شباهت هاي رجعت امام حسين عليه السلام و حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه
شباهت هاي رجعت امام حسين عليه السلام و حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه
مقدمه
گويا امام حسين عليه السلام سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندايش را پاسخ گويد; پرچم بر زمين ماندهاش را به دوش گيرد; داغهاى كهنهاش را التيام بخشد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسين عليه السلام است و حضرت مهدى عليه السلام پاسخ دهنده آن. در اين گستره بىانتها و افقهاى دور آن، كسى به خروش و التهاب فرزندش كه براى رسيدن آن روز، گذر آرام آرام و جانكاه لحظهها را به تماشا مىنشيند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه مىكند وجود ندارد.
به راستى چه رمزى مهر سكوت بر لبان بسته و چه سرى در اين ميان رخ پنهان كرده است؟ چرا ياد امام حسين عليه السلام هميشه و همه جا، همراه و هم پاى ياد حضرت مهدى عليه السلام است؟ چرا هر جا سخن از حسين عليه السلام است، نام حضرت مهدى عليه السلام نيز رخ مىگشايد؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و ياد حسين عليه السلام آغازين كلام مهدى عليه السلام...؟
اين گفتار مىكوشد گوشههايى از اين ارتباط و پيوست را، از منظرهاى مختلف و در ابعاد گوناگون بررسى كند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه با روايات، ادعيه و زيارات، تشرفات) و يك خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمايه برخى از محققان و مبلغان و نيز ابزارى براى تحقيق و پژوهش بيشتر و مقدمهاى براى كشف زوايايى ديگر از حقايق نورانى حيات اين دو امام همام عليه السلام باشد. گرچه بررسى و تحليل اين پيوستگىها و نيز نتايج و آثار آن، مجالى ديگر و فرصتى فراختر مىطلبد و گشودن گره اسرار اين پيوستگىها، دلهايى راز دان و جانهايى آگاه از آن اسرار را مىطلبد.
همراه با قرآن
1. امام حسين عليه السلام از نگاه امام مهدى (عج)
اين حروف از اخبار غيبى است كه خداوند زكريا را از آن مطلع كرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز گفته است...» .
داستان از اين قرار است كه: زكريا از پروردگارش درخواست كرد كه «اسماء خمسه طيبه» را به وى بياموزد. خداوند، جبرئيل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعليم داد.
زكريا چون نامهاى محمد، على، فاطمه، و حسن ( عليهم السلام) را ياد مىكرد، اندوهش بر طرف مىشد و گرفتاريش از بين مىرفت. و چون حسين عليه السلام را ياد مىكرد، بغض و غصه، گلويش را مىگرفت و مىگريست و مبهوت مىشد.
روزى گفت: بارالها! چرا وقتى آن چهار نفر را ياد مىكنم، آرامش مىيابم و اندوهم بر طرف مىشود; اما وقتى حسين را ياد مىكنم، اشكم جارى مىشود و نالهام بلند مىشود؟
خداى تعالى او را از اين داستان آگاه كرد و فرمود: «كهيعص» ! «كاف» اسم كربلا و «هاء» رمز هلاك عترت طاهره است، و «ياء» نام يزيد ظالم بر حسين عليه السلام و «عين» اشاره به عطش و «صاد» نشان صبر او است.
زكريا چون اين مطلب را شنيد، نالان و غمين شد و تا سه روز از عبادتگاهش بيرون نيامد، و به كسى اجازه نداد كه نزد او بيايد. و گريه و ناله سر داد و چنين نوحه گفت:
بارالها! از مصيبتى كه براى فرزند بهترين خلايق خود، تقدير كردهاى دردمندم.
خدايا! آيا اين مصيبت را بر آستانه او نازل مىكنى؟ آيا جامه اين مصيبت را بر تن على و فاطمه مىپوشانى!؟ آيا اين فاجعه را بر ساحت آنان فرود مىآورى؟
بعد از آن گفت: بارالها! فرزندى به من عطا كن تا در پيرى چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصى من قرار ده; آنگاه مرا دردمند او گردان; همچنان كه حبيبت محمد را دردمند فرزندش گرداندى.
خداوند، يحيى را به او بخشيد و او را دردمند وى ساخت. و دوره حمل يحيى شش ماه بود و مدت حمل امام حسين عليه السلام نيز شش ماه بود و براى آن نيز قضيهاى طولانى است.
2. امام مهدى (عج)، از نگاه امام حسين عليه السلام
پرسيد: فدايتشوم! منظور از آيه شريفه «والقمر اذا تليها» [سوگند به ماه چون پس از آن آيد. ] چيست؟
فرمود: منظور از ماه، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام است كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله مىباشد.
گفت: مقصود از آيه شريفه «والنهار اذا جليها» [و سوگند به روز و چون آن را روشن سازد ] چيست؟
فرمود: مقصود از روز، قائم آل محمد (عج) است كه زمين را پر از قسط و عدل كند» .
3. امام مهدى (عج) و امام حسين عليه السلام
سلام بن مستنير مىگويد: امام محمد باقر عليه السلام درباره آيه «و من قتل مظلوما» فرمود: «او حسين بن على عليه السلام است كه مظلوم كشته شد و ما اولياى او هستيم. و قائم ما چون قيام كند، در طلب انتقام خون امام حسين عليه السلام بر آيد; پس مىكشد تا جايى كه گفته مىشود اسراف در قتل كرده است. مقتول، حسين عليه السلام و ولى او قائم (عج) است. و اسراف در قتل اين است كه غير قاتل او كشته شود. او منصور است; زيرا از دنيا نمىگذرد تا اين كه يارى شود به مردى از خاندان پيامبر خدا كه زمين را پر از قسط و عدل كند، همچنانكه پس از جور و ظلم شده باشد» . (4)
قندوزى حنفى نيز مىگويد: «از امام على الرضا فرزند موسى الكاظم (رضى الله عنهما) رسيده كه آن حضرت فرمود: آيه «و من قتل مظلوما» (5) درباره حسين و مهدى عليهم السلام نازل شده است» .
همراه با روايات
1. امام مهدى عليه السلام فرزند امام حسين عليه السلام
كه مجموع روايات پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه 185 حديث مىباشد. (7)
در اين جا چند روايت از قول امام حسين عليه السلام نقل مىشود:
1. مردى از طايفه همدان مىگويد: «سمعت الحسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام يقول: قائم هذه الامة هو التاسع من ولدى و هو صاحب الغيبة و هو الذى يقسم ميراثه و هو حى; (8) از امام حسين بن على عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: قائم اين امت نهمين از فرزندان من است و او صاحب غيبت است، و او كسى است كه ميراثش را در حياتش تقسيم مىكنند» .
