بررسي وضعيت سلامت زنان سرپرست خانوار(3)


 

نویسنده:دکتر عزت الله سام آرام*
مريم اميني يخداني**




 

3. جمعيت آماري، حجم و شيوه گردآوري اطلاعات
 

جمعيت آماري مد نظر، شامل تمامي زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي استان قم مي باشد که به شيوه نمونه گيري سيستماتيک (پس از دست يابي به شماره تماس و آدرس منزل زنان سرپرست خانوار، فهرستي تهيه شد و عدد يک به عنوان عدد مبنا انتخاب گرديد. سپس سه تا سه تا پيش رفتيم)، نمونه مد نظر (با فرمول کوکران) از تعداد کل جمعيت آماري (520 نفر)، انتخاب گرديدند (به تعداد 181 نفر) و به روش پيمايشي مورد مطالعه قرار گرفتند.

بر اساس محاسبات انجام شده، چون نسبت n بر N بزرگ تر از 0/05 شده است ميزان n برابر است

4.ابزار گردآوري داده ها
 

در اين تحقيق، از پرسشنامه به عنوان پرکاربردترين تکنيک گردآوري داده استفاده شده است و پرسشنامه اي از ترکيب پرسشنامه سلامت عمومي گلابرگ (GHQ) (1972) و پرسشنامه سلامت اجتماعي کييز (2004) تهيه و تدوين گرديد. در نهايت، مجموع نمره هاي هر پاسخگو، نشانگر ميزان سلامت رواني و سلامت اجتماعي وي خواهد بود. علاوه بر اين، براي سنجش ميزان سلامت جسمي، سؤالات مرتبط با آن در پرسشنامه گنجانده شد.

5. تعريف مفهومي متغيرهاي مورد مطالعه و شاخص هاي آن
 

منظور از زنان سرپرست خانوار،(1) زناني هستند که بدون حضور منظم و يا حمايت يک مرد بزرگسال، سرپرستي خانواده را بر عهده دارند و مسئوليت اداره اقتصادي خانواده و تصميم گيري هاي عمده و حياتي به عهده ايشان است. (کريمي، 1384، ص90)

1-5. سلامت
 

سلامت عبارت است از برخورداري از آسايش کامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نداشتن بيماري و نقص عضو. (لست،1367، ص89) سلامت شامل 5 بعد (جسمي، رواني، اجتماعي، معنوي و جنسي) مي باشد که اين تحقيق فقط به بررسي سه بعد از آن پرداخته است:
1-1-5. سلامت جسمي:سلامت جسمي حالتي است که تمامي قسمت هاي بدن فعاليت هاي خود را به درستي انجام مي دهند.
در اين مطالعه، از پاسخ گويان سؤال شد: آيا بيماري خاصي داريد يا نه؟
2-1-5. سلامت رواني:طبق تعريف سازمان بهداشت و انسان در آمريکا، حالت سلامت رواني عبارت است از:عملکرد موفق فرايندهاي ذهني، شامل فعاليت هاي کارآمد، روابط پربار با افراد، توانايي سازگاري با تغييرات و منطبق شدن با شرايط نامطلوب. (فارسي نژاد، 1383، ص75)

شاخص هاي سلامت رواني:

سلامت رواني با مؤلفه هاي ذيل سنجيده شده است:
- تصور مي کنم زندگي ارزش زنده بودن را دارد.
- به توانايي هاي خودم پي برده ام و فهميده ام چقدر قدرت دارم.
- اکثر اوقات از فعاليت هاي روزمره لذت مي برم.
- بسيار کم اتفاق مي افتد دچار سردرد شوم.
- زياد اتفاق مي افتد عصباني و بدخلق شوم.
- اغلب تصور مي کنم اي کاش مرده بودم و کاملاً از شر زندگي خلاص مي شدم.
- بسيار کم پيش مي آيد استرس داشته باشم.
- بسيار کم اتفاق مي افتد بي هيچ دليلي هراسان و وحشت زده شوم.
- اکثر اوقات عصباني بوده و دلشوره دارم.
- اغلب تصور مي کنم چقدر انسان بي ارزشي هستم.
3-1-5. سلامت اجتماعي: سلامت اجتماعي، ارزيابي و شناخت فرد از چگونگي عملکردش در اجتماع و کيفيت روابطش با افراد ديگر (نزديکان و گروه هاي اجتماعي) است که او عضوي از آنهاست.(Keyes,2004)
مؤلفه هاي سلامت اجتماعي که با آن سلامت اجتماعي افراد در اين تحقيق سنجيده شده، عبارتند از:

