يادداشت هاي به ياد ماندني از روزهاي به ياد ماندني (2)


 





 
57/11/6
امروز يک باره در اقامتگاه امام شايع شد که بختيار قرار است براي ديدار امام به پاريس بيايد گفتند قطب زاده نيز طي مصاحبه اي با تلويزيون
فرانسه اعلام کرده است که امام او را بدون اينکه استعفا دهد به حضور مي پذيرد.
امام طي مصاحبه اي رسما اعلام کرد که بختيار را تا از سمت غير قانوني خود استفعا ندهد و از جناياتي که در دوران دولت غير قانوني خود مرتکب شده است استغفار نکند به حضور نمي پذيرم.
گفتند نقشه اي از سوي قطب زاده و يزدي طرح شده بود که بختيار را با اميد اينکه امام او را بدون استعفا به حضور مي پذيرد به فرانسه بکشانند و آن گاه که او را در مقابل عمل انجام شده قرار دادند دور او را بگيرند و او را مجبور کنند که براي اينکه آبروريزي براي او به بار نيايد از سمت خود استعفا دهد و با امام ملاقات کند. ليکن امام اهل خدعه حتي با دشمن نيست.
اين روزها علاوه بر اينکه تلفن هاي مشکوک و تهديدآميز به دفتر امام در نوفل لوشاتو مي شود، چهره هاي مرموز، غير عادي و به ظاهر رواني نيز فراوان در محوطه ي اقامتگاه امام ديده مي شوند. امروز جواني که در محوطه ي باغ سيب ايستاده بود و به ظاهر ايراني بود، هنگامي که يک نفر از اهالي نوفل لوشاتو براي اظهار پشتيباني از امام وارد باغ شد و با اطرافيان امام سرگرم گفتگو بود، اين جوان به او نزديک شد و سيلي محکمي به او زد و پا به فرار گذاشت. چند نفر همراه او دويدند نمي دانم توانستند او را دستگير کنند يا نه.
57/11/7
گفتند سرکرده ي منافقين مسعود رجوي و همدست هاي او به اصطلاح پيام پشتيباني از امام فرستاده اند و قطب زاده و يزدي و ديگر دار و دسته ي «نهضت آزادي» تلاش زيادي کردند که امام را بر آن دارند که به پيام آنان پاسخ دهد، ليکن موفق نشده اند.
امام پس از نماز مغرب و عشا چند لحظه اي در جمع نمازگزاران نشستند يکي از حاضران پرسيد: «شنيده ام شاه مي خواهد به ايران برگردد، در اين مورد نظر شما چيست؟» امام پاسخ داد: «شاه سابق اگر مي توانست برگردد، چرا رفت! او ديگر جرأت نمي کند به ايران بيايد.» يک دانشجوي لبناني پرسيد: «انقلاب شما محدود به ايران است يا همه ي کشورهاي اسلامي را در بر
مي گيرد؟» امام پاسخ داد: «ان شاء الله با آشنايي همه ي مسلمانان در کشورهاي اسلامي به وظايف ديني شان انقلاب اسلامي جهاني مي شود.»
57/11/8
از مهديشهر دار و دسته ي هژبر يزداني با دفتر امام در نوفل لوشاتو تماس گرفتند و از من خواستند که وساطت کنم نامبرده از زندان آزاد شود. گفتند او به اسلام گرويده و مسلمان است. گفتم گناه هژبر يزداني تنها اين نيست که وابسته به فرقه ي بهاييت بوده است بلکه جرم هاي ديگري هم دارد اکنون ليستي جلوي من است که يک قلم از پول هايي که از ايران خارج کرده است پانصد ميليون تومان است علاوه بر اين گزارشي در دست است که نامبرده مبالغ هنگفتي به رژيم صهيونيستي کمک کرده است. گفتند دروغ است، گفتم دروغ و راست آن بايد در دادگاه محرز شود.
