دور، چون با عشاق افتد تسلسل بایدش!


 

نویسنده : جواد اسحاقیان*




 
چه خورشیدهایی که خود، در نهایت شیفتگی، به دور خورشیدهای بزرگتر و نورانی‌تر می‌چرخند. مدار و منظومه‌های مختلف، همه، یک پیام دارند و آن این که در راه دلدادگی، آنچه مهم است گردش به دور محور و مرکز نور است و اگر ذره‌ای از این مسیر و مدار فاصله بگیریم، از مدار نور خارج شده‌ایم.
هنگامی که پیامبر اعظم به رسالت رسیدند، کسانی پیدا می‌شدند که ایشان را برای خود و رفع مشکلاتشان می‌خواستند. همراهی آنها در این بود که فقر و بی‌عدالتی رفع شود و وضعیت اقتصادی و بهداشتی و امور روزمره آنها پس از سال‌ها عقب ماندگی و جاهلیت، رو به اصلاح رود. حتی کسانی بودند که آمدن او را امیدی برای انتقال قدرت به خودشان می‌دانستند و می‌خواستند از دیوار این دین جدید، نردبانی بسازند تا به مطامع خودشان برسند؛ هرچند اینها، همه، توهّمات این جماعت بود و هدف اسلام و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، غلبه و جهانی شدن دین اسلام بود.1
در این میان، معدود افرادی نیز بودند که خود را برای پیامبر اسلام می‌خواستند و همه جا به دور او می‌گشتند؛ چه در کوران جنگ احد ـ زمانی که عده‌ای گریختند2 ـ آنها یک تنه به جای یک لشکر، مدافع پیامبر و اسلام نوپا بودند و چه در تهدیدها، توطئه‌ها و فتنه‌ها که تنها یک قسم آن، معامله جان با خدا و خوابیدن در بستر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.3 از این بزرگواران ـ که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به امامت رسیدند ـ در دوران حیات پیامبر یک اظهار نظر و مطلب شخصی دیده نمی‌شود؛ چرا که آنها فقط و فقط به دور خورشید وجود پیامبر، طواف می‌کردند و درس ولایت پذیری را عملاً به نمایش گذاشته بودند.
و اینگونه شد که خورشید ولایت ـ که خود، همواره در مسیر و مدار ولیّ خود بود ـ به محور تبدیل شد و جمله «علیّ مع الحق و الحق مع علیّ» بر صفحه زرین تاریخ، نقش بست؛ جالب آنکه پیروان مدار و منظومه او هم، خود و تمام اطرافیان خود را برای علی(علیه السلام) می‌خواستند و در زمانی که امواج خود خواهی‌ها و طلبکاری‌ها از دین و اولیای الهی، خروشانتر بود، آنها همه را فدای محبت و ولایت می‌کردند.
در آستانه ظهور موعود(عجل الله تعالی الفرجه الشریف) و فرزند امیر‌المؤمنین(علیه السلام) نیز برای نجات جهان به انسان‌هایی نیاز است که ولیّ خدا را برای خدا بخواهند و از انحرافات مکاتب سیاسی و اقتصادی ـ که در نهایت به خود رأیی، استبداد، منفعت طلبی و انسان محوری می‌انجامد ـ دور باشند؛ بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «و لیکوننّ فی آخر الزمان قوم یتولونک یا علی یثناهم الناس و لو احبهم لکان خیراً لهم لوکانوا یعلمون یؤثرونک ولدک علی الاباء و الأمهات و الاخوة و الأخوات و علی عشائرهم و القربات صلوات الله علیهم افضل الصلوات اولئک یحشرون تحت لواء الحمد یتجاوز عن سیئاتهم و یرفع درجاتهم جزاءً بما کانوا یعملون؛ 3 ای علی! هر آینه در آخرالزمان گروهی هستند که به جرم دوست داشتن تو، مورد سرزنش مردمان قرار می‌گیرند و اگر مردم، آنها را دوست می‌داشتند، برایشان بهتر بود. اگر (مقامات تو را) می‌دانستند، تو و فرزندان تو را بر پدران، مادران، برادران، خواهران و برعشیره و نزدیکان خود ترجیح می‌دادند؛ پس بهترین صلوات‌های خداوند بر آنان باد. آنها فردای قیامت زیر لوای حمد، محشور خواهند شد؛ از خطاهایشان چشم پوشی می‌شود و درجاتشان رفیع می‌گردد. این پاداش کارهایی است که انجام دادند».