2. امام حسين عليه السلام مىفرمايد: «كان رسول الله يقول فيما بشرنى به، يا حسين! انت السيد ابن السيد، ابوالسادة تسعة من ولدك ائمة ابرار امناء معصومون و التاسع مهديهم قائمهم. انت الامام بن الامام، ابوالائمة تسعة من صلبك ائمة ابرار و التاسع مهديهم يملا الدنيا قسطا و عدلا، يقوم فى آخر الزمان كما قمت فى اوله; (9) رسول خدا صلى الله عليه و آله در بشارتى به من فرمود: اى حسين! تو سيد پسر و پدر ساداتى، و «نه» فرزند از تو، امامان ابرار و امين و معصوماند، و نهمين آنان مهدى قائم (عج) است. تو امام پسر امام و پدر ائمه هستى و نه فرزند از پشت تو ائمه ابراراند و نهمين آنان، مهدى است كه دنيا را در آخر الزمان، پر از عدل و قسط مىكند...» ... .
2. نسب حضرت مهدى (عج) از زبان امام حسين عليه السلام
در روايت ديگرى امام حسين عليه السلام مىفرمايد: «پيامبر صلى الله عليه و آله به فاطمه زهرا عليها السلام فرمود: «ابشرى يا فاطمة! المهدى منك; اى فاطمه! بشارت بر تو باد، كه مهدى (عج) از فرزندان توست» . (11)
3.القاب امام مهدى (عج) از زبان امام حسين عليه السلام
عيسى الخشاب مىگويد: از محضر امام حسين عليه السلام سؤال كردند: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟
فرمود: «لا و لكن صاحب الامر الطريد الشريد الموتور بابيه، المكنى بعمه، يضع السيف على عاتقه ثمانية اشهر; (12) نه من نيستم، بلكه صاحب اين امر كسى است كه از ميان مردم كنارهگيرى مىكند و خون پدرش بر زمين مىماند و كنيه او كنيه عمويش خواهد بود. آنگاه شمشير بر مىدارد و هشت ماه تمام شمشير بر زمين نمىگذارد» .
«طريد» و «شريد» كه هر دو به يك معنا است - از القاب حضرت ولى عصر (عج) به شمار مىآيد. اين دو عبارت در زبان امامان معصوم عليهم السلام نيز به كار رفته، و معناى آن كنار زده و رانده شده است. حاجى نورى (ره) در معناى «شريد» مىگويد: «رانده شده از مردمى كه آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شكر گزارى و مقام حقش بر نيامدند; بلكه پس از اينكه از دستيافتن بر او نااميد شدند، به قتل و قمع ذريه طاهره ايشان پرداختند و به كمك زبان و قلم، سعى بر بيرون راندن نام و ياد او، از قلوب و اذهان مردم كردند» . (13)
علامه مجلسى (ره) درباره اين حديث مىفرمايد: «الموتور بابيه» ; يعنى، كسى كه پدرش را كشتهاند و طلب خونش را نكردهاند. مراد از «والد» ، امام حسن عسگرى عليه السلام، يا امام حسين عليه السلام و يا جنس والد است كه شامل همه ائمه عليهم السلام مىشود، و «مكنى بعمه» شايد كنيه برخى از عموهاى حضرت، ابوالقاسم باشد، يا اينكه امام زمان (عج) كنيهاش ابوجعفر، ابى الحسن و يا ابى محمد باشد. بعيد نيست علت تصريح نكردن به اسم حضرت و آوردن كنيه، به جهتخوف از عموى حضرت باشد. و قول وسط، ظاهرتر است» . (14)
4.توصيف امام حسين عليه السلام از زبان امام مهدى عليه السلام
در اين عبارت، بسيار جالب و جامع، جد بزرگوار خود امام حسين عليه السلام را با ده عنوان وصف كرده است:
امام حسين عليه السلام فرزند رسول خدا است;
توان اسلام، امامت است و امام حسين عليه السلام بازوى پرتوان امت و دين اسلام در همه اعصار است;
در راه اطاعت پروردگار، سخت كوش و تلاشگر بود. عبادت آن حضرت (نماز و دعاء خصوصا دعاى عرفه) مايه اعجاب است.
آن بزرگوار، نگهدار عهد و ميثاق است و با خدا و خلق او در عهد و پيمان، استوار و ثابت و باوفا است;
آن حضرت از راه و روش فاسقان روى گردان بود و از راه مسامحه و مداهنه وارد نمىشد;
آه امام حسين عليه السلام دردمندانه بود; مانند كسى كه بار سنگينى از غصه دردل دارد و درد سينهاش جراحتى التيام ناپذير است;
آن حضرت ركوعها و سجدههاى طولانى داشت. كه نمونههاى آن در تاريخ ثبت و درج شده است;
سيد الشهدا عليه السلام، نسبتبه دنيا زاهد و بى علاقه بود. و زهد با عمل اين خاندان معنا مىگيرد;
نظر او به دنيا، نظر وحشت زدگان بود و آنجايىكه نظر ديگران به دنيا نظر عاشقانه بود، نظر آن حضرت به دنيا، مانند انسان وحشت زده بود. (16)
5. قائم و عاشورا
ابو حمزه ثمالى مىگويد: به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم: اى فرزند پيامبر! آيا شما همه قائم نيستيد و حق را به پا نمىداريد؟ پس چرا تنها ولى عصر را قائم مىخوانند؟ فرمود: «لما قتل جدى الحسين ضجت الملائكه بالبكاء و النحيب و قالوا الهنا اتصفح عمن قتل صفوتك و ابن صفوتك و خيرتك من خلقك؟ ... فاوحى الله اليهم قروا ملائكتى فوعزتى و جلالى لانتقمن منهم و لو بعد حين...ثم كشف لهم عن الائمة من ولد الحسين فسرت الملائكة بذلك وراوا احدهم قائما يصلى، فقال سبحانه: بهذا القائم انتقم منهم; چون جدم حسين عليه السلام كشته شد، فرشتگان صدا به گريه و ناله بلند نموده و عرض كردند: پروردگارا! آيا قاتلان بهترين بندگانت، و زاده اشرف برگزيدگانت را به حال خود وا مىگذارى؟ خداوند به آنها وحى فرستاد: اى فرشتگان من! آرام گيريد. به عزت و جلالم سوگند، از آنان انتقام خواهم گرفت; هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار عالم پرده از جلو ديدگان آنان كنار زد و امامان از فرزندان امام حسين عليه السلام را يكى پس از ديگرى به آنها نشان داد. فرشتگان از اين منظره، مسرور و شادمان گرديدند و ديدند كه يكى از آن بزرگواران، ايستاده مشغول نماز است. خداوند فرمود: با اين قائم (شخص ايستاده) از آنان (قاتلان حسين عليه السلام) انتقام خواهم گرفت» . (17)
محمد بن حمران مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: چون جريان شهادت امام حسين عليه السلام واقع شد، فرشتگان به درگاه الهى ناليدند و خروش بر آورده، به خداوند عرض كردند: بار خدايا! آيا با حسين كه انتخاب شده تو و فرزند پيامبر تو اينچنين رفتار شود؟ خداوند شبح و سايه قائم را در برابر آنان در حالت ايستاده مجسم كرد و فرمود: با اين (قائم) از ستم كنندگان به حسين انتقام خواهم گرفت. (18)
6. غيبتحضرت مهدى عليه السلام، از نگاه امام حسين عليه السلام
هم چنين مىفرمايد: «... له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت على الدين فيها آخرون، فيؤذون و يقال لهم: متى هذا الوعدان كنتم صادقين. اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله صلى الله عليه و آله; (20) براى او غيبتى است كه گروههايى در آن از دين بر مىگردند و گروههايى ديگر بر آيين خود استوار مىمانند و در اين راه آزارها مىبينند. به آنان گفته مىشود: اين وعده كى واقع خواهد شد اگر راستگو هستيد؟ آنان كه بر اين آزارها و تكذيبها صبر كنند، همانند كسىاند كه شمشير به دست گرفته و در پيشاپيش رسول اكرم صلى الله عليه و آله جهاد مىكند.
