پيام مهدويّت، استقرار عدالت


 





 
روز ولادت مهدي موعود (عج) حقيقتاً روز عيد همه ي انسانهاي پاک و آزاده ي عالم است. فقط کساني در اين روز ممکن است احساس شادي و خرسندي نکنند که يا جزو پايه هاي ظلم، يا جزو پيروان طواغيت و ستمگران عالم باشند، والا کدام انسان آزاده يي است که از گسترش عدالت، از برافراشته شدن پرچم دادگري و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند نشوند و آن را آرزو نکند. آنچه مسلّم است، همه پيغمبران و اوليا براي اين آمدند که پرچم توحيد را در عالم، گسترش بدهند، پرچم توحيد را به اهتزاز درآورند وروح توحيد را در عالم، گسترش بدهند، پرچم توحيد را به اهتزاز درآورند و روح توحيد را در زندگي انسانها زنده کنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحيد معنايي ندارد. يکي از نشانه ها يا ارکان توحيد، نبودن ظلم و نبودن بي عدالتي است؛ لذا شما مي بينيد که پيام استقرار عدالت، پيام پيغمبران است. تلاش براي عدالت، کار بزرگ پيغمبران است. انسانهاي والا در طول تاريخ در اين راه تلاش کرده اند و بشريت را روز به روز به سمت فهميدن اين حقيقت که عدالت، سرآمد همه ي خواسته هاي انساني است، نزديک کرده اند. سلسله ي انبيا، پاکترين و مقدّس ترين و نورانيترين انسانهاي تمام تاريخ بوده اند. در ميان انسانهاي پاک و انسانهاي والا که داراي روح عرضي و خدايي هستند، وجود مقدّس خاتم الانبيا محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم سرآمد همه، و خاندان پاک و اهل بيت مطهر او - که قرآن، ناطق به اين طهارت و پاکيزگي و آراستگي است- در شمار برترين و بالاترين انسانهاي پاک و مطهر و نوراني در همه ي تاريخ است. زني مثل فاطمه ي زهرا عليها سلام در همه تاريخ، کيست؟! انساني مثل علي مرتضي در سرتاسر تاريخ بشريت، کجا نشان داده مي شود؟!
سلسله ي اهل بيت نبي اکرم در طول تاريخ، خورشيدهاي فروزاني بوده اند که در معنا توانسته اند بشريت روي زمين را با عالم غيب و با عرش الهي، متصل کنند؛ «السبب المتصل بين الارض و السما». خاندان پيغمبر، معدن علم معدن اخلاق نيکو، معدن ايثار و فداکاري، معدن صدق و صفا و راستي، منبع همه ي نيکيها و زيباييها و درخشندگيهاي وجود آدمي در هر عصر و عهدي بوده اند؛ هريک چنين خورشيد فروزاني بوده اند.
جوانان عزيز، بسيجيان، يکي از آن خورشيدهاي فروزان به فضل و کمک پروردگار و به اراده ي الهي، امروز در زمان ما به عنوان بقية الله في ارضه، به عنوان حجة الله علي عباده، به عنوان صاحب زمان و ولي مطلق الهي در روي زمين وجود دارد. برکات وجود او، انوار ساطعه ي از وجود او، امروز هم به بشر مي رسد. امروز هم انسانيت با همه ي ضعفها، گمراهيها و گرفتاريهايش از انوار تابناک اين خورشيد معنوي و الهي که بازمانده ي اهل بيت است. استفاده مي کند.

وجود مقدّس امام زمان، منبع برکت و درخشندگي
 

امروز وجود مقدّس حضرت حجت (ارواحنافداه) در ميان انسانهاي روي زمين، منبع برکت، منبع علم، منبع درخشندگي، زيبايي و همه ي خيرات است. چشمهاي ناقابل و تيره ي ما آن چهره ي ملکوتي را از نزديک نمي بيند، امّا او مثل خورشيدي درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و براي انساني که داراي معرفت باشد، موهبتي از اين برتر نيست که احساس کند وليّ خدا، امام بر حق، عبدصالح، بنده ي برگزيده در ميان همه ي بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهي در زمين، با او و در کنار اوست، او را مي بيند و با او مرتبط است.
آرزوي همه ي بشر، وجود چنين عنصر والايي است. عقده هاي فروخورده ي انسانها در طول تاريخ، چشم به انتهاي اين افق دوخته است؛ تا انسان والا و برگزيده يي از برگزيدگان خدا بيايد، تار و پود ظلم و ستم را - که انسانهاي شرير در همه ي تاريخ تنيده اند- از هم بدرد.
امروز، هم بشريّت بيش از بسياري از دوران هاي تاريخ، دچار ظلم و جوراست، هم پيشرفتي که امروز بشريت کرده است، معرفت پيشرفته تراست. ما به زمان ظهور امام زمان(ارواحنا فداه)، اين محبوب حقيقي انسانها نزديک شده ايم؛ زيرا معرفتها پيشرفت کرده است.
امروز ذهنيّت بشر، آماده ي آن است که بفهمد، بداند و يقين کند که انسان والايي خواهد آمد و بشريت را از زير بارهاي ظلم و ستم نجات خواهد داد؛ همان چيزي که همه ي پيغمبران براي آن تلاش کرده اند، همان چيزي که پيغمبر اسلام در آيه ي قرآن، وعده ي آن را به مردم داده است؛ «ويضع عنهم اصرهم و الاغلال التي کانت عليهم»(1) دست قدرت الهي به وسيله ي يک انسان عرشي، يک انسان خدايي، يک انسان متصل به عالمهاي غيبي، معنوي و عوالمي که براي انسانهاي کوته نگري مثل ما قابل درک و تشخيص نيست، مي تواند اين آرزو را براي بشريت برآورده کند؛ لذا دلها، شوقها و عشقها به سمت آن نقطه، متوجّه و روز به روز متوجّه تر است.
ملّت ايران، امروز اين امتياز بزرگ را دارد که فضاي کشور، فضاي امام زمان است. نه فقط شيعه در همه ي عالم، بله همه ي مسلمانها درانتظار مهدي موعودند. امتياز شيعه اين است که اين موعود الهي و قطعي همه طوايف مسلمين، بلکه همه ي اديان الهي را با اسم و رسم و خصوصيّات و تاريخ ولادت مي شناسند.

