برجسته ترين شعار مهدويت (1)


 





 
جشن ميلاد حضرت حجت(عج)براي عموم شيعيان، بلکه همه ي عدالتخواهان عالم، يک عيد بزرگ است؛ لذا مردم ما در اين جشن با همه ي وجود و با دل و جان، محبت و ارادت خود را به آستان حضرت بقية الله (ارواحنا فداه)ابراز مي کنند. آنچه براي ما - به عنوان دوستداران و معتقدان به امامت و ولايت حضرت مهدي (عج)مهمّ است، اين است که علاوه ي بر اظهار ارادت و شادي، از اين خاطره ي تاريخي، يا از اين اعتقاد شيعي درس بگيريم.

اعتقاد به مهدويّت، مخصوص شيعه نيست
 

البتّه اعتقاد به ظهور مهدي در دوراني از تاريخ، مخصوص شيعه نيست؛ همه ي مسلمانان، اعم از شيعه و سني به اين معنا معتقدند؛ بلکه غير مسلمانان هم به يک صورت معتقدند؛ منتها امتياز شيعه در اين است که اين شخصيت نجاتبخش بشريت را با نام و نشان و خصوصيّات مي شناسد و معتقد است او همواره براي دريافت دستور الهي، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگار عالم به او دستور دهد، او آماده ي شروع آن کار عظيمي است که بناست بشريت و تاريخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان يک درس و تعليم معرفتي و عملي از اين قضيه بايد بگيريم، مهم است.

استقرار عدالت در جهان
 

شما برادران و خواهران توجّه داريد که برجسته ترين شعار مهدويّت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعاي ندبه وقتي شروع به بيان و شمارش صفات آن بزرگوار مي کنيم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولين جمله يي که ذکر مي کنيم، اين است: «اين المعدّ لقطع دابر الظّلمه، اين المنتظر لاقامة الأمت و العوج، اين المرتجي لأزالة الجور و العدوان »؛ يعني دل بشريت مي تپد تا آن نجاتبخش بيايد و ستم را ريشه کن کند؛ بناي ظلم را - که در تاريخ بشر، از زمانهاي گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدت وجود دارد - ويران کند و ستمگران را سرجاي خود بنشاند؛ اين اولين درخواست منتظران مهدي موعود از ظهور آن بزرگوار است. يا در زيارت آل ياسين وقتي خصوصيّات آن بزرگوار را ذکر مي کنيد، يکي از برجسته ترين آنها اين است که «الّذي يملأ الارض عدلا و قسطا کما ملأت ظلما و جورا » انتظار، اين است که او همه ي عالم- نه يک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر نمايد. در رواياتي هم که درباره ي آن بزرگوار هست، همين معنا و جود دارد. بنابراين انتظار منتظران مهدي موعود، دردرجه ي اول، انتظار استقرار عدالت است.

فقدان عدالت؛ درد بزرگ بشريّت
 

درد بزرگ بشريّت، امروز همين مسأله ي فقدان عدالت است. هميشه دستگاههاي ظلم و جور در سطح دنيا به شکلهاي مختلف بر مردم جفا کرده اند؛ بشريت را زير فشار قرار داده اند و انسانها را از حقوق طبيعي خود محروم کرده اند؛ امّا امروز اين معنا از هميشه ي تاريخ بيشتراست و رفع اين را انسان از ظهور مهدي موعود مي طلبد و انتظار مي برد. بنابراين، مسأله، مسأله ي طلب عدالت است.

نابودي بناي ظلم، حتمي است
 

اولين درس عملي از اين موضوع اين است که نابود کردن بناي ظلم در سطح جهان، نه فقط ممکن است، بلکه حتمي است. اين مطلب بسيار مهمي است که نسلهاي بشري امروز معتقد نباشند که در مقابل ظلم جهاني، نمي شود کاري کرد. امروز وقتي ما با نخبگان سياسي دنيا از ظلمهاي مراکز قدرت بين المللي و سيستم جهانيِ ظلم -که امروز به سرکردگي استکبار در همه ي دنيا وجود دارد-صحبت مي کنيم، مي بينيم آنها مي گويند بله، چيزي که شما مي گوييد، درست است؛ واقعاً دارند ظلم مي کنند؛ امّا کاري نمي شود کرد!يعني مجموعه ي بزرگي از نخبگان که سررشته ي کار در دنيا در دست آنهاست. اسير يأس و نااميدي اند و اين يأس و نااميدي را به ملّتهاي خود سرريز مي کنند و آنها را از اين که بتوان نقشه ي ظالمانه و شيطاني امروز دنيا را عوض کرد، مأيوس مي کنند. بديهي است که انسانهاي مأيوس نمي توانند هيچ حرکتي در راه اصلاح انجام بدهند. آن چيزي که انسانها را وادار به کار و حرکت مي کند، نور و نيروي اميد است. اعتقاد به مهدي موعود، دلها را سرشار از نور اميد مي کند. براي ما که معتقد به آينده ي حتمي ظهور مهدي موعود (عج)هستيم، اين يأسي که گريبانگير بسياري از نخبگان دنياست، بي معناست. ما مي گوييم نخير، مي شود نقشه ي سياسي دنيا را عوض کرد؛ مي شود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگير شد و در آينده نه فقط اين معنا امکانپذير است، بلکه حتمي است. وقتي ملّتي معتقد است نقشه ي ظالمانه و شيطاني امروز در کل عالم قابل تغييراست، آن ملت شجاعت پيدا مي کند و احساس مي کند دست تقدير، تسلط ستمگران را براي هميشه به طور مسلّم ننوشته است.

امام خميني، يأس را از دلها پاک کرد
 

انسانها مي توانند تلاش کنند و پرچم عدالت را - ولو دريک نقطه ي محدود - بلند کنند. شما ببينيد ملّتهايي که امروز در گوشه و کنار عالم زير فشار ظلم و ستم زندگي مي کنند، اگر اين اميد را در دل خود بپرورانند که مي شود با ظلم مبارزه کرد، چه اتفاقي در دنيا مي افتد و چطور ملتّها بيدارمي شوند. يک روز ملّت ايران هم در پنجه ي اقتدار رژيم طاغوتي دچار همين يأس بود؛ ولي امام بزرگوار ما با تعاليم اسلامي، اين يأس را ازدلها پاک کرد و به مردم اميد و شجاعت داد. نتيجه اين شد که اين مردم به پا خاستند، نهضت کردند، تن به سختي دادند، مبارزه کردند، از جان خود دريغ نکردند و توانستند دراين نقطه ي از عالم، با عوامل ظلم و نظام ظالمانه و شيطاني مبارزه و آن را ريشه کن و سرنگون کنند.

نظم ظالمانه ي جهاني، قابل زوال است
 

امروز دستگاههاي تبليغاتي مراکز استکباري دنيا و روشنفکران وابسته ي به آنها، در سطح عالم اين طور تبليغ مي کنند که هيچ حرکتي در مقابل نظم ظالمانه ي کنوني ممکن نيست. با فکر انقلاب و آرمانگرايي مبارزه مي کنند و مي خواهند ملّتها را متقاعد کنند که به همين وضعيّت کنوني ظالمانه ي دنيا بسازند و در مقابل آن هيچ عکس العملي نشان ندهند. فکراعتقاد به مهدي، نقطه مقابل اين تبليغات غلط و ظالمانه است. جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدي(عج)اين اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مي دهند که نظم ظالمانه جهاني، قابل زوال است و ابدي نيست؛ مي شود با آن مبارزه و در مقابل آن ايستادگي کرد.
منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383