احكام كساني كه عشق گرفته اند!؟


 

نويسنده: روح الله حبيبيان




 
نقل مي كنند فردي كه سرما خورده بود به شدت هوس خوردن ماست كرد و در نتيجه بين اين هوس و تصور ضرر داشتن ماست براي بيماري اش دچار تناقض شد و از تصميم گرفتن باز ماند. هر چه با خود فكر كرد، ديد نمي تواند از ميل به خوردن ماست بگذرد. از طرفي هم اگر اين غذا برايش ضرر داشته باشد، شرعاً خوردن آن جايز نيست. خلاصه براي رفع اين مشكل كلاه خود را قاضي كرد و به اين نتيجه رسيد كه براي خوردن ماست استخاره كند تا اگر خوب آمد اجازه كتبي خداي عالم، مشكل را حل كرده باشد. اما از قضا استخاره بد آمد. اما هوس ماست چيزي نبود كه بتواند از آن بگذرد. به همين خاطر دوباره استخاره كرد كه ماست را با نان بخورد، اما باز هم بد آمد... اين داستان استخاره ده ها بار ديگر در خصوص ماست و خيار، ماست و پلو، سر كشيدن ماست از طغار، خوردن آن با ني و... هم ادامه يافت تا در نهايت تنها موردي كه خوب آمد؛ آن بود كه نان را در ماست تليت كند و بعد با قاشق، نان ماست آلود را به هوا بيندازد و بخورد؟
داستان اين بنده خدا شبيه حكايت برخي از جوانان است كه هر چند در خصوص مسأله روابط دختر و پسر ده ها بار در سايت ها و وبلاگ ها و كتاب ها و استفتائات مراجع، حكم آن را خوانده اند و يا از روحانيون مختلف حكم آن را شنيده اند و تكليف را مي دانند، اما باز با ديدن يك روحاني براي چند صدمين بار مي پرسند؛ حاج آقا حكم دوستي با جنس مخالف چيست؟ و تنها قصد و غرض شان هم آن است كه در ميان اين سؤال و جواب ها بتوانند جواز نصف و نيمه اي بيرون بكشند و ماست خود را سر بكشند. در هر حال، هر چند در شماره هاي گذشته به طور مفصل به مسأله روابط پسر و دختر پرداخته ايم، اما در اين شماره به برخي از مسائل جزئي در اين باره اشاره مي كنيم، شايد براي برخي افراد فرجي حاصل شود.

ارتباط - آشنايي - دوستي
 

از نظر اسلام، روابط زن و مرد نامحرم با محدوديت هاي بسياري تعريف شده و ارتباطات عاطفي در حد دوستي هاي نزديك جايز نيست. اما اين به معني قطع هر نوع ارتباط با ديوار كشيدن بين پياده رو و زنانه و مردانه كردن آن نيست!
براي توضيح اين مطلب بايد گفت چنان كه مي دانيد روابط اجتماعي انسان ها شكل هاي متفاوتي دارد و براي هر نوع از اين روابط تعريف معيني ارائه مي شود. مثلاً در يك اداره زن و مرد همكار يقيناً با هم ارتباط كاري دارند و در عين حال نوعي آشنايي هم بين آن ها وجود دارد. همين گونه است در روابط خانوادگي و آشنايي هاي فاميلي كه پسرها و دخترهاي فاميل يا زنان و مردان يك خانواده يقيناً داراي روابط خانوادگي و آشنايي مختصري از هم هستند. و يا در يك محيط آموزشي مانند يك كلاس در دانشگاه اكثريت پسرها و دخترها همديگر را تا حدودي مي شناسند و چه بسا روابط عادي درسي يا عرفي مانند سلام و عليك و يا مشاركت در فعاليت هاي جمعي درسي و پژوهشي با هم داشته باشند. اما آيا همه اين ها به معناي دوستي است؟
نكته دقيق مسأله همين جاست كه فقها و مراجع تقليد بخاطر مفاسد و خطرات جدي كه در بستر دوستي بين دو نامحرم پديد مي آيد اين كار را جايز نمي دانند. اما اين امر به معني بر هم زدن هر نوع رابطه عرفي و عادي و كاري يا پرهيز از هر نوع آشنايي و ارتباط معقول نيست.
پس حرمت دوستي دو جنس مخالف نه ملازم با انزواي اجتماعي و دگم انديشي (پا فشاري روي تعصبات) و طالبانيسم است و نه مانع از شكل گيري شناخت و آشنايي كه مقدمه ازدواج محسوب مي گردد و اين تهمت ها به هيچ وجه به تفكر اسلامي و نظرات خاص مراجع تقليد ارتباطي ندارد.
ناگفته نماند كه آنچه در خصوص مجاز بودن ارتباطات درسي و كاري و آشنايي هاي عرفي بيان شد، مشروط به برخورداري از دو شرط مهم عدم تحريك جنسي و دور بودن اين رابطه از مفاسد احتمالي آينده است.