زيارت آن حضرت توسط بزرگان و عاشقان
 

خيلي از بزرگان ما در همين دوران غيبت، آن عزيز و محبوب دلهاي عاشقان و مشتاقان را از نزديک، زيارت کرده اند. بسياري از نزديک با او بيعت کرده اند. بسياري از او سخن دلگرم کننده، شنيده اند. بسياري از او نوازش ديده اند و بسيار ديگري بدون اين که او را بشناسند، از او لطف و نوازش و محبت ديده و او را نشناخته اند.
در همين جبهه ي جنگ تحميلي، جوانهايي که در لحظه هاي حساس، احساس نورانيت و معنويت کردند، لطفي از غيب به سوي دلهاي خودشان حس و لمس کردند و نشناختند و نفهميدند، بسيارند، امروز هم همان جور است.
اين جلسه، جلسه ي بسيجيان است و بسيجيان، ارتباط خاصي با اين نقطه اساسي عواطف دلهاي شيعيان و مسلمانان دارند. بسيجي، يک عنوان ارزشمند و والا است. بسيجي، يعني دل با ايمان، مغز متفکر، داراي آمادگي براي همه ي ميدانهايي که وظيفه يي انسان را به آن ميدانها فرا مي خواند. اين معناي بسيجي است.
همه ي جوانها، همه ي انسانها و همه مردان و زناني که در اين کشور، دلشان با نورايمان، منور است، در قبال مسؤوليت عظيمي که بردوش ملّت ايران نهاده شده است. احساس وظيفه مي کنند. اين پرچم افتخار است که دست ملّت ايران سپرده شده است، يعني پرچم سربلندي اسلام، پرچم عزت اسلام، پرچم نام آوري و شکست ناپذيري اسلام؛ اينها امروز دست ملّت ايران است. همه ي کساني که نسبت به اين وظيفه ي بزرگ، احساس مسؤوليت مي کنند، در حقيقت بسيحي هستند. هرجا وظيفه يي باشد، انسان بسيجي در ميدان آن وظيفه، حاضر است.

پيوند ناگسستني و هميشگي بسيجيان با امام زمان (عج)
 