در سخنراني که امام پس از نماز ظهر و عصر داشتند صريحا اعلام کردند که بختيار را در صورتي مي پذيرم که اولا از مقام غير قانوني خود استعفا کند و ثانيا از خيانت هاي خود توبه کند. از مردم ايران نيز خواستند به مبارزه ادامه دهند و مراقب توطئه ها باشند.
امام همين مطالب را درباره ي بختيار در مصاحبه با خبرنگارها نيز بازگو کرد.
57/11/9
از تهران خبر مي رسد که هجوم مردم از شهرستان ها به تهران براي استقبال از امام به حدي ترافيک را سنگين کرده است که وسايل نقليه نمي توانند وارد تهران شوند و ناگزير مسافرين را چند کيلومتر پيش از رسيدن به تهران پياده مي کنند.
به دنبال اعتصاب گسترده ي علما و دانشمندان در دانشگاه تهران و مبارزه ي خونيني که ملت ايران براي باز کردن فرودگاه مهرآباد تهران دنبال کردند، سرانجام بختيار را ناگزير به عقب نشيني کرد. بختيار اعلام کرد که فرودگاه باز است و امام هر وقت بخواهد مي توانند به ايران بيايد منتهي دولت مسئول امنيت جاني او نخواهد بود.
شرکت ايرفرانس براي پرواز به سوي تهران 24 ساعت مهلت خواست تا اوضاع فرودگاه مهرآباد را مورد ارزيابي دقيق قرار دهد و به ايمني آن اطمينان يابد.
57/11/10
کارتر طي مصاحبه اي از بازگشت امام به ايران ابراز نگراني کرد و اظهار داشت ورود ايشان به ايران ممکن است کشور را به هرج و مرج داخلي بکشاند!
تا کنون بيش از چهارصد نفر از ايرانيان و خبرنگاران براي همراهي با امام در سفر او به ايران ثبت نام کرده اند، ليکن شرکت ايرفرانس اعلام کرده است که بيش از 240 نفر سرنشين نمي تواند داشته باشد.
امام در پاسخ سؤال خبرنگاري که پرسيد در سفر شما به ايران چه کساني از شما محافظت خواهند کرد اظهار داشت: «حافظ من خداست و حفظ امنيت نيز بر عهده ي مردم ايران است.» از امام درباره ي مخالفت ارتش سؤال شد، پاسخ داد که ارتش با ماست، بخش عمده اي از ارتشيان هم اکنون به ملت پيوسته اند و با رفتن من به ايران ديگر ارتشيان نيز در صف ملت قرار خواهند گرفت.
57/11/11
نوفل لوشاتو امروز حال و هواي ديگري داشت.
بسياري از ايرانيان تلاش مي کردند که در پرواز انقلاب، امام را همراهي کنند و از اينکه در هواپيما ديگر جايي براي آنها نبود چشمان اشکباري داشتند.
مقامات محلي و انتظامي يکي پس از ديگري به حضور امام مي آمدند و مراسم توديع به جا مي آورند. رئيس ژاندارمري نوفل لوشاتو همراه با پرسنل خويش به حضور امام آمد. امام از اينکه قريب 125 روز از اقامتگاه او مراقبت کردند تشکر کرد.
اهالي نوفل لوشاتو چند تن از معتمدين شهر را همراه با بسته اي از خاک وطنشان به رسم هديه به حضور امام فرستادند و نسبت به امام اظهار ارادت کردند. امام از ميهمان نوازي آنها
تشکر کرد.
يکي از جوانان آلمان غربي يادداشتي به خدمت امام نوشت. در نامه ي او آمده است:
آقاي خميني عزيز
نمي خواهم با تقاضاي خود مزاحم شما بشوم، اما تا ديروز مشکلي داشتم مي خواهم با مساعدت شما حل کنم. اميدوارم با محبتي که داريد کمکم کنيد. نامزدم به زودي هديه ي سالروز تولدش را دريافت مي کند، هديه اي که از قلب من به او تقديم مي شود. او مشتاقانه دستخط بزرگان را گردآوري مي کند و کلکسيوني از اين دستخط ها دارد. چقدر خوشحال مي شود که سلامي از شما دريافت کند.