شکوفايي اجتماعي (Social Actualization):

شکوفايي اجتماعي عبارت است از دانستن و اعتقاد داشتن به اينکه جامعه به شکل مثبتي در حال رشد است. فکر کردن به اينکه جامعه پتانسل رشد به شکل مثبت را دارد؛ اين تفکر که جامعه پتانسيل خود را به شکل واقعي درمي آورد.
- اجتماع جلوي پيشرفت انسان ها را نمي گيرد.
- اجتماع به هر سوي که من بخواهم تغيير نمي کند.
- تشکيلات اجتماعي نظير قانون و دولت در زندگي من مؤثرند.
- جامعه مکاني پربار و مفيد براي افراد آن است.
- اجتماع دائم در حال تغيير است.
- پيشرفت اجتماعي بي معني است.
- دنيا روز به روز براي افراد مکان بهتري مي شود.

پذيرش اجتماعي (Social Acceptance) :

منظور از پذيرش اجتماعي، دانستن گرايش هاي مثبت نسبت به افراد، تصديق کردن ديگران و به طور کلي، پذيرش افراد علي رغم برخي رفتارهاي سر در گم کننده و پيچيده آنهاست.
- رفتار من روي ساير افراد اجتماع اثر مي گذارد.
- مي توان به افراد اعتماد کرد.
- مردم مهربانند.
- مردم فقط براي خودشان زندگي مي کنند.
- مردم به مشکلات همديگر اهميت مي دهند.

مشارکت اجتماعي (Social Contribution):

اين احساس که افراد چيزهاي باارزشي براي ارائه به جامعه دارند و اين تفکر که فعاليت هاي روزمره آنها به وسيله جامعه ارزش دهي مي شود، نشان دهنده مشارکت اجتماعي مي باشد.
- کارهايي که من انجام مي دهم، باارزش است.
- کارهاي روزانه من هيچ ارزشي براي جامعه ندارد.
- زمان و توان لازم را ندارم تا چيز مهمي به جامعه ام عرضه کنم.
- مردم اين روزها متقلب تر شده اند.
- کار من نتيجه مهمي براي جامعه ندارد.
- چيز باارزشي ندارم تا در اجتماع سهيم شوم.

6. يافته هاي تحقيق
 

اطلاعات استخراج شده از داده هاي سرشماري سال 1375 نشان مي دهد 8/4 درصد خانوارها، توسط زنان سرپرستي مي شدند؛ بدني معنا که از هر 12 خانوار کشور، يک خانوار توسط زنان اداره مي شده است. (مرکز آمار ايران، 1381، ص10) اين نسبت
(نسبت 8/4 درصدي سال 1375) در سرشماري سال 1385 به 9/4 رسيده است. (مرکز آمار ايران، 1385)
از نظر سني، با بالا رفتن سن، تعداد زنان سرپرست خانوار در هر دو سرشماري (1375 و 1385 ) افزايش يافته و بيشترين ميزان، در گروه سني 65 ساله و بيشتر قرار داشت. دلايل متعددي، از جمله بيوگي (به دليل فوت همسر يا طلاق)، منجر به افزايش تعداد آنان، همراه با افزايش سن شده است.

1-4. وضعيت سني، تأهل، تحصيلات پاسخ گويان
 

بر اساس يافته هاي حاصله، بيشتر پاسخ گويان در دو گروه سني 29-25 سال و 34-30 سال، قرار گرفته اند و تنها 0/6 درصد آنان که در نمونه آمده اند، در گروه سني 59-55 سال قرار داشته اند. ميانگين سني آنان حدود 32 سال بوده است. توزيع درصدي وضعيت تأهل زنان سرپرست خانوار نشان داد که سهم بيشتري (83 درصد) از زنان، متأهل و تنها 17 درصد آنان مجرد بوده اند.
در ارتباط با تحصيلات، سهم بيشتري (32 درصد) از زنان سرپرست خانوار تحصيلات ديپلم، 24/5 درصد تحصيلات ابتدايي و 18 درصد تحصيلات راهنمايي داشته اند. حدود 9 درصد نيز داراي تحصيلات دانشگاهي بوده و تنها 6/7 درصدشان بي سواد بوده اند.

