نگاهي به برخي از مهمترين اصول اخلاق اجتماعي در اسلام


 





 
مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگي فردي و اجتماعي حفظ مي‏كند و خود را از هر چيزي كه متانتش را خدشه‏دار كند، دور مي‏سازد. انجام برخي كارها آدمي را نزد ديگران بي‏قدر مي‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دويدن در جاي نامناسب، خنديدن با صداي بلند در ميان جمع، شوخي‏هاي زشت و نابجا و...

وفاي به عهد
 

---------------
از نشانه‏هاي درستكاري انسان، وفاي به عهد است. كسي كه نمي‏خواهد يا نمي‏تواند به وعده خود وفا كند، بهتر است به ديگران وعده ندهد؛ زيرا وعده دادن، مسئوليت‏آفرين و پذيرفتن اين مسئوليت، دشوار است.
حضرت امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
در سه چيز، عذر و بهانه هيچ‏كس پذيرفته نيست: امانت‏داري در حق مؤمن يا كافر؛ وفاي به عهد با افراد خوب يا بد؛ نيكي به پدر و مادر ـ خواه شايسته باشند يا گناه‏كار ـ .5
پيمان‏شكن در حقيقت بي‏ايمان است، چنان‏كه امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
ما اَيقَنَ بِاللّه‏ِ مَنْ لَمْ يرْعَ عُهُودَهُ.6
كسي كه به پيمان‏هايش عمل نمي‏كند، به خداوند يقين ندارد.
آن حضرت، وفاي به پيمان را از بزرگي و شرافت آدمي شمرده است:
اَشْرَفُ الْهِمَمِ رِعايةُ الذِّمامِ.7
شريف‏ترين همت‏ها، وفا كردن به پيمان است.
و در سخني ديگر نيز فرموده است:
آفَةُ الْعَهْدِ قِلَّةُ الرِّعايةِ.8
آفت پيمان‏ها، كم‏وفايي به آنهاست.
در آموزه‏هاي ديني، بدقولي با كافر و دشمن خدا نيز روا دانسته نشده است. به هر صورت، چنين اخلاق پسنديده‏اي از ايمان نيكوي مسلمان برمي‏خيزد؛ همان‏گونه كه امام علي عليه‏السلام فرمود:
اِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الاْءِيمانِ.9
وفاداري به عهد و پيمان، جزو ايمان است.
در روايتي ابومالك از امام سجاد عليه‏السلام مي‏خواهد كه حضرت تمام و عصاره دستورهاي دين را براي وي بيان كند. ايشان مي‏فرمايد: "گفتار حق، حكم كردن به عدالت و وفاي به عهد است ".10
و پيامبر گرامي نيز مي‏فرمايد:
فردا كسي از همه به من نزديك‏تر است كه راست‏گوترين مردم، خوش‏اخلاق‏ترينِ آنها، كوشاترين ايشان در اداي امانت و وفاي به عهد و داراي محكم‏ترين رابطه با مردم باشد.11

