بهترين كار در ماه مبارك رمضان
بهترين كار در ماه مبارك رمضان
بهترين كار در ماه مبارك رمضان
گفتيم كه بهتر اين است از همين اول ماه رمضان اهتمام جدي داشته باشيم كه از اين ماه و روزه اين ماه، بيشترين بهره را ببريم. اين ماه و روزه آن براي اينكه بازده معنوي داشته باشد، و به ما از رحمت و مغفرت حضرت حق بچشاند، ظرفيت بسيار بالايي دارد وما بايد طوري برخورد كنيم كه بيشتر بهره ببريم.
براي اينكه از رمضان بيشتر بهره ببريم، گفتيم كه بايد توجه داشته باشيم يعني: قلباً بخواهيم و آن چيزي را كه ميخواهيم براي مدت طولاني قلباً نگاهش كنيم. اينجا نور و معنويت با نگاه دل بلعيده مي شود وآن مقداري را كه با نگاه دل و با گيرندگي و مكش نگاه دل بدست ميآيد با عمل نميتوان بدست آورد. توجه قلبي يعني وجه دل آدم به اين موضوع بيشتر باشد.
اين تقاضا و تمناي مستمر اول ساده جلوه ميكند، آدم مي گويد خوب باشد، ميخواهم ديگر، اما در عمل دشوار است.
با ياد تو ميخوابم در خواب تو را بينم
از خواب چو برخيزم اول تو به ياد آيي
فرق تمناي آدمهاي معمولي با آدمهاي برجسته
تمرين توجه چقدر مهم است؟ بعضي اوقات گفتگوي معنوي را كه گوش ميكنيد، ممكن اصلا محتواي آن را احتياج نداشته باشيد، مي گويد اين گفتگو توجه دوباره من را به اين مفاهيم جلب ميكند. اين گفتگو جنبه موعظه، ذكر، تذكر، تنبه و بيدارسازي پيدا ميكند. گفتگوهاي محافل ديني هميشه جنبه تعليمي ندارند خيلي از اوقات جنبه جلب توجه كردن دارند.
فرق تمناي آدمهاي معمولي با آدمهاي برجسته چيست؟ آدم هاي معمولي را حوادث وادار به تمنا ميكند ولي آدمهاي با شخصيت فراتر از حوادث مينشينند، تمنا فهرست ميكنند و چقدر عميق هم ميخواهند. دعاي ابوحمزه ثمالي و كميل را نگاه كنيد حضرت علي درباره يك چيزهايي فكر كردند و آنقدر فكر كردند و نسبت به آن حساسيت پيدا كردند و حساسيت آنقدر بالا رفت كه بدون اينكه زمينه اي باشد كار به گريه و تمنا وعبارات زيبا و شيريني از آن دست كشيده شد.
ميگويند امشب قرار است شما فوت كنيد "ابكي لظلمة قبري ابكي لضيق لحدي " من گريه ميكنم براي تنگي قبرم، گريه ميكنم، مگرطوري شده؟ چيزي شده؟ حوادث نيست كه او را وادار به تمنا ميكند شخصيتهاي برجسته اين جوري هستند. تمنا، توجه و بعد تأدب.
ادب ماه رمضان متناسب با خودش است. اين صحنه رانگاه كنيد: رسول مكرم اسلام فرمودند كه رمضان ماهي است كه شما در آن به ضيافت الهي دعوت شده ايد. خطبه شعبانيه معروف است. اميرالمومنين بلند ميشود و ميپرسد يا رسول الله بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟ چه اتفاقي در روح علي افتاده كه بلند ميشود و اين سوال را ميكند؟ اميرالمومنين توجه دارد با اينكه هنوز ماه رمضان نيامده، بهترين روزه گير باشد و بهترين رمضان را داشته باشد. اين تمنا را دارد و دنبال دستورالعملي براي تأدب ميگردد. آدم خوب اين جوري است، تا يك صحنه اي ميبينيد كه صحنه خيلي خوبي است، آخرش را ميبيند. مي گويد من با اين ماه چي كار كنم؟ نمينشيند لم بدهد، وبگويد الحمدلله اين ماه مي آيد و مي رود و ما را پاك ميكند. بيشتر بخوابيم چون كل اين ماه نفسش بركت دارد. تنبلي در روح ما گاهي از اوقات ما را برعكس مي كند.
چرا بعد از آنكه كار خوبي ميكنيم و حال خوش معنوي داريم، سست ميشويم؟
پرسيد چرا بعد از آنكه كار خوبي ميكنم و حال خوش معنوي دارم، سست ميشوم؟ گفتم طبيعت همه ببعيهاي عالم همين است. آدم بايد كمي از زندگي ببعي وارانه نجات پيدا كند. آنوقت وقتي حالش خوب شد تازه دويدن را شروع ميكند، تازه تلاش مضاعف خواهد كرد. در وضعيت طبيعي آدم ممكن است به كم قانع شود و به زمين، گير كند. ولي بايد بكند. آن لحظه، لحظه مبارزه تو است. وضعيتت خوب شده بود بعد دچار تنبلي و سستي شدي؟ مثلا اگر يك شب دعاي ابوحمزه بخوانيم تا ده شب به خودمان مرخصي ميدهيم و بعضيها ماشاء الله دل گنده هستند تا يك سال به خودشان مرخصي ميدهند، شب قدر ميآيند و ميروند تا سال ديگر. اما اهل بيت اينجوري نبودند. اهل بيت نماز صبح ميخواندند تا نماز ظهر به خودشان مرخصي ميدادند پبامبر صدا ميزدند ارحنا يا بلال اذان بگو كه نفسمان تنگ آمد.
بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟
اميرالمومنين بلند ميشوند سوال ميكنند بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟ رسول خدا ميفرمايند: اجتناب از گناهان و ترك معاصي حضرت حق. اين يعني چه، تناسب اين ادب با رمضان در چيه؟ كه اگر من بخواهم تأدب بورزم، بايد ترك گناه كنم. گناه را كه همشه بايد ترك كرد، وجوه تناسبش وجوه عجيب و غريبي است. اول ببينيم كه خود رمضان چيست؟ خود رمضان از قبيله ي ترك است، ترك خوردن، ترك آشاميدن. قضيه ترك قصه عجيبي دارد بعضي از اهل معرفت فرموده اند اينكه خدا كه فرمود من جزا روزه را ميدهم، انگار بقيه را خدا جزا نميدهد، ميدهد ملائكه جزا بدهند. بعضيها در اين روايت فرموده اند كه جزاي روزه خودم هستم حال فرق روزه با نماز و كارهاي ديگر چيست؟
فرق روزه با نماز و كارهاي ديگر چيست؟
روزه عملي است كه بيشترين ترك در آن است، فعل نيست. روزه هيچ فعلي ندارد همه اش ترك است. چرا در خانه خدا ترك بهتر از فعل است؟ فعل را قربه الي الله انجام ميدهي، ترك هم انجام ميدهي ولي ترك عزيزتر است. يك جاي ديگر هم هست ترك كار بد از انجام كار خوب بهتر است. "اجتناب السيئات اولي من اكتساب الحسنات " ترك كار بد خيلي بهتر از آن است كه آدم بخواهد كار خوب بكند. ترك كار بد، ترك چرا پيش خدا عزيزتر است؟
بگذاريد من وجه توحيدي و خالصانه تر ترك را اين طور توضيح دهم. آن چيزي كه در نماز ما بايد دنبالش باشيم چيست؟ توجه به خدا است؟ نه ترك توجه به غير خداست. چون كه ما خدا را نديديم كه به آن توجه پيدا كنيم. آن چيزي كه ما سالها سر نماز با آن مبارزه ميكنيم چيست؟ توجهات ديگر ميآيد ما ميزنيم. ميآيد، ميزنيم، تو به جاي اينكه خدا را در آغوش بگيري، فعلا بايد شمشير دست بگيري و هر غيري كه آمد غيرتت به جوشد آيد و آن را بزني. بعضيها ميگويند ما چه طور به خدا توجه پيدا كنيم؟ راحتت كنم ساده نيست، به آساني نمي شود به خدا توجه پيدا كرد، حالا صبر كن آن چشم را پيداكني كه خدا را ببيني، آن دل را پيدا كني كه خدا را باآن حس كني، آن زبان را پيدا كني كه با خدا حرف بزني.
ما بخواهيم به خدا توجه پيدا كنيم به يك بت خيالي توجه پيدا مي كنيم. تا به بچه مي گويي خداي مهربان، ياد مامانش ميافتد مي گويد يك چيزي تو مايه هاي مامان. به او ميگويند خداي مهربان ياد نوازشهاي مامان ميافتد. ذكرهاي نماز را نگاه كنيد يكي از محوري ترين ذكرهاي نماز تسبيح است. تسبيح يعني چه؟ ما فعلا بايد بگوييم خدايا تو از آن چيزي كه همه تصور مي كنند از هر تصوري مبرايي، تو اين نيستي تو آن نيستي، حضرت امام فرمودند الله اكبر هم يك جور تسبيح هست.
خدايا تو بزرگ تر از آن هستي كه من بگويم. تو اين نيستي. تو آن هستي. تو آن ديگري نيستي. من درباره تو هر تصور خوبي را تصديق ميكنم و بعد تصديق ميكنم كه تو از اين تصور من بالاتري. پس من چي را تصور كنم من هيچ تصوري را نميكنم. ما مدت ها در مسير توحيد بايد حركت كنيم. اميرالمومنين توي نهج البلاغه در يك بحث معرفتي بسيار عالي فرمودند توحيد يعني نفي صفات از او، توحيد يعني خالي از هر چيزي كه تو درباره خدا تصور كني. همه خوبيها را درباره او تصور كن و بعد بگو تو بزرگ تر از اينها هستي.
توحيد شيريني خاصي دارد، عمليات نماز اين است. بعضيها سر نماز گيج ميشوند كه بايد چه كار كنند؟ مناجات با امام زمان كه كاري ندارد، انشاءالله زيارت چهره شريفشان نصيب شما بشود تا بدانيد با كي صحبت ميكنيد. آدم خيلي راحت تمركز پيدا ميكند. توجه به امام حسين و گريه براي سيدالشهدا كاري ندارد اين همه روضه ميخوانند تا تصويرسازي براي ما راحت باشد و توجه ما را راحت به امام حسين جلب ميكنند. اصلا ما روضه خوان ها نشستيم اينجا كه توجه مردم را جلب كنيم.
اما در ارتباط با خدا برعكس بايد عمل كنيم اينكه اميرالمومنين عليه السلام صدا ميزند خدايا! كور باشد هركه تو را نديده باشد. خطبه نهج البلاغه را نگاه كنيد، از اول تا آخر خطبه درباره خداوند متعال مي گويد اين نيست، آن نيست، بالاتر از آن است كه تو تصور كني.
اگر شما بخواهيد خداي متعال را معشوق خود قرار دهيد، با اين ظرفيتهاي ابتدايي نمي شود. ما به دنيا آمده ايم تا ظرفيت پيدا كنيم و در آن دنيا بتوانيم خدا را در آغوش بگيريم.
