يادداشت هاي به ياد ماندني از روزهاي به ياد ماندني (1)


 





 
نمي توان انکار کرد که روايت هاي تاريخ ايران چالش پذير است و روايت هاي تاريخ معاصر نيز چالش پذيرترين آن است. در سال 1341 وقتي امام نهضت را آغاز کرد و اين نهضت توسط رژيم شاه به شدت سرکوب گرديد، عده اي مي پنداشتند که ديگر از رهبر سنتي که پاسدار بنيادهاي فرهنگي است، کاري ساخته نيست. چرا که طي دو قرن تمام عرصه هاي انديشه و عمل از اين رهبري و فرهنگي که او پاسدارش بود، گرفته شده است.
جريان هاي غير ديني و سکولار تلاش داشتند به جامعه بقبولانند که رهبري ديني را پيش از آنکه دشمن از پا درآورد، همين رهبري سنتي عاجز کرده و مي کند. اما اين توهم خيلي دوام نياورد. از سال 1350 به
بعد اوضاع ايران به جايي رسيده بود که همه احساس مي کردند اگر قرار است کسي براي اين مملکت کاري کند جز رهبري سنتي نيست.
«انقلاب اسلامي»، «رهبري امام خميني» و «جمهوري اسلامي»، تنها واژه هايي بودند که در دهه ي 50 کم و بيش بر زبان مردم جاري شدند و از اوايل سال 1356 اين شعارها عموميت يافت و همه ي جريان هاي سياسي احساس مي کردند اگر نجنبند خيلي دير خواهد شد و فاصله اي که ميان آنها، مردم و انقلاب ايجاد شده به هيچ وجه از بين نخواهد رفت. چرخش ايدئولوژي ها آغاز شد و هر جرياني تلاش مي کرد در مرکز فرماندهي انقلاب يعني نوفل لوشاتو گليم خود را پهن کرده و درويشي و پشيمنه پوشي و خرقه فروشي پيشه کند تا شايد فرجي حاصل شود و آب رفته به جوي بازگردد.
شنيدن تب و تاب هاي آن دوران از زبان آنهايي که وقايع را از نزديک حس کردند و با نبض اتفاقات دم ساز بودند خالي از لطف نيست. حجت الاسلام و المسلمين دکتر سيد حميد روحاني رئيس بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر بي ترديد از جمله کساني است که از سال هاي نجف همراه امام و دلداده و مورخ نهضت او بوده اند. به حرف آوردن ايشان در حقيقت شکستن سکوت بخش هاي ناگفته ي تاريخ انقلاب اسلامي است.
خاطرات دوران التهاب انقلاب اسلامي از جنس خاطرات ناب و شنيدني است. آنچه در اين مقاله عرضه مي شود، يادداشت هاي ايشان را از ابتداي بهمن سال 1357 تا روز پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط نظام پادشاهي مي باشد.
اميد است که مورد استفاده ي مورخين و نسل هاي حال و آينده ي اين مرز و بوم قرار گيرد.
57/11/1
امام طي اعلاميه اي رسما اعلام کرد که در اولين فرصت به ايران خواهد رفت. به دنبال پخش اين خبر در ايران، خبرگزاري ها گزارش دادند که کارکنان اعتصابي هما اعلام کرده اند که پس از چند ماه اعتصاب، براي آوردن امام از فرانسه به اعتصاب خود پايان خواهند داد.
شهيد محلاتي از تهران زنگ زد و اظهار داشت اکنون چند تن از خلبانان در اينجا حضور دارند و مي پرسند که همراهان امام چند نفرند، ما مي خواهيم براي آوردن امام به ايران چند
فروند هواپيما به پاريس ببريم تا مشخص نشود که امام سرنشين کدام يک از هواپيماها مي باشد.
57/11/2
در گفتگويي که امروز با امام داشتم، نظر ايشان به اين منتهي شد که پس از ورود به ايران مستقيما به بهشت زهرا (س) بروند و با شهداي انقلاب اسلامي تجديد پيمان کنند.
