عقب نماندن از قافله اسراف؟!


 






 
آنچه مي خوانيد نکات کليدي از مجموعه ي سخنان مقام معظم رهبري در جلسات عقد دهه گذشته است. در اين شماره بخش اول رهنمودهاي رهبري درباره مراسم ها و تشريفات ازدواج ارايه مي شود با اين توضيح که رهبري در اين مجالس، در مقام بيان همه ي ديدگاه هاي خود درباره ازدواج و خانواده نبوده اند، بلکه به مناسبت آغاز زندگي جمعي از فرزندان شان، آنچه را که اسرار کاميابي آنان مي دانسته اند، صميمانه تذکر داده اند.

سادگي را از مراسم ازدواج آغاز کنيد
 

در همه امور زندگي تان سادگي را رعايت کنيد.اولش هم از همين مراسم ازدواج است، از اين جا شروع مي شود. اگر ساده برگزار کرديد، قدم بعدي اش هم مي شود ساده والاّ شما که رفتيد آن مجلس کذايي مثل اعيان و اشراف هاي زمان طاغوت را درست کرديد، بعد ديگر نمي توانيد برويد توي خانه کوچکي مثلاً با وسايل مختصري زندگي کنيد. اين جور نمي شود ديگر. چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگي را پايه اش را بر اساس سادگي و ساده زيستي بگذاريد تا زندگي بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان شاء الله آسان شود.

ريخت و پاش زيادي، اسراف؛ اينها حرام است
 

بعضي از مردم با اين کاري که مي شود با آن ثواب برد، گناه مي برند. با اسراف هايي که مي کنند، با خلاف هايي که انجام مي دهند، با آميختن اين عمل حسن و حسنه به کارهاي حرامي که انجام مي دهند. حرام همه اش هم اين نيست که محرم و نامحرم و اين چيزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ريخت و پاش زيادي هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمي که ندارند در مواردي واقعاً حرام است. زياده روي کردن، حرام و حلال کردن براي اينکه بتواند جهيزيه دخترش را فراهم کند، اينها حرام است.

ريخت و پاش اسراف است
 

برخي، اسراف مي کنند. مي ريزند و مي پاشند. در اين روزگار که فقرايي در جامعه هستند، کساني هستند که اوّليّات زندگي هم درست در اختيارشان نيست، اين کارها اسراف است، زيادي است، بي خود است. هرکس بکند خلاف است.

تجملات زيادي مثل يک خوراکي مضرّ براي جامعه مضر است
 

تجملات براي يک جامعه، مضرّ و بد است. آن کساني که با تجملات مخالفت مي کنند، معنايش اين نيست که از لذت ها و خوشي هايش بي اطلاعند، نه! آن را کاري مضر براي جامعه مي دانند. مثل يک دارو يا خوراکي مضرّ. با تجملات زيادي، جامعه زيان مي کند. البته در حد معقول و متداول ايرادي ندارد. اما وقتي که همين طور مرتب پاي رقابت و مسابقه به ميان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز مي کند و به جاهاي ديگر مي رود.

تشريفات ساده ازدواج اسلامي
 

شما اگر نگاه کنيد به تشريفات ازدواج در ميان اقوام مختلف، خواهيد ديد در اسلام تشريفات ازدواج ساده است. البته جشن و سرور و اينها عيبي ندارد. هر کس هر مقداري که مايل است، اما اينها جزو دين و جزو تشريفات رسمي و ديني ازدواج نيست. هرکس خواست مي تواند انجام بدهد، هرکس نخواست، نه. اينکه حتماً بايستي بروند در يک معبد و زانو بزنند جلوي کسي و چه بکنند، و مراسمي که در جاهاي ديگر وجود
دارد، در اسلام نيست. در اسلام، يک صيغه اي است شرعي که بايد خوانده شود. البته در اسلام براي معاملات گوناگون معاملاتي که اهميتش کمتر از ازدواج است، شاهد مي گيرند... حالا هم که مقررات ثبت است و درج در محاکم. مراکز ثبت رسمي است و هيچ تشريفاتي ندارد؛ مي توانند خيلي راحت و بدون تشريفات اين ازدواج را انجام دهند.