سر نماز به ما فرموده اند بگوييد الله اكبر، الله اكبر يعني غير خدا را دور بريز، همه اش اين عملياتها را انجام بده، هي فكرها ميآيد سراغت بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. هي دنيا ميآيد بگو الان موقع اين حرفها نيست. غصه ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. شادي كه ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. برنامه ريزي آينده ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. تصور امور گذشته، تصوردر مورد ديگران بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. مدتي بايد مبارزه كني. نماز در مقام فعل توجه يعني مبارزه با توجه به ديگران و در مقام معرفت يعني توجه به خدا. مراتب اوليه درك خداوند متعال كه آدم مي تواند از آن صحبت كند همه اش تسبيح است. سبحان الله، خدا منزه است. خدا پاكتر از آن است كه من بخواهم بگويم.
تعبير زيباي امام (ره) از نماز و افعال و اذكار آن
حضرت امام يك بار نماز را توصيف مينمودند، ميفرمودند ما نماز مي خوانيم، حمد و سوره را ميخوانيم بعد ميگوييم الله اكبر خدا بزرگ تر از آن است كه من بايستم و باهاش حرف بزنم. بعد ميگوييم سبحان الله ركوع ميكنيم و ميگوييم خدا پاك تر از آن است كه بگوييم الله اكبر و بعد بلند ميشويم ميگوييم الله اكبر، خدا بزرگ تر از آن است كه من بگويم سبحان الله. بعد به سجده مي رويم، ميگوييم سبحان الله، بابا خدا پاك تر از آن است كه من بگويم خدا بزرگ تر از آن است كه من تسبيحش كنم. بعد بلند ميشويم ميگوييم الله اكبر، ببين چه نماز قشنگي است.در آخر اين نماز طرف ميميرد و مجبور است كه بگويد "به حول الله و قوه اقوم و اقعد واركع و اسجد ".خدا ميگويد حالا دستت را بگير بلند شو دوباره از اول، يك دور ديگر اين راه را برويم، از اول برويم. كمي با من حرف بزن. كمي با خدا حرف ميزند و بعد ميگويد زشت شد، الله اكبر. خدا بزرگ تر است كه من... سبحان الله و دوباره الله اكبر و دوباره سبحان الله و دوباره الله اكبر و... بعد "اشهدان لا اله الله " شهيد شد، به شهادت رسيد. ولي خدا جانش را نميگيرد، مي گويد حالا دوباره برگرد زندگيت را ادامه بده. يك دفعه اي يادش ميآيد كه چقدر آدم اينجا هست و مي گويد "السلام عليكم و رحمه الله و بركاته " شما كي اينجا بوديد؟ ميگويند ما خيلي وقت است كه اينجا بوديم، ما هم داشتيم نماز ميخوانديم.
چرا بايدقبل از دعا كمي حمد و ثناي خداوند را گفت
ترك در مقام معرفت، تسبيح معرفتي و در مقام توجه، تسبيح قلبي است. درست است. توجه به خدا، كار ساده اي نيست، ما بعضي وقتها نيازهاي خودمان را در آغوش ميكشيم.
ميگوييم خدايا من اينقدر به تو علاقه مندم، يعني من به خودم علاقه مندم، كه تو اگر من را تحويل بگيري به تو علاقه مند ميشوم. اگر تو دست من را بگيري، بالاخره چيزي از علاقه من هم به تو مي رسد. يعني هر كسي به من خدمت كند من به آن علاقه مند ميشوم، از جمله شما. از اهل بيت روايت است كه اكثراً بت خيالي خودشان را به نام خدا ميپرستند و اصلا نميدانند خدا يعني چه؟
تحف العقول حديث اول در باب معرفت الله از اميرالمومنين و نهج البلاغه را مطالعه كنيد آدم همينجوري ميماند. تو به كي عشق داري؟ به چه كسي عشق ميورزي؟ با كي صحبت ميكني؟ تو با كسي اجازه سخن پيدا كردي كه هنوز اجازه ديدن او پيدا نكردي، اجازه درك عميق و شفاف پيدا نكردي. تو به چه كسي علاقه داري؟ نديده به او ايمان آورده اي؟ و اين، كارِ آدم را زيبا ميكند، تشنه نگه ميدارد.
هميشه ميگويند قبل از دعا كمي حمد و ثناي خداوند را بگوييد. بعد هم بگويد سبحان الله، الله اكبر تو بزرگ تر از آن هستي كه من تو را درك كنم. كمي تسبيح و كمي حمد و ثناي الاهي را به جا آوريد. يك كمي فاصله خود تان را با خدا حفظ كنيد، اين فاصله را اعلام كنيد.
اينكه آدم از اسماي جمال و جلال حضرت حق ياد كند، عيبي ندارد اما شما توجه داشته باشيد هر وقت ما ميگوييم خدا رحيم است. خدا بزرگ تر از آن چيزي است كه ما از رحمت او تصور داريم،هر موقع كه گفتيم خدا كريم است. خدا بزرگ تر از آن است كه ما از كريم بودن او تصور داريم.
خدا را يك كمي فاصله بدهيد كه به طرفش حركت بكنيد.
خداشناسي به معناي واقعي چند سال طول ميكشد؟ به اندازه عمر خدا. هر چي جلوتر ميروي خدا را بيشتر ميشناسي.چند سال وقت بايد گذاشت؟ از وقتي شناسايي خدا را آغاز كردي تا وقتي خوب او را بشناسي. بي نهايت سال بايد وقت بگذاري يعني هيچوقت خدا را خوب نميشناسي.
يك سوالي امام حسين ميتواند بگويد من هنوز بي نهايت خدا را نميشناسم؟ بله، امام حسين مي گويد، داد ميزند. خدا براي امام حسين هم نامحدود است، اما امام حسين چقدر جلورفته است، از ما خيلي جلوتر، ولي شما نميتوانيد بگوييد چقدر مانده به ته معرفت الله برسد، معرفت الله ته ندارد، براي همين اين جوري در خانه خدا ضجه ميزنند.
