در بسیاری از آیات قرآن کریم، پیروی از شیطان به عنوان سمبل ضد اخلاق معرفی شده تا آن‌جا که در بعضی آیات آمده است انسان دو راه در پیش دارد: یکی راه خدا، و دیگری راه شیطان.
در قرآن شیطان‌پرستی، نقطه مقابل خداپرستی قرار داده می‌شود؛ نظیر آیه: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛ آیا پیمان نبستیم با شما ای فرزندان آدم که عبادت نکنید شیطان را، که او برای شما دشمنی آشکار است و این که مرا عبادت کنید؛ این راه مستقیم است؟» (یس، 61 ـ 62) اکنون سؤال می‌شود که شیطان چیست؟ همان دنیا یا هوای نفس است و یا چیزی مستقل و جدای از آن دو خواهد بود؟
بعضی گمان کرده‌اند که شیطان چیزی جز نفس اماره نیست؛ ولی قرآن شیطان یا ابلیس را موجود مستقلی از طایفه جن می‌داند که از آتش آفریده شده و مستقل از انسان است؛ بنابراین شیطان در قرآن به معنای هوای نفس یا نفس اماره یا قوه واهمه یا یکی دیگر از قوای نفس نیست و موجودی مستقل است.
البته کلمه شیطان گاهی به انسان شرور نیز اطلاق می‌شود و شاید از دید لغت به موجودی شریر (مثل هوای نفس) نیز اطلاق شود؛ اما آن‌جا که ابلیس و جنود ابلیس گفته می‌شود که شیطان نیز به همان ابلیس منصرف است، قطعاً در این موارد منظور از آن، هوای نفس یا نفس اماره و نظایر آن‌ها نیست؛ مثل آیه: «یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ؛ ای فرزندان آدم (بپایید) که شیطان فریبتان ندهد، چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند». (اعراف،27)
عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان است که در چند مورد از آیات قرآن سخن رفته است؛ نظیر آیه: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ یَبْلَی؛ پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا تو را هدایت کنم به درخت ابدیت و قدرتی که کهنه نشود». (طه، 120)

کارهای شیطان
 

کارهایی که شیطان می‌کند، در قرآن تحت چند عنوان دسته‌بندی شده که توجه به آن‌ها برای انسان ضروری است.
اجمالاً می‌توان گفت: عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان است که در چند مورد از آیات قرآن سخن رفته است؛ نظیر آیه: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ یَبْلَی؛ پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا تو را هدایت کنم به درخت ابدیت و قدرتی که کهنه نشود». (طه، 120)
و آیات سوره ناس که عمومی است و به همه انسان‌ها مربوط می‌شود: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ... مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس؛ بگو پناه می‌برم به پروردگار و صاحب اختیار آدمیان .... از شرِّ وسوسه شیطان که وسوسه می‌کند در دل انسان».
سؤالی که در این زمینه طرح می‌شود، این است که وسوسه در دل انسان و به تعبیر قرآن در سینه انسان به وسیله شیطان چگونه انجام می‌شود؟ از چه راه‌هایی و به وسیله چه عواملی آن را در ذهن انسان ایجاد می‌کند؟ در قرآن در این زمینه روی چند عامل تکیه شده است:
دادن وعده‌های دروغ به انسان که اگر این کار را بکنی، چنین و چنان می‌شود که در بعضی آیات از چنین وعده‌ای سخن رفته است، مثل آیه: «یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا؛ (شیطان) وعده‌شان می‌دهد و به آرزو کردن وادارشان می‌کند و جز فریب، شیطان وعده‌شان ندهد»
1. تزیین اعمال زشت: شیطان کارهای زشت انسان را در نظر وی تزیین می‌کند. آیات فراوانی موضوع تزیین شیطان را گوشزد کرده‌اند؛ نظیر آیه: «تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَی أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ به خدا قسم که (انبیا را) فرستادیم به سوی امت‌هایی پیش از تو، سپس شیطان کردار (بد) ایشان را در نظرشان زینت داد؛ پس او امروز دوستدارشان است و درگیر عذابی دردناکند». (نحل، 63) و آیه: «وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لاَ یَهْتَدُونَ؛ و شیطان کردارشان را برایشان زینت داد، پس ایشان را از راه (خدا) بازداشت، پس آنان هدایت نیافتند». (نمل، 24)
2. دادن وعده‌های دروغ به انسان که اگر این کار را بکنی، چنین و چنان می‌شود که در بعضی آیات از چنین وعده‌ای سخن رفته است، مثل آیه: «یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا؛ (شیطان) وعده‌شان می‌دهد و به آرزو کردن وادارشان می‌کند و جز فریب، شیطان وعده‌شان ندهد». (نساء، 120)
3. ترساندن انسان : یکی دیگر از کارهای شیطان است که انسان را نسبت به آینده خویش بیمناک می‌سازد و از این رهگذر مانع وی از انجام کارهای خیر می‌شود.
خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ؛ شیطان به تهیدستیتان وعده می‌دهد». (بقره، 268) و بدین وسیله شما را از کار مفید اجتماعی اخلاقی انفاق باز می‌دارد.

شیطان و هوای نفس


اکنون که معلوم شد شیطان چیست و کارش چگونه است، سؤال دیگری درباره آن طرح می‌شود که آیا شیطان، مستقل از نفس و هوای نفسانی کار و انسان را منحرف می‌کند و از کار خیر باز می‌دارد یا از همان مسیر؟
از بررسی آیات مربوطه می‌توان دریافت که شیطان از طریق هواهای نفسانی در انسان نفوذ می‌کند و کار و تلاش وی را تأیید می‌کند یا تغییر می‌دهد.
کارهای زشت را در نظر انسان تزیین و وی را در انجام آن تثبیت می‌کند و در مقابل نیز او را می‌ترساند و از انجام کارهای خیر بازش می‌دارد و مسیرش را تغییر می‌دهد.
انسان وقتی تحت تأثیر وسوسه‌های شیطان، توجهش به مادیات و لذایذ دنیا جلب شد از خدا غافل می‌شود و در دل او جایی برای او باقی نمی‌ماند.
در قرآن در این زمینه آمده است که: «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ؛ ِ خداوند برای هیچ کس، دو دل در درونش قرار نداده است». (احزاب، 4)
کسانی که دنبال شیطان می‌روند و حلقه عبودیت و بردگی وی را گردن می‌نهند، کم‌کم شیطان بر آنان مسلط می‌شود و عامل این تسلط سوء اختیار خود ایشان است؛ چنان که خداوند در این زمینه می‌گوید: «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ؛ تنها تسلط وی (شیطان) بر کسانی است که ولایت او را می‌پذیرند و آنان که به وسیله او (نسبت به خدا) مشرک باشند». (نحل، 100)

و نیز می‌گوید: «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ ما شیاطین را دوستان کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند». (اعراف، 27)
گرچه شیطان موجودی است مستقل از هوای نفس؛ اما مستقل از هوای نفس نمی‌تواند کاری بر ضد انسان انجام دهد؛ بلکه همان هواها و خواسته‌های نفسانی ما را تأیید می‌کند؛ یعنی در برابر هوای نفس، استقلال وجودی دارد؛ ولی استقلال عملی ندارد.
یعنی ایشان با سوء اختیار خود ایمان نمی‌آورند و بدین وسیله زمینه را فراهم می‌کنند تا شیطان بر آنان مسلط شود.
و نیز در آیه دیگری می‌گوید: «وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ؛ و آن‌که از یاد خدا چشم پوشد، برای او شیطانی را برانگیزیم؛ پس او برایش همدم باشد». (زخرف، 36)
بنابراین نخست اوست که از خدا غافل می‌شود؛ ولی پس از غفلتش از خدا، این شیطان است که قرین و همدم و همراه او خواهد شد، افساری بر گردنش می‌اندازد و به هر جا که خاطرخواه اوست می کشاندش؛ پس این سوء اختیار خود انسان است که باعث این اوضاع و احوال ناراحت کننده می‌شود.
بنابراین نتیجه می‌گیریم که گرچه شیطان موجودی است مستقل از هوای نفس؛ اما مستقل از هوای نفس نمی‌تواند کاری بر ضد انسان انجام دهد؛ بلکه همان هواها و خواسته‌های نفسانی ما را تأیید می‌کند؛ یعنی در برابر هوای نفس، استقلال وجودی دارد؛ ولی استقلال عملی ندارد.
در خاتمه‌ی این مقاله با توجه به آن‌چه در این زمینه گفتیم می‌توان به این نتیجه کلّی رسید که آن‌چه ما را از وصول به ارزش‌های اخلاقی باز می‌دارد در یک عنوان کلّی هوای نفس است که موضوع یا متعلّقش زندگی دنیاست و به وسیله شیطان تأیید و تزیین می‌شود.

منبع:www.tebyan.net
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mehdigerdali