نکند اسم مان مسلمان باشد اما کارهايمان کار جاهلي
 

در ازدواج، شرع مقدس اسلام، قيود جاهلي و شرايط مرسوم بين جهان را برطرف کرد و يک سلسله حرف ها و شرايط جديد و سنت هاي تازه اي را پايه گذاري کرد. اگر ما کاري کنيم که عقد و ازدواج ما از آن چيزهايي که اسلام اِزاله کرده، دور و پاک باشد و به آن سنّت هايي که اسلام بنيان گذاري کرده است آراسته و مزين باشد، عقد و ازدواج ما اسلامي خواهد شد و عقد بر اساس رضاي پيامبر اسلام و رهبر عظيم الشان بشريت خواهد شد. اگر خداي ناکرده آن چيزهايي را که اسلام ازاله کرد و ريخت بيرون، اينها را ما در عقد ازدواج بياوريم، آن وقت عقد ما، عقد جاهلي خواهد شد. خودمان مسلمانيم، اسم مان مسلمان است اما کارمان کار جاهليّت خواهد شد.
يا اگر آن چيزهايي را که اسلام بنا گذاشت در کار ازدواج اين را رعايت نکنيم، باز عقد، عقد اسلامي کامل نخواهد بود. اگر عقد، اسلامي بود، به سبک سنّت هاي قرآني و بنياين گذاري شده به وسيله اسلام، زندگي شيرين مي شود و زن و شوهر با هم خوب زندگي مي کنند.

ازدواج بکنيد، ازدواج دشواري ايجاد نمي کند
 

جوان ها وقتي صحبت مي شود مي گويند، اگر ازدواج کنيم بعدش چه کار کنيم براي خانه، براي شغل؟ اينها همان قيودي است که هميشه جلوي کارهاي اصلي و اساسي را مي گيرد. فرمود: «ان يکونوا فُقراءَ يُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ» يعني خداي متعال اينها را کفايت خواهد کرد. ازدواج بکنيد، ازدواج در وضع معيشت آنها دشواري خاصي به وجود نمي آورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غني هم مي کند. اين را خداي متعال فرموده است.

در درجه اول تقصير متمکّن است
 

بله، ما براي خودمان به قول معروف به جاي خرج، برج درست مي کنيم. اضافه هاي زندگي و نيازهاي و نيازهاي کاذب به وجود مي آوريم. بله، البته مشکل پيش مي آيد. تقصير کيست؟ در درجه اول تقصير متمکّن است. آن کساني که امکانات دارند، سطوح را بالا مي برند، سطوحِ خواهشها و توقّعات و نيازهاي کاذب را بالا مي برند.

ازدواج يک ضرورت است، بايد وسايلش را فراهم کنند
 

بعد هم تقصير بعضي از مسوولان است، که بالاخره بايد بگويند. بايد وسايل را فراهم کنند، فراهم نمي کنند. نمي خواهيم بگوييم که دولت ها براي جوان ها و براي ازدواج شان وظايفي ندارند. اما اين بايد براي جامعه اسلامي جا بيفتد که ازدواج يک ضرورت است، بايد انجام بگيرد. بايد تحقق پيدا کند.

دخترها و پسرها مسووليت پذيري کم دارند
 

اينکه دخترها بگويند ما هنوز آماده ازدواج نشده ايم، پسرها بگويند ما هنوز عقل زندگي نداريم، حرف هاي منطقي آن چناني نيست. در خيلي از مسايل زندگي، ما مي بينيم که نه، جوان ها آمادگي هم دارند، خيلي هم خوبند. مي فهمند. منتهي اين ازدواج يک مسووليت پذيري هم هست. اين حس گريز از مسووليت، مقداري مانع مي شود از اينکه اين کار انجام شود.

با شادي و ميهماني موافقيم، با اسراف نه
 

بنده راضي نيستيم از کساني که با خرج هاي سنگين و با اسراف در امر ازدواج، کار را براي ديگران مشکل مي کند. البته با جشن و شادي و مهماني موافقيم ولي با اسراف مخالفيم.