اهل بيت ميفرمايند هر شب جمعه از معرفت الله به ما عنايتي مي شود كه ما وقتي آن عنايت را دريافت ميكنيم، احساس ميكنيم تا حالا اصلا چيزي از خدا نميشناختيم. ببين چه اتفاقي هر شب جمعه براي اهل بيت ميافتد، مشكل اينجاست كه خدا بي نهايت است. پس من براي اينكه در معرفت الله را بر روي خود باز كنم فعلا بايد مبارزه كنم. در مقام معرفت، مبارزه با آنچه درباره خدا تصور ميكنم، چون خدا از تصور من خارج است. بايد به اسماء الهي معرفت پيدا كنيم، و هرچه جلوتر برويم بگويم ولي خدا بهتر از اين است.
ما در اين دنيا كاري جز ترك نداريم
شما هم در مقام معرفت وهم در مقام توجه و هم در مقام عمل يك چيزي به نام ترك ميبينيد. يعني ترك معصيت. ترك معصيت از قبيله توحيد است و خيلي زيبا و لطيف است. من ميترسم شما فعلي را انجام دهيد يك چيزي از قبيل به تصور كشيدن خدا و خدا را در آن تصور محدود شود. بگويد من خدا را شناختم، خدا عين مامان من ميماند تازه مشرك شدي. عين مامان من ميماند يعني چه؟ فعل خوب را انجام دادن و در همان حد متوقف شدن خيلي زشت است.
اي خدايي كه اگر كسي بخواهد به تو برسد بايد خوبيهاي خودش را ترك كند، به اين معنا چه طور كسي كه ترك معاصي نميكند به تو برسد؟ روزه از قبيله ترك است. خدا آب و غذاي آدم را قطع ميكند و مي گويد خواهشاً بقيه را خودت قطع كن. دنيا دار علاقه مند شدن و ترك علاقهها است در دنيا طبيعتاً آدم علاقههايي پيدا ميكند. بايد شمشير برداري هي بزني، هي بزني. ما در اين دنيا كاري جز ترك نداريم. روي اين ترك فكر كنيد. خصوصا ترك تعلقات.
اكثر امتحانات الهي با ما يك حرف بيشتر ندارند، ترك. حتي خوبيها هم براي اين است كه ما ترك بديها كنيم. مثلا صدقه دادن ترك مال است، از خودگذشتگي، ترك خود و....
عاشق خدا شدن يعني چه؟
عاشق خدا شدن يعني فناي في الله، در فنا هم ترك است. همه چيز را براي خودتان خلاصه كنيد تا هميشه آرام بگيريد. هميشه با يك كلمه و در يك لحظه خودتان را توجيه كنيد. ما به اين دنيا آمديم كه غير او را از دل خارج كنيم، از اعمالمان خارج كنيم. اين خروج خيلي چيز قشنگي است. خدايا در اين ماه رمضان به ما توفيق بده، غير تو از تمام گوشهها و زواياي وجود ما خارج شود. "حبلي كمال الانقطاع اليك ".
كربلا نمايشگاه ترك به خاطر حضرت محبوب
فداي لب تشنه ات يا امام حسين. از صبح تا عصر عاشورا، در كربلا حماسه اي بود. تعلق نوراني سيدالشهدا تعلق خاكي و سياه از جنس ما نبود. تعلق سيدالشهدا از جنس تعلقات ما نيست. هر كه را هم دوست دارد به خاطر خدا دوست دارد. اما خدا بنا داشته آنجا نمايشگاهي از ترك به خاطر حضرت محبوب برقرار كند. يك به يك حسين ميدان ميرود و بر ميگردد و يكي از عزيزانش را از دست ميدهد. هر كه را دوست دارد از دست ميدهد.
علي بن ابي الطالب بالاي سر عمارياسر آمد و صدا زد اي دنيا اف بر تو، چه دقتي داري كه من به هر كسي علاقه مند هستم، من را از او جدا ميكني، ميگردي دوستانم را يك به يك از من ميگيري. روضه ميخواند وگريه ميكرد. از دست دادن و فدا كردن اوج عاشقي است كه اوليا ي خدا داشته اند. اباعبدالله الحسين بالاي سر علي اكبر صدا زد اي دنيا اف بر تو، كسي را از من ميگيري كه عزيزترين كس من بوده است.
لحظه هاي عجيب و عارفانه اي است، سيدابن طاووس ميفرمايد اگر نبود كه به ما دستور دادند براي سيدالشهدا گريه كنيد ما اين قسمت از عاشورا را كه ميديديم، از اين توفيق عظيم و از اين عشق بازي عجيب، جشن ميگرفتيم، شكوهش انسان را به بهجت و سرور خاصي ميرساند. ولي به ما گفتند آن طرفش را هم ببينيد.
ميگويند لشكريان همه ايستاده بودند همه يك دفعه خانمي را به هم نشان دادند، اولين بار بود كه اهل حرم به ميان نامحرمان آمده بودند. گفتند او كيست؟ يكي صدا زد گمانم دختر اميرالمومنين، زينب كبري باشد. زينب را ميشناختند. زينب ميان نامحرمان بيايد؟ از ميان لشكريان عبور كند؟! چه اتفاقي افتاده است؟!
جوانان به خدا شما همين الان بخواهيد مسافت خيمه گاه تا قتلگاه و مزار علي اكبر را بدويد، خسته ميشويد بايد يكي دو بار نفس تازه كنيد. زينب كبري تمام اين مسير راعزيز برادر گويان ميان نامحرمان دويد تا خود را بالاي سر علي اكبر برساند و ناله اي بزند، حسين صورت از صورت علي اكبر بردار. الا لعنه الله علي قوم الظالمين.