7. بشارت ظهور از زبان امام حسين عليه السلام
عبدالله بن عمر مىگويد: «سمعت الحسين بن على عليه السلام يقول: لو لم يبق من الدنيا الايوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى فيملاها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، كذلك سمعت رسول الله يقول; (22) از حسين بن على عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدرى طولانى فرمايد تا آنكه مردى از فرزندان من خروج نمايد و زمين را پر از عدل و داد نمايد، همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد، من از رسول خدا صلى الله عليه و آله اين چنين شنيدم» .
8. علايم ظهور از زبان امام حسين عليه السلام
در روايتى ديگر، خراب شدن ديوار مسجد كوفه از سمتخانه عبدالله بن مسعود (25) و ديدن علامتى در آسمان (مانند آتش (26) ) را از نشانههاى ظهور، بيان فرموده است.
9. دلدادگى حضرت مهدى (عج) به امام حسين عليه السلام
«و لئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرك المقدور لاندبنك صباحا و مساء و لابكين لك [عليك] بدل الدموع دما; اگر روزگار مرا به تاخير انداخت و مقدرات از يارى و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه مىكنم و به جاى قطرات اشك، بر تو خون مىگريم» .
آرى يارى امام مهدى (عج)، عبادتى بزرگ است، چرا كه در حقيقتخدمتبه تمام پيامبران و اوصيا و امامان معصوم عليهم السلام مىباشد; زيرا او آخرين حجت الهى است و اراده خداوند بر آن تعلق يافته كه زحمات طاقت فرساى همه پيامبران را، به دستبا كفايت آخرين حجتخود به ثمر رساند. اگر نهضت جهانى آن ولى الله اعظم (عج)، از برنامه جهانى خلقتحذف شود، برنامه همه پيامبران عقيم گشته و هدف نهايى فرستادن رسولان و تشريع اديان ضايع و تباه مىشود. (28)
خدمتبه امام عصر عليه السلام، مطلوب امام صادق عليه السلام نيز بوده است. «خلاد ابن قصار مىگويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا قائم متولد شده است؟ فرمود:
«لا ولو ادركته لخدمته ايام حياتى; نه متولد نشده ولى اگر من او را درك مىكردم، همه عمر را با خدمتگزارى او سپرى مىكردم» . (29)
هنگامى كه امام معصوم عليه السلام در حق حضرت بقية الله (عج) چنين تعبيرى به كار مىبرد; مقام رفيع ياران آن حضرت و ارزش خدمتبه آيين «انتظار» روشن مىشود.
10. عاشورا روز ظهور
البته از آن جايى كه نوروز، طبق سال شمسى و عاشورا، بر اساس سال قمرى محاسبه مىشود، يكى شدن اين دو روز امكانپذير است و هم زمانى اين دو روز با جمعه يا شنبه نيز ممكن است.
اما رواياتى كه روز ظهور را، دو روز از هفته بيان كرده، قابل توجيه است; يعنى، در صورت صحيح بودن سند اين روايات، احاديث روز جمعه به روز «ظهور» و روايات روز شنبه به روز «استقرار و تثبيت قيام حضرت و نابودى مخالفان» تفسير مىشود. البته روايات روز شنبه، از نظر سند مورد تامل و بررسى است; ولى روايات روز جمعه از اين نظر ايرادى ندارد. (30)
اما آنچه مهم است، اين كه قيام حضرت ولى عصر (عج)، مصادف با روز شهادت سيدالشهداء عليه السلام است و اين مطلب ما را به ارتباط ويژه صاحبان اين دو قيام رهنمون مىسازد.
امام محمد باقر عليه السلام فرموده است: «كانى بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائما بين الركن و المقام و بين يديه جبرئيل ينادى: البيعة لله فيملاها عدلاكما ملئت ظلما و جورا; (31) گويا حضرت قائم (عج) را مىبينم كه روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روى او ندا مىكند: بيعتبراى خدا است. پس زمين را پر از عدل مىكند; همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود» .
امام جعفر صادق عليه السلام نيز مىفرمايد: «ان القائم صلوات الله عليه ينادى باسمه ليلة ثلاث و عشرين و يقوم يوم عاشورا يوم قتل فيه الحسين بن على عليه السلام; (32) قائم - درود خدا بر او باد در شب بيست و سوم ماه رمضان، به نام [شريفش] ندا مىشود، و درروز عاشورا، روزى كه حسين بن على عليه السلام، در آن كشته شد، قيام خواهد كرد» .
11. ياد امام حسين عليه السلام نخستين كلام حضرت مهدى عليه السلام
1. «الا يا اهل العالم انا الامام القائم ; آگاه باشيد اى جهانيان كه منم امام قائم» ;
2. «الا يا اهل العالم انا الصمصام المنتقم; آگاه باشيد اى اهل عالم كه منم شمشير انتقام گيرنده» ;
3. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين قتلوه عطشانا; بيدار باشيد اى اهل عالم كه جد من حسين را تشنه كام كشتند» ;
4. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين طرحوه عريانا; بيدار باشيد اى اهل عالم كه جد من حسين را عريان روى خاك افكندند» ;
5. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين سحقوه عدوانا; آگاه باشيد اى جهانيان كه جد من حسين را از روى كينه توزى پايمال كردند» .
امام زمان (عج) ابتدا خود را چنين به جهانيان معرفى مىكند: كه قائم و شمشير انتقام منم; قيام نمودم تا انتقام خون جدم حسين عليه السلام - كه او را تشنه لب شهيد كرده، بدن مطهرش را عريان روى خاك افكندند و پايمال كردند - بگيرم.
آرى اولين كلام حضرت مهدى (عج)، ياد امام حسين عليه السلام است كه همواره ياد او، در دل هر انسان آزاد مرد و طالب حقى زنده است و اين مصيبت عظمى، جز با ظهور فرزندش تسلى نمىيابد.
