2- روزه
روزه از نظر رواني براي انسان فوايد زيادي دارد، علاوه بر اينكه موجب پرورش و تهذيب نفس و درمان بسياري از بيماري هاي رواني و جسمي است، نوعي تمرين و مقاومت نفس در برابر شهوات و تسلط بر آنهاست. در حديث شريف نبوي آمده است: « روزه انسان را در برابر گرسنگي و تشنگي و شهوات، مقاوم و صبور مي سازد و خصلت صبر را كه در جريان روزه مي آموزد، به جنبه هاي ديگر زندگي خود تعميم مي دهد. يكي ديگر از فوايد رواني روزه، برانگيخته شدن عواطف اغنياء و مهرباني آنان نسبت به فقراست كه اين مسئله روح تعاون و همكاري اجتماعي را تقويت مي كند.
3- زكات
زكات احساس مشاركت وجداني مسلمانان را با فقرا و مساكين تقويت مي كند. زكات، نوعدوستي را به مسلمانان مي آموزد و آنان را از خودمحوري و بخل دور مي دارد. نيكي كردن به مردم و تلاش براي خوشبختي آنها موجب تقويت احساس تعلق به گروه و سبب ايجاد احساس رضايت از خود مي شود و داشتن چنين احساسي براي سلامت رواني اهميت فراواني دارد. قرآن كريم درباره صدقه چه از طريق زكات و غير آن مي فرمايد: صدقه دادن موجب تطهير و تزكيه نفس است. « خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا» (توبه، 103) از اموال آنها صدقه اي بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازي.
4- حج
حج از نظر رواني داراي فوايد مهمي است، زيرا زيارت خانه خدا و اماكني كه يادآور فداكاريهاي مسلمانان صدر اسلام است، به مسلمانان نيروي روحي عظيمي مي بخشد كه در سايه آن احساس آرامش و امنيت مي كنند. علاوه بر اين، انجام مناسك حج، نوعي تمرين براي تحمل سختيها و گرفتاري ها و نوعي ممارست در فروتني است. در مراسم حج، همه در مكاني واحد با لباسي يكسان جمع مي شوند و به پرستش خداي يكتا و دعا و تضرع به درگاه او مي پردازند، اين گردهمايي بزرگ مسلمانان از مليت هاي مختلف،
فرصتي را فراهم مي آورد تا با هم مأنوس شوند و يكديگر را بشناسند و روابط دوستانه برقرار كنند. به عبارت ديگر، حج نوعي جهاد با نفس است كه انسان در جريان آن مي كوشد در برابر خواسته ها و انگيزه هاي نفساني بايستد و خود را در تحمل سختيها و انجام كارهاي خير و محبت به ديگران تمرين دهد و آنچه موجب اضطراب او شده است را ناديده بگيرد. (نجاتي، 366)
5- صبر
صبر از خصلتهاي پسنديده اي است كه خداوند سفارش مي كند كه انسان خود را بدان آراسته سازد، چرا كه بهترين ياور انسان در تحمل سختيهاي زندگي و مبارزه با هواهاي نفساني صبر است. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره، 153) اي مؤمنين از صبر و نماز ياري جوئيد زيرا خدا با صابران است. انسان براي دستيابي به اكثر اهداف خود نياز به صرف وقت و كوشش زيادي دارد، به همين دليل ضرورت تلاشهاي مداوم و صبر در برابر مشكلات، به عنوان يك خصلت مهم براي رسيدن به موفقيت و تحقق اهداف، مشهود است. ميزان صبر و پشتكار انسان به نيروي ارادة او بستگي دارد. بنابراين انسان صابر، فردي است برخوردار از اراده اي نيرومند كه در برخورد با مشكلات، عزمش سست نمي شود و ميتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. هر گاه انسان صبر در برابر مشكلات و طاعت خدا و مقاومت در برابر شهوات و انفعال هاي نفساني و پشتكار در كار و توليد را بياموزد، انساني متعادل خواهد بود. چنين انساني از نگراني به دور است و در برابر اضطراب هاي رواني مصونيت خواهد داشت.