خدايا! ما را ببخش و بيامرز، آني و كمتر از آني ما را به خودمان وا مگذار.
-------------------------------------------------
منبع: * سخنراني حجت الاسلام عليرضا پناهيان در مسجد دانشگاه تهران - رمضان 1426
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
براي اينكه از رمضان بيشتر بهره ببريم، گفتيم كه بايد توجه داشته باشيم يعني: قلباً بخواهيم و آن چيزي را كه ميخواهيم براي مدت طولاني قلباً نگاهش كنيم. اينجا نور و معنويت با نگاه دل بلعيده مي شود وآن مقداري را كه با نگاه دل و با گيرندگي و مكش نگاه دل بدست ميآيد با عمل نميتوان بدست آورد. توجه قلبي يعني وجه دل آدم به اين موضوع بيشتر باشد.
اين تقاضا و تمناي مستمر اول ساده جلوه ميكند، آدم مي گويد خوب باشد، ميخواهم ديگر، اما در عمل دشوار است.
با ياد تو ميخوابم در خواب تو را بينم
از خواب چو برخيزم اول تو به ياد آيي
فرق تمناي آدمهاي معمولي با آدمهاي برجسته
تمرين توجه چقدر مهم است؟ بعضي اوقات گفتگوي معنوي را كه گوش ميكنيد، ممكن اصلا محتواي آن را احتياج نداشته باشيد، مي گويد اين گفتگو توجه دوباره من را به اين مفاهيم جلب ميكند. اين گفتگو جنبه موعظه، ذكر، تذكر، تنبه و بيدارسازي پيدا ميكند. گفتگوهاي محافل ديني هميشه جنبه تعليمي ندارند خيلي از اوقات جنبه جلب توجه كردن دارند.
فرق تمناي آدمهاي معمولي با آدمهاي برجسته چيست؟ آدم هاي معمولي را حوادث وادار به تمنا ميكند ولي آدمهاي با شخصيت فراتر از حوادث مينشينند، تمنا فهرست ميكنند و چقدر عميق هم ميخواهند. دعاي ابوحمزه ثمالي و كميل را نگاه كنيد حضرت علي درباره يك چيزهايي فكر كردند و آنقدر فكر كردند و نسبت به آن حساسيت پيدا كردند و حساسيت آنقدر بالا رفت كه بدون اينكه زمينه اي باشد كار به گريه و تمنا وعبارات زيبا و شيريني از آن دست كشيده شد.
ميگويند امشب قرار است شما فوت كنيد "ابكي لظلمة قبري ابكي لضيق لحدي " من گريه ميكنم براي تنگي قبرم، گريه ميكنم، مگرطوري شده؟ چيزي شده؟ حوادث نيست كه او را وادار به تمنا ميكند شخصيتهاي برجسته اين جوري هستند. تمنا، توجه و بعد تأدب.
ادب ماه رمضان متناسب با خودش است. اين صحنه رانگاه كنيد: رسول مكرم اسلام فرمودند كه رمضان ماهي است كه شما در آن به ضيافت الهي دعوت شده ايد. خطبه شعبانيه معروف است. اميرالمومنين بلند ميشود و ميپرسد يا رسول الله بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟ چه اتفاقي در روح علي افتاده كه بلند ميشود و اين سوال را ميكند؟ اميرالمومنين توجه دارد با اينكه هنوز ماه رمضان نيامده، بهترين روزه گير باشد و بهترين رمضان را داشته باشد. اين تمنا را دارد و دنبال دستورالعملي براي تأدب ميگردد. آدم خوب اين جوري است، تا يك صحنه اي ميبينيد كه صحنه خيلي خوبي است، آخرش را ميبيند. مي گويد من با اين ماه چي كار كنم؟ نمينشيند لم بدهد، وبگويد الحمدلله اين ماه مي آيد و مي رود و ما را پاك ميكند. بيشتر بخوابيم چون كل اين ماه نفسش بركت دارد. تنبلي در روح ما گاهي از اوقات ما را برعكس مي كند.
چرا بعد از آنكه كار خوبي ميكنيم و حال خوش معنوي داريم، سست ميشويم؟
پرسيد چرا بعد از آنكه كار خوبي ميكنم و حال خوش معنوي دارم، سست ميشوم؟ گفتم طبيعت همه ببعيهاي عالم همين است. آدم بايد كمي از زندگي ببعي وارانه نجات پيدا كند. آنوقت وقتي حالش خوب شد تازه دويدن را شروع ميكند، تازه تلاش مضاعف خواهد كرد. در وضعيت طبيعي آدم ممكن است به كم قانع شود و به زمين، گير كند. ولي بايد بكند. آن لحظه، لحظه مبارزه تو است. وضعيتت خوب شده بود بعد دچار تنبلي و سستي شدي؟ مثلا اگر يك شب دعاي ابوحمزه بخوانيم تا ده شب به خودمان مرخصي ميدهيم و بعضيها ماشاء الله دل گنده هستند تا يك سال به خودشان مرخصي ميدهند، شب قدر ميآيند و ميروند تا سال ديگر. اما اهل بيت اينجوري نبودند. اهل بيت نماز صبح ميخواندند تا نماز ظهر به خودشان مرخصي ميدادند پبامبر صدا ميزدند ارحنا يا بلال اذان بگو كه نفسمان تنگ آمد.
بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟
اميرالمومنين بلند ميشوند سوال ميكنند بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟ رسول خدا ميفرمايند: اجتناب از گناهان و ترك معاصي حضرت حق. اين يعني چه، تناسب اين ادب با رمضان در چيه؟ كه اگر من بخواهم تأدب بورزم، بايد ترك گناه كنم. گناه را كه همشه بايد ترك كرد، وجوه تناسبش وجوه عجيب و غريبي است. اول ببينيم كه خود رمضان چيست؟ خود رمضان از قبيله ي ترك است، ترك خوردن، ترك آشاميدن. قضيه ترك قصه عجيبي دارد بعضي از اهل معرفت فرموده اند اينكه خدا كه فرمود من جزا روزه را ميدهم، انگار بقيه را خدا جزا نميدهد، ميدهد ملائكه جزا بدهند. بعضيها در اين روايت فرموده اند كه جزاي روزه خودم هستم حال فرق روزه با نماز و كارهاي ديگر چيست؟
فرق روزه با نماز و كارهاي ديگر چيست؟
روزه عملي است كه بيشترين ترك در آن است، فعل نيست. روزه هيچ فعلي ندارد همه اش ترك است. چرا در خانه خدا ترك بهتر از فعل است؟ فعل را قربه الي الله انجام ميدهي، ترك هم انجام ميدهي ولي ترك عزيزتر است. يك جاي ديگر هم هست ترك كار بد از انجام كار خوب بهتر است. "اجتناب السيئات اولي من اكتساب الحسنات " ترك كار بد خيلي بهتر از آن است كه آدم بخواهد كار خوب بكند. ترك كار بد، ترك چرا پيش خدا عزيزتر است؟
بگذاريد من وجه توحيدي و خالصانه تر ترك را اين طور توضيح دهم. آن چيزي كه در نماز ما بايد دنبالش باشيم چيست؟ توجه به خدا است؟ نه ترك توجه به غير خداست. چون كه ما خدا را نديديم كه به آن توجه پيدا كنيم. آن چيزي كه ما سالها سر نماز با آن مبارزه ميكنيم چيست؟ توجهات ديگر ميآيد ما ميزنيم. ميآيد، ميزنيم، تو به جاي اينكه خدا را در آغوش بگيري، فعلا بايد شمشير دست بگيري و هر غيري كه آمد غيرتت به جوشد آيد و آن را بزني. بعضيها ميگويند ما چه طور به خدا توجه پيدا كنيم؟ راحتت كنم ساده نيست، به آساني نمي شود به خدا توجه پيدا كرد، حالا صبر كن آن چشم را پيداكني كه خدا را ببيني، آن دل را پيدا كني كه خدا را باآن حس كني، آن زبان را پيدا كني كه با خدا حرف بزني.
ما بخواهيم به خدا توجه پيدا كنيم به يك بت خيالي توجه پيدا مي كنيم. تا به بچه مي گويي خداي مهربان، ياد مامانش ميافتد مي گويد يك چيزي تو مايه هاي مامان. به او ميگويند خداي مهربان ياد نوازشهاي مامان ميافتد. ذكرهاي نماز را نگاه كنيد يكي از محوري ترين ذكرهاي نماز تسبيح است. تسبيح يعني چه؟ ما فعلا بايد بگوييم خدايا تو از آن چيزي كه همه تصور مي كنند از هر تصوري مبرايي، تو اين نيستي تو آن نيستي، حضرت امام فرمودند الله اكبر هم يك جور تسبيح هست.
خدايا تو بزرگ تر از آن هستي كه من بگويم. تو اين نيستي. تو آن هستي. تو آن ديگري نيستي. من درباره تو هر تصور خوبي را تصديق ميكنم و بعد تصديق ميكنم كه تو از اين تصور من بالاتري. پس من چي را تصور كنم من هيچ تصوري را نميكنم. ما مدت ها در مسير توحيد بايد حركت كنيم. اميرالمومنين توي نهج البلاغه در يك بحث معرفتي بسيار عالي فرمودند توحيد يعني نفي صفات از او، توحيد يعني خالي از هر چيزي كه تو درباره خدا تصور كني. همه خوبيها را درباره او تصور كن و بعد بگو تو بزرگ تر از اينها هستي.
توحيد شيريني خاصي دارد، عمليات نماز اين است. بعضيها سر نماز گيج ميشوند كه بايد چه كار كنند؟ مناجات با امام زمان كه كاري ندارد، انشاءالله زيارت چهره شريفشان نصيب شما بشود تا بدانيد با كي صحبت ميكنيد. آدم خيلي راحت تمركز پيدا ميكند. توجه به امام حسين و گريه براي سيدالشهدا كاري ندارد اين همه روضه ميخوانند تا تصويرسازي براي ما راحت باشد و توجه ما را راحت به امام حسين جلب ميكنند. اصلا ما روضه خوان ها نشستيم اينجا كه توجه مردم را جلب كنيم.
اما در ارتباط با خدا برعكس بايد عمل كنيم اينكه اميرالمومنين عليه السلام صدا ميزند خدايا! كور باشد هركه تو را نديده باشد. خطبه نهج البلاغه را نگاه كنيد، از اول تا آخر خطبه درباره خداوند متعال مي گويد اين نيست، آن نيست، بالاتر از آن است كه تو تصور كني.
اگر شما بخواهيد خداي متعال را معشوق خود قرار دهيد، با اين ظرفيتهاي ابتدايي نمي شود. ما به دنيا آمده ايم تا ظرفيت پيدا كنيم و در آن دنيا بتوانيم خدا را در آغوش بگيريم.
سر نماز به ما فرموده اند بگوييد الله اكبر، الله اكبر يعني غير خدا را دور بريز، همه اش اين عملياتها را انجام بده، هي فكرها ميآيد سراغت بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. هي دنيا ميآيد بگو الان موقع اين حرفها نيست. غصه ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. شادي كه ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. برنامه ريزي آينده ميآيد بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. تصور امور گذشته، تصوردر مورد ديگران بگو الان كه موقع اين حرفها نيست. مدتي بايد مبارزه كني. نماز در مقام فعل توجه يعني مبارزه با توجه به ديگران و در مقام معرفت يعني توجه به خدا. مراتب اوليه درك خداوند متعال كه آدم مي تواند از آن صحبت كند همه اش تسبيح است. سبحان الله، خدا منزه است. خدا پاكتر از آن است كه من بخواهم بگويم.