12. حضرت مهدى (عج) تكميل كننده سفر امام حسين عليه السلام
زمانى كه خورشيد تابناك مكه، ظهور كند، كوفه را به عنوان مقر حكومتخود بر خواهد گزيد. امام محمد باقر عليه السلام مىفرمايد: «مهدى قيام مىكند و به سوى كوفه مىرود و منزلش را آنجا قرار مىدهد» . (33)
هم چنين مىفرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند وبه كوفه برود، هيچ مؤمنى نخواهد بود، مگر آن كه در آن شهر، در كنار مهدى سكونت مىگزيند، يا به آن شهر مىرود» . (34)
ابوبكر حضرمى مىگويد: به امام محمد باقر يا امام صادق عليهم السلام گفتم: كدام سرزمين پس از حرم خدا و حرم پيامبرش با فضيلتتر است؟ فرمود: «اى ابابكر! سرزمين كوفه كه جايگاه پاكى است و در آن مسجد سهله قرار دارد و مسجدى كه همه پيامبران در آن نماز خواندهاند. آن جا عدالت الهى پديدار مىگردد و قائم به عدل و قيام كنندگان پس از او از همان جا خواهند بود. آنجا، جايگاه پيامبران و جانشينان صالح آنان است» . (35)
امام صادق عليه السلام از مسجد سهله ياد كرد و فرمود: «آن خانه صاحب ما (مهدى موعود) است; زمانى كه با خاندانش در آنجا سكونت گزيند» . (36)
از مجموع اين روايات فهميده مىشود كه شهر كوفه، پايگاه اصلى فعاليتها و مركز فرمانروايى امام زمان (عج) خواهد بود، پايگاهى كه زمانى مقر حكومت اميرمؤمنان عليه السلام بود و امام حسين عليه السلام به آن سو مىرفت.
13. خون خواهى حضرت مهدى (عج) از قاتلان امام حسين عليه السلام
هروى مىگويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! نظرتان درباره اين سخن امام صادق عليه السلام كه مىفرمايد: «هرگاه قائم ما قيام كند، بازماندگان قاتلان امام حسين عليه السلام به كيفر كردار پدرانشان كشته مىشوند» چيست؟ حضرت رضا عليه السلام فرمود: «اين سخن صحيح است» .
گفتم: پس اين آيه قرآن «و لاتزر وازرة وزر اخرى» چه معنايى دارد؟ فرمود «آنچه خداوند مىفرمايد صحيح است; ولى بازماندگان قاتلان امام حسين عليه السلام، به كردار پدرانشان خوشحالاند و به آن افتخار مىكنند و هر كس از چيزى خشنود باشد، مانند آن است كه آن كار را انجام داده است. اگر مردى در مشرق كشته شود و مرد ديگرى در مغرب به كشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شريك گناه قاتل است. و اين كه قائم، فرزندان قاتلان امام حسين را هنگام ظهورش نابود مىسازد، براى اين است كه آنان از كردار پدرانشان خشنودند» . (38)
14. يارى امام حسين عليه السلام، يارى امام مهدى (عج)
«... و قد قال جدى رسول الله صلى الله عليه و آله: ولدى حسين يقتل بطف كربلا، غريبا وحيدا عطشانا فريدا. فمن نصره فقد نصرنى و نصر ولده الحجة [ عليه السلام] ...;
همانا جدم رسول خدا [ صلى الله عليه و آله] فرمودند: فرزند من حسين [ عليه السلام] در زمين كربلا، غريب و تنها، عطشان و بىكس، كشته مىشود، كسى كه او را يارى كند مرا يارى نموده و فرزندش مهدى [ عليه السلام] را يارى نموده است...» . (39)
15. فرشتگان ياور امام حسين عليه السلام، ياوران مهدى (عج)
«و لقد نزل الى الارض من الملائكة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غبر الى ان يقوم القائم فيكونون من انصاره و شعارهم يا لثارات الحسين; (40)
به تحقيق چهار هزار فرشته براى نصرت و يارى حسين [ عليه السلام] به زمين فرود آمدند. آنان هنگامى كه نازل شدند، ديدند حسين [ عليه السلام] كشته شده است، از اين رو، ژوليده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اين كه قائم، قيام كند و آنان از ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان يا لثارات الحسين است» .
به راستى، چه ارتباطى ميان اين دو كوكب درخشان آسمان ولايت - كه ملك و ملكوت، عرش و فرش همه از يگانگى آن دو سخن مىگويند - وجود دارد. هر كجا حسين عليه السلام است، مهدى (عج) نيز هست و هر كجا مهدى (عج) است، حسين عليه السلام نيز مىباشد. ذكر و نام آن يكى، با ياد و نام ديگرى قرين و عجين است. از امام زمان (عج) ; سيد الشهدا عليه السلام را مىطلبند و از سيد الشهداء امام زمان را.
16. حضرت مهدى (عج) ويرانگر مساجد چهار گانه
امام محمد باقر عليه السلام درباره اين مساجد مىفرمايد: «در كوفه به دليل شادى از كشتن، حسين عليه السلام، چهار مسجد ساخته شد: مسجد اشعث، جرير، سماك و شبثبن ربعى» (41) ابو بصير مىگويد: امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «هنگامى كه قائم ما قيام كند، چهار مسجد را در كوفه ويران مىسازد...» . (42)
اين مساجد اگر چه هم اكنون موجود نيست; ولى ممكن استبعدها گروهى از روى دشمنى با اهل بيت عليه السلام، آنها را دوباره بسازند. (43)
همراه ادعيه و زيارات
1. ياد حضرت مهدى (عج)، در ميلاد امام حسين عليه السلام
نكته مهم آن، زمان فرستادن (تولد امام حسين) و محتويات و مطالب آن (ياد مهدى عليه السلام) است.وقتى به نام مقدس امام حسين عليه السلام مىرسد، مىفرمايد: «... جعلت كلمتى التامة معه و حجتى البالغة عنده...; كلمه تامه و حجتبالغه خود (امام زمان) را با حسين و نزد او قرار دادم» . (46)
2. ياد حسين عليه السلام، در ميلاد امام زمان (عج)
عاشقان حضرت در آن شب، ياد حضرت اباعبدالله عليه السلام را در دلهاى خود احياء مىكنند و با زيارت عاشورا جان خود را صفا مىبخشند، چرا كه شب امام عصر (عج) ، شب زيارتى مخصوص سالار شهيدان فرزند فاطمه زهرا عليها السلام است.
محدث بزرگوار، شيخ عباس قمى (ره) در «مفاتيح الجنان» مىنويسد: با فضيلتترين اعمال شب نيمه شعبان - كه باعث آمرزش گناهان است - زيارت امام حسين عليه السلام مىباشد. هر كه مىخواهد، روح 124 هزار پيامبر با او مصافحه كند، امام حسين عليه السلام را زيارت كند. اقل زيارت آن حضرت آن است كه به بالاى بامى رود و به سمت راست و چپ نگاه كند، سپس سر به جانب آسمان بلند كند و حضرت را با اين كلمات زيارت كند: «السلام عليك يا اباعبدالله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته» (47)
در قسمت «زيارات» نيز مىنويسد: احاديثبسيارى در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در نيمه شعبان وارد شده است. و بس است در اين باب آنچه كه به چندين سند معتبر از حضرت امام زين العابدين عليه السلام و امام جعفر صادق عليه السلام وارد شده كه: هر كه بخواهد با او 124 هزار پيامبر، مصافحه كنند، زيارت كند قبر ابى عبدالله الحسين عليه السلام را در نيمه شعبان. به درستى كه ملائكه و ارواح پيامبران، رخصت مىطلبند و به زيارت آن حضرت مىآيند. پس خوشا به حال آن كه مصافحه كند با ايشان، و ايشان مصافحه كنند با او. پنج پيامبر اولوالعزم (نوح، ابراهيم، موسى، عيسى عليهم السلامو محمد صلى الله عليه و آله) نيز با ايشاناند.