بي بند و باري پولدارها؛ غُصه دخترها و پسرها
 

چقدر دخترها و پسرها که اگر ازدواج هم مي کنند به خاطر بي بند و باري پولدارها، احساس کمبود مي کنند. احساس غُصه مي کنند. احساس عقده مي کنند. فکر مي کنند چيزي کم دارند. احساس سرکوفت مي کنند.

اسراف بد است. شان ملت مسلمان ما نيست
 

اين هتل ها و سالن ها و جشن هاي پُر خرج را رها کنيد. البته ممکن است توي يک سالني هم کسي جشن بگذارد اما ساده، مانعي ندارد. من نمي خواهم بگويم حتماً چون بعضي خانه هايشان جا ندارد يا امکاناتش را ندارند، ولي اسراف نکنيد. شادي و ميهماني و دعوت کردن از دوستان و نزديکان و خويشاوندان و رفقا خوب است اما اسراف بد است. شان ملت مسلمان ما نيست.

از اسراف ها يکي مجالس گران قيمت است
 

عروسي و عقد و شادي چيز خوبي است. حتي پيامبر اکرم هم براي دختر مکرمه خودشان مجلس عروسي گرفتند، شادي کردند و مردم شعر خواندند. زن ها دست زدند و خوشي کردند. اما نبايد در اين مجلسِ عقد و عروسي و اينها اسراف انجام بگيرد. يکي از اسراف ها همين مجالس عقد و عروسي گران قيمت است. در هتل ها، در اين سالن هاي گران قيمت مجالس درست مي کنند. مبالغ زيادي شيريني و ميوه خوراکي حرام مي شود، از بين مي رود، روي زمين ريخته مي شود و ضايع مي گردد. براي چه؟ براي چشم و هم چشمي؟! براي عقب نماندن از قافله اسراف؟!

با اسراف خود را از چشم پيامبر و امام زمان انداخته ايد
 

اسراف نبايد بشود. اسراف اگر شد هم به خودتان ضرر زده ايد هم به مردم ديگر. هم به جوان ها و دخترها و پسرها ضرر زده ايد و خودتان را از چشم پيامبر اسلام انداخته ايد. از چشم امام زمان انداخته ايد. اين اسراف و زياده روي، کار خلاف محسوب مي شود.

عروسيِ شيرين، عروسي صميمانه است نه عروسي پرخرج
 

عروسي شيرين، آن عروسي نيست که توي آن خيلي خرج مي شود و اسراف زياد در آن مي شود. عروسيِ شيرين، عروسي صميمانه است. صميمانه که بود، عروسي شيرين مي شود. ولو مختصر باشد. يک اتاق دو اتاق توي خانه، قوم و خويش، دوست و آشنا و رفيق دور هم بنشينند، اين مي شود عروسي. اين ميهماني هاي مفصل و سالن هاي آنچناني يا توي هتل ها، خرج هاي زياد، جنس هاي گران براي مهماني، اينها هيچ مناسب نيست. نمي گويم ازدواج را باطل مي کند، نه! ازدواج درست است. اما اينها محيط جامعه و محيط زندگي را تلخ مي کند.

من با «تشريفات» مخالفم
 

مگر سابق که اين سالن ها نبود، اين چيزها نبود، توي دو تا اتاق کوچک جشن مي گرفتند، مهمان ها مي آمدند شيريني مي خوردند، ازدواج ها بي برکت تر از امروز بود؟ عزتِ دخترها مگر کمتر از امروز بود، که حالا بايد حتماً
بروند توي اين سالن هاي بزرگ. عيبي ندارد، من مخالفتي نمي کنم با اين سالن ها. من با «تشريفات» مخالفم. حالا بعضي مي روند توي هتل، از آن کارهاي غلط است که لزومي ندارد. هر چه مراسم را کمتر و ساده تر بگيريم بهتر است. بگذاريد آن کساني که ندارند به ازدواج تشويق شوند و آن کساني که ندارند مايوس نشوند.