سيد جلال تهراني با اعلام استعفاي خود از رياست شوراي سلطنت به حضور امام رسيد. امام پيش از ديدار با او تأکيد داشتند که او بايد علاوه بر استعفاء طي نامه اي رسمي شوراي سلطنت را غير قانوني اعلام کند. نامبرده طي نامه اي به حضور امام که شخصا آن را به حضور ايشان تقديم داشت شوراي سلطنت را غير قانوني خواند. متن اين نامه در حضور امام قرائت شد. ملاقات او با امام در مجلس عمومي صورت گرفت.
نامبرده آن گاه که از حضور امام بيرون آمد صدها نفر با فرياد مرگ بر شاه - درود بر خميني - آزادي، استقلال، حکومت اسلامي و ... از او استقبال کردند.
او در يک مصاحبه ي کوتاه با خبرنگاران اظهار داشت اصولا شوراي سلطنت جنبه ي قانوني نداشت.
شنيدم که مقامات سفارت ايران در فرانسه طي پيامي به امام آمادگي خود را براي تسليم سفارت به نماينده ي ايشان اعلام کرده اند.
به دنبال اعلام امام مبني بر اينکه به زودي عازم ايران خواهد شد، کارتر، بختيار و ديگر عوامل و ايادي وابسته به آمريکا همه ي نيروي خود را به کار گرفتند که امام را از اين تصميم باز دارند. کارتر از طريق مقامات دولتي فرانسه، به امام هشدار داد که عزيمت ايشان به ايران مخاطره آميز است و مصلحت خود ايشان و مردم ايران در اين است که براي رفتن به ايران شتاب نکنند!!
بختيار نيز پيام داده است که خوبست براي مدتي سفرشان را به تأخير بيندازند. عناصر
وابسته به «جبهه ي ملي» و «نهضت آزادي» در پاريس دائما زمزمه مي کنند که رفتن امام به ايران در اين شرايط خطرناک است و ما براي جان ايشان احساس خطر مي کنيم!
57/11/3
طبق خبرهايي که از ايران مي رسد جنب و جوش عظيمي سراسر ايران را فراگرفته است. مردم براي استقبال از امام سيل آسا به سوي تهران سرازير شده اند. کميته اي به نام کميته ي استقبال در تهران تشکيل شده است.
امام به ياران خود در ايران پيام داد که مردم از هر گونه چراغاني، آذين بندي، ذبح گاو و گوسفند منع کنند و از هر گونه تشريفات دوري گزينند.
بختيار اعلام کرده است هر گونه پرواز اختصاصي به فرانسه براي آوردن امام به ايران ممنوع است و دولت به سازمان هواپيمايي کشوري اجازه چنين پروازي را نمي دهد.
در محل اقامت امام امروز شايع بود که سرويس امنيتي فرانسه توطئه ي سوء قصد به امام را کشف کرده است. از اين رو، از صبح امروز نگهبانان فرانسوي کساني را که مي خواستند وارد اقامتگاه امام شوند بازرسي بدني مي کردند.
صبح امروز براي گرفتن ويزا يا ورقه ي عبور به سفارت ايران در پاريس مراجعه کردم. دوستان گفتند مصلحت نيست با پاسپورت غير مجاز همراه امام وارد ايران شوم. هنگامي که در سرکنسولگري ايران در پاريس که در کنار سفارت قرار دارد سرگرم پر کردن فرم مشخصات خود بودم، يکي از کارمندان سفارت وارد شد و به شخصي که پشت ميز نشسته بود اعلام کرد: سرکنسول دستور دادند که تمام عکس هاي شاه را از دفاتر و دواير پايين آورند. آن شخص که پشت ميز نشسته بود گفت: الحمدالله و بي درنگ از جا برخاست و عکس شاه را که بالا سرش بود پايين کشيد و عکس را از قاب بيرون آورد و پاره کرد. ديري نپاييد که فرياد الله اکبر در محوطه ي کنسولگري طنين انداز شد. شماري از دانشجويان ايران با فرياد الله اکبر - مرگ بر شاه - درود بر خميني وارد شدند و به شکستن شيشه ها و عکس ها پرداختند که آنها را از اين کار بازداشتم. پس از تصرف کنسولگري از دري که به سفارت داشت وارد
سفارت شديم و سفارت نيز به تصرف درآمد. کاردار سفارت در جمع دانشجويان حاضر شد و طي سخناني اظهار داشت به حمله به سفارت و اين گونه کارها نياز نبود و ما از پيش آمادگي خود را براي تسليم سفارت به نماينده ي امام اعلام کرده بوديم.