3. شب قدر و ياد امام حسين عليه السلام
در چنين شبى - كه به حجتبن الحسن العسكرى عليه السلام تعلق دارد - ياد جدبزرگوارش در دلها زنده مىشود; چرا كه يكى از اعمال مستحبى شب قدر، زيارت امام حسين عليه السلام است. شيخ عباس قمى (ره) مىنويسد: «بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در ماه مبارك رمضان - خصوصا شب اول و نيمه و آخر آن و به خصوص شب قدر - بسيار است. از حضرت امام محمد تقى عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند، امام حسين عليه السلام را در شب بيست و سوم ماه رمضان - و آن شبى است كه اميد استشب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدر مىشود - مصافحه كند با او روح 124 هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت مىطلبند از خداوند در زيارت آن حضرت در اين شب.
از حضرت صادق عليه السلام مروى است: چون شب قدر مىشود، منادى از آسمان هفتم از بطن عرش ندا مىكند كه حق تعالى هر كسى را كه به زيارت قبر حسين عليه السلام آمده، آمرزيد.
و در روايت ديگر است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز بگزارد، نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالى بهشت و پناه از آتش را بخواهد; خداوند به او بهشت و پناه از آتش را عطا فرمايد. و ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان و در راه زيارت بميرد، حسابى نخواهد داشت و به او بگويند كه بدون خوف و بيم داخل بهشتشو» . (49)
4. دعاى ندبه و ياد امام حسين عليه السلام
مانند: «اين الحسن؟ اين الحسين؟ اين ابناء الحسين; حسن عليه السلام كجا است؟ حسين عليه السلام چه شد؟ فرزندان حسين كجايند و چه شدند؟» .
قسمت ديگرى از اين دعاى شريف «اين الطالب بدم المقتول بكربلا؟ ; كجاست آن طالب خون شهيد كربلا؟» كه از حساسيت فوق العادهاى برخوردار است.
ندبه كنندگان مهدى (عج)، منتظران منتقم آل محمدند تا تقاص خون به ناحق ريخته فرزند فاطمه عليها السلام را بگيرد و موجب شادى و بهجت قلب نازنين رسول خدا صلى الله عليه و آله شود.
آرى صبح جمعه و دعاى سوزان ندبه، در فراق امام زمان و ياد سيد الشهدا عليه السلام است. و چه بسا همين ياد امام حسين عليه السلام در صدق و صفاى اين دعا، اثرى ژرف به جاى نهد.
5. زيارت عاشورا و ياد مهدى (عج)
در يكى از قسمتهاى زيارت چنين آمده است: «ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد صلى الله عليه و آله; همانا از خداوند مىخواهم خون خواهى تو را در كنار امام يارى شده از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله روزيم گرداند» .
زائر در اين فقره، مشاركت در خونخواهى امام حسين عليه السلام به وسيله امام زمان عليه السلام را طلب مىكند، چرا كه مقصود از امام منصور، دوازدهمين پيشواى شيعيان حضرت ولى عصر (عج) مىباشد و علت اين كه او را منصور ناميدهاند، اين است كه ايشان در طلب خون جدشان يارى مىشوند.
امام محمد باقر عليه السلام در شرح آيه شريفه «و من قتل مظلوما» فرمودند: «سمى المهدى المنصور كما سمى احمد محمدا و كما سمى عيسى المسيح; مهدى [عج]، منصور ناميده شد، همان طورى كه احمد، به محمد [ص] و عيسى به مسيح [ع] ناميده شد» . (50)
محمد بن مسلم مىگويد: شنيدم اباجعفر فرمود: «قائم ما منصور به رعب و مؤيد به نصر است..» . (51)
6. روز عاشورا و ياد حضرت مهدى (عج)
صالح بن عقبه از پدرش نقل مىكند: امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «هر كس حسين بن على عليهم السلام را در روز دهم محرم زيارت كند تا آن كه نزد قبر آن حضرت گريان شود، خداوند - تبارك و تعالى - ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد به او عطا كند كه ثواب آنها، مثل ثواب كسى است كه درخدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليه السلام حج و عمره و جهاد كرده باشد.
راوى مىگويد: عرض كردم: فدايتشوم، كسى كه در شهرهاى دور باشد و ممكن نباشد كه در مثل اين روز به سوى قبر آن حضرت رود، آيا براى او ثوابى است؟
امام عليه السلام فرمود: هرگاه چنين باشد به سوى صحرا يا بربلندى بام خانه خود رود و به سوى حضرت اشاره كند و سلام دهد و در نفرين بر قاتلان وى جديت نمايد و بعد از آن دو ركعت نماز بخواند. اين كار را در اوايل روز انجام دهد و خود بر امام حسين عليه السلام بگريد و كسانى را كه در خانهاش هستند، نيز به گريه بر آن حضرت وا دارد. و يكديگر را به اين كه در شهادت امام حسين عليه السلام مصيبت زده شدهاند، تعزيت گويند. و هرگاه چنين كنند، همه آن ثواب ها را براى آنان ضامنم.
گفتم: يكديگر را چگونه تعزيتبگويند ؟
حضرت فرمودند بگويند: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين عليه السلام و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدى من آل محمد عليهم السلام; خداوند اجر ما و شما را در مصيبتحسين عليه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را از كسانى قرار دهد كه به همراه ولى امام حسين، امام مهدى [عج] از آل محمد عليهم السلام طلب خون آن حضرت كرده و به خونخواهى او برخيزيم» . (52)
7. شعار سپاه حضرت مهدى (عج)
در يكى از «زيارات جامعه» در قسمتسلام به حضرت مهدى (عج) آمده است: «السلام على الامام الغائب عن الابصار و الحاضر فى الامصار و الغائب عن العيون و الحاضر فى الافكار، بقية الاخيار، وارث ذى الفقار، الذى يظهر فى بيت الله الحرام ذى الاستار و ينادى بشعار يا لثارات الحسين، انا الطالب بالاوتار، انا قاصم كل جبار; (53) سلام و درود بر امامى كه از ديدهها پنهان است و در شهرها حاضر; آن كه از ديدهها، نهان است و در دلها حاضر; باقى مانده اخيار و خوبان; و وارث شمشير ذوالفقار; آن بزرگوارى كه در بيت الله الحرام - كه داراى پردهها است - ظاهر مىشود و به شعار «يا لثارات الحسين» ندا مىكند و مىفرمايد: منم مطالبه كننده خون هاى به ناحق ريخته; منم شكننده هر ستمگر جفا پيشه» .
