گنج ياب خود باشيد
گنج ياب خود باشيد
گنج ياب خود باشيد
نويسنده: سيمين موحد
کشف گنج استعدادهايمان را مي گويم. همه ما آدم ها با گنجينه اي گرانبها در دلمان به دنيا مي آييم. کشف اين گنج، موضوع اصلي زندگي ماست. شايد ما در طول زندگيمان سرزمين هاي پنهاور را در نورديم، شايد کوه ها و بيابان ها را زير پا بگذاريم، شايد دل غارها و دخمه ها را بکاويم، شايد از شغلي به شغل ديگر، از رابطه اي به رابطه ديگر، از جايي به جاي ديگر رهسپار شويم تا گنج پيدا کنيم. اما همان طور که در داستان هاي کهن گفته اند، گنج هميشه در خانه است، گنج در دل ماست.
سفر جست و جوي گنج، سفري معنوي است. ما چراغ بر مي داريم و درون خانه دلمان را جست و جو مي کنيم. البته آن جا پيچ در پيچ و پر از اتاق هاي بسيار است، بعضي تاريک و بعضي روشن يا نيمه روشن. وقتي به اندازه کافي جست و جو کرديم به اتاقي مي رسيم که بر سر درش نوشته "اتاق استعداها و علايق ما."
موهبت ها و استعدادهاي خدادادي ما همچون گنج پنهاني است که منتظر مي ماند تا کشفش کنيم و از آن در راه زندگي خودمان و ديگران استفاده کنيم البته همه ما موفق به اين کار نمي شويم. تنها آن دسته از ما که سماجت و شهامت و استقامت لازم براي اين سفر دروني و معنوي را دارند مي توانند سربلند بيرون بيايند. بيهوده نيست که بسياري از قصه هاي قديمي حول محور " کشف گنج" مي چرخد. اين همان تمناي ديرينه انسان براي کشف استعدادهاي دروني بي همتايي است که با نماد خمره اي پر از طلا، صندوقچه طلا و جواهرات و سنگ هاي قيمتي در حکايات کهن بيان شده است. داستان "جزيره گنج" رابرت لويي استيونس، داستان "کيمياگر" پائولو کوييلو که بر مبناي يکي از اشعار مولوي نوشته شده و فيلم هاي سينمايي با اين مضمون، همگي از اين درون مايه ديرين بشري سخن مي گويند.
ما تنها موقعي راهي اين سفر اکتشافي مي شويم که دريابيم خدا ما را براي انجام کاري در اين زندگي آفريده و طرحي الهي برايمان مقرر کرده است. هر آنچه به آن علاقه منديم و دوست داريم، يا آرزوي انجامش را داريم، موهبتي است که خداوند در دل ما نهاده تا با آن به طرحي بزرگ تر و گسترده تر خدمت کنيم. ما ته دلمان هميشه اين را مي دانيم و به همين علت است که تا زماني که گنجمان را کشف نکرده ايم بي قراريم، نمي دانيم بر ما چه مي گذرد، شور و شوق حقيقي نداريم، و زندگيمان هر چقدر هم در ظاهر با معيارهاي رايج موفقيت جور دربيايد، خالي و بي هدف به نظر مي رسد.
اما ابزار ما براي کشف گنج، يا "گنج ياب" ما چيست؟ قوه شهود، گوش دادن به نداي درون، توجه کامل به زمان حال، و آنچه سر شوق مان مي آورد، ابزار ماست. توجه کردن به روياهايمان ، توجه کردن به رويدادهاي ظاهر تصادفي ولي با معنايي که به ما مي گويد چه کنيم، ابزار ماست. گرفتن پيام ها يا نشانه هايي از جانب خدا که به ما مي گويد رگه طلايي زندگي مان کجاست، ابزار ماست. اگر خيلي خوش شانس باشيم خانواده پر مهر و دلسوز و معلمان مهربان و با توجهي در مدرسه داريم که استعدادمان را به سرعت تشخيص مي دهند و به رشد و پرورش آن کمک مي کنند. اما بيشتر ما اين قدر خوش شانس نيستيم و تنها سال ها بعد پس از مرارت هاي بسيار قادر به تشخيص و پرورش استعدادهاي حقيقي خود مي شويم؛ يا در بدترين حالت هرگز به گنج مان نمي رسيم و با احساس پوچي و بي معنا بودن زندگي و بدون کسب رضايت خاطر حقيقي از دنيا مي رويم. اگر يادمان بيايد که وقتي بچه بوديم چه کاري را بيشتر از همه دوست داشتيم يا انجام مي داديم يا آرزوي انجامش را داشتيم، کمک بزرگي در زمينه کشف گنجمان است.
1- سه سرگرمي مورد علاقه ات را بنويس.
2- سه کلاسي که دوست داري در آنها شرکت کني، نام ببر.
3- سه مهارتي را که دوست داري ياد بکيري، نام ببر.