عزيزان من، يک روز دشمنان اسلام و دشمنان دين به خود نويد مي دادند که ازاسلام، خبري نيست؛ در آن روز کساني که دلشان به عشق اسلام مي طپيد، مجبور بودند در مقابل تهاجم دشمنان اسلام، خود را اين گوشه و آن گوشه پنهان کنند! مسلمان، اين گستاخي و دليري را نداشت که بگويد من مسلمانم! سران کشورهاي اسلامي سعي مي کردند هرچه بيشتر خود را به شکل و رنگ آن کساني که مي خواستند در دنيا نامي از اسلام نباشد، در آوردند! عزت اسلام را با ذلت خود پنهان کرده و اهل اسلام را ذليل کرده بودند.
انقلاب اسلامي، عزت اسلام را بر روي دست گرفت و به همه ي دنيا نشان داد. انقلاب اسلامي نشان داد که اسلام مي تواند به يک ملت، سرافرازي و عزت بدهد، يک ملت را از زير بار فشار و تحميل بيگانگان نجات بدهد و از حالت تحقيري که بر آن ملت تحميل کرده اند. بيرون بکشد، مي تواند استعدادهاي يک ملت را در همه ي ميدانها بروز و ظهور ببخشد، مي تواند به يک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقايد و از هويت و شخصيت خود ببخشد. انقلاب اسلامي اين را نشان داد؛ لذا آن وقتي که انقلاب اسلامي پيروز شد و وقتي امام بزرگ ما - آن شخصيت عظيم، آن شخصيت بي نظير در زمان ما - توانست از زبان اين ملت، سخن بگويد، همه ي مسلمانان عالم احساس افتخار و حيات کردند، احساس کردند که زنده شده اند.
اين خون تازه يي که در رگهاي امت اسلامي دويد، دشمنان را بسيار دستپاچه و سراسيمه کرد؛ نيروهايشان را روي هم گذاشتند تا با اين پديده ي عظيم - يعني اسلام انقلابي که امروز آن را يک ملت فرياد مي کند - مبارزه کنند؛ از روز اول تا امروز - درطول اين بيست سال - مبارزه کردند!
مبارزه چيست؟ مبارزه با عزت و استقلال ملت ايران و مبارزه با هويت ملت ايران است؛ اما چون اسلام است که اين عزت را داده و به ملت ايران، هويت بخشيده است، چون اسلام است که به ملت ايران قدرت بخشيده است تا بتواند آرمانها، آرزوها و خواستهاي خود را علناً بر زبان بياورد و آن را دنبال بکند و از اخم قدرتها و دست نشاندگان آنها و حکومتهاي فاسد نترسد، چون اسلام است که اين امتياز را به ملت ايران بخشيده است، با اسلام دشمنند. دشمني با اسلام انقلابي، اسلام امام، اسلام زندگي بخش، اسلامي که وقتي پرچمش برافراشته مي شود، همه ي دنيا را به خود متوجه مي کند؛ همچناني که امروز هم همين طور است.
دشمني با اين اسلام به خاطر اين است که اسلام، دست بيگانگان را ازاين جا کوتاه کرد و منابع اين کشور را از دست بيگانگان نجات داد؛ لذا امروز خدمت به ايران و خدمت به ملت ايران، عبارت ازخدمت به اسلام است. هرکسي که امروز اسلام را گرامي بدارد، اسلام انقلابي، اسلام امام، اسلام زندگي بخش و اسلام مبارزه با ظلم و ستم را نه آن چيزي که به نام اسلام در مقابل ظلم و ستم، تعظيم مي کند! آن اسلام نيست، فريب است -هرکس که امروز اسلام حقيقي و به تعبير امام بزرگوارما اسلام ناب محمدي را تأييد و حمايت کند، اوست که براي ايران و ملت ايران، براي تاريخ ايران و آينده ي ايران و يکايک آحاد اين ملت خدمت مي کند. بسيجيان اين امتياز را دارند که در ميدان اين خدمت آماده اند.
بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه يي است که اسلام و قرآن و امام زمان(ارواحنا فداه)و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است؛ لذا پيوند ميان بسيجان عزيز وحضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مهدي موعود عزيز - يک پيوند ناگسستني و هميشگي است (2)

جريان عالم به سوي حاکميّت حقّ و صلاح
 

آخرين نقطه يي که در اين زمينه از بينش اسلامي عرض مي کنم، اين است که از نظر اسلام و بينش اسلامي، جريان عالم به سمت حاکميت حق و به سمت صلاح است؛ اين بروبرگرد هم ندارد. همان طور که يک بار به اشاره گفتم-و الان هم جز به اشاره نمي توانم بگويم، چون مجال تفصيل نيست - همه ي انبيا و اوليا آمده اند که انسان را به آن بزرگراه اصلي يي سوق بدهند که وقتي وارد آن شد، بدون هيچ گونه مانعي تمام استعدادهايش مي تواند بُروز کند؛ انبيا و اوليا اين مردم گمگشته رامرتّب از اين کوه و کمر و دشتها و کويرها و جنگلها به سمت اين راه اصلي سوق دادند و هدايت کردند. هنوز بشريت به آن نقطه ي شروع آن صراط مستقيم نرسيده است؛ آن در زمان ولي عصر(ارواحنا فداه) خواهد شد؛ ليکن همه ي اين تلاشها اصلاً براساس اين بينش است که نهايت اين عالم، نهايت غلبه ي صلاح است؛ ممکن است زودتر بشود، ممکن است ديرتربشود، امّا بروبرگرد ندارد. قطعاً اين طوري است که در نهايت، صلاح بر فساد غلبه خواهد کرد؛ قواي خير بر قواي شر غلبه مي کنند؛ اين هم يک نقطه از نقاط جهان بيني اسلام است که در آن هيچ گونه ترديدي نيست.
حالا براساس اينها يک نتايج عملي به دست مي آيد ووظايفي بر عهده ي انسانهايي که معتقد به اين مباني اند، قرار مي گيرد. فرق نمي کند؛ چه حکومت اسلامي باشد و حاکميت و قدرت در دست اهل حق باشد، چه حکومت اسلامي نباشد -فرض کنيد مثل دوران حکومت طاغوت باشد، يا انساني باشد که در بين کفّار زندگي مي کند -اين وظايفي که عرض مي کنم، در هر دو حالت بر دوش يکايک انسانها هست. اين وظايف چيست که اينها نتايج عملي آن بينش است؟ من چند نقطه از اين وظايف را يادداشت کرده ام که دراين جا مطرح مي کنم:

پي‌نوشت‌ها:
 

1-اعراف/157.
2-جشن بزرگ منتظران ظهور همزمان با هفته ي بسيج و روز ولادت حضرت مهدي (عج)، 1378/9/3.
منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383