امام در پاسخ نوشت:
بسمه تعالي
سعي کنيد براي جامعه فرد مفيدي باشيد. سعي کنيد تحت تأثير قدرت هاي شيطاني واقع نشويد. سعي کنيد متعهد باشيد ان شاء الله سلامت باشيد.
روح الله الموسوي الخميني
امام پس از به جا آوردن نماز مغرب و عشا چند کلمه اي با حاضران و نمازگزاران سخن گفت و اظهار داشت چون ممکن است در سفرم به ايران خطراتي وجود داشته باشد، دوست ندارم هيچ کسي در اين سفر با من همراه باشد. اين گفته ي امام ضجه و ولوله اي برپا کرد، صداي گريه و شيون از همه جا برخاست، حاضران يک صدا فرياد برآوردند که ما شما را تنها نمي گذاريم. شب عاشورا در ذهن آنها تداعي کرد.
امام هنگام حرکت به سمت فرودگاه طي اعلاميه اي از ملت فرانسه تشکر کرد.
57/11/12
امام حدود 12/30 به وقت فرانسه و 3/30 بعد از نيمه شب به وقت تهران به سمت فرودگاه حرکت کرد. صدها خبرنگار در برابر اقامتگاه امام در نوفل لوشاتو اجتماع کرده و از آخرين لحظه هاي اقامت امام در آن محل و حرکتش به سمت فرودگاه عکس و فيلم تهيه مي کردند. ده ها دستگاه ماشين پليس و سرويس امنيتي امام را تا فرودگاه
اسکورت کردند. هزاران نفر از ايرانيان در فرودگاه اجتماع کرده بودند و در پشتيباني از امام و بر ضد شاه و بختيار شعار مي دادند.
امام پس از پرواز به طبقه ي دوم هواپيما رفتند و پس از تهجد به استراحت پرداختند. يکي از ميهمانداران از آرامش امام در آن شرايط حساس و خطرناک شگفت زده شده بود مي گفت من چندين بار از بالاسرشان رد شدم تا مطمئن شوم که به خواب رفته اند يا نه با کمال تعجب ديدم که با آرامش کامل در خواب به سر مي برند.
آن گاه که هواپيما در ساعت 9/30 بامداد در فرودگاه مهرآباد بر زمين نشست، آقاي حاج سيد مرتضي پسنديده نخستين کسي بود که در استقبال امام وارد هواپيما شد. او مي خواست امام را هنگام پايين آمدن از هواپيما همراهي کند، ليکن امام نپذيرفت و از او درخواست کرد که پيش از ايشان از هواپيما بيرون بيايد، آقاي مطهري نيز براي استقبال از امام وارد هواپيما شد.
همزمان با بازگشت امام به ايران نيروهاي نظامي شاه و سربازان گارد شاهنشاهي در تيراندازي هاي خود ده نفر را در تهران به شهادت رسانيدند. در اطراف و اکناف کشور نيز شماري به دست دژخيمان شاه شهيد شدند.
در سمنان نيز دو نوجوان به نام هاي محمود بلوري 9 ساله و علي همتيان 14 ساله از اهالي مهديشهر به شهادت رسيدند. آنان به همراه جمعي از اهالي مهديشهر به يمن بازگشت امام به خاک ميهن با پنجاه دستگاه کاميون و سواري در حالي که چراغ هاي خود را روشن کرده و با بوق هاي ممتد شادي مي کردند وارد سمنان شدند. نيروي انتظامي سرسپرده به رژيم شاه در سمنان به اين کاروان شرف و شعف يورش برد که به شهادت محمود بلوري، علي همتيان و مجروح شدن علي طالب منجر شد.
امام پس از سخنراني تاريخي در بهشت زهرا (س) با هلي کوپتر از آن محل بيرون برده شد. اين هلي کوپتر در بيمارستان يک صد تختخوابي فرود آمد و امام با وسيله اي به منزل خواهرش واقع در بلوار کشاورز رفت و تا پاسي از شب در آنجا به سر برد.