همین روحیه ایثار و معامله با خدا است که در بالاترین درجه در خود حضرت امیر‌المؤمنین(علیه السلام) دیده می‌شد که جان خود را با خدا معامله می‌کرد4 و سلامت دین خود را در برابر این معامله طلب می‌نمود؛ نه باج خواهی و سهم و امتیاز و... .
این نیاز جدی امروز و هر زمان ما است. کسانی که دور محور ولایت می‌چرخند، همانند یاران امام زمان(عجل الله تعالی الفرجه الشریف)، بر زین مرکب امام دست می‌کشند و از این کار، برکت، طلب می‌کنند؛ در جنگ‌ها جان خود را سپر او می‌کنند و هر چه بخواهد، برایش انجام می‌دهند.5
انقلاب برخاسته از آموزه‌های ولایی نیز همیشه بر این استوانه‌ها استوار بوده و خواهد بود. کسانی که این مسیر نورانی را مایة تبرک بدانند، به جای طلبکاری در مشکلات و فراز و نشیب‌ها، خود را مدافع و سرباز آن می‌دانند و در مسیر انقلاب، به دنبال رسیدن به ثروت و رفاه و امنیت ظاهری و موقعیت اجتماعی خود نیستند.
نباید در ادامه مسیر فراموش شود که هدف، اسلام و جهانی شدن دین حق و ارزش‌ها بوده است. در این میان، کاستی‌ها، خسارت‌ها، شماتت‌ها، تهدیدها و فتنه‌ها کم نخواهد بود؛ چه بسا می‌باید که یک تنه زخم شمشیرها را به جان خرید، در حالی که گروه زیادی در میدان غفلت به دنبال جمع آوری غنائم اسلام باشند! یا مجبور بود که رشد علم و معرفت و فناوری را با چنگ و دندان دنبال کرد آن طور که امام صادق(علیه السلام) و یاران ایشان، در قالب خرما فروش، تاجر و کاسب و در نهایتِ محاصرة اقتصادی و تحریمهای سیاسی و اقتصادی، به رواج علوم می‌پرداختند و یا لازم شود که سالهای سال در پرده ناشناسی و غیبت طی کرد و به کار زیر بنایی و پنهان ادامه داد تا آنکه ملت‌های جهان به یأس برسند6 و خود، با آغوش باز به آموزه‌های وحیانی و سوغات بی‌بدیل موعود، روی آورند. این کارها در قالب‌ و رنگ‌های مختلف است؛ اما همگی، فقط و فقط یک ندا بیشتر ندارند و آن‌هم اینکه: همه فدایی دین و اسلام هستیم و پیامبر، ابتدا بندگی کرد که شایسته رسالت شد که: «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله».
مشکل جبهه داخلی حق و باطل از صدر اسلام تا کنون همین بوده و هست: چه کسانی جان خود را برای حق فدا می‌کنند و چه کسانی به دنبال حق می‌افتند تا خود را نجات دهند؟ کدام یک از مدعیان ایمان و ولایت، به دنبال ادای دَین خود به ولیّ خدا هستند و کدامشان برای مطالبه طلب خیالی خود، به دنبال ولیّ خدا می‌روند؟ کدام افراد می‌گویند، می‌نویسند و فریاد می‌زنند تا صدای حق، به گوش غافلان و جاهلان برسد و چه کسانی از غفلت و جهالت مردم، سواری می‌گیرند تا به نام حق، از گفته‌ها و نوشته‌ها و فریادهایشان به کام برسند.

پي نوشت ها :
 

*. کارشناس ارشد مهدویت.
1. اشاره به آیه «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله»(سوره توبه/ 33، سوره صف/9، سوره فتح/28).
2. اشاره به آیه « إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ ...»(سوره آل عمران/153).
3. کتاب الغیبة، ص136، ح100.
4. اشاره به آیه « وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ »(سوره بقره/207).
5. فرهنگ‌نامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص444.
6. اشاره به روایاتی که واقع شدن ظهور را پس از یأس مردم بیان کرده‌اند.
 

منبع:: نشریه امان ،شماره 28 ،اسفندماه 1389