دوستي چيست؟
 

براي بسياري از افراد اين سؤال جدي وجود دارد كه واقعاً حقيقت دوستي و به چه نوع رفتارها و ارتباط هايي دوستي مي گويند؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت تعريف اين مسأله تا حد زيادي عرفي است و نمي توان قانوني جامع و تعريفي دقيق در مورد آن ارائه كرد. اما به شكل مختصر مي توان گفت؛ دوستي نوعي رابطه متقابل است كه از نوعي علاقه و ميل شخصي بين دو طرف نشأت مي گيرد و لوازم طبيعي خود مانند ارتباط مستمر فيزيكي و اجتماعي يا فكري و روحي را به دنبال دارد. در واقع دوستي بين يك زن و مرد مفهومي عميق تر از آشنايي و شناخت عادي اجتماعي دارد. بلكه نوعي رابطه و علاقه شخصي و ويژه است كه البته داراي درجات و مراتب مختلفي است و ابزار اين علاقه و صميميت و روابطي چون پيگيري احوال و افكار و تمايلات و نظرات فرد مقابل را به دنبال داشته، با لوازمي چون هديه دادن و همراهي كردن در رفت و آمدها و تفريح ها و يا قرار داشتن مستمر ارتباط از راه هاي گوناگون همراه است.
البته ممكن است در همه دوستي ها همه اين علائم و ويژگي ها وجود نداشته باشد، اما لااقل برخي از اين امور در اكثر دوستي ها به چشم مي خورد. مهم آن است كه مجموعه روابط دو طرف از حد يك ارتباط و آشنايي ساده اجتماعي و عرفي خارج شده و نوعي صميميت شخصي و فردي در اين رابطه شكل بگيرد. اينجاست كه چنين رابطه اي بين دو نامحرم ماهيتي غير شرعي پيدا مي كند و بايد به شدت از آن پرهيز نموده از عواقب سخت و خطرناك آن ترسيد.