تعبير زيباي امام (ره) از نماز و افعال و اذكار آن
حضرت امام يك بار نماز را توصيف مينمودند، ميفرمودند ما نماز مي خوانيم، حمد و سوره را ميخوانيم بعد ميگوييم الله اكبر خدا بزرگ تر از آن است كه من بايستم و باهاش حرف بزنم. بعد ميگوييم سبحان الله ركوع ميكنيم و ميگوييم خدا پاك تر از آن است كه بگوييم الله اكبر و بعد بلند ميشويم ميگوييم الله اكبر، خدا بزرگ تر از آن است كه من بگويم سبحان الله. بعد به سجده مي رويم، ميگوييم سبحان الله، بابا خدا پاك تر از آن است كه من بگويم خدا بزرگ تر از آن است كه من تسبيحش كنم. بعد بلند ميشويم ميگوييم الله اكبر، ببين چه نماز قشنگي است.در آخر اين نماز طرف ميميرد و مجبور است كه بگويد "به حول الله و قوه اقوم و اقعد واركع و اسجد ".خدا ميگويد حالا دستت را بگير بلند شو دوباره از اول، يك دور ديگر اين راه را برويم، از اول برويم. كمي با من حرف بزن. كمي با خدا حرف ميزند و بعد ميگويد زشت شد، الله اكبر. خدا بزرگ تر است كه من... سبحان الله و دوباره الله اكبر و دوباره سبحان الله و دوباره الله اكبر و... بعد "اشهدان لا اله الله " شهيد شد، به شهادت رسيد. ولي خدا جانش را نميگيرد، مي گويد حالا دوباره برگرد زندگيت را ادامه بده. يك دفعه اي يادش ميآيد كه چقدر آدم اينجا هست و مي گويد "السلام عليكم و رحمه الله و بركاته " شما كي اينجا بوديد؟ ميگويند ما خيلي وقت است كه اينجا بوديم، ما هم داشتيم نماز ميخوانديم.
چرا بايدقبل از دعا كمي حمد و ثناي خداوند را گفت
ترك در مقام معرفت، تسبيح معرفتي و در مقام توجه، تسبيح قلبي است. درست است. توجه به خدا، كار ساده اي نيست، ما بعضي وقتها نيازهاي خودمان را در آغوش ميكشيم.
ميگوييم خدايا من اينقدر به تو علاقه مندم، يعني من به خودم علاقه مندم، كه تو اگر من را تحويل بگيري به تو علاقه مند ميشوم. اگر تو دست من را بگيري، بالاخره چيزي از علاقه من هم به تو مي رسد. يعني هر كسي به من خدمت كند من به آن علاقه مند ميشوم، از جمله شما. از اهل بيت روايت است كه اكثراً بت خيالي خودشان را به نام خدا ميپرستند و اصلا نميدانند خدا يعني چه؟
تحف العقول حديث اول در باب معرفت الله از اميرالمومنين و نهج البلاغه را مطالعه كنيد آدم همينجوري ميماند. تو به كي عشق داري؟ به چه كسي عشق ميورزي؟ با كي صحبت ميكني؟ تو با كسي اجازه سخن پيدا كردي كه هنوز اجازه ديدن او پيدا نكردي، اجازه درك عميق و شفاف پيدا نكردي. تو به چه كسي علاقه داري؟ نديده به او ايمان آورده اي؟ و اين، كارِ آدم را زيبا ميكند، تشنه نگه ميدارد.
هميشه ميگويند قبل از دعا كمي حمد و ثناي خداوند را بگوييد. بعد هم بگويد سبحان الله، الله اكبر تو بزرگ تر از آن هستي كه من تو را درك كنم. كمي تسبيح و كمي حمد و ثناي الاهي را به جا آوريد. يك كمي فاصله خود تان را با خدا حفظ كنيد، اين فاصله را اعلام كنيد.
اينكه آدم از اسماي جمال و جلال حضرت حق ياد كند، عيبي ندارد اما شما توجه داشته باشيد هر وقت ما ميگوييم خدا رحيم است. خدا بزرگ تر از آن چيزي است كه ما از رحمت او تصور داريم،هر موقع كه گفتيم خدا كريم است. خدا بزرگ تر از آن است كه ما از كريم بودن او تصور داريم.
خدا را يك كمي فاصله بدهيد كه به طرفش حركت بكنيد.
خداشناسي به معناي واقعي چند سال طول ميكشد؟ به اندازه عمر خدا. هر چي جلوتر ميروي خدا را بيشتر ميشناسي.چند سال وقت بايد گذاشت؟ از وقتي شناسايي خدا را آغاز كردي تا وقتي خوب او را بشناسي. بي نهايت سال بايد وقت بگذاري يعني هيچوقت خدا را خوب نميشناسي.
يك سوالي امام حسين ميتواند بگويد من هنوز بي نهايت خدا را نميشناسم؟ بله، امام حسين مي گويد، داد ميزند. خدا براي امام حسين هم نامحدود است، اما امام حسين چقدر جلورفته است، از ما خيلي جلوتر، ولي شما نميتوانيد بگوييد چقدر مانده به ته معرفت الله برسد، معرفت الله ته ندارد، براي همين اين جوري در خانه خدا ضجه ميزنند.
