اخلاق و رسانه (5)


 

نويسنده:محمد فولادي *




 

وظايف و مسئوليت هاي اخلاقي رسانه ها
 

رسانه هاي سمعي، بصري و مکتوب رسالت ها و وظايف گوناگوني بر عهده دارند. برخي از وظايف مهم اخلاقي رسانه ها بويژه رسانه هاي ديني عبارتند از:
1.احترام به استقلال و حاکميت ملي، نظم و امنيت عمومي، همچنين آسايش، سلامت و آرامش رواني جامعه و دفاع از منافع عمومي و مصالح همگاني و حراست از نهادهاي قانوني و حکومت مردمي، از جمله وظايف اجتماعي و اخلاقي مهم اصحاب رسانه ها به شمار مي رود.
2.رسانه ها بايد همواره به اصول ديني، اخلاقي و معتقدات مذهبي، آداب، سنن قومي و ملي، اصول و مباني اخلاقي ديني، ملي و عفت عمومي احترام گذارند و از هر گونه گرايش و تبعيض جنسيتي، نژادي، عقيدتي، قومي و تبليغ خصومت آميز در اين زمينه، همچنين تشويق و تحريک نزاع هاي قومي و قبيله اي و جنگ تجاوزکارانه و توسعه طلبانه نسبت به کشورهاي ديگر خودداري کنند.
3.رسالت رسانه ها پاسداشت ارزش هاي ملي و ديني، از جمله حقوق شهروندي، آزادي هاي بنيادين، حق توسعه سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و پشتيباني از جنبش هاي آزادي بخش و همچنين احترام به زبان ها و فرهنگ هاي و ...گوناگون است.
4.احترام به حيثيت شخصي وحريمخصوصي افراد، خودداري از توهين، تهمت و افترا نسبت به اشخاص، حمايت خاص از حقوق زنان، کودکان، نوجوانان و کمک به سالمندان، بيماران و نيازمندان از وظايف مهم اصحاب رسانه ها محسوب مي شود.
5.رسانه ها موظفند ضمن دفاع از آزادي انتشار خبر، تفسير و انتقاد سازنده، اسرار حرفه اي خود را حفظ و از افشاي اطلاعات، اخبار، تصاوير، گزارش ها و ...که به صورت محرمانه به دست مي آورند، جز در مواردي که با حکم دادگاه مشخص مي شوند، خودداري نمايد.
6.اصحاب رسانه ها، براي کسب آگاهي در مورد وقايع و مسائل اجتماعي و تشريح، تحليل، نقد و تفسير آزادانه آنها، بر مبناي حق همگان براي شناخت حقايق، بايد به واقعيت هاي عيني توجه کنند و اطلاعات صحيح، دقيق و تفسيرهاي منطقي و منصفانه در اختيار مخاطبان خود قرار دهند.
7.در کاررسانه هاي توليدات رسانه اي، بويژه خبر بايد به منزله يک خدمت اجتماعي و نه يک کالاي تجاري نگريسته شود. از اين رو، اصحاب رسانه ها در انجام وظايف حرفه اي خويش نه تنها در برابر صاحبان و مديران رسانه ها، بلکه در برابر مخاطبان، منافع و مصالح عمومي جامعه مسئوليت دارند. اين مسئوليت اجتماعي ايجاب مي کند که در شرايط و اوضاع و احوال گوناگون، همواره بر اساس وجدان اخلاقي خاص خود عمل نمايد.
8.اصحاب رسانه ها بايد به صحت عمل حرفه اي خويش توجه ويژه داشته باشند و تنها اخبار و اطلاعاتي را که منشأ و منبع آنها مشخص است، منتشر کند. در صورت لزوم، با احتياط نسبت به صحت آنها برخورد شود، و از پخش اخبار غيرموثق، ترويج شايعات، و ...پرهيز نمايند.
9.سرقت ادبي، مخدوش ساختن متن ها، اسناد و حذف اطلاعات اساسي مربوط به رويدادها، بايد در کار رسانه اي همواره مذموم و رفتاري نابهنجار تلقي شود. براي بدست آوردن اخبار، اسناد و عکس ها و ...، نبايد از شيوه هاي نادرست و غير قانوني و غيراخلاقي استفاده شود. پايبندي به اصول اخلاقي، بويژه در اين خصوص ضروري است.
10.وجدان اخلاقي و شرافت حرفه اي رسانه اي ايجاب مي کند که از پذيرش هر گونه پاداش مادي و غير قانوني و حتي توصيه براي پشيبرد مقاصدِ خصوصيِ مغاير با منافع و مصالح عمومي خودداري شود.
11.اصحاب رسانه ها موظفند شغل رسانه اي خود را با کار تجاري وبازرگاني يا فعاليت سياسي، به هم نياميزند و از آگهي دهندگان و يا مخاطبان، هيچ دستور و پاداش مستقيم يا غير مستقيمي دريافت نکنند.
12.آزادي و استقلال حرفه رسانه اي و حافظ منافع عمومي بودن ايجاب مي کند که از قبول هر گونه فشار و تهديد براي انتشار يا عدم انتشار مطالب، خبر، گزارش و يا تغيير محتويات آنها خودداري نمايد و همواره از خط مشي عمومي، منافع عمومي و اصول شرافت حرفه اي خويش تبعيت نمايد.
13.اصحاب رسانه ها بايد براي کمک به برخورداري همگان از اخبار و اطلاعات صحيح و مؤثر، هر مطلب منتشر شده اي را که نادرستي آن روشن است، تصحيح کند و به حق پاسخگويي مخاطبان و افراد ذي نفع، در مورد مندرجات و محتويات رسانه ها احترام بگذارند.

