کدام يک؟پاداش مادي يا انگيزه دروني؟
 


 

نويسنده: عباس نقي زاده




 

 

روان شناسان کليه عواملي را که موجود زنده و از جمله انسان را به فعاليت وا مي دارد و او را به جهت يا هدف خاصي سوق مي دهد، انگيزه مي نامند.
انگيزه در زندگي انسان جايگاه بسيار مهمي دارد زيرا اولين عنصر تشکيل دهنده رفتار است. انگيزه است که باعث مي شود دانش آموزي ساعت ها به مطالعه روان شناسي بپردازد، دانش آموز ديگر به ورزش يا هنر روي آورد و ديگري به فراگيري دروس رياضي يا فيزيک و ادبيات بپردازد. انگيزه است که يکي را به کسب ثروت و دومي را به تحصيل علم و دانش وا مي دارد و ديگري را در جهت خدمت به مردم سوق مي دهد.
بسياري اوقات پدران ومادران با شکايت از اين که فرزند باهوش و درسخوان آنان، ديگر درس نمي خواند به مشاور مراجعه مي کنند. اکثر آنان ناخودآگاه سبب اين مشکل شده اند. موضوع اين است که آنان ندانسته با دادن پاداش هاي مادي، انگيزه دروني کودک را براي درس خواندن ضعيف کرده اند: "ما خوشحاليم که تو شاگرد اول شده اي،بنابراين دوچرخه اي را به عنوان جايزه براي تو خريده ايم". اين کودک در سال آينده تا قول خريد موتور سيکلت را نگيرد، درس نخواهد خواند زيرا پدر و مادر به او چنين گوشزد کرده اند که دوچرخه و پاداش مادي هدف اصلي تري است تا موفقيت در درس، و شاگرد اول شدن نيز تنها وسيله اي است براي رسيدن به هدف مادي و ملموس که همان دوچرخه باشد و از نظر کودک شايد اين موضوع بديهي شود که اگر بتوان به هدف مادي رسيد ديگر چه نيازي به درس خواندن است.
در يک آزمايش تعدادي از کودکان دبستاني را که به طور طبيعي به حل معماهاي تصويري علاقه مند بودند يعني انگيزه دروني داشتند به دو گروه تقسيم کردند. گروه نخست براي هر پاسخ صحيح مبلغي پول دريافت داشتند اما به گروه دوم چيزي پرداخت نشد. پس از چند روز که از آزمايش گذشت ديده شد که گروه دوم علاقه پيشين خود را به حل معما حفظ کرده بودند و در اوقات فراغت باز به آن کار مي پرداختند اما گروه نخست تنها در صورتي که پولي دريافت مي کردند معما حل مي کردند و اوقات فراغت خود را به کاري ديگر مشغول مي شدند. انگيزه بيروني مادي، انگيزه دروني آنان را تضعيف کرده بود.
تنها يک نوع انگيزه بيروني وجود دارد که سبب تقويت دروني مي شود و آن محبت و تشويق عاطفي و کلامي است. زماني که دختر کوچکي براي مادرش کاري را انجام مي دهد، لبخند رضايت مادر سبب مي شود که او بار ديگر آن کار را بهتر و صميمانه تر انجام دهد. اما اگر مادر به او بگويد: "چون اين کار خوب را برايم انجام دادي بيا اين (500) تومان را بگير". اين دختر کوچک از آن به بعد تا پول را نگيرد ديگر به مادر کمکي نخواهد کرد.
اين موضوع در روابط بين زن و شوهر نيز مصداق دارد. زماني که زوجين به يکديگر علاقه مند هستند همه مشکلات زندگي را تحمل مي کنند، زيرا انگيزه دروني براي زندگي مشترک دارند اما فرض کنيد يکي از طرفين بي علاقه است، يعني انگيزه دروني ندارد. براي نمونه، دختري تنها با اصرار پدر يا مادر خود به ازدواج مردي درآمده است و به او علاقه اي ندارد. آنگاه شوهر که اين بي علاقگي را مي بيند مي کوشد در مورد او از انگيزه هاي بيروني و مادي سود جويد. براي او مرتبا هديه مي خرد. دارايي خود را به نام او مي کند. به وي از گل نازک تر نمي گويد و ... خوب، چه پيش مي آيد، تا زماني که دادن امتيازها ادامه دارد زن حرفي هم نمي زند اما به محض اين که شريک زندگي قادر به دادن امتياز بيشتري نبود اختلاف ها با شدت آشکار مي شود. خيلي اوقات زنان و شوهراني هم که با علاقه و انگيزه دروني ازدواج کرده اند با شگفتي مي گويند: زماني که جوان بوديم و آه در بساط نداشتيم و مشکلات ما را از هر سو در بر گرفته بود با يکديگر اختلافي نداشتيم اما نمي دانيم چطور شد که با بهبود زندگي، علاقه ما به يکديگر مانند گذشته نيست و مرتبا با هم درگيري داريم. تعجبي ندارد، آن زمان يک انگيزه دروني در کار بود، سپس اين دو نفر سعي کردند پاداش هاي مادي را جايگزين انگيزه دروني کنند (لباس، جواهر، اتومبيل و ...)
زماني که رزمندگان بر حسب انگيزه دروني و ميهني مي جنگند، هيچ نارضايتي و شکايت از سختي ندارند اما اگر اين فکر پديد آيد که چه پاداش مادي در مقابل به من تعلق مي گيرد آنگاه همه انگيزه هاي مثبت از بين مي رود. به قول افلاطون "اگر از روي ايمان و عقيده بجنگيم نيروي ما دو برابر مي شود."
در عرصه علم و هنر هم وضع بدين منوال است در هر کجا که علم و هنر دولتي شده است و دانشمندان و هنرمندان به صورت "کارمند دولت" در آمده اند، به جاي پرداختن به کار اصلي خود، به فکر مزايا و ترفيع افتاده اند، جامعه از آنان نصيبي نبرده است.
اين موضوع را در دانشگاه ها نيز مي توان مشاهده کرد.
در اين ميان چيز مرموزي وجود دارد ؟ هيچ چيز. اين امور از يک اصل ساده روان شناسي تبعيت مي کند. زماني که ما با اهميت دادن به انگيزه هاي بيروني و مقدم دانستن آنها، انگيزه هاي دروني را تضعيف کنيم، همه چيز را ندانسته به دست خود خراب کرده ايم.
آنچه در يک لبخند مهرآميز راستين يا گفتار پرمهر پنهان است از قوي ترين نيروگاه هاي اتمي و کارافزارهاي ساخته انسان و ذخاير طلاي جهان هم نيرومند است.
منبع: راز موفقيت شماره 187