راه‌های نفوذ شیطان را ببندید


 

تهیه: محمد حسین امین



 
همه ما شیطان را به عنوان موجودی می ‌شناسیم که پیوسته انسان را در زندگی وسوسه کرده و او را به تمایلات نفسانی و شهوات می‌کشاند. حال این تمایلات در برخی ضعیف‌تر و در برخی‌دیگر قوی‌تر است.
از نظر منطق قرآن کریم هم شیطان یکی از مخلوقات متمرد خداوند متعال است که به سبب معصیت، از درگاه رحمت الهی رانده شد و قسم یاد کرد که تا قیامت بندگان خدا را فریب دهد.
با این اوصاف، شکی نیست که ما پیوسته در معرض وسوسه‌های شیطانی هستیم. حال سوال اینجاست که برای جلوگیری از نفوذ و راهیابی شیطان به وجودمان و به زندگی دنیوی‌مان چه باید بکنیم.

*جلوگیری از نفوذ شیطان
 

اولین راه بستن نفوذ شیطان، اخلاص است.
مخلَص، یعنی کسی که خداوند او را پاک کرده باشد.
کلمه مخلصین به فتح لام، هشت بار در قرآن آمده است.
خداوند در سوره ص از زبان شیطان می‌فرماید: قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ (83)
ابلیس گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد مگر بندگان خالص تو را!»
در سوره مریم آیه 51 می‌فرماید: وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ مُوسى‏ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا؛‌ و در این كتاب (آسمانى) از موسى یاد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پیامبرى والا مقام.
همچنین در آیه 24 سوره یوسف، خداوند می‌فرماید: إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ؛ چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.
اما کلمه مخلص به کسر لام، به معنای کسی که اخلاص دارد، چهاربار در قرآن آمده و مخلصون یک بار و مخلصین هفت بار در قرآن به کار رفته است.
اخلاص یعنی این که عملی را که انسان انجام می‌دهد، فقط به خاطر خدا باشد، انگیزه‌های مادی و غیرمادی در آن دخالت نداشه باشد، تحقق اخلاص با تمرین کردن، نصیب انسان می‌شود. گفتن بسم‌الله در آغاز هر کار، زمینه خالص‌شدن آن را فراهم می‌کند و در حقیقت ارزش هرکاری به اخلاص و معرفت می‌باشد.
«توکل بر خداوند»
قرآن می‌فرماید: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ (سوره نحل ایه 99)؛ چرا كه او، بر كسانى كه ایمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند، تسلّطى ندارد.
اما شیطان نسبت به کسانی از او تبعیت می‌کنند و گمراه هستند، تسلط دارد قرآن می‌فرماید: إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوینَ (سوره حجر42) بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پیروى مى‏كنند.

*تو را در دره پرت می‌کنم!
 