ارتباط با خويشان
 

-------------------
پاداش صله رحم و بركت‏هاي گفته شده براي پيوند با خويشاوندان، در اسلام به اندازه‏اي است كه به گمان برخي، در بيان آن زياده‏روي شده است، پيامبر گرامي اسلام مي‏فرمايد:
هر كس حق نزديكان و پدر و مادر خود را رعايت كند، خداوند در بهشت هزار هزار درجه به او مي‏بخشد كه فاصله هر درجه با درجه ديگر، به اندازه صد سال دويدن اسب اصيل و تندرو است.12
پاداش صله رحم، فقط در آخرت نيست، بلكه در دنيا نيز براي ارتباط نيكو با بستگان، بركت‏هاي ويژه‏اي بيان شده است.
يكي از نعمت‏ها و همچنين آرزوي امامان معصوم عليهم‏السلام در دعاهايشان، درخواست طول عمر از خداوند بود. از جمله چيزهايي كه عمر را دراز مي‏كند، صله رحم است. رسول اسلام مي‏فرمايد:
گاه از عمر انسان سه سال باقي مانده است، ولي وي صله رحم به‏جا مي‏آورد و خداوند بدين واسطه، عمر او را به سي و سه سال مي‏رساند و چه بسا سي و سه سال از عمر انسان باقي مانده و چون قطع رحم مي‏كند، خداوند عمر او را به سه سال كاهش مي‏دهد.13
رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد:
نيكي، انسان را از مرگ‏هاي بد در امان مي‏دارد؛ صدقه، خشم پروردگار را فرومي‏نشاند و صله رحم بر عمر انسان مي‏افزايد و فقر و تنگ‏دستي را از وي دور مي‏كند.14
حضرت علي عليه‏السلام به نوف بكالي فرمود: "اي نوف! صله رحم به جاي آور كه خداوند بر عمرت مي‏افزايد ".15
اسلام حتي به برقراري كمترين ارتباط اهميت داده است، چنان‏كه پيامبر اسلام مي‏فرمود:
صِلُوا أَرْحامَكُمْ فِي الدُّنْيا وَلَوْ بِسَلامٍ.16
ارتباط خود را با نزديكان و خويشاوندانتان در دنيا، گرچه با يك سلام حفظ كنيد.
امام صادق عليه‏السلام نيز فرمود:
به نزديكان خود، نيكي كن، گرچه با مقداري آب آشاميدني باشد. بهترين صله رحم، آزار ندادن خويشان است. صله رحم، مرگ انسان را به تأخير مي‏اندازد و سبب دوستي و محبت ميان خويشاوندان خواهد شد.17
از سوي ديگر اسلام، محبت و صله رحم را فقط ويژه خويشاوندان مهربان و يكدل نمي‏داند، بلكه بالاتر از آن، به نيكي و صله رحم با بستگاني هم كه با انسان دشمني دارند، سفارش كرده است. يكي از اطرافيان امام صادق عليه‏السلام مي‏گويد: امام در آستانه جان دادن بود و من در خدمت ايشان بودم. ناگهان حضرت بي‏هوش شد. وقتي به هوش آمد، فرمود: "به حسن بن علي بن علي بن الحسين (همان افطس معروف كه از مخالفان امام صادق عليه‏السلام بود) هفتاد دينار بدهيد. به فلان شخص اين مقدار و فلان شخص فلان مقدار و... . " عرض كردم: آيا به كسي بخشش مي‏فرماييد كه با سلاح جنگي، به شما حمله كرده و قصد كشتنتان را داشته است؟ حضرت فرمود: "آيا نمي‏خواهي من جزو كساني باشم كه خداوند متعال در مورد آنان فرمود: به افرادي كه خداوند به نيكي با آنان دستور داده است، نيكي مي‏كنند، از خداي خود مي‏ترسند و از سختي حساب در پيشگاه عدل الهي وحشت دارند. (رعد: 21) آري اي سالمه! خداوند بهشت را با بوي خوشي آفريده كه از مسافت دو هزار سال نيز استشمام مي‏شود، ولي دو گروه از استشمام بوي بهشت حتي از اين مسافت محروم هستند: عاق والدين و قطع‏كننده رحم ".18
بنابراين، جدايي از خويشان و دوري آنها از يكديگر روا نيست و آثار بدي در پي دارد. ابوحمزه ثمالي مي‏گويد:
اميرمؤمنان، علي عليه‏السلام ، در خطبه‏اي فرمود: "پناه مي‏برم به خدا از گناهاني كه سبب مرگ زودرس مي‏شوند. " در اين ميان ابن كُوا برخاست و گفت: آيا گناهان سبب مرگ زودرس مي‏شوند؟ فرمود: "بلي، واي بر تو! گناه بريدن از خويشان. [چه بسا] خانداني بدكار و گنه‏كار بوده‏اند كه با يكديگر هم‏نشيني و رفت و آمد داشتند و خداوند بدين خاطر بر روزي آنها افزود[ه است] و خانداني پاك و باتقوا بودند، ولي به خاطر دوري از يكديگر و بريدن از خويشان، خداوند از روزي‏شان كاست ".19