اينها اصلاً مناسب شان اهل علم نيست؛
 

اينکه حالا معلوم شده که توي باشگاه هاي چنين و چنان و توي هتلها مهماني مي گيرند، اينها اصلاً مناسب شان اهل علم نيست؛ مناسب شان مردم پرهيزگار و مؤمن نيست. اينها هم مال همان قديمي هاست.
متاسفانه بعضي امروز اشتباه مي کنند. چون که سابق مسوولان کشور و سردمداران آن طور رفتار مي کردند، حالا هم که اينها شدند سردمدار، خيال مي کنند بايد از اين کارها بکنند. نه آقا، آنها طاغوتي بودند، آنها اهل دنيا بودند. ما روحاني هستيم، آنهايي هم که روحاني نيستند، اهل دين هستند. ما زندگي مان جور ديگر است. رفتارمان جور ديگر است. مَنِشمان جور ديگر است. اخلاقمان جور ديگر است. هدفمان اصلاً با آنها فرق دارد. نبايد از آنها تقليد کنيم. ما بايد کاري بکنيم که مردم از ما تقليد کنند.

سربلندي دختر و پسر به بلند نظريِ آنهاست
 

بعضي خيال مي کنند که تشريفات و توي هتلِ چنين و چنان رفتن، سالن هاي گران گرفتن، خرج هاي زيادي کردن، عزّت و شرف و سربلندي دختر را زياد مي کند. نخير عزت و شرف و سربلندي دختر و پسر به انسانيت و تقوا و پاکدامني و بلند نظري آنهاست، نه به اين چيزها...

ساده برگزار کردن ننگ نيست
 

بدانيد! ساده برگزار کردن ازدواج، چه در مهريه، چه در جهيزيه و چه در مجلس عروسي، ننگ نيست که بعضي خيال مي کنند اگر ما عروسي را براي دخترمان ساده برگزار کنيم دختر ما سرشکسته خواهد شد. نه! سرشکسته نخواهد شد. اين اشتباه شماست.

آبرو را نمي شود با قرض کردن خريد
 

ما به آنهايي که ندارند نصيحت مي کنيم که به عَرب و عَجم متوسل نشوند که پول قرض کنند براي اينکه آبرويشان را به قول خودشان بخرند!! آبرو چيست! اين آبرو است؟ اگر چشم را باز کنيم، اين آبرو نيست. بعضي ها خودشان را قرض دار مي کنند، براي اينکه بتوانند مثلاً آبرومند از آب دربياورند! بي خود و بي جهت.

من به همه مردم توصيه مي کنم ازدواج ها را آسان کنند
 

من به همه مردم سراسر کشور توصيه مي کنم که ازدواج ها را آسان کنند. بعضيها ازدواج را مشکل مي کنند. مهريه هاي گران و جهيزيه هاي سنگين ازدواج را مشکل مي کند... خانواده پسرها توقع جهيزيه هاي سنگين بکنند خانواده دخترها براي چشم و هم چشمي ديگران جهيزيه ها و تشريفات را و مجالس عقد و عروسي را رنگين تر بکنند؟ چرا؟ اثر اين را مي دانيد چيست؟ اثر اين کارها اين است که دختر ها و پسرها بدون ازدواج در خانه ها مي مانند، کسي جرات نمي کند به ازدواج نزديک شود.

چه کسي مي تواند ادعا کند تجمل خوشبختي مي آورد؟
 

مگر کساني که با تجمل عروس و داماد مي شوند از کساني که ساده عروس و داماد مي شوند خوشبخت ترند؟ چه کسي مي تواند چنين چيزي را ادعا کند؟ اين کارها جز اينکه يک عده جوان را، يک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگي را بر اينها تلخ نمايد، اگر نتوانستند آن جور آنها هم عروسي بگيرند تا ابد حسرت به دل بمانند يا اصلاً نتوانند عروسي بگيرند. چيز ديگري نيست... تا آمدند دخترش را بگيرند، چون دستش خالي است، اين دختر بماند توي خانه. اين پسردانشجو يا کارگرِ کاسبِ ضعيف، همين طور غيرمتاهل بماند.

اهل تجمل حسابشان پيش خدا خيلي سخت است
 

من گمان مي کنم آن کساني که با مجالس و محافل سنگين، با مهريه ها و جهيزيه هاي سنگين کار را بر ديگران مشکل مي کنند، حسابشان پيش خدا خيلي سخت است.
نمي شود بگويند که آقا ما پول داريم، مي خواهيم بکنيم، چون داريم. اين از آن حرف هاي غلطِ روزگار است. داريم که دليل نشد. انسان وقتي «دارد» کاري بکند که ديگران نتوانند هيچ اقدامي بکنند، اين درست است؟ جوان ها جرات نکنند بروند طرف ازدواج. نبايد کاري بشود افرادي که نمي توانند، افرادي که دلشان نمي خواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نيّتشان هست، نتوانند ازدواج کنند.

