وجود مقدّس امام زمان، مصداق وعده ي الهي


 





 
درباره ي برکات اين ميلاد معظم و حقايقي که در باب وجود اقدس وليّ عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هست، من قادر نيستم سخن تازه يي بگويم. درک مراتب معنوي و حقايق الهي در باب اين قطب اعظم عالم امکان و خليفه ي خدا و مظهر صفات و اسماي الهي، درحد زبان و بيان و قلب و فهمي همچون منِ قاصر نيست. خود آنها بايد درباره ي امام زمان سخن بگويند؛ همچنان که خود آنها بايد درباره ي علي بن ابي طالب عليه السلام و بقيه ي اوليا و اصفياي دين سخن بگويند. ما همين قدر مي دانيم که وجود مقدّس امام زمان، مصداق وعده ي الهي است. همين قدر مي دانيم که اين باز مانده ي خاندان وحي و رسالت، عَلَم سرافراز خدا در زمين است. «السّلام عليک ايّها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرّحمة الواسعة وعدا غير مکذوب»(1)
او وعده الهي و مصداق لطف خدا بر انسانيت و بشريت است. او مستوره و نمونه يي از اوليا و اصفيا و انبيا و برجسته ترين بندگان خداست. او نمايشگر مبلغ فضل الهي بر بني آدم است. اينها چيزهايي است که خود آنان بيان فرمودند. اگر ما بتوانيم در حد فهم قاصر و ناقص خودمان، رشحاتي از اين گفته ها را درک کنيم و بفهميم، خيلي برد کرده ايم.

معاني گوناگون انتظار
 

من فقط يک جمله درباب انتظار عرض مي کنم. اين که در روايات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، يعني چه؟ مگر انتظار چيست؟انتظارظهور حضرت وليّ الله الاعظم (ارواحنا فداه) مگر چه مضمون و چه معنايي در بطن خود دارد که اين قدر داراي فضيلت است؟ يک معناي انحرافي در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چنداني نيست. کساني که مغرض و يا نادان بودند، اين طور به مردم ياد داده بودند که انتظار، يعني اين که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحي دست بکشيد و منتظر بمانيد، تا صاحب عصر و زمان، خودش بيايد و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نمايد!
انقلاب، اين منطق و معناي غلط و برداشت باطل را، يا کمرنگ کرد و يا از بين برد. پس بحمدالله اين معنا، امروز در ذهن جامعه ي ما نيست. امّا معناي صحيح انتظار، داراي ابعادي است که توجّه به اين ابعاد، براي کسي که مي داند در فرهنگ اسلام و شيعه، چه قدر به انتظار اهميت داده شده، بسيار جالب است.
يک بُعد، اين است که انتظار به معناي قانع نشدن به وضع موجود است. «انتظار داريم»، يعني هر چه خير و عملِ خوب انجام داديم و به وجود آمده، کم و غير کافي است و منتظريم، تا ظرفيت نيکيِ عالم پُر بشود. يک بعد ديگر از ابعاد انتظار، دلگرمي مؤمنين نسبت به آينده است. انتظار مؤمن، يعني اين که تفکر الهي، اين انديشه ي روشني که وحي بر مردم عرضه کرده است- يک روز سراسر زندگي بشر را فرا خواهد گرفت. يک بعد انتظار اين است که منتظر، با شوق و اميد حرکت بکند. انتظار، يعني اميد. انتظار، ابعاد گوناگون ديگري هم دارد.

ملّت ما بايد روح انتظار را در خود زنده کند
 

ما ملّتي منتظر هستيم؛ ملّتي که به اميد پيشرفت و موفقيت، اقدام و تلاش و انقلاب کرد و موفق شد. ما امروز براي انتظار، بايد باب بخصوصي در زندگي خود باز کنيم. حقيقتاً ملّت ما بايد روح انتظار را به تمام معنا درخود زنده کند. «ما منتظريم»، يعني اين اميد را داريم که با تلاش و مجاهدت و پيگيري، اين دنيايي که به وسيله دشمنان خدا و شياطين، از ظلمات جور و طغيان و ضعيف کشي و نکبت حاکميت ستمگران و قلدران و زورگويان پُر شده است، در سايه ي تلاش و فعاليت بي وقفه ي ما، يک روز به جهاني تبديل خواهد شد که در آن، انسانيت و ارزشهاي انساني محترم است و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، فرصت و جايي براي اقدام و انجام خواسته و هوي و هوس خود، پيدا نخواهد کرد. اين روشنايي، در ديدگاه ما نسبت به آينده وجود دارد.
ما ملت ايران بايد به اين معناي انتظار، بيش از گذشته تکيه کنيم؛ چون دنياي بشري به انتظاري که ما داريم، محتاج است. اين اميدي که در دل ملّت ايران وجود داشت و در سايه ي آن توانست اين کارهاي بزرگ را انجام بدهد، ملّتهاي ضعيف و مظلوم دنيا، امروز به اين اميد احتياج دارند؛ آنها هم بايد اين اميد را پيدا کنند. اگر پيدا کردند ونور اميد در دل ملّتها تابيد، کارهاي دنيا اصلاح خواهد شد و مشکل ملّتهاي مظلوم، اگر نگوييم به صورت کامل، به صورت معتنابهي- ولو در طول چند سال -حل خواهد شد. امّا اگر اين اميد، در دلها نتابد و همان طوري که شيطانها خواستند مردم مأيوس باشند، ملّتها مأيوس بمانند، روز به روز وضع بدتر خواهد شد(2)

پي‌نوشت‌ها:
 

1- بحار الانوار، ج99، ص81.
2-حديث ولايت، ج6، صص272-274.
 

منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383