شهوت‏گريزي
 

----------------
از لغزش‏گاه‏هاي بشر، شهوت‏راني نابجا و بي‏حد و مرز است. شهوت‏ها و هواهاي نفساني از جنبه حيواني آدمي برمي‏خيزد و خردورزي از آثار جنبه ملكوتي اوست. روح الهي كه در جسم خاكي آدمي دميده شده، با هدايت عقل به كمال مي‏رسد و او را ملكوتي مي‏كند، ولي خواسته‏هاي حيواني اگر از مرز بگذرند، به سقوط انسان مي‏انجامد. از اين‏رو، خردمند كسي است كه در سراشيبي شهوت‏ها نلغزد. اگر عقل كامل باشد و به حيواني بودن شهوت پي ببرد، خود به خود از آن مي‏گريزد. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
اِذا كَمُلَ العَقْلُ نَقَصَتِ الشَّهْوَةُ.20
هرگاه عقل به كمال برسد، هوس‏ها كم مي‏شود.
خردمندان، از گناه دوري مي‏كنند و خود را به زشتي‏ها نمي‏آلايند. ازاين‏رو، مي‏توان ادعا كرد كه بيشتر مجرمان و گناه‏كاران، نابخردان و ناآگاهان هستند، چنان‏كه امام خردمندان مي‏فرمايد:
غَرِيزَةُ الْعَقْلِ تَأْبي ذَمِيمَ الفِعْلِ.21
نيروي سرشار عقل، آدمي را از زشت‏كاري بازمي‏دارد.
و در سخني ديگر فرمود: "مَنْ قَدَّمَ عَقْلَهُ عَلي هَواهُ حَسُنَتْ مَساعِيهِ؛ كسي‏كه عقلش را بر هواي نفسش مقدم دارد، كارهايش نيكو مي‏گردد. "3 به‏راستي اگر چراغ خرد روشن باشد و سياهي گناه بر نور آن چيره نشود، آدمي گرد گناه و خواسته‏هاي نفساني نمي‏رود، كه مولاي پارسايان فرمود:
أَلْعاقِلُ مَنْ قَمَعَ هَواهُ بِعَقْلِهِ.22
خردمند كسي است كه با عقل خود، هواي سركش را سركوب سازد.

مشورت
 

----------
هر قدر درك و خرد انسان قوي باشد، باز هم از مشورت با ديگران بي‏نياز نيست. خردمند در كنار استفاده از هوش خود، از نظريه‏هاي ديگران نيز بهره مي‏برد تا كمتر دچار لغزش و اشتباه شود. علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
اَلا و اِنَّ اللَّبِيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الآراءِ بِفِكرٍ صائِبٍ وَ نَظَرَ فِي الْعَواقِبِ.23
به راستي كه خردمند كسي است كه از نظريه درست ديگران استقبال كند و آينده‏نگر باشد.
نيز فرمود:
حَقٌّ عَلَي الْعاقِلِ اَنْ يضِيفَ اِلي رَأْيةِ رَأْي الْعُقَلاءِ وَ يضُمَّ اِلي عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُكَماءِ.24
سزاوار است كه خردمند، نظر خردمندان را به نظر خويش بيفزايد و دانش حكيمان را با دانش خود همراه سازد.
انساني كه تنها به انديشه خويش تكيه كند و خود را از هم‏فكري با ديگران بي‏نياز بداند، گرفتار خودكامگي مي‏شود كه از خرد و كام‏يابي به دور است. به طور معمول، وقتي انسان در چارچوبي كه خودش ساخته است، قرار مي‏گيرد، نمي‏تواند عيب و كاستي كار خود را ببيند، بلكه به چراغي از بيرون نياز دارد تا او را هدايت كند. شكستن ديوار خودمحوري، انسان را سريع‏تر، آسان‏تر و از راه درست به مقصد مي‏رساند. بنابراين، بهره‏گيري از نظريه ديگران و مشورت با افراد باتجربه و فهميده، كليد رستگاري است. حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
أَلْعاقِلُ مَنِ اِتَّهَمَ رَأيهُ وَ لَمْ يثِقْ بِكُلِّ ما تُسَوَلُ لَهُ نَفْسُهُ.25
خردمند كسي است كه فكر خود را متهم سازد و به هر آنچه خود مي‏پسندد، اعتماد نكند.