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب لب الالباب در سیر سلوک (صاحبان عقل)، نقل می‌کند: حاج امام قلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم میرزا علی آقا قاضی‌(ره) بود و در نزد مرحوم آقا سید قریش قزوینی‌(ره) در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی می‌نمود، گفت:
پس از آن که به سن پیری رسیدم، دیدم با شیطان در بالای کوهی ایستاده‌ایم، من دست خود را بر محاسن گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا گرفته،‌اگر ممکن است از من بگذر. شیطان گفت: این طرف را نگاه کن، وقتی نظر کردم دره‌ای بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و ترس عقل انسان مبهوت می‌ماند.
شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر و عطوفت قرار نگرفته اگر چنگال من بر تو گیر کند و دستم به تو رسد جای تو در ته این دره خواهد بود که تماشا می‌کنی و چنان تو را در آن سرنگون کنم که بند از بندت جدا شده و پیکرت قطعه قطعه شود.
حضرت‌علی‌(ع) فرمودند: مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْطَان، هرکس به خدا متوسل شود، شیطان به او ضرر نمی‌رساند. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم)
اواخر عمر آیت الله كوهستانی (ره) بود كه برای تجدید كارت معافیت تحصیلی، از مشهد به بهشهر آمدم. در این سفر ایشان بیمار بودند، ولی در بستر بیماری هم سیر و سلوك ویژه ای داشتند. از دیدنی ها و از شنیدنی های دنیا دور بود. در همان حال معنوی، درخواست نصیحت و پندی كردم، فرمود:
1- همراه با قرآن باشید و از قرآن جدا نشوید. 2- نماز شب را ترك نكنید. 3- نماز را اول وقت بخوانید.
آن مرد الهی بعد فرمود: مواظب شیطان باشید كه برای فریب دادن هر انسانی آماده است. من عمری را سپری كرده ام دیگر وقتی برایم باقی نمانده است. و فقط منتظر صدایی هستم كه مرا بخواند تا با كاروان آخرت همراه شوم. با این حال شیطان می خواهد مرا هم وسوسه كند. در این حال صدای گریه آن رادمرد پاك باخته بلند شد. مجله بشارت شماره 28- فروردین 1381- به نقل از (سید عنایت الله دریاباری)
در دعای حزین با زبان حال می‌خوانیم:
فَیَا غَوْثَاهْ ثُمَّ وَا غَوْثَاهْ بِكَ یَا اللَّهُ مِنْ هَوًى قَدْ غَلَبَنِی وَ مِنْ عَدُوٍّ اسْتَكْلَبَ عَلَی؛ «خدایا! كمكم كن، به دادم برس، از هوایى كه بر من غالب شده!، از دشمنى كه چون سگ بر من پارس مى‏كن. (عده الداعی و نجاح الساعی ص 206)
صدر المتالهین شیرازی در کتاب مفاتیح‌الغیب نقل کرده است، که مردی می‌گفت: از پروردگار خود در خواست کردم تا محل و مکان شیطان را در دل آدمی به او نشان بدهد، پس به وقت خوابیدن و استراحت کردن، در خواب مردی را دیدم که پیکر مانند بلور است، به طوری که درون او از بیرون دیده می‌شد خوب که به درون آن پیکر بلورین نگاه کردم، شیطان را دیدم که به صورت قورباغه‌ای با خرطومی باریک و دراز، بر روی شانه چپ او، میان گوش و دوشش نشسته، و خرطومش را از شانه چپ فرو برده و به قلب او رسانده، و او را وسوسه می‌کند در این وضع وقتی آن شخص در دل یاد خدا می‌کند و ذکر خدا را می‌گوید، آن قورباقه خود را عقب می‌شکد و می‌گریزد و این تجسم وجود شیطان و اثر ذکر و یاد خدا در قلب، روح و جسم آدم، و از طرفی غفلت از یاد خدا و دوری از ذکر خدا باعث وسوسه و نفوذ شیطان در انسان است.
بار پروردگارا به تو پناه می‌برم از این دشمن قسم خورده شیطان لعین.

*مادر شیطان‌ها را دیدم!
 

در انوار جزائری است كه در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: كسی كه بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند،صدقه بدهد.
مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید تعجّب كنان به رفقایش گفت: صدقه دادن كه این چیزها را ندارد، اینك من مقداری گندم درخانه دارم، می روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حركت كرد. وقتی كه به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او كرد كه در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی كنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و... خلاصه به قدری او را وسوسه كرد كه آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟. پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لكن مادرشیطان را دیدم كه نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین مقاومت كند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و... مصلحت بینی می كند و نمی گذارد. (اخلاص وانفاق- دستغیب- ص155)
سه عملی که باعث چیره‌شدن شیطان بر انسان می‌شود
حضرت موسی علیه السلام در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس كه كلاه رنگارنگی بر سر داشت نزد موسی علیه السلام آمد، وقتی كه نزدیك شد كلاه خود را (به عنوان احترام) از سر برداشت و مؤدبانه نزد موسی علیه السلام ایستاد. حضرت موسی گفت: تو كیستی ؟ ابلیس جواب داد: ابلیس هستم. موسی (ع) پرسید: تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند. ابلیس گفت: من آمده ام به خاطر مقامی كه در پیشگاه خدا داری بر تو سلام كنم. موسی پرسید: این كلاه چیست كه بر سر داری ؟ ابلیس پاسخ داد: با (رنگها و زرق و برقهای) این كلاه، دل انسان ها را می‌ربایم. موسی پرسید: به من از گناهی خبر بده كه اگر انسان آن را انجام دهد ، تو بر او پیروز می شوی و هر كجا كه بخواهی افسار او را به آنجا می كشی. ابلیس گفت: «اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ ، وَاستَكثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ؛
سه حالت گناه است كه اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره می گردم،
1- هنگامی كه او خودبین شود و از خودش خوشش آید 2- هنگامی كه او عمل خود را بسیار بشمرد 3- هنگامی كه گناه در نظرش كوچك گردد. (الکافی ج 2ص 314)

ارسال توسط کاربر محترم سایت :alirezamazrooei