2-6. علل سرپرست شدن زنان سرپرست خانوار
 

از کل زنان سرپرست خانواري که در اين تحقيق مورد مطالعه قرار گرفته اند، 36/5 درصد (بيشترين ميزان) علت سرپرست شدن خود را طلاق از همسر، 36 درصد ناتواني همسر در پرداخت و تأمين مخارج زندگي، 11 درصد فوت همسر و 16 درصد ناتواني پدر در تأمين مخارج زندگي اعلام کرده اند.

3-6. اشتغال زنان و همسران زنان سرپرست خانوار
 

بر اساس اطلاعات به دست آمده، 57 درصد از زنان سرپرست خانوار شاغل و حدود 43 درصد بيکار بوده اند. اين در حالي است که حدود 37 درصد همسران زنان سرپرست خانوار شاغل و 63 درصد بيکار بوده اند. همان گونه که ملاحظه مي شود، اشتغال زنان سرپرست خانوار نسبت به همسرانشان حالت معکوس داشته است و درصد بيشتري از زنان سرپرست خانوار شاغل بوده اند.

4-6. سلامت جسمي زنان سرپرست خانوار
 

مطالعات و بررسي هايي به منظور سنجش ميزان سلامت جسمي زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي صورت گرفته و نتايج آن نشان داد 41 درصد آنان از سلامت جسماني برخوردار نمي باشد و ما بقي (59 درصد) داراي سلامت جسماني مي باشند.
داده هاي به دست آمده نشان داد اغلب زنان بيمار، بين 1 تا 4 سال با مشکل جسمي خود دست و پنجه نرم مي کرده اند. همچنين نتايج توصيفي نشان داد زنان شاغل سرپرست خانوار از سلامت جسمي بيشتري نسبت به زنان غيرشاغل برخوردار بودند.

5-6. سلامت رواني زنان سرپرست خانوار
 

بر اساس يافته هاي به دست آمده، 37 درصد (بيشترين ميزان) کل زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه از نظر وضعيت سلامت رواني در شرايط متوسلي قرار داشته اند. حدود 32 درصد در وضعيت خوب و خيلي خوب و 31 درصد در حالت نامناسبي از نظر سلامت رواني قرار داشتند.
نتايج توصيفي سلامت رواني بيانگر اين مطلب بود که زنان شاغل سرپرست خانوار از سلامت رواني بيشتري نسبت به زنان غير شاغل برخوردارند که شاغل بودن به دلايلي، نظير تأثير روحي و رواني آن و ايجاد احساس همدردي در زنان سرپرست خانوار، بخصوص زماني که فعاليت ها در قالب گروه هاي هميار انجام مي شود، افزايش ميزان سلامت رواني را براي آنان به همراه دارد.

6-6. سلامت اجتماعي زنان سرپرست خانوار
 

بر اساس نتايج حاصله، 39/5 درصد (بيشترين ميزان) کل زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه، از نظر وضعيت سلامت اجتماعي در شرايط متوسط، حدود 35 درصد در شرايط ضعيف و مابقي زنان (25/5 درصد) در حالت مناسبي از نظر سلامت اجتماعي قرار داشتند.
داده اي گردآوري شده نشان داد زنان شاغل سرپرست خانوار از سلامت اجتماعي بيشتري نسبت به زنان غير شاغل برخوردارند. به نظر مي رسد دلايلي نظير افزايش مشارکت اجتماعي، افزايش همبستگي اجتماعي و بالا رفتن ميزان پذيرش اجتماعي زنان سرپرست خانوار باعث اين امر شده است.