آخه چرا؟
 

هر چند اين سؤال فقهي نيست و در چارچوب احكام شرعي تعريف نمي شود، اما براي بسياري از جوانان اين سؤال مطرح است كه چرا دين اسلام تا اين حد در خصوص اين روابط سخت گيري كرده و اين ميل خدادادي در درون انسان بايد سركوب شود. به خاطر اهميت اين سؤال و ارتباط آن با حكم شرعي مسأله شاه كليد رمز گشايي اين مسأله مهم را به اختصار بيان مي كنيم!
دليل اين سخت گيري يك چيز است و آن هم «عشق»... دل تان غنج نرود و ذوق نكنيد (!) زيرا اين عشق با آن عشقي كه دهان جوانان را آب مي اندازد صنّار سي شاهي توفير دارد!
چون حقيقت عشق همان اوج محبت و علاقه قلبي است كه مصداق حقيقي آن در رابطه با خداوند و شكل مجازي آن در بالاترين درجات بين دو جنس مخالف شكل مي گيرد و شكل قابل قبول آن بلكه فلسفه وجودي آن در انسان تنها در قالب زندگي مشترك و تشكيل خانواده تعريف شده است كه عامل اصلي پايداري نظام خانواده و تحمل سختي ها ومشكلات احتمالي پيش رو است و وقتي چنين عشقي در بستر خانواده شكل مي گيرد، به خاطر تنوع روابط و منطقي و همه جانبه بودن ارتباطات و درك كامل طرفين از يكديگر شكلي واقع بينانه، معقول و هدفمند پيدا مي كند.
اما وقتي در خارج از حوزه زندگي مشترك چنين علاقه شديدي ايجاد شود، تبديل به نتايجي مي شود كه غالباً در صفحه حوادث روزنامه ها يا در آمارهاي دفاتر ثبت طلاق و يا زندان ها و دادگاه ها و... مي خوانيد و مي بينيد.

چند وقته عشق گرفتيد؟
 

در واقع از نظر روان پزشكان- با عرض معذرت از همه عشاق مشهور و غير مشهور عالم- چيزي كه تحت عنوان عشق بين دخترها و پسرها شكل مي گيرد، نوعي بيماري رواني محسوب مي شود كه مانع جدي در برابر زندگي عادي و رفتارهاي طبيعي و تصميم گيري هاي معقول در زندگي آن ها مي شود و در عين شيريني و جذابيت براي خود فرد، او را به سمت نابودي مي كشاند. در واقع از افرادي كه گرفتار چنين عارضه اي شدند بايد پرسيد «چرا خود را در معرض چنين بيماري قراردادي؟» همانطور كه از يك معتاد به مواد مخدر كه لذت كشيدن مواد را به همه تبعات منفي آن ترجيح مي دهد، همين سؤال را مي پرسيم. چون در اين وضعيت بسيار ديده مي شود كه جوان عاشق، عليرغم فهم و درك عقل خود و توصيه همه خيرخواهان و دوستان و بستگان دست به تصميماتي مي زند كه پس از مدت كوتاهي حتي از ياد آوري آن تصميمات و رفتارها خيس عرق يا افروخته از خشم و نفرت از خود مي شود و اگر كارش به خودكشي يا افسردگي حاد نكشد، تا آخر عمر از اين رفتارهاي خود پشيمان و متأسف خواهد بود. به همين خاطر اسلام خواسته زمينه شكل گيري اين علاقه بيماري گونه كه در نتيجه ارتباط نزديك و توجه به ويژگي هاي جسمي و روحي جنس مخالف است را تا حد امكان از بين ببرد تا علاقه طبيعي و معقول و عشق واقعي به جنس مخالف درگير و دار ازدواج و زندگي مشترك و در بستر صحيح خود شكل بگيرد نه در بستري غلط كه معمولاً نتيجه اي جز تباهي زندگي انسان ها به دنبال ندارد.
حيف كه از بحث احكام خودمان خيلي دور مي شويم و الا برخي آمارها و نكات دقيق در خصوص نتايج و پايان كار اين نوع عشق ها ارائه مي داديم تا روشن شود كه بيش از 80 درصد اين عشق ها به ازدواج منتهي نمي شود و اگر هم بشود در بيش از 80 درصد موارد به طلاق مي انجامد.