و ياران حضرت مهدى (عج) نيز به پيروى از امامشان، شعار يا لثارات الحسين سر مىدهند. محدث بزرگ مرحوم حاجى نورى (ره) از كتاب غيبت فضل بن شاذان نقل كرده: «ان شعار اصحاب المهدى (عج) يا لثارات الحسين عليه السلام; به درستى كه شعار ياوران مهدى (عج) يا لثارات الحسين است» . (54) امام صادق عليه السلام هم مىفرمايد: «شعار ياران حضرت مهدى يا لثارات الحسين (اى خونخواهان حسين عليه السلام) است» . (55)
چهار: همراه با تشرفات
1. حضرت مهدى (عج) و گريه بر امام حسين عليه السلام
آن سوار عرب فرمود:
تعجب نكن! من براى شما مثالى مىآورم تا مشكل حل شود.
سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مىرفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العادهاى افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه اى را ديد و وارد آن جا شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيردهاى داشتند، و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مىگذراندند. وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند; ولى براى پذيرايى از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند; زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش مهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ يكى از حاضران گفت: به او صد گوسفند بدهيد. و ديگرى كه از وزيران بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است; زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كردهام; چون آنان هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هر چه را كه دارم، به ايشان بدهم تا مقابله به مثل شود.
بعد سوار عرب پرسيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهدا عليه السلام، هر چه از مال و منال، اهل و عيال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائران و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب كرد; چون خدا - كه خدائيش را نمىتواند به سيدالشهدا عليه السلام بدهد - پس هر كارى كه مىتواند، انجام مىدهد; يعنى، با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زائران و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مىكند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
چون شخص عرب اين مطالب رافرمود، از نظر سيد بحر العلوم غايب شد. (56)
2. حضرت مهدى (عج) و عزادارى امام حسين عليه السلام
روز عاشورايى بود و موج سوگواران از هر سو، به سوى كربلا در حركتبود. علامه بحرالعلوم (ره) نيز به همراه گروهى از طلاب، به استقبال عزاداران و سينه زنان حركت كردند. در فاصله نه چندان دورى از كربلا، محلى به نام «طويرج» هست كه دسته سينه زنى آنان و سبك سوگواريشان مشهور بود.
هنگامى كه علامه و همراهانش به آنان رسيدند، ناگهان علامه با آن كهولتسن و موقعيت اجتماعى و علمى، لباس خويش را به كنارى نهاده، و سينه خويش را گشود و در صف سينه زنان، با شورى وصفناپذير به سينه زدن پرداخت.
علما و طلاب كه همراه او جهت استقبال سوگواران و دستههاى عزادارى آمده بودند، هر چه تلاش كردند تا مانع كار او شوند و از شور و احساسات گرم و عارفانه او بكاهند، نه تنها موفق نشدند; بلكه گروهى از آنان، چنان تحت تاثير او قرار گرفتند كه به او پيوستند و گروهى ديگر نيز براى حفظ او - كه مبادا بر اثر موج جمعيت زير دست و پا بيفتد و دچار ناراحتى و صدمه شود - به مراقبت از او پرداختند.
سرانجام مراسم پرشور سوگوارى و سينه زنى پايان يافت و آن سيد بزرگوار، لباس خود را پوشيده، به خانه بازگشت. يكى از خواص، از او پرسيد: چه رويدادى پيش آمد كه شما چنان دچار احساسات پاك و خالصانه شديد كه آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آورديد و به سينه زنان پيوستيد؟
آن مرحوم در پاسخ گفت: حقيقت آن است كه با رسيدن به دسته سوگواران و سينه زنان، به ناگاه چشمم به محبوب دلها، كعبه مقصود و قبله موعود، امام عصر عليه السلام افتاد و ديدم آن گرامى مرد عصرها و نسلها، با سر و پاى برهنه در ميان انبوه سينه زنان، در سوگ پدر والايش حسين عليه السلام با چشمانى اشكبار به سر و سينه مىزند. به همين جهت آن منظره مرا به حالى انداخت كه قرارم از كف رفت و سر از پا نشناخته، وارد صف سوگواران و سينه زنان شدم ودر برابر كعبه مقصود و قبله موعود، به سوگوارى پرداختم. (57)
3. حضرت مهدى (عج) و زيارت امام حسين عليه السلام
«امان من النار; لزوار الحسين فى ليلة الجمعة امان من النار يوم القيامة; اين برگ امانى است در روز قيامتبراى زوار امام حسين عليه السلام در شبهاى جمعه».
آيا اين حديث، صحيح است؟
فرمودند: آرى! راست ودرست است.
گفتم: سيدنا! صحيح است كه مىگويند: هر كس امام حسين عليه السلام را در شب جمعه زيارت كند، اين زيارت برگ امان از آتش است؟
فرمود: آرى والله; و اشك از چشمانش جارى شد و گريست... (58)
4. حضرت مهدى (عج)، در سوگ امام حسين عليه السلام
در عالم رؤيا به حضور حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - مشرف شده، خدمت ايشان عرض كردم: مولاي من! آنچه در زيارت ناحيه مقدسه ذكر شده كه ميفرماييد: ((فَةََنْدَبَنَّكَ صَباحاً و مَساءً و لابِكغَ عَليكَ بدل الدّموُعِ دماً))(59) صحيح است؟ فرمود: بلي صحيح است.
عرض كردم: آن مصيبتي كه در آن به جاي اشك خون گريه ميكنيد، كدام است؟ آيا مصيبت حضرت علي اكبراست؟ فرمود: نه، اگر علي اكبر زنده بود، در اين مصيبت او هم خون گريه ميكرد.
گفتم: آيا مصيبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه، اگر عباس در حيات بود، او هم در اين مصيبت خون گريه ميكرد.
عرض كردم: لابد مصيبت حضرت سيدالشهداء(ع) است. فرمودند: نه، اگر حضرت سيدالشهداء(ع) هم در حيات بود، در اين مصيبت خون گريه ميكرد.
عرض كردم: پس اين كدام مصيبت است كه من نمي دانم؟ فرمودند: آن مصيبت، مصيبتِ اسيري زينب است)).(60)
5. عنايت حضرت مهدي(عج) به مجالس ذكر امام حسين(ع)
خطيب بزرگ شيعه، مرحوم شيخ عبدالزهراء كعبي (ره) ميگويد: يك روز بعد از ظهر وارد صحن مطهر امام حسين(ع) شدم، شخصي در مقابل يكي از حجرههاي صحن شريف - كه كتابهاي مذهبي ميفروخت و ما با من سابقه آشنايي داشت. مرا ديد و گفت: كتاب كوچكي دارم كه به نظرم براي شما خوب باشد و در آن اشعاري بسيار زيبا دارد. قيمت آن هم اين است كه يك بار آن را برايم بخواني.
كتاب را گرفتم. خيلي كتاب مفيد و سودمندي بود؛ زيرا اشعار قصيده ابن عَرَنْدَس حلّي - كه مدتها دنبال آن ميگشتم - در آن بود. در يكي از رواقها نشسته، به خواندن آن اشعار براي كتاب فروش مشغول شدم و هر دو اشك ميريختيم كه ناگهان سيدي از بزرگان عرب را ديدم كه در برابرم ايستاده به اشعارم گوش ميدهد و گريه ميكند.