نتيجه
 

نتايج به دست آمده از اطلاعات سرشماري مختلف نشان مي دهد طي سال هاي اخير جمعيت زنان سرپرست خانوار رو به گسترش بوده است. گسترش تعداد اين قشر، به معناي افزايش فشار به زنان سرپرست خانوار مي باشد؛ چرا که اين افراد علاوه بر وظيفه مادري، نقش پدري و تأمين معاش خانواده را نيز بر عهده دارند و همين امر (افزايش فشار مالي و رواني) سلامت آنان را به خطر مي اندازد.
بنابراين، در اين مطالعه تلاش گرديد به بررسي وضعيت سلامت زنان سرپرست خانوار پرداخته شود. پس از بررسي ديدگاه هاي مختلف مرتبط با سلامت و گردآوري اطلاعات(از طريق پرسشنامه) از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي استان قم، نتايج ذيل حاصل گرديد:
- بيشتر زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه در گروه سني 25-29 سال قرار داشته 82 درصدشان متأهل بوده اند. از نظر وضعيت تحصيلي، اکثر آنها ديپلم داشته، در حالي که شوهرانشان در سطح ابتدايي بوده اند.
- در مورد علت سرپرست شدنشان، علت هاي طلاق از همسر و ناتواني همسر در تأمين مخارج زندگي بيشترين فراواني را داشت.
- حدود 43 درصد زنان سرپرست خانوار از سلامت جسمي برخوردار نبودند.
- زنان سرپرست خانوار از سلامت جسمي پايين تري نسبت به سلامت رواني و اجتماعي برخوردار هستند.
با توجه به نتايج به دست آمده، پيشنهادهاي ذيل راهگشاي انجام فعاليت ها و اقدامات بيشتري در خصوص افزايش سلامت زنان سرپرست خانوار خواهد بود.
الف. پيشنهادهاي تحقيقي:در خصوص پيشنهادهاي تحقيقي، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
- انجام مطالعات بيشتر به منظور بررسي وضعيت سلامت زنان سرپرست خانوار، بخصوص سلامت رواني و اجتماعي آنان و مراقبت بهتر از بيماران مبتلا به مشکل رواني و اجتماعي؛
- انجام مطالعاتي براي بهبود شيوه زندگي و ارتقاي سلامت زنان سرپرست خانوار از طريق انتقال آگاهي و فراهم کردن زمينه هاي اعتقاد و عمل در بين آنان.
ب. پيشنهادهاي اجرايي:پيشنهادهاي اجرايي شامل موارد ذيل مي باشد:
- افزايش تعداد گروه هاي هميار زنان سرپرست خانوار، به منظور بالابردن ميزان اشتغال و سلامت رواني و اجتماعي آنان به دليل حس همدردي، که در گروه هاي شاغل به خوبي به چشم مي خورد؛
- فراهم کردن شرايطي براي توانمند سازي زنان سرپرست خانوار از راه هاي مختلف؛ از جمله افزايش ميزان تسهيلات اشتغال؛
- با توجه به مشکلات جسماني، تقريباً نيمي (43 درصد) از زنان سرپرست خانوار و مبتلا بودن آنان به بيماري هاي روان تني همچون ديسک کمر و...، پيشنهاد مي گردد:در حل مشکلات سلامت جسماني اين قشر آسيب پذير، سازمان بهزيستي در هماهنگي با مراکز خدمات درماني تسهيلات بيشتري در نظر گيرد؛
- فراهم کردن شرايط به منظور ارائه آموزش هاي فني و حرفه اي و حرفه آموزي به زنان سرپرست خانوار.

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاد دانشگاه علامه طباطبائي
** دانش آموخته کارشناسي ارشد جمعيت شناسي دانشگاه علامه طباطبائي
1- Female-headed house holds
 