Sms و Email عشقولانه تعطيل
 

اما به غير از دوستي ها و ارتباطات دوستانه معمول، بسياري از افراد هستند كه دوستي هاي اينترنتي دارند و از طريق ايمل و چت كردن با فردي از جنس مخالف آشنا شده و ارتباط برقرار مي كنند و يا نوعي رابطه متقابل با آن ها دارند. آيا اين نوع روابط اس ام اس هم مصداق دوستي حرام به حساب مي آيد؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت متأسفانه در فضاي اينترنت يا ابزارهاي گوناگون ارتباطي از آن جا كه ارتباط مستقيم نبوده و افراد چندان احساس خطر نمي كنند، اين ارتباطات خيلي زود نزديك و صميمي شده و به عرصه گفتگوهاي ناشايست ميل پيدا مي كند و يا حريم هاي شرعي با ابزارهايي نظير وب كم (Webcam) زير پا گذاشته مي شود كه يقيناً چنين ارتباطاتي حرام و غير شرعي است.
اما اگر اين ارتباط در حد نوعي آشنايي گذرا و با اهداف معقول باشد و رعايت حريم هاي شرعي و عرفي در آن بشود، علي القاعده مشكلي ندارد. مگر آن كه خود مصداق نوعي دوستي شود. يعني چت ها و smsها به نوعي عاشقانه و دوستانه شوند يا ارتباط طرفين كاملاً مستمر و نزديك و مداوم شود كه طبق تصريح برخي از مراجع اين نوع رفتارها هم به خاطر مفاسد و خطرات احتمالي آن جايز نيست و مصداق دوستي غير شرعي با جنس مخالف محسوب مي شود.
در نتيجه اگر همكلاسي دانشگاه هنوز هيچي نشده پسر خاله شده و هر روز smsهاي عشقولانه مي دهد كه «همه گلبول هاي سفيد خونم فداي همه باكتري هاي وجودت»!
شما توجهي نكنيد و پاسخ ندهيد و از رنجش او هم نترسيد كه اين پاسخ هاي 12-10 تومني مي تواند به قيمت ورود به عرصه خطرناك گناه و انحراف تمام شود!

عشق مان پاك است؟!
 

متأسفانه در اين عصر ارتباطات و انتقال وسيع اطلاعات، هنوز باورهاي نادرست و تصورات غلطي در جامعه رواج دارد كه زمينه ساز آلوده كردن توده مردم بخصوص جوانان به انواع آلودگي ها و گناهان خطرناك مي شود.
يكي از اين تصورات و برداشت هاي نادرست كه جاهلانه يا معترضانه ترويج مي شود آن است كه اگر پسر و دختري با هم دوست شوند و حتي كارشان به برخي روابط نامشروع هم بكشد، اگر بعدها با هم ازدواج كنند همه گناهان شان بخشيده مي شود!
به قول مداح هاي قديمي «قلم عفو بر جرائم اعمال شان كشيده مي شود!»
در حالي كه اين تصور بچه گانه از اساس غلط است. پسر و دختر تا قبل از اجراء صحيح صيغه عقد شرعي نامحرم هستند و همه احكام روابط زن و مرد نامحرم بين شان برقرار است و هر گونه تخطي از اين مقررات، حرام و گناه است و چه بعدها ازدواج كنند و چه نكنند، تنها راه بخشش اين گناهان توبه و استغفار واقعي به درگاه خداوند است و البته بسيار خوب است كساني در روابط پيش از ازدواج گرفتار گناه مي شوند، با هم ازدواج كنند. چون به تصريح قرآن انسان هاي آلوده لايق ازدواج با افراد پاك نيستند و كبوتر با كبوتر زاغ با زاغ!؟
اما در هر حال علاوه بر شرمندگي و شرمساري از اين آلودگي شان بايد خالصانه در درگاه خداوند اظهار پشيماني كنند تا خدا گناهان آنها را ببخشد.
در نتيجه چيزي تحت عنوان عشق پاك و روابط به قصد ازدواج و زن و شوهري كه عقدشان در آسمان خوانده شده و يا دوستي هاي نامشروع براي سالم ماندن از گناهان بزرگ همه و همه توهماتي نادرست و براي فريب دادن خود است كه بايد متوجه اين ترفندهاي شيطان بود.
منبع: نشريه ديدار آشنا- ش118