چون به اين بيت رسيدم:
ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا
و في كل عضوٍ من انامِله بحرُ
گريه آن بزرگوار شديد شد، رو به ضريح امام حسين (ع) كرد؛ اين بيت را تكرار مينمود و همچون زن جوان مرده ميگريست. همين كه اشعار را به پايان رساندم، ديگر آن بزرگوار را نديدم. براي ديدن ايشان، از صحن خارج شدم تا شايد او را بيابم؛ ولي ايشان را نديدم. به هر كجا رو نمودم، اثري نيافتم؛ گويا از برابر چشمم غايب شده است. به يقين دانستم كه حضرت حجت و امام منتظر(ع) بوده است.(61)
علامه اميني (ره) در الغدير(62) ميگويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در هر مجلسي قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايي حضرت بقية الله - روحي له الفداه - به آن مجلس ميشود. ما براي تيمن و تبرك چند بيت اين قصيده را ذكر مينماييم.
ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا
و في كلّ عضو من انامله بحر
و والدهُ الساقي علي الحَوْض في غدٍ
و فاطمه ماء الفرات لها مهر
فوالهف نفسي للحسين و ما جني
عليه غداة الطف في حربه الشمر
6. سفارش حضرت مهدي(عج) به زيارت عاشورا
دولت حضرت مهدي(عج) و رجعت امام حسين(ع)
1. رجعت امام حسين(ع)
1. امام صادق(ع) فرمود: ((اولين كسي كه زمين بر رويش شكافته ميشود و به دنيا بر ميگردد، حسين بن علي است)).(64)
آن حضرت هم چنين فرمود: اولين كساني كه به دنيا بر ميگردند، حسين بن علي(ع) و يارانش و يزيد بن معاويه و يارانش هستند كه همه آنها را از اول تا آخر ميكُشد)). سپس امام صادق(ع) اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: ((د رددنالكم الكرّة علشم و امددناكم باموال و بنغ و جعلناكم اكق نففاً؛(65) پس شما را بار ديگر بر آنها مسلّط كنيم و با مال و فرزندان ياري رسانيم و تعدادتان را افزونتر كنيم)).(66)
و امام محمد باقر(ع) ميفرمايند: امام حسين(ع) شب عاشورا به اصحابش فرمود:((... فابلاوا باكنة، فوالله اچا چكث ماشاء الله تعاض بعد ما پري علينا، د پرجنا الله و ايّاكم حغ يظهر قاچنا فينتقم من الظاثغ، و انا و انژ نشاهدهم ص السلاسل و الاغلال و انواع العذاب و النكال...؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ما جاري شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداي تعالي خواسته باشد، پس بيرون ميآورد ما و شما را در آن هنگامي كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال...))(67)
و امام حسين (ع) در روز عاشورا، دوباره از ((رجعت)) خود سخن گفته، ميفرمايد: ((من اولين كسي خواهم بود كه زمين شكافته ميشود و رجعت ميكنم)).(68)
و در زيارت حضرت ابوالفضل(ع) ميخوانيم: ((جئتك يابن امفاثؤمنغ وافداً اليكم و قلظ مسلم لكم... خعكم معكم لامع عدوكم اص بكم و بايابكم من اثؤمنغ و جن خالفكم و قتلكم من الكافرين؛ اي پسر اميرمؤمنان! من به محضر شما شرفياب شدم؛ در حالي كه دلم تسليم شما و ياريم آماده براي شما است... من با شمايم، با شمايم، نه با دشمنان شما. من نسبت به شما و بازگشت شما از ايمان آورندگان و نسبت به آنان كه شما را كشتند، از كافرانم)).(69)
2. امام حسين (ع) در سوگ حضرت مهدي(عج)
امام صادق(ع) درباره آيه شريفه ((د رددنا لكم الكرة علشم))(70) ميفرمايد: ((مقصود زنده شدن دوباره امام حسين (ع) و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛ در حالي كه كلاهخودهايي طلايي بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسين(ع) را اطلاع ميدهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند)). اين در حالي است كه حضرت حجت در ميان مردم است؛ چون معرفت و ايمان به حضرتش در دلهاي مردم استقرار يافت، مرگ او فرا ميرسد. پس امام حسين(ع) متولي غسل، كفن، حنوط و دفن ايشان ميشود و هرگزغير از وصي، وصي را تجهيز و خاك سپاري نمي كند)).(71)
امام صادق(ع) ميفرمايد: ((حسين(ع) با اصحابش ميآيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهي ميكنند؛ چنان كه همراه موسي (ع) هفتاد نفر فرستاده شدند. آنگاه حضرت قائم(ع) انگشتر را به وي ميسپارد و امام حسين(ع) غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده ميگيرد)).(72)
----------------------
پينوشتها:
1) كمال الدين، ج 2، ص 420.
2) تفسير فرات كوفي، ص 212.
3) سوره اسراء، آيه 33.
4) تفسير عياشي ج 2، ص 290: ((عن سلام بن المستنير عن ابي جعفر عليه السلام في قوله: ((و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليّه سلطانا فلا يسرف في القتل انه كان منصورا)) قال: هو الحسين بن علي عليه السلام قتل مظلوما و نحن اولياؤه، و القائم منّا اذا قام طلب بثار الحسين، فيقتل حتي يقال قد اسرف في القتل، و قال: المقتول الحسين عليه السلام و وليه القائم، و الاسراف في القتل ان يقتل غير قاتله انه كان منصورا، فانه لا يذهب من الدنيا حتي ينتصر برجل من آل رسول الله صلي الله عليه و آله يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما)). (البرهان، ج 2، ص 419؛ البحار، ج 10، ص 150؛ اثبات الهداة، ج7 ، ص 102)
5) ينابيع المودة، ص 590.
6) يادمهدي، محمدخادميشيرازي، ص 16 و ص 132.
7) منتخبالاثر، آيةالله صافي گلپايگاني، ص254.
8) كمال الدين، ج 1، ص 317؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ بحارالانوارج 51، ص 134.
9) كفاية الاثر، ص 167.
10) كنوز الحقائق، (چاپ شده در حاشيه جامع الصغير) ج 1، ص 161. (به نقل از مهدي موعود). ج 1، ص 161.
11) البرهان، ص 94 (به نقل المهدي علي لسان الحسين، صابري همداني، ص 12، ح 15).
12) كمال الدين، ج 1، ص 318؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ بحارالانوار، ج 51، ص 133 .
13) النجم الثاقب، ص 78.
14) بحار الانوار، ج 51، ص 37.
15) بحارالانوار، ج 101، ص 239، ح 38.
16) خلاصه قسمت دهم مقاله آية الله كريمي جهرمي، در مجله جان جهان.
17) دلائل الامامة، طبري، ص 239.
18) امالي شيخ طوسي، ج 2، ص 233.
19) كمال الدين، ج 1، ص 317؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ عقد الدرر، ص 134.
20) كمالالدين، ج 1، ص 317؛ عيونالاخبار، ج 1، ص 18؛ بحارالانوار، ج51، ص133.
21) كمال الدين، 1، ص 317؛ عيون الاخبار، ج 1، ص 18؛ بحار الانوار، ج 51، ص 133.
22) كمال الدين، ج 1، ص 317.