منابع
1. اسمايک، پاتريشا؛ زنان و سلامت؛ ترجمه بتول احمدي، حسن افتخار اردبيلي، داود شجاعي زاده و الهه ميرزايي؛ تهران:نشر دانشگاهي، 1382.
2. بيک محمدلو، سکينه؛ بررسي تأثير پايگاه اقتصادي- اجتماعي بر سلامت کارکنان آموزش و پرورش شهرستان قزوين؛ پايان نامه کارشناسي ارشد، تهران:دانشکده علوم اجتماعي علامه طباطبايي، 1384.
3. پيران، پرويز؛ «خلاصه گزارش گروه هاي مطالعاتي»؛ گرودهمايي زنان، مشارکت و کشاورزي 1400؛ تهران: انتشارات مؤسسه پژوهش هاي برنامه ريزي و اقتصاد کشاورزي وزارت کشاورزي، 1376.
4. حيدري بيگوند، داريوش؛ «بررسي مسائل و مشکلات زنان و دختران 18 تا 50 ساله شهر مشهد و عوامل مؤثر بر آن»؛ مجله علوم اجتماعي، دوره اول، 1383.
5. خدارحيمي، سيامک؛ مفهوم سلامت روان شناختي؛ تهران:جاويد خرد، 1374.
6. سارافيند، ادوارد؛ روان شناسي سلامت؛ ترجمه گروهي از مترجمان (زير نظر الهه ميرزايي)؛ تهران:نشر رشد، 1381.
7. سجادي، حميرا، صدرالسادات، سيد جلال؛ «شاخص هاي سلامت اجتماعي»؛ اطلاعات سياسي - اقتصادي؛ سال 19، شماره 3 و 4، تهران.
8. سيد نوزادي، محسن؛ بهداشت عمومي (سلامت و بيماري)؛ فصل دوم، گفتار1؛ 1387، برگرفته از سايت: WWW.elib.hbi.ir/Persian/public_health_book/volume.1.htm
9. شولتز، دوان؛ روان شناسي کمال؛ ترجمه گيتي خوش دل؛ تهران:نشر ني، 1377.
10. فارسي نژاد، معصومه؛ سبک هاي هويت با سلامت اجتماعي و خودکارآمدگي تحصيلي در دانش آموزان دختر و پسر دوم دبيرستان هاي شهر تهران؛ پايان نامه کارشناسي ارشد، تهران:دانشکده روان شناسي دانشگاه تهران، 1383.
11. کريمي، نرگس؛ بررسي تأثير حمايت هاي سازمان هاي غير دولتي بر وضعيت اجتماعي- معيشتي زنان سرپرست خانوار؛ پايان نامه کارشناسي ارشد رشته مطالعات زنان، تهران: دانشکده علوم اجتماعي علامه طباطبايي، 1384.
12. گنجي، حمزه؛ بهداشت روان؛ تهران:ارسباران، 1379.
13. لست، جان م؛ فرهنگ اپيدميولوژي؛ ترجمه کيومرث ناصري؛ تهران:دانشگاه تهران، 1367.
14. مارموت، مايکل، ويلکينسون، ريچارد؛ مؤلفه هاي اجتماعي سلامت؛ ترجمه علي منتظري؛ تهران:سازمان جهاد دانشگاهي پژوهشکده علوم بهداشتي، 1386.
15. محموديان، حسين؛ «بررسي مشارکت زنان در استان ها»؛ نامه علوم اجتماعي؛ ش21، تهران، 1382.
16. مرکز آمار ايران؛ زنان سرپرست خانوار در ايران (ويژگي هاي اقتصادي- اجتماعي)؛ تهران:مرکز آمار ايران، ارديبهشت ماه 1381.
17. مرکز آمار ايران؛ سرشماري عمومي نفوس و مسکن؛ 1385.
18. ميلاني فر، بهروز؛ بهداشت روان؛ تهران:قومس، 1384.
19. ويلکينسون.ريچارد.مامورت؛ تعيين کنندهاي اجتماعي سلامت؛ ترجمه محمد زارع و فرحناز زهرايي؛ تهران: مرکز بين المللي بهداشت جامعه (سازمان بهداشت جهاني)، انتشارات سيميندخت، 1383.
20. Demeny paul,Mcni coll,Geoffrey . Encyclopedia of POPULATION.USA:Volume 1& 2,2003.
21. Jennie,NaidooWills .Jane. Health Promotion Foundation for Practice.second Edition, Harcourt Published,2000.
22. Jennie,NaidooWills .Jane. Health Studies an Introduction.First Edition Antony Rowe Led,chippenham wilts,2001.
23. Kerr,Joanne.Community Health Promotion Changes for practices.Bailliere Tindal.2000.
24. Keyes, C.L.M complete mental health:an agenda for the 21 century,washangton,2004.
25. Martin, Linda and Kinsella, Kevin. Research on the demography of aging in developing countries. Demography of aging,national academy press washing,D.C,1994.
26. white,Kevin. An introduction to the sociology of health and illness. London:health gender and feminism, sage publications, Thousand oaks-new delhi,2002.
نشريه بانوان شيعه، شماره 21.