6- ذكر
مداومت بر ذكر خدا از طرق تسبيح، تكبير، استغفار، دعا و تلاوت قرآن، موجب تزكيه نفس و احساس امنيت و آرامش رواني انسان مي گردد. خداي تعالي به اهميت ذكر در ايجاد آرامش دلها اشاره مي كند و مي فرمايد: « أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، 28) آگاه باشيد كه با ياد خدا دلها آرامش مي يابد. هنگام ذكر خدا، انسان احساس مي كند كه به خدا نزديك است و تحت حمايت او قرار دارد و همين احساس، موجب اعتماد به نفس، امنيت و آرامش روحي مي گردد. در اين باره خداوند مي فرمايد: « فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» (بقره، 152) به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم. از آنجا كه ذكر خدا در نفس انسان امنيت و آرامش به وجود مي آورد، بدون شك موجب درمان اضطراب ناشي از احساس عجز و تنهايي در برابر فشارها و خطرات زندگي خواهد بود. همه عبادات به نوعي ذكر خدا هستند. مثلاًً تكبير، تسبيح در ركوع و سجود، درود بر پيامبر اكرم، حمد و استغفار در نماز، همه اش ذكر خدا است. اصولاًً تقرب به خدا از طريق عبادت، تلاوت قرآن و دعا، باعث تعميق ايمان تثبيت امنيت و آرامش رواني انسان مي شود. "بركات ياد خدا: 1- ياد نعمتهاي خدا عامل شكر است 2- ياد قدرت او سبب توكل بر اوست 3- ياد الطاف او مايه رحمت است 4- ياد قهر و خشم او عامل خوف (ترس) از اوست 5- ياد عظمت و بزرگي او سبب خشيت در مقابل اوست. 6- ياد علم او به پنهان و آشكار مايه حيا و پاكدامني ماست 7- يا عفو و كرم او مايه اميد و توبه است 8- ياد عدل او عامل تقوي و پرهيزگاري است".
قرآن كريم يكي از عوامل آرامش را "ذكر" (ياد خدا) معرفي كرده است. چنانچه مي فرمايد: « الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» « آنها (كساني كه به خدا بر مي گردند) كساني هستند كه ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد» اطمينان به معني آرامش و قرار گرفتن است و دل مطمئن، همان نفس مطمئنه است كه در آيه : (يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الا ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي في جنتي) آمده است كه پاداش كسي كه با ياد خدا به اين مقام (اطمينان) رسيده، در آمدن در سلك بندگان خدا و ورود به بهشت است. پس به حق بايد گفت كه كسي به آرامش واقعي خواهد رسيد كه با خدا مأنوس باشد. بهترين راه انس به خدا، ياد اوست. و بهترين نوع ياد خداوند هم (نماز) است. چرا كه فرمود: "اقم الصلوه لذكري" (نماز را براي ياد من به پا دار)
7- توبه
انسان با ايمان دچار اضطراب ناشي از گناهكاري نمي شود، زيرا انساني كه بر اساس تربيت اسلامي رشد كرده به آساني مرتكب گناهاني كه موجب عذاب وجدان و احساس حقارت مي شود، نمي گردد و در صورتي كه مرتكب گناهي شد، در اعتراف به گناه در پيشگاه خدا، ترديدي به خود راه نمي دهد و به استغفار و توبه و جبران گناهكاري مي پردازد، زيرا مي داند خداوند سبحان توبه پذير و بخشاينده گناهان است. چنانچه در قرآن مي فرمايد: « وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا» (نساء، 110) كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند سپس از خدا طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت. اصولاًً اعتراف به گناه و توبه، انسان را از ناراحتي رواني ناشي از احساس گناه باز مي دارد و باعث جلوگيري از سركوب ناخود آگاه احساس گناه مي شود، زيرا اين سركوب كردن، باعث ايجاد اضطراب و بروز عوارض بيماري هاي رواني مي گردد. بخش مهمي از تلاش مشاوران و روانكاوان مصروف كاوش درباره مهارتهاي درد آور، كهنه و سركوب شده در ضمير ناخود آگاه انسان مي شود. روانكاو سعي مي كند بيمار را به يادآوري مجدد و مقابله با اين امور وا دارد تا به حاي انكار و سركوب، با نوعي قضاوت عقلاني درباره كارهايش به صدور حكم بپردازد. هنگامي كه انسان خالصانه توبه كند و به عبادت خدا و عمل صالح ملتزم شود. خاطرش آسوده مي شود و نفسش آرام مي گيرد و در نتيجه، احساس گناهي كه سبب نگراني و اضطراب او شده از بين مي رود.