در سفارت ايران در فرانسه بسته هايي از کتاب هاي شريعتي که از ايران با پيک سياسي ارسال شده بود جلب نظر مي کرد اين بسته ها هنوز باز نشده بود دانشجوياني که سفارت را تصرف کرده بودند از يکديگر مي پرسيدند سفارت اين کتاب ها را براي چه مي خواسته است؟!
پليس فرانسه که از تصرف سفارت توسط شماري از دانشجويان آگاهي يافته بود سفارت را در محاصره گرفت. عده ي زيادي از ايرانيان در اطراف سفارت اجتماع کرده بودند و عليه شاه و در پشتيباني از امام شعار مي دادند. به اتفاق کاردار سفارت به نام آقاي کفايي و ديگر کارمندان به بالکن سفارت رفتيم و همراه با تظاهر کنندگان ايران شعارهايي عليه شاه سر داديم. تلفني با
دفتر امام در نوفل لوشاتو تماس گرفتيم و ضمن گزارش ماجرا کسب تکليف کرديم. ديري نپاييد که آقاي مجابي از جانب امام براي تحويل گرفتن سفارت وارد شد. جمعي از کارمندان سفارت اظهار تمايل کردند که با امام ديداري داشته باشند و به همراه من به نوفل لوشاتو آمدند، امام در ملاقات با آنان سخنان کوتاهي ايراد کرد و فرمود شما بيش از هر کسي مي دانيد که شاه چه خيانتي به ايران و ملت ايران کرده و چگونه کشور را به بيگانگان تسليم کرده است.
57/11/4
راديو فرانسه اعلام کرد فرودگاه مهرآباد با توپ و تانک بسته شده است تا هواپيماي امام نتواند در آن فرود آيد. ساعت 2 بعد از ظهر از راديو ايران شنيدم که فرودگاه تا سه روز بسته است.
امروز با امام ملاقات داشتم، عرض کردم با شرايطي که پيش آمده است آيا هنوز روي تصميم خود براي سفر به ايران ايستاده ايد. امام فرمود امروز تصميم من براي رفتن به ايران از چند روز گذشته جدي تر است و احساس تکليف مي کنم که هر چه زودتر به ايران بروم و در کنار مردم باشم. اگر رفتن من به ايران لازم و ضروري نبود امريکا و اذناب آن اين همه اصرار نمي کردند که مرا از اين تصميم باز دارند.
شاهپور بختيار به وسيله ي پيکي نامه اي براي امام فرستاد. امام فرستاده ي او را به حضور نپذيرفت ليکن نامه را تحويل گرفت. گفتند بختيار در اين نامه از امام خواسته است که رفتن به ايران را براي مدتي به تأخير اندازد و قانون اساسي را نيز فعلا رد نکند.
57/11/5
آخر شب ديشب به دفتر امام در نوفل لوشاتو تلفني شد، چون گوينده با زبان عربي سخن مي گفت گوشي را به من دادند تا به او گفتگو کنم. گوينده خود را عراقي معرفي کرد ليکن لهجه ي لبناني داشت. او ادعا کرد که نقشه ي ترور امام و ليست کساني از همراهان او را که بنا است ترور شوند در نامه اي در بسته در دستشويي
رستوراني در پاريس گذاشته ام (نام رستوران يادم نماند) مي توانيد برويد برداريد. جريان به پليس فرانسه اطلاع داده شد.
امروز هزاران نفر از ايرانيان مقيم اروپا و دانشجويان که خبردار شده اند امام به زودي عازم ايران هستند در نوفل لوشاتو اجتماع کردند و به تظاهرات خياباني دست زدند و نسبت به امام اعلام پشتيباني کردند. يکي از مجلات فرانسه به نام اکسپرس عکس امام را در پشت جلد چاپ کرده و ايشان را مرد سال 1979 معرفي کرده و نوشته است: مردي که غرب را به لرزه درآورده است.
منبع:نشريه 15 خرداد، شماره 6.