سخن پسنديده
 

-----------------
به زبان آوردن سخنان زشت و سبك، از وقار آدمي مي‏كاهد. حتي در برخورد با دشمنان نيز شايسته است با ادب و به نرمي سخن گفته شود. خداي كريم در قرآن مجيد مي‏فرمايد: "وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا؛ با مردم نيكو سخن بگوييد. " (بقره: 83) و "يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديدًا؛ اي مؤمنان! از خدا بترسيد و درست سخن بگوييد ". (احزاب: 70)
خوش‏صحبتي و شيرين‏كلامي در گفت‏وگوهاي اجتماعي، انسان را از سرزنش ديگران در امان مي‏دارد و بر شمار دوستانش مي‏افزايد.
امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
عَوِّدْ لِسانَكَ حُسْنَ الْكَلامِ تَأمَنِ الْمَلامَ.26
زبان خود را به سخن نيكو عادت بده تا از سرزنش ديگران در امان باشي.
و در سخني ديگر مي‏فرمايد:
عَوِّدْ لِسانَكَ لِينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ يكْثُرْ مُحِبُّوكَ وَ يقِلَّ مُبْغِضُوكَ.27
زبانت را به نرمي در سخن و به سلام كردن عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت اندك گردند.
روايت كرده‏اند كه مردي لگام مركب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را گرفت و گفت: "يا رَسُولَ اللّه‏ِ! أَي الْأَعْمالِ أَفْضَلُ؛ كدام كار از همه برتر است؟ " حضرت فرمود: "اِطْعامُ الطَّعامِ وَ اِطْيابُ الْكَلامِ؛ به نيازمندان غذا دادن و نيكو سخن گفتن ".28
به راستي، وقتي مي‏توانيم با سحر سخن، بر شمار دوستان بيفزاييم، چرا چنين نمي‏كنيم؟ چنان‏كه علي عليه‏السلام فرمود: "مَنْ عَذُّبَ لِسانَهُ كَثُرَ اِخْوانُهُ؛ دوستان آدم شيرين‏زبان (نه چاپلوس) بسيار مي‏شوند ".29

خويشتن‏داري
 

----------------
آدمي بايد در همه حال، به ويژه در سه مورد، مالك نفس خويش باشد: نخست، هنگام خشم؛ دوم، هنگام اشتياق براي انجام دادن كاري و سوم، در زمان ترس. خشم عامل بسياري از خطاهاست و شخص خشمگين در حال خشم، در بهره‏گيري از خرد ناتوان است. ازاين‏رو، تصميم‏هايي مي‏گيرد كه عقل هيچ نقشي در آن ندارد. همچنين خشنودي و اشتياق بسيار زياد يا ترس شديد از كسي يا چيزي، ممكن است نفس را به اعمال نابخردانه‏اي وادارد. بنابراين، انسان خردمند بايد با حفظ آرامش، بهترين بهره‏ها را از عقل برد و كنترل احساسات و قواي حيواني، دليل سلامت و كمال عقل است. از آشكارترين ويژگي‏هاي انسان خردمند، خويشتن‏داري است. در اين حال، عقل او مي‏تواند قدرتمندانه بر قواي حيواني چيره شود و زمام اختيار خود را در دست گيرد. اين خويشتن‏داري بايد در گاهِ شادي و غم، بيم و اميد، درد و سلامت و مانند آن، با انسان باشد. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
أَلْعاقِلُ مَنْ يمْلِكُ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ وَ اِذا رَهِبَ.30
خردمند كسي است كه در شادماني و نگراني، خويشتن‏دار باشد.