4- دفترچه اي تهيه کن و روياهايت را هر صبح تا آن جا که يادت هست يادداشت کن. توجه کن و ببين بيشتر اوقات در روياهايت مشغول چه کاري هستي. آواز مي خواني؟ مي نويسي؟ پرستاري مي کني؟
اين هفته يک قدم کوچک در راه يکي از اين کارهاي مورد علاقه ات بردار و ببين چه احساسي پيدا مي کني. توجه کن و ببين با حرکت کردن در جهت پرورش استعداد ذاتي ات چه درهايي به رويت باز مي شود. سپس گام هاي بعدي را بردار.
موفقيت در "کشف گنج" استعدادهاي دورني مان است.
سفر جست و جوي گنج، سفري معنوي است. ما چراغ بر مي داريم و درون خانه دلمان را جست و جو مي کنيم. البته آن جا پيچ در پيچ و پر از اتاق هاي بسيار است، بعضي تاريک و بعضي روشن يا نيمه روشن. وقتي به اندازه کافي جست و جو کرديم به اتاقي مي رسيم که بر سر درش نوشته "اتاق استعداها و علايق ما."
موهبت ها و استعدادهاي خدادادي ما همچون گنج پنهاني است که منتظر مي ماند تا کشفش کنيم و از آن در راه زندگي خودمان و ديگران استفاده کنيم البته همه ما موفق به اين کار نمي شويم. تنها آن دسته از ما که سماجت و شهامت و استقامت لازم براي اين سفر دروني و معنوي را دارند مي توانند سربلند بيرون بيايند. بيهوده نيست که بسياري از قصه هاي قديمي حول محور " کشف گنج" مي چرخد. اين همان تمناي ديرينه انسان براي کشف استعدادهاي دروني بي همتايي است که با نماد خمره اي پر از طلا، صندوقچه طلا و جواهرات و سنگ هاي قيمتي در حکايات کهن بيان شده است. داستان "جزيره گنج" رابرت لويي استيونس، داستان "کيمياگر" پائولو کوييلو که بر مبناي يکي از اشعار مولوي نوشته شده و فيلم هاي سينمايي با اين مضمون، همگي از اين درون مايه ديرين بشري سخن مي گويند.
ما تنها موقعي راهي اين سفر اکتشافي مي شويم که دريابيم خدا ما را براي انجام کاري در اين زندگي آفريده و طرحي الهي برايمان مقرر کرده است. هر آنچه به آن علاقه منديم و دوست داريم، يا آرزوي انجامش را داريم، موهبتي است که خداوند در دل ما نهاده تا با آن به طرحي بزرگ تر و گسترده تر خدمت کنيم. ما ته دلمان هميشه اين را مي دانيم و به همين علت است که تا زماني که گنجمان را کشف نکرده ايم بي قراريم، نمي دانيم بر ما چه مي گذرد، شور و شوق حقيقي نداريم، و زندگيمان هر چقدر هم در ظاهر با معيارهاي رايج موفقيت جور دربيايد، خالي و بي هدف به نظر مي رسد.
اما ابزار ما براي کشف گنج، يا "گنج ياب" ما چيست؟ قوه شهود، گوش دادن به نداي درون، توجه کامل به زمان حال، و آنچه سر شوق مان مي آورد، ابزار ماست. توجه کردن به روياهايمان ، توجه کردن به رويدادهاي ظاهر تصادفي ولي با معنايي که به ما مي گويد چه کنيم، ابزار ماست. گرفتن پيام ها يا نشانه هايي از جانب خدا که به ما مي گويد رگه طلايي زندگي مان کجاست، ابزار ماست. اگر خيلي خوش شانس باشيم خانواده پر مهر و دلسوز و معلمان مهربان و با توجهي در مدرسه داريم که استعدادمان را به سرعت تشخيص مي دهند و به رشد و پرورش آن کمک مي کنند. اما بيشتر ما اين قدر خوش شانس نيستيم و تنها سال ها بعد پس از مرارت هاي بسيار قادر به تشخيص و پرورش استعدادهاي حقيقي خود مي شويم؛ يا در بدترين حالت هرگز به گنج مان نمي رسيم و با احساس پوچي و بي معنا بودن زندگي و بدون کسب رضايت خاطر حقيقي از دنيا مي رويم. اگر يادمان بيايد که وقتي بچه بوديم چه کاري را بيشتر از همه دوست داشتيم يا انجام مي داديم يا آرزوي انجامش را داشتيم، کمک بزرگي در زمينه کشف گنجمان است.
تمرين
1- سه سرگرمي مورد علاقه ات را بنويس.
2- سه کلاسي که دوست داري در آنها شرکت کني، نام ببر.
3- سه مهارتي را که دوست داري ياد بکيري، نام ببر.
4- دفترچه اي تهيه کن و روياهايت را هر صبح تا آن جا که يادت هست يادداشت کن. توجه کن و ببين بيشتر اوقات در روياهايت مشغول چه کاري هستي. آواز مي خواني؟ مي نويسي؟ پرستاري مي کني؟
اين هفته يک قدم کوچک در راه يکي از اين کارهاي مورد علاقه ات بردار و ببين چه احساسي پيدا مي کني. توجه کن و ببين با حرکت کردن در جهت پرورش استعداد ذاتي ات چه درهايي به رويت باز مي شود. سپس گام هاي بعدي را بردار.
موفقيت در "کشف گنج" استعدادهاي دورني مان است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}