نتيجه گيري
 

اين مقاله در بررسي رابطه و نقش اخلاق در رسانه و تعامل ميان آن دو و در پاسخ به اين سؤال که آيا مي توان رسانه اخلاقي داشت و اخلاق را در رسانه نهادينه ساخت؟ به اين پاسخ رهنمون شديم که همان گون که مي توان با ترويج امور ضد اخلاقي و خلاف عفت عمومي، و خلاف ارزش ها، باورها و هنجارهاي ملي و ديني ــ آن گونه که امروز در رسانه هاي غربي شاهد هستيم ــ رسانه غير اخلاقي و ضد اخلاقي داشت، مي توان رسانه اخلاقي و پايبند به امور اخلاقي داشت. بدين سان، هم مي توان رسانه اخلاقي داشت و هم اخلاق رسانه اي، افرادي که اخلاقيات و امور مربوط به اخلاق خود را صرفاً از طريق رسانه ها دريافت کنند، اين اخلاق را «اخلاق رسانه اي» گويند. همچنان که افرادي که «دين» خود را از طريق رسانه ها دريافت مي کنند، به آن «دين رسانه اي» گويند. همچنين رسانه اي که پايبند به امور اخلاقي باشد، «رسانه اخلاقي» خواهد بود. البته آشنايي اصحاب رسانه ها با آداب و رسوم، فرهنگ و اخلاق ملي و ديني براي نهادينه ساختن اخلاق در رسانه امري ضروري است. اين امر بايد از طريق سازوکارهاي خاص رسانه اي، حرفه اي، و به صورت کاملاً جذاب و مخاطب پسند صورت گيرد تا مخاطبان با اخلاق و معيارهاي اخلاقي يک جامعه ديني آشنا شوند. اين مهم در گرو رفع موانع اخلاقي سازي رسانه است.
از سوي ديگر، اگرچه بين اخلاق و رسانه، تعاند و تضاد وجود ندارد و مي توانند آن دو تعامل صحيح داشته باشند، اما اين بدان معنا نيست که رسانه هاي مدرن توانايي کامل دارند که در تمام حوزه هاي اخلاق وارد شده و رسانه اخلاقي که صددرصد اخلاقي باشد، همچنين اخلاق رسانه اي که بتوان آن را کاملاً با اصول و معيارهاي اخلاق ناب اسلامي يکي دانست، بسيار دشوار و دور از دسترس خواهد بود. البته، مي توان بسياري از اصول اخلاقي را با زبان رسانه در جامعه نهادينه ساخت، اما ناديده انگاشتن ذوق و پسند مخاطبان، و ارائه برنامه هاي خام و غير حرفه اي اخلاقي، آسيب جدي به رسانه ديني و اخلاقي وارد ساخته، مخاطبان را جذب رسانه هاي غير ديني و سکولار خواهد نمود.

پي نوشت ها :
 

*عضو هيأت علمي مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خميني(قدس سره).
 


ابن مسکويه، احمد ابن محمد، تهذيب الاخلاق، تهران، اساطير، 1381
ابن منظور، لسان العرب، بيروت دارالفکر، بي تا، داراحياء التراث العربي، ج 4
جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن کريم، مبادي اخلاق در قرآن، قم، اسراء، 1374
چگيني، سهيلا، «راهکارهاي تبليغاتي سياسي در انتخابات»، رسانه، سال نوزدهم، ش 4، شماره مسلسل 76، زمستان 87
دهخدا، علي اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، نرم افزار، ذيل واژه
ديفلور، ملوين، شناخت ارتباط جمعي، ترجمه سيروس مرادي، تهران، صدا و سيما، 1383
الراغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين، المفردات في غريب الفاظ القرآن، قم، ذوي القربي، 1423 ق،ط. الثانية
طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر همداني، ج 1، قم، دفتر نشر اسلمي، 1363
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، بي تا، ج 19
فرهنگي، علي اکبر، ارتباطات انساني، چ نهم، تهران، موسسه خدمات فرهنگي، 1384، ج 1.
فيض کاشاني، مرتضي، ترجمه الحقائق محسن فيض کاشاني، ترجمه عبدالله غفراني خراساني، تهران، مدرسه عالي شهيد مطهري، 1387
گروهي از نويسندگان، مجموعه مقالات، رويکرد اخلاقي در رسانه، «موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات»، محمدتقي سبحاني، قم، مؤسسه فرهنگي طه، 1375.
مجموعه مقالات، رويکرد اخلاقي در رسانه ها، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه ها، 1375
مصباح، محمدتقي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 240، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1376
معتمدنژاد، کاظم، «اصول اخلاقي روزنامه نگاري»، رسانه پياپي 66.
مک کوايل، دنيس، درآمدي بر نظريه ارتباطات جمعي، پرويز جلالي، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه ها، 1382
نراقي، ملامهدي، جامع السعادات، تصحيح محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، قم، اسماعيليان، 1383
هورکهايمر، ماکس، «عقل عليه عقل، ترجمه يوسف آباذري و ديگران»، مجله ارغنون، ش 15، ص 1378.
وبستر، فرانک، نظريه هاي جامعه اطلاعاتي، ترجمه اسماعيل قديمي، تهران، قصيده سر وبستر، 1380.
Karen Sanders, Mark Hanna, and Mari Rosa Berganza, Becoming Journalist: A Comparison of the Professional Attitudes and Values of British and Spanish Journalism Students. European Jouranl of Communication 2008.
Michael C. Barnes and Michael Keleher, Ethics in Confict: Making the Case for a Critical Pedagogy. Buisines Communication Quarterly 2006
منبع:نشريه معرفت اخلاقي، شماره 3