وقار و متانت
 

--------------
مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگي فردي و اجتماعي حفظ مي‏كند و خود را از هر چيزي كه متانتش را خدشه‏دار كند، دور مي‏سازد. انجام برخي كارها آدمي را نزد ديگران بي‏قدر مي‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دويدن در جاي نامناسب، خنديدن با صداي بلند در ميان جمع، شوخي‏هاي زشت و نابجا، ژوليدگي و بي‏توجهي به آراستگي ظاهر، پوشيدن لباس‏هاي نامناسب و مانند اينها. چنين كارهايي به ويژه از افراد با ايمان ناپسندتر است. امام علي عليه‏السلام در ستايش وقار و متانت بسيار سخن گفته است. آن حضرت مي‏فرمايد: "أَلسَّكينَةُ عُنْوانُ الْعَقلِ؛ وقار، نشانه عقل است. "31 همچنين فرمود: "اِنْ تَوَقّرْتَ اُكْرِمْتَ؛ اگر وقار داشته باشي، گرامي مي‏شوي. "32 آن حضرت، به شكوه و مقام انسان‏هاي باوقار در ميان مردم، اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: "بِالْوَقارِ تَكْثُرُ الْهَيبَةُ؛ با وقار، شكوه انسان بيشتر مي‏شود. "33 بنابراين، عزت و بزرگي، ميوه شيرين وقار است و خواري و سرزنش، پي‏آمد سبك‏سري. وقار و متانت به معناي خودبزرگ‏بيني نيست، بلكه برخورد احترام‏آميز و آميخته با شكوه و بزرگي با ديگران است كه خردمندان، خود را زيركانه به اين زيور ارزشمند مي‏آرايند. همان‏گونه كه امام علي عليه‏السلام فرمود: "أَلْوَقارُ، حِلْيةُ الْعَقْلِ؛ وقار، زيور عقل است ".34

كسب و كار حلال
 

--------------------
اسلام، مسلمانان را به كسب و كار حلال تشويق مي‏كند و آن را بهترين عبادت مي‏داند. در آموزه‏هاي روايي، به دست آوردن روزي حلال، بهترين راه بندگي خدا بيان شده است. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
مِنْ تَوْفِيقِ الْحُرِّ اكْتِسابُهُ الْمالَ مِنْ حِلِّهِ.35
از توفيقات انسان آزاده، به دست آوردن مال از راه حلال است.
روزي پاك و حلال بر روح و روان آدمي اثر مثبت مي‏گذارد. در مقابل، لقمه ناپاك يا شبهه‏ناك، روان وي را تيره مي‏سازد، مانع پذيرفته شدن اعمال مي‏شود، قلب بنده را سخت و او را نسبت به عبادت و به ويژه نماز بي‏توجه مي‏كند، لذت عبادت خدا را از دلش مي‏برد و از خداوند دورش مي‏سازد. ازاين‏رو، امام علي عليه‏السلام در هشداري مي‏فرمايد: "اِحْفَظْ بَطْنَكَ وَ فَرْجَكَ مِنَ الْحَرامِ؛ شكم و اعضاي جنسي خود را از حرام حفظ كن. "36 آن حضرت در نكوهش به دست آوردن درآمد از راه نامشروع، مي‏فرمايد: "بِئْسَ الْكَسْبُ الْحَرامُ؛ بد كسبي است، كسب و كار حرام. "37 امام پرهيزكاران، بهترين پارسايي را دوري از مال حرام مي‏داند و مي‏فرمايد: "لا زُهْدَ كَالْكَفِّ عَنِ الْحَرامِ؛ هيچ پارسايي مانند پرهيز از مال و غذاي حرام نيست. "38 بنابراين، مال حلال گرچه اندك و ناچيز باشد، بر تمام ثروت‏هاي بادآورده و حرام برتري دارد، ولي متأسفانه برخي مردم فقط در پي به دست آوردن مال هستند، بدون آنكه توجه داشته باشند از چه راهي و چگونه به دست مي‏آيد.