23) عقد الدرر، ص 111؛ البرهان، ص 113.
24) براي توضيحات اين علايم، ر.ك: غيبت نعماني، باب 14، ص 247 و 257 و 383؛ غيبت طوسي، ص 265 و
274 و 280؛ بحار الانوار، ج 52، ص 181 و 186 و 237 و 239 و 278؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 398 و 424 و سيماي آفتاب ص 276.
25) البرهان، ص 115 (اذا هدم حائط مسجد الكوفه ممايلي دار عبدالله بن مسعود...).
26) البرهان، ص 109 (اذا رايتم علامة من السماء ناراً عظيمة...)؛ عقد الدرر، ص 106.
27) گفتني است كه اين زيارت منتسب به امام عصر (ع) است؛ ولي در انتساب آن به حضرت - ترديدهاي جدي
وجود دارد. (ر.ك: بحار الانوار، ج 98، ص 320.)
28) ياد مهدي، ص 199.
29) بحار الانوار، ج 51، ص 148.
30) چشم اندازي به حكومت مهدي(عج)، نجم الدين طبسي، ص 63.
31) غيبة طوسي، ص 274؛ كشف الغمه، ج 3، ص 252؛ بحار الانوار، ج 52، ص 290.
32) غيبة طوسي، ص 274؛ بحارالانوار، ج 52، ص 290.
33) قصص الانبياء، راوندي ،ص 80؛ بحارالانوار، ج 52، ص 225؛ چشم انداز، ص 170.
34) بحارالانوار، ج 52، ص 385؛ غيبة طوسي، ص 275 بااندكي تفاوت؛ چشمانداز، ص170.
35) كامل الزيارات، ص 30؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص416؛ چشم انداز، ص 170.
36) كافي، ج 3، ص 415؛ ارشاد، ص 362؛ التهذيب، ج 3، ص 253؛ غيبة طوسي، ص 283؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 532؛ بحارالانوار، ج 52، ص 331.
37) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 85؛ بحارالانوار، ج 45، ص 299؛ چشم انداز، ص 148.
38) علل الشرايع، ج 1، ص 219؛ عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 273؛ بحارالانوار، ج 52، ص 313؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 455؛ چشم انداز، ص 154.
39) معاليالسبطين، ج1، ص208؛ رياضالقدس، ج 1، ص263؛ سحابرحمت، ص 342.
40) امالي صدوق، مجلس 27؛ بحار الانوار، ج *44 ص 285؛ مجله جان جهان، ص 35.
41) بحار الانوار، ج 45، ص 189.
42) من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 53 و 232؛ بحارالانوار، ج 52، ص 333؛ اثبات الهداة ج 3، ص 517، 566؛ الشيعه و الرجعة، ج 2، ص 400؛ ارشاد، ص 365؛ روضة الواعظين، ج 2، ص 246؛ چشم انداز، ص 157.
43) مهدي موعود(عج) ، ص 941؛ چشم انداز، ص 157.
44) مصباح المتهجد، اليوم الثالث يوم ولد فيه الحسين(ع) ص 758، مفاتيح الجنان، اعمال روز سوم شعبان، اقبال، سيد علي بن طاووس 689، شيعه و رجعت ص 190.
45) اصول كافي، ج 2، ص 471.
46) با حسين (ع) تا مهدي (عج) سيد مجتبي حسيني، ص 23.
47) مصباح المتهجد، شيخ طوسي، ليلة النصف من شعبان، مفاتيح، اعمال شب نيمه شعبان.
48) كافي، كتاب الحجة، باب في شان انا انزلناه.
49) مفاتيح الجنان، بخش زيارات، زيارت امام حسين(ع) در شبهاي قدر.
50) بحار الانوار، ج 51، ص 28.
51) همان، ج 52، ص 191، ج 24.
52) مصباح المتهجد، شيخ طوسي، المحرم و شرح زيارة الحسين(ع)، ص 713 و 714؛ مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا.
53) النجم الثاقب، ص 469.
54) همان.
55) مستدرك الوسائل ج 11، ص 14 ب 47، ج 7: (فضيل بن يسار عن ابي عبدالله(ع) قال: ((و هم من خشية الله مشفقون، يدعون بالشهادة و يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله، شعارهم يا لثارات الحسين(ع) اذا ساروا يسير الرعب امامهم مسيرة شهر)).
56) العبقري الحسان، ج 1، ص 119، س 11.
57) ديدار يار، علي كرمي ج 2، ص 200. هر چند مرحوم نهاوندي اين گفت و گو را از تشرفات مرحوم بحرالعلوم (ره) به محضر امام زمان (عج) دانسته است؛ ولي مرحوم دربندي (متوفاي 1285 ه ق) در اسرار الشهادات تصريح كرده كه اين گفت و گو بين مرحوم بحرالعلوم و شاگرد زاهد و عارفش شيخ حسين نجف انجام گرفته است. (اسرار الشهادات، ج 3، ص 46، قم، انتشارات ذوي القربي، 1420 ه ق)
58) العبقري الحسان ج 2، ص 114؛ النجم الثاقب، ص 484؛ مفاتيح، ص 798؛ عنايات حضرت مهدي موعود (عج)، ص 77، عنايات حضرت مهدي(عج) به علما و طلاب، ص 101.
59) بحار الانوار، ج 98، ص 238.
60) العبقري الحسان، ج 1، ص98، س 7.
61) شيفتگان حضرت مهدي(عج)، ج 3، ص 172؛ ملاقات با امام عصر، ص 315؛ عنايات حضرت مهدي(عج) به علما و طلاب، ص397؛ كلمةالمختار، ج 1، ص440.
62) الغدير، ج 7، ص 14.
63) النجم الثاقب، ص 60، مفاتيح الجنان بعد از زيارت جامعه.
64) بحار الانوار، ج 53، ص 39؛ الزام الناصب، ج 2، ص 360؛ تفسير برهان، ج 2، ص 408؛ ايقاظ ،ص 360.
65) سوره اسراء، آيه 6.
66) بحارالانوار، ج 53، ص 76؛ تفسير صافي، ج 3، 179؛ تفسير عياشي، ج 2ص 282؛ نورالثقلين ج 3، ص 140؛ تفسير برهان، ج 2، ص 408.
67) گزيده كفاية المهتدي، ص 105 و 106، ح 19.
68) بحار الانوار ج 53، ص 62 ؛ ايقاظ، ص 352 ؛ فوز اكبر، ص 36.
69) بحار الانوار، 22، ص 173؛ شيعه و رجعت، ص 217 و 218.
70) سوره اسراء، آيه 6.
71) كافي ج 8، ص 206؛ تأويل الأيات الظاهرة، ج 1، ص 278 و ج 2، ص 762؛ مختصر البصائر ص 48؛ تفسير برهان ج 2، ص 401، بحار الانوار، ج53، ص 13 و ص 51 ص 56؛ تفسير عياشي، ج 2، ص 281؛ نور الثقلين ج 3، ص 138؛ المحجة ص 121؛ الايقاظ ص 309.
72) ايقاظ، ص 368.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :morteza_ahmadpour
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}