اين همه خرج؛ بدون رضاي الهي. بدون رضاي مردم
 

اسرافکاري و زياده روي و ... اين کارها را نکنيد، به مصلح نيست. شارع مقدّس هم راضي نيست. شما هم يک زحمت بيخودي به خودت مي دهي. عوض اين همه خرج کردن، يک دهمش را به يک مستحقي بده، يک عالم ثواب ببر. مگر ديوانه اند اينهايي که اين همه خرج مي کنند بدون ثواب، بدون اجر، بدون رضاي الهي. حتي بدون رضاي مردم. مردم همه راضي نمي شوند از آدم... خدا را راضي کنيد.

ريخت و پاش بيخودي
 

اگر چنانچه در ميهماني ها، در نمي دانم فلان هتل ريخت و پاش کنيد، ميوه نوبر بياوريد و ... ميهماني شما سر و صورت و رونقي پيدا مي کند؟ البته اجر الهي هم هيچ ندارد. اين را بدانيد هيچ اجر الهي ندارد. اسراف کردن اگر گناه نباشد که گناه است، البته اگر صورتي باشد که گناه ندارد قطعاً ثواب ندارد. اما صدها دختر و پسر جوان ديگر را از داشتن مهماني عروسي محروم مي کنيد؛ چون نگاه مي کنند و مي خواهند با شما چشم و همچشمي بکنند، نمي توانند، کار عقب مي افتد.

از بهترين عالم تقليد کنيد
 

بهترين دخترهاي عالم، حضرت زهرا بود. بهترين پسرهاي عالم و بهترين عالم و بهترين دامادها هم، حضرت اميرالمومنين بود. ببينيد اينها چگونه ازدواج کردند؟
هزاران جوان زيبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به يک تار موي علي بن ابيطالب نمي ارزند. هزاران دختر زيبا و با اصل و نسب هم به يک تار موي حضرت زهرا نمي ارزند. آنهايي که هم از لحاظ معنوي و الهي آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ايشان دختر پيامبر بود. رييس جامعه اسلامي، حاکم مطلق. او هم سردار درجه يک اسلام بود. ببينيد چطوري ازدواج کردند؟ چه جور مهريه کم، چه جور جهيزيه کم. همه چيز با نام خدا و با ياد او. اينها براي ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلاني بودند که مهريه دخترانشان بسيار زياد بود مثلاً هزار شتر. آيا اينها از دختر پيامبر بالاتر بودند؟ از آنها تقليد نکنيد. از دختر پيامبر تقليد کنيد، از اميرالمومنين تقليد کنيد.

لباس عروسي کرايه اي چه ننگي دارد؟
 

بعضيها لباس عروس گران قيمت مي خرند. نه! چه لزومي دارد. حالا لباس عروس مي خواهند، بعضي ها لباس عروس را مي روند کرايه مي کنند. چه مانعي دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگي؟ چه مانعي دارد؟ بعضيها اين را ننگ مي دانند. ننگ اين است که انسان يک پول گزافي بدهد، يک چيزي بخرد که يک بار آن را مصرف کند، بعد بياندازد دور. يک بار مصرف! آن هم با اين وضعي که بعضي مردم دارند، بعضي ها واقعاً نياز دارند.

عروس و دامادها پيش قدم شوند
 

متاسفانه اين پرداخت به تشريفاتِ ازدواج و مهريه هاي گران و جهيزيه هاي سنگين و مجالس آنچناني خيلي اخلاقها را فاسد کرده است! شما دخترها و پسرها که عروس و داماد مي شويد، پيشقدم شويد. بگوييد ما اين جوري نمي خواهيم، به اين زيادي نمي خواهيم. وقتي جامعه مشکل دارد وقتي در جامعه فقير هست بايد انسان ملاحظه کند.
منبع:عطر سيب شماره سوم