57/11/13
امام حدود ساعت 12 نيمه شب وارد مدرسه ي رفاه شد و مورد استقبال جمعي از علما، مردم و کميته ي استقبال که ساعت ها بود از امام بي خبر و نگران بودند قرار گرفت. امام در لحظه ي ورود به اتاق استراحت خود، روي پله ايستاد و خطاب به حاضران سخناني ايراد کرد و اين نکته را يادآور شد که آنچه تحقق يافت از توان بشر خارج بود. عنايت خداوند شامل حال اين ملت باشد و اين دودمان شر و فساد را از ميان برد و ملت را از شرشان آسوده ساخت. بنابراين، همه ي ما بايد شکرگزار او باشيم و قدر اين نعمت را که او به ما ارزاني داشته است، بدانيم. امام در ملاقات با جمعي از نيروي هوايي به بختيار هشدار داد که اگر يک نفر از اين همافران دستگير شده به دست جلادان از بين بروند همه ي آنان را به کيفر اعمالشان مي رسانم.
اهالي سبزوار زودتر از ديگر هموطنان ما توانستند سخنراني امام در بهشت زهرا (س) را بگيرند و به آن گوش فرا دهند. يک جوان سبزواري سخنراني امام را در بهشت زهرا (س) ضبط کرد و تلفني به سبزوار فرستاد. از ساعت 4 تا 8 بعد از ظهر سخنراني امام در سبزوار چندين بار به وسيله ي فرستنده ي محلي که پنجاه کيلومتر برد داشت پخش شد. اين فرستنده به ابتکار يک جوان سبزواري ساخته شد که پيام هاي انقلابي را در شهر پخش مي کرد.
57/11/14
امام پس از ورود به ايران نخستين مصاحبه ي مطبوعاتي خود را برگزار کرد. امام در اين مصاحبه هشدار داد که دولت غير قانوني بختيار اگر بخواهد با کمک آمريکا و انگليس در برابر ملت بايستد ممکن است حکم جهاد بدهد.
امام در ملاقات با جمعي از پرسنل ارتش، ديدم که به سلام نظامي ايستاد. اين برنامه به مدت ده دقيقه که پرسنل ارتش از برابر امام عبور کرد ادامه داشت.
برنامه ي ملاقات امام با مردم اين گونه است که طرف هاي صبح آقايان به ملاقات امام مي آيند و بعد از ظهرها خانم ها با امام ديدار دارند.
شنيدم که امام اعضاي شوراي انقلاب اسلامي را براي تعيين دولت موقت به نشست
فراخوانده است و در اين نشست اکثريت اعضاي شورا، آقاي مهندس بازرگان را براي انتصاب به سمت دولت موقت به امام پيشنهاد کرده اند.
57/11/15
اين روزها در هر کوي و برزن سرود بختيار، بختيار سنگر تو منقل و وافوره به گوش مي رسد او در يک سخنراني رجزخواني کرده است که من در سنگر خود ايستاده ام، من مرغ توفانم و از موج نمي ترسم و ... مردم در پاسخ سروده اند
نه مرغ توفاني، نه مرد ميداني، اسير وافوري و ...
امام طي حکمي مهندس بازرگان را به عنوان رئيس دولت موقت تعيين و مأمور تشکيل کابينه کرد و از عموم ملت ايران خواست طي تظاهرات و راهپيمايي ها نظرشان را درباره ي دولت مهندس بازرگان اعلام کنند.
شهردار تهران از سمت خود استعفا داد و به صف مردم پيوست. استعفاي او شاهپور بختيار را تا آن حد خشمگين و ناراحت کرد که اعلام داشت او را دستگير و مجازات خواهد کرد!
آيت الله حاج سيد محمدباقر صدر طي نامه اي به امام نوشته است:
بسمه تعالي
حضرت آيت الله العظمي الامام المجاهد الخميني دام ظله
اين نامه را به حضرت عالي در يکي از حساس ترين لحظات تاريخ اسلام مي نويسم تا بدين وسيله اعتماد و اعتزاز بي نهايت خود را نسبت به پيروزي هاي غرور آفرين ملت مسلمان ايران اظهار کنم.