8- توكل
توكل از ريشه (وكل) مي باشد. و به معني وكيل گرفتن و واگذاري كارها به وكيل مي باشد. در مجمع البحرين آمده است كه: «التوكل علي اللّه: انقطاع العبد في جميع ما يأمله من المخلوقين يعني: «بنده براي رسيدن به آرزوهايش از همه مردم قطع اميد كند و تنها به خداوند اميد داشته باشد و حوائجش را تنها از او بخواهد» و اين است معناي توكل بر خدا. قرآن يكي ديگر از عوامل آرامش را "توكل" واگذاري همه امور به خدا معرفي مي كند. به عنوان نمونه در سوره مباركه طلاق مي خوانيم: " وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا" ؛" و او را از جايي كه گمان ندارد روزي مي دهد
و هر كس بر خدا توكل كند كفايت امرش را مي كند، خدا فرمان خود را به انجام مي رساند و خدا بر هر چيزي اندازه اي قرار داده است" كساني كه در زندگي احساس فقر و ناداري مي كنند و يا دچار ناراحتيها و نگراني هاي ديگري شده اند، براي رفع همه اين مشكلات بهتر است به قدرتي كه فوق قدرتهاست و فنا ناپذير است اعتماد كنند. و خود را به او بسپارند. و چون قدرتي بالاتر از قدرت الهي نيست بهتر است بر او تكيه كنند و خود و زندگي خود را به او بسپارند. چرا كه به خير و مصلحت بندگانش واقف است. منظور از توكل بر خدا اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به خدا واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد. كسي كه داراي روح توكل است هرگز يأس و نا اميدي را به خود راه نمي دهد و در مقابل مشكلات احساس ضعف و زبوني نمي كند. و در برابر حوادث سخت مقاوم است. و همين حالت موجب مي شود كه او در درون خود احساس امنيت و آرامش كند و لذا قدرت او براي رفع مشكلات چند برابر مي شود و به راحتي سختيها و مشكلات را تحمل مي كند. در حديث معراج مي خوانيم كه وقتي پيامبر(ص) در پيشگاه خداوند سؤال كرد كه: "اي الاعمال افضل" فرمود: ليس شيء عندي افضل من التوكل علي و الرضا بما قسمت" يعني: چيزي نزد من از توكل بر من و راضي بودن به تقسيم من، با فضيلت تر نيست.
علامه طباطبايي در كتاب شريف الميزان مي فرمايد: مؤمن ابن ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم شمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشي زندگي اش تأمين نشود و به تنگي معيشت دچار گردد، نه، اين طور نيست. چون رزق از ناحيه خداوند تعالي ضمانت شده و خداوند قادر است كه از عهده ضمانت خود برآيد. (و من يتوكل علي الله فهو حسبه) كسي كه بر خدا توكل كند از نفس و هواهاي آن و فرمانهايي كه مي دهد خود را كنار بكشد و اراده خداي سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد و عملي را كه خداوند از او مي خواهد بر عملي كه خودش دوست دارد ترجيح دهد و به عبارتي ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند، (فهو حسبه) چنين كسي كه خدا كافي و كفيل او خواهد بود و آن وقت آنچه كه او آرزو كه خداي تعالي هم همان را برايش مي خواهد. البته آنچه را كه او به اقتضاي فطرتش مايه ي خوشي و زندگي و سعادت خود تشخيص مي دهد نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشبختي مي داند. و اينكه فرمود: خدا كافي و كفيل اوست علت اين است كه خداي تعالي آخرين سبب است كه تمامي سببها به او منتهي مي شود. به هر حال اين نتيجه گيري قطعي است كه كسي مي تواند آرامش را در رندگي خود داشته باشد كه قدرتي كه همه قدرتها به قدرت او ختم مي شود را پشتيبان خود بداند. و اگر وكالت همه امور زندگي اش را به او بسپارد يقيناً احساس آرامش به او دست خواهد داد و نگران نتيجه و عاقبت كار نيست چرا كه عاقبت همه امور به دست خداست.
پي نوشت ها :
*کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و با تشکر از حجت الاسلام دکتر عباس ياري پور به جهت تصحيح و تکميل.
منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34... .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}