اهل بيت ميفرمايند هر شب جمعه از معرفت الله به ما عنايتي مي شود كه ما وقتي آن عنايت را دريافت ميكنيم، احساس ميكنيم تا حالا اصلا چيزي از خدا نميشناختيم. ببين چه اتفاقي هر شب جمعه براي اهل بيت ميافتد، مشكل اينجاست كه خدا بي نهايت است. پس من براي اينكه در معرفت الله را بر روي خود باز كنم فعلا بايد مبارزه كنم. در مقام معرفت، مبارزه با آنچه درباره خدا تصور ميكنم، چون خدا از تصور من خارج است. بايد به اسماء الهي معرفت پيدا كنيم، و هرچه جلوتر برويم بگويم ولي خدا بهتر از اين است.
ما در اين دنيا كاري جز ترك نداريم
شما هم در مقام معرفت وهم در مقام توجه و هم در مقام عمل يك چيزي به نام ترك ميبينيد. يعني ترك معصيت. ترك معصيت از قبيله توحيد است و خيلي زيبا و لطيف است. من ميترسم شما فعلي را انجام دهيد يك چيزي از قبيل به تصور كشيدن خدا و خدا را در آن تصور محدود شود. بگويد من خدا را شناختم، خدا عين مامان من ميماند تازه مشرك شدي. عين مامان من ميماند يعني چه؟ فعل خوب را انجام دادن و در همان حد متوقف شدن خيلي زشت است.
اي خدايي كه اگر كسي بخواهد به تو برسد بايد خوبيهاي خودش را ترك كند، به اين معنا چه طور كسي كه ترك معاصي نميكند به تو برسد؟ روزه از قبيله ترك است. خدا آب و غذاي آدم را قطع ميكند و مي گويد خواهشاً بقيه را خودت قطع كن. دنيا دار علاقه مند شدن و ترك علاقهها است در دنيا طبيعتاً آدم علاقههايي پيدا ميكند. بايد شمشير برداري هي بزني، هي بزني. ما در اين دنيا كاري جز ترك نداريم. روي اين ترك فكر كنيد. خصوصا ترك تعلقات.
اكثر امتحانات الهي با ما يك حرف بيشتر ندارند، ترك. حتي خوبيها هم براي اين است كه ما ترك بديها كنيم. مثلا صدقه دادن ترك مال است، از خودگذشتگي، ترك خود و....
عاشق خدا شدن يعني چه؟
عاشق خدا شدن يعني فناي في الله، در فنا هم ترك است. همه چيز را براي خودتان خلاصه كنيد تا هميشه آرام بگيريد. هميشه با يك كلمه و در يك لحظه خودتان را توجيه كنيد. ما به اين دنيا آمديم كه غير او را از دل خارج كنيم، از اعمالمان خارج كنيم. اين خروج خيلي چيز قشنگي است. خدايا در اين ماه رمضان به ما توفيق بده، غير تو از تمام گوشهها و زواياي وجود ما خارج شود. "حبلي كمال الانقطاع اليك ".
كربلا نمايشگاه ترك به خاطر حضرت محبوب
فداي لب تشنه ات يا امام حسين. از صبح تا عصر عاشورا، در كربلا حماسه اي بود. تعلق نوراني سيدالشهدا تعلق خاكي و سياه از جنس ما نبود. تعلق سيدالشهدا از جنس تعلقات ما نيست. هر كه را هم دوست دارد به خاطر خدا دوست دارد. اما خدا بنا داشته آنجا نمايشگاهي از ترك به خاطر حضرت محبوب برقرار كند. يك به يك حسين ميدان ميرود و بر ميگردد و يكي از عزيزانش را از دست ميدهد. هر كه را دوست دارد از دست ميدهد.
علي بن ابي الطالب بالاي سر عمارياسر آمد و صدا زد اي دنيا اف بر تو، چه دقتي داري كه من به هر كسي علاقه مند هستم، من را از او جدا ميكني، ميگردي دوستانم را يك به يك از من ميگيري. روضه ميخواند وگريه ميكرد. از دست دادن و فدا كردن اوج عاشقي است كه اوليا ي خدا داشته اند. اباعبدالله الحسين بالاي سر علي اكبر صدا زد اي دنيا اف بر تو، كسي را از من ميگيري كه عزيزترين كس من بوده است.
لحظه هاي عجيب و عارفانه اي است، سيدابن طاووس ميفرمايد اگر نبود كه به ما دستور دادند براي سيدالشهدا گريه كنيد ما اين قسمت از عاشورا را كه ميديديم، از اين توفيق عظيم و از اين عشق بازي عجيب، جشن ميگرفتيم، شكوهش انسان را به بهجت و سرور خاصي ميرساند. ولي به ما گفتند آن طرفش را هم ببينيد.
ميگويند لشكريان همه ايستاده بودند همه يك دفعه خانمي را به هم نشان دادند، اولين بار بود كه اهل حرم به ميان نامحرمان آمده بودند. گفتند او كيست؟ يكي صدا زد گمانم دختر اميرالمومنين، زينب كبري باشد. زينب را ميشناختند. زينب ميان نامحرمان بيايد؟ از ميان لشكريان عبور كند؟! چه اتفاقي افتاده است؟!
جوانان به خدا شما همين الان بخواهيد مسافت خيمه گاه تا قتلگاه و مزار علي اكبر را بدويد، خسته ميشويد بايد يكي دو بار نفس تازه كنيد. زينب كبري تمام اين مسير راعزيز برادر گويان ميان نامحرمان دويد تا خود را بالاي سر علي اكبر برساند و ناله اي بزند، حسين صورت از صورت علي اكبر بردار. الا لعنه الله علي قوم الظالمين.
خدايا! ما را ببخش و بيامرز، آني و كمتر از آني ما را به خودمان وا مگذار.
-------------------------------------------------
منبع: * سخنراني حجت الاسلام عليرضا پناهيان در مسجد دانشگاه تهران - رمضان 1426
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}