، تهران: 1374، ص 545.
14. پولاک، ياکوب ادوارد، سفرنامه ايران، تهران: انتشارات خوارزمي، 1361، ص 212.
15. تاج بخش، حسن، تاريخ دامپزشکي و پزشکي ايران دوران اسلامي، جلد دوم، تهران: 1375، ص 681.
16. تاج بخش، حسن، تاريخ بيمارستانهاي ايران، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1379، ص 242.
17. چاوشي، معصومه، تاريخچه تشکيل سازمانهاي امداد و نجات در جنگهاي جهاني، روزنامه اعتماد، شماره 978، تهران: دوشنبه 23 آبانماه 1384، ص2.
18. رايت، سردنيل، ترجمه غلامحسين صدري افشار، انگليسيان در ايران، تهران: نشر اختران، چاپ اول، 1383، ص ص 163 - 174 پراکنده.
19. روستايي، محسن، تاريخ طب و طبابت در ايران، جلد دوم، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1382، ص ص 5 - 128 پراکنده.
20. غفاري، ابوالحسن، تاريخ روابط ايران و فرانسه، تهران ب. ت، ص 99
21. قائم مقامي، سرهنگ مهندس جهانگير، تاريخ ژاندارمري ايران از قديمي ترين ايام تا عصر حاضر، تهران: 1355، ص ص 68، 59.
22. قدرت، دکتر سيد محمد حسين، باستان شناسي قرآن کريم، تهران: انتشارات بيان جوان، 1383، ص 66.
23. کاظمي، سپهبد محمد، تاريخ پنجاه ساله نيروي زميني ايران، تهران: آبانماه 1355 ش، ص 45.
24. کرزن، جرج. ن، ايران و قضييه ايران، جلد اول، تهران: ب.ت، ص 769.
25. گاردان، کنت آلفرد، خاطرات مأموريت در ايران، ترجمه عباس اقبال آشتياني، به کوشش همايون شهيدي، تهران: 1362، ص ص 140، 135، 134.
26. گروته، هوگو، ترجمه مجيد جليلوند، سفرنامه گروته، تهران: ب.ت، ص 322.
27. محقق، دکتر مهدي، تاريخ اخلاق پزشکي در اسلام و ايران، تهران: انتشارات سروش، 1374، ص 26.
28. ميراحمدي، دکتر مريم، تاريخ سياسي و اجتماعي ايران در عصر صفوي، چاپ اول، تهران: 1371، ص 227.
29. مير، دکتر يوسف، زندگينامه و تاريخچه تحول طب و جراحي دکتر محمد علي مير و دکتر علي محمد مير، چاپ اول، تهران: انتشارات طلايه، زمستان 1383، ص 32.
30. هدايت، رضاقلي خان، روضت الصفاي ناصري، جلد 9، تهران: ب.ت، ص 291.
31. يکرنگيان، سرتيپ ميرحسين، سري در تاريخ ارتش ايران، چاپ دوم، تهران: انتشارات خجسته، 1384، ص ص 243، 223
منابع لاتين بخش یک
1- AMEDDREGIMENT. AMEDD. Army.Mil, Hilighlights in Army Medical
2- Department history, 4/6/2006. U.S.A., Chicago: 1978,P.306 b-g Wiliam nault, Wh., World Book, Voll,
منابع بخش دو
1. تراب زمزمي، عبدالحميد، ترجمه مژگان نژند، جنگ ايران و عراق، تهران: نشر سفيد، 1368، ص 22
2. جعفري، مجتبي، اطلس نبردهاي ماندگار (عمليات نيروهاي زميني در هشت سال دفاع مقدس شهريور 1359 - مردادماه 1367)، تهران، نوديد طراحان، 1384، ص 15
3. سيف الله، سرتيپ دکتر غلامرضا (رئيس اداره بهداري نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس)، يادداشتهاي شخصي و خاطرات چاپ نشده.
4. نامجوي نيک، سرتيپ 2 دکتر خسرو (معاون اداره بهداري نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس)، يادداشتهاي شخصي و خاطرات چاپ نشده.
5. گاه شمار سياست خارجي ايران نوازني، بهرام، صفحه 250 - 253، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي 1381
6. جنگ ايران و عراق عبدالمجيد تراب زمزمي. ترجمه مژگان نژند ص 22، تهران - زمستان 1368 نشر سفيد.
7. اطلس نبردهاي ماندگار، عمليات نيروي زميني در هشت سال دفاع مقدس ص 15مجتبي جعفري. ارتش جمهوري اسلامي ايران. مرکز پژوهشهاي دفاع مقدس، چاپ دوم، زمستان 1384
نامجوی نیک ، خسرو ، تاریخچه طب نظامی ، انتشارات ایران سبز ،1389