پيروزي هاي پي در پي و چشمگيري که با رهبري خردمندانه ي آن حضرت صورت گرفت و برنامه ي نجات بخش اسلامي را به جاي دو تمدن و ايدئولوژي متقابل شرق و غرب به بشريت عرضه داشت، پيروزي شکوهمندي که با همت عظيم ملت مسلمان ايران به رهبري حکيمانه ي آن حضرت تحقق پيدا کرد و اين سرزمين اسلامي را از لوث شبح طاغوت پاک کرد و رأفت و
کرامت ملت مسلمان ايران را که جريحه دار شده بود از نو احيا و زنده کرد، پيروزي تاريخي بزرگي که با سعي و مجاهدت روحانيت بيدار و آزاد اسلامي به رهبري آن حضرت صورت گرفت و با همبستگي و همفکري تمام نيروهاي فکري و علمي جامعه ي روحانيت به ثمر رسيد که در باب خود در تاريخ مجاهدات جامعه ي روحانيت شيعه کم نظير است و همين وحدت و يکپارچگي و همبستگي بود که اين پيروزي بزرگ اسلامي را براي جامعه ي مسلمان ايران تضمين نمود.
در اين هنگام که ما با اميد و دعاي فراوان از درگاه الهي چشم به راه مراحل بعدي پيروزي اين نهضت عظيم اسلامي هستيم، همه ي وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامي مي گذاريم و از خداوند متعال خواستاريم که بر عمر و عزت آن حضرت بيفزايد و آرزوي ديرينه و بزرگ ما را در سايه ي مرجعيت و رهبري آن حضرت محقق فرمايد.
ان شاء الله.
6 ربيع الاول 1399 (1)
محمدباقر الصدر
اهالي قائم شهر طي اجتماع باشکوهي نام شهرشان را که شاهي بود، به قائم شهر تغيير دادند.
57/11/16
کيسينجر وزير خارجه ي پيشين آمريکا از سرايت انقلاب اسلامي به ديگر کشورهاي خاورميانه هشدار داد و گفت از هم اکنون امريکا بايد به فکر پيشگيري باشد. رهبر مسلمانان اهل تسنن در ملاقات با امام پشتيباني خود و ديگر برادران اهل تسنن را از امام و انقلاب اسلامي ايران اعلام کرد.
يکي از روحانيون در ملاقات با امام در حضور جمعي از روحانيون و دوستان به امام پيشنهاد داد که ملاقات با خانم ها را تعطيل کنيد. اينها در اينجا جمع مي شوند و بر اثر شدت
جمعيت و ازدحام فوق العاده برخي از آنان از خود بي خود مي شوند و از حال مي روند، چادر از سرشان مي افتد، سر و گردنشان پيدا مي شود که صورت خوشي ندارد. امام نگاه تندي به او کرد و اظهار داشت: «آيا فکر مي کني اعلاميه ي من و شما شاه را از ايران بيرون کرد؟ همين ها بودند که شاه را بيرون کردند.» (2)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. 15بهمن 1357.
2. اين پيشنهاد از جانب آقاي شيخ حسينعلي منتظري مطرح شد. پاسخي که امام به او داد شايد به نظر برسد که با پيشنهاد چندان همخواني ندارد، ليکن در آن نهفته است امام با ژرف نگري خود دريافت که مسئله از خود بي خود شدن خانم ها در ميان اجتماع زنان و اينکه سر و گردنشان پيدا مي شود بهانه است. انگيزه ي اصلي اين است که قرم قرم براي بيرون راندن زنان از صحنه در همان روزهاي نخستين ورود امام به ايران که هنوز انقلاب به درستي به پيروزي نرسيده بود، آغاز شده بود، از اين رو، امام با آن برخورد کرد.
 

منبع:نشريه 15 خرداد، شماره 6.