رفق و مدارا
 

---------------
رفق و مدارا خصلتي پسنديده و به معناي نرمي و مهرباني و با لطف و محبت رفتار كردن است. برخورد نرم و مهرآميز در روابط اجتماعي، بسيار اثرگذار و كارآمد و زداينده بسياري از كينه‏ها و آرام‏كننده طوفان مخالفت‏هاست. در آموزه‏هاي روايي آمده است:
إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يوضَعْ عَلي شَي‏ءٍ اِلاّ زانَهُ وَ لا نُزِعَ مِنْ شَي‏ءٍ اِلاّ شانَهُ.39
نرمي بر چيزي نهاده نشد، جز آنكه به او زينت بخشيد و از چيزي سر برنتافت، جز اينكه آن را بي‏مقدار ساخت.
انساني كه سوار بر مركب مهرباني در مسير مدارا پيش رود، زودتر به مقصد مي‏رسد و ياران فراواني مي‏يابد.
تمام پيشوايان دين، بارها به اين فضيلت اخلاقي سفارش كرده‏اند؛ از جمله امام صادق عليه‏السلام نرمي و سازش را از اركان ايمانِ سودمند شمرده و فرموده است: "خُلُقٌ يدارِي بِهِ النّاسَ؛ سومين نشانه ايمانِ نافع، مدارا با مردم است ".40
در سيره پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز، مهرباني و سازش با مردم ويژگي برجسته آن حضرت و شايسته پيروي است: "وَ أَمَّا الَّتِي مِنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فَهُوَ أَنْ يدارِي النّاسَ وَ يعامِلَهُمْ بِالْأَخْلاقِ الْحَنِيفِيةِ؛ روشي كه بايد از پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آموخت، سازش با مردم و رفتار كردن با آنان با اخلاق اسلامي و شايسته است ".41
در همه جنبه‏هاي مادي و معنوي زندگي، نرمي، مهرباني و سازش شرط كام‏يابي است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آلهمي‏فرمايد:
مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْإِيمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نَصْفُ الْعَيشِ.42
نيمي از ايمان در مدارا با مردم و نيمي از زندگي، مهرباني با آنان است.
آن حضرت در كلامي ديگر مي‏فرمايد:
اَمَرَني ربّي بِمُداراةِ النّاسِ كَما اَمَرني بأداءِ الفرائِض.43
خداوند مرا به مدارا با مردم امر كرده، همان‏گونه كه به انجام واجبات فرمان داده است. ________________________________

پي‌نوشت‌ها:
 

5 . بحارالانوار، ج 71، ص 70.
6 . غررالحكم دررالكلم، ص 253.
7 . همان، ج 2، ص 447.
8 . همان.
9 . همان، ص 225.
10 . مستدرك الوسائل، ج 11، ص 316.
11 . بحارالانوار، ج 67، ص 1.
12 . همان، ج 71، ص 90.
13 . وسائل الشيعه، ج 21، ص 537.
14 . بحارالانوار، ج 90، ص 274.
15 . همان، ج 4، ص 121.
16 . همان، ج 71، ص 104.
17 . اصول كافى، ج 2، ص 151.
18 . مستدرك الوسائل، ج 14، ص 138.
19 . محجة البيضاء، ج 3، ص 432.
20 . غرر الحكم، ص 52.
21 . همان، ص 53.
22 . همان.
23 . همان، ص 54.
24 . همان، ص 55.
25 . همان.
26 . همان.
27 . همان، ص 210.
28 . همان، ص 435.
29 . بحارالانوار، ج 71، ص 312.
30 . غررالحكم، ص 436.
31 . همان، ص 54.
32 . همان، ج 2، ص 250.
33 . همان.
34 . همان.
35 . همان، ص 255.
36 . همان، ص 354.
37 . همان، ص 239.
38 . همان، ص 355.
39 . همان، ص 276.
40 . المحجة البيضاء، ج 5، ص 322.
41 . تحف العقول، ص 239.
42 . همان، ص 230.
43 . همان؛ اصول كافى، ج 2، ص 117.
44 . وسائل الشيعه، ج 8 ، ص 540.
 

منبع : كتاب "اخلاق زندگي "
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb